از موانع وحدت (۴): عدم اختیار و آزاد نبودن مسلمین و برده ی فکری دیگران شدن (۳)
به قلم: کارزان شکاک
امام ابوحامد غزالی میگوید: «به معاصران خود نظری بیفکن که آنگاه که حقیقت بر زبان مخالفانشان آشکار میشود چگونه چهرهشان از خشم سیاه میشود و خجالت میکشند و با تمام توانش سعی در انکار آن میکنند و چگونه کسی را که در تمام عمرش او را بیچاره کرده است نکوهش مینمایند! . طرفین مناظره باید در جستجوی حقیقت باشند همانند کسی که در طلب گمشدهای است و برای او تفاوتی ندارد که آن را نزد خودش یا کسی که به او کمک میکند بیابد و همراهش را دوست خود میداند نه دشمن و هرگاه دوستش اشتباه او را گوشزد کند و حقیقت را برایش آشکار سازد، از او تشکر میکند.»[۱]
این یعنی داشتن عدالت و انصاف ف همان چیزی که امام مالک رحمه الله در موردش می گوید: «در دوران ما هیچ چیز کمتر از انصاف نیست.»[۲]
ابنتیمیه درباره لزوم جستجو و پیروی از حقیقت سخنان زیبایی دارد و در آن میگوید: «بیتردید انسان در پی طلب ایمان و علم است. هرگاه امری که بر او پوشیده بود برایش روشن گردید باید از آن پیروی کند. این به معنای متغیربودن افکار نیست. بلکه چنین کسی فردی هدایتیافته است که خداوند بر هدایت او افزوده است … هر مسلمانی باید مسلمانان دیگر و علمای مسلمان را دوست داشته باشد و در جستجوی حقیقت باشد و در هر جا که آن را یافت از آن پیروی کند.»[۳]
همچنین میگوید: «انتقال و تغییر نظر انسان از گفتهای به گفته دیگر برای امری از حقیقت که برای او واضح شده است کاری پسندیده است. برخلاف اصرار بر نظری که در آن هیچ دلیلی ندارد و ترک گفتهای که دلیل آن روشن شده است و تغییر نظر از رأیی به رأی دیگر فقط به خاطر عادت و پیروی از هوای نفس که این امور مذموم است.»[۴]
سلطان العلما عز بن سلام در این باره میگوید: مردم همواره از علما درباره امور سؤال میکردند بدون اینکه به مذهب معین و خاصی مفید باشند یا سؤالکنندهای را مورد سرزنش قرار دهند. تا اینکه این مذاهب و مقلّدان متعصّب آن پدیدار شدند. برخی از آنان از نظر علما و امامانشان پیروی میکنند اگرچه آرای آن علما بدون پشتوانه استدلالی محکمی باشد و فقط بنا به تقلید مطلق از سخنان او عمل میکنند گویی آن عالم پیامبری فرستاده شده از سوی پروردگار است. چنین اندیشه و طرز تفکری از حقیقت دور است و هیچ خردمندی آن را نمیپذیرد.»[۵]
امام شوکانی خطاب به متعصبان و مقلّدان مذاهب مختلف میگوید: «خداوند بنده و شما را هدایت کند، کتابهایی را که پیشینیان و مردگان برای شما نوشتهاند کنار بگذارید و به جای آن از کتاب خداوند که آفریننده شما و آنها و معبود همه شما و آنهاست پیروی کنید.»[۶]
تمام این تلاشها برای این است که شخص بفهمد كه زندگی دنیوی با مرگ پایان مییابد و به دنبال این مرحله مسیر بهشتی یا جهنمی بودن هرکسی مشخص می شود، پس باید و مجبور است قبل از رسیدن به این مرحله برای راضی كردن پروردگارش تلاش كرده و با پیروی کردن از شریعتش کاری انجام دهد. این وظیفه ی عموم مسلمین است و طبعا کسانی که بیشتر می دانند حرص بیشتری در این زمینه دارند. در هر دوحالت در میان اینهمه راههای انحرافی عاقل كسی است كه همان راهی را برگزیند كه در نهایت او را به بهشت میرساند گر چه دشوار باشد و راههایی كه او را به دوزخ میكشاند ترک كند هرچند كه به ظاهرآسان و لذت بخش باشد.
یکی از این ابزارهائی که انسان را از راههای انحرافی نجات داده و در مسیر هدایت قرار می دهد برگرداندن استقلالی است که از کانالهای مختلفی از وی گرفته شده است . آزاد نمودن انسان و برگرداندن استقلال وی به تعبیری یعنی اینکه اختیار او را به خودش برگردانی تا به چنان اعتمادی دست یابد که این دین برای تمام انسانها آمده و برای تمام انسانها به اندازه ی وسعتی که الله به آنها داده است قابل درک می باشد و اینگونه نیست که هرکسی که مدرکی دانشگاهی یا ملائی گرفت و لباس مخصوصی پوشید، درست فکر و عمل می کند و او نه؟ در نتیجه باید اختیار و عقلش را به انسانی مثل خود بسپارد.
عده ای همچون كشیشها تمایل زیادی دارند واسطه بین مردم و خداوند شوند. اما اسلام می خواهد مردم، به اندازه ی وسعتی که الله به آنها داده است، خودشان مستقیما با خداوند مرتبط شوند و فقط او را شاهد و ناظر اعمال و نیاتشان بدانند.
پیامبر می فرماید گاه رساننده ی پیام کمتر از گیرنده پیام مطلب را می فهمد و اشاره ای به باسواد بودن یا نبودن مخاطب نکرده است . بلغو عنی ولو آیه
[۱])احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۴٫
[۲])جامع بیان العلم، ج ۱، ص ۱۳۲٫
[۳]) مجموع الفتاوی، ج ۲، ص ۳۵۲-۳۵۳٫
[۴]) همان منبع، ج ۲۰، ص ۲۱۳-۲۱۴٫
[۵]) الفكر السامی، حجوی، ص ۲۳۰٫
[۶]) فتح القدیر، ص ۳۵۲-۳۵۳٫