با شک و گمان خون معصوم انسانها مباح نمی شود [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۷)]
شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله [۱]
با شک و گمان خون معصوم انسانها مباح نمی شود:
همچنانکه عرض شد نصوص قطعی و واضح و صریح آیات و احادیث به حرام بودن خون مومنین اشاره دارد، در این صورت با شک و احتمال و ظن نمی توان حکم به قتل یک مسلمان داد به همین دلیل با شک و احتمال و ترس از اینکه نکند فلان اتفاق بیافتد یا نیافتد نمی توان به قتل مسلمینی که کفار به عنوان سپر انسانی از آنها استفاده کرده اند حکم داد؛ اما چنانچه شورای متخصصین امر و مراجع ذی صلاح تشخیص دهند و با قاطعیت به یقین برسند که ضرورتی حتمی اقتضاء می کند که دست به عملی زد که ممکن است منجر به قتل این سپر انسانی نیز شود در چنین وضعیتی جمهور فقهاء حنفی و مالکی و جعفری و شافعی و حنبلی انجام عملیات را مجاز دانسته اند؛ [۲] اما در هر حال مجاهدین باید تا آنجائی که می توانند از صدمه زدن به سپر انسانی خود داری کنند [۳] و در تیر اندازی و انجام عملیات هدفشان کفار باشد و با آنکه ممکن است به حکم ضرورت قصد حسی نسبت به کشتن سپر انسانی داشته باشند اما قصد قلبی آنها کشتن کفار باشد نه کشتن سپر انسانی بوجود آمده توسط کفار. [۴]
با چنین شرایطی و بر اساس رای شورای اولی الامر تحت مدیریت «۳ابزار»، در حالت ضرورتی قطعی و کلی، انجام عملیات بر علیه کفار آشکار ۶گانه که ممکن است منجر به هدف قرار گرفتن سپر انسانی شود به مقاصد شریعت نزدیکتر است؛ چون به صورت قطعی و یقینی علم پیدا کرده ایم که ترک عملیات به بهانه ی وجود سپر انسانی منجر به اشغال دارالاسلام و تسلط دشمن بر دارالاسلام و کشته شدن همه ی مسلمین از جمله سپر انسانی می شود.
در اینجا سپر انسانی در هر حال قطعاً و یقیناً کشته می شود، حالا یا به دست کفار کشته می شود که مفسده ی بزرگی چون مسلط شدن دشمن بر تمام مسلمین به دست می آید، و یا به دست مسلمین کشته می شود که هم دشمن نابود می شود و هم تمام مسلمین نجات پیدا می کنند. [۵]
امام محمد غزالی طوسی شافعی مذهب رحمه الله که خودش یکی از شاهدین جنگهای صلیبی و جنایات صلیبی ها بوده با در نظر گرفتن مصلحت ضروری و قطعی و کلی می گوید: زمانی که کفار دسته ای از مسلمین اسیر شده را به عنوان سپر انسانی قرار دهند اگر ما به این سپر انسانی حمله نکنیم و دست از جنگ بکشیم این کفار به ما صدمه می زنند و بر «دار الإسلام» تسلط پیدا می کنند و تمام مسلمین را می کشند؛ اما اگر ما به سوی این سپر انسانی تیراندازی کنیم مسلمان بی گناهی را کشته ایم که جرمی مرتکب نشده است و کشتن چنین بیگناهانی را شرع اجازه نداده است، با این وجود اگر ما دست از جنگ بکشیم (که در آن اجباراً باید به سوی این سپر انسانی هم تیر اندازی شود) کفار بر تمام مسلمین مسلط می شوند و سایر مسلمین به همراه همین اسرا را نیز به قتل می رسانند.
در اینجا می توان گفت: این اسیر در هر حال کشته می شود اما حفظ جمیع مسلمین نزدیکتر است به مقصود و هدف شریعت؛ چون ما می دانیم که هدف و مقصود شریعت قطعاً کم کردن کشته ها و کوتاه کردن راه است و ما می توانیم به این شکل به اندازه ی توان خود آمار این کشته ها را کاهش دهیم، اینهم با توجه به مصلحتی است که مسلمین در حال اضطرار و ضرورت در آن افتاده اند که مقصود شریعت است و به یک دلیل یا اصل مشخصی نیست بلکه دلایل بی شماری برای انجام آن وجود دارد.[۶]
می بینیم که امام محمد غزالی رحمه الله در همین کتاب المُستَصفى من علمِ الأصولِ چنین عملی را با داشتن سه ویژگی و صفت معتبر می داند : ۱- ضرروی است ۲- قطعی است ۳- کلی و همگانی است[۷]
ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :با شک و گمان خون معصوم انسانها مباح نمی شود [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۷)]