خداوند بلند مرتبه می فرماید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ (نساء / ۷۱)ای کسانی که ایمان آوردهاید! احتیاط نمائید و آمادگی خود را (برای مقابله با دشمنان) حفظ کنید .
این در واقع امری از سوی خالق آسمانها و زمین جهت پیشگیری از صدمات وارده ناشی از غلت و امری بازدارنده است . نفس آمادگی و هوشیاری و حسّاس بودن یک ملت در قبال شرایط، میتواند او را از بسیاری از آسیبها محفوظ نگهدارد.
مسلمین در این چند قرن گذشته که در مقابل تهدیدهای مختلف دشمنان قرار گرفته اند علاوه بر آنکه چوب تفرق و چند دستگی خود را خورده اند باز می بینیم که چوب غفلتهای خود را میخورند.
اینها آسیب و بیماری و آلودگی هستند که باید توسط بیداری اسلامی شناسائی شوند و نباید اجازه داد وارد برنامه ها و جامعه ی ما شوند . این بیداری و اعتماد به نفس، دشمن را به توطئههای پیچیدهیی وادار کرده است؛ این توطئهها امروز پیش روی ماست.
هرگز در این فضای تبلیغی و رسانه ای زهرآگین فریب نخوریم و خیال نکنیم که این توطئه ها تنها با فلان مذهب شیعی یا فلان مذهب سنی است؛ بلکه این دشمنان سکولار و دارودسته ی منافقین با کل اسلام و قوانین شریعت الله و حکومتهای اسلامی مخالف هستند و برایشان شیعه و سنی فرقی ندارد.
كاظم لطفیان در همایش تجلیل از اساتید برتر علوم دینی اهل سنت كردستان در اردیبهشت ۱۳۹۸ در سنندج گفت: ۱۷ هزار طلبه اهل سنت در ایران وجود دارد و این تعداد طلبه زیر نظر بیش از سه هزار مدرس دینی اهل سنت آموزش می بینند. البته منابع اهل سنت می گویند: بیش از ۲۲ هزار طلبه در این مدارس مشغول به تحصیل هستند.( سلطانی، عبدالظاهر، اهل سنت ایران فرصتها و چالشها، سنندج: ۱۳۹۴ش، ص۱۰۳-۱۰۴)
در میان اینهمه طلبه شاید بتوان گفت که در میان بلوچها بیشترین مدارس دینی با بیشترین طلبه ها و فارغ التحصیلان مدارس دینی در میان اهل سنت ایران وجود دارد.به عنوان مثال در استان سیستان و بلوچستان قبل از انقلاب، فقط ۳ مدرسه دینی وجود داشت و اکنون بیش از ۲۲۰ مدرسه دینی مختص حنفی ها و سایر تفاسیر اهل سنت وجود دارد. یکی از مدارس دینی استان سیستان و بلوچستان مدرسه دارالعلوم زاهدان است. این مدرسه در قبل از انقلاب ۶۰ طلبه داشته است و اکنون بیش از ۲ هزار طلبه در آن مشغول به تحصیل هستند.
این روند در تمام شهرهای سنی نشین بلوچستان در حال گسترش بوده است . به عنوان مثال مولوی عبدالصمد کریم زائی امام جمعه ایرانشهر و مدیر مدرسه خدیجه الکبری میگوید: قبل از انقلاب در ایرانشهر ۵ مسجد وجود داشت و اکنون ۱۳۵ مسجد در این شهر موجود است.
البته به این طلبه ها و امامان و خطبای مساجد و مولوی ها و ملاهایی که به این طلبه ها درس می دهند حقوقی تحت عنوان شهریه داده می شود و اینها را نیز بیمه کرده اند. ماموستا محمد امین راستی عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت و امام جمعه موقت سنندج می گوید : شهریه برنامهریزی شده برای پرداخت به طلاب اهل سنت اگر از شهریه طلاب شیعه بیشتر نباشد، از آنان کمتر نیست و محصلین اهل سنت نیز برای ادامه تحصیل همچون طلاب هستند و با امکانات فراهم شده این افراد می توانند به راحتی از سطح مقدماتی تا دکتری را تحصیل کنند.( مشرق، « افزایش ۴ برابری مساجد اهل سنت بعد از انقلاب»، تاریخ انتشار: ۰۲/ آذر/ ۱۳۹۷)
حالا اصل ۱۲ قانون اساسی غیر از شیعه ی ۱۲ امامی ضمن به رسمیت شناختن مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی بیان کرده که در هر منطقهای که پیروان هر یک از مذاهب اکثریت را داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیرامون سایر مذاهب.»
