شناختی بر خنجر مسموم مرتدین سکولاریست ترکیه بر پیکره ی امت اسلامی ( قسمت ششم )
گردآوری و ارائه دهنده : احسان هورامی
پارادوکس اردوغان
ترکیه و عربستان چرا به سوریه گیر داده اند؟
چنانچه قبلا یاد شد دو قطب بزرگ سکولاریستی جهان هر کدام دارای غلامان و نوچه هایی هستند که در این میان سوریه نوچه ی روسیه و چین و ترکیه و عربستان و.. نوچه ی اتحادیه ی اروپا و آمریکا می باشند . حالا بیشتر از یک سال است که دولت ترکیه و عربستان، اقدامات ضد سوری زیاد و گوناگونی را انجام داده و به کمتر از سقوط بشار اسد راضی نیستند. شما باید بدانید چرا؟
در دنیای اخبار و تفسیرهای سیاسی، از سیاست تجدید حیات عثمانی و سیاست نو عثمانیگری ترکیه شنیده می شود. آیا دولتمردان ترکیه به دیوار اتاق خواب هایشان نقشه های امپراتوری عثمانی را نصب کرده و با نگاه به آن می خوابند؟ بسیاری از تفسیرگران سیاسی این نظر را دارند. این نوشتار، چنین دیدگاهی را رد میکند.
اردوغان و دیگر دولتمردان سکولار ترکیه به کشورهای عربی دست نشانده ی غربیها سفر کردند و شکل دموکراسی به سبک ترکیه و اسلام مسخ شده اي تحت عنوان اسلام میانه رو و سکولاریسم را برای کشورهای عربی تونس و لیبی و مصر پیشنهاد و تبلیغ کردند. اما به شکلی کاملا برعکس، ترکیه همزمان از جماعتهاي سني مسلح در سوریه عليه حكومت سكولاريستي سوريه پشتیبانی میکند و آنها را مسلح میکند تا علیه بشار اسد بجنگند، یعنی از همان کسانی حمایت میکند که بشار اسد را خائن و سازشکار با اسرائیل می خوانند و شعار جنگ با اسرائیل برای پس گرفتن بلندی های جولان را سر می دهند. ترکیه همچنین به همراه اتحاديه ي اروپا (ناتو ) و آمريكا فعالیتهای دیپلماتیک بسیار فعالی را در سطح جهان برای سقوط بشار اسد و حمایت سیاسی بین المللی از جنگجویان مسلح سوریه نیز در پیش گرفته است. این چه تضادی است؟ ترکیه چه چیزی را برای مردم مسلمان و همچنين مجاهدين مسلح در سوریه می خواهد و چه نوع سوریه ای را آرزو مي كند ؟
تلاش های ترکیه برای تبدیل شدن به قدرت فرامنطقه ای یا چیزی شبیه به عثمانی و يا دفاع از ارزشهاي اسلامي و احكام شريعت و مجاهدين مسلمان نیست و ساده انگاری است که چنین چیزی را باور کرد. حتی باور نکردنی است که حتی یک سیاستمدار در درون ترکیه بطور جدی نگاهی به عثمانی شدن و يا دفاع از شريعت و داشته باشد. حقیقت آن است که همه کوششهای ضد سوری ترکیه، نه برای دفاع از مردم مردم مسلمان و مجاهدين طالب شريعت اسلامي در سوريه بلکه برای خدمت به جناح غربي ( ناتو و آمريكا ) و ضربه زدن به منافع جناح شرقي ( روسيه و چين و اتحاديه ي شانگهايي) است . خيانتي كه سكولاريستهاي مرتد تركيه سالهاست به آن عادت کرده اند. و در واقع همچون جنگ افغانستان در زمان شوروي سابق سرزمينهاي مسلمان نشين به نحوي مكاني براي زور آزمائي و جنگ قدرت ميان شرق و غرب و متحدين محلي شان تبديل شده است .
تحولاتی که در سطح منطقه اتفاق افتاده حاکی از آن است که مردم این کشورها نسبت به الگوهای سكولاريستي حاکم وابسته به غرب اعتراض دارند. معنای این سخن بازگشت نگاه مردم این کشورهاي مسلمان نشين از بیرون به داخل است. در داخل کشورهای در حال خیزش، مؤلفههای تمدنی و فرهنگی فراوانی وجود دارد: اسلام یکی از مهمترین این مؤلفههاست. برخی تحرکات در این کشورها حکایت از نوعی توطئه علیه اهداف قیام مردم است. مردم این کشورها بهدنبال بيرون راندن سكولاريسم و برپائي شريعت اسلام و استقلال خود هستند درحالیکه غرب سكولار بهدنبال بازتولید نظام وابسته در این کشورهاست.
سفر رجب طیب اردوغان به سرزمينهاي غرب اسلامي در حال خیزش در این چارچوب قابل تعریف است. اردوغان از یک سو سعی میکند الگوی مجاهدين شريعت گراي فرقه ي ناجيه را که یک الگوی مستقل اسلامی است از طریق بحث رابطه ي اين جماعتها با توهماتي چون راديكاليسم و…. کمرنگ کند و از سوی دیگر در چارچوب مأموریت غرب، الگوی سكولاريسم را در کشورهای مصر، تونس و لیبی مطرح میکند.
براین اساس اردوغان میخواهد بگوید جماعتهاي اسلامی میتوانند با دست كشيدن از پياده نمودن احكام و دستورات شريعت در چارچوب قوانين سكولاريستي فعالیت کنند و ترکیه را بهعنوان یک الگو مطرح میکند. این اتفاق یک پارادوکس دارد. نظام یا ایدئولوژیک است یا غیرایدئولوژیک؛ نظام ایدئولوژیک همانند حكومت رسول الله صلي الله عليه وسلم براساس معیارهای ایدئولوژیک تصمیم میگیرد.
اسلامگرایی در نظام سكولاريستي غیرقابل تحقق است؛ چرا که در این نظام براساس ایدئولوژی و احكام سكولاريستي تصمیمگیری میشود نه بر اساس شريع و احكام اسلامي . آنچه اردوغان سكولاريست مرتد در سفرهای خود مطرح نموده افکار عمومی مردم مسلمان این کشورها را به تشویش میکشاند و گلآلود کردن آب در شرایطی محسوب میشود که مردم مسلمان این کشورها در حال تصمیمگیری برای نظام و قانون اساسي منطبق با شريعت اسلامي خودشان هستند. سخنان اردوغان سكولاريست مرتد نباید مانع شفاف شدن بیداری اسلامی مردم مسلمان در منطقه شود.
