راه اندازی پروژه ی عظیم حقوقدانی و وکیل سازی از کانالهای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاحگری و کسب قدرت در دارالاسلام
(پیاده شده از سخنرانی تصویری : شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله)
بسم الله والحمد لله. اما بعد: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. دانشجویان محترم خیلی خوش آمدید.
همه می دانیم که جوامع امروزی به سه دسته ی کاملاً مشخص تقسیم شده اند:
- دارالکفرهای تحت حاکمیت کفار سکولار که سکولاریستها یا به زبان عربی مشرکین یا احزاب آنها را اداره می کنند.
- ۲- دارالکفر تحت حاکمیت نصرانی ها در دولت شهر پادشاهی واتیکان که با جمعیتی حول و حوش هزار نفر تنها نقطه ای در دنیاست که توسط نصرانی ها (مسیحی ها) اداره می شود.
- دارالاسلام که توسط مسلمین و با قوانین فقه یکی از مذاهب اسلامی یا در مواردی توسط اجماع واحد شورای اولی الامر مسلمین اداره می شود.
علاوه بر این همه می دانیم که در دارالکفرهای تحت حاکمیت کفار سکولار تنها قوانین سکولاریستی حاکم هستند آنهم با قدرت نظامی و حکومتی، و تمام قوانین شریعت الله تعالی که مخالف قوانین سکولاریستی باشند با دیکتاتوری هر چه تمامتر از امور اجرائی جامعه حذف شده و کنار زده می شوند و کسی قادر به انجام قوانینی از شریعت الله نیست که مخالف قوانین سکولاریستی باشند و چنانچه به قانونی از قوانین شریعت الله تعالی عمل کند که مخالف قوانین سکولاریستی باشد در دارالکفرهای سکولار همچون یک مجرم با او برخورد می شود. در دارالکفر نصرانی دولت شهر پادشاهی واتیکان نیز اجازه ورود مسلمین به آن وجود ندارد و تنها نصرانی ها در آن سکونت دارند. در این صورت تنها در دارالاسلامها مسلمین می توانند به قوانین شریعت الله تعالی عمل کنند. این واقعیت دنیای کنونی ماست.
حتی «در وضع موجود» کفار اهل کتاب نیز تنها در دارالاسلامها می توانند به قوانین شریعت خود عمل کنند نه در دارالکفرهای سکولار. یعنی اگر می بینید که یهودی های پایبند به تورات مثل جریان قلب پاک (Lewv Tahor ) حتی نمی توانند در حکومت سکولار صهیونیستهای حاکم بر سرزمینهای اشغالی فلسطین بر اساس قوانین تورات عمل کنند و به کانادا و گواتمالا فراری می شوند و اخیراً درخواست رسمی پناهندگی به دارالاسلام ایران داده اند باید برای کم هوش ترین مسلمان تلنگری باشد که دارالکفر جعلی رژیم صهیونیستی یهودی نیست بلکه سکولاریستی است، و غیر از دولت شهر واتیکان، تمام دارالکفرهای اروپا و آمریکا و روسیه و غیره نیز نصرانی نیستند بلکه سکولار (مشرک) هستند و توسط احزاب = مشرکین= سکولاریستها اداره می شوند و دارالاسلام تنها مکانی است که می تواند در کنار مسلمین از هویت دینی تمام کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب حمایت کند و آنها تنها در دارالاسلام است که می توانند به زندگی بر اساس «عمل» به عقاید خود ادامه دهند و در دیکتاتوری سکولاریستها جائی برای «عمل» کردن به قوانین شریعتشان نیست.
حالا تصور کنید، عده ای از میان مسلمین به میل و اختیار خودشان و به دلایل دنیوی دارالاسلام را رها کرده و به دارالکفرهای سکولار می روند و چنین سرنوشتی را برای خود می خرند که الله تعالی در موردشان می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیراً (نساء/۹۷) بیگمان کسانی که فرشتگان (برای قبض روح در واپسین لحظات زندگی ) به سراغشان میروند وجان آنها را میگیرند (میبینند که به سبب ماندن در دارالکفر) بر خود ستم کردهاند، به اینها میگویند: کجا بودهاید (که دست خالی مردهاید و بدبخت شدهاید؟ عذرخواهان) گویند: ما بیچارگانی در سرزمین (کفر) بودیم (و چنان که لازم بود نتوانستم به قوانین شریعت الله عمل کنیم،[چون واقعاً کسی نمی تواند بر خلاف قوانین کفار و بخصوص کفار سکولار عمل کند] فرشتگان بدیشان) گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن کوچ کنید؟ جایگاه آنان جهنم است، و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی!
