درسهائی در ترور شیخ ابومحمد سودانی در ادلب و افشاگری های اقمار سابق جولانی

درسهائی در ترور شیخ ابومحمد سودانی در ادلب و افشاگری های اقمار سابق جولانی

به قلم : ابوخالد کوردستانی

شیخ ابو محمد سودانی یکی از رهبران حراس‌الدین و از مجاهدان سابق که تجربه جهادی در افغانستان و یمن و سومالی را داشت و از دوستان شیخ اسامه و شیخ ایمن الظواهری نیز بود، روز پنج‌شنبه ۱۵ اکتبر همراه قاضی ابو ذر مصری در نزدیکی عرب‌سعید شمال سوریه توسط هواپیماهای آمریکایی مورد هدف قرار گرفته و در نتیجه کشته شدند.

او در تاریخ ۹ اکتبر یعنی شش روز قبل از شهادتش، طی یک پیام از جولانی خواسته بود تا شیخ ابو عبدالرحمن مکی را آزاد نموده و با حکم قرار دادن ابو قتاده فلسطینی (ساکن اردن) مسائل اختلافی را حل و فصل نمایند اما رهبران دارودسته ی جولانی قبول نکردند. سپس پنج روز بعد یعنی به تاریخ ۱۴ اکتبر مجدداً با فرستادن پیام دیگری از آنها خواست تا با برقراری محاکمه شرعی، از ریختن خون‌های بیشتر جلوگیری کنند. اما باز هم پذیرفته نشد و شیخ سودانی از فردای آن روز توسط هواپیماهای آمریکایی به قتل رسید.

طارق عبدالحلیم (ساکن انگلیس) در پی کشته شدن شیخ ابومحمد السودانی با عبارت:«سگان هیئت بار دیگر خیانت کردند» با نوشتن مطلبی بلند بالا و ذکر اسناد و مدارک و شواهد یقینی موجود بیانیه ای را منتشر ساخت و گفت: السودانی زمانی به شهادت رسید که از سگ ترکیه یعنی جولانی نوشت و از وی خواست دست از حمله به افراد صادق بردارد. تمامی کسانی که در معرض حمله هواپیماهای بدون سرنشین صلیبی ها قرار می گیرند در زمره کسانی هستند که به سگ ترکیه اعتراض می کنند و هدف قرار گرفتن شیوخ و کشته شدن آنها توسط تحالف با همکاری شخص جولانی و دار و دسته وی انجام میگیرد

هانی السباعی (ساکن انگلیس) یکی دیگر از اقمار سابق جولانی بعد از طارق عبدالحلیم در واکنش به کشته شدن شیخ ابومحمد السودانی موضع گرفت و سخنان تندی بر علیه جماعت هیئت تحریر الشام بر زبان آورد و نوشت: عجیب که ادلب تبدیل به دامی برای تمامی افرادی شده است که در جهاد افغانستان مشارکت داشته اند …و همه افراد کشته شده با نوعی برنامه هدفمند روبرو بودند یعنی در ابتدا و قبل از کشته شدن به آنها اتهاماتی مانند داعشی بودن زده شده و چهره این افراد تخریب شد و بعد از این اقدام حذف فیزیکی شدند

به دنبال این باز طارق عبدالحلیم از بازداشت داماد ابو فراس السوری توسط هیئت تحریر الشام خبر داد و نوشت: سگان هیئت این افراد زبون و دستاویزهای غرب ابو حمزه درعاوی داماد شیخ شهید ابو فراس سوری را در جریان تصفیه مجاهدین واقعی بازداشت کردند تا زمینه برای تسلیم تمام عیار را فراهم کنند. الله شاهد است که این تفاله هایی که این مجاهدین را بازداشت می کنند جوانانی جنایتکار هستند که هیچ ارتباطی با قتال وجهاد ندارند.

در این واکنشها و سخنان به دو امر مهم می رسیم:

  • علماء فرموده اند: «الجزاء من جِنسِ العمل». زمانی بود که دارودسته ی جولانی با سخنان همین اشخاص به قتل عام اهل سنت و حتی تجاوز به نوامیس اهل سنت پرداختند و الان به همان سبک نوبت خودشان رسیده است.
  • علمای ساکن در دارالکفرهای انگلیس و کانادا و اردن و … با نوبتی طرفداری کردن از گروهها، در مسیر پیاده کردن اهداف کفار سکولار جهانی و تولید جنگ داخلی و حذف تدریجی مخالفین طاغوتهای جهانی و منطقه ای هستند و همچون مار و عقرب غبر قابل اعتماد بوده اند.

