عدالت به سبک جولانی در شمال سوریه : اعدام صحرائی یک مهاجر به جرم زخمی کردن یک فرد سوریه ای

عدالت به سبک جولانی در شمال سوریه : اعدام صحرائی یک مهاجر به جرم زخمی کردن یک فرد سوریه ای

به قلم : ابوعبدالله جاف جوانرو

اگر منهج جهاد آلوده بود و یا منهجی ثابت وجود نداشت گروههای مسلح متفرق در نهایت سر از جاهلیت در می آورند و ثمره ای غیر از تنازل و شکست و حرکت بر اساس نقشه های دشمنان و در نهایت هدر دادن خودن و ناموس و مال و وطن مسلمین نخواهند داشت.

زمانی بود که عده ای چون دارودسته ی جولانی که گروهک چند نفره ی ملافتاحی هم بخشی از آنهاست ادعا می کردند که برای تطبیق قانون شریعت الله در شمال سوریه و دفاع از اهل سنت و اجرای عدالت و دهها شعار از این دست قیام کرده اند و گروههای دیگر را به عدم اجرای شریعت و دهها جرم دیگر متهم می کردند و جنگ را بر آنها تحمیل می کردند که دیدیم چگونه خون هزاران مسلمان اهل سنت را ریختند و حتی به گواهی المحیسنی، به ناموس زنان و دختران اهل سنت هم تجاوز کردند و زندانها را از زنان و مردان اهل سنت مخالف خود پر کردند! و در نهایت حکومتی تشکیل دادند بر اساس ملیت تحت عنوان «حكومة الإنقاذ الوطني»!! حکومت نجات ملی، نه حکومت نجات اسلامی . حالا پیدا کنید پرتقال فروش را.

از میان هزاران مورد در گذشته، دوست دارم به موردی از عدالت به سبک نجدی های دارودسته ی جولانی در همین نزدیکی ها اشاره کنم :

یکی از مهاجرین به نام ابودجانه الداغستانی به دلایلی به ابراهیم شاشو سوریه ای و از مسئولین همین حکومت نجات ملی حمله کرد و بعد از آنکه او را زخمی کرد متواری شد که در نهایت توسط دارودسته  ی جولانی در شهر دانا در شمال ادلب دستگیر شد .

نکته ی مهم این است که این شخص مهاجر نه تنها به شیوه ای شرعی دادگاهی نشد و نه تنها به اندازه ی جرمی که مرتکب شده بود جریمه نشد بلکه فوراً توسط دستگاه عدل جولانی و متحدینش بعد از شکنجه که آثار آن بر جسدش پیدا بود در ادلب اعدام صحرائی شد.!

این شخص مسلمان مهاجردارای هر عقیده ای که باشد باز مسلمان است و در قصاص باید مقابله به مثل کرد. کجای شریعت آمده است که در برابر زخمی کردن یکی از هم وطنانت باید مهاجری غیر سوری را بعد از شکنجه و زخمی کردن اعدام صحرائی کنی؟

ابودجانه الداغستانی حتی اگر مجاهدی مهاجر و اهل سنت هم نبود و یکی از کفار اهل ذمه هم بود باز باید به اندازه ی جرمش قصاص می شد نه بیشتر از آن.

ما در طول این سالها شاهد هزاران جرم سازمان یافته از این دست توسط دارودسته ی جولانی و متحدینش در حق اهل سنت و بخصوص مهاجرین اهل سنت بوده ایم.

آیا گروهک نجدی فتاحی و سایر متحدین گروه مافیائی جولانی چنین عدالتی را برای اهل سنت ایران می خواهند؟

 این گروهک چند نفره به همراه پس مانده های انصار که در خدمت نقشه های جولانی قرار گرفته اند خیال کرده اند اهل سنت کارنامه ی پر از جنایت آنها را نمی بینند؟

دیکتاتوری به خفقان سکولاریستی به سبک کوردها در کوردستان عراق

دیکتاتوری به خفقان سکولاریستی به سبک کوردها در کوردستان عراق

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

زمانی که هورامان گجینه ای یکی از نمایندگان پارلمان کردستان عراق اعلام کرد که سیستم امنیتی و اطلاعات و جاسوسی حکومت سکولار کردستان عراق جوانان بی گناه اهل سنت را دستگیر می کند و با تهدید به تجواز به زنان یا دختران یا خواهران و مادران آنها تهدید می کنند که در میان چند جرم یکی را انتخاب کنند، تنها اهل سنت و شریعت گرایان افسوس خوردند و خشم خود را جهت تقویت اراده ی خود در جنگ با این  سکولاریستهای خائن به دین و ملت به کارگرفتند اما سایر سکولاریستها و تمام احزاب سکولار کوردی این جنایات نابخشودنی را نادیده گرفتند و حتی پوشش خبری هم ندادند.

امروز که نوبت به خود احزاب سکولار کوردی رسیده است می بینیم که دادخواهی خود را از دست خفقان حکومت سکولار کوردی به حکومت مرکزی در بغداد برده اند . شما تصور کنید که در همین نیمچه حکومت سکولاری که در کردستان عراق وجود دارد ۵ روزنامه‌نگار و فعال سیاسی را به علت مشارکت در تظاهرات ضد حکومتی در سال ۲۰۲۰ به ۶ سال زندان محکوم کرد و این غیر از قتل و زخمی کردن و زندانی کردن صدها جوانی است که به صورت مسالمت آمیز راهپیمائی کرده بودند.

روز جمعه قبل هم «غالب محمد» نماینده عضو مجلس نمایندگان عراق از جنبش تغییر (گوران) در سلیمانیه هدف حمله فردی ناشناس قرار گرفت. «سرکوت شمس الدین» نماینده تشکل “الامل” کردستان در گفت وگو با نشریه رسمی “الصباح” عراق گفت:

  • احزاب و نمایندگان مخالف در اقلیم کردستان در معرض انواع حملات قضایی و سیاسی هستند و جانشان در خطر است و بغداد باید در این باره وارد عمل شود.
  • کسی به تحقیقات اقلیم کردستان در این باره اعتمادی ندارد و باید کمیته‌ای ویژه در بغداد برای تحقیق درباره این حوادث تشکیل شود.

اینهم یعی آزادی بیان و … به سبک سکولاریستهای کوردی و تکرار تجربه ای که کوردهای اهل سنت در اوایل انقلاب اسلامی ۵۷ ایران به مدت چند ماه تجربه اش کردند و همین الان هم کوردهای بیچاره و مظلوم اهل سنت کوردستان عراق و بخصوص سوریه در حال تجربه ی آن هستند .

این تجربه ی هزاران بار تکرار شده توسط ملل مختلف و ثمره ی یکسان قوانین سکولاریستی و دموکراسی سکولاریستها در میان مسلمین است.  مگر دموکراسی سکولاریستی صدام حسین و ترکیه و … را ندیده اید؟

آیا هنوز زمان آن نرسیده است که آثار فکری و آلودگی های عقیدتی این موجودات را از درون و خانه ات با یک لگد جانانه بیرون بریزی ؟

آیا وقت آن نرسیده است که این کوردهای سکولار خائن به دین و فرهنگ و ناموس و خاک کوردهای مسلمان را به عنوان لکه های ننگینی بر تاریخ خود پاک کنیم؟

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۶)

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۶)

به قلم: کارزان شکاک (عضو شورای مدیریت منبر بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم)

ابوقتاده فلسطینی در مصاحبه ی با رونامه الحیاة در تاریخ سوم صفر سال ۱۴۲۰ق می گوید: بر خلاف نظامهای مرتدی که در سرزمینهایمان وجود دارند و جهاد با این مرتدین بر تمام مسلمین فرض عین است ما نمی خواهیم با آمریکا بجنگیم بلکه آمریکا جنگ را شروع کرده است.

اما در کنار طاغوتهای سکولار کفار مشرک و مرتدی که ابوقتاده از آنها صحبت می کند که خون و مالشان حلال است کدامها هستند؟:

  • زنان و بچه ها و کودکان الجزائری هستند که فتوای کشتن آنها را صادر کرد و هزاران بیگناه را قتل عام کردند و کارنامه ای سیاه و خونین را برای خود رقم زدند.
  • اهل تصوفی هستند که آنها را به ناحق مشرک می دانند و طبعاً حکم کفار مشرک بسیار سنگین تر از کفار اهل کتاب است. این اهل تصوف هم در واقع اکثریت مطلق اهل سنتی هستند که به نسبتهای مختلفی بعضی از عقاید اهل تصوف در زندگی آنها وجود دارد
  • تشیعی هستند که به ناحق و بدون رعایت ظوابط  تکفیر عموم آنها را تکفیر کرده و حکم کفار اهل کتاب و محارب را بر آنها تطبیق داده است

بله، امثال ابوقتاده فلسطینی کاری به آمریکا و ناتو و سایر کفار سکولار و اشغالگر ندارند بلکه جنگ آنها در واقع بر علیه مسلمین و بخصوص مسلمینی است که به نحوی در برابر کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی قرار گرفته اند.