تلاش اردوغان برای پیاده کردن سیاست اوباما
نخست وزیر ترکیه «رجب طیب اردوغان»، در سفر خود به سه کشور مصر، تونس و لیبی مطالبی را مطرح کرد که اگر چه برخی از آن برآشفتند و طرح این سخنان را در راستای بازیگری و ماجراجویی ترکیه در عرصهی دیپلماسی منطقهای ارزیابی کردند ولی با بررسی و ریشهشناسی نظری مبانی فکری پیشنهادی این سیاستمدار سکولاریست ترک به این نتیجه میرسیم که از چنین مبانی فکریای جز طرح این سخنان انتظار نمیرفت.
رجب طیب اردوغان در تونس با تأکید بر پیشنهاد خود برای تأسیس حکومتی سکولار در مصر بر موضع خود پا فشاری کرده و پس از دیدار با همتای تونسی خود «الباجی السباسی» مدل قانون اساسی مبتنی بر سکولاریسم را که برای مصر پیشنهاد کرده بود به تونس نیز پیشنهاد داد. اصلیترین نکات سخنان اردوغان را مطالب زیر تشکیل میدهد:
«انقلابهای صورت گرفته در منطقه باید نوع جدیدی (!!؟) از سکولاریسم را تجربه کنند. در ترکیه مدلی از دموکراسی مبتنی بر سکولاریسم وجود دارد. این نوع سکولاریسم، فاصلهی موجود بین سایر مذاهب را از بین برده است. در این مدل از دموکراسی بین مسلمان، یهودیان و مسیحیان تفاوتی وجود ندارد.»
اردوغان با تأیید سازگاری بین اسلام و دموکراسی ادامه میدهد: «تونس اثبات خواهد کرد، دموکراسی و اسلام میتوانند با هم سازگار باشند …. این دموکراسی با مدلهای آنگلوساکسونی و غربی آن تفاوت ماهوی دارد. در این مدل، فرد میتواند سکولار نباشد اما حکومت مبتنی بر سکولاریسم باشد.»
آن چه مورد نظر است، سنجش راستی آزمایی و درست بودن این سخنان، صرف نظر از برداشتها و اغراض سیاسی گویندهی آن است و این که برخلاف عصبانیت برخی چرا پیشنهاد «اسلام اردوغانی» از سوی گویندهی آن، غیر منتظره و دور از انتظار نیست. لازم به ذکر است که طرح چنین پیشنهادهایی برای نظام سیاسی مسلمانان، پیش از این نیز در تاریخ و حتی در جامعهی ایران وجود داشته است. آن چه اکنون با اهداف سیاسی به عنوان «اسلام رحمانی» ترکیه اشاره میشود و مطرح کنندگانش آن را در مقابل اسلام طالبانی قرار میدهند نیز در واقع همان اسلام اردوغانی است، یعنی تلقی اردوغانیسمی یا همان جریان منحرف اخوان المسلمینی از اسلام و نظام سیاسی کشورهای مسلمان؛ البته تعبیر «اسلام رحمانی» بیش از آن که وجه نظری داشته باشد یک تاکتیک سیاسی با اهداف خاص است که به دنبال طرد قوانین و احکام شریعت اسلام است.
اگر چه ادبیات این بحث با دوگانه سازی (اسلام اجرای احکام یا اسلام اجرای اهداف) سعی در انحراف از منطق و القای مفهوم مد نظر خویش دارد ولی بر همهی مسلمانان روشن است که اهداف اسلام بدون اجرای احکام آن قابل وصول نیست. آن چه در این یادداشت به عنوان «اسلام اجرای اهدافـ» مورد توجه قرار میگیرد همان موضوعی است که از آن با عنوان « دین عمل به طریقت به جای شریعت » یاد میشود. صوفیه اصلیترین خاستگاه این تفکر است. چنین رویکردی به اسم اهداف اسلام با طرد احکام اجتماعی ، آموزشی ، اقتصادی ، سیاسی ، و…خانوادگی دین و برخورد گزینشی با آن عملاً موجب انفعال دین و حذف آن از عرصهی سیاسی و اجتماعی میگردد.
اکنون اردوغان در حالی با ژستی صوفیانه دست رد به سینهی اسراییل میزند که با دستی دیگر مشغول امضای قراردادهای اقتصادی و امنیتی با اسراییل و سایر کشورهای همپیمان اوست. در اسلام سکولار ترکیه، دین اسلام هم ردیف مسیحیت و یهودیت و حتی بیدینی است. یک دین ظاهرگرای دست بسته و منفعل که هم باحجاب است و هم نماز خوان، هم در مراسم عزای امام حسین(علیهالسلام) شرکت میکند، هم سپر موشکی ناتو را مسلط بر جان و مال مسلمین میسازد و هم کشتی آزاد سازی غزه را روانهی اسراییل. درست همانند اسلام انجمن حجتیه، اسلام صوفیانه، اسلام منفعت طلب و در یک کلام؛ اسلام مسخ شده ی خالی از قانون و شریعت و یا به زبان امروزی اسلام آمریکایی. قدمت آن چه امروز اردوغان سکولاریست مطرح میسازد به اندازهی تاریخ اسلام است.
مسألهی مورد توجه دیگر، تز «لاییسیتهی مثبتنگر» است. به گزارش (Lefigaro) «نیکولا سارکوزی» از زمانی که سمت ریاست جمهوری را بر عهده گرفته، مدعی است در فلسفهی سیاسی جدید خود که نام لاییسیتهی مثبتنگر را بر آن نهاده، بهدنبال مبارزه با خشکاندیشی دینی و سیاسی است و همواره خود را موافق با اسلام صلح دوست و گشادهرو میداند؛ اسلامی که قرنها مظهر گفتوگو، تسامح و پذیرش بوده است و در پی ترکیب دوستانهی هویت عمیق اسلامی با مدرنیتهای است که با اعتقادهای مؤمنین، سر جدال نداشته باشد. این قبیل سخنان تاکتیک جدید غرب را کاملاً عریان بیان میکند. غرب در حوزهی گفتمانی وقتی نتوانست با طرح اسلام خرافه پرستان اهل بدعت، اسلام راستین مبتنی بر احکام شریعت و قرآن و سنت صحیح بر فهم امامان صالح این امت را به حاشیه براند، اکنون و در شرایط بیداری اسلامی کشورهای مسلمان تلاش میکند تا با اسلام شبه رحمانی اردوغانی این سیاست نخ نما را ادامه دهد. تزی که پیش از این توسط نهضت آزادی و مکتب احمد مفتی زاده و اخوان الشیاطین جهانی و برخی از اصلاحطلبان در ایران دنبال شده و به شکست انجامید.
لازم به ذکر است که ساختار سکولاریستی قانون اساسی ترکیه یادگاری از دوران آتاتورک است که بارها مورد اعتراض مسلمانان و مشکل تراشی برای آنان شده است، نمونهی اخیر آن بازنگری در قانون اساسی به دلیل محدودیت شدید بانوان محجبه است. پس این تجربهی عملی نشان میدهد، قوانین سکولار در اساس با مبانی دینی سازگار نیست.
پس از این مقدمهی طولانی پاسخ به شبهات نظری سخنان اردوغان ضروری است. در شرایطی که مردم مسلمان منطقه حاکمان دیکتاتور و ساختارهای سیاسی سکولار کشور خود را سرکوب کردهاند و در رأس مطالبات آنها «اسلام خواهی و حکم بر اساس شریعت» قرار دارد و از سوی دیگر به دنبال «ساختار سیاسی جایگزین» هستند. اردوغان نسخه یک جامعه سکولار را برای آنها میپیچد.
اردوغان سکولاریست در این باره که سکولاریسم فاصلهی مذاهب را از بین میبرد چندان هم بیراهه نگفته است. اکنون سکولاریسم در غرب به عنوان یک دین جدید، تمامی ادیان توحیدی و غیرتوحیدی را منزوی، غیراجتماعی و در یک جایگاه قرار داده است. اتفاقاً به همین دلیل است که اسلام سر سازگاری با سکولاریسم ندارد. اسلام یک دین سیاسی- اجتماعی است. از نماز جماعت تا نماز جمعه و حتی حجاب، جهاد واحکام مربوط به خانواده و سیاست و اقتصاد و امنیت و … قوانینی ساری و جاری در جامعه هستند و به تعبیری بیش از ۹۰ درصد احکام و اصول اسلامی اجتماعیاند. با این اوصاف چگونه میتوان در جوامع سکولار که اجازهی حضور دین در عرصهی سیاسی- اجتماعی را نمیدهد، احکام اسلامی را پیاده کرد و در مرتبهای بالاتر به اهداف و اصول اسلام یعنی حفظ دین وجان ونسل و عقل و مال انسانها و رسیدن به « اطعمهم من جوع و امنهم من خوف » رسید؟!
در سکولاریسم پیامبر نه خاتم پیامبران است و نه افضل خلایق بلکه قدیسی است هم ردیف بودا و مسیح(علیهالسلام) و موسی(علیهالسلام) که همانند «هیتلر» و «گاندی» مشروعیتی کاریزماتیک دارد!! در مرحلهی بعد سخنان اردوغان با ایجاد رابطه بین سکولاریسم و دموکراسی ادامه میدهد که در این نوع نظامها، مسلمانان، یهودیان و مسیحیان برابرند. اول، در عمل به دلیل رویکرد اجتماعی اسلام این برابری حاصل نخواهد شد چنان که اکنون در بسیاری کشورهای اروپایی مثل فرانسه، مسلمانان امکان استفادهی آزادانه از حجاب و همین طور ساخت مسجد و مناره را ندارد.
دوم، ذات و مبانی سکولاریسم به هیچ وجه با مبانی اسلام سازگار نیست. کاش اردوغان سکولاریست پاسخ میدادند که وقتی از جملهی لوازم سکولاریسم قانونگذاری بر اساس خواهشهای سکولاریتهای غرب زده و تحمیل آن بر مردم، اومانیسم و فرد محوری صحبت میشود، چگونه این موارد با اسلام شریعت محور قابل جمع است؟
آنچه که اردوغان به عنوان الگو معرفی میکند، جامعهای اسلامی نیست. مبانی و ذات اسلام به هیچ وجه با سکولاریسم قابل جمع نیست. چنین به نظر میرسد که اردوغان به دنبال پروتستانیزه کردن اسلام است. زندگی مسلمانان زیر لوای حکومتی سکولار موجب ایجاد جامعهای مبتنی بر تعالیم انسانساز اسلام نخواهد شد. وی در مغالطهای آشکار سعی میکند تا اجتماعی از مسلمانان را به عنوان جامعهی اسلامی معرفی کند. آنچه اکنون در بیداری اسلامی خواست مردم منطقه است «تحقق جامعهی اسلامی» است. شاید اردوغان فراموش کرده باشد که مردم مسلمان تونس، لیبی و مصر پیش از این نیز، در جوامع خود زیر لوای حکومتی سکولار زندگی میکردند. حکومتی که سکولار بود و بر اساس دموکراسی عمل می نمود. بنابراین مردم مسلمان منطقه به طور تاریخی بین سکولاریسم و دموکراسی تفاوت قایل نیستند.
اما اردوغان اصرار دارد که میان سکولاریسم و دموکراسی این همانی برقرار کند…از سوی دیگر وقتی که از نگاه ایشان اسلام و دموکراسی سازگارند چرا حکومت باید مبتنی بر سکولاریسم باشد در حالی که افراد جامعه سکولار نیستند و انتخاب آنان اسلام است؟!
در ادامه به چند گزارش رسانه ها می پردازیم که تاحدودی به صورت ساده سیاستهای پشت پرده ی سکولاریستهای ترکیه را نمایان می کند :
به گزارش اسلام تایمز ؛ علیرغم ادعاهای دولت ترکیه درباره مخالفت با سیاست های سلطه جویانه و جنایتکارانه این رژیم علیه ملت مظلوم فلسطین و ابراز حمایت از مقاومت فلسطین، آمار و ارقام منتشره از سوی نهادهای مختلف ترکیه حاکی از عدم صحت این مدعاست.
الهامی اوزجان آیگون رئیس اتحادیه صنایع و تولیدکنندگان بذور زراعی ترکیه طی اظهاراتی با اشاره به اینکه یک وقتی انحصار بذور زراعی در انحصار رژیم صهیونیستی بوده در ادامه افزود اما در سال گذشته ترکیه توانست به این رژیم بیش از ۱٫۸ میلیون دلار بذر زراعی بفروشد.
