شبیخون زدن و بمباران قلعه ی مشرکین (سکولاریستها) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۱۲)]
شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله [۱]
شبیخون زدن و بمباران قلعه ی مشرکین (سکولاریستها)
دقت داشته باشید که حصن یا قلعه ای که دور آن دیوار کشیده شده و بر روی آن برج و باروهای نظامی درست شده است کلاً حکم یک سنگر نظامی را دارد که در این سنگر هر کسی که توان جابجا کردن یک سنگ یا یک سطل آب جوش یا هیزم و امثالهم را داشته باشد می تواند بخشی از ارتش شود و تمام کسانی که در این سنگر می مانند بخشی از این مشرکین هستند و می توان گفت: هُمْ منهمْ [۲] چه در هنگام شبیخون زدن و چه در هنگام حمله با منجنیق و موشک و انواع سلاحهای جنگی به این سنگرهای عمومی مشرکین.
البته باید دقت داشته باشیم که به قول امام جصاص: منظور قول رسول الله صلی الله علیه وسلم از «هُمْ منهمْ »[۳] این نیست که کودکان نابالغ در کفر جزو این کفار هستند، چون کودکان در حقیقت نمی توانند کافر باشند و جزو کفار نیستند و به دلیل کاروالدین و آباء خود مستحق قتل نمی شوند. [۴]
امام سرخسی رحمه الله می گوید: به ما روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم بر طائف منجنیق بست و به اسامه بن زید رضی الله عنهما نیز دستور داد که آتش بزند و قلعه ی عوف بن مالک را آتش زد.[۵]
امام جصاص رحمه الله می گوید: ابوحنیفه و ابویوسف و زُفَر، محمد و الثوری می گویند: تیر اندازی به قلعه های مشرکین اشکالی ندارد، هر چند که در این قلعه ها اسرائی از مسلمین و اطفال مسلمین هم وجود داشته باشند، و اشکالی ندارد این قلعه ها را آتش زد و هدف از این آتش زدن مشرکین باشند، به همین شکل اگر کفار اطفال مسلمین را سپر خود قرار دادند به سوی مشرکین تیر اندازی می شود.[۶] و در هر دو حالت قصد و هدف از تیر اندازی و شلیک مشرکین هستند نه مسلمین [۷] امام کاسانی حنفی باز چنین دیدگاهی را در مورد سپرهای انسانی از مسلمین بیان می کند. [۸] و امام مرغینانی رحمه الله هدف قرار دادن کفار در چنین حالاتی که منجر به صدمه دیدن این سپرهای انسانی و مالی می شود را جهت «دفع ضرر عام از اسلام با تحمل ضرر خاص» می داند.[۹]
اما امام شافعی رحمه الله در الأم می گوید: اگر در مکانی یا منزلی اسرائی از مسلمین یا تجارِ دارای امان وجود داشتند، شلیک به سوی آنها و آتش زدن و غرق کردن و هر چه شبیه اینها باشد کراهیت دارد … هر چند کفار به اینها تترس کرده باشند [و از اینها به عنوان سپرهای انسانی جهت محافظت از خود استفاده کنند] باید از چنین حملاتی دست کشید مگر زمانی که ارتش مسلمین در حال درگیری و جنگ باشد.[۱۰]
اگر دقت کنیم رسول الله صلی الله علیه وسلم تنها قلعه ی مشرکین (سکولاریستها) را با منجنیق سنگباران یا به زبان امروزین بمباران کرد نه قلعه ی کفار اهل کتاب را. چون چندین قلعه ی کفار اهل کتاب یهودی نیز بارها محاصره شد و مورد حمله قرار گرفتند.
اما نکته ی مشترک در مورد قلعه ها این است که تمام کفاری که توان جنگیدن دارند و در سنگر قلعه قرار گرفته اند و سنگر بندی کرده اند مشمول یک حکم می شوند همچنانکه زنان و کودکان این کفار هم باز شامل یک حکم می شوند.
یعنی زمانی که یهودیانِ صاحب رای و جنگجوی قلعه ی بنی قینقاع خیانت می کنند همه ی ساکنان این سنگر بزرگ شریک جرم محسوب می شوند که با وساطتت عبدالله بن ابی از مدینه اخراج می شوند، همه ی ساکنان قلعه ی بنیالنضیر هم بعد از مدتی محاصره به همین شکل اخراج می شوند، تمام یهودیان بنی قریظه هم که در سنگر قلعه ی خود در محاصره قرار گرفته بودند به عنوان شریک جرم سرنوشتی بدتر داشتند.
پس سنگر یا یک نفره و دو نفره است یا چند صد نفره و گاه چند هزار نفره. مهم این است که اینها در سنگری واضح و آشکار به نام قلعه و دژ، و در حین جنگ، سنگر بندی کرده اند.
امام نووی رحمه الله زمانی که در مورد محاصره و اجرای اموری چون منع عبور و مرور از قلعه ها و دژها و سرزمینهای محل سکونت افراد محاصره شده و حتی پرتاب گلوله های آتشین و پرتاب نفت به سوی آنها و یا جاری کردن آب جهت غرق کردن ساکنین این مکانها که ممکن است زنان و کودکان هم در آن سکونت داشته باشند صحبت می کند چنین اعمالی را مختص کفار آنهم در سرزمینها و قلعه ها و دژهای محل سکونتشان می داند.[۱۱] و شما در آثار هیچ یک از ائمه ی ما نمی بینید که انجام چنین اعمالی را در حق مسلمین جایز دانسته باشند حتی اگر اهل بغی بوده باشند.
به همین دلیل می بینیم که محمد بن أحمد الشربيني رحمه الله می گوید این سخن امام نووی در مورد ویران کردن منازل آنها و قطع آب بر آنها و… بر اساس قول الله تعالی است که می فرماید : فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ ۚ (توبه/۵) و اینکه در صحیحین آمده است که رسول الله صلى الله عليه وسلم طائف را محاصره کردو بیهقی روایت می کند که طائف را با منجنیق هدف قرار داد.[۱۲] هم آیه ی قرآن و هم عمل رسول الله صلی الله علیه وسلم نشان می دهد که این افعال تنها در مورد سکولاریستها (یا به زبان عربی مشرکین) صورت می گیرد و در مورد کفار اهل کتاب (یهود و نصارا) و کفار شبه اهل کتاب (مجوس و صابئین) نیست حالا چه رسد به مسلمین.
امام نووی رحمه الله باز با آوردن قولی می گوید: اگر در همین محل سکونت سکولاریستها (مشرکین) چه قلعه باشد یا دژ و غیره اگر تعداد ساکنین آن با سکولاریستها (مشرکین) برابر باشد تیراندازی به سوی آنها جایز نیست.[۱۳]
حالا تصور کنید که عده ای در مکانهائی که متعلق به مسلمین است و اکثریت مطلق این ساکنین هم مسلمان هستند به دلیل وجود یکی دو نفر یا چند نفر از کفار اصلی یا مرتدین محلی این مناطق مسکونی را به موشک و گلوله می بندند یا در آن انفجاراتی را انجام می دهند که همگی ثمرات فاجعه بار آن برای مسلمین را دیده ایم.
باز امام قرطبی رحمه الله هم زمانی که در مورد هدف قرار دادن قلعه ها و مکانهای مسکونی صحبت می کند که در آن حتی به مسلمین تترس کرده باشند و مسلمین را به عنوان سپر قرار داده باشند می گوید: ابوحنیفه و اصحابش و الثوری تیر اندازی به سوی قلعه های مشرکین را جایز دانسته اند.[۱۴]
نکته ی قابل توجه اینکه : در گذشته تیر و کمان بوده و امروزه انواع اسلحه های دقیق تک تیر و خودکار وجود دارند و به جای منجنیق و گلوله های آتش زا انواع بمبها و خمپاره ها وجود دارند . در این صورت با تغییر تکنولوژی جنگی مکان استفاده ی آنها تغییر نکرده است. یعنی استفاده از منجنیق و بمبها و خمپاره ها که امکان کشته شدن و صدمه دیدن همه وجود دارد مختص سنگرهای کفار است حالا چه سنگر چند نفره باشد یا سنگر بزرگ قلعه ی کفار، نه برای در هم کوبیدن مسلمین حتی اگر این مسلمین، اهل بغی چون ارتش معاویه در برابر ارتش خلیفه ی مسلمین باشد.
شبیخون :
رسول الله صلی الله علیه وسلم حتی در جبهه ی مرتدین سفارش می کرد که مجاهدین مواظب باشند به مسلمین شبیخون نزنند. چون در این جبهه کسانی وجود داشتند که بر ایمان خود ثابت قدم مانده بودند. به همین ترتیب صحابه هم در جنگهای رده همین قاعده را رعایت می کردند و به این شکل در تاریخ صدر اسلام دیده نمی شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم یا یکی خلفای راشده به مسلمین شبیخون زده باشند بلکه شبیخون در واقع مختص دارالکفرهای اصلی است، آنهم به قول امام ماوردی رحمه الله : مختص دارالکفرهائی است که پیام اسلام به آنها رسیده باشد و از پذیرش آن شانه خالی کرده باشند، نه دارالکفرهائی که پیام اسلام به آنها نرسیده باشد و باید قبل از حمله آنها را با « ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»(نحل/۱۲۹) دعوت داد[۱۵] و حتی اهل علم گفته اند که اگر قبل از دعوت با اینها جنگ شود مجاهدین گناهکار می شوند، اما باز تأکید کرده اند که در اطراف آنها در آن زمان جائی نبوده که اسلام به آن نرسیده باشد.[۱۶]
در مورد این دسته از کفاری که پیام اسلام به آنها رسیده و از پذیرش آن امتناع کرده اند امام شافعی رحمه الله می گوید: مسلمین می توانند شب و روز بر کفار حمله کنند و اگر زنان و کودکان آنها نیز صدمه دیدند مجاهدین مشمول دیه و کفاره نمی شوند و به سوالی استناد می کند که در مورد اهل منزل مشرکین (سکولاریستها) از رسول الله صلی الله علیه وسلم می شود که در شبیخون این زنان و کودکان صدمه می بینند و رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «هم منهم» یا «هم من آبائهم»؛ و در مورد اینکه می توان به کفار سکولار (مشرک) شبیخون زد به واقعه ی غزوه ی بنی مُصْطَلِق و ترور ابن أبي الحقيق و كعب بن الأشرف اشاره می کند. و اینکه گاه دیده شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم تا سپیده دم صبر کرده و بعد شبیخون زده به این دلیل بوده تا جنگجو از غیر جنگجو تشخیص داده شود و تا اینکه مجاهدین هم به دلیل تاریکی به خیال اینکه طرف مقابل آنها از سکولاریستها (مشرکین) است همدیگر را نکشند و این به معنی حرام بودن شبیخون در شب نیست[۱۷]
امام احمد بن حنبل رحمه الله نیز می گوید: شبیخون زدن مشکلی ندارد، آیا حمله به روم به چیزی غیر از شبیخون زدن انجام گرفت؟ و کسی را نمی شناسم که شبیخون زدن به دشمن را بد بداند … و اگر گفته شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم از کشتن زنان و کودکان نهی کرده است ، گفته ایم این محمول بر تعمد است، و عمداً کشتن آنها نهی شده است، و چنانچه عمداً کشته شوند صحیح نیست.[۱۸] به این شکل شبیخون زدن به کفار مجاز است اگر قصد و هدف، کشتن زنان و کودکان نباشد[۱۹]
امام شافعی رحمه الله می گوید : اگر یکی بگوید چگونه تیر اندازی و حمله با منجنیق و آتش بر جماعت مشرکین جایز است در حالی که در میان آنها زنان و کودکان وجود دارند و این زنان و کودکان از کشتن آنها نهی شده است؟ گفته می شود: با آنچه که وصف کردیم به ما اجازه داده شده است، و اینکه: نبی صلی الله علیه وسلم دوبار بر بنی مُصْطَلِق حمله برد و به شبیخون و آتش زدن امر کرد، و این آشکار است که در میان آنها زنان و کودکان هم وجود داشتند، چون سرزمین و الدار، دار شرک است و انجام این اعمال غیر ممنوع است، و زمانی که شخص مجاهد بتواند واضح این زنان و کودکان را تشخیص دهد نباید قصد کشتن آنها را داشته باشد، چون رسول الله صلی الله علیه وسلم آنها را به عنوان اسیر گرفت و آنها را به عنوان مال قرار داد. … اما زمانی مسلمان که خونش حرام است در میان آنها باشد احتیاطاً حمله کراهت دارد و زمانی بر ما مباح بود که مسلمانی در میان آنها نباشد … و تنها در هنگام رویاروی جنگی با وجود سپرهای انسانی از مسلمین به سوی این کفار تیراندازی و حمله می شود که باز باید به اندازه ی توان از آسیب زدن به این سپرهای انسانی و فرزندان و زنان کفار دوری شود. [۲۰]
سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ / والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
[۱] پیاده شده از سخنرانی تصویری شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
[۲] البخاري (۳۰۱۲، ۳۰۱۳)، ومسلم (۱۱۹۳ – ۱۷۴۵) / مَرَّ بيَ النَّبيُّ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ بالأبْوَاءِ -أوْ بوَدَّانَ- وسُئِلَ عن أهْلِ الدَّارِ يُبَيَّتُونَ مِنَ المُشْرِكِينَ، فيُصَابُ مِن نِسَائِهِمْ وذَرَارِيِّهِمْ، قالَ: هُمْ منهمْ، وسَمِعْتُهُ يقولُ: لا حِمَى إلَّا لِلَّهِ ولِرَسولِهِ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ.
[۳] البخاري (۳۰۱۲، ۳۰۱۳)، ومسلم (۱۱۹۳ – ۱۷۴۵) / مَرَّ بيَ النَّبيُّ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ بالأبْوَاءِ -أوْ بوَدَّانَ- وسُئِلَ عن أهْلِ الدَّارِ يُبَيَّتُونَ مِنَ المُشْرِكِينَ، فيُصَابُ مِن نِسَائِهِمْ وذَرَارِيِّهِمْ، قالَ: هُمْ منهمْ، وسَمِعْتُهُ يقولُ: لا حِمَى إلَّا لِلَّهِ ولِرَسولِهِ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ.
[۴] الجصاص، أحكام القرآن ٥ / ٣٢٧ / لا يجوز أن يكون مراده في ذراريهم أنهم منهم في الكفر ؛ لأن الصغار لا يجـوز أن يكونوا كفاراً في الحقيقة ، ولا يستحقون القتل لفعل آبائهم
[۵] المبسوط ۱۰/۶۵ / وقد روينا أن النبي صلى الله عليه وسلم نصب المنجنيق على الطائف وأمر أسامة بن يزيد رضي الله عنه بأن يحرق وحرق حصن عوف بن مالك.
[۶] أحكام القرآن: ۵/۲۷۳٫/ باب: رمي حصون المشركين وفيهم أطفال المسلمين وأسراهم. قال الإمام الجصاص رحمه الله: قال أبوحنيفة وأبو يوسف وزفر ومحمد والثوري: لا بأس برمي حصون المشركين، وإن كان فيها أسارى وأطفال من المسلمين، ولا بأس بأن يحرقوا الحصون ويقصدوا به المشركين، وكذلك إن تترس الكفار بأطفال المسلمين رمي المشركون ../ فدل على أن كون المسلمين فيما بين أهل الحرب لا يمنع رميهم إذا كان القصد فيه المشركين
[۷] أحكام القرآن: ۵/۲۷۳ / وإذا ثبت ما ذكرنا من جواز الإقدام على الكفار، مع العلم بكون المسلمين بين أظهرهم، وجب جواز مثله إذا تترسوا بالمسلمين، لأن القصد في الحالين رمي المشركين دونهم
[۸] بدائع الصنائع: ۷/۱۰۱ / ولا بأس برميهم بالنبال وإن علموا أن فيهم مسلمين من الأسارى أوالتجار… إذ حصون الكفرة قلما تخلو من مسلم أسير أو تاجر… وكذا إذا تترسوا باطفال المسلمين؛ فلا بأس بالرمي إليهم
[۹] الهداية شرح البداية ۲/۱۳۷ / ولا بأس برميهم، وإن كان فيهم مسلم أسير أو تاجر، لأن في الرمي دفع الضرر العام بالذب عن بيضة الإسلام وقتل الأسير والتاجر ضرر خاص
[۱۰] الأم: ۴/۲۵۷ – ۲۵۹ / فإن كان في الدار أسارى من المسلمين أو تجار مستأمنون؛ كرهت النصب عليهم بما يعم من التحريق والتغريق وما أشبهه… ولو تترسوا بمسلم؛ رأيت أن يكف عمن تترسوا به، إلا أن يكون المسلمون ملتحمين…)
[۱۱] روضة الطالبین ۱۰/۲۴۵ / التاسعة :يجوز للإمام محاصرة الكفار في بلادهم والحصون والقلاع وتشديد الأمر عليهم بالمنع من الدخول والخروج وإن كان فيهم النساء والصبيان واحتمل أن يصيبهم ويجوز التحريق بإضرام النار ورمي النفط إليهم والتغريق بإرسال الماء ويبيتهم وهم غافلون
[۱۲]محمد بن أحمد الشربيني، مغني المحتاج إلى معرفة معاني ألفاظ المنهاج ، ج ٤ – ص 296-٢٢٣ / وما في معنى ذلك من هدم بيوتهم ، وقطع الماء عنهم وإلقاء حيات، أو عقارب عليهم، ولو كان فيهم نساء وصبيان ، لقوله تعالى ( وخذوهم واحصروهم )، وفي الصحيحين أنه صلى الله عليه وسلم حاصر الطائف وروى البيهقي أنه نصب المنجنيق.
[۱۳] روضة الطالبین ۱۰/۲۴۵ / إن كان عدد المسلمين الذين فيهم مثل المشركين لم يجز رميهم
[۱۴] تفسير القرطبي ۱۶/۲۸۲ / وقد جوز أبو حنيفة وأصحابه والثوري الرمي في حصون المشركين وإن كان فيهم أسارى من المسلمين وأطفالهم.
[۱۵] الأحكام السلطانية للماوردي ، ص۷۲
[۱۶] – الجوهرة النيرة على مختصر القدوري ٢ /٢٥٧ / والعناية شرح الهداية ٥ /٤٤٦ / وفتح القدیر ۱۲/۳۹۷
[۱۷] الأم ۴/۲۳۹ / قال الشافعي رحمه الله: وللمسلمين أن يشنوا عليهم الغارة ليلاً و اراً فإن أصابوا من النساء والولدان أحداً لم يكن فيه عقل ولا قود ولا كفارة فإن قال قائل ما دل على هذا قيل أخبرنا سفيان عن الزهري عن عبيد الله بن عبد الله بن عتبة عن ابن عباس رضي الله تعالى عنهما عن الصعب بن جثامة الليثي أن رسول الله صلى الله عليه وسلم سئل عن أهل الدار من المشركين يبيتون فيصاب من نسائهم وأبنائهم فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم هم منهم وربما قال سفيان في الحديث هم من آبائهم … فإن قال فهل أغار على قوم ببلد غارين ليلا أو ارا قيل نعم أخبرنا عمر ابن حبيب عن عبد الله بن عون أن نافعا مولى ابن عمر كتب إليه يخبره أن ابن عمر رضي الله تعالى عنهما أخبره أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أغار على بني المصطلق وهم غارون في نعمهم بالمريسيع فقتل المقاتلة وسبى الذرية قال الشافعي رحمه الله تعالى وفي أمر رسول الله صلى الله عليه وسلم أصحابه بقتل ابن أبي الحقيق غارا دلالة على أن الغار يقتل وكذلك أمر بقتل كعب بن الأشرف فقتل غارا فإن قال قائل فقد قال أنس كان النبي صلى الله عليه وسلم إذا نزل بقوم ليلا لم يغر حتى يصبح قيل له إذا كان موجودا في سنته أنه أمر بما وصفنا من قتل الغارين وأغار على الغارين ولم ينه في حديث الصعب عن البيات دل ذلك على أن حديث مخالف لهذه الأحاديث ولكنه قد يترك الغارة ليلا لأن يعرف الرجل من يقاتل أو أن لايقتل الناس بعضهم بعضا وهم يظنون أم من المشركين فلا يقتلون بين الحصن ولا في الآكام حيث لا يبصرون من قبلهم لا على معنى أنه حرم ذلك.