امثال ابوقتاده فلسطینی که در دارالکفرهای تحت حمایت آمریکا و ناتو در کمال امنیت به سر می برند و سخنان سمی آنها بر علیه مسلمین فوراً از کانال رسانه های مختلف نشر می شود در این صفت مثل کسانی هستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم در موردشان می فرماید: يَقْتُلُونَ أَهْلَ الإسْلَامِ، وَيَدَعُونَ أَهْلَ الأوْثَانِ (البخاري۴۳۵۱ ومسلم ۱۰۶۴) «مسلمانان را می‌کشند و بت‌پرستان را رها می‌کنند»

مگر نمی بینید؟ امثال ابوقتاده فلسطینی و ابوبصیر طرطوسی و … و تمام شاگردان آنها که در دارالکفرهای انگلیس و کانادا و آمریکا و اردن و … به سر می برند این کفار سکولار جهانی و طاغوتهای محلی را رها کرده اند و در برابر تمام خشم و خشونت خود را متوجه مسلمین کرده اند آنهم مسلمینی که در برابر آمریکا و ناتو و طاغوتهای محلی ایستاده اند.

ابوقتاده فلسطینی زمانی که می گوید هر کسی با حکومت ایران متحد باشد کافر و مرتد است در واقع نه تنها از آمریکا و ناتو بلکه از رژیم صهیونیستی و رژیم فاسد آل سعود هم حمایت می کند.

چون حماس و جهاد اسلامی فلسطین از متحدین ایران هستند و با تکفیر این دو دشمن رژیم صهیونیستی در واقع به حمایت از رژیم صهیونیستی پرداخته است و با تکفیر اتحادیه ی شافعی ها و زیدی های یمن نیز به صورت مستقیم به نفع رژیم فاسد آل سعود و امارات عمل کرده است.

علماء گفته اند: المؤمن كيس فطن حذر« مومن زیرک، هشیار و محتاط است» پس لازم است با احتیاط با سخنان این مجریان جنگ روانی آمریکا و ناتو و طاغوتهای محلی برخورد کنیم و در گرفتن سخنان این دسته از سربازان جنگ روانی دشمن بی گدار به آب نزنیم و فریب سخنان آمیخته با حق و باطل اینها را نخوریم .

این وظیفه ی علماست که اهل سنت را از خطر این انسانهای نامتعادل و نامیزانی که در اختیار بخش جنگ نرم و روانی دشمنان قرار گرفته اند آگاه کنند.

آیا علمای اطراف شما به این وظیفه ی مهم عمل کرده اند قبل از آنها عده ای از جوانان فریب سخنان آمیخته با حق و باطل این مجریان جنگ روانی دشمن را بخورند؟

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۵)

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۵)

به قلم: کارزان شکاک (عضو شورای مدیریت منبر بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم)

ابوقتاده فلسطینی همچون ابوبصیر طرطوسی تمام شیعیان را کافر می داند و آنها را در ردیف کفار قرار می دهد و حکم کفار را بر آنها جاری می کند اما با کمال تعجب با آوردن رای یک عالم از یکی از مذاهب اسلامی مدعی اجماع اهل سنت در کافر دانستن شیعیان می شود و می گوید  هر کسی که: اعتقد كفر الصحابة وأهل السنة فهو كافر بالإجماع ، معتقد به کفر صحابه یا اهل سنت باشد به اجماع علماء اهل سنت چنین شخصی کافر است!!

آیا ما حق داریم بپرسیم این اجماع را از کجا آورده اید؟ کجا علمای اهل سنت اجماع دارند که هر کسی صحابه را مثل خوارج تکفیر کند چنین اشخاصی کافر هستند؟ مگر علی بن ابی طالب و حسن و حسین و ابن عباس رضی الله عنهم اجمعین و هزاران نفر دیگر از ارتش خلیفه ی مسلمین علی ابن ابی طالب و هزاران نفر از ارتش معاویه همگی صحابه نبودند؟ مگر خوارج آنها را تکفیر نکردند؟ آیا اهل سنت اجماع دارند بر کافر بودن کسی که اینگونه صحابه را تکفیر کند آنهم صحابه ای چون علی و طلحه و زبیر رضی الله عنهم که جزو عشره مبشره بودند؟!

پس چرا ابوقتاده به زبان اهل سنت دروغ می بندد؟ علاوه بر این آیا ابوقتاده و ابوبصیر طرطوسی در تکفیر تمام شیعیان ظوابط تکفیر را رعایت کرده اند؟ قطعاً نه. چون اگر مثل اهل سنت این ظوابط را رعایت می کردند می فهمیدند که تأویل یکی از موانع تکفیر است و همین کافی بود برای عدم تکفیر اهل تاویل معتبر شرعی .  

علاوه بر این ابوقتاده معتقد است که هر کسی که اهل سنت را تکفیر کند به اجماع اهل علم چنین شخصی کافر است! آیا حق نداریم بپرسیم این اجماع را از کجا آورده ای؟ زمانی که برای تکفیر صحابه توسط خوارج که اهل تاویل بودند اجماعی وجود ندارد برای تکفیر مذاهب مختلف اهل سنت این اجماع را از کجا گیر آورده ای؟!!

مصیبت بالاتر این است که ابوقتاده بعد از سرهم کردن اینهمه دروغ و تلبیس در مورد منهج و عقیده ی اهل سنت باز با آوردن یک رای شاذ دیگر حکم می دهد به: بإباحة دمائهم وأموالهم، به مباح بودن خون و مال شیعیان ۱۲امامی و به این شکل خون و مال شیعیان را برای مریدانش مباح می کند!

تا اینجا ممکن است دسته ای از اهل سنت که اهل عدالت و انصاف نیستند و از شیعیان تنفر دارند در برابر این دروغگوئی ها سکوت کنند و حتی با نشر این تفکرات فاسد و ضد اسلامی در جرم این مجریان جنگ روانی کفار شریک شوند اما اگر به دقت به آثار این انسانهای نامیزان و نامتعادل و مجریان جنگ روانی دشمنان دقت کنیم متوجه می شویم که همین احکام را به بهانه داشتن عقاید اهل تصوف بر اکثریت مطلق اهل سنت که مخالف عقاید نجدی آنها هستند را صادر کرده اند، چون آنها به صراحت اهل تصوف را مشرک می دانند. یعنی دسته ای از کفار که حکمشان بسیار بدتر از کفار اهل کتاب و مجوس و صابئین است.

زمانی که ابوقتاده در همین بحث آخرش در مورد ایرات و شیعیان گفت که حکومت ایران اهل سنت را « وإجبارهم على التشيع » به شیعه شدن مجبور می کند ما خطاب به تمام اهل سنت و علمای اهل سنت گفتیم که آیا چنین سخنی افک مبین و دروغی آشکار نیست و  تمام اهل عقل به دروغ بودن آن شهادت دادند؛ حالا تنها خطاب به اهل علم می گوئیم:

 چرا در برابر این علفهای هرز نجدیت که در میان اهل سنت رشد کرده اند سکوت کرده اید؟!

 آیا منتظر هستید که بعد از تشیع نوبت به خودتان برسد؟ مگر خودتان هم از گزند و آسیبهای جنگ روانی تفکر نجدیت در امان بوده اید؟

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۴)

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۴)

به قلم: کارزان شکاک (عضو شورای مدیریت منبر بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم )

حالا ابوقتاده با چنین مشخصاتی آمده و می گوید: “ومعلوم فعل روافض إيران في تشييع الناس.”

ما اهل سنت در ایران زندگی می کنیم و از نزدیک شاهید زندگی خود هستیم و از همه ی خارج نشینان به اوضاع خود آگاهتریم. آیا کم هوش ترین مسلمان اهل سنت هم نمی داند که این «ادعا» دروغ است؟

در میان ما ممکن است هزاران نفر به دین سکولاریسم آلوده شده باشند. سکولاریسمی که همه منجمله ابوقتاده فلسطینی معتقد هستند که دین کفری است و هر کسی به سکولاریسم گرایش پیدا کند و معتقد به جدا کردن قوانین شریعت الله تعالی از حکومت و سیاستهای اجرائی جامعه باشد کافر است.

