“فعالان اسلامي” وصفي است که بر کساني اطلاق مي شود که به سوي اسلام دعوت کرده وبر اساس آن حرکت مي کنند،بنابراين ،اين وصفي دعوي حرکي است ودرآن نوعي ثناء وستايش اصحابش است که هم وغم اسلام ومسلمين را به دوش مي کشند ولي “آمريکاي خرابکار” مي خواهد در هرچيزي دخالت کند،ودر هر کجا سرک بکشد و در هرچيزي هم که دخالت کند آنرا به فساد وتباهي مي کشاند ودر هر جاي آبادي وارد شود آن را تخريب مي کند چه آن چيزفکرباشد يا فرهنگ يا علم يا معرفت، ويا سياست يا اقتصاد يا عمل يا اداره يا ارزشها يا اعتقادات يا اخلاق!!
واو فعالاني اسلامي مي خواهد که به اسلام آمريکايي دعوت دهند وبر اساس آن حرکت کرده وآن را بين مردم انتشار دهند، وبايد “توليد” اين فعالان اسلامي به روش سکولاریستی آمريکايي باشد آمريکايي که طوري با انسان رفتار مي کند که انگار “کالايي” است که در کارخانه آمريکايي توليد شده است.
سخنان شیخ اسامه بن لادن خطاب به مردم آمریکا درباره اسرای مسلمین در آن کشور
ای ملت آمریکا
سلام بر کسی که پیرو هدایت شد.اما بعد:
این نامه من درباره اسیران ما در نزد شما می باشد.رفیق شما در کاخ سفید در بسیاری از امور مهم همچنان دنباله رو سلفش میباشد، مانند افزایش جنگ … و ظلم به اسیران ما که نزد شمایند، و در رأس آنها قهرمان مجاهد خالد شیخ محمد، که کاخ سفید صراحتاً به اعدام آنها اظهارتمایل کرده است و روزی که آمریکا این تصمیم را بگیرد در واقع تصمیم گرفته که هرکس که از شما در دست ما اسیر باشد اعدام گردد.
رهبران کاخ سفید همیشه و همچنان برما ظلم روا می دارند بخصوص با کمک به اسرائیلیها در اشغال سرزمینمان فلسطین. و گمان می کنند که آمریکا با قرار گرفتن در پشت اقیانوسها از خشم مظلومین در امان است. اما برخلاف این گمان، جواب ما به ظلمهای شما در ۱۱ سپتامبر در قلب سرزمینتان قوی وخونین بود .
خوشبخت آن کس است که از غیر خود عبرت بگیرد و عدالت آنست که مقابله به مثل شود و جنگ فراز و نشیب دارد و روزهای پیروزی و شکست دست به دست می گردد.
پرسش در مورد آغاز وسرچشمه حیات ،هستی وبخصوص انسان در این کره خاکی وپاسخ به آن در ادیان ومکاتب مختلف بشری مطرح شده است .بدین شکل دو گونه مکتب در برابر این قضیه بوجود آمدند یکی مکتب ادیان الهی ودیگری مکتب فکری بشر.
درعهد عتیق کتاب مقدس یهودیان ،که مورد قبول یهودیان نیز می باشد، در مورد خلقت آمده است که خداوند جهان وجانداران ساکن آن را درشش روز آفرید وانسان آخرین آفریده است:خداوندپس آدم را از خاک طمین بسرشت ودر بینی وی روح حیات دمید وآدم نفس زنده شد.{ سفر پیدایش ۰۲:۷ )
آیات صریح وقاطع قرآن هم پس ازبیان خلقت دیگر موجودات واینکه آن ها را به چه شکلی آفریده به آفرینش انسان از خاک تاکید می ورزند:
« ولقد خلقنا الانسان من صلصال من ماء مسنون » حجر ۲۶
« واذ قال ربک للملائکيه انی خالق بشراً من صلصال من ماء مسنون » حجر ۲۸
ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون» آل عمران ۵۹
هذا الذی خلقکم من طین ثم قضی اجلاً واجل مسمی مسمی عنده»
انا خلقناکم من طین لازب»
«خلق الانسان من صلصال کالفجار»
«اکفرت با لذی خلقک من تراب ثم سواد رجلاً»
و…
بدین ترتیب خداوند با انحصار خلقت به خودش وجواب قاطع وابدی به اینکه انسان را خودم از خاک آفریده ام در جایی جای قرآن تاکید می ورزد: همچنانچه خلق کردن کار خودم است امر کردن وقانون وحکم بر آفریدگانم نیز باید مال خودم باشد.« الا له الخلق والامر » وتهدید می کند که « و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون – فاسقون ، ظالمون و….
