گذری بر خروش و غرش شیر مردان یمن و آسیب شناسی جنبش مبارک آنان
ارائه دهنده : معتصم مرادی
بسم الله الرحمن الرحیم
نبرد میان حق و باطل از زمان خلقت آدم ابوالبشر علیه السلام، آغاز گردیده است و تا زمانیکه پروردگار قادر و متعال با انهدام هستی کارنامهی آن را در هم بپیچد، بر پا خواهد بود. چرا که این مبارزهی تمام نشدنی که در هر عصر و زمانی با شکل و شمایل جدید مطرح میشود از سنتهای لا یزال الهی است. بر این اساس همواره عدهای سر از اردوگاه باطل درآورده و عدهای دیگر به جرگة سربازان حق میپیوندند و باید دانست که جز حق و باطل منزل دیگری وجود ندارد ..
الله جل جلاله با بعثت رسول خاتم صلی الله علیه وسلم و نزول قرآن و با رضایت به دین اسلام، به وضوح حق را تبیین و غیر آن را باطل معرفی نمود؛ بنابراین تمیز این دو کاری بس سهل و آسان است و طرفدارانشان قابل تشخیص ..
پس با نگاهی به پیرامون خود و با کمی بینش و بصیرت، تلاش بی وقفهی سربازان حق برای بازسازی مدینهی فاضله و بازگردانی خلافت راشده به منظور تمکین دین اسلام را مشاهده خواهیم کرد.
اگر چه امروز این ستارگان جاوید به لحاظ عِده و عُده ناچیزند اما درخشش آنان هیچگاه قطع نشده و نخواهد شد و تا پایان عمر زمین باقی خواهند بود و به فضل پروردگار پیروزی نهایی نیز از آن آنان خواهد بود چرا که این از فرمایشات قرآن و نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وسلم است که با اتصال به وحی، خبر راستین آن را به مؤمنین وعده دادهاند.
اکنون نیز این مجاهدان با توکل به پروردگار و با رویگردانی از دنیا و لذائذ آن، عزم خود را جزم کردهاند که در هزارهی سوم، با دستان خالی اما ارادهای پولادین در مقابل بزرگترین ابرقدرتهای تا به دندان مسلح دنیا که دشمنان قسم خوردهی اسلامند، بایستند و عزت از دست رفتهی مسلمین را به آنان باز گردانند ..
همین امر موجب لشکرکشی ائتلافیِ چکمه پوشان صهیو- سکولار غربی، به سرزمینهای مسلمانان شده، تا با قساوت تمام به کشتار آنان بپردازند و به دین و ارض و عِرضشان هتک حرمت نمایند ..
اما این خشونت سبب عقب نشینی مجاهدان نشده و به فضل الهی نخواهد شد بلکه باعث تعالی ایمان و انگیزهی بسیارشان برای نابودی و در هم ریختن هیمنهی کفار شده است، همین امر سبب شده که مجاهدان فقیر و دست خالی با توکل بر خداوند متعال پشت دشمنان را به خاک بمالند و آنان را در باتلاق جنگ زمینگیر کنند و ضربات مهلک و ویرانگری بر پیکرهی آنان وارد سازند و موجبات استیصال آنان را فراهم آورند.
خداوند متعال مقدر نموده که سرآغاز رسمی این نبرد در قرن بیست و یکم از سرزمین شیرمردان غیور تاریخ، یعنی افغانستان عزتمند و پهلوان پرور، کلید خورده و به دیگر اراضی اسلامی تسری یابد.
گسترس دومینووار این جنگ فرسایشی به عراق، سومالی و پاکستان، علاوه بر بیدارسازی وجدانهای خفته و ناکامی غرب در بایکوت فکری این ایدئولوژی، باعث اضمحلال و تهی شدن قدرت و نابودی ثروات آنها که حکم شاهرگ حیاتی نظام لیبرال دموکراسیشان را دارد شده است، اگرچه غرب با اتکا به سحر رسانههای خود با توهم پیروزی در صدد معکوس نشان دادن حقایق و پوشاندن عورات خود در این جنگ است اما صدای خرد شدن استخوانهایشان واقعیتی انکار ناپذیر است.