امروزه این دسته : إِلَّا ٱلْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلْوِلْدَٰنِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا (نساء/۹۸) معذروین تحت حاکمیت کفار سکولار نیستند که توان هجرت نداشته باشند و راهی برای هجرت به دارالاسلام نداشته باشند، با میل و اختیار خود قیامت خود را به دنیا می فروشند به دارالکفرهای سکولار فراری می شوند و با میل و اختیار خود در جوامعی سکولار زندگی خواهند کرد که اجباراً باید تمام قوانین شریعت الله در امور زندگی اجرائی جامعه و قوانین کیفری و مدنی و خانوادگی و غیره را کنار زنند. این مجرمین آگاهی و یقین دارند که اگر وارد کشورهای سکولار شوند نمی توانند به قوانین شریعت الله عمل کنند اما با این وجود به خاطر دنیا می روند.
الله تعالی در مورد یهودی هائی که تنها بخشی از قوانین شریعت الله را نادیده می گرفتند می فرماید: أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره/۸۵) أُولَٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ ۖ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ (بقره/۸۶) آیا به بخشی از (قوانین) کتاب (آسمانی) ایمان میآورید و به بخش دیگر (قوانین آن) کفر میورزید؟ برای کسی که از شما چنین کند، جز خواری و رسوائی در این جهان نیست، و در روز قیامت (چنین کسانی) به سختترین شکنجهها برگشت داده میشوند، و خداوند از آنچه میکنید بیخبر نیست. اینان همان کسانیند که آخرت را به زندگی دنیا فروختهاند. لذا شکنجه آنان تخفیف داده نمیشود و ایشان یاری نخواهند شد (و یاوران و کمککنندگانی نخواهند یافت تا برای نجاتشان بکوشند).
حالا این مجرمینی که قیامتشان را به دنیا فروخته اند به میل خود یا اجباراً باید تمام قوانین شریعت الله را که مخالف قوانین کفار سکولار است را کنار بزنند و نادیده بگیرند و به این شکل خود را عاقبت به شر کنند.
برای مومنین سرانجام و عاقبت به خیری در قیامت، هدف این زندگی دنیوی است؛ و صحابه بعد از یادگیری ایمان، بیشترین شناخت و آگاهی را در مورد آخرت داشتند؛ به همین دلیل در دارالاسلام نیز اگر دچار جرم و فاحشه ای می شدند که نیاز داشت در دنیا شخص با اجرای حدود پاک شود داوطلبانه برای اجرای شریعت الله نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم به عنوان حاکم دارالاسلام می آمدند و می گفتند: يَا رَسُولَ اللهِ ، طَهِّرْنِي، تا بار گناه این جرم را با خودشان به قیامت نبرند؛ و یا با تهدیداتی که برای قیامت مجرمین وجود دارد هرگز سعی نمی کردند مانع اجرای حدود الله در مورد دیگران هم شوند و یا مجرمی را جهت فرار از اجرای حدود الله پناه دهند و از تطبیق قانون شریعت الله بر او جلوگیری کنند هر چند به مدت کوتاهی هم باشد؛ یا از وقوع جرمی آگاه باشند و برای اینکه قانون شریعت الله بر مجرم تطبیق داده نشود در دادن شهادت سکوت کنند و ادله ی جرم را مخفی کنند و یا خدای ناکرده جهت تبرئه ی مجرم ادله ی جعلی ارائه بدهند؛ به همین دلیل با پرهیز از این بیماری ها خودشان داوطلبانه جهت اجرای حکم شرعی پیش قدم می شدند، هر چند اجرای این حکم بر خودشان باشد. مثل رجم مَاعِز بن مالك،[۱] غامدیه و جُهَنیه [۲] رضی الله عنهم اجمعین و آن دو زن و مرد یهودى؛ چون در تورات هم حکم همین است، اینها تماماً خودشان برای پاک شدن از این گناه و نبردن بار سنگین این گناه به قیامت، آمدند و اقرار کردند و دروخاست می کردند: يَا رَسُولَ اللهِ ، طَهِّرْنِي. یا مثل ابومحجن رضی الله عنه آن مجاهد بزرگ و دلیری که بارها شراب می خورد و می آمد تا حکم شرع بر او تطبیق شود.
زمانی که بدون هیچ شک و شبهه ای و به یقین اشخاصی مستحق اجرای حدود می شوند و راهی برای بری کردن او بر اساس «ادْرَءُوا الْحُدُودَ عَنْ الْمُسْلِمِينَ مَا اسْتَطَعْتُمْ » وجود ندارد و حتی نمی توان با چنگ زدن به شبهه ای و بر اساس اصل «ادْرَءُوا الْحُدُودَ بالشبهات» او را از چنین جرمی تبرئه کرد، الله تعالی می فرماید: وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ(نور/۲) و هرگز درباره آنان در دین الله (نسبت به تطبیق حدود الله) رأفت و ترحم نداشته باشید اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید. رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می فرماید: أَقِيمُوا حُدُودَ اللَّهِ فِي الْقَرِيبِ وَالْبَعِيدِ وَلاَ تَأْخُذْكُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ.[۳] حدود الهی را درمورد نزدیکان و دوردستان بپا دارید و در (اجرای) حکم و قانون الله سرزنش ملامتگر و سرزنش کننده ای شما را از آن بازندارد. و باز رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: أَقِيلُوا ذَوِي الْهَيْئات عَثَرَاتِهم إلا الْحدودَ.[۴] از لغزشهای اهل ديانت گذشت کنید مگر در حدود؛ به همین دلیل در فقه شافعي، تعزير واجب نيست و جايز است كه امام و امیر آنرا ترك كند زمانی که به حقِّ كسي آسيبي نرسيده باشد.
الان عده ای هستند که در دارالاسلام از تطبیق قانون شریعت الله جلوگیری می کنند چون شخص مجرم یکی از آشناها یا نزدیکانش است در حالیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: لو أنَّ فَاطِمَةَ بنْتَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعْتُ يَدَهَا [۵]اگر فاطمه دختر محمد دزدی کند دستش را قطع می کنم.
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند:«إقَامَةُ حَدٍّ فِي الْأَرْضِ خَيْرٌ لِأَهْلِهَا مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً » یعنی جارى كردن يك حد درزمین برای اهل زمین بهتر است از چهل شب بارش باران. قطعاً جدا کردن و درمان شخصی که دچار بیماری سل یا وبا یا طاعون شده از بارش باران برای این جامعه بهتر است چون جامعه بدون این باران هم می تواند به سختی و یا با کوچ کردن به حیات خود ادامه دهد اما زمانی که به این بیماریها دچار شد زندگی دنیوی او از بین می رود.
با اجرا نشدن حدود و گسترش انواع مفاسد عقیدتی و اخلاقی و رفتاری و نا امنی های مختلف فردی و خانوادگی و اجتماعی نه تنها زندگی دنیوی انسانها از عمل به شریعت و امنیت عقیدتی و درونی و حتی ظاهری و قالب اسلامی آن تهی می شود بلکه آخرت اشخاص نیز گاه نابود می شود. آیا این یکی از منکراتی نیست که باید در برابر آن ایستاد؟
عرض کردیم که تنها در دارالاسلام است که شخص می تواند بر اساس قانون شریعت الله زندگی کند و بر اساس قانون شریعت الله زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی خودش را مدیریت کند و به پیش ببرد و در دارالکفرهای سکولار شخص نمی تواند هیچ یک از قوانین شریعت الله را که مخالف قوانین سکولاریستی حاکم بر جامعه باشد به مرحله ی اجرا در آورد؛ حالا که در داراسلام این فرصت طلائی برای تطبیق قانون شریعت الله بر اساس فقه هر یک از مذاهب اسلامی وجود دارد عده ای چون یکی از نزدیکانشان دچار زنا یا قتل یا دزدی یا یکی دیگر از جرمها شده است تمام سعی آنها بر این است که با پول یا پارتی و تحمیل زور بر طرف مقابل جلو تطبیق این حکم شریعت الله را بگیرند و به شخصی که به حقوق معنوی یا مادی او تجاوز شده است ظلم کند، چرا؟ چون جزو مومنین صادق نیست، و چنین شخصی در دلش بیماری است و شیطان بر او مسلط شده و قصد دارد او را با دشمنی با قانون شریعت الله به درکات پائینتری از جهنم روانه کند.
به این شکل الله تعالی او را با شیطان تنها می گذارد تا به جای شریعت الله تعالی برای خودش برنامه ریزی و تصمیم بگیرد و به این شکل بر بیماری دل او اضافه می کند و درجه درجه و بدون آنکه متوجه شود او را به بدترین جاهای جهنم می کشاند؛ چون این شخص خیال می کند در حال اصلاح است و دارد اصلاحگری می کند به همین دلیل بدون آنکه متوجه شود الله تعالی می فرماید: وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ (اعراف/۱۸۲) کسانی که آیات (قوانین و شریعت) ما را تکذیب میدارند، کمکم، آهسته و آرام گرفتار و (به عذاب خود) دچارشان میسازیم، از راهی و به گونهای که نمیدانند.
در همین زندگی دنیوی هم، درجه درجه، فرور رفتن این اشخاص که اکثرا جزو دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها هستند را در انواع عذابها و نابسامانی های درونی و اخلاقی و رفتاری می بینیم که کار به جائی رسیده با وجود اینهمه آسایش و امکانات مادی اما آرامش خودشان را از دست داده اند و زندگی شادی ندارند؛ با این وجود آیا نباید در برابر چنین منکراتی که این اشخاص در دارالاسلام به وجود می آورند و آشکارا حقی را که الله حق دانسته است را پایمال می کنند ایستاد؟
در این دریای کفر و ارتدادی که کفار سکولار جهانی و منطقه ای بر بشریت تحمیل کرده اند، بر اثر مجاهدت هزاران شهید و ریخته شدن آنهمه خون و از بین رفتن آنهمه نوامیس و مال مسلمین سرانجام دارالاسلامی تشکیل شده است که برای مومنین صادق نعمتی بسیار بزرگ و فرصتی طلائی است اما عده ای به این شکل در برابر تطبیق قوانین شریعت الله در این دارالاسلام ایستاده اند؛ یعنی خودشان نمی خواهند شریعت الله تطبیق شود، حتی کار به جائی رسیده است که اگر دارالاسلام بخواهد با قدرت اجرائی که دارد حکمی را تطبیق دهد خود همین فریب خورده ها و مفسدین و بیمار دلان با هزاران شبهه و مکر در صف جنگ روانی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین یا سکولار زده های بومی قرار می گیرند و در برابر حاکمیت دارالاسلام جبهه گیری می کنند و اگر مجبور نشوند اطاعت خود را به قدرت حکومتی و قوانین دارالاسلام نمی دهند و بر علیه برادران خود حامی و طرفدار شیطان و یارانش می شوند، برخلاف دارالکفرهای سکولار کنونی که این دارالکفرها خودشان اجازه ی تطبیق شریعت الله را نمی دهند حتی اگر مومنین هم بخواهند.
بعضی از حدود مثل حکم قاتل وجود دارد که اگر ولی دم باشی می توانی حکم قصاص را اجرا کنی یا دیه بگیری یا کلاً ببخشی. در اینجا اگر قاتل از نزدیکان شما باشد و شما تلاش کنی به هر شیوه ی شرعی که هست جلو قصاص را بگیری و به جای قصاص ولی دم را راضی به گرفتن دیه یا بخشش کنی، تمام تلاش شما شرعی است؛ چون هم قصاص حکم الله است و هم گرفتن یا بخشش دیه. در اینجا تمام تلاش شما جهت تحکیم یکی از قوانین شریعت الله در مساله ی قتل عمد است؛ یا مثل ضربه زدن فلانی به چشم یا بینی یا گوش یا دندان یا سایر جراحتهای بدنی خود شما یا یکی از زیر دستان و اطرافیانت که توان عوض کردن قصاص با دیه یا بخشش را داری. یا فلانی که اموالت را آتش زده یا تخریب کرده شما به جای جبران خسارت می توانی او را ببخشی یا تخفیفی برایش قائل شوی. چون در اینگونه موارد قصاصی وجود ندارد بلکه یا جبران خسارت است یا تخفیف یا بخشش. در اینجا این حقوق برای اولیای دم یا اشخاص ضرر دیده ثابت است، اما این حقّ، قابل تخفیف یا بخشش هم هست؛ اما مومنین باید بدانند که بعضی از حدود هستند ک هکسی توان بخشیدن آنها را ندارد. مثلاً: حکم زناکار یا مشروب خور یا دزد یا توهین کننده ی به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم چیزی نیستند که شما یا هر انسانی توان بخشش آنها را داشته باشد.
حالا فلانی دچار زنا شده و شما با پول یا پارتی می خواهی جلو اجرائی شدن این حکم الله را بگیری. به نظر شما این کار چه چیزی را می رساند جز مقابله با قانون شریعت الله؟ و چه چیزی را می رساند غیر از عدم ایمان به الله و قیامتی که در آخرین شریعت معرفی شده؟ اگر واقعاً و صادقانه مومن هستید باید یاریگر اجرای قانون الله باشید نه سد کننده و مانع. در این مورد شخص زمینه ساز قانون گریزی شده است، اجرائی شدن قانون شریعت الله را مختل کرده و مانع شده است.
توئی که به این شکل مانعی، فرقت با فلان کافر سکولار نجس چیه در این مورد خاص؟ در این مورد خاص خودت را شبیه این کافر کرده ای، همچنانکه عده ای در تولید تفرق و پیوستن به اهل تفرق و حزب سازان خودشان را شبیه سکولاریستها = مشرکین = احزاب کرده اند در حالی که الله تعالی می فرماید: وَلا تَكُونُوا مِنَ المُشْرِكِينَ* مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (روم/۳۱-۳۲)
در این میان، عده ای جهت شریعت گریزی و اجرائی نشدن قوانین الله بر زمین، فریب سکولاریستها و احزاب سکولار بومی را خورده اند. همین سکولاریستها در دارالکفرهای سکولار اگر کسی برایشان مشکلی درست کند یا امنیت درونی یا رفتاری آنها را مختل کند حتماً به مراجع قضائی و انتظامی و امنیتی مراجعه می کنند و شکایت می کنند و این را افتخاری برای خود می دانند که شهروندی قانونمدار و متمدنی هستند، دارودسته ی منافقین یا سکولار زده ها نیز در قانونمدار بودن در دارالفکرهای سکولار مشهود شده اند؛ اما زمانی که مومنین همین کار را در دارالاسلام انجام می دهند و اطاعت خودشان را به قدرت حکومتی و قوانین اسلامی حاکم بر دارالاسلام می دهند فورا متهمشان می کنند به جاسوس و خبرچین و…. این یکی از واقعیتهای این سکولاریستهای نجس و سکولار زده های رجس و پلیداست.
در کشورهای سکولار برای عده ای نقاب می شود تجاوز به حقوق فردی آنها و… به همین دلیل راهپیمائی می کنند و شکایت می کنند و بعد قانون تصویب می کنند تا این زن محجبه را به خاطر نقاب جریمه و زندانی و محدود کنند، چرا؟ چون همین نقاب نماد آشکار شریعتهای آسمانی است. یعنی در هر جا سکولاریستها قدرتشان برسد حتی یک نماد از شریعتهای آسمانی را نیز تحمل نمی کنند.
میزان پیشروی سکولاریستها در ایجاد محدودیت برای پیروان شریعتهای آسمانی به میزان قدرت آنها و واکنش پیروان این شریعتهای آسمانی بستگی دارد و گرنه هدف تمام احزاب = مشرکین= سکولاریستها یکی است: نابودی کامل قانون شریعت الله و نمادهای اسلامی و تحمیل قوانین سکولاریستی خود با قدرت نظامی و اسلحه بر سایرین.
پس یک طرف مشکلات کنونی ما این است که عده ای مسلمان نما، جاهلانه یا آگاهانه مانع تطبیق قانون شریعت الله در دارالاسلام و رواج منکرات می شوند؛ طرف دیگر قضیه این است که اگر بخواهیم یک قانونی را اجرا کنیم ممکن است با مشکلاتی از سوی نفوذی ها و مسئولین فاسد و بخصوص دارودسته ی منافقین مواجه شویم که به دلیل کناره گیری و نظاره گر بودن مومنین صادق، در نظام اجرائی و قضائی و انتظامی نفوذ کرده اند و خود همینها نیز مانع هستند.
و حتی ممکن است به دلیل نبود متخصصینی در امر قانون و وکالت، ما شاهد مرگ کسانی چون کاک افشار مینائی پاوه ای باشیم که در جروبحثی، یک فحاش به رسول الله صلی الله علیه وسلم را به قتل می رساند و در بیخبری یا سکوت همگانی اعدام می شود و به این شکل بزرگترین حق الناس مومنین پایمال می شود؛ در حالی که بر اساس همین قوانین حاکم بر دارالاسلام امکان دفاع از این بزرگوار و جلوگیری از این منکر بزرگ وجود داشت و یا اسارت کنونی دیگر بزرگوارن مومن به همین جرم در سقز و مریوان و سنندج و….
