سیاستهای کلی داخلی و خارجی امارت اسلامی افغانستان از زبان مولوی عبدالسلام حنفی معاون دفتر سیاسی امارت اسلامی

سیاستهای کلی داخلی و خارجی امارت اسلامی افغانستان از زبان مولوی عبدالسلام حنفی معاون دفتر سیاسی امارت اسلامی

داکتر محمدنعیم سخنگوی دفتر سیاسی امارت اسلامی بیان کرد : عصر دیروز محترم مولوی عبدالسلام حنفی معاون دفتر سیاسی امارت اسلامی و هیئت همراهش جلسه‌ای آن‌لاین با نمایندگان کشورهای اروپایی، ایالات متحده، یوناما و قطر داشتند. این نشست به میزبانی نماینده خاص ایتالیا جیانفرانکو پتروزلا برگزار شد و نمایندگانی از آلمان، انگلیستان، فرانسه، ناروی، اتحادیه اروپا، یوناما، قطر و نماینده ملکی ناتو حضور داشتند.

 در ابتدا معاون دفتر سیاسی امارت اسلامی به تفصیل در مورد اوضاع فعلی افغانستان، روند صلح و موضوعات مرتبط صحبت کرد. وی گفت: اگرچه اکنون امارت اسلامی در موقعیت قدرتمند نظامی قرار دارد، اما سیاست امارت در مورد صلح تغییر نکرده است.

امارت اسلامی ترجیح می‌دهد که معضل افغانستان از طریق گفتگو حل و فصل شود. ما هیچ اجندای خارجی نداریم. ما نه در امور داخلی کسی دخالت می‌کنیم و نه اجازه می‌دهیم که کسی دیگری در امور داخلی ما دخالت کند. امارت اسلامی به هیچ گروه یا فردی اجازه استفاده از خاک افغانستان را بر ضد امنیت سایر کشورها نمی‌دهد. وی افزود که افغانستان خانه مشترک همه افغان هاست.

امارت اسلامی انحصار قدرت را نمی‌خواهد. همه افغان‌ها باید در اعمار، توسعه، امنیت و شکوفایی کشور شان شرکت کنند. جامعه جهانی باید در بازسازی افغانستان نقش فعالی داشته باشد. پیوستن حدود ۲۰۰ ولسوالی با امارت اسلامی در دوماه گذشته نمایانگر حمایت گسترده مردم از امارت اسلامی است. امارت اسلامی متعهد به رعایت حقوق بشر، حقوق زنان و تعامل با جهان در پرتو قوانین اسلامی و منافع ملی کشور است.

در این نشست، موضوعات زندانیان، مهاجرین و لیست‌های سیاه نیز مورد بحث قرار گرفت. در پایان جلسه به سوالات شرکت کنندگان توسط هیئت امارت اسلامی پاسخ داده شد.

طالبان نیروی صلح طلب

طالبان نیروی صلح طلب

به قلم:  حاجی لالا شریعتی

با مراجعه به تاریخ نه چندان دور در افغانستان در می یابیم که طالب از ابتدای قیام الی تحولات کنونی خواهان صلح و مصالحه بودند و هستند، همواره راه حل سیاسی را در اولویت مبارزات و مقاومت شان جا داده و گزینه نظامی را یک قدم عقب تر از گزینه سیاسی به راه انداخته اند.

 آنگاهی‌که تنظیم های هفتگانه بعد از شکستن غرور و اشغال اتحاد جماهیر شوروی سابق، در میان خود شان جهت رسیدن به قدرت منحصره اقدام نمودند؛ طالب بود که با رفتار صالحانه نعره های صلح طلبانه را سراید و برای اقتدار آرمش در افغانستان، حاضر به قربانی دادن شد؛ کوشش رهبران شان بر مهار نمودن نبردهای میان خودی از راه سیاسی و مذاکرات خیرخواهانه بود.

بعضی طرف‌ها بعد از مذاکرات به تفاهم رسیدن و بر همان تعهد باقی ماندن و بعضی‌ها بعد از رسیدن به تفاهم، عدول کرده دوباره راه نظامی را در پیش گرفتن، تا اینکه طالب به اقتدار رسید و فضایی زندگانی در افغانستان را صلح آمیز نمود. آمریکا با متحدین بین المللی شان قصد اشغال افغانستان را نمودند، و طالب با درک دقیق از وضعیت افغانستان برای شان راه حل سیاسی را پیشکش کرده خواهان مذاکرات شدند؛ ولی آمریکا با غرور کاذبانه پیشکش طالب را نادیده انگاشته عملا به اشغال افغانستان پرداختند.

طالب باز هم با روحیه بلند نظامی و درک عمیق از وضعیت افغانستان متعهد با راه حل سیاسی معضله افغانستان ماند، از این رو دفتری را جهت مذاکرات در قطر باز نمودند تا هدف نیک و صلح طلبانه شان را به رُخ منطقه و جهان نیز بکشند؛ درب دفتر در دوحه بدون دستاورد مدت‌ها باز ماند، تا اینکه سیاست خارجی آمریکا نسبت به افغانستان به پختکی رسید و درک کردن که نمی توان از راه نظامی بر افغان‌ها سیطره یافت، بناء برای خروج آبرومندانه چاره اندیشی نموده درب دفتر سیاسی طالب را در قطر تک تک کردند و وارد مذاکرات شدند.

روحیه صلح خواهانه طالب ضعیف نه بلکه با گذر زمان قوی‌تر میشد، جهت تشکیل نظام متمرکز اسلامی، برای اداره کابل نیز  راه حل سیاسی را پیشنهاد نمود تا دیگر خون جوان افغان ریزانده نشود. طالب با نشر هر اعلامیه رسمی به طور مستقیم و غیر مستقیم بر تقویت پروسه صلح و انعطاف پذیری در برابر هم تأکید می نمودند. تبریک نامه عید اضحی از طرف امیرالمؤمنین حفظه الله مصداق بارز اعلامیه هاست. پیام تبریکی از ابتدا تا انتها با متن و نقش صلح طلبانه و خیرخواهانه مزین بود، هر انسان با قرائت آن احساس می‌کرد که نامه‌ی از پدر دلسوز و رنجیده برای اولاد دلبندش بوده است.

با این همه، موقف کابینه جمهوریت دروغین همواره موقف جنگ طلبانه بوده است، هر نعره صلح جویانه طالب با نعره های جنگجویانه جمهوریت خفه شده است. جمهوریت اصلا بر روند مذاکرات بین الافغانی در دوحه متعهد نیست. تقویت صف نبرد در برابر طالبان، نشر و پخش اعلامیه‌های رسمی جهت سرکوب طالبان، اظهارات و بیانیات غیر مسؤلانه جهت مقابله تند و شدید در برابر طالبان، گذاشتن جایزه‌های مختلف جهت قطع کردن سر یک طالب، تضرع در برابر اشغالگران جهت باقی ماندن و جنگیدن در برابر طالبان و پیام عیدانه غنی مبنی بر شدت نبرد تا شش ماه آینده در برابر طالبان، دست به دست هم داده اهداف شوم و جنگ طالبانه مدعیان جمهوریت را به نمایش میگذارد. به وضوح درک میشود که مدعیان جمهوریت بر مصالحه اعتقاد ندارد، و خواهان تشدید نبرد هستند.

با این همه طالبان را به نیروی صلح طلب تعبیر نکردن جفا نیست؟

اظهارات سخنگوی امارت اسلامی در مورد بمبارد اشغالگران امریکایی در بعضی ولایات افغانستان و هشدار به اداره کابل

اظهارات سخنگوی امارت اسلامی در مورد بمبارد اشغالگران امریکایی در بعضی ولایات  افغانستان و هشدار به اداره کابل

نیروهای اشغالگر امریکایی پری‌شب در بخش‌های از ولایت‌های قندهار و هلمند حملات هوایی انجام داده اند که در نتیجه آن به مردم ملکی و بعضی مجاهدین تلفات وارد شده است.

امارت اسلامی این حملات وحشیانه را به شدیدترین الفاظ تقبیح نموده، و سرپیچی علنی از توافقنامه‌ی امضا شده می‌داند، که عواقبی خواهد داشت.

از سوی دیگر، روز گذشته رئیس اداره کابل اشرف غنی در قول اردوی نیروهای کماندوی خود اعلان کرد که در شش ماه آینده پلان عملیات‌های بزرگ را دارند.

امارت اسلامی در این مورد‌ نیز خبردار می‌سازد که مسئولیت هرگونه تحول نظامی در شش ماه آینده به مقامات اداره کابل راجع می‌شود. مجاهدین امارت اسلامی از مناطق خود به جدیت دفاع می‌کنند و در صورت دوام جنگ از سوی دشمن، امارت اسلامی به حالت دفاعی اکتفا نمی‌کند.

ما گفته بودیم که امارت اسلامی موقف اصولی و مسالمت‌آمیز دارد، اما دشمنان خارجی و داخلی ما گام‌های ضد صلح بر می‌دارند و هیچ آمادگی برای مصالحه ندارند.

چنانچه در پیام عیدی زعیم امارت اسلامی، برای صلح، امنیت و پیشرفت پیشنهاد داده‌ شده بود، اما‌ بالمقابل اعلان جنگ اداره کابل ثابت می‌کند که چه‌ کسانی در پی تخریب پروسه‌ها اند و چه‌ کسانی اند که خواهان حل مسائل از راه گفتگو و تفاهم نیستند. در این مورد باید آگاهان، تحلیلگران سیاسی، رسانه‌ها و سائر هموطنان متوجه‌ باشند و جهت مسئول همه عواقب را بشناسند.

ذبیح الله مجاهد سخنگوی امارت اسلامی

۱۳/۱۲/۱۴۴۲هـ ق

۱/۵/۱۴۰۰ هـ ش ــ ۲۰۲۱/۷/۲۳م

عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران: طالبان مثل گروههای تکفیری نیست

عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران: طالبان مثل گروههای تکفیری نیست

ارائه دهنده: علیرضا احمدی(بامیان)

مجتبی ذوالنوری گفت: نخست اینکه افغانستان کشوری مسلمان بوده و رابطه ما با کشورهای مسلمان متفاوت از کشورهای دیگر است؛ دوم اینکه این کشور همسایه ما بوده که همسایگی در شرع، عرف و سیاست های جمهوری اسلامی به عنوان اصل ارتباطی لحاظ شده و سیاست های کلان نظیر سیاست های اقتصادی و سیاست های کلی بر پایه تعامل با همسایگان و ارتباط صمیمی و سالم با آنها تأکید دارد.

افغانستان از زمان استقرار کمونیست ها در این کشور محل کشمکش بوده و روی امنیت و کنش ها و واکنش های کشور ما نیز تأثیر داشته … از این رو لازم است مترصد وضعیت باشیم چرا که هرگونه تغییر مثبت یا منفی در افغانستان روی امنیت مرزهای ما به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تأثیرگذار خواهد بود.

جمهوری اسلامی در طول سالیان بعد از انقلاب هیچگاه کمک به مردم افغانستان را رها نکرده و همواره تلاش کردند صلح و ثبات در افغانستان حاکم باشد چرا که این موضوع ارتباط مستقیمی بر امنیت کشور ما دارد لذا همواره نقش حمایتی و اصلاحی در افغانستان داشته ایم.

علیرغم وجود مشکلات اقتصادی، منابع و مشکلات آب شرب، حجم زیادی از امکانات کشور را برای مهاجران افغانستانی اختصاص دادیم تا نهایت تعامل مسالمت آمیز را داشته باشیم؛ همچنین زمانی که افغانستانی ها نسبت به پرداخت حق‌آبه جمهوری اسلامی ایران از هریر رود و هیرمند، به وزیر خارجه گفتیم حداقل سرانه آب شرب و آب مصرفی شستشو و غیره شهروندان افغانستانی خود که ساکن ایران هستند را تأمین کنند. با همه این شرایط در تمام فراز و نشیب ها، مردم افغانستان را بی پناه نگذاشته ایم.

باید پذیرفت که طالبان تندی ها و تفاوتی هایی با سایر گروه های موجود در افغانستان دارد؛ نباید آنها را با النصره، داعشی ها و تکفیری ها یکی دانست… و نمی توان نقش این گروه در افغانستان را نادیده گرفت لذا طالبان با وجهه متفاوتی که نسبت به جریان های تروریستی و تکفیری داشته، جمهوری اسلامی در گفتگوهای درون افغانی نسبت به آن توجه خواهد داشت.

توطئه : چانه زنی ناتو برای بقای نیروهای زمینی و ادامه حملات هوائی آمریکا در افغانستان

توطئه : چانه زنی ناتو برای بقای نیروهای زمینی و ادامه حملات هوائی آمریکا در افغانستان

به قلم: ابوبکر الخراسانی

حکومت سکولار ترکیه که بازوی ناتو در اشغال سرزمینهای مختلف اسلامی چون سومالی و لیبی و یمن و عراق و سوریه  و افغانستان و غیره به شمار می رود از متحدین استراتژیک رژیم صهیونیستی و آمریکا نیز به شمار می رود، اما با شعارهای اسلامی و در جنگ روانی وسیعی قصد دارد با فریب افکار عمومی خودش را کشوری مدافع اهل سنت نشان دهد.

اعضای ناتو و رژیم صهیونیستی و آمریکا و سایر کفار سکولار جهانی هم از این جنگ روانی سود برده اند و در توطئه ای سعی کرده اند تمام اهداف خود را از کانال حکومت سکولار ترکیه به پیش ببرند. چون می دانند که مسلمین به آنها همچون کفاری اشغالگر نگاه می کنند اما ممکن است مسلمین فریب بخورند و به حکومت سکولار ترکیه همچون یک مسلمان نگاه کنند.

به همین دلیل حکومت سکولار ترکیه بدترین جنایات را در سومالی و لیبی و یمن و افغانستان و عراق و سوریه نسبت به اهل سنت انجام داده است و این روزها با چانه زنی سعی دارد موجودیت خودش در افغانستان را تثبیت کند.

در کنار این، جو بایدن گفت مأموریت نظامی آمریکا در افغانستان ۳۱ اوت به پایان می‌رسد و آمریکا در امور افغانستان دخالت نمی کند، و ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا هم در یک کنفرانس خبری گفت که آینده افغانستان در دست افغان‌هاست؛ اما همگی در همین چند روز گذشته خیانت پیشه بودن و دروغگو بودن این موجودات را دیدیم .

 همه ی ما می دانیم که آمریکا از نظر نیروی زمینی هیچی نیست و تمام قدرت آن در حملات هوائی است. در این حال با آنکه آمریکا در حال اخراج نیروهای زمینی خودش از خاک افغانستان است اما سخنی از اتمام حملات هوائی بر علیه ملت مسلمان افغانستان نزده است.

ما از روز سه شنبه تا شامگاه دیروز و امروز جمعه ۱ مرداد ۱۴۰۰ شاهد ۴ حمله هوائی آمریکا به مردم مسلمان افغانستان در حمایت از نیروهای مزدور اداره کابل بودیم و حتی دیدیم که حکومت سکولار آمریکا می‌گوید در مواقع ضروری به حمایت از این غلامان مزدور ادامه خواهد داد.

جان کربی، سخنگوی پنتاگون در کنفرانس خبری گفت: «ما به انجام حملات هوایی برای حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان ادامه می‌دهیم.» او افزود که ژنرال مکنزی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا دستور این حملات را داده است.

لوید آستین وزیر دفاع آمریکا هم گفته بود: “برای کمک به نیروهای دولت افغانستان متعهد است”.

ویلیام برنز رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا هم در مصاحبه مفصل با رادیو ملی آمریکا گفت سازمان سیا پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نیز “ظرفیت‌های” خود برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد فعالیت‌های تروریستی در افغانستان را حفظ خواهد کرد.

این است چهره ی فریب کار تمام کفار سکولار جهانی و منطقه ای . هر کسی که به این کفار سکولار چون آمریکا و ناتو اعتماد کند بدون شک ضرر خواهد کرد . با این دشمنان تنها از موضع قدرت نظامی باید وارد گفتگو شد و باید با قدرت نظامی شرایط خود را بر این جنایتکاران تحمیل کرد.

ملت مسلمان افغانستان باید به وحدت اسلامی میان حنفی و شیعه و حنبلی و سایر مذاهب اسلامی تکیه کنند که قدرت حقیقی در وحدت است و تفرق و جنگ مذهبی منبع شر و ذلت و ضعیفی و سستی است. الله جل جلاله می فرماید: وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (انفال/۴۶)

نگرانی ها و اما و اگرهای همسایگان افغانستان در مورد حاکمیت امارت اسلامی افغانستان

نگرانی ها و اما و اگرهای همسایگان افغانستان در مورد حاکمیت امارت اسلامی افغانستان

به قلم: ابومحمود کندزی

با آنکه امارت اسلامی افغانستان بارها اعلام کرده است که هدف او اجرای شریعت الله و دادن حقوق یکسان به تمام مذاهب اسلامی شیعی و سنی است با این وجود ما هنوز با اما و اگرهایی از سوی همسایگان افغانستان مواجه هستیم که لازم است به دقت مورد بررسی و آسیب شناسی قرار گیرند.

  • یکی از دلنگرانی های عده ای این است که : طالبان یک دست نیستند و حتی اگر بر تمام افغانستان نیز مسلط شوند باز ممکن است در بین خودشان دچار اختلاف و جنگ داخلی شوند و افغانستان بار دیگر دچار بی ثباتی شود!

باید گفت که این دیدگاه از دو سرچشمه ناشی می شود:

  1. ناشی از مطالعات کتابخانه ای انقلابات سکولاریستی است که پس از پیروزی معمولاً جنگی داخلی جهت یکدست کردن نیروهای انقلابی صورت می گیرند که عده ای در این میان قتل عام می شوند مثل جنگ منشویکها و بلشویکهای روسیه و غیره . در اینجا می گویند که انقلاب فرزندان خودش را می خورد.
  2. ناشی از هرج و مرج بعد از تسلط احزاب مختلف دست نشانده ی حکومت سکولار پاکستان بر کابل چون احزاب ربانی و حکمتیار و دوستم و … بعد از خروج نیروهای شوروی از افغانستان است.

اگر به دقت نگاه کنیم این نگرانی ربطی به امارت اسلامی ندارد، چون امارت اسلامی در چند سالی که حاکمیت را در اختیار داشت و در این این ۲ دهه جهاد با آمریکا و مزدورانش ثابت کرده است که این نگرانی ها در مورد آن بیجا و صرفاً بهانه است.

  • یکی دیگر از اما و اگر های عده ای این است که طالبان با تصرف مناطق مختلف قصد دارد که در مذاکرات و رایزنی با اداره ی کابل برگ برنده ای در اختیار داشته باشد و بعد از آنکه مثل حکمتیار و ربانی و دوستم شریک این حاکمیت دست نشانده شد درصد بیشتری از قدرت را بر پایه اشغال سرزمینی در اختیار بگیرد.

زمانی که امارت اسلامی قصد دارد شریعت را در جامعه پیاده کند و اداره ی کابل هم دنبال دمکراسی سکولاریستها است، پس این تحلیل این عده هم نامعتبر و بیجا خواهد بود. چون در جامعه ای یا سکولاریسم و دمکراسی سکولاریستها می تواند حاکمیت پیدا کند یا شریعت الله .

  • یکی دیگر از اما و اگر های عده ای این است که آمریکا به بهانه سرکوب طالبان افغانستان را اشغال کرد و در این ۲۰ سال اشغالگری حکومت کابل را تقویت کرد بلکه زمینه را برای فعالیت طالبان و نا امنی بیشتر در افغانستان مهیا کردند و حتی به حکومت کابل را هم مجبور به آزادسازی زندانیان کرد که همین الان این زندانیان آزاد شده با اداره کابل می جنگند و…

اگر واقع بین باشیم، امارت اسلامی با قدرت نظامی  و زور اسلحه، آمریکا را مجبور به پذیرش خواسته هایش چون آزاد سازی زندانیان و اخراج نیروهای زمینی اش از افغانستان کرد، هر چند تکلیف هواپیماهای بدون سرنشین آن مشخص نیست.

  • یکی دیگر از نگرانی های عده ای نسبت به امارت اسلامی افغانستان این است که نگاهی که طالبان به مردم افغانستان دارد نگاهی نیست که بتواند حکومت ملی را اداره کند.

امارت اسلامی نیز هرگز خود را مکلف به تشکیل حکومتی ملی و سکولار نکرده است، بلکه با تطبیق شریعت الله افغانستان را سقفی برای تمام افغانها می داند. پس این نگرانی هم بیجا است. افغانستان با قومیتهای مختلف زبانی، متشکل از سه مذهب اسلامی حنفی و جعفری و حنبلی و تفاسیر دیگر اسلامی است؛ و امارت اسلامی خود را متعهد به دادن حقوق یکسان به تمام مذاهب و تفاسیر اسلامی و قومیتهای مختلف نژادی و زبانی کرده است و هرگز در فکر یکسان سازی مذهبی و قومیتی نبوده است. پس این نگرانی هم نابجاست.

مطالبات برحق مردم خوزستان و خطر توطئه گران نفوذی

مطالبات برحق مردم خوزستان و خطر توطئه گران نفوذی

به قلم: جابر کعبی (اهواز)

در این روزهای خشکسالی که تقریباً تمام خاورمیانه را در بر گرفته است ما شاهد اعتراضاتی مبنی بر مدیریت منابع آب شرب، کشاورزی و دام و پروژه‌های انتقال آب در استان خوزستان هستیم که در میان مطالبات برحق مردم (بخصوص آن‌هایی که در مسیر رودخانه کرخه قرار دارند و متضرر شدند) حرکاتی مشابه تخریبگران نفوذی دیده می شود که نمی توان این اقدامات جنون آمیز و حتی فتنه گرایانه را به ملت شریف منطقه نسبت داد.

در چنین وضعیتی که پیش آمده است مردم حق طلب و مسئولین امنیتی باید پیش بینی نفوذ این افراد توطئه گر و فرصلت طلب تخریب گر را داشته باشند و اجازه ی مانور دهی به این اشخاصِ اکثراً بی دردِ سوء استفاده چی یا مزدور را ندهند که دنبال اهدافی غیر از مطالبات برحق مردم هستند.

در کنار این مردم باید جهت کسب مطالبات برحق خود از کانالهای قانونی آن اقدام کنند که خوشبختانه این کانالهای مختلف نیز وجود دارند و بدانند که هر گونه اقدامی غیر از اقدامات قانونی و مدنی در واقع زمینه سازی برای سوء استفاده ی دشمن و عوامل نفوذی آنها خواهد بود که تماماً به ضرر آنها و صدمه ای به کلیت دارالاسلام ایران است چون همه ی اجزاء ایران همچون اعضای یک بدن هستند که صدمه دیدن و بیمار شدن یکی از اعضای آن منجر به تب و تاب تمام بدن خواهد شد؛ و مسئولین اجرائی نیز لازم است که اجازه ندهند حقوق و مطالبات برحق مردم بر روی زمین بماند.

امروزه گروههای سکولار مختلفی در میان قومیتهای مختلف ایرانی توسط کفار سکولار جهانی و طاغوتهای منطقه ای سازماندهی و هدایت می شوند که این احزاب سکولار نه تنها مطالبات برحق ملت ایران برایشان مهم نیست بلکه قربانی شدن ملت هم برایشان اهمیتی ندارد مادام که اهداف اربابان آنها را در تضعیف دارالاسلام ایران تامین می کند.

در میان ملت مسلمان و همیشه در صحنه ی خوزستان نیز احزاب دست نشانده ای چون گروهک الاحوازیه و سایر خودباختگانی وجود دارند که همچون احزاب سکولار کومله ها و دمکراتهای کردستان و دارودسته ی رجوی سابقه ی مشخصی در مزدوری برای اجانب دارند که خیانت آنها به ملت خودشان از زمان صدام حسین سکولار تا کنون واضح و آشکار بوده است.  

اگر ملت هوشیار نباشند باز ما شاهد کشته سازی هائی جهت خوراک تبلیغاتی و رسانه ای دشمنان توسط این مزدوران نفوذی خواهیم بود که حتی ممکن است مطالبات برحق مردم را نیز به انحراف کشانده و به حاشیه ببرند و مردم نتوانند در جو امنیتی به وجود آمده به مطالبات برحق خود نیز برسند.

آیا مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی روحانی رسانه ای است یا جبهه باسامی و سهاب و…؟

آیا مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی روحانی رسانه ای است یا جبهه باسامی و سهاب و…؟

به قلم : براهندک بلوچ

این روزها تحولات دارالاسلام ایران آزمایشگاه و محلی برای تشخیص انقلابیون شریعت گرا از جبهه ی دشمنان شده است که این جبهه از کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین شکل گرفته است.

برای اهل سنت ایران شکی باقی نمانده است که جبهه ی مجازی باسامی که در زمین واقع و فضای حقیقی اهل سنت ایران جایگاهی ندارد و تنها در رسانه های معلوم الحال ماهواره ای وابسته به آل سعود و امارات و یک کانال مجازی موجودیت خود را نشان داده است بخشی بسیار ناچیز از جبهه ی اسلام آمریکائی و لیبرال است که با نگرشی سکولار و دموکراسی خواهانه ی از اهل سنت ایران جهت رسیدن به اهداف سکولاریستی و لیبرالیستی سوء استفاده می کند.

جبهه ی باسامی که خود را در دارودسته ی منافقین و بخشی از جبهه ی دشمنان دارالاسلام و قانون شریعت الله تعالی جای داده است با هدف قرار دادن مخالفین و ترور شخصیتی مخالفین خود، مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه اهل سنت زاهدان را یک روحانی رسانه ای نامید، که عده ای خود را پشت نام  این روحانی رسان ها ی پنهان کرده اند.

در اینجا هدف تنها دفاع از مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی نیست بلکه بیان این واقعیت مهم است که علمای اهل سنتی که در کنار دارالاسلام خود قرار گرفته اند و در برابر جبهه ی جنگ روانی دشمنان خارجی و مزدوران آنها صف آرائی کرده اند در زمین واقع و در میان مسلمین حضور دارند، برخلاف گروههای مجازی چون جبهه ی باسامی یا گروه مجازی سهاب که تنها در فضای مجازی سروصدائی به پا کرده اند و به نفع کفار سکولار جهانی در حال جنگ بر علیه دین و فرهنگ و آبرو و ناموس و خاک خود هستند.

پس جبهه ای باسامی رسانه ای است که اگر رسانه ها را از آنها بگیرید در جامعه ی ما هیچی نیستند اما کسانی چون مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی مدیر یک مدرسه ی دینی در میان مردم و امام جمعه ی یک جمعیت چند صد هزار نفری در زاهدان و سایر شهرهای ایران است که بدون رسانه هم باز موجودیت دارند.

وهابیت شعاریست برای مخالفت با اهل سنت، فریب نخور! (۳)

وهابیت شعاریست برای مخالفت با اهل سنت، فریب نخور! (۳)

به قلم: مجاهد دین

آن زمان نمی‌دانستیم اشکالش در کجاست. چون پیوسته الحذر الحذر می‌گفتیم که مواظب باشید که: «وهابیت تنها شعاریست برای مخالفت با اهل سنت، فریب نخورید» هرگز اجازه نمی‌دادیم کسی دربارۀ اصول فکری ما حرفی بزند. اگر می‌گفتند وهابی هستید، می‌گفتیم وهابیت فقط شعاریه که دشمنان اسلام روی مسلمانان واقعی (یعنی ماها) گذاشته‌اند تا بوسیلۀ این اسم با اهل سنت واقعی (یعنی ماها) مخالفت کنند. نزد ما بقیه اهل سنت واقعی نبودند، بلکه یک مشت صوفی قبوری و مرجئه و اشعری و … بودند. اینها هم که اهل سنت نیستند! می‌ماند ماها که معلوم می‌شود فقط ما اهل سنت هستیم چون از توحید حرف می‌زنیم و هدفمان احیای توحید و مبارزه با شرک است!

برادرانمان که هجرت کرده بودند و ما غبطه به هجرتشان می‌خوردیم، یک عده القاعده‌ای شده بودند، عده‌ای هم دوله‌ای، عده‌ای دیگر جبهة النصره‌ای، و عده‌ای دیگر نیز دیگر جماعت‌ها می‌رفتند. ما نیز در خانه‌هایمان به برادرانمان که هجرت کرده بودند افتخار می‌کردیم و هنوز اختلاف و درگیری و تکفیر شدن این جماعت‌ها توسط همدیگر پیش نیامده بود. برای اینکه ماهیتی که دعوت نجدی دارد، به شدت تفرقه پذیر و دشمن ساز و خشک است که هیچ گونه مخالفتی را برنمیتابد. یک دفعه دوله اعلام کرد که همۀ جماعت‌ها یا تقریبا اکثر جماعت‌ها کافر و مرتد هستند و انواع نواقض اسلام را مرتکب شده‌اند! ما نیز در خانه‌هایمان در بینمان وَلوَله به پا می‌شد. این اون را تکفیر می‌کرد، اون دیگری را تبدیع می‌کرد… به این شکل همدیگر را بخاطر حمایت از جماعت‌ها متهم می‌کردیم و تکفیر می‌کردیم و  خلاصه به این شکل تقدیر خداوند چنین بود که سر خودمان را خودمان قطع کنیم.

و این اتفاقات فقط مقدمه بودند.

خلاصه همان برادرانی که ده دوازه سال پیش در کلاس‌های پنهانی و زیر زمینی و مخفیانه و توسط مربیان گمراهی که تفکر نجدی را تدریس می‌کردند، یک روزگاری کنار هم بودند و یک فکر را داشتند، امروز دشمنان قسم خوردۀ همدیگر شده بودند. هردو یک حرف را می‌زدند منتها زاویۀ نگاهشان به مسائل متفاوت بود. همانند عدد ۹ انگلیسی که طرف مقابل آن را ۶ می‌بیند یا عدد ۸ فارسی که طرف مقابل آن را ۷ می بیند. ما معتقد بودیم که این عدد، ۹ است و هرکسی غیر آن را بگوید گمراه شده است! طرف مقابل هم قسما بالله می‌گفت و خدا را شاهد می‌گرفت که این عدد ۶ است و هرکسی غیر این را بگوید گمراه شده است! به این شکل حکم تکفیر یکدیگر را صادر کردیم و در فرصت مناسب همدیگر را می‌کشتیم. چنانکه جماعت‌های به اصطلاح سلفی جهادی این کار را می‌کردند.

ادامه خواندن وهابیت شعاریست برای مخالفت با اهل سنت، فریب نخور! (۳)

وهابیت شعاریست برای مخالفت با اهل سنت، فریب نخور! (۲)

وهابیت شعاریست برای مخالفت با اهل سنت، فریب نخور! (۲)

به قلم: مجاهد دین

ما اخلاص زیادی داشتیم اما مسیر درستی را طی نکردیم. چون در ذهن ما نقش بسته بود که: «وهابیت تنها شعاری برای مخالفت با اهل سنت است و نباید فریب بخوریم»

خیلی ها تحمل نیاوردند و هجرت کردند. یکی سمت القاعده و طالبان می‌رفت، دیگری به عراق می‌رفت. هدفی هم جز تمکین شریعت و بالا آوردن شعار توحید نداشتیم. وقتی می‌دیدیم برادرانمان قدرت پیدا کرده‌اند و اعلام جماعت و امارت و … می‌کنند، خیلی خوشخال می‌شدیم. می‌گفتیم وعدۀ خداوند در حال پدید آمدن است و طایفۀ منصوره ظاهر گشته است.

چنانکه گفتم، پیشتر در جامعه تبدیل به انسان‌هایی منزوی شده بودیم. شاید افسردگی گرفته بودیم. به مردم جامعه بد بین بودیم. اگر می‌گفتیم اصل در این مردمان بر کفر و شرک است، گفتنش برایمان سخت نبود. برای همین هجرت را انتخاب کردیم. از اینجا و آنجا و این شهر و آن کشور هجرت کردیم و مردمانی دور هم جمع شده بودیم که با اینکه با هم مهربان بودیم اما به شدت از دست مردمان عصبانی بودیم. ما در باور خودمان حکم صحابه‌ای را داشتیم که با مشقت‌های فراوان از دست مشرکان قریش و ابوجهل‌ها فرار کرده‌اند. یاد دلاوری‌های صحابه می‌افتادیم که چطور در جنگ‌ها، در مقابل پدر و برادر خودشان می‌ایستادند و بخاطر دفاع از توحید پدر و برادر خودشان را می‌کشتند! ما نیز قرار بود همین کار را با پدر و برادرهایمان بکنیم! اما این کجا و آن کجا!

خیلی اخلاص داشتیم، چون حاضر بودم خودمان را منفجر کنیم و از این دنیا برویم و شهادت طلبی (استشهادی) کنیم. و می‌کردیم. ما مزدور کسی نبودیم، از کسی پول نمی‌گرفتیم، بلکه قربة إلی الله بودیم. چون کسی که حاضر باشد به زندگی خودش پایان بدهد، قطعا برای مال دنیا چنین نکرده است بلکه هدفش شهادت بوده است. این کار فی نفسه اشکالی نداشت، اما اشکال در آنجا بود که انتقام ابوجهل و مشرکان قریش را از مردم اهل سنت اشعری و صوفی مسلک داخل مسجد و با منفجر کردن مسجد بر سر آنان می‌گرفتیم!  خودمان را در بین آنها منفجر می‌کردیم! و اشکالش آنجا بود که آمریکا ما را بمباران می‌کرد و ما انتقامش را از یک مسیحی دیگر در کشوری غیر از آمریکا و داخل کلیسایشان می‌گرفتیم.! چون مربی نداشتیم. اخلاص داشتیم اما مربی نداشتیم.

ادامه خواندن وهابیت شعاریست برای مخالفت با اهل سنت، فریب نخور! (۲)