صدمه زدن به سپرهای انسانی و مالی نزد فقهاء [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۱۴)]
شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله [۱]
صدمه زدن به سپرهای انسانی و مالی نزد فقهاء رحمهم الله
الإمام أبو بكر الجصاص رحمه الله روایت می کند که امام مالک می گوید: زمانی که مسلمین اسیر شده در کشتی کفار باشند آتش زده نمی شود، به دلیل سخن الله تعالی : وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِیبَکُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِیماً (فتح/۲۵)اگر مردان و زنان مؤمنی را لگدمال نمیکردید که (در میان آنان هستند و) شما ایشان را نمیشناسید و از این راه عیب و عار و زیان و ضرری ناآگاهانه به شما نمیرسید (خداوند هرگز مانع این جنگ نمیشد. دست شما را از ایشان کوتاه کرد) تا خدا هر که را بخواهد غرق رحمت خود سازد. اگر (کافران و مؤمنان ضعیفی که در مکه نهانی ایمان آوردهاند) از یکدیگر جدا میبودند، کافران ایشان را (با غلبه شما بر آنان) به عذاب دردناکی گرفتار میکردیم .
زمانی که در میان این کفار چنین مسلمینی وجود داشتند رسول الله صلی الله علیه وسلم از حمله به این کفار صرفنظر کرد، و چنانچه کفار از مسلمین جدا می شدند کفار را عذاب می داند. و اوزاعی می گوید: به دلیل قول الله تعالی : وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۖ (فتح/۲۵)اگر کفار به فرزندان مسلمین تترس کنند به سوی آنها تیر اندازی نمی شود، و وسیله ی حمل و نقلی که در آن اسرای مسلمین باشد آتش زده نمی شود، قول لیث بن سعد هم این است که قلعه ها با منجنیق مورد حمله قرار می گیرند و چنانچه اسرای مسلمین در آن باشند و آسیبی ببینند حکم «خطأ» را دارد و چنانچه کفار به این اسرای مسلمان تترس کنند به سوی آنها تیر اندازی می شود و هدف و قصد دشمن است.[۲]
امام الصنعاني رحمه الله هم در «سُبُل السَّلام» می گوید: مالک و اوزاعی بر این باورند که کشتن زنان و کودکان [مسلمان]به هیچ عنوان جایز نیست، حتی اگر کفار اهل جنگ به زنان و کودکان تترس کنند (و از آنها به عنوان سپرهای انسانی استفاده کنند) یا در قلعه یا کشتی که این زنان و کودکان با آنها هستند تحصن کرده باشند، در چنین حالاتی باز جنگیدن با آنها یا غرق کردن آنها جایز نیست.[۳]
امام شافعی رحمه الله در مورد هدف قرار دادن قلعه ها با منجنیق که در آنها زنان و کودکان کفار و یا اسرای مسلمین وجود دارند می گوید: اگر در قلعه ی مشرکین زنان و کودکان و اسرای مسلمین وجود داشت، هدف قرار دادن قلعه با منجنیق مشکلی ندارد بدون آنکه منازل مسکونی هدف قرار گرفته شوند، مگر اینکه رویاروئی و جنگ مسلمین از قلعه نزدیک باشد که در این صورت دیوار و ساختمان قلعه مورد هدف قرار می گیرد، اما چنانچه افراد داخل قلعه نیز در جنگ شرکت کردند در این صورت منازل و افراد داخل قلعه هم مورد هدف قرار می گیرند، و چنانچه در حین جنگ و درگیری و رویاروئی مسلمین، کفار کودکان مسلمین یا غیر مسلمین را به عنوان سپر خود قرار دادند اشکالی ندارد با کفار جنگ شود و به صورت عمد جنگجوهای کفار مورد هدف قرار گیرند؛ اگر جنگ و درگیری وجود نداشت دوست دارم از آنها دست برداشته شود تا اینکه امکان اینکه جنگ با آنها بدون این سپرهای انسانی وجود داشته باشد ممکن شود.[۴]
ابن قدامة الحنبلي رحمه الله نیز می گوید: و اگر مسلمین را به عنوان سپر انسانی قرار دادند و به دلیل اینکه جنگ شروع نشده است، یا امکان اینکه بدون صدمه زدن به این سپرهای انسانی بر دشمن پیروز شد وجود دارد، یا اینکه از شر آنها در امان باشیم، در چنین حالاتی نیازی به تیر اندازی به سوی آنها وجود ندارد؛ و اگر مجاهدی در چنین حالاتی تیر اندازی کند و مسلمانی را بکشد بر مسلمان تیر انداز «ضمان» و جبران خسارت واجب می شود، اما اگر به دلیل ترس بر مسلمین نیاز به تیر اندازی شد به نیت کشتن کفار به سوی آنها تیر اندازی می شود چون حالت ضرورت پیش آمده است. [۵]
امام المرداوي الحنبلي رحمه الله روایت می کند: اگر کفار از مسلمین به عنوان سپر انسانی استفاده کردند تیر انداختن به سوی آنها جایز نیست، مگر اینکه خوف آن برود که به مسلمین ضرری وارد شود که در چنین حالتی به قصد و نیت هدف قرار دادن کفار به سوی آنها تیر اندازی می شود … در حالت برپا شدن جنگ به قصد زدن کفار به سوی این سپرهای انسانی تیر اندازی می شود، چون عدم حمله منجر به تعطیل شدن جهاد می شود … در این صورت اگر ترس صدمه دیدن ارتش یا از دست رفتن فتح و پیروزی برود به قصد کفار حمله و تیر اندازی می شود.[۶]
صاحب «مغني المحتاج» هم می گوید که رای اصح این است که در هنگام ضرورت و شرایط جنگی اگر ما به این سپرهای انسانی حمله نکنیم باعث پیروزی دشمن بر ما و زیاد شدن صدمات دشمن به ما شود می توان به اندازه ی توان با پرهیز از صدمه زدن به مسلمین و اهل ذمه، به کفار حمله کرد و به سوی آنها تیر انداخت، چون مفسده ی عدم جنگ و صرفنظر از دشمن به خاطر این مسلمین سپر شده بزرگتر از مفسده ی اقدام به جنگ است؛ و مردن گروهی جهت مراعات امور کلی و دور کردن ضرر از کلیت اسلام تحمل می شود.[۷]
در فتح القدیر از کتب حنفی ها آمده است که : نزد امامان سه گانه تیر اندازی به سوی مسلمینی که در حالت تترس توسط کفار به عنوان سپر انسانی مورد استفاده قرار گرفته اند جایز نیست مگر اینکه اگر در چنین حالتی دست از جنگ با کفار کشیده شود منجر به شکست مسلمین شود و این قول الحسن بن زیاد هم هست.[۸]
اتفاق فقهاء بر این است که طبق شروطی که تعیین شده است می توان به سپرهای انسانی و مالی حمله کرد.[۹] که در الموسوعةُ الفقهية [۱۰] نیز باز به این اتفاق فقهاء اشاره شده است. [۱۱]
در این صورت اتفاق علماء بر حمله به این دشمنی که پشت این سپرهای انسانی و مالی پناه گرفته وجود دارد هر چند به این سپرهای انسانی و مالی هم صدمه وارد شود، [۱۲] چون دفع ضرر و فتنه ی کفر تنها به این شکل امکان دارد و راه دیگری برای دفع این ضرر بزرگ وجود ندارد.[۱۳]