اما پس ظهور امروزین دین سکولاریسم در غرب دینی کاملا مجزا در برابر دین اسلام و شریعتهای آسمانی پدید آمد که در تمام جوانب حیات وزندگی بشری برای خود نظریه پردازی وقانون گذاری نمود ، جهت پاسخگویی به مسائل درونی انسانها روانشناسی را بنیان نهاد، جهت تنظیم روابط انسانها،علوم اجتماعی را بوجود آورد وبدین ترتیب در اقتصاد ، آموزش وپرورش، تاریخ ، … زیست شناسی و… صاحب آراء جداگانه ومستقلی جهت مبارزه با دین گردید.از این ثمرات سکولاریسم که به عنوان یکی از پایه های اصلی ایدئولوژی سکولاریسم به شمار می رود نظریه تکاملی داروین در مورد سیر تکاملی مادی خلقت وبخصوص آفرینش انسان می باشد.
تأسیس و فعالیت:«جماعت اسلامی پاکستان »مهم ترین حزب اسلامی در پاکستان شناخته شده است .این حزب در ۲۶اوت ۱۹۴۱در لاهور تأسیس شد.در زمان تأسیس فقط ۷۵نفر عضو رسمی آن بودند؛اما پس از مدتی،بر تعداد اعضا و هواداران آن به شدت افزوده شد ؛به طوری که تا آوریل ۱۹۴۲حدود هفتصد نفر به عضویت آن در آمدند . شخصیت علمی و فکری رهبر آن مولانا مودودی (۱۹۰۳-۱۹۷۹)که از سال ۱۹۲۵ مدیریت نشریۀالجمعیه، ارگان«جمعیت علمای هند»را به عهده گرفته بود و از سال ۱۹۳۱ماهانۀترجمان القرآن را در حیدر آباد اداره می کرد، در رشد جماعت اسلامی تأثیر به سزایی داشت.مودودی به عنوان یک متفکر ،نویسنده روشنفکر که داعیۀایجاد تحول فکری و فرهنگیدر میان مسلمانان شبه قاره را داشت،در مجامع علمی و روحانی آن روز به خوبی شناخته شده بود.
تأثیر شخصیت فکری و سیاسی مودودی بر «جماعت اسلامی»به اندازه ای است که تا امروز نمی توان جماعت اسلامی را جدا از مودودی مطالعه کرد.محبوبیت جماعت اسلامی در واقع مرهون شخصیت علمی مودودی است.
جماعت اسلامی از لحاظ فعالیت های فرهنگی و سیاسی از زمان تأسیس تاکنون ،سه مرحلۀعمده را تجربه کرده است:قبل از تأسیس پاکستان (۱۹۴۱-۱۹۴۷)،بعد از تأسیس پاکستان تا سال ۱۹۵۱،و از۱۹۵۱تا هب حال.
در مرحلۀاول از تاریخ طولانی جماعت اسلامی، جماعت هدف اساسی خود را بر تبلیغ دین ، تربیت نیروهای انسانی صالح و متدین ، مبارزه با بدعت ها و خرافات ، سازماندهی مردم در تشکیلاتی واحد و ایجاد مرکزیت فکری و اجتماعی ،استوار کرده بود.اندیشۀغالب حاکم بر «جماعت»در این مقطع،اندیشۀ«جهان اسلامی»است.مودودی در سخنرانی آوریل ۱۹۴۵گفت:
ما همه بندگان خدا را به طور کل و آنانی که اسلام را پذیرفته اند، به طور خاص به بندگی خدا دعوت می دهیم.
مودودی در اولین خطبه پس از احزار مقام «امیری»جماعت نیز گفت:
ممکن است عده ای از فرق معروف به اهل سنت و غیره از خود بپرسند که 12 امامی از کجا امده؟ آیا این از اختراعات انسانهاست یا ریشه ی شرعی دارد؟
بدون شک اکثریت قاطع باورها و تأویلات شیعه (نه روافض و غلات) به منابع اسلامی بر می گردد که ممکن است در پاره ای موارد با فرق دیگر تفاوتهائی داشته باشد .روایتهائی که به ۱۲ امام اشاره شده است و شیعیان ائمه را تا ۱۲ عدد می دانسته اند نیز از این دسته منابع هستند .
در صحیح بخاری به نقل از جابر بن سمره روایت شده است که پیامبر فرمود:«یكون اثنا عشر أمیراً»: «[پس از من] دوازده فرمانروا خواهند بود.» آنگاه عبارتی فرمود که من آن را [به خوبی] نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر در آن هنگام فرمود:«كلهم من قریش»: «همه آنها از قریش هستند.»[۱]
در صحیح مسلم به نقل از جابر آمده است که شنیدم پیامبر فرمود:«لایزال الإسلام عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»: «اسلام همچنان عزیز و محکم برجا خواهد ماند تا اینکه دوازده خلیفه [و جانشین بر سرکار] بیابند.» سپس عبارتی فرمودند که من آن را نفهمیدم. از پدرم پرسیدم: پیامبر پس از آن چه فرمودند؟ پدرم پاسخ داد: پیامبر فرمود:«كلهم من قریش»: «همه آنها از قریش خواهند بود.»[۲]
ابوداود این حدیث را چنین روایت کرده است: «لایزال هذا الدین قائماً حتی یكون علیكم إثنا عشر خلیفة كلهم تجتمع علیهم الأمة»: «این دین همچنان برجا خواهد ماند تا زمانی که دوازده خلیفه بر شما حکومت کند، که امت [اسلامی] درباره [خلافت] همه آنها اتفاق و اجماع خواهند داشت.»
در منابع مختلف این حدیث با الفاظ زیر ذکر شده است:
«لایزال هذا الأمر صالحاً حتی یكون إثنا عشر أمیراً»[۳]
«لایزال هذا الأمر ماضیاً حتی یقوم إثنا عشر أمیراً»[۴]
«لایزال هذا الأمر قائماً حتی یمضی إثنا عشر أمیراً»[۵]
«إن هذا الدین لایزال عزیزاً إلی إثنی عشر خلیفة»[۶]
از موانع وحدت(۸) عدم توافق بر نقاط مشترک و منافع مشترک (۲)
به قلم: کارزان شکاک
بسیاری از این اشخاص، که به صورت مانعی عمل کرده اند، دین اسلام را به صورت همه جانبه نمی شناسند، و حتی از درک مفهوم کلی آن هم بی بهره اند؛ به همین دلیل زمانی که قصد دفاع از اسلام را دارند نتیجه چنان وخیم و مخرب است که سکوت آنها بسیار بهتر از این دفاعها بوده است . گفتمانهای آنها مانند بازشدن مخزن آفات و بیماریهائی است که باید به همان شیوه تا رسیدن شورای اولی الامر منطقه ای یا جهانی و تحت نظارت حکومت اسلامی تحت عنوان استقلال درون گروهی سربسته بماند
سالها و بلکه قرنهاست که کارنامه ای این مسلمین محدود بین جزئی نگر را می بینیم که در فرصتهای مختلف دم از وحدت می زنند اما حاصل کارشان تنها به تفرقه ی بیشتر می انجامد، شعار یکی شدن و اتحاد سر می دهند اما جز پراکندگی بیشتر حاصلی نداشته اند. در ظاهر با تقیه و مدارا رفتار میکنند اما در باطن آنها خشم و رغبت به انتقام نهفته است.
و جالب است بدانید همینهائی که زمانی افرادی زیر دست سایر فرق بودند و مورد ظلم قرار می گرفتند به محض اینکه حاکم می شوند و سایر فرق زیر دست انها قرار می گیرند خودشان تبدیل به ظالمی می گردند شبیه ظالم قبلی و گاه بدتر. اینها به جای پرچم اسلام و شورا ، پرچم فرقه گرائی و تک روی و تنگ نظری را برافراشته اند و فرقی ندارد این پرچم توسط کدام فرقه باشد مهم این است توسط شورا نیست.
اساسی ترین ابزار قدرت رسول الله حقی بود که با خود داشت ، به همین دلیل بدون ترس همه را به گفتگو دعوت می کرد و الله به او دستور می داد که به کفار مخالف به صراحت بگوید: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (نمل/۶۴)
اما امروزه از بزرگترین موانع گفتگوی متعصبین تنگ نظر با مخالفین ترس ناشی از جهل آنهاست. اینها در واقع از گفتگو و آشکار شدن خرافات و باورهای غلط خود و تسلیم حق شدن و رها کردن باورهای غلطی که به صورت ارثی به انها رسیده می ترسند . می ترسند از اینکه باعث ننگ و عار گروه تحت پوشش خود شوند اما از جهالتی که با خود حمل نموده اند احساس ننگ و عار ندارند . امام زینالعابدین میگوید: «ما را براساس اسلام و در راه آن دوست داشته باشید و گرنه دیری نمیپاید دوستداشتن شما موجب ننگ و عار برای ما خواهد شد!»
از موانع وحدت(۸) عدم توافق بر نقاط مشترک و منافع مشترک (۱)
به قلم: کارزان شکاک
از فرق معروف به اهل سنت و ائمه ی بزرگوار این فرق ادعیه و نمازهای فراوانی همراه با ثواب های زیاد نقل شده است که اگر کسی تمام شب و روزش را وقف خواندن آنها کند، باز هم کم است. بدون شک همین ائمه نیز تمام وقت خود را به خواندن آن ادعیه و نمازها نمیگذراندند، اما این به این معنی نیست که تصور شود اینها عالم بی عمل بودند. بلکه به تنوعی اشاره دارد که غیر قابل انکار است.
چون هر مسلمانی توانائی و استعداد یکی از این کارهای نیک را دارد ، رسول الله صلی الله علیه وسلم به افراد مختلفی با توانائی های مختلفی، چنین سفارشی نموده است. یعنی یکی ممکن است در فلان عبادت استعداد و توانائی داشته باشد و دیگری در فلان ادعیه و نمازو… . البته این موارد امور شخصی هستند و امور عمومی که همه مسلمین ملزم به انجام ان هستند نمی گردد . به عنوان مثال تمام این ثوابها مشمول کسانی می گردد که مرتکب جرم تخلف از امر قتال و جنگ مسلحانه نگردند، مثل همان سه صحابی رسول الله صلی الله علیه وسلم.
حالا عده ای با چنگ زدن به همین امور جزئی و تنگ نظری سعی دارند اسبابی جهت تفرق و ذلیلی گردند. غافل از اینکه دین خدا و بندگان خدا دو امانت گرانبها در اختیارما هستند، که باید به خوبی از این دو امانت نگهداری کنیم اما این عده نه تنها نگهبان خوبی نبوده اند، بلکه با رفتار و کردارشان به گسترش و عملی شدن ارزشهای اسلامی و و حتی خود مسلمین ضربه هم زده اند.
سابقه ی این افراد به همان دهه های صدر اسلام بر می گردد، چنانچه شیعیان روایت کرده اند که زمانی سلمان فارسی به مردم ميگفت:”هربتم من القرآن إلى الأحاديث، وجدتم كتاباً رقيقاً حوسبتم فيه على النقير والقطمير والفتيل وحبة خردل فضاق ذلك عليكم و هربتم إلى الأحاديث التي اتسعت عليكم» از قرآن گريختيد به احاديث آويختيد زيرا قرآن را كتابي يافتيد دقيق كه شما را در آن به هر نقير و قطمير و رشتههاي باريك و دانة خردلي به محاسبه ميكشد، از آن جهت بر شما تنگ آمد و به سوي احاديثي گريختيد كه بر شما گشاد گرفت و وسعت داد([۱])“.
در چنین فضائی است که شخص با گرفتن یک روایت خیال می کند با خواندن يك دعا یا ذکر یا فلان عمل ریز شخص به عاليترين درجات جنّات فردوس عروج مي کند و بدیهایش به همین راحتی پاک می شوند و از حساب و کتاب درامان می ماند.
اين انگيزه يك انگيزة نفساني بلكه در حقيقت يك غرور شيطاني است كه ابليس از طريق این جزئیات موجود در روایتها شخص مسلمان را به جهنّم ميكشاند و همان غروري است كه الله متعال انسان را از اين فريب شيطان بر حذر داشتهاست و ميفرمايد: «يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا» ايشان را وعده ميدهد و آرزو در دلشان ميآورد و شيطان به ايشان جُزبه فريب وعده نميدهد”(النساء /۱۲۰).
علل حضور فزاینده مردم مسلمان کردستان در جریانات اسلامی شریعت گرا و تولد مبارک بیداری اسلامی
کاتب : ابوسلیمان هورامی
در این رابطه می توان به علل بی شماری اشاره کرد هر چند عملکرد خود مرتدین موثرترین و عینی ترین عامل به شمار می رود اما گذرا به چند علت اساسی اشاره می شود.
۱- فرار مرتدین متحد و غیر بومی احزاب سکولار کمونیست و دمکراسی خواه به اروپا و دیگر دول خارج و تنها و بی کس ماندن مرتدین بومی و نمایان شدن قدرت توهمی و پوشالی آنان بعد از رفتن مرتدین غیر بومی.
۲- عدم پشتیبانی داوطلبانه و نه اجباری مردم از آنان و جا ندادن به آنان در میان خود.
۳- جنایات فراموش نشدنی سکولارهای مرتد در برابر مسلمانان منطقه و قتل و عام های صورت گرفته توسط حزب مرتد کومله و دیگر احزاب غیر بومی کمونیست هم پیمانش و پشتیبانی های منافقانه ی سوسیال دمکرات های حزب دمکرات مرتد.
۴- قتل و عام ها و جنایات وحشیانه ی سکولارهای مرتد از همدیگر که به جنگ کومله (با احزاب مرتد غیر بومی اش) و دمکرات (به همراه غیر بومیان متحدش) مشهور است.
۵- فرار سکولارها مرتد دمکراسی خواه و کمونیست به اصطلاح طرفدار مصالح خلق مسلمان منطقه.
۶- پناه بردن و یاری جستن از رژیم سوسیال دمکرات بعث عراق که به ضدیت یا اکراد مشهور بود.
۷- عملکرد نسبتاً بهتر نمایندگان حکومت مرکزی در ارگان های دولتی با مردم مسلمان منطقه در مقایسه با سیاست قرون وسطایی سکولارهای مرتد. که این هم سیاستی است که توسط خیلی از دول در چنین موقعیت هایی جهت جذب مردم و جدا نمودن آنان از مخالفین در پیش گرفته می شود.
۸- سازش ناپذیری حکومت مرکزی ایران با اپوزوسیون سکولارهای مرتد و در پیش گرفتن جنگ مسلحانه و تبلیغی علیه آنان هر چند مراعات های غلط دولت موقت و دلسوزی های نا به جایی که بعضی اوقات از جانب بعضی از مسئولین دولت مرکزی صورت می گرفت اما نتوانست در استراتژی کلی تفکر حاکم بر حکومت شیعه مذهب ایران تاثیر بگذارد.
۹- تبلیغات شدید و رنگارنگ حکومت مرکزی در رابطه با وحدت و به کار گیری تمام اسلوب های تبلیغاتی که یکی از این کانال ها ملاهایی بودند که در شورای روحانیت یا همان مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور که در شهر و روستاها ی دور افتاده می توانستند با شناختی که از نقاط ضعف و قوت مردم دارند آن ها را در مسیر تبلیغات دولت مرکزی سوق داده و راهنما شوند.
۱۰- بمباران نقاط مختلف منطقه توسط بعثیون سکولار از طریق اطلاعاتی که سکولارهای فراری و مزدوران داخلی شان به آنان می دادند و سکونت همین سکولارهای مرتد و پشتیبانی آنان در جبهه بعثی های سکولار سوسیالیست علیه تمام مردم ایران آن هم جهت ضربه زدن به کل دین نه حتی مذهب خاص.
چه کسی لاشه ی کشته شده های اتحادیه ی میهنی کردستان عراق را در جنگ با مسلمین مثله نمود ؟ویژگی مرتدین سکولاریست کردستان چیست ؟ و شیخ زانا که بود ؟
به قلم : احسان هورامی
چنانچه می دانیم در جنگ و مبارزات مسلحانه هرطرفی سعی برآن دارد که از حربه ی مکر و حیله بر علیه طرف مقابلش استفاده نماید . رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز از طریق سعید بن مصیب رضی الله عنه در جنگ احزاب به جنگ روانی پرداخت و در یک کلام فرمودند الحرب خدعة . یعنی جنگ عبارت است از خدعة و نیرنگ . و خیلی طبیعی است که در جنگ هم منتظر مکر و نیرنگ دشمنانمان باشیم .
اما نکته ای که در این میان است اسلام از هر وسیله ای جهت رسیدن به هدفش استفاده نمی کند و ممنوعیاتی را تعریف و مشخص نموده است که مسلمان حق انجام دادن آنها را ندارد . به عنوان مثال می توان به مثله نمودن جسد و لاشه ی کشته شده های دشمنان اشاره کرد . اما سکولاریستها در سراسر جهان و سکولاریستهای مرتد در سرزمینهای مسلمان نشین از هیچ وسیله ی پلیدی جهت رسیدن به اهدافشان صرفنظر نمی کنند .
به عنوان مثال هنگامی که حرکت اسلامی کردستان (سابق ) در جنگ با حزب اتحادیه ی میهنی کردستان بود پس از نبرد این دو در سال ۱۹۹۳ جمیل هورامی مرتد و از اعضای حزب جلال طالبانی گوش و بینی کشته شده هایشان را برید و آنرا به گردن مجاهدین حرکت اسلامی انداخت . اما در همان زمان و درست پس از جنگ و درگیری برای خویشاوندان کشته شده ها روشن شد که این کار توسط افراد جمیل هورامی صورت گرفته است چون آنها جسد خویشانشان را سالم دیده بودند اما پس از آنکه به دست نیروهای جلال طالبانی افتاد و تحویلشان داده شد ناقص و اغلب بدون سر یا گوش و بینی بودند !! اما به دلایل مختلف ازجمله ترس و…. سکوت کردند . چون اینها در آینده جزو خانواده ی شهداء!!! همین حزب می شدند و مزایای بعدی ….
