عللی که غلات را به مذاهب اسلامی می چسبانند چیست؟

عللی که غلات را به مذاهب اسلامی می چسبانند چیست؟

به قلم: خالد هورامی

  1. عدم دسترسی به منابع اصلی مذهب مخالف و قضاوت بر مذهب بر اساس آنچه در میان پیروان آن مذهب رایج است.

قضاوت بر این اساس در زمان حاضر نیز نمی تواند کار صحیحی باشد . هم اکنون نیز نمی توان بر اساس باورهای موجود پیروان شافعی، حنفی، حنبل و مالک در مورد مذهب این امامان قضاوت نمود. گاه دیده می شود پیروان آنها هم اکنون در مسیری سیر می کنند که اگر در عصر همین امامان بودند بدون شک مورد برائت قرار می گرفتند .

پس در زمانی که حکومت شورای اسلامی و اجماع واحد امت وجود ندارد، آنچه که در میان عوام رایج است را نمی توان معیار قضاوت در مورد مذهب مخالف دانست مگر اینکه منابع اصلی مذهب نیز بر آن تأکید داشته باشند.

در این زمینه سيد مرتضى عسكرى نکته ی جالبی را بیان می کند و مى‏گويد: نام فرقه‏اى از چشم فرقه ‏نويسان دور مانده است و آن را در كتب خود نياورده‏اند و آن فرقه، فرقه ذنبيه است؛ يعنى افرادى كه دم دارند، زيرا در زمان ما، بين عوام سنّى و شيعه چنين شايع است كه افراد طرف مقابل، داراى دمى هستند كه آن را در زير لباس خود پنهان مى‏كنند.[۱]

قضاوت بر اساس آنچه در میان مردمان بدون حکومت و بدون شورا رایج شده است نتیجه ای غیر از این در بر نخواهد داشت.

  • ایجاد جنگ روانی و بسیج عمومی بر علیه نیروهای مخالف

زمانی که چنین عقاید ضد اسلامی و مسخره ی منحرفین و غلات با نام شیعه یا سنی یا ظاهری و معتزله و… به گوش مردم بخورد، مردم بگويند: واقعا اين است سرانجام كسانى كه از راه جماعت مسلمانان منحرف شدند.[۲] و جماعت هم در نظر آنان یعنی عقیده ای که حکومت وقت به آن رسمیت بخشیده است . وعاظ السلاطین بیشترین سهم را در برچسب زنی بر عهده داشته اند .

  • سوء استفاده ی کفار سکولار خارجی جهت ایجاد جنگ داخلی میان مسلمین

کفار سکولار خارجی نیز به بهترین شیوه ی ممکن سعی کرده اند جهت عمیق تر نمودن دامنه ی تفرق میان  مسلمین اقدام به انتساب عقاید غلات به یکی از مذاهب و تفاسیر اسلامی نمایند . بر این اساس است که می بینیم که بسیاری از مستشرقین سکولار به صراحت گفته اند: عقايد شيعه به يهود نزديكتر است تا به ايرانيها.[۳]

در این زمینه نیز از هر گونه تلاشی جهت رسیدن به اهداف خود دریغ نکرده اند . به عنوان مثال روشن است که ائمه ی شیعه و اکثریت قاطع علمای شیعه  بر مصونیت قرآن از تحریف اتفاق‌نظر دارند، مگر اخباریانی مانند سید نعمت‌الله جزایری (۱۱۱۲ ـ ۱۰۵۰ ق) و محدث نوری (۱۳۲۰ ـ ۱۲۵۴ ق) که با توجه به روایات تحریف، به موضوع تحریف قرآن پرداخته‌اند. محدث نوری این روایات را از کتاب یکی از غلات به نام سیاری نقل کرده است. احمد بن محمد سیاری معروف به ابوعبدالله سیاری معاصر امام حسن عسکری است. [۴] احمد بن محمد سیاری کتابی به نام «القرائات» دارد که به «التحریف و التنزیل» نیز معروف است و اخیراً برخی از مستشرقان آن را چاپ کرده‌اند.

عسکری از بزرگان تشیع می‌گوید: «اکثر روایاتی که شیخ نوری نقل کرده، از کتاب قرائات سیاری است. او به ائمه اهل‌بیت (ع) افترا زده و روایات را دسّ و جعل می‌نمود و اسنادی برای آنها می‌ساخت و به اهل‌بیت (ع) نسبت می‌داد. محدثین، روایات او را نقل و وارد کتب احادیث مکتب اهل‌بیت (ع) نمودند و محدثینی مثل شیخ نوری در اثبات تحریف قرآن به این روایات استشهاد کرده‌اند.» [۵]

حالا شایسته نیست که از خود بپرسیم که چرا کتاب «التحریف و التنزیل» باید توسط مستشرقین منتشر شود، آنهم در چنین وضعیت حساسی که مسلمین در آن قرار گرفته اند؟


[۱]( ۱)- عبد الله بن سبأ، ج ۲، ص ۱۷۲- ۱۷۱٫

[۲]( ۲)- المقالات و الفرق؛ اسفراينى، ابو المظفر، التبصير فى الدين،( چاپ اول: بيروت، عالم الكتب).

[۳]( ۱)- بنگريد به: ولهاوزن، جوليوس، الاحزاب المعارضة السياسية الدينية فى صدر الاسلام، الخوارج و الشيعه،( چاپ دوم: كويت، وكالة المطبوعات، ۱۹۷۶ م)، ص ۱۷۰٫

[۴] طوسی، اختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، ص ۶۰۶ ، ش ۱۱۲۸٫

[۵] عسکری، القرآن الکریم و روایات المدرستین، ج ۳، ص ۲۵۳ ـ ۲۴۸٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *