
از موانع وحدت پرهیز از گفتگو و گرایش به جاهلیت (۱)
به قلم: کارزان شکاک
بارها یاد آوری شده که در اسلام چیزی به نام قطع رابطه با مخالفین و حتی مشرکین (سکولاریستها) وجود ندارد، مگر زمانی که شخص مسلمان با انجام جرمی چون عدم حضور در جهاد مستحق چنان عقوبتی نماید که آن سه نفر ار صحابه رسول الله صلی الله علیه وسلم گرفتارش شدند و یا شخص کافر صف خود را در هنگام جنگ مسلحانه جدا نموده و خودش تمایلی به ایجاد رابطه نداشته باشد یا چنین رابطه ای به دلیل مفاسدی که در بر دارد برای مسلمین ممنوع شده باشد .
نکته ای که برای عده ای از دوستان ایجاد شبه نموده عدم هم نشینی با اهل بدعت است که اینهم نوعی مبارزه ی منفی در برابر افراد بسیار محدود و اندکی همچون رهبران غلات بوده که با شبهات خود باعث دوری مسلمین از قانون شریعت الله می شده اند و اصلا خواهان حقیقت نبودند. و این با وظیفه ی دعوت و تبلیغ عمومی تفاوت بنیادینی دارد .
روش دعوت رسولان در قرآن و سیره ی تبلیغی رسول الله صلی الله علیه وسلم در چگونگی برخورد با کفار سکولار قریش و سایر قبایل سکولار و همچنین روش برخورد ایشان با کفار اهل کتاب و منافقین که از هیچ تلاشی در ضرر رساندن به اسلام کوتاهی نمی کردند، الگوی برخورد ما با مخالفین و دشمنان قانون شریعت الله است و نمی توان با سخن یکی از پیشینیان یا معاصرین از این الگوی حسنه دوری کرد .
در ضمن گفتگوی منصفانه و بی طرف با سکولاریستهای قریش و سایر قبایل است که آنهمه مسلمان به حقانیت دین اسلام پی می بردند .
ما صدها آیه در روش گفتگوی دوطرفه میان پیامبران با کفار در قرآن مشاهده می کنیم و در نتیجه ی همین گفتگوهاست که حق برای مخاطبین روشن می گردد . رسول خاتم هم تمام تلاش خود را بر این متمرکز می کرد که مشرکین را جمع کند و با آنها وارد گفتگو شود اما مشرکین به پیروان خود سفارش می کردند که پنبه یا انگشت در گوش خود کنند و چیزی نشنوند یا در سخنان پیامبر لغو می انداختند و…. اما رسول الله صلی الله علیه وسلم تسلیم نمی شد و حتی زمانی که مشرکین نزد او نمی امدند او به میان سایر قبایل هم می رفت تا با آنها وارد گفتگو شده و پیامش را به آنها برساند .
ما در قران به روشهای گفتگو ی با کفار بسیار برخورد می کنیم به عنوان مثال الله متعال می فرماید: قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قُلِ ٱللَّهُۖ وَإِنَّآ أَوۡ إِيَّاكُمۡ لَعَلَىٰ هُدًى أَوۡ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ (سبأ/ ۲۴)
«[ای پیامبر! به مشرکان] بگو: چه کسی شما را از آسمانها و زمین روزی میرساند [و برکات و نعمات آنها را در اختیارتان میگذارد؟ اگر از روی عناد پاسخت ندادند، خودت] بگو: خدا. قطعاً یا ما [مؤمنان] یا شما [مشرکان] بر هدایت یا ضلالت آشکاری هستیم. [زیرا عقیده ما و شما با هم تضاد روشنی دارد. پس حتماً گروهی از ما و شما اهل هدایت و دستهای گرفتار ضلالت است.]»
گفتگو که با کلام نیکو شروع شده و به همان نیکوئی با کلام خاتمه می یابد، مگر بر ظالمین؛ و گفتگو تنها برای بیان حقیقت و روشن کردن شبه و توضیح اصل مطلب است و تنها با استدلال و به صورت بی طرفانه می توان به این هدف دست یافت .
و فرقی ندارد این شخص یک کافر مشرکی باشد که در طول تاریخ انهمه جنایت در حق پیامبران و پیروان انها مرتکب شده و انهمه مسلمین را زجر و شکنجه داده و کشته اند، که قرآن کریم و تاریخ گوشه هائی از جنایات این مجرمین را نشان داده؛ و چه کافر اهل کتابی باشد که الله متعال علمای آنها را به سگ و الاغ تشبیه نموده و آنهمه جنایت درحق پیروان راستین اسلام مرتکب شده اند .
الله متعال در مورد شیوه ی گفتگو با اهل کتاب می فرماید: وَلَا تُجَٰدِلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡۖ (عنكبوت/۴۶)«بااهل کتاب جز به روشی که نیکوتر بحث و گفتگو نکنید، مکر با کسانی از ایشان که ستم کنند.»
عدم توهین به طرف مقابل و طالب حقیقت بودن و دوری از تکبر و غرور از مواردی است که انسان را از ظالمین در گفتگو جدا می کند.
رسول الله صلی الله علیه وسلم دنبال چنان مشرکینی بود تا ضمن گفتگوی قرآنی کلام الله را به آنها برساند ، مشرکینی که نه به الله محمد، نه به قیامت و بهشت و جهنم و قبله و قران و هیچ یک از احکام شریعت آن کوچکترین اعتقادی نداشتند، بلکه با پلیدترین جنگهای روانی و گرم به جنگ با قانون شریعت الله و ارزشهای آن پرداخته اند .