بعدا نیز در سال ۲۰۰۱ که از طرف شیرهای امارت اسلامی هورامی غربی به سکولاریستهای مرتد حزب اتحادیه ی میهنی هشدار داده شد که خاک هورامان و شهرزور را تر ک کند ، اما دیدیم که این کار را نکرد در نتیجه و طبق هشدار قبلی مورد هجوم مجاهدین قرار گرفت و بیشتر از ۵۰ سکولاریست مرتد کشته شده و روانه ی دوزخ گردیند . تمام این افراد در جنگ و توسط گلوله کشته شده بودند . پس از جنگ ، مردم منطقه و همچنین ملایانی که لاشه های آنها را از محل درگیری خارج نموده بودند شاهدند که همگی این افراد توسط گلوله کشته شده بودند و اجساد دست نخورده بودند .
اما پس از آنکه لاشه ها و لاک مرتدین به دست شاگردان مائو جلال طالبانی و جلال هورامی مرتد رسیدند ؛ جهت ایجاد جنگی روانی بر علیه مجاهدین و سرپوش گذاشتن بر شکست مفتضحانه اشان در برابر سپاه اسلام و همچنین زشت نمودن چهره ی مجاهدین مسلمان در نزد مردم ، فورا اقدام به مثله کردن اجساد هم سنگران و دوستان سابقشان نموده و گوش و بینی هایشان و … را نیز جدا نمودند . اما خداوند یاری دهنده ی دوستان خودش است و در یک اتفاق جالب تصویر سکولاریستهای مرتد را در هنگام جدا نمودن اعضای لاشه ی هم سنگر و هم حزبیش نشان می دهد و خداوند به این شیوه مکر و حیله ی پلیدشان را نقش برآب نمود .
بله این رسوائی و خفت ، نتیجه ی گرایش به احزاب سکولاریست و مرتد و اسلحه برداشتن و دفاع از طاغوتها برای چند درهم و دلار در دنیا است . واقعا یک تراژدی و نکبت است که اولا توسط مجاهدین اسلام کشته شدند و ثانیا جسدهایشان نیز توسط هم قطارانشان اینگونه تکه تکه شدند .
تشیع علوی جریانی موازی با تشیع اموی تلاشی جهت بازگرداندن حکومت شورای اسلامی و نهادهای مرتبط با آن و مبارزه با حکومتهای سلطنتی و زیر مجموعه های آن بود .
مبنای عقیدتی این جریان نیز همان اصول شریعتی بود که تا امام علی علیه السلام در میان مسلمین رواج داشته و بر مبناي روش عمل و سخنان والا و عميق امام علی و ائمه ی پس از وی ادامه داشت.
منهج پیامبر و قرآن ثابت نموده است جهت تثبيت و قوام اسلام نيازي به دروغ پردازي و بناي پايههاي آن بر دروغ و تعصب و دشنام و ناسزا نبوده است. ما درکل قرآن و سنت صحیح نبوی حتی یک دروغ و تهمت در مورد شیطان و یاران او نمی بینیم.
شیعیان علی نیز که خود را به عنوان ادامه دهنده ی این منهج می دانسته اند ضمن پایبندی به آن، سعی نموده است به عنوان مسلک مدارا و دوستي با خودي و تحمل مخالف به خود هویت مستقلی ببخشد.
با رعایت این روند شیعه ی علی در طول تاریخ نماد ومسلک ظلم ستيزي و مبارزه با باطل، مسلک پويايي و تدبرعميق علمي و معرفتي در جهان طبيعت و دنياي درون و آيات الهي، و تلاشی جهت بازگرداندن حکومت به سبک اسلامی آن بوده است.
بدون شک این روند خطر جدی برای کفارآشکار(اهل کتاب، شبهه اهل کتاب و مشرکین) و پنهان (منافقین) بوده است که به نحوی قدرت مورد دلخواه خود را از دست داده بودند .