اصل یکصدم قانون اساسی می گوید: براي پیشبرد سریع برنامه هاي اجتماعی، اقتصادي، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاري مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شوراي ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت می گیرد که اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب میکنند.
اگر نگاه کنیم در قانون اساسی دارالاسلام ایران واضح گفته شده که حدود اختیارات این شوراها باید بر اساس «مذهب»ی باشد که در محل در اکثریت است نه بر اساس «نژاد و قومیتی» که در محل در اکثریت باشد . یعنی معیار «مذهب» و فقه همان مذهب است، نه نژاد و قومیت.
حالا جناب مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی : شما بفرمائید چند درصد از این نماینده هائی که تا به حال از روستا و شهرها تا مراکز استان انتخاب کرده اید از فقیهان آگاه و برتر نخبه ی مذهب حنفی بوده اند و بر اساس فقه این مذاهب اهل سنت در امور اجتماعی و فرهنگی و آموزشی و سایر امور اقتصادی و رفاهی عمل کرده اند؟
اگر به تمام نمایندگان روستاها و شهرهای بلوچستان نگاه کنیم متوجه می شویم مردم نمایندگانی را تأئید کرده اند که سنی زاده هستند، یعنی نژاد برای ما معیار بوده نه آگاهی و علم به فقه مذهبی، حالا یا سنی زاده ی سکولار یا سنی زاده ی به ظاهر مذهبی اما جاهل به مبانی مذهب حنفی یا شافعی در امور مدیریتی و کشور داری – هر چند که ممکن است لیسانس یا فوق لیسانس یا دکترائی هم در علومی که ربطی به فقه مذهبت ندارد داشته باشند-؛ و بر این اساس هر شخصی که در تبلیغات به سبک سکولاریستها واردتر بوده یا از قومیت بیشتری برخوردار بوده برنده می شود و آنهمه مفاسد مختلف را تولید می کنند آنهم به نام نماینده ی مذهب شافعی یا حنفی و اهل سنت.
مولوی گرامی چرا الگوی شما شده کشوری جنایتکار و سکولار مثل هند که می گوئید: سیک ها در هندوستان یک اقلیت محض هستند اما اینقدر آزادی و سعه صدر است که یک فردی از اقلیت اگر استعداد داشته باشد می تواند حاکم اکثریت باشد. (خطبه نماز جمعه)
ما حق داریم بپرسیم که شماها با اینهمه طلبه که تا سطح افتاء و دکتری می توانند پیشرفت کنند چرا تا به حال یک نماینده از اینها برای یک ده یا شهر و شهرستان تولید نکرده اید؟ اینهمه طلبه به چه دردی می خورند؟ شما واضح و آشکارا طلبه را از امور اداری جامعه دور کرده اید و به نوعی سکولاریسم و ناسیونالیسم دامن می زنید.
شما که در روستا و شهری یک نفر بر اساس فقه حنفی تربیت نکرده ای با چه پشتوانه ای برای مناصب اجرائی حکومتی «ادعا» دارید؟ مگر ما بلوچها نمایندگان خودمان را با اینهمه فارغ الاتحصیل مدارس دینی و … نمی بینیم؟ کدام یک فقیه در مذهب حنفی هستند؟
لطفاً بیدار شویم و دست از شعار دادن و عوام زدگی برداریم .
تأملاتی گذرا بر سخنان ایمن الظواهری و تشابهات انور سادات با اردوغان و جولانی و … (۱)
به قلم : م. عبدالسلام
ایمن الظواهری در حلقه ی دوم، حوالی دقیقه ۱۰، اصدار (عمر عبدالرحمن .. العمالق الذي لم ینحن) از شیخ مجاهد عمر عبدالرحمن رحمه الله تعالی نقل قول می کند که ایشان: «حکومت انور سادات را حکومت کافر و ظالم و فاسق میدانست، و او را «انور یهود» مینامید و فتوای قتل انور سادات را صادر کرد و صلح انور سادات با اسرائیل را کفر و خیانت می دانست؛ در حالیکه مخالفین و مخذلین شیخ، مخالف این را میپنداشتند».
