شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :یادگیری نصف ایمان و آموزش «کفر به طاعوت» وظیفه ای فراموش شده

یادگیری نصف ایمان و  آموزش «کفر به طاعوت» وظیفه ای فراموش شده [۱]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

همچنانکه ما سعی می کنیم تمام قوانین و برنامه های جاهلی را بمیرانیم  چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم به «معاذ بن جبل» دستور می دهد: «أَمِتْ أَمْرَ اَلْجَاهِلِيَّةِ إِلاَّ مَا سَنَّهُ اَلْإِسْلاَمُ وَ أَظْهِرْ أَمْرَ اَلْإِسْلاَمِ كُلَّهُ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ[۲]؛ امور عصر جاهليت را، جز آنچه اسلام تأييدش کرده، ريشه كن کن و بمیران، و امر اسلام را، چه كوچك و چه بزرگ، علني ساز و حاکم گردان ؛ ما هم تمام قوانین و برنامه ها و آداب و رسوم و رفتارهای نفهمانه ی جاهلیت و کفار را می میرانیم .

 زمانی که چیزی را می میرانی یعنی دفن و چالش می کنی و در زیر پایت قرار می گیرد به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : أَلَا كُلُّ شيءٍ مِن أَمْرِ الجَاهِلِيَّةِ تَحْتَ قَدَمَيَّ مَوْضُوعٌ [۳] یا می فرمود: «کُلُّ مَأْثَرَهٍ فِی الْجاهِلِیَّهِ تَحْتَ قَدَمی».  تمام آنچه از جاهلیت است زیر پای من قرار گرفت.

در زبان عربی به این پوشاندن می گویند کفر؛ و کفر در لغت به معنای پوشاندن و مخفی کردن . أنّ الْكفْر فِي اللُّغَة مَعْنَاهُ التَّغْطيةُ. [۴] به همین دلیل عربها شب را کافر می گفتند چون تمام چیزها را می پوشاند یا کشاورز را کافر می گفتند چون دانه را در زمین می پوشاند.

و از دیدگاه شریعت کفر ضد ایمان است « الكفر: عدم الإيمان، باتفاق المسلمين»[۵] پس ما می توانیم به کفار ایمان نداشته باشیم و آنها هم می توانند به الله و رسولش ایمان نداشته باشند . در این صورت هر دوی ما کفر کرده ایم، ما به آنها و آنها به الله و رسولش .

حالا همچنانکه کفار به الله و رسولش کفر کرده اند و به الله و رسولش کافر شده اند؛ الله تعالی نیز شرط ورود به اسلام را ابتدا کافر شدن به آنها می داند . یعنی نه تنها باید عقاید و برنامه های جاهلیت را بمیرانی و آنها را بپوشانی و در زیر پایت قرار دهی، به همین ترتیب باید خود کفار را نیز انکار کنی، و قبولشان نداشته باشی؛ و به نحوی چنان آنها را نادیده بگیری که انگار نزد تو مرده اند و آنها را پوشانده ای و در زیر پایت قرار داده ای .  به همین دلیل بود که رسول الله صلی الله علیه وسل می فرمود: يَا أَيُّهَا النَّاسُ، قُولُوا: لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا .

و الله تعالی می فرماید : فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ (بقره/۲۵۶) کفر در برابر ایمان قرار می گیرد و طاغوت در برابر الله، و هر چه در برابر الله قرار گیرد کافر است. در اینجا کفر یعنی «عدم الإيمان بالله ورسله»[۶]، نداشتن ایمان به خداوند و پیامبرانش. عدم ایمان ما به کفار مساوی است با کفر به کفار و پوشاندن و کافر شدن به آنها. در برابر عدم ایمان آنها به الله و

دانلود به صورت pdf :

دانلود به صورت word :


[۱] پیاده شده از سخنرانی تصویری شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

[۲]– حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مترجم صادق حسین زاده، قم، انتشارات ال علی،۱۳۸۲، ص ۲۵؛ نیز:ابن هشام –السيرة النبوية، انتشارات دار احياء التراث، چاپ دوم، ۱۰۱۳هـ/۱۳۳۳م، ج۳، ص ۴۱۲

[۳] مسلم ۱۲۱۸

[۴] تهذيب اللغة المؤلف: محمد بن أحمد بن الأزهري الهروي، أبو منصور (المتوفى: ۳۷۰هـ) (۱۰/ ۱۱۲)

[۵] ابن تيميه،مجموع الفتاوى،ج ۲۰ص۸۶٫

[۶] ابن  تيميه،مجموع الفتاوى، ج۱۲ص۳۳۵٫

یادگیری نصف ایمان و  آموزش «کفر به طاعوت» وظیفه ای فراموش شده [۱]

بسم الله و الحمد لله

اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

همچنانکه ما سعی می کنیم تمام قوانین و برنامه های جاهلی را بمیرانیم  چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم به «معاذ بن جبل» دستور می دهد: «أَمِتْ أَمْرَ اَلْجَاهِلِيَّةِ إِلاَّ مَا سَنَّهُ اَلْإِسْلاَمُ وَ أَظْهِرْ أَمْرَ اَلْإِسْلاَمِ كُلَّهُ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ[۲]؛ امور عصر جاهليت را، جز آنچه اسلام تأييدش کرده، ريشه كن کن و بمیران، و امر اسلام را، چه كوچك و چه بزرگ، علني ساز و حاکم گردان ؛ ما هم تمام قوانین و برنامه ها و آداب و رسوم و رفتارهای نفهمانه ی جاهلیت و کفار را می میرانیم .

 زمانی که چیزی را می میرانی یعنی دفن و چالش می کنی و در زیر پایت قرار می گیرد به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : أَلَا كُلُّ شيءٍ مِن أَمْرِ الجَاهِلِيَّةِ تَحْتَ قَدَمَيَّ مَوْضُوعٌ [۳] یا می فرمود: «کُلُّ مَأْثَرَهٍ فِی الْجاهِلِیَّهِ تَحْتَ قَدَمی».  تمام آنچه از جاهلیت است زیر پای من قرار گرفت.

در زبان عربی به این پوشاندن می گویند کفر؛ و کفر در لغت به معنای پوشاندن و مخفی کردن . أنّ الْكفْر فِي اللُّغَة مَعْنَاهُ التَّغْطيةُ. [۴] به همین دلیل عربها شب را کافر می گفتند چون تمام چیزها را می پوشاند یا کشاورز را کافر می گفتند چون دانه را در زمین می پوشاند.

و از دیدگاه شریعت کفر ضد ایمان است « الكفر: عدم الإيمان، باتفاق المسلمين»[۵] پس ما می توانیم به کفار ایمان نداشته باشیم و آنها هم می توانند به الله و رسولش ایمان نداشته باشند . در این صورت هر دوی ما کفر کرده ایم، ما به آنها و آنها به الله و رسولش .

حالا همچنانکه کفار به الله و رسولش کفر کرده اند و به الله و رسولش کافر شده اند؛ الله تعالی نیز شرط ورود به اسلام را ابتدا کافر شدن به آنها می داند . یعنی نه تنها باید عقاید و برنامه های جاهلیت را بمیرانی و آنها را بپوشانی و در زیر پایت قرار دهی، به همین ترتیب باید خود کفار را نیز انکار کنی، و قبولشان نداشته باشی؛ و به نحوی چنان آنها را نادیده بگیری که انگار نزد تو مرده اند و آنها را پوشانده ای و در زیر پایت قرار داده ای .  به همین دلیل بود که رسول الله صلی الله علیه وسل می فرمود: يَا أَيُّهَا النَّاسُ، قُولُوا: لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا .

و الله تعالی می فرماید : فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ (بقره/۲۵۶) کفر در برابر ایمان قرار می گیرد و طاغوت در برابر الله، و هر چه در برابر الله قرار گیرد کافر است.