این در حالی است که پیش از این در سال ۲۰۱۱ نیز آمارهای رسمی منتشر شده در آنکارا حاکی از افزایش ۲۵ درصدی حجم تجارت بین ترکیه و رژیم صهیونیستی علیرغم تنش سیاسی ناشی از ماجرای کشتار فعالان ترکیه ای در کشتی مرمره آبی توسط کماندوهای ارتش اسرائیل بود.
محاكمه ۳۰ شهروند تركيه اي به اتهام اهانت به رژيم صهيونيستي!
به گزارش اسلام تايمز به نقل از روزنامه الديار لبنان، روزنامه ” سوزجو” تركيه در خبري نوشت: دادگاه رسيدگي به جنايات شهر ” قيصريه” تركيه ۳۰ شهروند تركيه اي را كه يك ماه قبل به اتهام اهانت به اسرائيل بازداشت شده بودند، به حبس محكوم كرد.
اين قضيه به مسابقات بين المللي بسكتبال زنان كه در باشگاه شهر ” قيصريه” در مركز آناتولي بين دو گروه تركيه اي و اسرائيلي برگزار شد، بر مي گردد.اين شهروندان تركيه اي كه به عنوان تماشاگر اين مسابقه بودند در حين بازي پرچم هاي فلسطين و عكس ها و تصاويري از كشته شدگان كشتي كمك رسان مرمره به غزه را در دست داشتند و همچنين شعارهايي عليه رژيم اسرائيل از جمله ” مرگ بر اسرائيل و لعنت بر اين رژيم” و ” اسرائيل دست از سر مسلمانان بر دار” سر دادند و از ميان اين ۳۰ تن، ۹ نفر آنان زن هستند.نيروهاي پليس بعد از دستگيري آنان را بازداشت كرد.
اين برخورد متناقض دولت تركيه در حالي رخ داد كه مقامات ترك بعد از وقوع حادثه كشتي مرمره و كشته شدن ۹ تن از شهروندان ترك درصدد قطع رابطه با رژيم اسرائيل بر آمدند تا جايي كه دو طرف سفراي خود را فرا خواندند.اما به گفته كارشناسان و همانطوري كه اين روزها كاملا عيان شد، اين اقدام حزب حاكم و مقامات و مسئولان ترك در برابر رژيم صهيونيستي تنها براي فريب افكار عمومي جهان اسلام بود تا به نوعي بتوانند از يك سو جايگاه خود را در ميان ملت تركيه تثبيت كنند و از سوي ديگر بتوانند به نوعي در ميان افكار عمومي منطقه خود را در مقابل با اسرائيل قرار دهند تا در نتيجه بتوانند به يك قطب قدرتمند در خاورميانه و بلكه در جهان اسلام تبديل شوند.شايان ذكر است پيش از اين منابع ديپلماتيك آمريكايي فاش كردند كه تماس ها و ديدارهايي ميان مسئولان ترك و رژيم صهيونيستي با حمايت و پشتيباني كاخ سفيد انجام شد.
ترکیه، دولت مدعی اسلام، برای افراد حامی حجاب اسلامی دختران، ۳ سال حبس صادر می کند
دادگاهی در ترکیه والدینی که خواهان تحصیل فرزندان دخترشان با حجاب اسلامی در مدرسه بودند را به ۳ سال و ۲ ماه و ۱۰روز حبس محکوم کرد.
به گزارش اخبار جهان اسلام به نقل از منابع اینترنتی، دادگاهی در شهر بورسای ترکیه دو پدر را به جرم اینکه خواهان تحصیل فرزندان دخترشان با حجاب اسلامی در مدرسه بودند، جمعا به سه سال و دو ماه و ده روز حبس محکوم کرد.
“عزیز کایالیک” و “محمد پولات” دو پدر مسلمان که فرزندان دخترشان به دلیل داشتن حجاب اسلامی از پذیرش در مدرسه ابتدایی منع شده بودند به دادگاه احضار و محاکمه شدند. دادگاه مذکور با رسیدگی به این پرونده هر دو پدر مسلمان را مقصر شناخت و به سه سال و دو ماه و ده روز حبس محکوم کرد.
پیش از این نیز در شهر “قاضی آن تپ” ترکیه یک مادر به اتهام مشابه به دو سال و شش ماه حبس محکوم شده بود.
در ترکیه علیرغم اینکه بیش از ده سال از روی کار آمدن دولت مدعی به اسلامی رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه می گذرد، ولی هنوز مسلمانان این کشور در تنگنا و شرایط سختی زندگی می کنند و از کم ترین آزادی در انتخاب حجاب خود بی بهره اند.
ترکیه؛ رفع ممنوعیت پوشش شلوار برای زنان در پارلمان
زنان > جهان – همشهری آنلاین:
پارلمان ترکیه ممنوعیت موجود برای پوشش شلوار برای زنان در پارلمان را لغو کرد.
شبکه خبری او ار اف اتریش گزارش داد، روزنامههای ترکیه امروز خبر دادند، تغییر مقتضی در آیین نامه مجلس در کمیته قانون اساسی مجلس نمایندگان در آنکارا صورت میگیرد.نمایندگان زن از این تغییر که مدتهاست خواستار آن بودند، استقبال کردند. عایشه تورکمن اوغلو (Ayse Türkmenoglu)، نماینده حزب حاکم AKP گفت زمان این تغییر فرا رسیده بود.
در راستای سیاست اصولی تاکید برخلع سلاح و اجتناب از رویکردهای نظامی سكولاريستها و حكام دست نشانده ي محلي ، هرگونه اقدامی را که منجر به نظامیشدن فضای بینالمللی و در نتیجه ایجاد رقابتهای تسلیحاتی در سطح جهان و منطقه شود، به زیان جامعه جهانی و امنیت بین المللی دانسته و تقبیح میکنيم . استقرار بخشی از سامانه موشکی ناتو در ترکیه هیچ کمکی به ثبات و امنیت منطقه و حتی امنیت کشور میزبان نمیکند. سابقه موضوع نشان میدهد که سامانه سپر دفاع موشکی ناتو تداوم همان پروژه مشکوک امریکایی است که مدتهاست در اروپای شرقی مورد پیگیری بوده و واشنگتن با عملیاتیکردن آن در پوشش ناتو و دادن آدرس غلط برای توجیه استقرار آن در منطقه، همان سیاستی را دنبال میکند که در طول جنگ سرد تعقیب میشد و سعی میکند از این طریق، ضمن تداوم سیاستهای استکباری، عوامل امنیتی منطقه را در مسیر دلخواه غرب تغییر دهد. تقویت حضور ناتو در منطقه، خود ایجاد نا امنی است که نتیجهای جز تامین سیطره غرب و تداوم سیاستهای استعماری آن در بر ندارد.