براین اساس خبری که در ماههای اخیر، قلوب مسلمین ملتزم جهان را جلا بخشیده و بارقههای امید و پیروزی را در روح و جانشان دمیده و موجبات ترس و اضطراب دیوصفتان را فراهم گردیده است، گشوده شدن جبههی دیگری در مبارزات حق طلبانه و استعمار ستیزانه، در قلب کشورهای عرب مسلمان، فخر مؤمنان و سرزمین دین و ایمان یعنی کشور یمن است.
یمنیان از دیرباز و از همان سالهای اولین تجلی نور حق و گسترش اسلام از یاری دهندگان دین و پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده و سرزمین یمن خواستگاه عالمان و مجاهدان بزرگ و گرانقدر بوده است. این سرزمین زادگاه پیامبران، صحابه، تابعین و بزرگان بسیاریست و از این جهت برای هر مسلمانی جاذبههای معنوی دارد. اگر بخواهیم همهی آنچه را که در مورد فضایل یمن در قرآن و حدیث چه به صورت صریح و یا اشاره آمده است جمع آوری کنیم بیگمان کتاب قطوری خواهد شد؛ در فضیلت یمن و اهل آن همین بس که پیامبر امت صلی الله علیه وسلم دربارهی آن فرمودهاند:
«اتاکم اهل الیمین هم ارق افئده والین قلوبا الایمان یمان و الحکمه یمانیه»
«اهل یمن پیش شما آمدهاند کسانی که دلهایشان نرم است. ایمان، ایمان یمنی است. و حکمت حکمت یمنی است.»
اکنون نیز با گذشت بیش از چهارده قرن نوادگان صحابه رضی الله عنهم اجمعین به ندای حق لبیک گفته و با در پیش گرفتن راه اباء و اجدادشان قدم در صراط مستقیم نهاده و برای نصرت دین و تمکین حاکمیت قرآن، راه جهاد را در پیش گرفته و به مبارزهی مسلحانه روی آوردهاند.
البته مبارزات مجاهدان یمنی محدود به ماههای اخیر نبوده و در حقیقت یمن از بدو ورود اشغالگران به خاک افغانستان و عراق، از طلیعهداران جهاد و صادرکنندگان مجاهدین به این کشورها بوده است و بلکه سابقهی مبارزات مسلحانه در یمن حتی به پیش از حوادث ۱۱ سپتامبر بر میگردد. اما شروع بهار عربی و رسیدن موج تحول خواهی به کاخ کهنهی دیکتاتور یمن که تا حدودی ساختارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی این کشور را تحت تأثیر قرار داد و برخی عوامل دیگر، دلیلی شد تا تحرکات و فعالیتهای جهادی در این کشور که به دلیل برخی سیاستهای حکیمانه در لوا انجام میگرفت و در هیاهوی برخی درگیریهای دیگر از جمله شورش حوثیها و استقلالطلبان به چشم نمیآمد از پرده برون افتاده و آشکارتر گردد.
میزان موفقیت مجاهدان در عملیاتهای نظامی و شدت ضربات وارده به مزدوران امنیتی طی چند ماه گذشته، سبب چرخش دوربینها و تمرکز سیاستمداران و تحلیلگران به این موضوع و موجب تمرکز آنان بر فعالیتهای برادرانمان در این منطقه شد که حتی بهار عربی و احتجاجات مردمی یمن را نیز تحت الشعاع قرار داده و از یادها برد.
همین موضوع علاوه برشگفتی جهانیان موجب ترس و نگرانی متولیان استکبار و مزدورانشان شد، به همین دلیل مثل همیشه برای توجیه
شروع جنگی جدید و تمام عیار در این کشور با مراجعه به رسانههای خود حملات و جنگ روانی علیه مجاهدان را در دستور کار خود قرار دادند.
در این راستا رادمردان انصارالشریعه نیز با توکل بر خداوند متعال و با بهرهگیری از برخی پارامترهای ابزاری و حمایتهای مردمی در مدت کوتاهی توانستند موفقیتهای چشمگیری کسب کرده و حتی در برخی استانهای جنوبی از جمله ابین و شبوه برپایی امارت اسلامی را اعلام نمایند به گونهای که برخی اخبار رسمی حاکی از آن است که کنترل قدرت در استانهای جنوبی از دست مزدوران، خارج و توسط انصار الشریعه اداره میشود اگرچه حکومت با استعانت از کشورهای غربی و با تکیه به نیروی هوایی و بمباران این مناطق، به صورت موقت قدرت را به دست گرفته باشد.
اما از عوامل و ابزاری که در یمن به یاری مجاهدین آمد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- اوضاع اجتماعی و ساختارهای سنتی و قبیلهای و بافت طائفهای؛ این بافت سیاسی سبب ضعف دولت در تمرکز نیروهای خود شده و مجاهدین نیز با کارهای دعوی و ازدواج و عضوگیری توانستهاند از چتر حمایتی این قبائل بهرهمند گردند.
۲- پتانسیل بالای مردم در حب دین و روحیهی جهادگری آنان
۳- جغرافیای طبیعی و موقعیت آن در شبه جزیرهی عرب و شمال آفریقا که بعضاً مجاهدین سایر کشورها به راحتی توانستهاند خود را به انصار الشریعه برسانند.
در این بین برخی رسانههای معاند و وابسته به محافل سکولارغربی و مرتدان مزدور در راستای تخطئه و عملیات روانی و یا به زعم خود تلاش برای کاستن از پیروزیهای ارزشمند مجاهدان، دلیل موفقیت آنها را اوضاع نامناسب اقتصادی، بیکاری و تورم و در نتیجه حمایت قشر ضعیف از این ایدئولوژی عنوان میکنند. در جواب این یاوهگویها باید گفت که، به فرض قبول این ادعاها هیچ ایرادی بر کار مجاهدان یا حقانیت این ایدئولوژی وارد نخواهد بود چرا که الگوی همیشگی مسلمین یعنی پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم نیز با شروع دعوت و تبلیغ دین اسلام شاهد حمایتهای قشر مستضعف بود .. و این موضوع کـه در سایر برهههای تاریخی نیز تکرار شده نقطه ضعفی برای ما نخواهد بود.
با این اوصاف، یمن در حال مبدل شدن به افغانستانی جدید است .. اما نه در قفقاز و سرزمین هندوکش و محصور در بین کشورهای سکولار کمونیست، و لیبرال همچون روسیه، چین، هند و… ، بلکه در قلب کشورهای اسلامی، نشانههای پایهریزی حاکمیتی دینی در این منطقه به وضوح قابل تشخیص است.
این جریان به نویدی برای مسلمین جهان و کابوسی برای کفار تبدیل شده و به فضل الهی قابل دستیابی است.
یمن به لحاظ جغرافیایی یکی از استراتژیکیترین کشورهای جهان است و کنترل و تصرف آن توسط مجاهدان میتواند معادلات بینالمللی در تقابل با کفار را به نفع امت اسلامی تعدیل کند.
قرار گرفتن در منتهی الیه شبه جزیرهی عربستان، در نقطه میانی آفریقا، خاورمیانه و آسیا، و حاشیهی خلیج فارس که با اهمیتترین راه آبی جهان میباشد، یمن را از لحاظ استراتژیکی در موقعیتی خاص قرار داده و این موقعیت خاص، طرحهای توسعه طلبانهی جهانی به منظور تسلط بر این منطقه را موجب گردیده است؛ قرار گرفتن در شاهراههاي بينالمللي و ورودي درياي سرخ و كانال سوئز سبب طمع آمریکا برای ایجاد یک پایگاه نظامی در خاک این کشور شده و مرکز ثقل این منطقه در بین کشورهای عربی دلیلی برای تلاش انقلابیون ایران برای گسترش نفوذ به واسطهی احزاب وفادار به جریان ضد آمریکائی گردیده است.
این موقعیت ژئوپولیتیک و اهمیت آن در نقل و انتقالات منطقهای سبب گردیده که کشورهای سکولارغربی از تسلط مجاهدان بر این منطقه به شدت در هراس باشند چرا که تصرف کامل این کشور برای آنان بسیارگران تمام خواهد شد.
سیطرهی مجاهدان بر این کشور برای مسلمین بسیار پر خیر و برکت و برای کفار بیش از هر کشور دیگری مهلک و مرگبار خواهد بود و آنان به خوبی به این موضوع واقف هستند به همین دلیل تمامی مساعی خود را از کانال حکومتهای مزدوری چون آل سعود و امارات جهت دستیابی به این مهم به کار گرفتهاند؛ اما به راستی دلایل اهمیت این منطقه برای امت اسلامی در چیست؟
۱- با استقرار امارت اسلامی در این منطقه و به دلیل موقعیت خاص آن در قلب کشورهای اسلامی؛ احتمال تسری این امارت و الگو قرار گرفتن آن برای سایر کشورهای همسایه بسیار زیاد خواهد بود، پتانسیل بالای مردم این کشورها در حب دین و روحیهی بالای جهادی در آنان این احتمال را به شدت افزایش میدهد و چه بسا بهار جهادی جدیدی با مبدئیت یمن در این مناطق تشکیل شود که دور از انتظار هم نیست.
۲- نقش واسطهای یمن بین خاورمیانه و آفریقا که میتواند ارتباط دهندهی این دو باشد نوید شکل گیری امارتی اسلامی از جزیره العرب تا شاخ آفریقا از جمله سومالی، مالی، لیبی و دیگر اراضی مجاهد خیز را در آیندهای نزدیک ترسیم میکند … به امید آن روز انشاءالله
3- واقع شدن یمن در مسیر مهمترین آبراه اقتصادی و امنیتی جهان و ارتباط آن با اقیانوس هند، دریای عمان و تنگهی استراتژیک باب المندب به عنوان گلوگاه بین المللی، اهمیت آن را صد چندان کرده و تسخیر آن توسط مجاهدان و کنترل نقل و انتقالات کشتیهای باری ـ تجاری و نفتکشها که حکم اکسیژن حیات را برای دنیای استکبار دارد میتواند علاوه بر ضربات سنگین اقتصادی بر پیکرهی آنان به موضوع مهمی جهت احیای مالی و اقتصادی امت مسلمان و برگ برندهای برای آنان محسوب گردد.
همین عوامل و دهها عامل دیگر که ذکر آن در این مختصر نمیگنجد سبب تلاش مجاهدان برای تسلط بر این کشور گردیده که به فضل الهی تا حدود زیادی هم موفق شدهاند، استقبال مردم و قبایل نیز از آنها بسیار بیسابقه بوده است به گونهای که در برخی از شهرها از جمله عزان، مجاهدان بدون شلیک حتی یک گلوله وارد شهر شده و کنترل آن را به دست گرفتند و این موضوع آیندهای روشن را برای مجاهدان و امت مسلمان در این کشور تداعی میکند.
حال در این بین سؤالی مطرح میشود و آن اینکه جبههی کفر چه حربهها و تاکتیکهایی را برای مقابله با مجاهدین به کار برده یا خواهد برد؟
۱- اگر چه موفقیت چشمگیر مجاهدان و خیزش تصاعدی جهاد در این دیار، بسیاری از تحلیلگران را بر آن داشته تا حتی از انتقال مرکز فرماندهی تنظیم القاعده از افغانستان به یمن سخن به میان آورند؛ اما در این بین نباید از حربهها و تاکتیکهای دشمنان نیز غافل بود و این نکتهای است که مجاهدان باید هر لحظه آن را مد نظر داشته باشند، تجربه نیز به کرات ثابت نموده که هر بار دشمنان از رویارویی مستقیم و جنگ سخت با مسلمین ناامید گشته و مستأصل شوند به روشهای نرم و ایجاد تفرقه و اختلاف روی میآورند که بارها موفق نیز شدهاند؛ یکی از روشهایی که در عراق ضرباتی سخت به مجاهدان وارد نموده و کفهی ترازوی قدرت را به نفع اشغالگران و مرتدان داخلی سنگین کرد ایجاد به اصطلاح شوراهای بیداری و تطمیع سران قبایل برای مقابله با مجاهدان بود که در ایجاد این شوراها، خطاهای خود مجاهدان نیز نقشی اساسی داشت؛ بنابراین یکی حربههای احتمالی دشمنان در یمن نیز با توجه به بافت قبیلهای آن استفاده از این روش و مذاکره و توافق با قبایل خواهد بود که مجاهدان از هم اکنون باید به دنبال پاتکی برای آن بوده و نباید خطاهای انسانی خود را همچون عراق تکرار نمایند چرا که بنا به گفتهی پیامبر صلی الله علیه وسلم «مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.»
