تحولات اقتصادی دارالاسلام از زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم تا زمان عمر بن عبدالعزیز رضی الله عنه تجربه ای برای دارالاسلام کنونی ایران
به قلم: مسعود سنه ای
اگر به تاریخ تمام ملل دنیا نگاه کنیم متوجه می شویم که رشد اقتصادی به صورت تدریجی و در طی چندین دهه و حتی چندین قرن صورت گرفته است اما با این وجود خیلی از این کشورهایی که به رشد اقتصادی رسیده اند نتوانسته اند رفاه اقتصادی برای تمام افراد جامعه ی خود را تجربه کنند.
رسیدن به رفاه اقتصادی و سپس تامین امنیت برای تمام اعضای دارالاسلام : الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ (قریش/۴) یکی از اهداف اساسی قانون شریعت الله و مسئولین دارالاسلام است. اما زمانی که دارالاسلام تشکیل می شود قطعاً با وجود آنهمه دشمن خارجی و عوام نفوذی داخلی در ابتدا با مشکلات اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم می کند و رسیدن به این رفاه اقتصادی زمان بر و تدریجی است.
در زمان حاکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم مومنینی وجود داشتند که همه چیز خود را جهت حفظ ایمانشان رها کرده بودند که به آنها «اهل صفه» می گفتند. اینها حتی سرپناهی برای زندگی نداشتند به همین دلیل در گوشه ای از صحن مسجد زندگی می کردند. یا کسانی چون مصعب بن عمیر رضی الله عنه وجود داشتند که با آنهمه رفاه و امکانات اقتصادی در مکه زمانی که شهید شد لباسش اندازه ی تمام بدنش نبود و…
اما به تدریج دارالاسلام بعد از چند سال به چنان درجه ای از رفاه اقتصادی در زمان عمر بن عبدالعزیز رحمه الله رسید که: جارچی در خیابانها گشت میزد و میگفت:
- چه کسی میخواهد ازدواج کند که به وی زن بدهیم؟
- چه کسی میخواهد برایش خانه بسازد که برایش خانه بسازیم؟
- چه کسی بدهی دارد که بدهیاش را بپردازیم؟
- چه کسی میخواهد به حج یا عمره برود که اورا ببریم؟!
این عبارات وجملات نه در عصر تمدن اروپا و آمریکا و استرالیای سکولار ونه هم در کشورهای سرمایهدار و نفتخیز دست نشانده و نه در کشورهای سوسیالیست شوروی و چین و …گفته شده است.
زکات مال مردم را نزد عمر بن عبدالعزیز رحمه الله آوردند، گفت: به نیازمندان بدهید! گفتند: در سرزمین اسلامی نیازمندی وجود ندارد. گفت: با آن، لشکر مسلمانان را تجهیز کنید، گفتند: لشکریان اسلام، نیازی ندارد و خروشان به سرزمینها در گردش اند! گفت: با آن پول، جوانان را زن بدهید، گفتند: هرکس میخواست ازدواج کند، به او زن دادیم و هنوز هم مال باقی مانده! گفت: بدهی بدهکاران را بپردازید، گفتند: بدهی شان را پرداختیم اما هنوز هم مال باقیست! گفت: بدهی اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) را بپردازید، پرداخت کردند وهنوز هم مال باقی بود، گفت: به اهل علم بدهید، از آن مال به اهل علم دادند باز هم مال وجود داشت. و در اخیر مقوله مشهورش را گفت:
گندم بخرید وبر سر کوهها بریزید تا نگویند: پرندگان در سرزمین مسلمانان گرسنه اند!
مسلمین چنانچه در مسائل اقتصادی استقلال خود را حفظ کنند و وابسته نباشند و در مسیر صحیح آن حرکت کنند بدون شک به تدریج آینده ای درخشان را تجربه خواهند کرد هرچند ممکن است سازندگان دارالاسلام همچون «اهل صفه» یا سابقون الاولون ی چون مصعب بن عمیر رضی الله عنه مشکلاتی را تجربه کنند.