بر همین اساس از مجاهدين وبرادران مسلمان و همسایگان خود انتظار میرود که هوشیاری بیشتری به خرج داده و با در نظر گرفتن مصالح امنیتی مسلمين، اجازه ندهند حكام سكولاريست تركيه زمینه ساز پیشبرد چنین سیاستهای تنشآفرینی که قطعاً پیامدهای پیچیدهای در بر خواهد داشت، شوند.
آیا آنکارا مدل خوبی برای انقلابهای منطقه است؟
پردهبرداری از پروژهی معرفی مدل؛
آیا آنکارا مدل خوبی برای انقلابهای منطقه است؟
مدتی است در محافل بینالمللی به مدیریت رسانههای غربی کشور ترکیه به عنوان یک الگوی مناسب برای کشورهای تازه انقلاب کرده در منطقه که به دنبال ساختن نظام سیاسی و تدوین قانون اساسی جدید خود هستند معرفی میشود؛ اما آیا به راستی نظام سیاسی ترکیه ظرفیت پذیرفتن چنین نقش دشواری را دارا میباشد؟
ترکیه کشوری است که سیاست خارجی آن به رغم تغییرات ظاهری به مناسبت تحول اوضاع منطقهای و بینالمللی، بسیار متأثر از اصولی است که در تأسیس جمهوری ترکیهی نوین تحت عنوان کمالیسم نقش داشته است. کمالیسم مبتنی بر اصول شش گانهی «ناسیونالیسم، سکولاریسم، جمهوریخواهی، مردمگرایی، دولتگرایی و اصلاحطلبی است.» این اصول، سیاست خارجی ترکیه را هرچه بیشتر به سوی غرب سوق داده است و بر همین اساس، مدتی طولانی است که در ترکیه به اسلام به عنوان نشانهی رژیمهای سنتی نگریسته میشود. کمالیسم با قرار دادن اسلام همراه با انحطاط و عقب ماندگیهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جمهوری لاییک ترکیه را پایهگذاری کرد.
تحولات عمیق در صحنهی سیاست بینالمللی-منطقهای و تأثیرات آن در ترکیه و پی بردن به نقایص سیاستها، توجه صرف به غرب و غفلت از دنیای اسلام و منطقهی خاورمیانه، به تغییرات یا به بیان دقیقتر به اضافه کردن اصولی به سیاست خارجی ترکیه انجامید، با این هدف که علاوه بر حفظ میراث کمالیسم منافع بیشتری را در سطح منطقهای و بینالمللی برای ترکیه به همراه داشته باشد و در نهایت این گونه میشود که جهتگیریهای متناقض بیشماری در سیاستهای داخلی و بینالمللی ترکیه رخ میدهد. با توجه به این ملاحظات میتوان در ادامه توضیح داد که چگونه است که ترکیه با وجود آن که خود را حامی حقوق مسلمین میداند، اما در سطح داخلی و بینالمللی جهتگیریهایی متناقض آن اتخاذ میکند و به عنوان مثال مدل حکومتی لاییک را به کشورهای اسلامی متحول شده، پیشنهاد میکند و به دنبال آن است که خود را به عنوان الگویی موفق به کشورهای منطقه نشان دهد.
به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه با هدف چرخش در سیاستهای منطقهای
اظهار همانندی فرهنگی (تمایلهای اسلام گرایانه) و سیاسی با بدنهی اجتماع، کاپیتالیسم، جهانی شدن و اشتیاق ترکیه برای پیوستن به اتحادیهی اروپا از مسایل تعیین کننده برای کمک به حزب عدالت و توسعه بود تا به قدرت برسد. از زمانی که حزب عدالت و توسعه در ترکیه به قدرت رسید، سیاست خارجی این کشور توسط «احمد داووداغلو» وزیر امور خارجه، تئوریزه شده است. اغلو، دیدگاههای خود را در کتابی به نام «عمق استراتژیک» بیان کرده است. او استدلال میکند: «سیاست خارجی ترکیه دارای توازن و تعادل نیست و تأکید بیش از حد بر رابطه با اروپای غربی و آمریکا و غفلت از خاورمیانه و جهان اسلام، موجب از دست رفتن بسیاری از منافع این کشور در این مناطق شده است.
حزب عدالت و توسعه در مسیر جدید خود باید یادآور ترکیهای باشد که وارث یک امپراطوری چند ملیتی شامل خاورمیانه، شمال آفریقا، بالکان و قسمتهایی از اروپای مرکزی بود.» این تأکید بر میراث عثمانی به معنای توجه به آموزههای اسلامی در ترکیه و سیاست خارجی آن نیست بلکه تلاشی برای تعدیل و اعتلای کمالیسم و در راستای واقعیت ژئوپلتیک ترکیه و بهرهبرداری از منافع میباشد.
از نظر «رجب طیب اردوغان»، رهبر حزب عدالت و توسعه، ترکیه باید با مجموعه کشورهای متضاد مانند: «ایران، اسراییل، آمریکا، اعراب و اروپا» در تعامل باشد و از قدرت نرم بهره گیرد. ترکیه در یک منطقهی حساس سیاسی و انرژی واقع شده است و میتواند جهان اسلام را مدیریت کند. ترکیه جزو ۵ کشور نخست جهان از نظر دارا بودن اکثریت مسلمان است و تنها کشوری است که همزمان عضو ناتو نیز میباشد.
دولت اردوغان به خوبی میداند که برای عملیاتی کردن اهداف کشورش، باید به هر طریقی نظر مثبت افکار عمومی در جهان اسلام را جلب کند و یکی از راههای این جلب نظر، جانبداری از حقوق فلسطینیهاست که به نظر میرسد این جانبداری بیشتر در سطح کلام، سخنرانیهای احساسی و حرکتهای نمایشی چون اعتراض اردوغان در اجلاس «داووس» به «شیمون پرز» بوده است تا این که بخواهد نتایج عینی مثبت و قابل ملاحظهای در عمل به نفع فلسطینیها داشته باشد. غافل از این که مسألهی فلسطین دیگر از حد شعار دادن گذشته و فلسطینیها دیگر متوجه این مسأله هستند که صحبت از درگیری رژیم صهیونیستی ابزار دست رهبرانی چون اردوغان شده تا به منافع شخصی خود برسند.
اردوغان در تلاش است که خود را به عنوان قیّم فلسطین معرفی کند در حالی که باید به نتایج به دست آمده نگریست که در نهایت اظهارنظرهای او و نتانیاهو مشابه میشود و هر دو در یک نقطه به هم میرسند و قیمومیت ترکیه به برآورده شدن منافع رژیم صهیونیستی میانجامد و باید توجه داشت که حکومتهای ترکیه روابط خود را با اسراییل در سطح مطلوبی حفظ کردهاند و برای غرب به ویژه آمریکا رابطه با ترکیه دارای اهمیت بوده است و ترکیه در این زمینه وارث یک سلسله تعهدها و توافقهایی است که خود را ملزم به رعایت آن میداند. نکتهی مهم این است که بخش عمدهای از این مناسبات، همکاریهای اطلاعاتی و دفاعی است و ارتش ترکیه مسؤولیت این جنس مناسبات را به عهده دارد. نقطهی عطف این همکاریهای متقابل در سال ۱۹۹۶م. بود که آنکارا و تلآویو پیمان همکاری اطلاعاتی و نظامی امضا کردند. همچنین ترکیه و اسراییل دارای روابط تجاری-نظامی گسترده هستند؛ به طوری که در سال ۲۰۰۷م. ترکیه هشتمین شریک بزرگ تجاری رژیم صهیونیستی شناخته شد. بنابراین در مورد مسألهی فلسطین نیز بار دیگر چیزی که به ذهن متبادر میشود، تناقضهایی است که در جهتگیری، عملکرد و حتی سخنان سیاستمداران ترکیه وجود دارد و نشان میدهد که ترکیه به دنبال تأمین منافع خود با طرح حمایت از فلسطین است.
آیا حزب سکولاریست عدالت و توسعه، حزبی اسلامی است؟ (دگردیسی در حزب)
رأی دهندگان در ترکیه در نوامبر سال ۲۰۰۲م. و ژوییهی سال ۲۰۰۷م. با قاطعیت به حزب عدالت و توسعه، رأی دادند که با اسلامی جلوه دادن خود و اعلام حمایت از حقوق عموم مسلمانان ترکیه، آنها را با خود همراه کردند. آنها با کنار زدن نسلی از سیاستمداران کهنه کار طرفدار سکولاریسم، کرسیهای لازم را برای تشکیل دولت در اختیار حزب عدالت و توسعه قرار دادند. قبل از انتخابات سال ۲۰۰۲م. بسیاری از رسانههای غربی حزب عدالت و توسعه را حزبی «بنیادگرا» توصیف کرده بودند، پس از انتخابات، همان روزنامه نگاران صفت «اسلامگرا» یا «اسلامی» را برای آن به کار بردند و زمانی که حزب فرآیند پیوستن به موازین «کپنهاگ» برای عضویت در اتحادیهی اروپا را آغاز کرد، از آن با عنوان حزبی با «ریشههای اسلامی» یاد کردند.
دو سال بعد در پی تصویب چندین بستهی عمدهی اصلاحی در پارلمان، حزب عدالت و توسعه به عنوان «اسلامگرای اصلاح شده» توصیف شد. پس از انتخابات سال ۲۰۰۷م. مجلهی «اکونومیست» حزب عدالت و توسعه را حزبی «بالنسبه اسلامگرا» خواند، به عنوان مثال در این سال اردوغان تغییراتی بنیادین در فهرست اسامی نامزدهای جدید نمایندگی صورت داد. وی تقریباً تمام نمایندگانی را که گرایشهای اسلامی داشتند و نیز همهی عناصر منتقد در حزب، از قبیل «ارتوگرول یالچن بایر» را که به وجدان اخلاقی حزب شهرت داشت، از این فهرست حذف کرد.
اردوغان در تلاشی تاکنون ناموفق، برای راضی کردن منتقدان سکولار/کمالسیت، افرادی با پیشینهی چپگرایی، سه روشنفکر از جامعهی علوی و شماری از زنان را به قصد دفع اتهامهایی که حزب عدالت و توسعه را «حزبی دینی-سیاسی» مینامیدند، نامزد کرد. پس از مدتی این حزب را در سال ۲۰۰۹م. «اسلامگرای پیشین» معرفی کردند و در حال حاضر نیز به نظر میرسد با توجه به نوع پیشنهادها و تجویزهای اردوغان برای مدل حکومتی کشورهای متحول شدهی منطقه، بتوان نام حزب «فارغ از اسلام» را بر آن نهاد. به نظر میرسد این عناوین در واقعیت نیز عملکرد حزب عدالت و توسعه و دگردیسی پروژهوار آن را در این مدت نشان میدهد.
چنان که گویی تمامی این تغییرات از قبل برنامهریزی و پردازش شده بوده است. این حزب در اساس یک حزب سکولاریستی است که جریانی تقلبی اخوان الشیاطینی با پرچم در وغین جریان مبارک اخوان المسلمین و اسلام آنرا رهبری می کند .این سکولاریستهای حیله گر ابتدا از گفتمان ارزشهای معنوی (اسلامی) به منظور بسط پایگاههای انتخاباتی خود، حصر مطالبات گروههای دینی درون نظام سکولار برای حصول اطمینان از وفاداری مسلمین به اندیشههای حکومتی سود میجوید و در ادامه با هدف عضویت در اتحادیهی اروپا و نزدیکی و اتحاد همه جانبه با غرب در عرصهی داخلی به تعمیق هر چه بیشتر اصول سکولاریسم و در عرصهی بینالملل به گسترش فعالیت در ناتو، همراهی و همگامی با سیاستهای آنها در مورد کشورهای منطقه (به عنوان مثال سوریه و افغانستان و…) اهتمام میورزد و در نهایت برای کشورهای اسلامی منطقه خط و نشان کشیده و آنها را تهدید میکند.