در اینجا کفر یعنی «عدم الإيمان بالله ورسله»[۶]، نداشتن ایمان به خداوند و پیامبرانش. عدم ایمان ما به کفار مساوی است با کفر به کفار و پوشاندن و کافر شدن به آنها. در برابر عدم ایمان آنها به الله و پیامبران و آخرین شریعتش مساوی است با کفر به الله و پیامبرانش و پوشاندن و کافر شدن به الله و پیامبرانش.  یعنی هر دوی ما کافر هستیم، ما به آنها کافر هستیم و آنها به الله و رسولش.

  • لا إله = فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ
  • إلا الله = وَيُؤْمِن بِاللَّهِ

در این صورت زمانی که می گوئی «لا إله» یعنی نه تنها هیچ قانون و برنامه و آداب و رسوم جاهلی را قبول نداری و همه را میرانده و زیر پایت قرار داده ای بلکه تمام کفار را نیز رد و انکار کرده ای و آنها را در فکر و اندیشه و عقیده و زندگیت چال کرده و پوشانده ای  به گونه ای که انگار زیر پایت هستند و اصلاً وجود ندارند . الله تعالی این عمل ما را تحت عنوان «کُفرْ بِالطَّاغُوتِ» نام می برد .

در این صورت باید بدانیم که برای یک عرب  گفتن «لا اله – الا الله» تنها به زبان آوردن يك جمله ی ساده با تعدادی كلمات بی كاربرد نيست، این کلمات کاربرد دارند. چون قرآن به زبان آنها نازل شده بود و می دانستند كه «لا اله» و به دنبال آن «الا الله» از آن ها چه می خواهد؟

در این صورت هر جا در قرآن اسمی از طاغوت برده است که ما باید انکار و ردش کنیم و آن را بپوشانیم، یعنی کفار؛ و مادام که شخص به درجه ی کافری نرسیده است نمی توان عنوان طاغوت را بر آن گذاشت.

دوباره تاکید می کنم در تمام قرآن و سنت صحیح طاغوت یعنی کافر. الله تعالی در هشت جا در قرآن اسم طاغوت را به کار برده و منظورش کفار هستند.[۷] و بعد از شیطان و در میان انسانها طاغوتهائی که باید از آنها دوری شود به تعداد کافرها هستند، که کفار هم بعد از آمدن آخرین فرستاده به دو دسته ی آشکار و پنهان تقسیم می شوند. کفار آشکار ۶ گروه هستند :  1- الَّذِينَ هَادُوا  2- وَالصَّابِئِينَ  3- وَالنَّصَارَىٰ  4- وَالْمَجُوسَ  5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا به همراه ۶- مرتدین . و کفار پنهان داخلی هم منافقین هستند که ما در دنیا قدرت تشخیص آنها را نداریم و تنها دارودسته ی آنها را می شناسیم و به خاطر این دارودسته در دنیا آنها را مشمول حقوق مسلمین می کنیم .

پس طاغوتها به تعداد این کفار آشکار هستند زمانی که الله تعالی امر به کفر به طاغوت کرده است:  وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ  (نساء/۶۰) یعنی شخص مسلمان در همان قدم اول باید با نه گفتن به تمام این کافرها و انکار کردن و بی باور شدن به آنها چنین موجوداتی را رها کرده و همه ی آنها را کافر به الله و رسولش و آخرین شریعت الله تعالی  بداند.

یعنی یک مسلمان همچنانکه به یهودی ها و نصرانی ها و مجوس و صابئین بی باور است و آنها را کافر می داند به همین شکل باید سکولاریستها یا به زبان عربی از «وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا»  و مشرکین را هم انکار کرده و بی باور باشد. در اینجا نباید فرقی بین یک کافر سکولار با یک کافر یهودی یا نصرانی و غیر گذاشته شود، باید تمام کفار را انکار کرد و باید به تمام کفار بی باور شد نه به بخشی از آنها.

هم اکنون کفار سکولار یا به زبان عربی کفار مشرک هستند که با تبلیغات رسانه ای دارودسته ی منافقین یا سکولار زده ها سعی دارند این کفر به طاغوت را در میان شما کم رنگ و یا ناقص کنند و اسلام شما را بی معنی و از اساس بی پایه کنند. چون اساس و پایه های اسلام ابتدا بر همان کفر به طاغوت و سپس ایمان به الله یا همان لا اله – الا الله بنا شده است . این کلید درِ ورود به اسلام است. اما این کفار سکولار و مشرک می گویند به همه کفر بورزید و همه را انکار کنید و به همه بی باور باشید غیر از ما.  متوجه شدید اینها مشغول چه فتنه و توطئه و دسیسه ای هستند؟

من و شما ابتدا باید بگوئیم از تمام کفار منجمله کفار سکولار جهانی  و از کفار سکولار محلی و تمام احزاب لیبرال و چپ آنها دوری می کنیم و نسبت به آنها بی باور هستیم و همه ی آنها را کافر می دانیم و به دنبال این است که ایمان به الله از ما پذیرفته می شود.

این «کفار آشکار۶ گانه» همگی طاغوت هستند و نباید بین آنها در طاغوت بودن فرق گذاشت . الله امر کرده که همه به آخرین رسالتش ایمان بیاورند و شریعتش را در زمین پیاده کنند اما اینها حد خود را که اطاعت کردن است رعایت نکرده اند و در صف طاغوتها و کفار قرار گرفته اند .

در این صورت کسی که از حدی که الله تعالی برای بندگان قرار داده تجاوز کند و به درجه ی کافری برسد تحت عنوان طاغوت از وی یاد می شود، و مادام که اهل قبله ای جرمی عقیدتی یا عملی مرتکب شده اما طبق ظوابط تکفیر از اسلام خارج نشده و مرتد نشده است به درجه ی طاغوتی نمی رسد هر چند مرتکب بدترین گناهان عقیدتی و ظاهری هم شده باشد، چون به محض اینکه می گوئی فلانی طاغوت است یعنی او کافر است و به این شکل  چنین اهل قبله ای را تکفیر کرده ای، به همین دلیل باید چنین شخصی را ابتدا از «۴ فیلتر اصلی» یعنی ۱- اثبات جرم ۲- تائید جرم توسط الله و رسولش ۳- شروط تکفیر ۴- موانع تکفیر گذرانده باشی، و اگر بدون رعایت این ظوابط کسی را با نام طاغوت نام برده باشی دچار جرم شده ای . 

در کنار این باز ممکن است عده ای کسانی یا اشیائی را از حدی که الله تعالی برای آنها قرار داده بالاتر ببرند، این اشیاء یا اشخاصی که توسط این اشخاص بالا برده شده اند کافر نمی شوند و تبدیل به طاغوت نمی شوند مگر اینکه این اشخاص خودشان به این کار راضی باشند، و گرنه خود این افراد بالابرنده و زیاده رو هستند که دچار جرم شده اند نه فلان سنگ یا فلان پارچه و آهن و یا فلان پیامبر و انسان مومنی که خودش با کفر به طاغوت و دعوت به سوی توحید فوت کرده است .

در واقع بنده باید بندگی کند و خدا هم خدائی، حالا این کافر یا طاغوت بی ارزش و بخصوص این کافر و طاغوت سکولار ی که الله تعالی او را نجس نامیده است « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ » می خواهد ادای الله را در ۱- حاکمیت و ۲- قانون و برنامه و ۳-  گرفتن اطاعت دیگران و ۴- مجازات کردن و پاداش دادن، یعنی در چهار معنی و مفهوم دین، در بیاورد و  این مفاهیم را از کانال آخرین فرستاده ی الله تعالی قبول ندارد و از حدی که از سوی الله تعالی برایش تعیین شده تجاوز می کند. 

چون الله تعالی می فرماید :

–  أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ (اعراف/۵۴)  آگاه باشيد كه تنها او می‌آفريند و تنها او فرمان می دهد.

–         إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ (یوسف/۷۶) حكم و فرمان تنها از آن الله است.

–         وَاللَّهُ يَحْکُمُ لامُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ (رعد/۴۱)،و خداوند حکم می کند و فرمانش هيچ گونه رادع و مانعی ندارد.