حالا باید از ایمن الظواهری نجدی که منهج سید قطبی اسامه بن لادن را به نجدیت تغییر داد پرسید: انور سادات چه فرقی با اردوغان دارد؟ اردوغانی که جولانی و همپیمانانش با او ارتباط داشته و با او صلح کرده و آن را به ادلب وارد ساخته و از آن حمایت می کنند!؟
مگر ارتش ترکیه بخشی از ارتش کفار ناتو نیست؟ مگر همین ارتش سکولار ترکیه در کنار ناتو در اشغال افغانستان و جنگ با مجاهدین افغان و سومالی و یمن و عراق و سوریه و لیبی و … مشارکت ندارد؟
تأمل دوم:
ایمن الظواهری در همین اصدار از شیخ مجاهد عمر عبدالرحمن رحمه الله تعالی نقل قول میکند که ایشان:« حکومت های خلیج را بخاطر موالات با یهود و نصارا و حکم به غیر ما انزل الله تکفیر کرده و جنگ خلیج ( جنگ عراق با کویت) را جنگ بین طواغیت می پنداشت و می گفت: برای اسلامگراها جایز نیست که در این جنگ داخل شوند، و استعانت کشور های عربی از آمریکا را در این جنگ کفر میدانست! » . [ حوالی دقیقه ۱۳ ]
حالا باید به ایمن الظواهری نجدی و اقمار نجدی اش در ادلب گفت: نگاه کن چگونه امام عمر عبدالرحمن استعانت کشور های خلیج از آمریکا علیه صدام را کفر می دانست! در حالیکه هر دو طرف (صدام و باقی طواغیت خلیج) را هم کافر می پنداشت!
پس چگونه استعانت همپیمانان جولانی، احرار و زنکی و فیلق و… از آمریکا و تحالف و ناتو و ترکیه و کشورهای عربی علیه سایر مسلمین کفر نباشد؟ در حالیکه سایر گروهها مسلمان هستند ولو اینکه در نظر شما «اهل بدعت و ظالم» باشند!
کشور سکولاریستی آمریکا که امروزه به عنوان «سر افعی» از آن یاد می شود و مومنین بر آن به عنوان دشمنی اصلی تمرکز کرده اند تنها با زبان اسلحه و زور با دیگر ملل وارد گفتگو شده است، و زمانی که با زبان خودش با وی برخورد می شود می بینیم که در رسیدن به اهداف ضد اسلامی اش به بن بست و شکست می رسد.
علاوه بر این ، دنیا شاهد این است که کشور سکولاریستی آمریکا روند نابودی رژیم استکباریِ خودش را آغاز کرده است، و با آنکه بر اثر مستی ناشی از قدرت نظامی و رسانه ای که دارد سروصداهائی به پا کرده اما در این مسیر نزولی بسیار جلو رفته است.
کشور سکولاریستی آمریکا از زمان تولد آن که با قتل عام بومیان سرخ پوست شروع شده است تاکنون تاریخی سیاه و خونین از خود نشان داده و به سایر ملل فهمانده که یا باید به میل خود تابع او باشند و دروازه های خودشان را برای تاراج منابع مادی و معنوی خود باز کنند یا با زور اسلحه وارد این سرزمینها خواهند شد.
با این وجود برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم می بینیم که در سراسر دنیا تنها دارالاسلام ایران است که با زبان آمریکا با آمریکا وارد گفتگو شده است و آمریکا را در منطقه مدیریت کرده است؛ غیر از حملات متعدد و پراکنده ی مجاهدین شریعت گرا، برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم تنها کشوری که به پایگاههای آمریکا به صورت رسمی حمله می کند دارالاسلام ایران است؛ آنهم حمله به «عین الاسد» بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در عراق.
پس آمریکا همچون مشرکین قریش به راحتی صدمه پذیر و پوشالی است و به راحتی زمین گیر می شود به شرطی که مومنین با اراده ای راسخ دستورات شریعت الله را در مورد کفار سکولار(مشرک) اطاعت کنند.
در پوشش نشر دموکراسی به سرزمینهای اسلامی تجاوز کردند و به آن استمرار می روزند …
در پوشش آزادی بیان به پیامبر صلی الله علیه وسلم توهین کردند و بر آن استمرار می ورزند …
و در کشور سکولار فرانسه قانونی تصویب شد که تردید ایجاد کردن درباره حادثه هولوکاست را جرم قلمداد می کند و در عین حال برای زنان مسلمان نقاب را ممنوع می کنند…….
و در کشور سکولار انگلستان قانونی تصویب شده که هرکس که از مسلمین آزادی خواه تمجید و تعریف کند مجازات می کند اما ناسزاگویی به پیامبر صلی الله علیه و سلم در قانونشان هیچ مشکلی ندارد…….
