شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :با شک و گمان خون معصوم انسانها مباح نمی شود [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۷)]

با شک و گمان خون معصوم انسانها مباح نمی شود [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۷)]

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

با شک و گمان خون معصوم انسانها مباح نمی شود:

همچنانکه عرض شد نصوص قطعی و واضح و صریح آیات و احادیث به حرام بودن خون مومنین اشاره دارد، در این صورت با شک و احتمال و ظن نمی توان حکم به قتل یک مسلمان داد به همین دلیل با شک و احتمال و ترس از اینکه نکند فلان اتفاق بیافتد یا نیافتد نمی توان به قتل مسلمینی که کفار به عنوان سپر انسانی از آنها استفاده کرده اند حکم داد؛ اما چنانچه شورای متخصصین امر و مراجع ذی صلاح تشخیص دهند و با قاطعیت به یقین برسند که ضرورتی حتمی اقتضاء می کند که دست به عملی زد که ممکن است منجر به قتل این سپر انسانی نیز شود در چنین وضعیتی جمهور فقهاء حنفی و مالکی و جعفری و شافعی و حنبلی انجام عملیات را مجاز دانسته اند؛ [۲] اما در هر حال مجاهدین باید تا آنجائی که می توانند از صدمه زدن به سپر انسانی خود داری کنند [۳] و در تیر اندازی و انجام عملیات هدفشان کفار باشد و با آنکه ممکن است به حکم ضرورت قصد حسی نسبت به کشتن سپر انسانی داشته باشند اما قصد قلبی آنها کشتن کفار باشد نه کشتن سپر انسانی بوجود آمده توسط کفار. [۴]

با چنین شرایطی و بر اساس رای شورای اولی الامر تحت مدیریت «۳ابزار»، در حالت ضرورتی قطعی و کلی، انجام عملیات بر علیه کفار آشکار ۶گانه که ممکن است منجر به هدف قرار گرفتن سپر انسانی شود به مقاصد شریعت نزدیکتر است؛ چون به صورت قطعی و یقینی علم پیدا کرده ایم که ترک عملیات به بهانه ی وجود سپر انسانی منجر به اشغال دارالاسلام و تسلط دشمن بر دارالاسلام و کشته شدن همه ی مسلمین از جمله سپر انسانی می شود.

در اینجا سپر انسانی در هر حال قطعاً و یقیناً کشته می شود، حالا یا به دست کفار کشته می شود که مفسده ی بزرگی چون مسلط شدن دشمن بر تمام مسلمین به دست می آید، و یا به دست مسلمین کشته می شود که هم دشمن نابود می شود و هم تمام مسلمین نجات پیدا می کنند. [۵] 

امام محمد غزالی طوسی شافعی مذهب رحمه الله که خودش یکی از شاهدین جنگهای صلیبی و جنایات صلیبی ها بوده با در نظر گرفتن مصلحت ضروری و قطعی و کلی می گوید: زمانی که کفار دسته ای از مسلمین اسیر شده را به عنوان سپر انسانی قرار دهند اگر ما به این سپر انسانی حمله نکنیم و دست از جنگ بکشیم این کفار به ما صدمه می زنند و بر «دار الإسلام» تسلط پیدا می کنند و تمام مسلمین را می کشند؛ اما اگر ما به سوی این سپر انسانی تیراندازی کنیم مسلمان بی گناهی را کشته ایم که جرمی مرتکب نشده است و کشتن چنین بیگناهانی را شرع اجازه نداده است، با این وجود اگر ما دست از جنگ بکشیم (که در آن اجباراً باید به سوی این سپر انسانی هم تیر اندازی شود) کفار بر تمام مسلمین مسلط می شوند و سایر مسلمین به همراه همین اسرا را نیز به قتل می رسانند.

در اینجا می توان گفت: این اسیر در هر حال کشته می شود اما حفظ جمیع مسلمین نزدیکتر است به مقصود و هدف شریعت؛ چون ما می دانیم که هدف و مقصود شریعت قطعاً کم کردن کشته ها و کوتاه کردن راه است و ما می توانیم به این شکل به اندازه ی توان خود آمار این کشته ها را کاهش دهیم، اینهم با توجه به مصلحتی است که مسلمین در حال اضطرار و ضرورت در آن افتاده اند که مقصود شریعت است و به یک دلیل یا اصل مشخصی نیست بلکه دلایل بی شماری برای انجام آن وجود دارد.[۶] 

می بینیم که امام محمد غزالی رحمه الله در همین کتاب المُستَصفى من علمِ الأصولِ  چنین عملی را با داشتن سه ویژگی و صفت معتبر می داند : ۱- ضرروی است ۲- قطعی است ۳- کلی و همگانی است[۷]

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :با شک و گمان خون معصوم انسانها مباح نمی شود [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۷)]

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۶)

«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۶)

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

التَتَرُّس

امام محمد غزالی رحمه الله در تعریف مصلحت می گوید: مصلحت در اصل عبارت است از جلب منفعت یا دفع مضرت [۲] و جلب منفعت و دفع مضرت، مقاصد و صلاح خلق در به دست آوردن مقاصدشان است، و منظور ما از مصلحت محافظت از مقصود شارع است، و مقصود شرع هم در خلق پنج مورد است: و آن اینکه دینشان و نفسشان و عقلشان و نسلشان و مالشان را محافظت کند؛ در این صورت تمام آنچه که از این اصول پنجگانه محافظت می کند و آنها را ضمانت می کند مصلحت است و هرآنچه که باعث از بین رفتن این اصول پنجگانه می شود و به زیان این اصول باشد مفسده است و دفع آنها مصلحت است. [۳]

واضح است که مصلحت همان ارزشهای‌ دینی‌ اسلام است و ” شریعت یکسره مصلحت است؛ یا مصلحتی را جلب و یا‌ مفسده‌ای‌ را‌ دفع می‌کند”[۴] و هر امری که باعث از بین رفتن و زیان رساندن به این اصول پنج گانه شود حرام و آنچه که باعث تقویت این اصول پنج گانه شود الزامی است.

در این میان مصالحی وجود دارند که  استنباط حکم – بنا بر مصلحت عامه- در مورد اموری است که نه حکم آن در نص و یا اجماع مشخص شده و نه دلیلی از جانب شرع بر الغاء یا اعتبار آنها آمده است که در اصطلاح فقهاء به آنها مصالح مرسله می گویند[۵]

 یعنی: مصالحی که بر اعتبار یا عدم اعتبارش دلیلی وجود نداشته باشد و نص خاصی نیز صادر نگردد.[۶] به عبارتی دیگر: منظور از مصالح مرسله، مصلحتی است که دلیل خاصی نه بر وجوب رعایت آن رسیده و نه بر حرمت آن[۷] که درک مصلحت عامه، عمدتاً از طریق شوراهای مصلحتی صورت می گیرد[۸] و حکم شرعی اعلان شده ثمره ی اجماع این شورای مصلحتی است که از زبان رهبر یا امیر بیان می شود.

در این صورت رسیدن به یقین و قطعیت در مصلحتی ضروری، دشوار و سنگین و امرى مهم و فراتر از فتواى فردى است و حتماً باید از کانال شورای اولی الامر «۳ابزار»برتر صادر شود که معمولاً  از زبان رهبریت و یا امرای تحت فرمان او بیان می شود که از دانش گسترده‏تر حکومتی و متخصصین بیشترى براى تشخیص مصالح برخوردار است.

با آنکه مالکی ها و حنبلی ها مصالح‌ مرسله را نوعی اجتهاد معتبر می دانند و حکم به دست آمده را حکم شرعی‌ قلمداد‌ می کنند اما شافعی ها و حنفی ها بر ایـن اتـفاق دارنـد کـه تـمسک بـه مصالح مرسله روا نیست و این‌ نوعی‌ بدعت است و نمی توان از راه استصلاح، حکم شرعی را‌ استنباط‌ کرد و این نوع قانونگذاری خودش بدعتی بیش نیست و پیروی از هوی و هوس است [۹]مذهب ظاهری نیز برای مصلحت حجیتی قائل نیست.

در کنار این، کسانی چون امام غزالی و بیضاوی برای حجیت مصلحت شروطی قرار داده اند؛ امام محمد غزالی  در کتاب «المُستَصفی من علمِ الأصول» به صورت مشروط در مورد مصالح مرسله می گوید:

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۶)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۵)

«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۵)

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

قبل از ورود به بحث اصلی «التَتَرُّس» لازم می دانم جهت تفهیم ساده و ملموس بحث در مورد قواعدی چون:

  • يُخْتَارُ أَهْوَنُ الشَّرِينِ . آسانترین شرها انتخاب می شود.
  • اَلضَّرَرُ الْأَشَدُّ يُزَالُ بِالضَّرَرِ الْأَخَفِ. ضرر شدید‌تر با تحمل ضرر سبک‌تر، از بین می رود.
  • يُتَحَمَّلُ الضَّرَرُ الْخَاصُّ؛ لِأَجْلِ دَفْعِ ضَرَرِ الْعَامِّ. ضرر عمومی وفراگیر با تحمل ضرر موردی وخاص، دفع می‌شود.
  • اَلضَّرَرُ لاَ يُزَالُ بِمِثْلِهِ.[۲] ضرر با بوجود آوردن ضرری همانند آن از بین نمی رود. یعنی : از بین بردن ضرر با بوجود آوردن ضرری همانند آن جایز نیست.

توضیحاتی ارائه دهم.

در فقه دقیق بین کسب مصالح  و تکمیل این مصالح، و دوری از مفاسد و کم کردن این مفاسد باید موازنه برقرار کرد؛ یعنی باید مصلحت اندیشی و اولویت اندیشی کرد. یعنی در اینجا بحث سر مصالح دنیا و قیامت نیست که برای همه قابل درک است، بلکه آنچه نیاز به دقت بیشتر دارد جمع شدن مصالح یا مفاسد در یک چیز واحد، یا مصالح و مفاسد در یک چیز واحد است.

شخص در فقه اولویات، هر چیزی را جای شایسته و شرعی آن قرار می دهد و آنچه که لازم است در اولویت قرار بگیرد را به تاخیر نمی اندازد و بر عکس: آنچه که لازم است به تأخیر بیافتد را در اولویت قرار نمی دهد و به این شکل امور مهم را کم اهمیت و امور کم اهمیت را مهم نمی گیرد.

مثلاً زمانی که دو مصلحت و حسنه مثل واجب و مستحب، یا فرض عین و فرض کفایه با هم در تعارض قرار می گیرند و نمی توان هر دو را با هم جمع کرد و انجام داد الله تعالی امر می کند :  

  • وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم (زمر/۵۵) و از بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید.
  • –         وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا (اعراف/۱۴۵) و به قوم خود فرمان بده نیکوترین آنها را به کار گیرند.

عبدالله بن مسعود می گوید: از رسول الله صلى الله عليه وسلم پرسيدم: الله متعال کدامین عمل را بیشتر دوست دارد؟ فرمود: «الصَّلاَةُ عَلَى وَقتِهَا»: «نمازِ سرِ وقت». گفتم: سپس کدام عمل؟ فرمود: «بِرُّ الوَالِدَينِ»: «نيکی به پدر و مادر». گفتم: سپس کدام عمل؟ فرمود: «الجِهَادُ في سَبِيلِ الله»: «جهاد در راه الله». عبد الله بن مسعود رضى الله عنه می گويد: رسول الله صلى الله عليه وسلم اين موارد را برايم بيان فرمود و اگر بيشتر از ايشان می پرسيدم نيز جواب می داد. [۳]   

یعنی اگر عبدالله بن مسعود به همین شکل در درجه بندی این اعمال صالح می پرسید باز رسول الله صلی الله علیه وسلم به ترتیب بیان می فرمود  در این زمینه اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز متناسب با توانائی های خود بین حسنات و امور نیک دست به انتخاب می زدند. به عنوان مثال عبدالرحمن رحمه الله می گوید من در زمینه ی کم روزه گرفتن [سنت]هرگز فقیهی مثل عبدالله بن مسعود را ندیده ام، از او پرسیده شد چرا روزه [سنت]نمی گیری؟ گفت: من نماز[سنت] را بر روزه [سنت]انتخاب کرده ام، زمانی که روزه [سنت]می گیرم برای ادای نماز[سنت] ضعیف می شوم .[۴]

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۵)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :کسانی که کشتن آنها مشکلی ندارد و مجاز است [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۴)]

کسانی که کشتن آنها مشکلی ندارد و مجاز است [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۴)]

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

کسانی که کشتن آنها مشکلی ندارد و مجاز است:

 در مورد مسلمین :

الله تعالی در سوره الإسراء می فرماید: وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ (اسراء/۳۳) و کسی را نکشید که خداوند کشتن او را حرام کرده است، جز به حق‌.

باز الله تعالی در سوره ی انعام با ذکر برخی از حرامها مثل شرک به الله و قتل فرزندان و نزدیک شدن به فواحش می فرماید: «وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ (انعام/۱۵۱) و کسی را نکشید که خداوند کشتن او را حرام کرده است، جز به حق‌.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز امر می کند که از ۷گناهی که باعث ماندگاری در جهنم می شوند پرهیز کنیم و بعد از ذکر شرک به الله و سحر می فرماید: وقَتْلُ النَّفْسِ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إلَّا بالحَقِّ [۲] و کشتن نفسی که الله حرام کرده است، جز به حق‌.

حالا این کشتنِ به حقِ دیگران چگونه است؟ و چه منبعی می تواند این حرام الله تعالی را که یکی از بزرگترین گناهان کبیره و از اسباب ماندگاری در جهنم است حلال کند؟ تنها الله جل جلاله و رسولش صلی الله علیه و سلم.

رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث واضح و صریحی می فرماید: لا يَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ يَشْهَدُ أَنْ لا إلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّه إلاَّ بِإِحْدَى ثَلاثٍ : (ريختن خون هيچ شخص مسلماني که گواهي مي دهد الله بر حقي جز خداوند وجود ندارد و من فرستاده ي خدا هستم، حلال نيست. مگر به يکي از اين سه چيز) الثَّيِّبُ الزَّانِي، وَالنَّفْسُ بِالنَّفْسِ، وَالتَّارِكُ لِدِينِهِ الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ. [۳]: ۱ ـ شخص محصن «مرد زن دیده یا زن شوهر دیده» که مرتکب زنا شده باشد . ۲ ـ کسي که عمداً قتل نفس کرده باشد و در برابر نفسی که کشته قصاص شود. ۳ ـ کسي که دينش را رها کرده و از جماعت مسلمين خارج گردد.

در این حدیث کسی در ۲ مورد «النَّفْسُ بِالنَّفْسِ، وَالثَّيِّبُ الزَّانِي» سوالی برایش به وجود نمی آید اما در مورد «وَالتَّارِكُ لِدِينِهِ الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ» اگر روشنگری نشود و شخص به ۴ معنی و مفهوم دین آگاهی نداشته باشد ممکن است این حدیث را با آیات و احادیث دیگری که ریختن خون مسلمان را در موارد دیگری مباح کرده اند در تداخل ببیند.

مثلاً مباح شدن جنگ و کشتن اهل بغی که الله تعالی می فرماید: وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ… (حجرات/۹)

یا مباح شدن جنگ و کشتن راهزنان که الله تعالی در موردشان می فرماید: إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ …. (مائده/۳۳)

یا مباح شدن کشتن کسی که بعد از انتخاب رهبر یکی از «۳ابزار» برتر ادعای رهبری کند و تفرق درست کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد رهبری که بعد از انتخاب رهبر توسط شورای اولی الامر «۳ابزار» انتخاب شود می فرماید:

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :کسانی که کشتن آنها مشکلی ندارد و مجاز است [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۴)]

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :خونهای حرام شده از کفار [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۳)]

خونهای حرام شده از کفار [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۳)]

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

خونهای حرام شده از کفار:

کسانی از کفار که فقهاء رحمهم الله بر عدم کشتن آنها اتفاق دارند:

  1. کفار اهل ذمه

الله تعالی می فرماید: قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ‏(توبه/۲۹) با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز قیامت ایمان دارند، و نه چیزی را که خدا (در قرآن) و فرستاده‌اش (در سنّت خود) تحریم کرده‌اند حرام می‌دانند، و نه دین حق را می‌پذیرند، جنگ کنید تا زمانی که خاضعانه با دست خود جزیه را می‌پردازند.

در اینجا الله تعالی جنگ و کشتار اهل کتاب را، تا زمان اعطای جزیه توسط این دسته از کفار و اهل ذمه و اهل پیمان و یا مستأمن شدن آنها می داند، که به دنبال این، خون و مال و ناموس آنها همچون سایر مسلمین در امان می ماند. [۲]

البته خیال نکنید که تنها مسئولین دارالاسلام می توانند به این کفار امان دهند و آنها را در ذمه ی خود قرار دهند بلکه این حق برای تمام مسلمین دارالاسلام در هر درجه ی اجتماعی که قرار گرفته باشند محفوظ است و همه ملزم و مجبور به رعایت آن هستند. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: ذِمَّةُ المُسْلِمِينَ وَاحِدَةٌ يَسْعَى بهَا أَدْنَاهُمْ، فمَن أَخْفَرَ مُسْلِمًا، فَعليه لَعْنَةُ اللهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ، لا يُقْبَلُ منه يَومَ القِيَامَةِ عَدْلٌ، وَلَا صَرْفٌ[۳]. تعهد و پیمان مسلمانان، یكی است، هر چند از سوی پائین ترین مسلمان از لحاظ جایگاه اجتماعی صورت گیرد؛ هركس، تعهد مسلمانی را نقض کند، لعنت خدا، فرشتگان و همه مردم بر او باد. نه فرایضش قبول می‌شود و نه عبادت نفلی‏اش.

 امام نووی رحمه الله می گوید: قول رسول الله صلی الله علیه وسلم « ذِمَّةُ المُسْلِمِينَ وَاحِدَةٌ يَسْعَى بهَا أَدْنَاهُمْ» در اینجا مراد از ذمه امان است. معنی آن این است: بدون شک امان مسلمین برای کافر صحیح است، پس هنگامی که یکی از مسلمین به کافری امان داد بر دیگران حرام است که به چنین کافری تعرض و دست درازی کنند مادام که این کافر در امان این مسلمان قرار دارد و برای امان شروط معروف و شناخته شده ای وجود دارد … و قول رسول الله صلی الله علیه وسلم « فمَن أَخْفَرَ مُسْلِمًا» معنایش این است: کسی که امان شخص مسلمان را نقض کند، و به کافری که این مسلمان امانش داده تعرض و دست درازی کند.[۴]

رسول الله صلی الله علیه وسلم در این باره می فرماید:

  • مَنْ آمَنَ رَجُلا عَلَى دَمِهِ فَقَتَلَهُ فَأَنَا بَرِيءٌ مِنَ الْقَاتِلِ، وَإِنْ كَانَ الْمَقْتُولُ كافِرًا[۵] هر كه كسى را امان (پناه) دهد و او را بكشد، من از آن قاتل بيزارم، اگر چه آن مقتول كافر باشد. در بعضی از روایات آمده است که: وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ[۶]آتش (جهنّم) بر وی واجب می گردد.
  • مَنْ قَتَلَ مُعَاهِدًا فِی غَیْرِ کُنْهِهِ، حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ[۷] «خداوند بهشت را بر کسی حرام کرده است که معاهدی را در غیر وقتش بکشد».( یعنی او را زمانی بکشد که در عهد و پیمان خود با مسلمانان پایدار بوده و خیانت و نقض عهد نکرده است و مدت عهد و پیمان وی به سر نرسیده است.)
  • مَنْ قَتَلَ مُعَاهَدًا لَمْ يَرِحْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ[۸] کسی که فرد عهد بسته را به قتل برساند، بوی خوش بهشت به مشام وی نخواهد رسید.
  • مَنْ قَتلَ نفسًا مُعاهَدةً بغيرِ حِلِّها، حرَّمَ اللهُ عليه الجنةَ: أنْ يَشُمَّ رِيحَها [۹] هرکس شخصی از هم پیمانان مسلمانان را به ناحق به قتل برساند، بوی بهشت به مشام وی نمی‌رسد.
  • مَنْ قَتَلَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ، لَمْ يَجِدْ رِيحَ الْجَنَّةِ[۱۰] هرکس شخصی از اهل ذمه را به قتل برساند، بوی بهشت به مشام وی نمی‌رسد.

این سرانجام کسی است که خون یک کافر معاهد را به ناحق می ریزد، در این صورت کشتن به ناحق یک فرد مسلمان تا چه اندازه سخت و شدید خواهد بود؟

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :خونهای حرام شده از کفار [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۳)]

مرگ ملا عبدالمنان نیازی مرگ یک مسیر

مرگ ملا عبدالمنان نیازی مرگ یک مسیر

به قلم: عبدالباری هراتی

جهاد اهل سنت افغانستان بر علیه سکولارهای اشغالگر شوروی از طریق احزابی مختلف به پیش رفت که در پیشاور و توسط حکومت سکولار پاکستان سازماندهی می شدند که خود پاکستان هم توسط کفار سکولاری چون آمریکا مدیریت و هدایت می شود.

این مسیر تا حدودی و به مدت چند سال توسط امارت اسلامی ملا محمد عمر کنترل شد. چرا تا حدودی؟ چون این حکومت هنوز در ابتدای استحکام و سازماندهی و پیشرفت بود و فرماندهانی در میان آن وجود داشتند که یا از پاکستان دستور می گرفتند یا به صورت خود سر اقداماتی را انجام می داند و این حکومت قبل از استقلال کامل توسط آمریکا و ناتو نابود شد.

ملا عبدالمنان نیازی در این زمان استاندار هرات و بلخ بود و پس از مرگ ملا محمد عمر به همراه ملا محمد رسول با متهم کردن پس مانده های طالبان به مزدوری برای پاکستان از آنها منشعب شد و در شهرستان‌های گذره و ادرسکن استان هرات فعالیت داشت.

ملا عبدالمنان نیازی اکثریت گروه طالبان کنونی را به مزدوری برای پاکستان متهم می کرد اما در عوض با حکومت دست نشانده ی کابل مداراهائی می کرد! این در حالی است که هم حکومت پاکستان و هم حکومت کنونی کابل هر دو مزدور آمریکا هستند و برای یک ارباب کار می کنند و رهبر او ملا رسول که در پاکستان اقامت داشت توسط پاکستان نیز دستگیر شد.

ملا عبدالمنان نیازی با دامن زدن به جنگ مذهبی و کشتار و تهدید شیعیان در مصاحبه با روزنامه صبح کابل در تاریخ ۵ فوریه ۲۰۲۰ دشمنان خود را ایران، پاکستان و روسیه خوانده بود و اظهار کرده بود که با آمریکا و دولت افغانستان مشکلی ندارد!

ملا عبدالمنان نیازی که هنگام عزیمت به شهر هرات در مسیر «پیرخوله» و «سه تناب» در روستای «بندقاسم» از شهرستان گذره ولایت هرات توسط گروه طالبانی زخمی شد که معتقد بود همه ی رهبران آن زندانیان پاکستان بوده اند و پاکستان آنها را از زندان راهی میزهای مذاکره کرده است و… این طالبان اکثریت هم در نشریه ی «همسنگران» عبدالمنان را «فرمانده ملیشه‌های امنیت ملی و جاسوس آمریکایی‌ها در هرات» می نامیدند.

با تمام این احوال مرگ ملا عبدالمنان نیازی در شفاخانه‌ی کابل و قبل از انتقال او به ترکیه جهت مداوا نشان داد که مسیر تفرق مذهبی و خدمت کردن خواسته یا ناخواسته بر اساس نقشه های دشمنان و دامن زدن به جنگ مذهبی میان مسلمین ممکن است باعث جلب توجه دشمنانی چون آمریکا و حمایتهای مقطعی دشمنان اسلام و مسلمین شود اما سرانجامی غیر از شکست و صدمه زدن به اسلام و جهاد مسلمین در بر ندارد.

با آنکه حافظ خالد نیازی فرزند ارشد ملا منان نیازی در منطقه عیدگاه هرات در دشت گازرگاه به عنوان جانشین پدرش انتخاب شده است اما اگر با جهل به دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و دشمنی با وحدت اسلامی همین مسیر پدرش را در جنگ فرقه ای و مذهبی ادامه دهد با آنکه ممکن است به صورت مقطعی مورد حمایت آمریکا و سایر مزدورانش قرار گیرد اما بدون شک سرانجامی غیر از سرانجام پدرش نخواهد داشت و در نهایت باید قربانی مسیر اشتباهی شود که طی کرده است.

شعبان بی مخهای سکولار کردستان و توهین مجدد به الله و قران و … : اینبار در سقز

شعبان بی مخ سقز که با شمشیر عربده کشی و توهین و حمله می کند

شعبان بی مخهای سکولار کردستان و توهین مجدد به الله و قران و … : اینبار در سقز

به قلم: محسن صادقی / سقز

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا (الأحزاب آیه۵۷) کسانی که خدا و پیغمبرش را (با کفر و الحاد و سخنان ناروا) آزار می‌رسانند، خداوند آنان را در دنیا و آخرت نفرین می‌کند (و از رحمت خود بی‌نصیب می‌گرداند) و عذاب خوارکننده‌ای برای ایشان تهیّه می‌بیند.

ملت مسلمان کورد از دهه ی ۱۳۲۰شمسی تا کنون در حال جنگ روانی و عقیدتی و گاه مسلحانه با احزاب خائن و سکولار محلی بوده است و تا کنون در تمام زمینه های عقیدتی و فرهنگی و حتی جسمی هزینه های سنگینی را تحمل کرده است و با دادن هزاران شهید در برابر این احزاب و گروهکهای سکولار از هویت اسلامی خود دفاع کرده است.

وقایع اوایل انقلاب اسلامی ۵۷ ایران و اتفاقات پس از آن که این احزاب مزدور صدام حسین شدند و بعدها از جامعه ی اهل سنت کردستان جارو شده و به عراق و اروپا ریخته شدند نشان داده است که این احزاب سکولار هیچ جایگاهی در میان کوردها ندارند و تنها با زور اسلحه می توانند خود را بر مسلمین تحمیل کنند.

این میزان نا امیدی و به حاشیه رانده شدن احزاب سکولار باعث شده است که عامل مشترک تمام مسلمین را هدف قرار دهند، یعنی : اسلام .  چون اینها با همکار شیعیان و اهل سنت جارو شدند و ثابت شد که عامل مشترکی که اینها را از جامعه بیرون کرده و تمام نژادها و قومیتها را در برابر آنها با هم متحد کرده است اسلام است و مشترکاتی چون الله واحد و قرآن واحد و پیامبر واحد و قبله ی واحد.

به همین دلیل ابتدا در ماهواره ها و فضای مجازی توهین به این مشترکات را شروع کردند و اینک با پشتوانه ی رسانه ای که دارند سعی می کنند با استفاده از شعبان بی مخهای موجود در میان کوردها دامنه ی این توهینها را به فضای حقیقی میان مسلمین بکشانند.!

شعبان بی مخ سقز و شمشیر به دست

اهداف اینها در این برهه از زمان کاملاً مشخص است : تولید اغتشاش و هرج و مرج و ایجاد درگیری و در نهایت صدمه زدن به امنیت جامعه.

مسلمین اهل سنت کوردستان باید بدانند: این اعمال توطئه ی این احزاب سکولار در برهم زدن امنیت جامعه است و :

  • بخش اعظم آن نیز به سهل انگاری و «خیانت سکوت» علمای دینی و خطبای مساجد در برابر احزاب سکولار و طرفداران آنها بر می گردد .  
  • بخش دیگر از ظهور این شعبان بی مخها به این بر می گردد که هم اکنون در میان کوردها تنها پست ترین طقات جامعه که شامل لاتها و مشروب خورها و بی ناموسها و خائنها و مواد فروشها و بی هویتهای فرهنگی و خانوادگی هستند که از این احزاب حمایت می کنند بر خلاف دهه های قبل از انقلاب ۵۷ که عده ای تحصیلکرده و حتی مردم نجیب هم به دلایل آزادی خواهی و … در کنار این احزاب قرار گرفته بودند. پس این احزاب در میان کوردها به ورشکستگی کامل رسیده اند.

در این صورت ما در جبهه ی جهانی اسلامی بر ضد سکولاریسم با آنکه در کنار تمام کسانی که از توهین به الله و رسولش و قرآن و قبله و سایر شعائر اسلامی دفاع می کنند قرار گرفته ایم و درمورد توهین به الله و رسولش با کسی مسامحه و تعارف نداریم و با مدافعانِ الله و رسول، هم‌صدا هستیم چه آن مدافع، سنی باشد چه شیعه؛ چه صوفی باشد چه نجدی و….اما لازم است به این نکته نیز توجه داشته باشیم که در دام و سناریو و فیلمی که احزاب سکولار خارج نشین کارگردانی اش را کرده اند قرار نگرفته و بازیگر ناخواسته ی طرحها و اهداف آنها قرار نگیریم .

شعبان بی مخ سقز و شمشیر به دست و در حال ضربه زدن به مسلمان غیر مسلحی که با دست خالی از خودش دفاع می کند

در پایان از علمایی که دنیا آنها را فریب نداده و اهل غیرت بوده و معتقد به اصلاحات و حرکت در مسیر قانون اساسی دارالاسلام ایران هستند و در این ادعا صادق هستند، و از مسئولین اجزائی و اداری جامعه که به مواد قانونی اعتقاد دارند یاد آور می شوم که: ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی میگوید:«هر کس پیامبر اعظمﷺ و یا هریک از انبیاء عظام الهی را دشنام دهد یا قذف کند، ساب النبی است و به اعدام محکوم می‌شود».

در ماده‌ی ۵۱۳ ق.م.ا، نیز بطور خاص برای جرم(سَبُّ النَّبيﷺ) مجازات اعدام وضع شده است، و در مقام جلوگیری از اجرای عدالت خصوصی، دولت، مسئولیت اعدام سب کننده را به عهده می‌گیرد. با این حال اگر کسی در اجرای تکلیف شرعی، سب کننده را بکشد، قاتل باید این جرم را در دادگاه ثابت کند و در هر حال مستند به ماده‌ی ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی در صورت اخلال در نظم و امنیت جامعه، مستحق مجازات حکومتی است؛ مگر اینکه حاکم، با لحاظ شرع و قانون اساسی، با توجّه به این که قوه قضائیه، از شئونات وی است قاتل را از مجازات حکومتی معاف کند، اما اگر قاتل، سب کننده را در خارج از ایران به قتل برساند، مرتکب از تعقیب کیفری و استرداد مصون است.

پس اگر صادق هستید این گوی و این میدان . ما مسلمین منتظریم تا بدانیم شماها در برابر جنگ روانی احزاب مختلف سکولار و اربابان آنها که شکی در کافر بودن آنها وجود ندارد چه موضعی می گیرید و در روشنگری مسلمین تا چه اندازه بر اساس منابع شرعی عمل می کنید تا اینکه قدرت بازدارندگی اجتماعی اهل سنت به چنان درجه ای برسد که این شعبان بی مخهای سکولار بار دیگر جرئت ابراز وجود علنی پیدا نکنند و علاوه بر آن این جوانان باغیرت ما نیز که چنین واکنشهائی نشان می دهند محافظت شود؟

دفاع جهان اسلام از محله ی کورد نشین فلسطین و دفاع کوردهای سکولار از رژیم صهیونیستی

 دفاع جهان اسلام از محله ی کورد نشین فلسطین و دفاع کوردهای سکولار از رژیم صهیونیستی

به قلم: ابومحمد الکوردی

با پخش خبر بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم قوم کورد اولین و تنها قوم دنیا بودند که در همان دوران مکی هیئتی را به ریاست جابان الکوردی رضی الله عنه به مکه اعزام کردند تا بدانند واقعاً پیامبری آزادیبخش مبعوث شده است یا خیر؟

زمانی که هیئت کوردها متوجه این حقیقت شدند همگی به رسول خاتم صلی الله علیه وسلم ایمان آورده و دسته ای از آنها همانجا ماندند و عده ای هم به وطن خود برگشتند و این خبر خوش را به کوردها رساندند که باعث شد بسیاری از مناطق کوردها به میل خود مسلمان شوند و حتی لقب اختیارالدینی را برای خود انتخاب کنند.

کسانی چون ابوبصیر الکوردی رضی الله عنه فرزند جابان الکوردی رضی الله عنه در سرزمین وحی ماندند و شیوه ی جنگهای پارتیزانی و چریکی را به مسلمین یاد دادند.

به هر حال کوردها از همان ابتدای نزول وحی تا قرنها جزو ثابت ارتش آزادیبخش مسلمین بودند که آثار آنها از اندلس و کردفان و شمال آفریقا گرفته تا مرزهای چین و قزاقستان هنوز پابرجاست.

یکی از این مناطق فلسطین است که امروزه جنگ بر سر محله ی شیخ جراح یکی از محله های اصالتاً کورد نشین آن بین مسلمین و ارتش اشغالگر صهیونیستی در جریان است.

محمد الکورد که ساکن محله‌ی شیخ جراح قدس است و خانه‌ی آنها هم قرار است با حکم ظالمانه‌ی دادگاه حکومت سکولار رژیم صهیونیستی به زور غصب شده و به یک سکولار یهودی  داده شود اینگونه افسانه‌ی «دفاع از خود» که رسانه‌های غربی برای توجیه جنایات اسرائیل ساخته‌اند را بی‌اعتبار می‌کند.

محمد الکورد و خواهرش مونا الکورد از اهالی محله شیخ جراح قدس اشغالی نقش بزرگی در روشنگری مسئله دارند. بخشی از مردم فلسطین از جمله اهالی محله شیخ جراح (همین محله‌ای که حکومت سکولار رژیم صهیونیستی در حال اجبار اهالی به تخلیه منازلشان است) در ریشه کورد هستند که تاریخچه ورود آنها به فلسطین به زمان سلطان صلاح‌الدین ایوبی برمی‌گردد.

یکی از محلات بزرگ و شناخته شده غزه هم به اسم شجاعیه از نام فرمانده کورد به نام شجاع‌الدین عثمان الکردی گرفته شده است

اما نکته ی جالب و هوشیار کننده برای هر کسی که ذره ای اسلامیت در وجودش باقی مانده است اینکه : رسانه های احزاب سکولار کورد همگی از حکومت سکولار رژیم صهیونیستی حمایت می کنند نه از کوردهای مسلمانی که توسط این حکومت سکولار در حال نابودی هستند!

جالب است بدانید که همین مزدوران اوجالان هم همین الان بر علیه مسلمین در اختیار آمریکا هستند و از رژیم صهیونیستی در برابر این کوردهای مسلمان حمایت می کنند در حالی که می دانند همین حکومت سکولار رژیم صهیونیستی بود که با همکاری آمریکار رهبرشان را در کنیا دستگیر کرد و به حکومت سکولار ترکیه تحویل داد.

آیا در یکی بودن کفار بر علیه مومنین شک داری؟ آیا در این امر شک داری که الله تعالی می فرماید تمام سکولاریستها(به زبان عربی مشرکین) با شما می جنگند؟

 پس به این دستور الله تعالی نیز عمل کن و بین سکولار کوردی و عربی و فارس و تورک و … فرق نگذار که می فرماید : وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً ۚ (توبه/۳۶) و متفقا همه با مشرکان قتال و کارزار کنید چنانکه مشرکان نیز همه متّفقا با شما به جنگ و خصومت برمی‌خیزند.

خروج نیروهای زمینی و هوائی آمریکا و ناتو از افغانستان یا فقط ….

پایگاههای آمریکا در منطقه

خروج نیروهای زمینی و هوائی آمریکا و ناتو از افغانستان یا فقط ….

به قلم: سیف الاسلام بادغیسی

اگر می بینیم که آمریکا در ژانویه ۲۰۲۱ سربازانش به ۲۵۰۰ نفر کاهش داد که  پایین‌ترین تعداد سرباز آمریکایی در افغانستان از سال ۲۰۰۱ است و در آوریل ۲۰۲۱ گزارش‌های خبری بیان کردند که رئیس جمهور جو بایدن برنامه دارد تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ در بیستمین سال حملات ۱۱ سپتامبر نیروها را به‌طور کامل خارج کند اما در این بین لازم است به دو نکته ی مهم اشاره شود:

  1. همه ی ما می دانیم که این تعداد نیروی زمینی آمریکا در برابر مجاهدین یک منطقه هم عددی نیستند و به راحتی توسط مجاهدین نابود می شوند . پس قدرت نظامی آمریکا در نیروهای زمینی آن نبوده و هرگز نیست، بلکه قدرت اصلی آمریکا و ناتو در نیروهای هوائی آنهاست.

در این پروسه ی اخراج نیروهای اشغالگر آمریکائی از خاک افغانستان ما هرگز ندیده ایم که حتی چند فروند از هواپیماهای جنگنده یا هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا و ناتو از افغانستان خارج شوند.

۲- نکته ی مهم دیگر این است که اکثر نیروهای خارجی که در افغانستان به صورت زمینی می جنگند نیروهای مزدور و شرکتهای پیمانکاری جنایت پیشه هستند که به خاطر پیسه و دالر برای هر ظالمی می جنگند اما هرگز ندیده ایم که این مزدوران از افغانستان خارج شده باشند.

خروج هواپیمها و شرکتهای آدم کشی تهدیدات جدی برای ملت مسلمان افغانستان هستند که مجاهدین افغان باید هوشیار باشند و فریب مزدوران آمریکائی را نخورد چه مزدورانی که در کابل نشسته اند و چه مزدورانی که بر پاکستان حکومت می کنند.

ملت مسلمان افغانستان سالهاست که:

  •  برای استقلال و بیرون راندن اشغالگران خارجی و مزدوران داخلی آنها جهاد می کند و هزاران شهید داده است
  • و تنها به تشکیل حکومتی اسلامی مستقل برای تمامی مذاهب و قومیتهای اسلامی راضی است
  • و حاضر نیست که از مزدوری آمریکا از طریق حکومت حلقه به گوش کابل بیرون بیاید و در عوض غلام پاکستان شود که پاکستان هم خودش غلام آمریکا است.

وحدت اسلامی تمامی مذاهب اسلامی شیعه و سنی و تمام قومیتهای پشتون و تاجیک و هزاره و ازبک و ترکمن و… ضامن پیروزی مسلمین بوده است و تفرق و جنگ داخلی همیشه ضامن شکست و ذلیلی و تسلط و دوام دشمنان بوده است.

با اینهمه تجربیات تلخ بدون شک ملت مسلمان افغانستان مسیر وحدت اسلامی و عزت و پیروزی را انتخاب خواهد کرد. ان شاء الله

نقش آل سعود و امارات در قتل عام مسلمین فلسطین

نقش آل سعود و امارات در قتل عام مسلمین فلسطین

به قلم: کیوان مریوانی

در سال ۱۳۹۳ رژیم صهیونیستی برای بار چندم به غزه حمله کرد اما اینبار خونبار تر و وحشیانه تر از گذشته بود . خبر رسوائی که در این میان عده ای را شوکه و غافلگیر کرد این بود که تمام هزینه ی حمله رژیم صهیونیستی به غزه توسط عربستان و امارات تا مین شد و سیسی طاغوت مصر هم در این جنایت همکاری کامل داشت و آب و خوراک نظامیان و بنزین هواپیماها نیز توسط حکومت سکولار ترکیه تامین می شد.  

البته سرلشکر محمد فرید التهامی رئیس اطلاعات عمومی مصر هم در همان زمان با رهبران اطلاعاتی و ارتشی اسرائیل ملاقات نمود و هدف از این دیدار و ملاقات را برنامه ریزی و هماهنگی جهت وارد نمودن ضربه‌ای نظامی به غزه و حماس عنوان کرد و خطاب به رهبران رژیم صهیونیستی گفت: کشورهای حاشیەی خلیج فارس هزینه‌های هنگفت جنگ علیه حماس را تقبل نموده‌اند مشروط به اینکه ضربه سنگینی به آن وارد کنند.!

درخواست عمده ی این نظامی ارشد حکومت سکولار مصر از رهبران صهیونیست عبارت بود از: زدن ضربه‌ای کمرشکن به جنبش حماس و شاخه نظامی آن، که این یکی از برنامه‌های تکمیلی نامبرده جهت نابودی «اخوان المسلمین» است.

سرلشکر التهامی گفت: آمدن او به اسرائیل و دیدارش با شما پس از رایزنی‌های گسترده با رهبران عربستان و امارات بوده است؛ در ضمن رهبران آن دو کشور آماده‌اند تمام هزینه‌های جنگ اخیر را تقبل نمایند.

رژیم آل سعود و متحدین منطقه ای آن به این شکل در نابودی حرکتهای جهادی خیانت کرده و با تمام کفار بر علیه اهل جهاد متحد شده اند، اما سبک کار آنها یکسان است :

  1. ابتدا از طریق علمای درباری که مجریان جنگ روانی آنها هستند برچسبی به این مسلمین مجاهد می زنند و به این شکل می خواهند بگویند که تنها با این فکر و جماعت می جنگند نه با مجاهدین . مثلاً به مجاهدین غزه می گویند اخوان المسلمین هستند و نجدی ها و سایر گروههای مخالف را با خود همراه می کنند یا به اتحادیه ی مجاهدین شافعی – زیدی یمن می گویند رافضی هستند یا به سایرنی می گویند خوارج و… (در حالی که پشتیبانی از هر کافری بر علیه هر مسلمانی کفر بواح و از ونواقض اسلام است)
  2. به دنبال این «عملاً» تمام کمکهای خود به دشمنان را از طریق یکی از اعضای شناخته شده ی خود انجام می دهند و خود سعی می کنند «زباناً» جانب مسلمین ستمدیده ی فلسطین را بگیرند. همان کاری که اردوغان هم بارها و بارها انجامش داده است و همین دیروز هم  وزرای خارجه ی اردن و عربستان در تماسی تلفنی انجامش دادند.

این کشورهای فاسد و دست نشانده ی منطقه بویژه دول عربی خاورمیانه و خلیج فارس از آرمان های ملت فلسطین و سایر ملل اسلامی تحت ستم عملاً فاصله گرفته و در جبهه ی کفار سکولار جهانی و طاغوتهای منطقه ای قرار گرفته اند، به همین دلیل نباید از این پیشنهاد جدید امارات به رهبران رژیم صهیونیستی تعجب کنید که به گفته ی کارشناس حقوق بین‌الملل و رئیس انستیتوی اروپایی حقوق و روابط بین‌الملل اروپا در بروکسل: «محمد بن زاید» ولی‌عهد ابوظبی درباره غزه به «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی پیشنهاد فرستادن مزدور به اسرائیل را به نتانیاهو داده است همچون کسانی که در یمن می‌جنگند و امارات آن‌ها را تأمین مالی می‌کند تا به صورت زمینی به غزه حمله کنند».

این چهره ی واقعی همان امارات و آل سعودی است که شبکه های منتسب به اهل سنت ایران چون کلمه و نور و … برای آنها کار می کنند و در راستای اهداف آنها قدم بر می دارند.