علاوه بر این در زمانی که در حالت ضرورت جهاد دفاعی و طلب قرار می گیریم چنانچه به خاطر این سپرهای انسانی و مالی عقب نشینی کنیم چنین تاکتیکی منجر به صدمه زدن به استراتژی اصلی ما و به قول امام کاسانی رحمه الله منجر به انسداد و بسته شدن باب جهاد می شود،[۱۴] در حالی که چنین جهادی فرض است چه جهاد دفع و چه جهاد طلب، و هم اکنون در اکثر سرزمینهای اسلامی جهاد فرض عین شده است و شروطی (مثل اذن والدین یا پرداخت بدهی و قرض و…) که برای جهاد طلب و کفایه وجود دارد برای انجام این فرض عین وجود ندارد و باید همچون نماز به هر شیوه ی ممکنی انجام شود؛[۱۵] به قول امام سرخسی رحمه الله چنانچه مسلمین به دلیل وجود این سپرهای انسانی و مالی دست از جهاد بکشند متحمل ضرر می شوند و جرئت دشمن در صدمه زدن به مسلمین بیشتر می شود.[۱۶]
در تمام این موارد، جهت کسب مصلحت ضروی و قطعیِ عمومی، مومنین مرتکب مفسده ی خاص شده اند. باید دقت کرد: مفسده ی خاص.[۱۷] نه اینکه مثل جنگ روانی مثلث دروغساز که سعی دارد مسلمین را به خاطر مفاسد کوچک اداری و اجرائی موجود در دارالاسلام به مفسده ی بزرگ و عمومی دارالکفر و ارتداد به دین سکولاریسم گرفتار کند، و عده ای عملاً در جبهه ی کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی جهت ضربه زدن به مفاهیم چهار گانه ی دین اسلام و ضربه زدن به منافع عمومی دارالاسلام و مسلمین در حرکت هستند.
دفع کردن دشمنی که برای دین و دنیای ما مفسد است و بزرگترین ضرر است و هیچ راه دیگری برای دفع آن غیر از تحمل ضرر صدمه زدن به این سپرهای انسانی و مالی وجود ندارد[۱۸] در این حالت ضرورت تمام ائمه از جمله ابن سلمه[۱۹] و ابوحنیفه [۲۰]و زُفَر بن هزیل حنفی[۲۱] والثوري[۲۲] و القاضي أبو يوسف ، ومحمد بن الحسن الشيباني[۲۳] و الشافعی[۲۴] و أشهب مالکی[۲۵] و احمد بن حنبل[۲۶] و المُزَنی[۲۷] و القرطبی[۲۸] و الجصاص[۲۹] و الغزالی[۳۰] و البغوی[۳۱] و النووی[۳۲] و ابن الهمام[۳۳] و القاضی[۳۴] و ابن قدامه [۳۵]و … صدمه زدن از روی ناچاری به این سپرها را مباح دانسته اند.
سرزمین خودت و دیگر سرزمینهای اسلامی را قبل و بعد از تسلط و نفوذ کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی با هم مقایسه کن و ببین چند سرزمین قبلاً به خاطر حاکمیت اسلام و قوانین شریعت الله از قلعه های دفاع از حق و مراکز علم و ادب و فرهنگ و اخلاق بودند اما بعد از تسلط این کفار بر آنها و تحمیل قوانین و فرهنگ خود بر مردم، این سرزمینها تبدیل شده اند به سرزمین کفر و مصادر شر و منابع فساد؟ این غیر از سرزمینهای اشغالی اندلس و ترکستان شرقی و فلسطین و … است که مستقیماً توسط کفار اصلی اداره می شوند.
این کفار جهانی و مرتدین سکولار محلی با بهره گیری از قدرت نظامی و زور و تحمیل مفاهیم چهارگانه ی دین سکولاریسم بر مسلمین و در پیش گرفتن پروژه ی سکولاریزاسیون جوامع مسلمان نشین و با طی کردن پروسه ی فراگیر جنگ روانی و نرم خود نسلی را تربیت کرده اند که از اسلام غیر از اسمی و اموری کاملاً شخصی چیزی نمی دانند، و در سرزمینهائی نسلی را تربیت کرده اند که در دشمنی با دارندگان «اسلام کامل» از یهود و نصارا و کفار اصلی هم گوی سبقت را ربوده اند و دشمنی اینها از یهود و نصارا هم بیشتر شده است و گاه از خود کفار اصلی که سرزمین آنها را ابتدا اشغال کرده بودند در خشونت و وحشیگری نسبت به مسلمین شریعت گرا جلوتر رفته و وحشیانه تر و درندانه تر عمل کرده اند.