آیا سلمان رشدی و بی ادبی اش ضد پیامبر صلی الله علیه وسلم و امهات مؤمنین را فراموش کرده ایم؟و آیا فراموش کرده ایم که به چه اندازه مورد تکریم و استقبال قرار می گیرد به طوری که حتی او را درکاخ سفید استقبال کردند؟
و آیا فراموش کرده ایم که کشور سکولار فرانسه برای دفاع از سکولاریسم،حجاب را ممنوع کرد؟
و آیا فراموش کرده ایم که کشور سکولار فرانسه به بهانه ی آزادی بیان ، توهین به رسول الله صلی الله علیه وسلم حمایت کرد؟
آیا حمایت کشورهای مزدور عربی و غیر عربی از کشور سکولار فرانسه در این توهین کردنها را فراموش کرده ایم؟
و آیا اهانتهای مکرر کشور سکولار آمریکا به قرآن کریم را فراموش کرده ایم……..
همه اینها برای آنست که ما در نظر غرب غنیمت مباحی هستیم و اشغال سرزمینمان و سرقت ثرواتمان وسپس اهانت به قرآنمان و پیامبرمان صلی الله علیه وسلم، را حق خود می دانند و سپس بعد از همه این جنایات به ما درس آزادی وعدالت و حقوق بشر می دهند.
راه مواجهه با این حوادث، فقط این نیست که تظاهرات به راه اندازیم و سفارات را بسوزانیم و بعد از آن به خانه خود برگردیم و زندگی عادیمان را ادامه دهیم. ادای وظیفه در قبال پیامبر صلی الله علیه وسلم، این نیست………..
بلکه مواجهه با این حوادث ،قیامی صادقانه از جانب امت رامی طلبد تا جلوی حمله کفار سکولار جهانی و محلی علیه اسلام را با دست وزبان و بیان و سلاح بگیرند.
از ما می طلبد که از خود سؤال مهمی را بپرسیم؛آیا ما آماده ایم که خود و مایملک خود را در راه الله قربانی کنیم؟ آیا ما به متاع دنیا حریص تریم از پیروزی اسلام.؟
دلایل عدم تکفیر آشکار ابن باز و ابن عثیمین توسط جماعت بغدادی
ارائه دهنده : مُلاخلیل
برای کم هوش ترین مسلمان هم جای شک و شبهه باقی نمانده است که تفکرات نجدیت که از اندیشه های محمد بن عبدالوهاب ریشه می گیرد یعنی : تفرق و جنگ داخلی میان مسلمین و مشغول کردن مسلمین به مسلمین و تکفیر نابجای مسلمین و دهها بیماری و آلودگی دیگر که همه در این چند سال گذشته دیده ایم.
عده ای ممکن است بگویند که نجدیت تنها با پیروان سایر مذاهب اسلامی متحد نمی شود و مشکل دارد، اما واقعیت این است که این تفکر با خود نجدیت هم مشکل دارد و در بین خود به دهها فرقه و گروه متضاد تقسیم شده اند و بیشتر از آنکه از مذاهب دیگرا به قتل برسانند از خودشان را به قتل رسانده اند.
در زیر به سوال و جوابی از مفتی جماعت بغدادی اشاره می کنیم که در منابع همین جماعت نشر شده تا به علت عدم تکفیر آشکار بن باز و بن عثیمین (دو نماد برجسته ی نجدیت) پی ببریم.
? ” سوال: خوب شیخ! چرا در مورد ابن عثیمین و ابن باز توقف شده است ؟ آنها حمله ی آمریکا به عراق را مباح دانستند ؟
جواب: این توقف بنابر دستور شیخ ابومصعب الزرقاوی تقبله الله تعالی بود، ایشان در آن موقع امر کرد تا زبان خود را در مورد ابن باز و ابن عثیمین نگه داریم (یعنی سخنی نگوییم) !!
? چرا که برادرانی که از جزیرة العرب می آمدند، همانطور که می دانید این برادران در مساجد و نزد همین مشایخ تربیت شده بودند و آنها را از جملهی علما می دانستند.
و هنگامی که می آمدند و هجرت می کردند تا در راه الله جهاد کنند و وقتی که می شنیدند: فلانی مرتد است و فلانی مرتد است !! تعجب می کردند !!
و این موجب بسیاری از اشکالات در بعضی از مقرّات می شد و حتی بعضی از مجاهدان بخاطر همین می خواستند به جزیره العرب برگردند و میگفتند: چگونه این علماء را تکفیر می کنید؟
?لکن بعد از اینکه در جهاد ماندند و اتفاقات را با چشمانان خود دیدند ، فهمیدند قضیه از چه قرار است !! برای همین توقف شد در مورد این نفرات (یعنی؛ ابن باز و ابن عثیمین) . سائل از علامة أبوعلي الأنباري میپرسد: پس الان چرا در موردشان توقف کنیم؟
?امام أبوعلي الأنباري جواب مي دهد: ما هنوز هم در مورد (ابن باز و ابن عثیمین) سکوت کرده ایم !! سائل میپرسد: (بخاطر اینکه:) آنها قومی بودند که گذشتند و رفتند ؟ (قوم قد خلت) ؟؟
علامة أبوعلي الأنباري تقبله الله تعالی می گوید: أفضوا إلى ما قدموا ، أفضوا إلى ما قدموا (به سوی آنچه که از پیش برای خود فرستاده اند رفته اند).”