آیا کسی هست که عبرت بگیرد؟

شیعیان هزاره ی دایکندی افغانستان و اتحاد با طالبان

پشت پرده ی اتحاد شیعیان هزاره ی دایکندی افغانستان با طالبان

به قلم : ابومحمود کندزی

اتحاد شیعیان هزاره ی دایکندی با امارت اسلامی افغانستان از یک سو و روابط حسنه ی امارت اسلامی افغانستان با ایران در واقع بیانگر اثر بخشی سیاستهای وحدت طلبانه ی جمهوری اسلامی ایران در روابط خارجی آن با سایر مسلمین و واکنش صحیح امارت اسلامی به این سیاستهای وحدت طلبانه با شیعیان است .

این سیاست وحدت طلبانه ی جمهوری اسلامی ایران تا کنون توانسته در عراق تقریباً به صورت کلی جنگ مذهبی میان شیعه و سنی را خاتمه بخشد و در لبنان نیز به جنگهای داخلی شیعه – سنی خاتمه بخشید و در سوریه هم هر جا نیروهای مسلح وابسته به ترکیه و گروههای متفرق نجدی وجود ندارند این جنگ مذهبی هم تقرباً وجود ندارد .

در واقع هر جا جهوری اسلامی ایران توانسته جای پائی باز کند اولین ثمرات آن اتحاد بین مذاهب مختلف اسلامی بوده است . نمونه ی افغانستان هم یکی دیگر از ثمرات این اتحاد استراتژیک است .

زمانی که دیدیم که شماری از شیعیان هزار در ولایت دایکندی با امارت اسلامی بیعت نموده و به مجاهدین در منطقه پیوستند، و زمانی که مصاحبه ی محترم مولوی ثاقب صاحب عضو حلقه مرکزی حوزه غرب را دیدیم متوجه شدیم که در افغانستان هم با بیرون رفتن آمریکا و ناتو شاهد تحولات زیر بنائی در زمینه ی وحدت اسلامی میان مذاهب مختلف اسلامی و آگاهی بیشتر بر دشمن شناسی شرعی هستیم .

هم اکنون مسلمین متوجه شده اند که دشمن اصلی آنها آمریکا و متحدین آمریکاست و هر گونه جنگ مذهبی در واقع خدمت به آمریکا و خواسته ی آمریکا و مزدوران و متحدین آمریکا است .

با استفاده از لینک های ذیل می توانید این راپور ویدیویی را تماشا و داونلود کنید:

اتحاد اسلامی حداقل تلاش هر مومنی جهت رسیدن به وحدت اسلامی

با گرایش به تفرق و جنگهای داخلی و پرهیز از وحدت؛ دست خالی نزد پروردگات برمی گردی . پس مواظب باش.

اتحاد اسلامی حداقل تلاش هر مومنی جهت رسیدن به وحدت اسلامی

به قلم: مسعود سنه ای

از بس علمای مختلف در مورد وحدت سخن گفته اند که باید جاهلترین مسلمان هم به این درجه از قناعت رسیده باشد که از اساسی ترین نیازهای  هر امت و جامعه‌ای برای رسیدن به شکوفایی و سعادت ، برخورداری از مولفه‌ی ارزشمند اتحاد و هماهنگی بین اعضای آن امت است و بسیاری از مشکلات و دگرگونی هایی که گریبانگیر جوامع می شود به خاطر فقدان عنصر اتحاد و همبستگی بین افراد آن جامعه می باشد .

باید بدانیم که بین اتحاد با وحد تفاوتهائی وجود دارد. اتحاد یعنی تقویت ما به الاشتراک در عین حفظ ما به الامتیاز[۱] مثل اتحاد بین شیعه و حنفی و شافعی و حنبلی و مالکی و زیدی . تمام این مذاهب در مواردی با همدیگر اختلافاتی دارند و حتی در طول تاریخ بارها با هم جنگیده اند و فقط کافی است بدانیم که امام شافعی رحمه الله توسط مالکی ها مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و علیل می شود و بر اثر همین جراحات وفات می کند.