حزب عدالت و توسعه خود را حزبی محافظهکار- دموکرات معرفی کرده و اردوغان رهبر آن اظهار داشته که لباس اسلامگرایی را از تن درآورده است. ظهور حزب عدالت و توسعه در بستر سیاسی ترکیه بیش از هر چیز دیگر حاصل تحولات بینالمللی بوده و در واقع نتیجهی یک همکاری داخلی و خارجی از شرایط و قابلیتهای ترکیه و غرب بر اساس اصل سکولاریسم و سپس منافع متقابل بوده است. شاید مهمترین هدف این تحول به چالش کشاندن جبهه ی جهانی مجاهدین جنگجوی طالب شریعت اسلام و تقویت الگوی سکولاریستی حزب عدالت و توسعه در برابر الگوی مجاهدین بوده است. تلاش برای پذیرش تلقی سکولاریستی خاص از اسلام توسط نظام سکولاریستی جهانی با مدنظر قرار دادن فاکتور تأثیرگذار واقعیتی به نام اسلام بهعنوان مهمترین فاکتور در ترکیه و منطقه، سبب کمک به ظهور حزب سکولاریستی عدالت و توسعه در این کشور سکولاریست شد. رسیدن به این هدف با بهرهگیری از اسلام برای حفظ و تأمین منافع سکولاریستی غرب با توجه به شرایط جدید بوده و هست.
همراهی ترکیه در حمله به افغانستان ، لیبی و بروز بحران در روابط آنکارا – دمشق و…. نشان داد که ترکها ی سکولاریست چون همیشه استاد استفاده از حیله و نیرنگ و خیانت به مسلمین و درک شرایط خاص سکولاریستها و اربابانشان و تطبیق خویش با آن هستند. آنکارا در حقیقت در این تحولات نیز چون گذشته با مدنظر قرار دادن خواست سکولاریستهای جهانی در مواجهه با تغییرات و معادلههای جهانی، منافع ترکیه ی سکولاریست را در همراهی با غرب سکولاریست دانسته و خود را با آن هماهنگ کرده است. در این رویکرد کلی، راهبرد آنکارا را منطق سیاست سکولاریستی که منطق منافع و خیانت و نیرنگ است، تعیین کرده و میکند و توجه به ارزشهای اسلامی در آن جایی ندارد، مگر آن که بنا بر ضرورت بخواهند از آن بهعنوان یک عامل تاکتیکی بهره بگیرند.
پروژهی معرفی مدل
مدتی است در محافل بینالمللی سکولاریستی به مدیریت رسانههای سکولاریستی غربی و از سوی عدهای از تحلیلگران مباحثی با عناوینی که در ادامه میآید، مطرح و از سوی سیاستمداران سکولاریست ترکیه و کشورهای سکولاریست غربی به عنوان مدل مطلوب، به جدیت دنبال میشود، آن چنان که رجب طیب اردوغان سکولاریست با تمام ادعاهای پیشین خود در خصوص اسلامگرایی و دفاع از حقوق مسلمانان، مدل حکومتی لاییک را به مردم مسلمان مصر پیشنهاد میکند. عناوینی چون:
الف) ترکیه سکولاریست ، الگوی تشکیل حکومت جدید درکشورهای متحول شدهی منطقه؛
ب) حکومت سکولاریستی در ترکیه، سازش و اعتلای اسلام و دموکراسی؛
ج) اعلام رضایت احزاب اسلامگرا در مصر و تونس از مدل حکومتی حزب سکولاریستی عدالت و توسعه؛
د) ترکیه سکولاریست، الگوی موفق گسترش اسلامگرایی در داخل و سیاست خارجی.
برای بررسی این نظرها بهتر است نگاهی به وضعیت داخلی ترکیه داشته باشیم تا با تحلیل اوضاع آن بتوان قضاوت دقیقتری در این باره داشت که آیا ترکیه سکولاریست میتواند الگوی مناسبی برای کشورهای مسلمان منطقه باشد یا نه؟ به همین منظور ابتدا مشکلات اسلامگرایان، شامل مشکلات درونی (عدم اتحاد و اختلاف نظر دربارهی استراتژی عمل، نبود طبقهی علما و متخصصان دینی، فقدان رهبری واحد، ساختار لاییک و انحصارگرایی کمالیستها) و مشکلات بیرونی (زورمداری تمام عیار نظامیان در مقابل اسلامگرایان، گروههای فشار حامی لاییسیم، مخالفت جدی غرب، آمریکا و اسلامگرایی، اروپا و اسلامگرایی، اسراییل و اسلام گرایی) بررسی میشود.
۱٫ عدم اتحاد و اختلاف نظر دربارهی استراتژی عمل
اختلاف نظر به این صورت است که در حالی که برخی چون مجاهدین القاعده و حزب الله ترکیه و دیگر مجاهدین معتقد به ریشه کنی سکولاریسم و سکولاریستها در جامعه ی مسلمین ترکیه و تشکیل جامعه ای اسلامی است عده ای دیگر معتقد به اولویت فعالیتهای سیاسی در چهارچوب نظام و حکومت سکولاریستی موجود بوده و انجام فعالیتهای آموزشی و علمی را در اولویت میدانند و معتقدند که فعالیتهای سیاسی-اسلامی باعث جری شدن نظام لاییک برای سرکوب کلیت اسلام میشود. افزون بر این، ضعف تفکر صوفی گرایانه ی موجود به همراه تفکرات منحرف منتسب به اخوان المسلمین و سلفی های مرجئه منش دربارهی نحوهی عمل در برابر نظام ظلم، از توان اسلامگرایان میکاهد.
۲٫ نبود طبقهی علما (متخصصان علوم دینی)
پس از اجرای نقشههای اسلام ستیزانهی سکولاریستی «مصطفی کمال»، علما و نهاد دانشمندان شریعت گرا از هم پاشیده شد و در ترکیه سازمان دیانت به هیچ وجه سازمانی عالم پرور و روحانی نبوده بلکه فارغ التحصیلان آن کارمندان نظام لاییک و سکولاریست محسوب میشوند. اکنون در ترکیه سکولاریستی ، سازمان دیانت با ۹۰ هزار پرسنل شامل ائمهی جماعت، خدام و مؤذنهای بیش از ۹۰ هزار مسجد، بزرگترین تشکیلات دولتی پس از وزارتخانههای ملی و کشور به شمار میرود اما طبقهی متخصصان دینی در آن وجود ندارد، حتی بالاترین مقام سازمان دیانت، یعنی ریاست آن به اشارهی دولتهای چپ یا راست لاییک مجبور است هر از چند گاهی در صفحهی تلویزیون ظاهر شود و سیاستهای آنها را به شکلی فتوا گونه، تأیید کند؛ حتی اگر این سیاستها برداشتن حجاب دانشجویان دختر و سرکوب نمازگزاران معترض به این مسأله باشد. به همین دلیل، تعجبی ندارد که مسلمین به طور رسمی در ترکیه سکولاریست، پایههای نظری خود را از روشنفکر نمایان سکولاریست زده اخذ کنند و نه از کسانی که در امور دینی عالم و متخصصاند. البته با وجود رسانه های مختلف دیداری و نوشتاری در عصر موجود ، هیچ عذر به جهلی برای جماعتها و گروههای مختلف باقی نمی ماند .
۳٫ فقدان رهبری اسلامی
حرکتهای سکولاریست به ظاهر اسلامی در ترکیه ، که در اساسنامه ی حزبی خودشان را عملا حزبی سکولاریست معرفی می کنند ،در اساس هیچ اعتقادی به اجرائی شدن احکام شریعت و قوانین اسلامی به عنوان قانون اساسی جامعه ندارند .اینها بدون شک مرتدینی سکولاریست هستند که جهت رسیدن به اهداف کثیفشان از هر وسیله ای استفاده می کنند و به دروغ و تنها جهت فریب مردم مسلمان خودشان را به رهبران و متفکران مسلمان عملگرا مانند «حسن البناء» و «سید قطب»، که در رشد اخوان المسلمین و به دست آوردن جاذبههای مردمی نقش داشتند منتسب می کنند .و هر یک به نحوی دارای مشاغلی در حکومت لاییک بوده اند و در حال حاضر نیز به فعالیتهای عملگرایانه ی سکولاریستی در چارچوب محدود نظام لاییک خو کرده و مجبورند که فضای فرهنگی سکولاریستی حاکم را به هر حال بپذیرند و از آن جایی که نهاد مرجعیت قرآن و سنت بر فهم اماما گذشته ی اهل سنت نیز در بین اینگونه احزاب منحرف وجود ندارد، طبیعی است که رهبری اینگونه احزاب دروغین منتسب به اسلام بسیار مشکل باشد.
در برابر این منحرفین سکولاریست زده حزب الله ترکیه و جماعت القاعده ی ترکیه و دیگر جماعتهای جهادی موجود در آن با مرجعیت قرار دادند قران و سنت صحیح بر فهم سلف صالح این امت ، توانسته اند از رهبریت مشترک اسلامی و عمل واحد و هدفی واحد برخوردار شوند .
موانع بیرونی
۱٫ ساختار لاییک و انحصارگرایی کمالیستهای سکولاریست
مهمترین مشکل اسلامگرایان در جامعهی سکولاریستی ترکیه، ساختار تمامیت خواه نظام لاییک و انحصارگرایی سکولاریسم در تمامی قسمتهای جامعه است، بنابراین اسلامگرایان در هر جا فعالیتی داشته باشند، خود را با تمامیت نظام سکولاریستی روبهرو میبینند. این در حالی است که اسلامگرایی در ترکیه از طرف نظام سکولاریست به عنوان بزرگترین دشمن نظام سیاسی کشور معرفی شده و لاییکهای حاکم از هیچ اقدامی برای سرکوب آن خودداری نمیکنند. گر چه برخی جناحهای سیاسی لاییک که به جناح لیبرال نظام معروفاند، خواهان هضم اسلامگرایان با راه دادن آنها به بخشی از سیستم به صورت رقابت حزبی هستند، ولی نظام لاییک در ترکیه با آن که در مورد احزاب و جریانها و گروههای غیر اسلامی به حکومت چند حزبی دموکراسی غربی و پلورالیسم غربی نزدیک است ، اما در برخورد با جماعتهای اسلامی و شریعت گرائی مسلمین به استبداد و تمامیت خواهی سکولاریستی متوسل می شود ، و در این عمل ضد قانون اسلامیش مانند دیگر کشورهای سکولاریست شرقی و غربی عمل می نماید .
به همین دلیل تئوریسینهای سکولاریست ، در تأیید تصمیمهای نظامیان میگویند که اگر قرار باشد میان خواست مردم و سکولاریسم یکی را انتخاب کنیم، سکولاریسم را انتخاب و مردم را فدای آن میکنیم، زیرا در شرایط موجود این امکان وجود دارد که اصرار بر خواست مردم به قربانی شدن هر دوی آنها در پای اسلامگرایی بینجامد. با همین طرز فکر است که سکولاریستها در «شورای امنیت ملی» مبارزهی سختی را با اسلامگرایان آغاز کردند و قوانین متعددی، از جمله ممنوعیت آموزشهای قرآنی در بین مردم، محدودیت شبکههای رادیو و تلویزیون اسلامگرا و.. در این شورا تصویب شده است.
در این دسته، تشکیلات قضایی سکولاریست و دین ستیز ترکیه نیز قرار دارد. به طور کلی این دستگاه یکی از مهمترین موانع رشد اسلامگرایی و آزادی مذهبی مردم است و دشمنی خاصی با اسلامگرایان نشان داده است. آرای این دستگاه در مقابله با ابتداییترین جنبههای اسلامگرایی در این کشور، شگفت انگیز است. دادستانهای سکولاریست ، تقریباً بدون استثنا برای اسلامگرایان، دختران دانشجوی با حجاب، تظاهر کنندگان برضد قوانین سکولاریستی، اعتراض کنندگان به استبداد سکولاریستی، روشنفکران اسلامگرا و اسلامگرایان عضو گروههای اسلامی، تقاضای حبسهای طولانی مدت یا اعدام کردهاند و قانون سکولاریستی جزایی ترکیه تا به حال باعث انحلال شش حزب به جرم حمایت از آزادی مذهبی مردم شده است.
۲٫ نظامیان در مقابل اسلامگرایان
فرهنگ عمومی ترکیه که از روانشناسی اجتماعی ترکها در طول قرنهای متمادی شکل گرفته، نوعی برتری و آزادی عمل خاص را برای نظامیان قائل است. در واقع مهمترین وظیفهی ارتش حمایت از سکولاریسم است و ابزار آن، افسران نظامی هستند که یک طبقهی بسیار ممتاز را در کشور تشکیل میدهند. ارتش قدرت بسیار زیادی دارد، هرگاه که نظامیان قانون و مشروعیت را به چالش میکشند، احزاب، پارلمان، دولت و رسانهها سر تسلیم فرود میآورند. قانون اساسی ترکیه، ژنرالهای ارتش را پاسدار دولت سکولار میداند.
پی نوشتها :
* اقدس اقبال؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی