شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۱) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۱)]

«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۱) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۱)]

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۱)

حالا اگر مسلمانی در مقوله مالکیت و سایر حقوق فردی و اجتماعی دچار انحراف شد و خلاف این دستورات شریعت عمل کرد جهت حفظ مصلحت اجتماعی و عدالت، نهاد اجتماعی « ضَمَان» (تعهد، التزام ، به عهده گرفتن، کفالت[۲]، حفظ و حراست) و جبران خسارت وارد عمل می شود و شخص باید در همین دنیا جهت ایجاد و تداوم نظم، امنیت و عدالت اجتماعی پاسخگوی اعمال خودش باشد، و مسئولیت انحراف و نقض تعّهدات اجتماعی خودش را بپذیرد و خسارات وارده را جبران کند.  

درواقع « ضَمَان» همان شیء یا مالی است که در حفظ آن کوتاهی شده و باید خسارتی که وارد شده است جبران شود،[۳] این خسارت را باید ضامنی که متعهد شده جبران کند که در اینجا دارالاسلام  تحت حاکمیت«۳ابزار»  به همراه شخص ضرر رسان در این مسائل مالی متعهد هستند که دَین خسارت دیده را پرداخت کنند. 

در اینجا با تمرکز بر مساله ی تترس می گوئیم اگر دشمن به کسانی تترس کرد و کسانی را به عنوان سپر انسانی خود قرار داد که شرعاً تیراندازی به سوی آنها حرام است و مسلمین به سوی دشمن تیر اندازی کردند و این سپرهای انسانی هم مورد اصابت قرار گرفتند در این صورت از«ضَمَان» چه چیزی بر آنها لازم می شود و در مجازاتهای دنیوی چه چیزی متوجه آنها می شود؟

  • «ضَمَان» کشتن مسلمانی که به صورت سپر انسانی قرار گرفته است در حالت ضرورت:

فقهاء رحمهم الله در چنین حالت ضرورتی که مصلحت اسلام و دارالاسلام و ارتش بزرگتر از مصلحت حفظ سپر انسانی است از باب دفع مفسده ی بزرگ با احتمال مفسده ی کوچکتر، اتفاق دارند که بر شخص مجاهد تیرانداز و انجام دهنده ی عملیات نه گناهی است و نه مورد مواخذه قرار می گیرد و مسلمانی هم که به عنوان سپر انسانی قرار گرفته است شهادت رزقش شده است.[۴]باذن الله . 

با آنکه این مسلمان مجاهد و انجام دهنده ی عملیات که در حالت ضرورت و نیاز به خاطر مصلحت اسلام و دارالاسلام و ارتش مسلمین مجبور و مکره به قتل این سپرهای انسانی شده و مورد مواخذه قرار نمی گیرد و به اتفاق فقهاء قصاص هم نمی شود – چون قصاص با تجویز عملیات و تیراندازی در این حالات سازگار نیست[۵] – اما فقهاء رحمهم الله مساله ی «ضَمَان» را مطرح کرده اند، و چنانچه شخص انجام دهنده ی عملیات احتمال دهد که این سپر انسانی کشته می شود و علم داشته باشد و بداند که تیر اندازی او و عملیاتش منجر به قتل شخص مسلمان و اهل ذمه ای می شود که به عنوان سپر انسانی قرار گرفته است مشمول کفارت یا دیه می شود و دیه از بیت المال مسلمین پرداخت می شود چون انجام عملیات در حالت ضرورت بر علیه دشمنی که مسلمین را به عنوان سپر انسانی قرار داده است مصلحت ضروری و قطعی و عام اسلام و دارالاسلام و تمام مسلمین است.

البته در زمینه پرداخت دیه و کفاره هم بین فقهاء ۳ دیدگاه به وجود آمده است:

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :«ضَمَان» یا جبران خسارت وارده به سپرهای انسانی و مالی(۱) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۱)]

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :شروط و ظوابط مباح شدن خون سپرهای انسانی (۲) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۰)]

شروط و ظوابط مباح شدن خون سپرهای انسانی (۲) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۰)]

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

شروط و ظوابط مباح شدن خون سپرهای انسانی (۲)

  1. هیچ راه و وسیله ی دیگری برای جنگ با کفار و رسیدن به کفار وجود نداشته باشد مگر با تیر اندازی به سپر انسانی.

به زبانی دیگر: بر علیه این جبهه ی دشمن نمی توان جبهات سیتماتیک دیگری را باز کرد و از راهها و کانالهای دیگری به این دشمن حمله کرد مگر با کشتن این سپرهای انسانی.

امام قرطبی رحمه الله می گوید: کشتن سپر انسانی مجاز است و ان شاء الله در آن اختلافی وجود ندارد،  و آنهم زمانی است که مصلحتی ضررویِ کلیِ قطعیِ وجود داشته باشد. ضروری به این معنی : که امکان وصول و رسیدن به کفار وجود ندارد مگر با کشتن این سپر انسانی.کلی این است که با قتل سپر انسانی مصحلت همه مسلمین حاصل می شود. قطعیه نیز این است که مصلحت حاصل از قتل سپر انسانی، قطعی است. [۲]

ابن مفلح حنبلی رحمه الله نیز می گوید: اگر مسلمین را به عنوان تترس و سپر انسانی به کار گرفتند زمانی که جنگ در جریان نیست یا امکان دست یابی به کفار بدون تیر اندازی به این سپر وجود داشته باشد یا از شر این کفار محارب در امان باشیم ، تیر اندازی به سوی این مسلمین سپر شده جایز و صحیح نیست، اما اگر ترسی بر مسلمین باشد مثل جریان داشتن جنگ یا اینکه امکان دست یابی به کفار وجود نداشته باشد جز با تیر اندازی به این سپر انسانی در این صورت به سوی این سپر انسانی تیر اندازی می شود.[۳]

امروزه به دلیل پیشرفت تکنولوژی نظامی و اطلاع رسانی، راههای جنگ مسلحانه بسیار زیاد شده اند و می توان در مواردی بسیار ساده تر از گذشته از کشتن این سپرهای انسانی صرفنظر کرد و ۱- با تغییر روش ۲- و ابزار حمله ۳- و یا با تغیر مکان یا زمان حمله و عملیات، به هدف جهادی خود هم رسید.

علاوه بر این امروزه بر خلاف اسیر مکره در داخل زندانها و مراکز پلیس و پادگانهای نظامی و وزارتهای مختلف حکومتی و امثالهم که ثابت هستند اکثراً دشمنی که در خیابانها و کوچه ها پرسه می زند «اهداف متحرکی» هستند که ضربه زدن به آنها اکثراً نیاز به آگاهی های به روز شده ی نظامی و صبر و دقت کافی دارد.

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :شروط و ظوابط مباح شدن خون سپرهای انسانی (۲) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۲۰)]

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :شروط و ظوابط مباح شدن خون سپرهای انسانی (۱) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۱۹)]

شروط و ظوابط مباح شدن خون سپرهای انسانی (۱) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۱۹)]

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

شروط و ظوابط مباح شدن خون سپرهای انسانی (۱)

دیدیم و می بینیم که دسته ای بدون قید و بدون رعایت ظوابط تترس با استناد به تترس ریختن خون معصوم و حرام شده ی مردم را در عملیاتهای مختلف برای خود مباح می کنند که لازم است به ذکر شروطی پرداخت که فقهاء رحمهم الله برای هدف قرار دادن سپرهای انسانی که ریختن خونشان در شریعت حرام است این شروط را تعیین کرده اند:

  1. تشخیص داده شود که با ترک جنگ کردن با کفار به مسلمین ضرری حتمی و خطری قطعیِ محقَّق و بزرگتر مثل شکست ارتش «۳ابزار» و اشغال دارالاسلام و قتل عام سایر مسلمین و از بین رفتن اسلام در منطقه و  رخ دادن سایر مفاسد به اعضای دارالاسلام برسد که ابن تیمیه اتفاق علماء را در این زمینه آورده است[۲] و چنانچه در حالت سپر قرار دادن انسانها با ترک جنگ با کفار ضرری متوجه مسلمین نشود حکم  خون این سپرهای انسانی بر اصل آن باقی می ماند که حرام بودن است. «مَا جَازَ لِعُذْرٍ بَطَلَ بِزَوَالِهِ».

اگر کشتن سپرهای انسانی یا وارد کردن ضررهای مالی حرام شده ضرر و خسارتش بیشتر از ترک دشمن و انجام عملیات علیه دشمن باشد یا حتی اگر ضرر و خسارت مساوی باشد در این صورت نباید به این سپرهای انسانی و مالی صدمه ای زد چون : اَلضَّرَرُ لاَ يُزَالُ بِمِثْلِهِ.[۳] و باید عملیات را به تأخیر انداخت یا دنبال راهکارهای دیگری گشت چون مفسده ی کشتن مسلمان بالاتر از مصلحت کشتن کافر است.

به عنوان مثال ممکن است که دشمن برای دزدی و تاراج اموال مسلمین آمده باشد و بعد از انجام دزدی به مواقع قبلی خودش بر گردد و عقب نشینی کند یا به صورت گذری از میان نمازگذاران یا تجمعات مردمی یا مدارس و بازارها و… عبور کند.

در این حالات با آنکه به سادگی می توان به این کفار دست یافت اما هزاران بار تجربه کرده ایم که ضرر انجام عملیات در چنین مکانهائی نه تنها مساوی با ضرری نیست که دشمن به مسلمین وارد می کند بلکه بسیار بیشتر از ضرری است که خود دشمن به مسلمین  وارد می کندو اصلاً نمی توان چنین جرمهائی را تترس نامید یا حتی با تترس قیاس کرد و بعد با گفتن « يُبْعَثُونَ علَى نِيَّاتِهِمْ »[۴] دل خود را خوش کرد و  با « كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» در «امانی » و توهم سیر کرد، چون: لَّیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ مَن یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَلاَ یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِیّاً وَلاَ نَصِیراً ‏(نساء/۱۲۳) نه به آرزوهای شما و نه به آرزوهای اهل کتاب است . هرکس که کار بدی بکند در برابر آن کیفر داده می‌شود، و کسی را جز خدا یار و یاور خود نخواهد یافت.

در اینجا نه تنها باید ضرر ناشی از کشته شدن پدر و سرپرست خانواده یا مادر و فرزند یا معلول شدن آنها را در نظر گرفت بلکه باید تبعات و ضررهای غیر قابل انکار اجتماعی ناشی از آن در خانواده را نیز در نظر گرفت، حالا ضررهای مالی بماند که در درجات بعدی قرار دارد. نباید در این جرم آشکار نسبت به مسلمین و در این پایمال کردن بزرگترین حق الناس، با کفار اشغالگر و مزدوران محلی آنها همکاری کرد و ضررها و مشکلاتی بیشتر به اینهمه مشکل و ضررهای مسلمین اضافه کرد. 

 جهادی مطلوب شریعت الله تعالی است که ازهر لحاظ نافع ترين براي مسلمانان و پاكترين براي دين و دعوت باشد و نباید به این شکل دنبال هدفهای سهل و آسان گشت آنهم با تحمیل اینهمه ضرر به مسلمین. 

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :شروط و ظوابط مباح شدن خون سپرهای انسانی (۱) [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۱۹)]

شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :نگاه شما به تترس عمل شما را مشخص می کند [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۱۸)]

نگاه شما به تترس عمل شما را مشخص می کند [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۱۸)]

شیخ المجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامی  حفظه الله [۱]

نگاه شما به تترس عمل شما را مشخص می کند

بدون کمترین تلاشی و صرفاً با دیدن و شنیدن امور متعلق به التترس متوجه می شویم که عقاید و جایگاه آن سپر انسانی و صاحبان سپر مالی در واکنش مسلمین نسبت به این سپرهای انسانی و مالی تاثیر مستقیم و اساسی دارد.

یعنی اگر آن سپر انسانی یکی از مسلمین یا کفار اهل ذمه باشد واکنش ما به شیوه ای است و اگر آن سپر انسانی یکی از کفار غیر معاهد و محارب و بخصوص کفار مشرک و سکولار و یا کفار مرتد باشد باز واکنش ما به گونه ای دیگر است. در مورد اموال سپر شده هم باز همین چندگانگی در رفتار مجاهدین مشاهده می شود.

پس بسیار مهم است که نگرش شما به این سپرهای انسانی یا مالی چگونه باشد؟ چون این نگرش پیش نیاز اساسی و راهنمای عمل در جامعه و بخصوص جهاد فی سبیل الله  و درک و فهم اساسی مساله ی تترس به عنوان یکی از صورتهای اجتناب ناپذیر جهاد است.

به عنوان مثال بسیار مهم است که نگرش شما به اصطلاح شرک چگونه است؟ چون الله تعالی در مورد کسی که شرک کرده است می فرماید: إِنَّهُ مَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ ‏(مائده/۷۲) بیگمان هر کس شریکی برای خدا قرار دهد ، خدا بهشت را بر او حرام کرده است (و هرگز به بهشت قدم نمی گذارد) و جایگاه او آتش (جهنم) است. و ستمکاران یار و یاوری ندارند.‏

حتی خطاب به رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (زمر/۶۵) به تو و به یکایک پیغمبران پیش از تو وحی شده است که اگر شرک‌ کنی کردارت (باطل و بی‌پاداش و) هیچ و نابود می‌شود، و از زیانکاران خواهی بود .‏

در کنار این باز خیلی مهم است که نگرش شما به کفار مشرک و مشرکین که دسته ای از کفار ۶گانه ی آشکار هستند چگونه باشد چون مشرکین دسته ای از این کفار ۶گانه ی آشکار هستند که با محوریت اصل برائت از آنها این دسته از کفار مشمول احکام و قوانین خاصی می شوند که با کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب تفاوتهای اساسی دارد.

ادامه خواندن شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی :نگاه شما به تترس عمل شما را مشخص می کند [«التَتَرُّس» اصطلاحی جهت کسب مصلحتی «ضروری، قطعی و کلی»؛ یا ابزاری جهت توجیه «انحراف» و «جنایت» (۱۸)]

اخبارت را از چه منبعی می گیری؟ از رسانه های دارالاسلام یا رسانه های همسو با دارالکفرها؟

اخبارت را از چه منبعی می گیری؟ از رسانه های دارالاسلام یا رسانه های همسو با دارالکفرها؟

ارائه دهنده: مصعب بوکانی

هم اکنون مسلمین دارالاسلام ایران در برابر دو نوع قانون و برنامه قرار گرفته اند که سومی ندارد، یکی قانون شریعت الله که به آرامش و قدرت درونی و ظاهری مسلمین ختم می شود و دیگری قوانین شیطان است که به دلهره و استرس و آشفتگی و سرگردانی و تفرق و در نهایت جنگ داخلی میان مسلمین و سستی و فشل و از بین رفتن ابهت مسلمین و ذلیلی جناح مسلمین و قدرت بخشیدن به جناح شیطان و یارانش ختم می شود .

قانون شریعت الله  جهت محافظت از دنیا و قیامت مومنین در مساله ی خبرگیری و خبر دهی تنها منابع وابسته به دارالاسلام را به رسمیت می شناسد .

ما می دانیم خبر زمانی که تخصصی شده و از حیطه ی مسائل شخصی محدود خارج می شود و نیاز به آگاهی و تجزیه و تحلیل و بررسی دقیق و موشکافانه دارد چه نهاد و مجموعه ای در میان مسلمین چنین وظیفه ی خطیر و مهمی را بر عهده دارد و کدام دستگاه تصفیه کننده است که اینهمه آلودگی «مثلث دروغساز» را تصفیه کرده  و خبری سالم و پاک را به ما تحویل بدهد؟

الله تعالی در مورد مسلمین فاسق و ضعیف الایمان می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ  (حجرات/ ۶) اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! اگر شخص فاسقي  خبري را به شما رسانيد درباره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهي – بدون آگاهي ( از حال و احوالشان و شناخت راستين ايشان‌ – ) آسيب برسانيد، و از كرده خود پشيمان شويد .‏

اگر الله تعالی در مورد خبرگیری از مسلمین فاسق چنین دستورات و اوامری را صادر کرده به نظر شما در مورد آن دو ضلع اصلی «مثلث دروغساز» یعنی کفار آشکار و پنهان چقدر باید دقت و هوشیاری به خرج داد؟

اشتباه در خبر گیری و خبر دهی و فریب جنگ روانی دشمن راخوردن پس از بهم خوردن آرامش درون و اطمینان قلبی، اولین صدمه ی ظاهریش بر هم خوردن وحدت میان مسلمین و آشفتگی و سرگردانی و ایجاد تفرق و چند دستگی در میان مسلمین است که اگر به شرک تفرق منتهی بشود بدون شک مسلمین را تابع برنامه ها و اهداف شیطان و یارانش می کند.

پس باید حواست باشد کفار جهانی این همه هزینه ی مفت برای شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی و غیره نمی کنند و مرتدین و منافقین و سکولار زده های داخلی هم این همه هزینه ی الکی نمی کنند بلکه پشت این میلیاردها دلار و درهمی که خرج می کنند اهدافی را دنبال می کنند.

اگر شیطان و یارانش را با یک شبکه ی ماهواره ای به داخل خانه ات دعوت کرده اید باید منتظر ثمرات فاجعه بار جنگ نرم و روانی آنها در قلب و ظاهر خودت و خانواده و مجتمعت باشید . 

این طبیعی  است که هر چه بکاری همان را برداشت می کنی و الله تعالی در سینه ی یک مرد دو تا قلب قرار نداده که یکی برای الله تعلی باشد و دیگری هم برای شیطان و یارانش . ‏ مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ (احزاب/۴) خداوند دو دل را در درون شخصی قرار نداده است .

تأثیر مشارکت اهل سنت در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران

تأثیر مشارکت اهل سنت در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران

به قلم : مسعود سنه ای

اسلام دینی است که با قوانینش پیوند ناگسستنی بین دین و دنیا برقرار کرده است و هرگز نمی توان اداره ی زندگی دنیوی را از قوانین اسلامی جدا کرد و پذیرش یا عدم پذیرش حکمرانی قانون شریعت الله نقش سیاسی هر فرد در جامعه را مشخص می کند.

در نظام اسلامی، مسلمین از کانال شوراهای مختلف می توانند قدرت دولت را تحدید و حتی نظارت کنند، وجود همین شوراها و نظارت همگانی بر قدرت حکومتی و مسئولین حکومتی دو رکن اصلی حکومت اسلامی بر منهاج نبوت است.

 به همین دلیل از شاخصه های توسعه ی سیاسی ـ اجتماعی  دارالاسلام، به میزان و نحوه ی مشارکت سیاسی مردم آن  بستگی دارد و به هر اندازه مسلمینِ آگاه در امر شوراها مشارکت داشته باشند و مطابق با اصول مذهبی خود اقدام به انتخاب نمایندگان خود بزنند به همان اندازه باعث ثبات سیاسی و تثبیت شوراها و در نتیجه موجب کارائی بیشتر شوراها و حاکمیت می شوند.

به این شکل می توانیم واضح ببینم که مشارکت مسلمین در تعیین سرنوشت خود «حقی» است که هم می توانند از آن استفاده کنند و هم می توانند آن را ضایع کنند بدون آنکه در دنیا مشمول مجازاتی شوند، اما فقهای مسلمین در اجرای احکام اجتماعی و بویژه بخش اجرائی و حکومتی آن به لحاظ آثاری اخروی آن یعنی تحت عنوان «نظارت عمومی»، «حق‌النصیحه»، «دعوت به خیر» و «امر به معروف و نهی از منکر» و احکام تکلیفی و به سان یک «تکلیف» که ثواب و عقاب اخروی را به دنبال خواهد داشت، آن را مورد گفت‏وگو قرار داده‏اند.

به این شکل مسلمین باید بدانند اگر چه می توانند از این «حق» مشارکت خود در امور اجتماعی سهل انگار کنند و یا آن را نادیده بگیرند اما به هر حال در قیامت نسبت به سهل انگاری آنها در تعیین سرنوشت جمعی مورد مواخذه قرار خواهند گرفت بخصوص اگر این عدم مشارکت آنها منجر به انتخاب شخصی نامطلوب و یا تضعیف و صدمه زدن به منافع جمعی محل و یا دارالاسلام و یا تقویت جبهه ی کفار سکولار جهانی و متحدین منطقه ای آنها گردد چنانچه اکانت رسمی وزارت خارجه رژیم صهیو نیستی با انتشار کاریکاتوری رسماً پذیرفت که مشارکت در انتخابات ایران، تیری بر وجود این رژیم است.

اگر دیده می شود که امروزه کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی به همراه دارودسته ی منافقین در شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی شروع به مأیوس کردن و دلسرد کردن شهروندان دارالاسلام ایران از مشارکت در انتخابات  شده اند لازم است ما از خود بپرسیم که :

  • این مشارکت‌گریزی و محروم کردن خود خواسته از این «حق» تعیین سرنوشت، می تواند به نفع مسلمین شریعت گرا و دارالاسلام آنها باشد یا به سود کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی و دارودسته  ی منافقین داخلی؟
  • –          آیا انتقاد ما از فلان مسئول یا حتی از فلان بخش قانون اساسی که ممکن است بر خلاف مذهب ما باشد، می‌تواند توجیهی شرعی برای عدم حضور در انتخابات و سرفنظر از این «حق» و پیوستن به جبهه ی دشمنان دارالاسلام باشد؟

ما اهل سنت متاسفانه هنوز نتوانسته ایم در امور شوراهای خود کسانی را انتخاب کنیم که متخصص در امور فقهی «مذهب» خودمان باشند و تا همین الان بر سنی زاده بودن و«نژاد» نمایندگان تمرکز کرده ایم . یعنی در واقع «نژاد» را جایگزین «مذهب» کرده ایم که انحرافی آشکار از منهج اسلامی است.

اگر اهل سنت ایران روزی بتواند بر اساس قانون اساسی دارالاسلام ایران «مذهب» را جایگزین «نژاد» کند به راحتی می تواند در منطقه ی خود به عنوان یک فرآیند از کانال همین شوراها مسئولین اجرائی را مورد کنترل قرار دهد و از دارالاسلام خود در برابر دشمنان حمایت هوشمندانه کند.

در جنگ مسلحانه ی شیطان پرستان قلخانی با اهل سنت «کوئیک» و «داراب» سرپل ذهاب چه باید کرد؟

در جنگ مسلحانه ی شیطان پرستان قلخانی با اهل سنت «کوئیک» و «داراب» سرپل ذهاب چه باید کرد؟

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

متاسفانه در پی جنگ مسلحانه ی شیطان پرستان ملک طاووسی قلخانی بر علیه مسلمین اهل سنت روستاهای «کوئیک» و «داراب» در دالاهو که به دلیل اختلاف بر سر اراضی مشترک کشاورزی بوده ۴ مسلمان توسط این شیطان پرستان کشته و ۱۰ نفر دیگر از همین مسلمین نیز زخمی شدند.

روستای کوئیک در حدفاصل میان سرپل‌ذهاب و ثلاث‌باباجانی قرار گرفته است که از سه روستا تشکیل شده و نامهایی همچون کوئیک حسن و کوئیک محمود دارد ولی به‌طور کلی کوئیک خوانده می‌شود.

زخمهای این روستا از زلزله ی اخیر که طی آن بیش از ۹۵درصد ساختمانهای این منطقه تخریب شده و با ۱۱۵ نفر جمعیت بالای ۸۰ نفر بر اثر وقوع زلزله کشته شدند هنوز فراموش نشده اند که زخم دیگری توسط شیطان پرستان ملک طاووسی بر پیکره ی این مردم زده شد.

مردم ستم دیده ی این روستا و کل اهل سنت ایران لازم است بدانند که ما در دارالاسلام زندگی می کنیم و این دارالاسلام جهت مجازات مجرمین دارای قانونی منطبق با شریعت الله و همچنین دارای نیروهای امنیتی کافی و متخصص است، و علاوه بر آن تمام راهها و ابزارهای کافی و شرعی جهت گرفتن حقوقی که توسط قاتلین از ما پایمال شده است وجود دارد.

در این صورت هر گونه فعالیتی که جهت گرفتن قصاص از قاتلین از کانالی غیر از کانال قانون کشور و نیروهای امنیتی صورت گیرد بدون شک  غیر شرعی بوده و به نفع ما و سایر شهروندان دارالاسلام ایران نیست.

این جرمها با آنکه اولین بار نیست که توسط این شیطان پرستان و ملک طاووسی های قلخانی بر علیه اهل سنت صورت می گیرد اما ما شاهد صدها مورد مشابه میان شیعیان با هم و سنی ها با هم در سایر مناطق ایران بوده ایم که قانون و نیروهای امنیتی توانسته اند قاتلین را به سزای اعمال خود برسانند.

در این صورت ما اهل سنت با آنکه از چنان قدرت مقابله به مثلی برخورداریم که نسل این شیطان پرستان را در ایران از بین ببریم با این وجود انجام هر گونه انتقامی غیر از کانال حکومتی را غیر شرعی و اسباب فتنه و شر برای همه می دانیم.  

هم اکنون عامل اصلی این درگیری مسلحانه توسط نیروهای امنیتی دارالاسلام ایران دستگیر شده است و بدون شک سایر عوامل نیز دستگیر شده و به سزای اعمال خود خواهند رسید؛ پس صبر پیشه گیریم و از مسیر صحیح منحرف نشویم و اجازه ندهیم شیطان و یارانش ما را به انجام اعمال غیر شرعی و انحرافی بکشانند. از الله متعال برای بازماندگان این فاجعه ی بزرگ طلب صبر و پاداش داریم و دعا می کنیم :

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَمَيِّتِنَا وَصَغِيرِنَا وَكَبِيرِنَا وَذَكَرِنَا وَأُنْثَانَا وَشَاهِدِنَا وَغَائِبِنَا اللَّهُمَّ مَنْ أَحْيَيْتَهُ مِنَّا فَأَحْيِهِ عَلَى الإِسْلاَمِ وَمَنْ تَوَفَّيْتَهُ مِنَّا فَتَوَفَّهُ عَلَى الإِيمَانِ اللَّهُمَّ لاَ تَحْرِمْنَا أَجْرَهُ وَلاَ تُضِلَّنَا بَعْدَهُ».

«پروردگارا زنده و مرده، حاضر و غايب، كوچك و بزرگ و زن و مرد ما را مورد مغفرت قرار بده. پروردگارا هر كس از ما را كه زنده مي داري، بر اسلام زنده نگه دار و هر كس را كه مي ميراني، خاتمه اش را با ايمان بگردان. خداوندا! ما را از ثواب آن محروم مگردان و بعد از او ما را گمراه نكن.»

مخالفت با حضور در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران مخالفت با اصل شورا و…

مخالفت با حضور در انتخابات شوراهای دارالاسلام ایران مخالفت با اصل شورا و…

به قلم: خالد کوردستانی

امروزه در رسانه های مختلف ما شاهد موضع گیری جبهه ای از کفار سکولار جهانی و احزاب مختلف سکولار محلی هستیم که تلاش دارند اهل سنت ایران را از حضور در انتخابات شوراهای اسلامی دلسرد کنند. در کنار این سکولاریستها(مشرکین)، باز ما شاهد احزاب سکولار زده ای (دارودسته ی منافقین) هستیم که باز در همین جبهه و بر علیه حضور در انتخابات شوراهای اسلامی فعالیت می کنند.

تمام اعمال این دو گروه سکولار(مشرک) و سکولار زده (دارودسته ی منافقین) برای ما قابل پیش بینی است و طبیعی است که اینها با تطبیق هر اصل و قانونی از اصول و قوانین شریعت الله مخالفت کنند آنهم اصلی چون «شورا» که مستقیماً به تقویت دارالاسلام و حرکت مسلمین در مسیر وحدت کمک می کند.

آنچه مایه ی تاسف است اینکه عده ای از مسلمین ناآگاه به فقه اسلامی که حتی نمی توانند فرق بین دارالاسلام ایران با دارالکفرهای سکولار را تشخیص دهند و به همین دلیل حکم حرام بودن شرکت در انتخابات دارالکفرهای سکولار را عمومیت می بخشند، جاهلانه و ناخواسته در همین جبهه ی کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی (اکثراً ایرانی‌های بیکار و سکولار در اروپا) و دارودسته ی منافقین بر علیه دارالاسلام ایران قرار گرفته اند.

این دسته باید بدانند که تنها راه اتحاد مسلمین از کانال همین شوراها صورت می گیرد. چون در دارالاسلام ایران برای تمام فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، تبلیغی، اقتصادی و اداری و… شورای مختص به همان دسته وجود دارد و تنها کسانی با شوراها مخالفت می کنند که یا به طور کلی اصلِ «شورا» در اسلام را قبول ندارند یا اهل تفرق و حزب بازی هستند.

باید بدانیم در حکومت خلفای پس از رسول الله صلی الله علیه وسلم خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ما شاهد دو اصل مهم هستیم یکی: اصل مهم نظارت همگانی بر عملکرد داخلی حاکم  و حکومت و دولت مسلمین، غیر از مسائل امنیتی و روابط بین الملل که خود رهبران مشوق چنین نظارتی بودند چنانچه:

  • ابوبكر صديق رضی الله عنه در این زمینه می گوید:«اگر نيك و درست عمل كردم، مرا ياري کنید و اگر بد و نادرست رفتار نمودم، اصلاحم نمایید» (البداية و النهاية ۶/۳۰۶)
  • عمر فاروق رضی الله عنه هم می گوید: «محبوب‌ترين مردم، نزد من كسي است كه عيوب مرا به من متذكر ‌شود». (البداية و‌النهاية ۶/۳۰۵)
  • عثمان  رضی الله عنه  هم می گوید: «اگر در كتاب خدا آيه‌اي يافتيد كه بر اساس آن، باید مرا در قيد و بند نمایيد، پس حتماً اين كار را انجام دهيد». ( نظام‌ الحكم في عهد الخلفاء ‌الراشدين ص ۱۹۸)
  • علي  رضی الله عنه  هم می گوید: «اين، حق شماست (که خود، زمام امورتان را به هر کس که بخواهید، بسپارید) و هيچ‌كس در آن حقي ندارد مگر اينكه خودتان، او را زمامدار خویش قرار دهید. من نيز بدون (خواست و پشتوانه‌ي) شما هیچ ولایتی بر شما ندارم» .( مسند امام احمد۵۲۴)

و اصل مهم دیگر در خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ «شورا» است که شورای اولی الامر ختم می شود.  در چنین سیستمی  امور قابل اجتهاد هم از کانال شورای واحد و اجماع واحد ارائه می شود برای همین است که ما در این دوران چیزی به نام مذهب نمی بینیم و هر چه هست اسلام است و با وجود آنهمه صحابی و تابعین عالم و دانشمند ما شاهد پیدایش مذاهب به سبک عصر شاهیگری بنی امیه و بنی عباس و غیره نیستیم .

اگر تاریخ اهل سنت ایران و حتی سایر مناطق را نیز نگاه کنیم متوجه می شویم که بعد از خلفای راشدین ما هرگز شاهد وجود شوراها به این سبک اسلامی آن نبوده ایم و این ضربات محکمی را به کفار جهانی و مرتدین منطقه ای و بخصوص دارودسته ی منافقین وارد کرده است.

آیا شایسته است در جبهه ی این دشمنان بر علیه این اصل مهم وشرعی اسلام فعالیت کنیم؟

شبهه پراکنی دارودسته ی منافقین جهت کناره گیری از انتخابات شوراها و…

شبهه پراکنی دارودسته ی منافقین جهت کناره گیری از انتخابات شوراها و…

به قلم: کیوان مریوانی

بر اساس قاعده ی «ما لا يدرك كله لا يترك جله» ما موظف هستیم اگر به تمام آنچه که حقمان است نمی توانیم برسیم باید از همان اندازه ای که به آن دست یافته ایم دست نکشیم و آن را رها نکنیم.

 اهل سنت ایران مثل سایر مذاهب اسلامی می توانند در شوراها به حقوق تعیین شده دست یابند که در قانون اساسی آمده است:

اصل یکصدم: براي پیشبرد سریع برنامه هاي اجتماعی، اقتصادي، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاري مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شوراي ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت می گیرد که اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب میکنند .

اصل یکصدو یکم: بمنظور جلوگیري از تبعیض و جلب همکاري در تهیه برنامه هاي عمرانی و رفاهی استانها و نظارت بر اجراي هماهنگ آنها ، شوراي عالی استانها مرکب از نمایندگان شوراهاي استانها تشکیل می شود . نحوه تشکیل و وظایف این شورا را قانون معین می کند .

اصل یکصد و دوم:شوراي عالی استانها حق دارد در حدود وظایف خود طرحهایی تهیه و مستقیماً یا از طریق دولت به مجلس شوراي اسلامی پیشنهاد کند . این طرحها باید در مجلس مورد بررسی قرار گیرد.

اصل یکصد و سوم:استانداران، فرمانداران، بخشداران و سایر مقامات کشوري که از طرف دولت تعیین می شوند در حدود اختیارات شوراها ملزم به رعایت تصمیمات آنها هستند.

با این اوصاف ما اهل سنت تا چه اندازه توانسته ایم از این ظرفیتهای مهم و اساسی استفاده کنیم؟

آیا ما تنها در یک روستا یا یک شهر توانسته ایم شخصی عالم و آگاه به فقه مذهب خود را به عنوان شورای روستا یا شهر انتخاب کنیم یا بیشتر بر سنی زاده بودن و نژاد تمرکز کرده ایم و کسانی را انتخاب کرده ایم که چیزی از فقه مذهب ما نمی دانند و کاملاً به فقه مذهب ما در امور مربوط به اداره ی جامعه غافلند؟

آیا ما در برنامه هاي اجتماعی، فرهنگی، آموزشی بر اساس فقه مذهب خودمان عمل کرده ایم یا همین شوراها بودجه ی تعیین شده برای روستا و شهر ما را صرف مسائلی گاه ضد اسلامی چون برگذاری مراسمهای نوروز و  انواع شب شعرها و … کرده اند؟

بله لازم است از خودمان بپرسیم که در این شوراهای مختلف محل و روستا و بخش وشهر و شهرستان و استان چند درصد موفق شده ایم که کسانی از اهل سنت را انتخاب کنیم که آگاه به شریعت الله و عالم در فقه مذهب اسلامی خودمان و مسائل روز باشند و بر اساس فقه مذهب خودمان رأی بدهند و عمل کنند؟ بخصوص در بخش برنامه هاي اجتماعی و فرهنگی و آموزشی که تقریباً تمام امور فقهی و مسائل اجتماعی ما در اکثریت مطلق جنبه ها را شامل می شود.

با اینهمه سهل انگار که از سوی متولیان امور مذهبی و بخصوص صاحبان جماعتها و مدارس دینی صورت گرفته است که حتی نتوانسته اند یک نفر شایسته برای انجام وظیفه در این امور تربیت کنند و با میدان دادن به جاهلین به فقه اسلامی بزرگترین صدمه را به نهاد اسلامی «شورا» وارد کرده اند حالا بر چه اساسی تبلیغ می کنند که اصلاً نباید در شوراها مشارکت کرد؟

آیا این توطئه ای از سوی دشمنان مسلمین جهت نابودی یکی از مهمترین ابزارهای اسلامی و حکومتی مسلمین نیست؟