این دیگر نیاز به خواندن تاریخ و رفتن به اعماق زمان در گذشته های دور ندارد فقط کافی است اطراف خودت را در میان هم زبانانت ببینی تا حقیقت برایت آشکار شود که اینها در کنار دارودسته ی منافقین با شعار تمدن و پیشرفت و باکلاس بودن و مدرن بودن و آزادی و غیره چه گندابی برای خود و اطرافیان و جامعه ی خود تولید کرده اند، چه آنهائی که صاحب قدرتی حکومتی و نظامی شده اند و چه آنهائی که از این قدرت محرومند اما در همان جبهه ی احزاب متنوع سکولار و سکولار زده قرار گرفته اند. إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ (ق/۳۷) به راستی در این، بیدارباش و پند بزرگی است برای آن که دلی (آگاه) داشته باشد، یا با حضور قلب گوش فرا دارد.
نگاه کن سکولاریستهائی که صاحب قدرت حکومتی و نظامی شده اند چگونه با خرج اموال بی حد و حساب در نشر انواع شرکیات تلاش می کنند، و ارتش و نیروهای نظامی و امنیتی خود را هم جهت محافظت از این قوانین ضد اسلامی و جلوگیری از تطبیق قوانین شریعت الله به کار می گیرند، و در رسانه های خود جبهه ای از مجریان جنگ روانی سکولار و دارودسته ی منافقین سکولار زده ای را تشکیل داده اند که به تخریب ایمان و عقاید و فرهنگ اطرافیانت مشغولند! اما در عوض به اهل بدعت و گمراهی و احزاب کفر و الحاد آزادی کامل و مطلق داده اند و راه را برای رشد همه جانبه ی آنها فراهم کرده اند.
آنهائی هم که در اطرافت هستند و صاحب چنین قدرت فراگیری نیستند و تنها بر خود یا خانواده ی خود تسلط دارند نگاه کن چه خانواده ی فاسد و چه منجلابی درست کرده اند که حتی در بسیاری از خصایص اخلاق عمومی بسیار پست از کفار اصلی در اروپا و آمریکا و سایر بلاد کفار اصلی، در غدر و خیانت و دروغگوئی و مفاسد جنسی و اخلاقی و بد دهنی و فحاشی و بی بندوباری و ریاکاری شده اند؟
فقهاء رحمه الله جهت جلوگیری از وقوع چنین ضرر حتمی و کلی فتوا داده اند که هم اکنون این ضرر به دین، عقاید، فرهنگ و دنیا و موجودیت ما زده شده است و همین الان این ضرر در سرزمینهای مختلف اسلامی و در عقاید و فرهنگ و رفتارهای بسیاری از مسلمین وجود دارد و قابل مشاهده است و هم اکنون ما از جلوگیری و دفع ضرر به رفع و برداشتن آن، و از پیش گیری از وقوع ضرر به تلاش جهت برداشتن آن منتقل شده ایم.
سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
[۱] پیاده شده از سخنرانی تصویری شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله
[۲] أحكام القرآن، لأبي بكر الجصاص، تفسير سورة الفتح، باب ؛ رمي المشركين مع العلم بأن فيهم أطفال المسلمين وأسراهم، ج ۳ / ص ۳۹۵، ط دار الفكر، بيروت / وقال مالك؛ لا تحرق سفينة الكفار إذا كان فيها أسارى من المسلمين، لقوله تعالى {لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}، إنما صرف النبي صلى الله عليه وسلم عنهم لما كان فيهم من المسلمين، ولو تزيل الكفار عن المسلمين لعذب الكفار، وقال الأوزاعي؛ إذا تترس الكفار بأطفال المسلمين لم يرموا، لقوله {لَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ. . . الآية}، قال؛ ولا يحرق المركب فيه أسارى المسلمين، ويُرمى الحصن بالمنجنيق، وإن كان فيه أسارى مسلمون، فإن أصاب أحدا من المسلمين فهو خطأ، وإن جاءوا يتترسون بهم رمي وقصد العدو، وهو قول الليث بن سعد
[۳] سبل السلام شرح بلوغ المرام، لمحمد بن إسماعيل الأمير الصنعاني، حديث رقم ۱۱۹۰، جزء ۴، ص ۱۳۴۵، المكتبة الأثرية، لاهور / وذهب مالك والأوزاعي إلى أنه لا يجوز قتل النساء والصبيان بحال، حتى إذا تترس أهل الحرب بالنساء والصبيان، أو تحصنوا بحصن أو سفينة هما فيهما معهم، لم يجز قتالهم ولا تحريقهم
[۴] الأم للشافعي، ج ۲ / ص ۲۴۶، طبعة دار المعرفة، بيروت / إذا كان في حصن المشركين نساء وأطفال وأسرى مسلمون، فلا بأس بأن ينصب المنجنيق على الحصن دون البيوت التي فيها الساكن، إلا أن يلتحم المسلمون قريباً من الحصن، فلا بأس أن ترمى بيوته وجدرانه، فإذا كان في الحصن مقاتلة محصنون رميت البيوت والحصون، وإذا تترسوا بالصبيان المسلمين أو غير المسلمين، والمسلمون ملتحمون، فلا بأس أن يعمدوا المقاتلة دون المسلمين والصبيان، وإن كانوا غير ملتحمين أحببت له الكف عنهم حتى يمكنهم أن يقاتلوهم غير متترسين، وهكذا إن أبرزوهم فقالوا؛ إن رميتمونا وقاتلتمونا قاتلناهم، والنفط والنار مثل المنجنيق وكذلك الماء والدخان
[۵] المغني لابن قدامة المقدسي، ج ۴ / ص ۴۵۰ – ۴۵۱، مكتبة الرياض الحديثة، بالرياض/ فصل؛ وإن تترسوا بمسلم ولم تدع حاجة إلى رميهم، لكون الحرب غير قائمة، أو لإمكان القدرة عليهم بدونه، أو للأمن من شرهم، لم يجز رميهم، فإن رماهم فأصاب مسلماً، فعليه ضمانه، وإن دعت الحاجة إلى رميهم للخوف على المسلمين؛ جاز رميهم، لأنها حال ضرورة، ويقصد الكفار، وإن لم يخف على المسلمين، لكن لم يقدر عليهم إلا بالرمي، فقال الأوزاعي والليث؛ لا يجوز رميهم، لقول الله تعالى {لَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ. . . الآية}، قال الليث؛ ترك فتح حصن يقدر على فتحه أفضل من قتل مسلم بغير حق، وقال الأوزاعي؛ كيف يرمون من لا يرونه، إنما يرمون أطفال المسلمين، وقال القاضي والشافعي؛ يجوز رميهم إذا كانت الحرب قائمة، لأن تركه يفضي إلى تعطيل الجهاد، فعلى هذا؛ إن قتل مسلماً فعليه الكفارة، وفي الدية على عاقلته روايتان، إحداهما؛ يجب، لأنه قتل مؤمنا خطأ، فيدخل في عموم قوله تعالى {وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ}، والثانية؛ لا دية له، لأنه قتل في دار الحرب برمي مباح، فيدخل في عموم قوله تعالى {فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ}، ولم يذكر دية، وقال أبو حنيفة؛ لا دية له ولا كفارة فيه، لأنه رمي أبيح مع العلم بحقيقة الحال، فلم يوجب شيئا، كرمي من أبيح دمه، ولنا؛ الآية المذكورة، وأنه قتل معصوما بالإيمان، والقاتل من أهل الضمان، فأشبه ما لو لم يتترس به
[۶] الإنصاف في معرفة الخلاف على مذهب الإمام المبجل أجمد بن حنبل، تأليف : علاء الدين أبي الحسن علي بن سليمان المرداوي، تحقيق محمد حامد الفقي، ج ۴ / ص ۱۲۹، مكتبة السنة المحمدية، ۱۳۷۵ هـ، ۱۹۵۶ م ./ قوله؛ “وإن تترسوا بمسلمين لم يجز رميهم، إلا أن يُخاف على المسلمين، فيرميهم، ويقصد الكفار”، هذا بلا نزاع، وظاهر كلامه؛ أنه إذا لم يخف على المسلمين ولكن لا يقدر عليه إلا بالرمي؛ عدم الجواز، وهذا المهذب، نص عليه وقدمه في “الفروع” وجزم به في “الوجيز”، وقال القاضي؛ يجوز رميهم حال قيام الحرب، لأن تركه يُفضي إلى تعطيل الجهاد، وجزم به في “الرعاية الكبرى”، قال في الصغرى والحاويين؛ فإن خيف على الجيش أو فوت الفتح، رمينا بقصد الكفار.)
[۷] مغني المحتاج إلى معرفة ألفاظ المنهاج، الشيخ محمد الشربيني الخطيب، مكتبة مصطفة البابي الحلبي، بمصر، ۱۳۵۲ هـ، ۱۹۳۳ م، ج ۴ / ص ۲۲۴، نقلاً عن الجهاد والقتال في السياسة الشرعية، للدكتور محمد خير هيكل، ج ۲، ص ۱۳۳۲، دار البيارق، بيروت، الطبعة ۱۴۱۴ هـ، ۱۹۹۳ م / . . وإلا بأن دعت الضرورة إلى رميهم – أي رمي الكفار بالأسلحة – بأن تترسوا بهم حال التحام القتال، بحيث لو كففنا عنهم ظفروا بنا، وكثرت نكايتهم، جاز رميهم حينئذ في الأصح، ونقصد بذلك قتال المشركين ونَتَوَقى المسلمين وأهل الذمة، بحسب الإمكان، لأن مفسدة الإعراض – أي الكف عن القتال – أعظم من مفسدة الإقدام، ويُحْتَمَلُ هلاك طائفة للدفع عن بيضة الإسلام، ومراعاة الأمور الكلية، والثاني – أي القول الثاني المقابل للأصح في حكم هذه المسألة – المنعُ، إذا لم يتأتى رمي الكفار إلى برمي مسلم أو ذمي، وكالذمي؛ المستأمن
[۸] فتح القدير، شرح الهداية، محمد بن عبد الواحد السيواس، المعروف بابن همام الحنفي، ج ۵ / ص ۴۴۸، دار الفكر، بيروت، نقلاً عن الجهاد والقتال في السياسة الشرعية، للدكتور محمد خير هيكل، ج ۲، ص ۱۳۳۵، دار البيارق، بيروت، الطبعة ۱۴۱۴ هـ، ۱۹۹۳ م/ وعند الأئمة الثلاثة؛ لا يجوز رميهم في صورة التترس، إلا إذا كان في الكف عن رميهم في هذه الحالة انهزام المسلمين، وهو قول الحسن بن زياد
[۹] المبسوط (۱۰/۶۵) وحاشية الدسوقي (۲/۱۷۸) والجامع لأحكام القرآن (۱۶/۲۴۴) والأم (۴/۲۴۴) والمغني (۱۳/۱۴۱) .
[۱۰] أكبر موسوعة فقهية في العصر الحديث في صورتها الإلكترونية، وهي صياغة عصرية وموثقة لتراث الفقه الإسلامي حتى القرن الثالث عشر الهجري
[۱۱] يتّفق الفقهاء على أنّه إذا كان في ترك الرّمي خطرٌ محقّقٌ على جماعة المسلمين، فإنّه يجوز الرّمي برغم التّترّس، لأنّ في الرّمي دفع الضّرر العامّ بالذّبّ عن بيضة الإسلام، وقتل الأسير ضررٌ خاصٌّ، ويقصد عند الرّمي الكفّار لا التّرس / القرطبي رحمه الله هم باز از عدم اختلاف فقهاء در این زمینه صحبت می کند و می گوید : (قلت: قد يجوز قتل الترس، ولا يكون فيه اختلاف إن شاء الله، وذلك إذا كانت المصلحة ضرورية كلية قطعية). ابن تیمیه هم باز اتفاق فقهای اسلامی را می آورد و می گوید : فإن الأئمة متفقون على أن الكفار لو تترسوا بمسلمين وخيف على المسلمين إذا لم يُقاتلوا، فإنه يجوز أن نرميهم ونقصد الكفار) [مجموع الفتاوى: ۲۸ / ۵۳۷]. وقال أيضاً: (وقد اتفق العلماء على أن جيش الكفار إذا تترسوا بمن عندهم من أسرى المسلمين وخيف على المسلمين الضرر إذا لم يقاتلوا، فإنهم يقاتلون وإن أفضى ذلك إلى قتل المسلمين الذين تترسوا بهم) [مجموع الفتاوى: ۲۸/ ۵۴۶]. وقال أيضاً: (ولهذا اتفق الفقهاء على أنه متى لم يمكن دفع الضرر عن المسلمين إلا بما يُفضي إلى قتل أولئك المُتترس بهم جاز ذلك) [مجموع الفتاوى: ۲۰/۵۲]
[۱۲] مجموع الفتاوى: ۲۸/۵۴۶٫/ وقد اتفق العلماء على أن جيش الكفار إذا تترسوا بمن عندهم من أسرى المسلمين وخيف على المسلمين الضرر اذا لم يقاتلوا؛ فإنهم يقاتلون، وإن أفضى ذلك إلى قتل المسلمين الذين تترسوا بهم
[۱۳] مجموع الفتاوى: ۲۰/۵۲٫ / وكذلك مسألة التترس التي ذكرها الفقهاء؛ فإن الجهاد هو دفع فتنة الكفر، فيحصل فيها من المضرة ما هو دونها، ولهذا اتفق الفقهاء على أنه متى لم يمكن دفع الضرر عن المسلمين إلا بما يُفضي إلى قتل أولئك المُتترس بهم جاز ذلك
[۱۴] بدائع الصنائع: ۷/۱۰۰٫/ ولا بأس برميهم بالنبال وإن علموا أن فيهم مسلمين من الأسارى والتجار؛ لما فيه من الضرورة، إذ حصون الكفرة قلما تخلو من مسلم أسير أو تاجر، فاعتباره يؤدي إلى انسداد باب الجهاد
[۱۵] الفتاوى الكبرى: ۴/۶۰۸٫ / وأما قتال الدفع؛ فهو أشد أنواع دفع الصائل عن الحرمة والدين، فواجب إجماعاً، فالعدو الصائل الذي يفسد الدين والدنيا لا شيء أوجب بعد الإيمان من دفعه، فلا يشترط له شرط، بل يدفع بحسب الإمكان، وقد نص على ذلك العلماء أصحابنا وغيرهم، فيجب التفريق بين دفع الصائل الظالم الكافر وبين طلبه في بلاده
[۱۶] المبسوط: ۱۰/۶۵٫ / ولكنا نقول؛ القتال معهم فرض، وإذا تركنا ذلك لِما فعلوا أدى إلى سد باب القتال معهم، ولأنه يتضرر المسلمون بذلك، فإنهم يمتنعون من الرمي لما أنهم تترسوا بأطفال المسلمين، فيجترؤن بذلك على المسلمين، وربما يصيبون منهم إذا تمكنوا من الدنو من المسلمين، والضرر مدفوع
[۱۷] اللباب في الجمع بين السنة والكتاب ۱/۷۸ / وإِن كَانَ فِيهِ مفْسدة لَكِنها خاصة ،فَيجوز ارتكابها لمصلحة عامـة ،كَما إِذا تترس الْكفَّار بصبيان الْمسلمين وذراريهم فَإنا لَا نكف بِسبب ذَلِك عن قِتالهم
[۱۸] مجموع الفتاوى: ۲۸/۵۴۰٫ / فإذا كان الرجل يفعل ما يعتقد أنه يُقتل به لأجل مصلحة الجهاد، مع أن قتله نفسه أعظم من قتله لغيره، كان ما يفضى إلى قتل غيره لأجل مصلحة الدين التى لا تحصل إلا بذلك ودفع ضرر العدو المفسد للدين والدنيا الذى لا يندفع إلا بذلك؛ أولى
[۱۹] النووي، الروضة ۱۰/۲۴۶
[۲۰] الطحاوي ، مختصر اختلاف العلمـاء ٣ / ٤٣٤ . والجـصاص ، الأحكـام ٥ / ٢٧٣ . والقرطبـي ، الجـامع ١٦ / ٢٨٧ . وابن عبد البر ، التمهيد ١٦ / ١٤٣ .
[۲۱] الجصاص ، الأحكام ٥ / ٢٧٣ . والقرطبي ، الجامع ١٦ / ٢٨٧ . وابن عبد البر ، التمهيد ١٦ / ١٤٣
[۲۲] الطحاوي ، مختصر اختلاف العلمـاء ٣ / ٤٣٤ . والجـصاص ، الأحكـام ٥ / ٢٧٣ . والقرطبـي ، الجـامع ١٦ / ٢٨٧ . وابن عبد البر ، التمهيد ١٦ / ١٤٣ .
[۲۳] الجصاص ، الأحكام ٥ / ٢٧٣ . والقرطبي ، الجامع ١٦ / ٢٨٧ . وابن عبد البر ، التمهيد ١٦ / ١٤٣
[۲۴] الإمام الشافعي ، الأم ٤ / ٢٤٦ . والطحاوي ، مختصر اختلاف العلماء ٣ / ٤٣٤ . والجصاص ، الأحكـام ٥ / ٢٧٣ . والقرطبي ، الجامع ١٦ / ٢٨٧ . وابن عبد البر ، التمهيد ١٦ / ١٤٣ .
[۲۵] العبدري ، التاج والإكليل ٣ / ٣٥١ . وانظر : الدردير ، أقرب المسالك لمذهب مالك ( ٦٩) : فأن تترسوا بهم تركوا إلا لشدة خوف ، وبمسلم قصد غیره الا لخوف علی اکثر المسلمین
[۲۶] ابن قدامه ، الکفافی ٢٨٦ / ٤ والمبدع٣٢٤ / ٣ والمغني٢٤٦ / ٨
[۲۷] النووي، الروضة ٢٤٦ / ١٠
[۲۸] القرطبي، الجامع ٢٨٦ / ١٦
[۲۹] الجصاص، الأحكام ٢٧٤ / ٥
[۳۰] الغزالي، المستصفى٢٩٤ / ١ ، والوسيط ٢٣ / ٧
[۳۱] البغوي ، التهذيب ٧ / ٤٧٣ ، قال: إذا كان في حال الالتحام والخوف على المسلمين أن يظفـر بهـم الكفـار يجوز ؛ لأن حفظ المجاهدين أولى من حفظ من بأيديهم /. والنووي، روضة الطالبين ١٠ / ٢٤٦
[۳۲] النووي، الروضة ٢٤٦ / ١٠
[۳۳] ابن الهمام ، التقرير والتحبير ٣ / ٢٠٠
[۳۴] ابن قدامة، المبدع ٣٢٤ / ٣ ، و المغنی ٢٣١ / ٩
[۳۵] ابن قدامة ، الکافی ۴/۲۶۸ : و إن تترسوا بأسارى المسلمين ، أو أهل الذمة ، لم يجز رمـيهم إلا في حال التحام الحرب والخوف على المسلمين ؛ لأنهم معصومون لأنفسهم ، فلم يبح التعرض لإتلافهم ضرورة ، وفي حال الضرورة يباح رميهم ؛ لأن حفظ الجيش أهم