پس در «اتحاد» دو امر دارای نقاط متفاوت، جنبه های مشترک خود را تقویت کنند و از این حیث خود را هر چه بیشتر به یکدیگر نزدیک کنند، که از آن به اتحاد تعبیر می کنند. این اتحاد باعث می شود که مسلمین به تدریج به همدیگر نزدیکتر شده و با شناخت بیشتر از همدیگر به سوی وحدت خواسته شده در منابع شرعی برسند. وحدت در اصطلاح به معنای یکی بودن است که از آن به واحد تعبیر می کنند که در اولین قدم دلها با هم یکی می شوند که خداوند می فرماید: وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (انفال/۶۳)

 زمانی که خداوند دستور می دهد : وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا[آل عمران/۱۰۳]و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت‏]، چنگ زنید، و پراكنده نشوید» . در اینجا دستور به وحدت و پرهیز از هر گونه تفرقی است.

و زمانی که خداوند دستور می دهد:« وَ لا تَكُونُوا كَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ [آل عمران/۱۰۵[ و مانند كسانى نباشید كه پراكنده شدند و اختلاف كردند (آن هم) پس از آنكه نشانه‏هاى روشن (پروردگار) به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمى دارند.

در اینجا نوعی تهدید برای اهل تفرق است و تهدید آشکاری است برای کسانی که اهل وحدت نباشند و به تفرق گرایش داشته باشند که ثمره ای جز شکست و ضعف برای مسلمین در بر ندارند و خداوند متعال این نکته را به انسان یادآورمی شود که با عدم اتحاد و همبستگی به سستی و شکست مواجه می شوند: « وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ [انفال/۴۶] و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و كشمكش) نكنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوكت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت كنید كه خداوند با استقامت كنندگان است».

اینجاست که باید از خودت بپرسی که در کدام مسیر در حال حرکت هستی؟  در مسیر اتحاد اسلامی که به وحدت اسلامی ختم می شود یا در مسیر تفرق که به ذلیلی و شکست در دنیا و عذاب الله تعالی ختم می شود؟


[۱] فاضل مقداد، ابوالفتح بن مخدوم، الباب الحادی عشر مع شرحیه النافع یوم الحشر و مفتاح الباب، چ مۆسسه مطالعات اسلامى، بی تا، ص ۲۱٫

اعلامیه امارت اسلامی افغانستان در مورد حملات جماعت دوله به دانشگاه کابل و حمله هوائی به مسجد تخار و…

اعلامیه امارت اسلامی افغانستان در مورد حملات جماعت دوله به دانشگاه کابل و حمله هوائی به مسجد تخار و…

با تاسف اطلاع حاصل نموده‌ایم که یکی از دانشگاه های کابل از سوی چند نفر مورد حمله قرار گرفته و در آنجا به محصلین و مردم ملکی تلفات وارد شده‌است.
امارت اسلامی این حمله و همچنان بمبارد هوایی چند روز پیش بر یک مسجد در ولایت تخار را که سبب تلفات تعداد زیادی اطفال شده‌ بود و نیز حمله چند روز پیش بر یک کورس آموزشی بنام کوثر در کابل را به شدیدترین الفاظ تقبیح نموده، و برای شهدا طلب مغفرت و برای زخمیان شفای عاجل مسئلت دارد و برای خانواده‌های شان از عمق قلب تسلیت می‌گوید.
بدون شک این‌گونه حملات از سوی آن عناصر شرور انجام می‌یابد، که پس از شکست در ننگرهار و جوزجان رژیم کابل برای شان پناه داد، در مهمان‌خانه‌های خود نگه‌ داشته و سپس برای چنین حملات وحشیانه استخدام، همکاری و رهنمایی می‌کند و برای شان پلان را طرح می‌کند.
این اماکن کدام مرکز نظامی، قرارگاه و یا هدف دیگر نظامی نیست، که حملات بر آن را کسی توجیه بتواند، بلکه تنها به هدف نمایش وحشت، تخویف مردم و پخش پروپاگند انجام می‌یابد.
مسئولان بلندرتبه اداره کابل به‌جای که احساس شرم و خجالت بکنند، مسئولیت این حمله را به گونه‌ای به امارت اسلامی منسوب می‌کنند. از این هم ظاهر می‌شود که این‌گونه حملات برای تهیه مواد چنین پروپاگندها به گونه مشترک انجام می‌یابد.
اما الحمدلله ملت مجاهد افغانستان مجاهدین امارت اسلامی را از نزدیک می‌شناسند و می‌دانند که مجاهدین ما هیچگاه بر مراکز تعلیمی، اماکن عمومی و دیگر محلاتی که هدف نظامی نداشته باشد حمله نمی‌کنند.
ذبیح الله مجاهد سخنگوی امارت اسلامی
۱۶/۳/۱۴۴۲هـ ق
۱۲/۸/۱۳۹۹هـ ش ــ ۲۰۲۰/۱۱/۲م

مهم : امسال جمهوری اسلامی ایران نشان داد هفته وحدت برایش تاکتیک است یا استراتژی!

مهم : امسال جمهوری اسلامی ایران نشان داد هفته وحدت برایش تاکتیک است یا استراتژی!

ارائه دهنده : ابوبکر الخراسانی

سالهاست که بسیاری از عوام که اهل تجزیه و تحلیل و یا اهل آگاهی بر منابع شرعی و شناخت دارالاسلام از دارالکفر از طریق منابع اهل سنت نیستند و علاوه بر این مرجع تقلید آنها ماهواره های کفار سکولار جهانی و دارودسته ی منافقین محلی شده است، طوطی وار تکرار می کردند که جمهوری اسلامی ایران در این ۴۰ سال از روی تاکتیک شعار وحدت سر داده و…

اما در هفته ی وحدت امسال اتفاقی افتاد که در هیچ یک از کشورهای سکولار و دموکراسی خواه هیچ بشری نمی تواند شاهد این اتفاق باشد . این اتفاق بزرگ که رسانه ای هم شد این است :

” نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (یکشنبه، ۱۱ آبان) مجلس با طرح الحاق دو ماده به کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) به منظور تامین نظر شورای نگهبان موافقت کردند. بر همین اساس، یک ماده به عنوان ماده (۴۹۹مکرر) به کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) مصوب ۲/۳/۱۳۷۵ با ۱۹۲ رأی موافق، ۷ رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع از مجموع ۲۴۲ نماینده حاضر در صحن علنی به‌شرح زیر الحاق ‌شد:

هرکس از طریق توهین به ادیان الهی یا مذاهب اسلامی مصرح در قانون اساسی یا قومیت‌های ایرانی و یا از طریق طرح مطالب خلاف واقع یا نسبت‌های ناروا درخصوص مسائل قومی، دینی یا مذهبی موجب ایجاد تفرقه یا خشونت در جامعه گردد، چنانچه مشمول حد نباشد به حبس و جزای نقدی درجه پنج[۱] یا یکی از این دو مجازات محکوم می‌شود.

در تبصره این ماده آمده است: چنانچه جرم موضوع این ماده در قالب گروه مجرمانه سازمان‌یافته ارتکاب یابد و یا از سوی مأموران یا مستخدمان دولتی یا عمومی در حین انجام وظیفه یا به مناسبت آن واقع شود و یا از طریق نطق در مجامع عمومی یا با استفاده از ابزارهای ارتباطی در فضای واقعی یا مجازی منتشر شود، مجازات مقرر به میزان یک درجه تشدید می‌شود.”[۲]

کسی که شک شک دارد این حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران به خلافه علی منهاج نبوة قابل تکامل نیست باید در میزان آگاهی ها و شناخت خودش شک کند و کسی که برای حکومتهای کفری و ارتدادی سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها (مشرکین) تلاش می کند دشمن آشکار مسلمین و مانعی است که به هر شیوه ای و از کانال صحیحش باید برداشته شود.

جمهوری اسلامی ایران در این هفته ی وحدت امسال یکی از بزرگترین هدیه های خود را به تمام شریعتهای آسمانی و تمام مذاهب اسلامی و قومیتهای ایرانی داد. این هدیه واقعاً من را شگفت زده و خوشحال کرد.

قدر این نعمت را بدانیم .


[۱] حبس و جزای نقدی درجه ۵ از این قرار است:

– حبس بیش از دو تا پنج سال

– جزای نقدی بیش از هشتاد میلیون (۸۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال تا یکصد و هشتاد میلیون (۱۸۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال

– محرومیت از حقوق اجتماعی بیش از پنج تا پانزده سال

– ممنوعیت دائم از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی برای اشخاص حقوقی

– ممنوعیت دائم از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه برای اشخاص حقوقی

[۲] یعنی تبدیل می شود به مجازات درجه ۴ که از این قرار است :

– حبس بیش از پنج تا ده سال

– جزای نقدی بیش از یکصد و هشتاد میلیون (۱۸۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال تا سیصد و شصت میلیون (۳۶۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال

– انفصال دائم از خدمات دولتی و عمومی

سکولاریسم : کنار گذاشتن قانون شریعت الله و هدف از استفاده از ابزار توهین و تولید جنگهای مذهبی

سکولاریسم : کنار گذاشتن قانون شریعت الله و هدف از استفاده از ابزار توهین و ایجاد جنگهای مذهبی

به قلم : کارزان شکاک

زمانی که سکولاریسم بر زبان جاری می شود یعنی کنار گذاشتن و تعطیل صدها آیه و حدیث که به امور اجرائی و حکومتی جامعه ربط دارند و تنها با داشتن قدرت حکومتی می توان آنها را اجرا کرد.  یعنی زمانی که حکومتی نباشد که این قوانین را اجرا کند تمام این آیات و احادیث تعطیل می شوند و اسلامی ناقص برای مسلمین باقی می ماند که تنها به امور شخصی و فردی می پردازد.

سکولاریسم تنها به این اندازه پیش روی بسنده نمی کند بلکه در قالب نهادی مردی و بخصوص رسانه های عمومی و آموزش و پرورش و آزادی های فردی به صورت خزنده ای به جایگزین کردن سایر ارزشهای فردی خودش هم اقدام می کند که تحت عنوان سکولاریزاسیون از آن نام برده می شود.

در این بخش مثلاً تحت عنوان آزادی «فکر» که در واقع آزادی «کفر» است به سهولت به تمام ارزشهای اسلامی توهین می شود. روزی در سایه ی امنیت پلیسی آمریکا قرآنها را می سوزانند، و روزی در سایه ی قدرت نظامی فرانسه به پیامبر اسلامی توهین می کنند و…

بدون شک توهین با نقد فرق می کند این را هر احمقی می فهمد غیر از سکولاریستها. هدف سکولاریستها از اهانت جنون‌آمیز و نفرت‌انگیز و مُشمئزکننده به قرآن کریم و پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم حوادث تلخ و بزرگی  هستند که نمی‌توان آنها را تنها در حدّ یک حرکت ابلهانه از سوی چند عنصر بی‌ارزش به حساب آورد.

 این توهینها اقداماتی محاسبه‌شده از سوی مراکز سکولاری است که از سال‌ها پیش به این طرف، سیاست اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی را در دستور کار خود قرار داده و با صدها شیوه و هزاران ابزار تبلیغاتی و عملیاتی، به مبارزه با اسلام و قرآن و پیامبر صلی الله علیه وسلم پرداخته‌اند. این حلقه‌ی دیگری از زنجیره‌ی ننگینی است که از زمان اولین پیامبر تا کنون ادامه داشته و در عصر حاضر در جوامع سکولار غربی با خیانت سلمان رشدی مرتد آغاز شد و با حرکت کاریکاتوریست خبیث دانمارکی و ده‌ها فیلم ضد اسلام ساخته‌شده در هالیوود ادامه یافت و اکنون به این  توهین نفرت‌انگیز رسیده است. پشت صحنه‌ی این حرکات شرارت‌بار  تنها دین سکولاریسم و سکولاریستهائی هستند که از صهیونیسم جهانی خط می گیرند.  

در این حرکتهای حساب شده مواظب باشیم  که فریب سکولاریستها را نخوریم بخصوص زمانی که وارد توطئه ی تولید جنگ میان شریعتهای آسمانی و انحراف از دشمن شناسی مسلمین را دارند. به عنوان مثال زمانی که جرج بوش سکولار و شیطان پرست عضو انجمن شیطانی استخوان و جمجمه که هیچ اعتقادی به مبادی نصرانیت ندارد اما اعلان جنگ صلیبی می کند باید بدانیم که هدف سکولاریستها این است که:

  1. به جنگ سکولاریستی خود با مسلمین  رنگ و بوی مذهبی بدهند
  2. جنگ خود با مسلمین را همگانی کنند و توده های مختلف مذهبی را نیز با خود همراه کنند همچنانکه هزاران نفر از بچه مسلمانها را نیز در عراق و سوریه و افغانستان و غیره با خود همراه کرده اند.
  3. افکار عمومی مسلمین را منحرف ساخته و مسلمین را از مسائل و تحولات دنیای اسلام و خاورمیانه غافل سازند و به جای تمرکز بر سکولاریستها و رژیم صهیونیستی، جنگ مسلمین به سوی نصرانی ها و اهل کلیسا و یا جنگ مسلمین به سوی سایر مذاهب اسلامی و بخصوص جنگ شیعی – سنی  یا جنگ نجدی – صوفی و… منحرف شود.

پس لطفاً فریب نخوریم  و از دشمن شناسی شرعی و درجه بندی  شرعی دشمنان و از اصل اتحاد و وحدت اسلامی منحرف نشویم .

استراتژی وحدت اسلامی در منهج فکری سيد قطب رحمه الله

استراتژی وحدت اسلامی در منهج فکری سيد قطب رحمه الله

ارائه دهنده: عبدالله

سيد قطب رحمه الله آفت بزرگ جوامع اسلام را ملى‏گرايى مى‏داند و معتقد است تا وحدت ميان مسلمانان جهان حاصل نشود، امپرياليسم غرب بر منابع مالى مسلمانان چنگ خواهد انداخت. علت مخالفت سيد با ملى‏گرايى اين است كه ملى‏گرايى در مقابل وحدت مسلمانان قرار گرفته. همين انديشه سيد، يكى از مواردى بود كه باعث تيرگى روابط او با جمال عبدالناصر شد؛ زيرا جمال عبدالناصر به ناسيوناليسم عربى معتقد بود؛ در حالى كه سيد قطب رحمه الله با ملى‏گرايى به شدت مخالفت مى‏كرد.

وى در نوشتارى مى ‏نويسد: بى ‏ترديد، انديشه تنگ و تاريك ملى ‏گرايى در درون مسائل داخلى ما انديشه ويرانگرى بود؛ انديشه‏اى كه نيروهاى ميهن بزرگ اسلامى را پراكنده ساخت و آن را به دولت‏هاى كوچك ناتوان بى‏ارزشى كه با هيچ‏چيزى، قدرت مقابله ندارد، تبديل نمود. انديشه‏اى بود كه به امپرياليسم غربى اجازه و امكان داد روزانه يك كشور اسلامى را بدَرَد و بخورد؛ در حالى كه اطمينان دارد اين مرزهاى ساختگى به هيچ دولت كوچكى اجازه كمك به ديگرى را نخواهد داد (تاريخ فرهنگ معاصر، ش ۶، ص۲۷۸، به نقل از مصر الفتاه، ۶سپتامبر ۱۹۵۱م).

سيد قطب رحمه الله همچون سيدجمال الدين اسدآبادى رحمه الله مرزهاى جغرافيايى را در هم شكست. وى معتقد بود هر جا مسلمانى هست، آن‏جا قلمرو اسلام است. در جريان ملى شدن صنعت نفت ايران، وى نامه‏اى به آيت الله سيدابوالقاسم كاشانى رحمه الله نوشت و از نهضت ملى‏شدن صنعت نفت حمايت كرد. سيد قطب رحمه الله در اين نامه نكات بسيار مهمى را بيان مى‏كند. به اعتقاد او، نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، نهضت ملى نيست؛ بلكه نهضتى اسلامى به رهبرى شخصى روحانى است. وى اين گام را قدمى در راه استقرار نظام اسلامى و كوتاه كردن دست اجانب از كشور ايران مى‏داند. همچنين در اين نامه مسلمانان را به وحدت و دورى از تفرقه فرا مى‏خواند.