از دست دادن حمایتهای قبایل و تقابل با آنان، کار مجاهدان را بسیار سخت و موفقیتهایشان را به شدت کاهش خواهد داد پس بر مجاهدان است که با روشهای حکیمانه در دعوت و جهاد راه دشمنان را در این نقطه ببندند و بهتر است که با برنامهریزی و سازماندهی و رعایت اصول تنظیمی به اهداف بزرگ هر چند بلند مدت فکر کنند تا پیروزیهای کوچک اما موقتی.
۲- اتفاق دیگری که احتمال وقوع آن دور از انتظار نیست دخالتهای مستقیم آمریکا و ائتلاف ناتو ( ارتش اتحادیه ی اروپا ) به سرکردگی آمریکا در این کشور میباشد. چرا که ارتش آل سعود و امارات و بحرین و سایر مزدوران که علاوه بر ضعف دچار چند دستگی نیز گشته و به هیچ عنوان توانایی مقابله با مجاهدین انقلابی مسلط بر صنعا و سایر مناطق یمن را ندارند.
هر چند که در گذشته هواپیماهای دول سکولارغربی بارها در آسمان یمن به پرواز درآمده و مناطقی را بمباران کرده و باعث شهادت و زخمی شدن تنی چند از مسلمانان و مجاهدان شدهاند اما این حملات به وسعت زمان اخیر نبوده و و در آینده نیز احتمال افزایش آن وجود دارد که در این صورت با توجه به فضای ضد آمریکایی که در دل آحاد مردم شکل گرفته و فضایی که بعد از انقلاب یمن روی داده به طور قطع واکنشهای مردمی را در پی خواهد داشت و آمریکا را در باتلاقی مرگبارتر از عراق و افغانستان فرو خواهد برد.
۳- اتحاد و ائتلاف با دشمنان همیشگی و حاقدین آل سعود و سلفیت درباری آن، یکی از دیگر روشهای مبارزهای است که جبههی کفر در تقابل با مجاهدین دست به دامن آن شده است. ابزاری که با ایجاد تفرق و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و در نهایت جدا کردن مردم از مجاهدین شدیدترین ضربات را به مجاهدین شریعت گرا زده است. چچن بارزترین نمونه ی دهه ی گذشته است که چگونه جهاد چند قرنه ی آن توسط همین جریان سلفیت نجدی به نابودی کشیده شد.
ائتلاف دشمنان فرقه ی ناجیه با کفار و قتل عام مسلمانان اتفاق غریبی نیست و بارها در برهههای مختلف زمانی روی داده و زبان تاریخ گویای این مدعاست؛ اما این خیانتها و کشتار امت مسلمان توسط فرقه های مختلف سلفیت نجدی چیزی نیست که به راحتی از اذهان پاک شود و این گمراهان جاهل که خواسته یا ناخواسته طبق نقشه های کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی قدم بر می دارند اگر اصلاح نشوند و به دامان اهل سنت بر نگردند در آیندهای نزدیک ضرب شست سنگین مجاهدین و انتقام سخت آنان را خواهند چشید.
اما در این راستا چیزی که بیش از هر مطلبی دل مؤمنان جهان را به درد آورده و خواب را از چشم دوستداران جهاد و مجاهدین میرباید سخنان و فتاوی برخی دیگر ازشیوخ سلفی وعاظالسلاطین در محکومیت این جهاد مبارک در یمن، در اصنای این موفقیت و در این لحظهی حساس تاریخی است که میرود به نقطهی عطفی در مبارزات استکبارستیزانه مبدل شده و فصل جدیدی از رویارویی با جبههی کفار باشد.
این شیوخ، جهاد مجاهدین را از روشهای قدیمی!! و قتل عام تعبیر کرده و شروع انقلاب و عدم همکاری و تمرد برخی نظامیان در سرکوب انقلاب یمن را دلیلی برای توقف حملات مجاهدان میدانند، از سخنان آنان چنین بر میآید که با انقلاب مردم و احتمال تغییر ساختارهای حکومتی در آینده به نفع مسلمین، نیازی به جهاد و عملیات مسلحانه نیست!
اما باید دانست که امید به تغییر از طریق انتخابات یا روشهای صلح آمیز سرابی بیش نیست و هر اندازه که این سلوک در تونس و مصر به ایجاد حکومت اسلامی منجر شد در یمن نیز چنین خواهد شد.
تظاهراتهای مردمی اگر چه بن علی و مبارک و قذافی را از عرش شاهی به فرش گدایی کشاند اما ساختارها را تغییر نداد و هنوز نظامیانی که روزگاری دست راست دیکتاتور مصر بودند فاکتور تعیین کننده در ساختار سیاسی مصر هستند و در لیبی بیشتر اعضای شوارای انتقالی از نزدیکان و منصب داران قبلی حکومت قذافی هستند و دموکراسی برآمده از انتخابات مردم تونس هم نتوانسته منجر به تشکیل حاکمیت اسلامی در این کشور شود چرا که این ایدئولوژی خود نقطهی مقابل مبادی اسلامی است.
تظاهرات مردم یمن نیز تنها به کشته و زخمی شدن آنان در درگیری با نظامیان انجامید و هنوز مافیای وابسته عبدربه منصور در این کشور جولان میدهند.
آیا این شیوخ که جهاد مجاهدین را به چالش میکشند صدای عربدههای عبد ربه منصور هادی را در کاخ ریاست جمهوری در حالی که سوگند یاد میکرد مجاهدین را نابود کند نشنیدند؟! و یا بمباران شهرهای یمن و کشتار مردم را نمیبینند؟!
گرچه برخی این سخنان را در راستای جنگ روانی علیه مجاهدان تلقی میکنند اما بهتر است که ما نیز با سهوی دانستن این سخنان و توجیه آن به اختلافات دامن نزیم و موجبات خشنودی دشمنان را فراهم نیاوریم و از این علمای درباری که گاه مجری جنگ روانی طاغوتهای محلی هستند خواهشمندیم که با سخنان نسنجیده و تعابیر نادرست، ناخواسته در مسیر دشمنان اسلام و مسلمین حرکت نکنند چرا که این سخنان در آستانهی پیروزی و غلبه بر دشمن برای امت اسلامی بسیار گران تمام خواهد شد و خود آنها نیز باید بهای این سخنان خائنانه را بدهند . باذن الله
مجاهدان نیز باید بدانند که آنان ممکن است در آینده با گسترهی متنوعی از چالشها روبرو شوند اما باید با حکمت و تدبیر، تمامی این چالشها را سپری کنند و تحت هیچ شرایطی نباید جبههی یمن را به راحتی از دست داده و به دشمن واگذار کنند. چرا که پیروزی در این منطقه آثار وضعی خود را به سرعت در عربستان و دیگر کشورهای دست ناشنده ی حوزهی خلیج فارس نشان خواهد داد و به فاصلهی کمی شاهد نابودی این طاغوتهای مزدور حاکم بر حرمین شریفین و سایر سرزمینهای مسلمین و پیروزیهای بزگتر و در نتیجه بازگردانی خلافت راشده خواهیم بود.. به امید آن روز إن شاءالله ..
و در پایان از خداوند منان توفیق پیروزی برای مجاهدان و ثبات قدم در مسیر هدایت را برای امت مسلمان و خاصتاً علمای آنان آرزومندم. و من الله التوفیق