اهل سنت باید بدانند که نجدیت اگر به صراحت بسیاری از ائمه چون ابن حجر و نووی و … را تکفیر نمی کنند ریشه در تقیه و مصلحت طلبی دارد و باید بدانیم که نجدیت هم هرگز یک گروه نیستند، بلکه صدها گروه مختلف شده اند؛ فقط کافی است اطراف خودتان را نگاه کنید .
اگر دقت کنید اینها شیخهای خود را با اسامی چون «امام» «علامه» و… نام می برند و به این شکل به تعداد تمام گروهها و شیخها و دسته های ما شاهد «امامها» و «علامه ها» و مفتی ها و هیئتهای شرعی و… هستیم که همگی به نحوی فتوای مباح بودن خون و مال و آبروی همدیگر را صادر می کنند.
به نظر بنده اهل سنت باید این تفکر را از دلها و اندیشه ها و جامعه ی خودش دور بریزد و جارو کند و به جای آن دوباره به منهج صحیح اهل سنت برگردد.
ما بدون شک در این تفکر نجدیت موارد مثبتی می بینیم، اما همین موارد مثبت در آثار سایر ائمه ی اهل سنت وجود دارند بدون آنکه این موارد منفی و الودگی های نجدیت در آنها وجود داشته باشد.
کفار اهل کتاب به همراه کفار سکولار (مشرک) هرگز خیر خواه مسلمین نیستند و نمی خواهند در هیچ زمینه ی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و … به مسلمین خیری برسد . خداوند می فرماید: مَّا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِکِینَ أَن یُنَزَّلَ عَلَیْکُم مِّنْ خَیْرٍ مِّن رَّبِّکُمْ بقره/۱۰۵) کافران اهل کتاب و همچنین سکولاریستهای کافر (به زبان عربی = مشرکان)، دوست نمیدارند خیر و برکتی از جانب خدایتان بر شما نازل گردد و به شما دست دهد.
در کنار این، سکولاریستها همیشه با مسلمین با زبان اسلحه صحبت می کنند تا اینکه بتوانند محتوای ۴ گانه ی دین (۱- قدرت حکومتی ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت کردن ۴- مجازات و پاداش) را از مسلمین بگیرند و اسلامی توخالی و تهی برای مسلمین باقی بگذارند . خداوند می فرماید : وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ (بقره/۲۱۷) ( سکولاریستها = مشرکان ) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آئینتان برگردانند.
پس باید بدانیم که ما در جنگی روانی و تبلیغی و سرد و بعد جنگی مسلحانه و گرم بی سابقه ای با کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنها هستیم؛ و فراموش نکنیم که در هنگام جنگ مومنین یک جور زندگی می کنند و نماز می خوانند و استراحت می کنند و غذا می خورند و در هنگامی که جنگی نیست همه ی این کارها به شیوه ی دیگری انجام می شود.
ما هم اکنون در برابر دشمنان متعدد قرار گرفته ایم و هرگز نباید به دشمنان اعتماد کرد،(چه مجریان جنگ روانی دشمن و چه مجریان جنگ مسلحانه ی دشمن) باید مراقب ترفندها و حیله ها و بخصوص شبهات مجریان جنگ روانی که امروزه در لباس اهل سنت و تشیع در شبکه های مختلف ماهواره ای و مجازی ظاهر شده اند، بود.
اگر می بینید که امثال یاسر الخبیث (یکی از پرچمداران تشیع انگلیسی) چنان فیلمی را با حمایتهای همه جانبه ی کفار انگلیسی و غربی بر علیه اهل سنت می سازد، و اگر می بینید که شبکه های ماهواره ای کلمه و …(تسنن آمریکائی) از این سو چنان میزگردها و سخنرانی های ضد شیعی را ارائه می دهند، بدانید که همه ی اینها بازیگران یک سناریوی مشترکی هستند که کارگردان مشترکی دارند.
لطفاً در این بخش از جنگ روانی و تبلیغی هم فریب نخوریم و اجازه ندهیم دشمنان مشترک ما، شعور ما را به بازی بگیرند.