و این شخص سکولار نجس با نادیده گرفتن این سخنان الله تعالی اقدام به قانونگذاری می کند و بر اساس این قوانین حکومت تشکیل می دهد و با همین قدرت حکومتی مردم را وادار به اطاعت از قوانین خود می کنند و مردم را بر اساس این قوانین مجازات می کنند یا به آنها پاداش می دهند . الله تعالی در مورد این طاغوتها می فرماید : أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ مالَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ (شوری/۲۱)، شايدآنان شرکاء و معبودهایی دارند كه برای ايشان دينی را پديد آورده‌اند كه خدا بدان اجازه نداده است که برایشان شرع تعیین کند (و خدا از آن بی خبر است‌؟)

در این صورت باید هوشیار باشید و فرزندان و اهل بیت خود را نیز آگاه و هوشیار کنید که هم اکنون باید در کنار سایر کفار به کفار سکولار یا مشرک هم  بی باور شد و آنها را در کنار سایر کفار انکار کرد و به همه ی آنها کفر کرد .

انکار تمام طاغوتها و بخصوص طاغوتهای مشرک که همیشه در طول تاریخ وجود داشته اند و همیشه در برابر تمام رسوالان قرار گرفته اند وظیفه ی اساسی تمام پیامبران در طول تمام تاریخ بشریت بوده است به همین دلیل  الله تعالی وظیفه ی تمام پیامبرانش در طول تاریخ بشریت و در میان تمام امتها را اینگونه بیان می کند : وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ (نحل/۳۶)و در ميان هر امّتى پيامبرى را برانگيختيم كه الله را عبادت کنید و از طاغوت دورى کنید.

پس رسالت تمام پیامبران در همان قدم اول این بوده که به پیروانشان بگویند که به چنین طاغوتها و کفاری کفر بورزند و انکارشان کنند و ردشان کنند. پس طبیعی است که نباید این طاغوتها و کفار را به عنوان ولی و سرپرست خود بدانند و نباید حتی به خاطر نژاد و قوم و خویش «ولاء» خود را به آنها بدهند چون اینها دشمنان الله تعالی و مومنین هستند و الله تعالی امر کرده که : «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَاتَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ» (ممتحنه/۱)، ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خودتان را به عنوان ولی و سرپرست نگیرید که نسبت به آنها اظهار محبت کنید. «وَمَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ» (ممتحنه/۱)، و هر کس از شما چنین کند، قطعاً راه راست را گم کرده است».

پس علاوه بر آنکه به تمام کفار و بخصوص کفار سکولار بی باور می شوی باید از اینکه آنها را به عنوان دوست و ولی و سرپرست خود بگیری دوری کنی . الله تعالی به صراحت می فرماید :«لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ» (مجادله/۲۲)، هیچ قومی را نمی یابی که به الله و روز آخرت ایمان آورده باشند در حالی که با کسانی که با الله و رسولش مخالفت کرده اند دوستی کنند، هر چند آنها پدران یا پسران یا برادران یا خویشانشان باشند».

در کنار «ولاء» برای الله و رسولش و مومنین، ما شاهد کلمه ی دیگری به نام «براء» و برائت هستیم. ما بدون شک از عقاید و باورهای تمام کفار و طاغوتها بری و بیزار هستیم  و هر گز هیچ یک از آنها را به عنوان ولی و سرپرست و حاکم خود قبول نداریم اما از خود کفار یهودی و نصرانی و مجوس و صابئین برائت نداریم و این در حالی است که ما ابتدا از خود کفار سکولار (یا به زبان عربی از خود کفار مشرک) برائت می کنیم بعد از عقایدشان. إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ (ممتحنه/۴) ما از شما و از چیزهائی که بغیر از خدا می‌پرستید ، بیزار و گریزانیم، و شما را قبول نداریم و در حق شما بی‌اعتنائیم ، و دشمنانگی و کینه‌توزی همیشگی میان ما و شما پدیدار آمده است، تا زمانی که به خدای یگانه ایمان می‌آورید و او را به یگانگی می‌پرستید.

حالا باید متوجه شده باشید که چرا همیشه میگفتم بخصوص باید نسبت به کفار سکولار یا مشرک  بی باور باشیم و آنها را انکار کنیم و سکولاریستها را مثل سایر کفار  کافر بدانیم . سکولاریستها یا به زبان عربی مشرکین نجسهائی هستند که حکم آنها از سایر کفار هم سنگین تر است به همین دلیل علاوه بر کفر به آنها و انکار کردن آنها از خود آنها هم برائت و بیزاری می شود. یعنی از این نجسها نه زن گرفته می شود، نه ذبیحه و طعام آنها خورده می شود و نه از آنها جزیه هم پذیرفته می شود.  این وضعیت تمام کفار سکولار جهانی و بخصوص کفار سکولار محلی با تمام احزاب آنهاست که سکولاریستهای محلی بدترین حکم را دارند و مشمول حکم مرتدین می شوند.

در این صورت ما قبل از اقرار به ایمان به الله و «الا الله» به تمام «کفار آشکار۶ گانه» می گوئیم:  كَفَرْنَا بِكُمْ  = شما را قبول نداریم . چرا این طاغوتها و کفار را قبول نداریم چون : ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ (حج/۶۲) این به خاطر آن است که تنها خداوند حقّ مطلق مستقل است و هر چه به جای او می خوانند باطل است.

الله تعالی هیچ راهی را قرار نداده است که این کفار و این طاغوتها بر مومنین حاکمیت و تسلط داشته باشند : وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا (نساء/ ۱۴۱) وهرگز خداوند  راهی برای تسلط کافران بر مؤمنان قرار نداده است .‏

اما اگر عده ای از این کفار و طاغوتها تبعیت کنند بدون شک در دنیا و قیامت ضرر خواهند کرد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ» (آل عمران/۱۴۹)، ای مؤمنان!‌ اگر از کافران پیروی کنید، شما را به عقب بر می گردانند و آنگاه خسارت زده باز می گردید. «بَلِ اللَّهُ مَوْلَاکُمْ وَهُوَ خَیْرُ النَّاصِرِینَ» (آل عمران/۱۵۰) بلکه، فقط الله مولای شماست و هم او بهترین یاری کنندگان است».

حالا الله تعالی در مورد کسانی که این دستورش را انجام میدهند می فرماید: فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا(بقره/۲۵۶) کسی که به طاغوت  کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره ی محکمی چنگ زده است، که گسستن و پاره شدن برای آن نیست.

و رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : مَا مِنْ نَفْسٍ تَمُوتُ تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، يَرْجِعُ ذَلِكَ إِلَى قَلْبِ مُوقِنٍ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهَا[۸]

در این صورت برادر و خواهر گرامیم : همچنانکه همه می دانیم عقیده به «لا اله – الا الله» از کانال محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم تقلیدی نیست و هیچ یک از ما نمی توانیم بهانه تراشی کنیم که مساله ی به این سادگی را نفهمیدیم . چون اگر عقیده اینقدر ساده و برای همه قابل فهم نبود، هر کسی می توانست در قیامت بهانه بیاورد که این قرآن و عقاید آن در حد فهم من نبودند، ما می بینیم که اینگونه نیست و تنها نیازمند کسی است که قلبی دارد و با حضور قلب گوش می دهد: إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ ‏(ق/۳۷)

این همان چیزی بود که گذشتگان صالح ما فرزندان کوچک خود را بر آن آموزش می دادند چنانچه ابن ابی شیبه در المصنف میگوید: علی بن حسین (زین العابدین ) فرزند کوچک خود را تعلیم می داد و می گفت: فرزندم! بگو ایمان آوردم به الله و کفر ورزیدم به طاغوت.

برادر و خواهر گرامیم : هم اکنون شما نیز فرزندان خود را جمع کن و به آنها کفر به طاغوت را یاد بده، به آنها بگو که بعد از شیطان به تمام «کفار آشکار۶ گانه» بی باور باشند، همه ی آنها را بدون استثناء کافر بدانند و هرگز آنها را به عنوان ولی و سرپرست خود قبول نداشته باشند و علاوه بر این از دسته ای از این کفار یعنی سکولاریستها یا به زبان عربی مشرکین برائت و بیزاری هم داشته باشند، زمانی که این را به فرزندانت یاد دادی یعنی «الا اله» و کفر به طاغوت را به آنها یاد داده ای و بعد از طی کردن این مسیر و مرحله است که نوبت به ایمان به الله یا همان «الا الله» می رسد .

اینگونه لا اله الا الله را به فرزندانت یاد بده  چون در برابر خودت و فرزندان و اهل بیتت مسئول هستی . رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : كُلُّكُمْ رَاعٍ ومَسْئُولٌ عن رَعِيَّتِهِ، فَالإِمَامُ رَاعٍ وهو مَسْئُولٌ عن رَعِيَّتِهِ، والرَّجُلُ في أهْلِهِ رَاعٍ وهو مَسْئُولٌ عن رَعِيَّتِهِ، والمَرْأَةُ في بَيْتِ زَوْجِهَا رَاعِيَةٌ وهي مَسْئُولَةٌ عن رَعِيَّتِهَا …. فَكُلُّكُمْ رَاعٍ وكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عن رَعِيَّتِهِ.[۹] همه شما مسئول و نگهبان هستید وهمه درمقابل زیر دستان خود مسئولیت دارید، رهبر جامعه نگهبان و مسئول است و در قبال مردم  زیر دستش مسئول است، مرد نگهبان و مسئول خانواده خود است و نسبت به آنها مسئولیت دارد، زن درمنزل شوهر خود نگهبان و مسئول است و در برابر زیر دستانش مسئول است…  پس همه شما نگهبان و مسئوليد وهمه در برابر زیردستان خود مسئولیت دارید. أَلَا كُلُّكُمْ رَاعٍ، وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، فَالْأَمِيرُ الَّذِي عَلَى النَّاسِ رَاعٍ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، وَالرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ، وَالْمَرْأَةُ رَاعِيَةٌ عَلَى بَيْتِ بَعْلِهَا وَوَلَدِهِ، وَهِيَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ …. أَلَا فَكُلُّكُمْ رَاعٍ، وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ [۱۰]

در اینجا به همه ی شما عزیزان می گویم :‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ (تحریم/۶٫)

‏ای مؤمنان ! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی بر کنار دارید که افروزینه آن انسانها و سنگها است . فرشتگانی بر آن گمارده شده‌اند که خشن و سختگیر، و زورمند و توانا هستند. از خدا در آنچه بدیشان دستور داده است نافرمانی نمی‌کنند، و همان چیزی را انجام می‌دهند که بدان مأمور شده‌اند .‏


[۱] پیاده شده از سخنرانی تصویری شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله

[۲]– حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مترجم صادق حسین زاده، قم، انتشارات ال علی،۱۳۸۲، ص ۲۵؛ نیز:ابن هشام –السيرة النبوية، انتشارات دار احياء التراث، چاپ دوم، ۱۰۱۳هـ/۱۳۳۳م، ج۳، ص ۴۱۲

[۳] مسلم ۱۲۱۸

[۴] تهذيب اللغة المؤلف: محمد بن أحمد بن الأزهري الهروي، أبو منصور (المتوفى: ۳۷۰هـ) (۱۰/ ۱۱۲)

[۵] ابن تيميه،مجموع الفتاوى،ج ۲۰ص۸۶٫

[۶] ابن  تيميه،مجموع الفتاوى، ج۱۲ص۳۳۵٫

[۷] أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ﴿٣٦ النحل﴾ وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ﴿١٧ الزمر﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ ﴿٥١ النساء﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ  (بقره/۲۵۷) وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ ﴿٧٦ النساء﴾ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ ﴿٦٠ المائدة﴾ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ  (نساء/۶۰) فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ ﴿٢٥٦ البقرة﴾

[۸] أخرجه النسائي في ((السنن الكبرى)) (۱۰۹۷۵)، وابن ماجه (۳۷۹۶) واللفظ له، وأحمد (۲۱۹۹۸)

[۹] بخاری ۲۴۰۹

[۱۰] متفق علیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *