جلال طالبانی هم قاضی محمد را بی آبرو و نماینده خط شوروی و مانعی در برابر کوردها می دانست

جلال طالبانی هم قاضی محمد را بی آبرو و نماینده خط شوروی و مانعی در برابر کوردها می دانست

به قلم: مسعود سنه ای

امروز کلیپ کوتاه اما جالبی از جلال طالبانی رئیس جمهور دست نشانده عراق و رئیس حزب اتحادیه‌ی میهنی کردستان در خصوص قاضی محمد به دستم رسید که می تواند برای کم هوش ترین سکولار هم تلنگری باشد که از این قاضی مرتد و تمام سکولاریستهائی که پس او تولید شده اند دوری کند.

حالا طالبانی در این کلیپ می گوید: ” از ایران قاضی محمد و اینا و از عراق ملا مصطفی بارزانی را آورده‌ بودند و کاک زیاد که‌ من می‌شناسم فردی محترم و با شخصیت بود، خودش نمی‌خواست و می‌گفت من توانایی انجام این کار را ندارم.مراتب و افراد عشایری را و کهن عشایری را به‌ سرکردایتی کرد آوردند و ژ.ک به‌ حزب دمکرات تبدیل شد ولی اینگونه‌ شکست نمی‌خورد و از بین برود. من این را در کتابم هم نوشته‌ام  و این شکست و ضرری بود که‌ شوروی بر سر کرد آورد.باید می‌گذاشتند ژ.ک حزبی ملی و جماهیری و منظم می‌بود و فعالیت خود را می‌کرد. چون در آن خرده‌ بورژوا،جوتیار(کشاورز)،کارگر و مغازه‌دار و دانشجو را جمع می‌کرد. و این عقب نشینی بزرگی بود. همانگونه‌ که‌ مشخص است رهبری حزب دمکرات تسلیم شده‌ بود. یعنی اگر قاضی محمد اعدام نمی‌شد و شاه این خریت را نمی‌کرد می‌بایست تاریخ کرد به‌ تسلیم شدن و چیز دیگری از آن نام می‌برد. قاضی محمد با اعدام و محاکمه‌ توانست خود را دوباره‌ بخرد وگرنه‌ رهبر جمهوری کشوری به‌ پیشواز لشکر دشمن برود و پیش پای آن قربانی بکند؟؟؟!!!این چه‌ معنی می‌دهد؟ تنها مسئله‌ایی که‌ او را آزاد کرد، مرگ قاضی بود وگرنه‌ آبرورفتگی تمامی بود. و نگذاشت که‌ ژ.ک دوران طبیعی خود را طی کند. خط شوروی خط غلطی بود”

این سخنان جلال طالبانی که سکولاری از خودشان است کافی است که هر سکولاری بداند نطفه ی  سکولاریستها در میان کردها با خیانت به ملت مسلمان کورد و خدمت به بیگانگان منعقد شده است و حتی اگر به صدها حزب هم تقسیم شوند ماهیتشان فرقی نمی کند و تنها نوع خیانتشان عوض می شود و اربابانشان تغییر می کنند.  همه ی ما داریم می بینیم که همین الان هم تمام احزاب کافر سکولار کوردی برای یکی از دشمنان ملت مسلمان کورد مزدوری و خیانت و جاشیگری می کنند.

« سعادت بشر تنها از راه قانون خدا به دست می آید» این جمله ایست از نشریه نیشتمان در سال ۱۳۲۴، مقاله آشتی، تنیا و… که به عنوان شعار اصلی و محوریت برنامه ها و اهداف کومله ی ژ-ک شناسانده می شود.

توضیح آنکه : جمعیت ژ.کاف که مخفف «ژیانه وه ی کورد» یا «ژیانه وه ی کوردستان» یا «ژیانی کورد» است ابتدا در سلیمانیه اعلام موجودیت می کند و در سال ۱۳۱۹ یکی از مبلغین اسلامی کرد به نام ملا احمد فوزی از سلیمانیه وارد مهاباد می شود و در آن جا کلاس های درس و خطا به خود را پیرامون قرآن و سنت و فقه شافعی دایر می نماید که در ضمن این دروس از ظلم و ستم حاکم بر مردم خود و راه رهایی ملت مسلمان از مصیبت هایی که ظالمان بر سرشان می آورند صحبت می کند به گونه ای که پس از مدتی عده ای از عقلا و صاحبان قلب سلیم تصمیم می گیرند که از بندگی بندگان خود را نجات داده و تنها در بندگی خدای واحد در آیند.

در جریان همین درس های مُلا احمد فوزی است که ۱۶ نفر از اهالی مهاباد در باغی گرد آمده و اعلام موجودیت کومله ی ژ-ک را می کنند (۱۹۴۲م).

سید محمد صمدی در کتاب «تاریخ مهاباد» می نویسد:

– اهداف و برنامه جماعت ژ-کاف مطابق آیین مبارک اسلام تنظیم شده بود

– هر راه و روشی که مخالفت اساسی با دین اسلام می داشت، در جمعیت ژ.کاف مورد پسند واقع نمی شد و رد می گردید

– جنبه معنوی و دینی کاملاً بر جمعیت ژ.کاف حاکم بود. ژ.کاف حزبی اسلامی و ملی بود و به جز ملت کرد به هیچ جای دیگری وابستگی نداشت.

– هر کسی که می خواست عضو آن گردد، در حالی که وضو می گرفت، در مقابل دو نفر از کادر اصلی حزب قرار می گرفت. قرآن، نقشه و پرچم کردستان در آن مکان گذاشته می شد و فرد هفت بار به قرآن سوگند وفاداری یاد می کرد و سپس اسمی مستعار برایش انتخاب می کردند».

این سازمان هنگامی که هدیه خود به نام «دیاری ژ.کاف بولاوانی کورد» را برای جوانان کرد منتشر ساخت، آن را با چند بیت شعر زینت داده بود و در دور پرچمش جمله «لا اله الا الله و محمد رسول الله» را نگاشته بود. بر روی جلد تمامی شماره های مجله «نیشتمان» – ارگان رسمی جمعیت- حتماً یک آیه قرآن نوشته می شد. این سازمان بسیار مخفیانه کار می کرد و جالب توجه آن که رمز شناسایی کادر سیاسی آن این جمله بود که: «خواپه رستن شتیکی چاکه» یعنی خدا پرستی امر پسندیده ای است.[۱]

سر لشکر حسن ارفع که در سال های ۴۶- ۱۹۴۴ فرماندهی ستاد ارتش را به عهده داشت و از سال ۵۸ تا ۱۹۶۱ سفیر ایران در ترکیه بود در گفتگویی در رابطه با مسئله کرد می گوید: …قبایل کرد به چندین دلیل به ژ.کاف می پیوستند. یکی از آن دلایل این بود که نمی خواستند گوش به فرمان و آلت دست حزب کمونیست آذربایجان باشند… .”

با این وجود می بینیم که خائنین وابسته کمونیستها یا به قول جلال طالبانی «خط شوروی» بر علیه این جنبش اسلامی به کمک جاسوسهای شوروی کودتا می کند و خط خیانت و کورد فروشی و جاشیگری در میان کوردها را پایه ریزی می کند که تا کنون به حیات نکت بار خود ادامه داده است.


[۱] ویلیام ایگلتن در صفحه ۷۱ کتاب جمهوری مهاباد به این موضوع اشاره دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *