سودبران از عدم مشارکت ما در انتخابات ایران و آثار سوء آن بر زندگی اجتماعی ما

سودبران از عدم مشارکت ما در انتخابات ایران و آثار سوء آن بر زندگی اجتماعی ما

به قلم: ابوبکر بوکانی

کشورهای مختلف در برابر مسئولیتهای اجتماعی موضع گیری های مختلفی دارند. به عنوان مثال کشوری چون استرالیا حضور در انتخابات را الزامی داند و کشورهای دیگر با حزب بازی های خاص سرمایه داری (مثل آمریکا و…) یا سوسیالیستی (مثل چین و…) ارزشی برای حضور یا عدم حضور مردم قائل نیستند، یا مسلمین در دارالاسلام مشارکیت در مسئولیتهای اجتماعی را یک حق و در مواردی که باعث تقویت یا تضعیف دارالاسلام شود را یک وظیفه و تکلیف شرعی می دانند.

مشارکت اجتماعی به هر حال باعث شکوفائی اجتماعی می شود و افراد زیادی هستند که به این مهم پی برده اند. پس بدون شک در این انتخابات شهر و روستا و ریاست جمهوری دارالاسلام ایران کسانی هستند که قطعاً رای خواهند داد و افرادی هم انتخاب خواهند شد، در این صورت چه مردم مثل آمریکای سال ۲۰۱۰ به میزان۴۱٫۵۹ مشارکت داشته باشند چه کمتر یا بیشتر به هر حال افرادی انتخاب خواهند شد، اما عدم مشارکت شما که خودت را طرفدار شریعت الله می دانی به سود چه کسانی خواهد بود؟

در این صورت قبل از داشتن دغدغه ی اینکه یکی انتخاب خواهد شد یا نه؟ و این کرسی های شوراهای مختلف در روستاها و شهرها و ریاست جمهوری خالی می مانند یا نه؟، به این فکر کن که در این جنگ روانی (که بین دارالاسلام ایران که سقفی برای همه ی ماست) و کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی به وجود آمده است شما در کدام سو قرار گرفته ای ؟

همه می دانیم که کفار سکولار جهانی و بخصوص تمام احزاب سکولار خارج نشین و دارودسته ی منافقین با فضاسازی منفی و پرحجم دستگاه‌های تبلیغاتی خود جبهه ی متحدی جهت دلسرد کردن مسلمین از انتخابات را تشکیل داده اند و آشکارا با حکومت اسلامی چه شیعی یا سنی آن سر جنگ و ناسازگاری دارند، هدف اینها اصلاح جامعه بر اساس مذاهب اسلامی نیست بلکه نابودی مذاهب اسلامی در مسائل حکومتی و اجرائی و قوانین است.

پس فکر کن، برای من و شما دو جبهه بیشتر وجود ندارد، یا جبهه ی دارالاسلام ایران است (با تمام نواقصی که دارد) یا جبهه ی مثلث کفار سکولار جهانی و مرتدین و دارودسته  ی منافقین محلی که در کل مشروعیت اسلام(چه شیعی و چه سنی آن) برای حاکمیت را هدف قرار داده و بر سکولاریسم در برابر اسلام توافق کرده اند.

در این صورت واضح است که سود بران اصلی در عدم مشارکت شما در این مسئولیت اجتماعی تنها جبهه ی کفار و مرتدین سکولار و دارودسته ی منافقین است؛ پس کسی که شما را به این جبهه ی شیطان دعوت می کند یا دشمن دروغگوئی است که می خواهد شما را فریب دهد یا دوست جاهلی است که فتواهای تحریم در انتخابات کشورهای سکولار را بر دارالاسلام ایران تحمیل می کند.  

 بدون شک در همین روستا و شهر شما که ما روزانه با مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و رفاهی و … آن سروکله می زنیم  برای یک مسلمان انتخاب فردی مناسب برای رسیدگی به مستولیتهای مختلف در واقع انتخاب شخص برای میدان خدمت و سبقت گرفتن در خیرات است.

آیا یک دشمن و یا شخص جاهلی می تواند منبع خدمت و خیر شود؟ آیا با عدم مشارکت شما میدان برای جاهلین و حتی خائنین و نفوذی ها باز نمی شود؟ اگر این نخاله های صاحب قدرت شدند آیا آثار مخرب فعالیتهای اینها تا دهه ها بعد از رفتن اینها در جامعه ی ما باقی نمی ماند؟

با مثالی خدمت شما عرض کنم : یکی از وظایف شوراهای روستا و شهر انجام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و ادبی و اموزشی است . زمانی که شما کناره گیری می کنی و انسانی نفوذی و فاسد سکولار نماینده می شود می بینیم که هزینه ای که برای این فعالیتها بر اساس «مذهب» ما تعیین شده صرف انجام فعالیتهای ضد اسلامی مثل برگذاری مراسم نوروز و آنهمه فساد در آن می شود که گاه طرفداران احزاب سکولار و مرتد محلی هم آزادانه با پوشیدن لباس مرتدین بر علیه فرهنگ اسلامی ما تبلیغ می کنند. حتی زنهای آنها نیز با پوشیدن لباسهای مردانه ی مرتدین به رقص و پایکوبی و حضور در این مراسمها می پردازند و تو نظاره گری .

آیا تاثیرات این فعالیتهای مخرب فرهنگی کاملاً ضد اسلامی تا سالهای سال بر اذهان فرزندان و اطرافیان ما باقی نمی ماند؟ این تنها یک نمونه در سطح روستاست که همه دیده ایم، حالا بماند در سطح شهر و استان و کشور.

چشم انداز کنونی فعالیتهای طالبان در مصاحبه ی سخنگوی طالبان با رادیوی شریعت

چشم انداز کنونی فعالیتهای طالبان در مصاحبه ی سخنگوی طالبان با رادیوی محلی صدای شریعت

ارائه: ابوبکر الخراسانی

سوال: امارت اسلامی چرا آتش‌بس نمی‌کند؟

ذبیح الله مجاهد:آتش‌بس آرمان امارت اسلامی هم است و برای آن لحظه‌شماری می‌کنیم. امارت اسلامی سعی می‌کند همه عوامل بحران کنونی از بین برود تا ما به صلح دائمی برسیم. ما دو هدف عمده داشتیم، خروج کامل اشغالگران و اعاده نظام واقعی اسلامی.

امید است که هدف اول به زودی به دست آید. اما هنوز از هدف دوم در فاصله قرار داریم، چون اداره کابل هنوز آماده‌ی پذیرش نظام اسلامی نیستند و چنین امیدواریِ پیدا نشده که ما بدون جنگ به این هدف برسیم.

این  وظیفه مجاهدین امارت اسلامی است که تا آمدن  نظام اسلامی به مبارزه خود دوام می‌دهند. البته، سعی ما اینست که مذاکرات کامیاب شود و مشکل از راه مسالت‌آمیز حل شود. وگرنه تا  برپایی نظام اسلامی جهاد دوام می‌یابد.

سوال: پرسشی در اذهان مردم اینست که امارت اسلامی با امریکا توافق می‌کند اما با اداره کابل نه، و امریکایی‌ها را نمی‌کشد اما افغان‌ها را می‌کشد؟

ذبیح الله مجاهد: کشتن افغان‌ها هرگز مطلوب ما نیست. البته، در جریان بیست ساله‌ی گذشته حلقه‌ای در بین افغان‌ها موجود بوده که در پهلوی اشغال رسما ایستاده بودند و حکم مرگ آن‌ها شرعا و عرفا عین حکم مرگ اشغالگران بود و است. این افغان‌های مجرم به دستور امریکا در برابر ملت خود جنگیده اند، ملت خود را کشته و شکنجه کرده اند و هنوز هم شعار می‌دهند که برای دفاع از نیویورک و واشنگتن می‌جنگند، اینگونه مردم در هر ملتی که باشند به حیث خائنان ملی شناخته می‌شوند و مرگ ایشان یگانه راهی برای نجات ملت است.

ما که با ایشان تعامل سیاسی می‌کنیم و از راه دیالوگ به پیش می‌رویم این احسان ما بر آن‌هاست. در حالی که اصولا این‌ها باید یا به زندان‌ها انداخته شوند و یا کشته شوند. مرگ این‌ها باید به مرگ افغان‌ها تعبیر نشود، این مرگ حلقه‌ی جنایتکاری است که مرتکب غدر و خیانت ملی شده اند.

عاقبت دیدید که جولانی در سوریه فی سبیل آمریکا و ناتو می جنگد؟

عاقبت دیدید که جولانی در سوریه فی سبیل آمریکا و ناتو می جنگد؟

به قلم: مجاهد مهاجر

چند سال است که ما به اهل سنت اطلاع رسانی می کنیم که دارودسته ی جولانی فی سبیل ناتو و آمریکا قتال می کند و از دین و جهاد و احساسات پاک جوانان به عنوان ابزاری جهت کسب قدرت و خدمت به اربابانش سوء استفاده می کند، اما عده ای که از دور نظاره گر بودند خیال می کردند ما به خاطر مخالفت با جولانی و دارودسته اش چنین سخنانی را بر زبان می رانیم.

با این وجود همه شاهد بودیم که زمانی جولانی دیدار با مشایخ خارج از سوریه را رد می کرد که حتی از مخالفین حکومت بشار اسد بودند  و قصد داشتند جلو جنگ تحمیلی جولانی بر علیه سایر گروهها را بگیرند اما جولانی جهت عوام فریبی می گفت : بگذار این دست من همچنان سفید و پاکیزه بماند.  یعنی دست دادن با شیوخ و اهل علمی که از طرفداران گروههای جهادی و مخالف حکومت بشار اسد بودند را باعث کثیف شدن دستش و عار می دانست و به این شکل با شعور و احساسات جوانان حماسی بازی می کرد.

با تمام این خیمه شب بازی ها امروز ما شاهد دیدار رسمی و دست دادن جولانی با جاناتان پاول افسر نیروهای اطلاعاتی و امنیتی انگلیس هستیم، روابطی که ما سالها قبل آن را افشاء کردیم امروزه روزنامه های مطرح جهان آن را بیان می کنند و حکومت سکولار انگلیس (عضو ناتو) در برابر این افشاگری ها سکوت کرده است.  

در کنار این باز امروزه ما شاهد هستیم که جیمس فری آمریکائی اعتراف می کند که جولانی از ۴ سال پیش پیامهائی را برای غرب فرستاده و درخواست دوستی و بازکردن کانالهائی جهت ارتباط و همکاری ‏داده است. این افشاگری توسط شیخ علی العرجانی مفتی‌ سابق دارودسته ی جولانی صورت گرفته است.

ای سربازان توهمی دارودسته ی جولانی بر اساس منهج خودتان حکم کسی که اینگونه فی سبیل آمریکا و ناتو می جنگد و دستش به خون هزاران مجاهد آلوده شده است که مخالف این حرکات خائنانه بودند چیست؟

شرعی شما زمانی حکم داد به مرتد شدن گروهی تنها به این دلیل که از آمریکا کمک مالی گرفته بودند و به همین دلیل در سال ۲۰۱۴ خون ۶۰ نفر از همین افراد را تنها در فوج ۴۶ ریختید!

آیا دقت کرده اید جولانی و دارودسته اش هم اکنون شماها را در چه وظیفه ای به کار می گیرد؟

آیا زمانش نرسیده از آلودگی های این گروه مافیائی خودتان را پاک کنید و با توبه ای صادقانه به اصلاح بپردازید؟

در دارالاسلام ایران عامل هویت بخش مسلمین چیست؟

در دارالاسلام ایران عامل هویت بخش مسلمین چیست؟

به قلم: مسعود سنه ای

برای یک انسان «هویت» مجموعه ای از عقاید و نگرشها و ویژگیهای خاصی است که او را از دیگران متمایز می کند و زمانی که مسلمین از «هویت» صحبت می کنند بدون آنکه کسی مخالف باشد همه ی فرقه ها و مذاهب اسلامی می گویند هویت ما «اسلام» و عقاید اسلامی است .

به نظر شما چه چیزی سلمان فارسی و محمد عربی و بلال حبشی و صهیب رومی و جابان الکوردی  را از ابولهب عمومی پیامبر و ابوجهل متمایز می کرد؟ تنها اسلام بود.

در اینجا ابولهب عموی رسول الله صلی الله علیه وسلم با آنکه در نژاد به رسول الله صلی الله علیه وسلم نزدیکترین بود، و با آنکه آذر پدر سیدنا ابراهیم علیه السلام بود و با آنکه نوح علیه السلام دارای پسری ناخلف بود اما نژاد نتوانست اینها را به هم گروه بزند و عامل هویت بخشی «نژاد» نبود، بلکه  هویت مسلمین را «اسلام» تعیین می کرد.

با این وصف «خودی» یعنی کسی که مسلمان است و «غیر خودی» یعنی کسانی که از دایره ی اسلام خارج هستند. معیار «اسلام» است نه نژاد یا طبقه ی اقتصادی و حکومتی و …. و هویت یک مسلمان  مقوله ای عقیدتی است و ربطی به خون و نژاد و رنگ پوست و … ندارد و تمام مسائل دیگر چون وطن و برادری و روابط داخلی و خارجی و … بر اساس هویت اسلامی تعریف می شود.

اسلام به جای هویت نژادی و وطن نژادی به ما «دارالاسلام» را معرفی می کند و این «دارالاسلام» سقفی است برای تمام کسانی که در این منزل سکونت دارند و فرق ندارد این مسلمین اداره کننده ی «دارالاسلام»  مثل طالبان ملاعمر حنفی است یا مثل فاطمی های زمان صلاح الدین ایوبی شیعی فاطمی است یا … مهم این است که این شخص مسلمان باشد و مجری قوانین اسلامی بر اساس یکی از مذاهب اسلامی باشد؛ در برابر این دار و سرزمین هم تنها «دارالکفر» وجود دارد که مجری قوانین کفری است و فرق ندارد این مجریان قوانین کفری هم نژادهای ما باشند یا دیگرانی که خود را بر ما تحمیل کرده اند.  

 دارالاسلام ایران دارای دو قانون مجزاست: یکی قانون اساسی که بر اساس مذهب شیعه ی جعفری است  و دیگری قوانین محلی و منطقه ای که در مناطق حنفی نشین بر اساس مذهب حنفی و در مناطق شافعی نشین نیز بر اساس مذهب شافعی است.

جهت ارتباط تمام لهجه ها و قومیتهای مختلف نیز از قرن چهارم به بعد زبانی مشترک از قومیتهای مختلف ایرانی تولید شد که اسم آن را «فارسی» گذاشتند چون رسول الله صلی الله علیه وسلم به تمام قومیتهای آن زمان حکومت ساسانی که از تیسفون در عراق شروع می شد و به مرزهای چین ختم می شد عنوان «فارس» داده بود .

یعنی  شما در هیچ جای این سرزمین نژادی به نام فارس پیدا نمی کنید حتی در استان فارس، بلکه کسانی از قومیتهای مختلف را می بینید که در کنار زبان مادری خود جهت ارتباط با دیگر قومیتها با این زبان مشترک صحبت می کنند، مثل بخشی از هندی ها که امروزه در پاکستان و هندوستان با زبان «اردو»(به معنی زبان ارتش) صحبت می کنند که این زبان از مشترکات زبانهای قومیتهای مختلف موجود در ارتش مسلمین درست شد.

به این شکل در کنار به رسمیت شناختن خورده فرهنگهای مختلف، هویت مسلمین در دارالاسلام ایران با اسلام و حتی با مذهب آنها به رسمیت شناخته شده است؛ یعنی فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و … شافعی ها و حنفی ها و زیدی ها و حنبلی ها و جعفری ها در دایره ی «مذهب» آنها تعریف می شود نه در دایره ی «نژاد» آنها.

باید بدانیم در دارالاسلام ایران تنها دو گروه هستند که هویت نژادی را در برابر هویت اسلامی قرار داده اند: یکی احزاب سکولار (مشرک) و دیگری گروههای سکولارزده (دارودسته ی منافقین) هستند.

انتخابات شوراهای مختلف ایران آزمونی جهت تعیین جبهه ی جنگ روانی شما

انتخابات ایران آزمونی جهت تعیین جبهه ی جنگ روانی شما

به قلم : ابوبکر الخراسانی

امروز در رسانه ها مشاهده کردیم که نزدیک به ۳۲ حزب سکولار مخالف دارالاسلام ایران انتخابات را تحریم کردند، علاوه بر این گروهها و احزاب و ضرارهای وابسته به دارودسته ی منافقین داخلی هم با ادبیاتی شبه اسلامی و بهانه های عوام فریبانه باز در جبهه ی این سکولاریستها قرار گرفته و مسلمین را به عدم شرکت در انتخابات شوراهای مختلف محلی و ریاست جمهوری دعوت می کنند.

در کنار این جنگ سرد احزاب مختلف سکولار خارج نشین و دارودسته ی منافقین داخلی باز ما شاهد مانور دهی هوائی رژیم صهیونیستی و تهدید دارالاسلام به انجام عملیات نظامی و جنگ گرم هستیم که با حمایت مستقیم آمریکا و ناتو صورت می گیرد. در این صورت کاملاً واضح است که جبهه ی جنگ روانی در خدمت جبهه ی جنگ مسلحانه است.

در برابر این جبهه ی جنگ سرد و گرم دشمنان باز ما شاهد جبهه ای از تمام شریعت گرایان در سراسر دنیا هستیم که از دارالاسلام ایران در برابر تمام کفار حمایت می کنند حتی اگر با یک کلمه باشد چه رسد به فتوای علمائی چون ماموستا کریکار فک الله اسره و شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله و صدها عالم اهل سنت داخل و خارج ایران .

در این صورت واضح و آشکارا ما شاهد دو جبهه ی مختلف هستیم که سومی ندارد، یا جبهه ی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین داخلی است، یا جبهه ی دارالاسلام ایران که تمام شریعت گرایان و مومنین آگاه و صادق در آن قرار گرفته اند.

در این صورت هر گفتار یا عملی که باعث «تضعیف» جبهه ی مومنین و بخصوص دارالاسلام در برابر جبهه ی کفار و دارودسته ی منافقین و دارالکفرها گردد چنین گفتار یا عملی حرام است و باید از انجام آن پرهیز کرد؛ بدون شک عدم شرکت در انتخابات باعث تقویت جبهه ی کفار و تضعیف دارالاسلام و ضایع کردن حق الناس، حداقل در جنگ روانی می گردد .

هم اکنون انتخابات شوراها در دارالاسلام ایران در واقع هم آزمونی برای شریعت گرایان و مومنین و هم زنده کردن یک واجب شرعی به نام «شورا» در مساله ی مدیریتی و حکومتی است و بدون شک بر اساس قاعده ی «ما لا يتم الواجب إلا به، فهو واجب» هر چه چیزی که باعث  زنده کردن هر واجبی شود خودبه خود واجب می شود و هر واجبی که بر تک تک افراد واجب الشرایط فرض باشد بدون شک فرض عین است و کسی که در انجام هر فرض عینی کوتاهی کند دچار جرم و گناه شده است.

در تضعیف و نابودی و یا زنده کردن فرض «شورا» که قرنها بعد از خلافت راشده در جوامع اسلامی از بین رفته بود و حتی همین الان هم در سرزمین وحلی توسط حکام فاسد آل سعود و … نادیده گرفته شده است در کدام جبهه قرار گرفته ای؟

در این آزمون خودت را در کدام جبهه قرار داده ای؟

اگر جزو رفوزه ها قرار گرفتی و مومنین و دارالاسلام ایران بر اساس کارنامه ات با تو معامله کردند مقصر اصلی کیست؟

اعضای کنونی دارودسته ی جولانی را چه کسانی تشکیل می دهند؟

اعضای کنونی دارودسته ی جولانی را چه کسانی تشکیل می دهند؟

به قلم: مجاهد مهاجر

امروزه برای ما عادی شده است که هر از چند گاهی دسته ای از طرفدار جماعت دوله یا حراس الدین یا حتی انصارالاسلام و دیگر گروههای مسلح منتسب به اهل سنت در ادلب و اطراف ادلب را ببینیم که توسط دارودسته ی نجدی جولانی به بهانه های واهی دستگیر می شوند و سپس با انواع شکنجه های جسمی و روحی  و اعدام روبرو می شوند.

بعد همه دیده ایم که در صورت لزوم و زمانی که افکار عمومی مسلمین متوجه جنایات دارودسته ی جولانی می شود، گروه جولانی اقدام به اعتراف گیری از همین زندانی ها و دستگیر شده های بی پناه می نمایند و شخص زندانی مجبور می شود در برابر دوربین به کارهائی اعتراف کند که نکرده و افکاری را رد و نقد کند که نداشته .

با آنکه اعتراف اجباری در کشف حقیقت هیچ اعتباری ندارد اما توسط دارودسته ی جولانی و سایر طاغوتها و ظالمین همچون یک ابزار مورد استفاده قرار می گیرد.

ما تمام این جنایات دارودسته ی جولانی را در حالی مشاهده می کنیم که همه ی قربانی ها از مسلمین اهل سنت و تماماً از همفکران نجدی خودشان هستند و شما به عنوان مثال مشاهده نمی کنید که این گروه مافیائی از یک مزدور سکولار وابسته به آمریکا و ناتو اعترافگیری کرده باشد و یا حمله ای به سوی مرتدین سکولار اوجالان ببرند که مرتکب آنهمه جنایت شده و می شوند و مزدوران مستقیم آمریکا در منطقه هستند.  

هم اکنون کم هوش ترین مسلمان نیز می داند که دارودسته ی جولانی مزدورانی مسلح هستند که ادای اهل جهاد را در می آورند . اینها مستقیماً فی سبیل آمریکا و ناتو می جنگند و کشت و کشتار این گروه مافیائی ربطی به جهاد و منهج جهادی اسلامی ندارد .

این تنها سخن ما نیست بلکه فتوا و حکم شرعی علی العرجانی شرعی سابق دارودسته ی جولانی است که سالها با این گروه بوده و به صراحت خطاب به کسانی که بعد از آشکار شدن گمراهی های جولانی همچنان به دنبال او هستند می گوید کسانی که باز از جولانی حمایت می کنند:

۱٫ یا مزدور هستند که این نشانه ی فرومایگی و پست بودن آن هاست

۲٫ یا از افراد دروغگو هستند که نشانه ی نفاقشان است.

که در هر دو حال نباید به آنها اطمینان کرد و حتی نباید سخنی را نیز از آنها پذیرفت ”

این ماهیت گروهی است که دارودسته ی چند نفره ی ملا فتاحی و پس مانده های انصارالاسلام بخشی از آن شده اند.

آیا خیری در مزدوران و دارودسته ی منافقین و این گروه وجود دارد؟

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۵)

«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۵)

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

سوالات (۲) 

س ۶: بیشتر کسانی که باعث کشت و کشتار شده اند و به نام تترس یا هر عنوانی مسلمین را به ناحق کشته اند از اهل علم نبوده اند و اهل علم آنها را تزکیه نکرده اند. مگر غیر از این است؟

ج:  ابتدا بسیار مهم است که روشن شود که منظور شما از اهل علم کدام دسته از ملاها و مولوی ها  شیوخ است؟  نکته دیگر اینکه لازم است به نکته ی مهمی اشاره کنم که در واقع نوعی آسیب شناسی جهاد و اهل آن به شمار می رود .

در جهاد و جنگ مسلحانه اصل بر وحدت فرماندهی و وحدت دستور است و جنگ مسلحانه تحت هیچ عنوانی تعدد و تفرق را نمی پذیرد، برخلاف جریانات مختلف فکری و اجتهادی که می توانند در شورائی واحد متعدد و مختلف باشند.

 معیار برای رهبریت در اسلام هم بر این است که این رهبریت باید مجتهد باشد یا به قول شیعه ها باید فقیه باشد. در این زمینه بین هیچ یک از مذاهب اسلامی اختلافی وجود ندارد .

 زمانی که رهبر در چنین جایگاهی قرار بگیرد می تواند طیفهای مختلف جامعه را مدیریت و هدایت کند، اما زمانی که این رهبریت وجود نداشته باشد این طیفهای مختلف بر اساس تجربه و خطا به پیش می روند و گاه در جایگاهی قرار می گیرند که خودشان می شوند رهبر و معیار.

الله تعالی با خطاب قرار دادن مومنین می فرماید:  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا و از پیغمبر اطاعت کنید، و از صاحبان امر از خودتان اطاعت کنید)، فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ (و اگر در چیزی اختلاف داشتید آن را به خدا و پیغمبر او برگردانید،) إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ (اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید) . ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا (نساء/۵۹) این کار برای شما بهتر و خوش سرانجام تر است .‏

اگر به « وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ – صاحبان امر از خودتان باشند» با «فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ – برای حل کردن تمام  مشکلات به قرآن و سنت برگردید» دقت کنیم بسیار ساده و آسان متوجه می شویم که رهبر جامعه باید یکی از مومنین باشد و بر اساس قرآن و سنت حکم کند و اگر در موردی اختلافی پیش آمد باید برای حل آن به قرآن و سنت مراجعه کند.

در این صورت مومنی که به عنوان رهبر انتخاب می شود نمی تواند به غیر قرآن و سنت حکم کند «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ» (یوسف/۶۸) و در اختلافاتی هم که به وجود بیاید نمی تواند به غیر قرآن و سنت مراجعه کند، چون « وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِن شَیْءٍ فَحُکْمُهُ إِلَى اللَّهِ (شوری/۱۰) در هر چیزی که اختلاف داشته باشید، حکم آن به خدا واگذار می‌گردد.

پس کسی می تواند رهبر میدانهای جهاد و اداره ی امور زندگی حکومتی مومنین شود که در قانون و حقوق اسلامی متخصص باشد، و به قول اهل فقه: باید مجتهد باشد . به همین ترتیب در سلسله بحثهائی که در مورد «وحدت آگاهانه، هدفمند و حرکتی» و «دارالاسلام و دارالکفر» داشتیم در بخش رهبریت سخنان اهل فقه را بیان کرده بودم که لازم می بینم جهت تذکر و یادآوری این سخنان اهل فقه رحمهم الله را خدمت شما بازگو کنم:

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۵)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۴)

«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۴)

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

جمع بندی و سوالات 

می توانیم واضح و آشکار از منابع شرعی ببینیم که اصل بر عصمت و حرام بودن خون و مال مسلمان است و ریختن به ناحق خون مسلمان و تلف کردن مالش حرام است «كُلُّ المُسْلِمِ علَى المُسْلِمِ حَرامٌ، دَمُهُ، ومالُهُ، وعِرْضُهُ»[۲] و حکم کفار معاهد و اهل ذمه هم در این زمینه همچون حکم مسلمین است.

و با استناد به  منابعی چون: «وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ» (بقره/۱۹۰) متوجه می شویم که اصل بر این است که هر کسی از دشمن که در جنگ مشارکت دارد کشتنش مجاز است و فرقی ندارد جزو جنگجوها باشد یا نباشد و کشتن زنان و کودکان و پیران و تمام کسانی که مشابه اینها در جنگ مشارکت ندارند جایز نیست چون در کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب بر خلاف کفار سکولار(مشرک) علتی که باعث می شود شخص کشته شود توانائی و مشارکت شخص در جنگ است نه فقط کفر او.      

زمانی هم که دشمن این موارد ممنوع شده را به عنوان سپر انسانی و مالی مورد استفاده قرار می دهد بر اساس «الضَّرُورَاتُ تُبِيحُ المَحظُورَاتِ»[۳] در هنگام ضرورتی قطعی و همگانی جهت محافظت از اسلام و دارالاسلام و مسلمین و جلوگیری از پیشروی و قتل عام بیشتر مسلمین و نابودی ارتش مسلمین صدمه زدن به این موارد منع شده بر اساس «مٰا أُبیحَ‏‎ لِلضَّرُورَةِ يُقَدَّرُ بقَدْرِها»[۴] یا «تُقَدَّرُ الضَّرُورَاتُ بِقَدْرِهَا»  به اندازه ی لازمی که بتواند این ضرورت را از بین ببرد نه بیشتر از آن مباح می شود، آنهم به شرطی که ترس آن برود که با ترک جنگ با کفار ضرر قطعی و عام بیشتری متوجه مسلمین شود و تیر اندازی و حمله به این سپر انسانی در هنگام جنگ باشد و هیچ راه دیگری وجود نداشته باشد که از آن راه بتوان به کفار دست پیدا کرد مگر بعد از تیر اندازی به این سپرهای انسانی، و زمانی که از روی ناچاری و اجبار مجبور به تیر اندازی شدیم باید تا جائی که می توانیم و امکانش هست از هدف قرار دادن و ضربه زدن به این سپرها دوری کرد و هدف و قصد و نیت مجاهدِ تیرانداز و انجام دهنده ی عملیات از تیر اندازی و عملیاتش کفار محارب باشد و دست یابی به مصلحت موجود در هدف قرار دادن کفاری که به این سپرها تترس کرده اند بر شک و خیال غلبه کرده باشد.

زمانی هم که این حالت ضرورت از بین می رود و مسلمین از شر دشمن در امان هستند و ترسی از آنها بر مسلمین وجود ندارد بر اساس قاعده ی «مَا جَازَ لِعُذْرٍ بَطَلَ بِزَوَالِهِ» صدمه زدن به این سپر انسانی از مسلمین و اهل ذمه و حتی معصوم الدمها از کفار غیر معاهد نیز جایز نیست چون اهل ذمه نیز در مساله ی تترس حکمشان همچون حکم مسلمین است.

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۴)

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۳) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۳)]

«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۳) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۳)]

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۳)

  • «ضَمَان» در حالتی که ضرورت رفع شده و ضرورتی وجود ندارد و شخص به خاطر «نیاز» جنگ مرتکب کشتن سپر انسانی از مسلمین شود

در اینجا هم باز فقهاء همان قول سابق را دارند و غیر از حنفی ها [۲] (که امام الحسن بن زياد حنفی هم باز با اتفاق سایر فقهاست[۳]) تمام فقهای مالکی و شافعی و حنبلی[۴] و اوزاعی و لیث[۵] و جعفری ها[۶] بر این باورند که شخص تیر انداز و انجام دهنده ی عملیات که خون مسلمانی را در غیر حالت ضرورت ریخته است گناهکار و مجرم است، چون اقدام به قتل مسلمان حرام است و ترک قتل کافر جایز است، و نمی توان با توصل به امر حرام و محظوری یک امر مباح را انجام داد، حالا چه رسد به روح یک مسلمان. [۷]

به عنوان مثال زمانی که سکولاریستهای (مشرکین) قریش مانع حضور حجاج دارالاسلام به مکه می شوند الله تعالی می فرماید: وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۖ لِّيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ ۚ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا (فتح/۲۵) اگر مردان و زنان مؤمنی را لگدمال نمی‌کردید که ( در میان آنان هستند و) شما ایشان را نمی‌شناسید و از این راه عیب و عار و زیان و ضرری ناآگاهانه به شما نمی‌رسید ( خداوند هرگز مانع این جنگ نمی‌شد . دست شما را از ایشان کوتاه کرد) تا خدا هر که را بخواهد غرق رحمت خود سازد. اگر (کافران و مؤمنان ضعیفی که در مکه نهانی ایمان آورده‌اند) از یکدیگر جدا می‌بودند، کافران ایشان را (با غلبه شما بر آنان) به عذاب دردناکی گرفتار می‌کردیم.‏

در اینجا هنوز ضرورت جنگی وجود ندارد و مسلمین دارالاسلام هم هرگز برای جنگ نیامده بودند، و ضرورت بیعت بر مرگ رضوان با صلح حدیبیه هم از بین می رود، بر خلاف زمان فتح مکه که مسلمین به نیت فتح پایتخت سکولاریستهای جزیره العرب حمله کرده بودند .

در هنگامی که ضرورتی وجود ندارد الله تعالی به دلیل اینکه مومنین را نمی توان از کفار تشخیص داد به خاطر وجود این مومنین صدمه زدن به این کفار را منع می کند چون صدمه زدن به این کفار ممکن است منجر به صدمه زدن به مومنین هم شود. البته زمانی هم که ضرورت جنگی پیش می آید رسول الله صلی الله علیه وسلم مکانهائی را جهت عدم صدمه رسیدن به مومنین و حتی کفار غیر محارب هم اعلام می کند . از خانه های خودشان گرفته تا حضور در مسجد الحرام و یا خانه ی ابوسفیان و… و به این شکل راه را برای جدا کردن و تمیز مومنین و غیر محاربین از کفار محارب باز می کند.

به همین دلیل است که امام قرطبی رحمه الله در تفسیرش با آوردن اقوال مختلفی می گوید: اگر مومنین از میان کفار جدا می شدند که صدمه ای به آنها نرسد الله تعالی با شمشیر، کفار را عذاب می داد، ضحاک می گوید اما الله تعالی به خاطر این مومنین این عذاب توسط شمشیر را از کفار دور می کند … و ادامه می دهد: این آیه دلیلی است بر مراعات کافر در حرمت مومن، زمانی که اذیت کردن کافر ممکن نباشد مگر با اذیت کردن مومن.[۸] به همین شکل امام اوزاعی رحمه الله هم به این آیه استدلال می کند که الله تعالی چگونه به خاطر این مومنین عذاب با شمشیر مجاهدین دارالاسلام را از کفار سکولار قریش دور می کند.[۹]

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۳) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۳)]

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۲) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۲)]

«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۲) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۲)]

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۲)

الله تعالی می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ  (بیگمان کسانی که فرشتگان ( برای قبض روح در واپسین لحظات زندگی) به سراغشان می‌روند و ( می‌بینند که به سبب ماندن با کفّار در کفرستان ، و هجرت نکردن به سرزمین ایمان) بر خود ستم کرده‌اند، بدیشان می‌گویند: کجا بوده‌اید ( که اینک چنین بی توشه مرده‌اید و بدبخت شده‌اید؟) قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ  (عذرخواهان ) گویند: ما بیچارگانی در سرزمین (کفر) بودیم  (ونتوانستیم به قوانین شریعت عمل کنیم. چون به عنوان مثال در دارالکفرهای سکولاریستها اصلاً نمی توان به قوانین شریعت الله در اداره ی زندگی اجتماعی و حکومتی و … عمل کرد. فرشتگان بدیشان)) قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا  (گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن کوچ کنید؟) فَأُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیراً ‏(نساء/۹۷) جایگاه آنان جهنم است، و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی!‏

ابن کثیر رحمه الله می گوید: این آیه ی کریمه عام است در مورد تمام کسانی که در میان مشرکین (سکولاریستها) اقامت داشته باشند در حالی که قادر به هجرت باشند و توانائی برپای داشتن دین را نداشته باشند؛ چنین شخصی به اجماع (فقهاء) به نفس خودش ظلم کرده و مرتکب حرام شده است[۲] بر پا داشتن دین هم تنها شامل اعمال خاص فردی چون نماز و روزه و حج نمی شود بلکه برپا داشتن دین یعنی بر پا داشتن تمام دین با هر ۴ معنی و مفهومش، یعنی اسلام کامل با تمام محتویات آن. الان یا شخص ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودش بخشی از اسلام را انجام نمی دهد و دچار جرم می شود و خودش را به اندازه ی جرمش مستحق آتش جهنم می کند، یا اینکه به میل خودش در دارالکفرها می مانند و ۱- آگاهانه ۲- عمداً  خود را در جایگاهی قرار می دهند که بالاجبار مجبور به ترک بخشهائی از دین اسلام و عمل بر اساس قوانین غیر اسلامی و بخصوص قوانین سکولاریستها (مشرکین) می شوند و به این شکل اینها نیز قادر به عمل به بخشی از اسلام نمی شوند و مجبور به انجام قوانینی غیر از قوانین شریعت الله شده و مرتکب جرم می شوند و خودشان را به به اندازه ی جرمشان مشمول آتش و عذاب جهنم می کنند. فَأُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیراً ‏(نساء/۹۷)

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز جهت جلوگیری از این ظلم بزرگِ در حق شخص و دارالاسلام می فرماید:

  • لاَ تَسْتَضِيئُوا بِنَارِ الْمُشْرِكِينَ[۳] از آتش سکولاریستها (مشرکین) به خود روشنایی نکنید. یعنی فاصله ی خود با جوامع سکولار را رعایت کنید و به گونه ای نباشد که آتش آنها بتواند محل سکونت شما را روشن کند. 
  • لَا تُسَاكِنُوا الْمُشْرِكِينَ وَلَا تُجَامِعُوهُمْ فَمَنْ سَاكَنَهُمْ أَوْ جَامَعَهُمْ فَهُوَ مِثْلُهُمْ [۴] در لفظی دیگر «فليس منا [۵]»  در میان سکولاریستها (مشرکین) سکونت نکنید و در جمع آنان وارد نشوید، پس هر کسی در میان آنها سکونت کرد یا در جمع آنها حظور پیدا کرد؛ مانند آنان است. و در لفظی دیگر: از ما نیست.
  • من جامعَ المشرِكَ وسَكنَ معَهُ فإنَّهُ مثلُهُ [۶] هر کس با مشرک باشد و در کنار او سکونت کند و زندگی کند مانند او است.
  • أَنَا بَرِيءٌ مِنْ كُلِّ مُسْلِمٍ يُقِيمُ بَيْنَ أَظْهُرِ الْمُشْرِكِينَ [۷] من از هر مسلمانی که در بین سکولاریستها (مشرکین) اقامت داشته باشد، برائت می جویم.

امام الذهبي رحمه الله  می گوید : ظاهر این حدیث عمومی است و تمام کسانی را که اختیاراً و به میل خودشان با مشرکین یکجا می شوند و با آنها سکونت می کنند را در بر می گیرد و مشمول کسانی که ناتوان از هجرت باشند یا در حالت ضرورت و اضطرار قرار گرفته باشند نمی شود .[۸]  به این شکل این احادیث کسانی را خطاب قرار می دهد که در دارالکفر تحت حاکمیت سکولاریستها (مشرکین) زندگی می کنند و توان هجرت به دارالاسلام را نیز دارند اما هجرت نمی کنند.[۹]

بر این اساس بود بعد از تشکیل دارالاسلام مدینه کسانی از صحابه رضی الله عنه زمانی که می خواستند به رسول الله صلی الله علیه وسلم بیعت دهند یکی از مفاد بیعتشان این بود که از دارالکفر تحت حاکمیت سکولاریستها جدا شوند:

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۲) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۲)]