شما چند خانواده را می شناسید که یکی از افراد آن به دین سکولاریسم و احزاب سکولار گرایش پیدا نکرده باشند و مرتد نشده باشند؟ مگر با چشم خود اینها را نمی بینیم؟ مگر نمی بینیم که آخرین علامت مسلمان بودن که نماز است را نیز ترک کرده اند؟

پس چرا این انسان نامیزان و دهها نامتعادل دیگری که در اختیار بخش جنگ روانی کفار سکولار جهانی قرار گرفته اند در برابر اینهمه ارتداد اهل سنت به سکولاریسم و احزاب سکولار لال شده اند و دم فروبسته اند؟

حالا در برابر: ای اهل سنت ایران: آیا تا به حال کسی از مقامات ایرانی آمده است که شما را مجبور کند که شیعه شوید؟ یا نهادی آمده است که ما را مجبور کند که باید شیعه شویم ؟پس چرا این شخص آشکارا دروغ می گوید؟! این شخص می گوید شیعه کردن اهل سنت ایران واضح و روشن است!!

باور کنید ما به عنوان اهل سنت ایران مانده ایم که در برابر این دروغها چه بگوئیم!! اما مصیبت این است که با استناد به این دروغ و چند دروغ دیگر از زبان اهل سنت می گوید که شیعیان کافر هستند و با استناد به آیه ای که در مورد کفار نازل شده است حکم می دهد که هر کسی هم در هر نهادی این شیعیان را یاری دهد او هم کافر است و می گوید: “دخول المرء في حكمهم لقوله تعالى: (يا أيها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود والنصارى أولياء، بعضهم أولياء بعض، ومن يتولهم منكم فإنه منهم، إن الله لا يهدي القوم الظالمين)، وهذا حكم قرآني على ظاهره، فمن دخل في نصرة كافر على مسلم كان كافراً”

متوجه شدید چه شد؟ بدون آنکه ظوابط تکفیر در مورد مسلمین رعایت شود به راحتی مسلمین را تکفیر می کنند و حکمی که در مورد کفار آمده است بر مسلمین تطبیق می دهند!! و این یعنی باز تکرار تجربه ی الجزائر و عراق و سوریه و لیبی و یمن و… و اینکه همین الان هر کسی که در هر نهاد حکومتی ایران قرار گرفته که باعث تقویت یکی از نهادهای این حاکمیت شود کافر است!!

در برابر این صغری و کبری چیدنهای غیر شرعی و ظالمانه ی کاملاً غیر شرعی که به قول علمای الجزائر موی بدن انسان را راست می کند چه باید گفت؟

حالا اگر من و شما بگوئیم که کسی ما را مجبور نکرده است که شیعه شویم و این دروغ است و این حکمی که بر اساس این دروغ بنا شده است غیر شرعی است مجریان جنگ روانی دشمن به جای اثبات این ادعای دروغین و ارائه ی بینه، فوراً به ترور شخصیتی ما می پردازند!!

در اینجا هم باز باید بگوئیم: مانده ایم چه بگوییم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ چون سکوت آنها باعث می شود اهل باطل خیال کنند برحق هستند و دسته ای از جوانان احساسی و جاهل به شریعت هم فریب سخنان این سربازان جنگ روانی دشمن را بخورند.

آیا سکوت علمای اهل سنت ایران در برابر چنین سناریو و توطئه ای نوعی مشارکت در این توطئه و خیانت به اهل سنت ایران نیست؟

غلفت شیخ ابومصعب سوری در شهادتش بر جهاد الجزائر

غلفت شیخ ابومصعب سوری در شهادتش بر جهاد الجزائر

ارائه دهنده: ابوصلاح الدین الکوردی

شیخ ابومصعب سوری تقبله الله که سابقه ی مشخصی در عضویت در اخوان المسلمین سوریه و عضویت در جماعتهای جهادی اخوانی در سوریه چون الطلیعه المقاتله در دهه ی ۱۳۵۰شمسی را در کارنامه ی خود دارد و در دهه ی ۱۳۶۰ش هم کارنامه ای درخشان در اخوان المسلمین سوریه و دیدار با دکتر عبدالله عزام و شیخ اسامه بن لادن تقبلهما الله در پیشاور پاکستان و جهاد افغانستان را در کارنامه ی خود ثبت کرده است در کتاب خود تحت عنوان«مختصر شهادتی علی الجهاد فی الجزائر ۱۹۸۸-۱۹۹۶» به باز گوئی نکات مهم و انحرافات آشکاری اشاره کرده است اما متاسفانه به ریشه ی تمام این انحرافات اشاره نکرده است.

شیخ ابومصعب سوری با آنکه ابوقتاده فلسطینی را از عوام اصلی این انحرافات و کشت و کشتار زنان و کودکان و پیروان و جوانان مسلمان معرفی می کند اما بیان نمی کند که علت این جنایات و انحرافات کجاست؟ در مورد جهاد الجزائر هم از زبان شیخ عطية الله لیبی تقبله الله می گوید:

سال ۱۹۹۱ “جبهه اسلامی انقاذ” در انتخابات الجزائر با کسب ۸۲ درصد آرا به پیروزی دست یافت اما ارتش علیه این نتایج کودتا کرد. در سال ۱۹۹۲ درگیری های مسلحانه میان گروه های اسلامی و ارتش آغاز شد و مجاهدان از تایید اکثریت مردم الجزائر برخوردار بودند. چرا که آنها تا بعد از لغو نتایج انتخابات و تظاهرات هایی میلیونی (که با آتش مستقیم نیروهای ارتش هزاران نفر از تظاهرات کنندگان کشته شدند) دست به سلاح نبردند.

بین سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ مجاهدان زیر پرچم “الجماعة الإسلامية المسلحة” در موفق ترین تجربه جهادی در عصر حاضر یکپارچه و متوحد شده و بر بخش های بزرگی از الجزائر سیطره یافتند. سال ۱۹۹۴ جمال زیتونی معروف به «ابو عبدالرحمن امین» که فردی جنایتکار بود به فرماندهی “الجماعة الإسلامية المسلحة” رسید و تا سال ۱۹۹۵ جهل و انحراف وی آشکار نگردید.

در سال ۱۹۹۶ جنایایات، انحرافات و غلو جمال زیتونی شروع به نمایان شدن کرد. به دنبال آن گردان های مجاهد یکی پس از دیگری از “الجماعة الإسلامية المسلحة” خارج شدند. در مقابل جمال زیتونی هر کس که از این جماعت خارج می شد را تکفیر کرده و اقدام به جنگ علیه آنان نمود. مجاهدان توانستند جمال زیتونی را به قتل برسانند اما بعد از وی “عنتر زوابری” بر جای او نشست که جانی تر از جمال زیتونی بود.

در سال ۱۹۹۷ بار دیگر در الجزائر انتخابات برگزار شد و “الجماعة الإسلامية” شهرها و استان ها را به دلیل حضور در انتخابات تکفیر کرده و قتل عام های فجیعی را در حق مردم مرتکب شدند به طوریکه در خلال آن، غیرنظامیان و زنان و کودکان کشته شدند.

در سال ۱۹۹۷ بعد از این جنایت های وحشتناک مردم از مجاهدان بیزار شده و برای نجات از دست گروه “زوابری” به حکومت پناه بردند و از آن پس هر کسی که ریش داشت را به ارتش تسلیم می نمودند.”

آیا ما شاهد این تجربیات در چچن و عراق و سوریه و لیبی و تونس و یمن و….نبودیم و ندیدیم که چگونه مسلمین مجاهدین را رها کرده و تسلیم حکام مزدور و دست نشانده شدند؟

ریشه ی تمام این انحرافات تنها در منهج نجدیت و در اندیشه های محمد بن عبدالوهاب و شیوخ نجدی پیرو او است که در تمام سرزمینهای اسلامی یک ثمره و نتیجه دارد؛ به همین دلیل پیروان این تفکر با خیال راحت در تمام دارالکفرها از آزادی کامل جهت تبلیغ در ماهواره ها و منابر مساجد و کرسی های دانشگاههای مختلف و … برخوردارند و معمولاً تمام طاغوتها جهت ضربه زدن به جهاد و اتحاد مسلمین و مطیع کردن مسلمین (به سبکی دیگر) به پرورش و میدان دادن به این تفکر پرداخته اند.

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۳)

دیدار نتانیاهو با پادشاه اردن در امان

در برابر دروغهای ابوقتاده فلسطینی در مورد تشیع حاکم بر ایران و اهل سنت ایران مانده ام چه بگویم؟ علمای ما چرا سکوت کرده اند؟ (۳)

به قلم: کارزان شکاک (عضو شورای مدیریت منبر بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم )

ابوقتاده فلسطینی شیخ و مرشد کنونی دارودسته ی جولانی در مورد شام (سوریه، فلسطین، لبنان، اردن و حتی تبوک در شبه جزیره عربستان) در مطلبی تحت عنوان «مـعـالم الطـــائـفـة المـنـصـورة في عـقـر دار المـؤمـنين (بـلاد الشـام)» می گوید:

حکامی که قانونی غیر از قانون شریعت الله تعالی را در جامعه اجرا می کنند مرتد هستند و قیام و خروج مسلحانه بر علیه آنها «بر هر مسلمانی» «فرض عین است»  (الخروج عليهم بالسلاح والقوّة فرض عين على كل مسلم) و کسی که این جهاد مسلحانه ی فرض عین را با هر بهانه ای تعطیل کند … جاهل است و در مورد الله چیزهائی می گویند که نمی دانند (وأن المعطِّـلين لجهاد هؤلاء تحت أي دعوى…هم جاهلون، يقولون على الله مالا يعلمون.) و اضافه می کند که قتال و جنگ مسلحانه ی یک نفر از مسلمین با این کفار جهادی مثل جهاد طایفه ای از مسلمین است حتی اگر امامی هم وجود نداشته باشد. (قتال الواحد من المسلمين للكفار جهاد كجهاد طائفة المسلمين وإن عدم الإمام)

ابوقتاده باز در پاسخ به این سوال که چرا جنگ با این حکام مرتد حاکم بر سرزمینهای مسلمین مقدم است می گوید:

  1. چون اینها از دیگران به ما نزدیکتر هستند (أنّهم أقرب إلينا من غيرهم)
  2. چون قتال و جنگ مسلحانه بر علیه مرتدین مقدم بر کفار اصلی است.( لكون المرتد أولى بالقتال من الكافر الأصلي)

نکته: بر اساس فتوای خودش آیا در اردنی که در آن زندگی می کند نزدیکتر از حکومت طاغوتی اردن به او وجود دارد؟ پس چرا نشسته است و علاوه بر آن تمام فتواهایش در خدمت به این طاغوت و اربابان این طاغوت چون آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی است؟

ابوقتاده در همین متن در «حكم قتال طوائف الردة في بلاد المسلمين» باز می گوید که قتال با این حکام «فإنه يكون فرض عين.» فرض عین است آنهم بر تک افراد مثل نماز حتی اگر امامی هم وجود نداشته باشد و باز در پاسخ به سوالی تحت عنوان «بماذا سَنُـتَّهَم في جهادنا؟» جنگ روانی کفار در برابر اهل جهاد را یاد آوری می کند و می گوید که نباید به هیچ دلیلی این جنگ مسلحانه را رها کرد!

نکته: مگر اردن حکومتی طاغوتی و دست نشانده و مرتد بر آن حاکم نیست که شریعت الله را تطبیق نمی کند و حیات خلوت رژیم صهیونیستی و مرکز جاسوسی آمریکا در منطقه شده است و در جنگ با تمام مجاهدین شریعت گرا در افغانستان و یمن و سوریه و عراق و … در کنار این کفار قرار گرفته است؟

پس ابوقتاده طبق این حکم خود در آنجا قتال به عنوان یک شخص مجاهد بر علیه این مرتدین جنگ مسلحانه می کند یا در جبهه ی جنگ روانی این طاغوت و اربابان این طاغوت بر علیه مجاهدی شریعت گرا و دارالاسلام مومنین قرار گرفته است؟!

قضاوت با خود شما؛ چون واقعیت به اندازه ای واضح است که نمی توان چیزی گفت. تنها متذکر می شویم که:

إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ ‏(ق/۳۷) به راستی در این بیدارباش و پند بزرگی است برای آن که دلی (آگاه) داشته باشد، یا با حضور قلب گوش فرا دارد.‏