[۱۸]عبد الرحمن بن قدامه، الشرح الكبير ، ج ١٠ صص۳۹۰- ٣٨٩ / معنى تبييت الكفار كبسهم ليلا وقتلهم وهم غارون : قال أحمد لا بأس بالبيات وهل غزو الروم الا بالبيات؟ قال ولا نعلم أحدا كره بيات العدو وذلك لما روى الصعب بن جثامة الليثي رضي الله عنه قال سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يسئل عن الديار من ديار المشركين يبيتون فيصيبون من نسائهم وذراريهم فقال (هم منهم) متفق عليه وقد قال سلمة بن الأكوع رضي الله عنه أمر رسول الله صلى الله عليه وسلم أبا بكر رضي الله عنه فغزونا ناسا من المشركين فبيتناهم رواه أبو داود، فإن قيل فقد نهى النبي صلى الله عليه وسلم عن قتل النساء والذرية، قلنا هذا محمول على التعمد قتلهم (لقتلهم) قال أحمد أما ان يتعمد قتلهم فلا قال وحديث الصعب بعد نهيه وعن قتل النساء لأن نهيه عن قتل النساء حين بعث إلى ابن أبي الحقيق وعلى ان الجمع بينهما يحمل النهي على التعمد
[۱۹] الانصاف في معرفة الراجح من الخلاف للمرداوي ٤ /١٢٦ وانظر :الإقناع في فقـه الإمام أحمد بن حنبل ٩ /٢ / والروض المربع شرح زاد المستقنع ، ص: ٢٩٦ / والعدة شـ رح العمدة ، ص: ٦٢٨ / والمبدع في شرح المقنع ٣ /٢٩١ / وكشاف القناع عن متن الإقناع / ٣/۴۷
[۲۰] الأم للشافعي، ج ۲ / ص ۲۴۴، طبعة دار المعرفة، بيروت / قال الشافعي رحمه الله: فإن قال قائل كيف أجزت الرمي بالمنجنيق وبالنار على جماعة المشركين فيهم الولدان والنساء وهم منهي عن قتلهم؟ قيل؛ أجزنا بما وصفنا، وبأن النبي صلى الله عليه وسلم شن الغارة على بني المصطلق غارين وأمر بالبيات وبالتحريق، والعلم يحيط أن فيهم الولدان والنساء، وذلك أن الدار دار شرك غير ممنوعة، وإنما نهى أن تقصد النساء والولدان بالقتل إذا كان قاتلهم يعرفهم بأعيانهم، للخبر عن النبي صلى الله عليه وسلم وأن النبي صلى الله عليه وسلم سباهم فجعلهم مالا، وقد كتب هذا قبل هذا، فإن كان في الدار أسارى من المسلمين أو تجار مستأمنون كرهت النصب عليهم بما يعم من التحريق والتغريق وما أشبهه، غير محرم له تحريما بيناً، وذلك أن الدار إذا كانت مباحة فلا يبين أن تحرم بأن يكون فيها مسلم يحرم دمه، وإنما كرهت ذلك احتياطاً، ولأن مباحاً لنا لو لم يكن فيها مسلم أن تجاوزها فلا نقاتلها، وإن قاتلناها؛ قاتلناها بغير ما يعم من التحريق والتغريق، ولكن لو التحم المسلمون أو بعضهم فكان الذي يرون أنه ينكأ من التحمهم يغرقوه أو يحرقوه كان ذلك، رأيت لهم أن يفعلوا ذلك، ولم أكرهه لهم بأنهم مأجورون أجرين، أحدهما؛ الدفع عن أنفسهم، والآخر؛ نكاية عدوهم، غير ملتحمين، فتترسوا بأطفال المشركين، فقد قيل؛ لا يتوقون ويضرب المتترس منهم ولا يعمد الطفل، وقد قيل يكف عن المتترس به، ولو تترسوا بمسلم؛ رأيت أن يكف عمن تترسوا به إلا أن يكون المسلمون ملتحمين، فلا يكف عن المتترس ويضرب المشرك، ويتوقى المسلم جهده، فإن أصاب في شيء من هذه الحالات مسلما أعتق رقبة