عامل دیگر به برخی از قوانین محدود مذهبی در دارالاسلام بر می گردد که ممکن است بر اساس مذهبی خاص از جعفری یا حنفی یا مالکی و غیره باشد و به نظر ما این قوانین ناعادلانه و منکر باشند و باید تغییر کنند.
در دارالاسلام ایران ما شاهد تغییر در مساله ارث زنان بودیم که باعث شد بعد از هزار و اندی سال در فقه جعفری ها، این قانون تغییر کند. این یعنی اگر دارالاسلام در مسیر صحیح و تکاملی خود به سوی حکومت اسلامی بر منهج نبوی قرار گرفته باشد از کانال صحیح آن امکان تغییر و اصلاح حتی در بندهای قانون اساسی آن هم وجود دارد چه رسد به سایر موارد پائینتر از آن که به تعداد تمام شوراها و سندیکاها و انجمنها و ان جی او ها و سایر نهادهای دولتی و مردم نهاد امکان اصلاح و تغییر وجود دارد و بهانه ای برای هیچ مومن صادقی باقی نمی ماند، هر چند دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها را هیچ دلیلی نمی تواند قانع کند حتی اگر توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم ارائه شود و اینها همیشه برای خود بهانه هائی می تراشند.
حالا سوال نهائی است است که : در برابر این اشخاصی که دچار منکرات شده اند و قصد دارند حقی را در دارالاسلام ضایع و پایمال کنند و یا در برابر قوانینی که به نظر ما منکر هستند و به منکرات دامن می زنند چه باید کرد؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَن رَأى مِنكُم مُنكَرا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ، فإن لَم يَستَطِعْ فبِلِسانِهِ ، فإن لَم يَستَطِعْ فبِقَلبِهِ و ذلكَ أضعَفُ الإيمانِ[۶] هر کس از شما منکری دید باید با دستش جلوی آنرا بگیرد و آنرا تغییر دهد، اگر نتوانست، با زبان خود آنها را نهی نماید و آنرا تغییر دهد، اگر باز نتوانست در قلبش آن منکر را انکار کند و از آن منکر بیزار باشد، که این مرتبه نشانه ی ضعف ایمان و ضعيف ترين مرحله ايمان است.
حالا منکراتی وجود دارند که برای اصلاح آنها نیاز به تخصص وجود دارد و غیر از متخصصین امر افراد عادی توان عوض کردن این منکرات را ندارند؛ مثل منکراتی که در شوراها و انجمنها و سندیکاهای مختلف و یا منکراتی که در قوانین رایج در دارالاسلام مثل قانون اساسی و قوانین متعلق به احکام مدنی و مجازاتهای اسلامی و حمایت خانواده و جرایم رایانه ای و قوانین عادی (در قالب طرح یا لایحه ها) و آیین نامه ها و بخش نامه ها و سایر امور تخصصی وجود دارد.
در این صورت، برای تمام این موارد، و جلوگیری از منکرات، و جلوگیری از ضایع شدن حقی که الله تعالی در قانونش تعیین کرده است مومنین صادق در دارالاسلام نیاز به متخصصین امر دارند که یکی از این امور تخصصی که انبوهی از دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها کرسی های آن را اشغال کرده اند صنف متعلق به فارغ التحصیلان رشته ی حقوق است؛ به همین دلیل راه اندازی پروژه ی عظیم حقوقدانی و وکیل سازی بر اساس شریعت الله تعالی در میان مذاهب مختلف اسلامی یکی از مهمترین «نیازهای روز» دارالاسلام است؛ این یکی از کانالهای اساسی امر به معروف و نهی از منکر و اصلاحگری و کسب قدرت در دارالاسلام است که مومنین آگاه و صادق نباید تحت هیچ شرایطی از آن چشم پوشی کنند.
سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته[۷]
[۱]مسلم ۱۶۹۵
[۲] پیامبر صلى الله علیه و سلم فرمودند: خذوا عنی، خذوا عنی، قد جعل الله لهن سبیلا البکر بالبکر جلد مائه ونفی سنه والثیب بالثیب جلد مائه والرجم . روایت مسلم (۱۶۹۰) یعنى: “از من بگیرید، از من بگیرید، خداوند راهى را براى آنها (زناکاران) گشوده است، براى زناکار بکر با بکر (کسى که ازدواج نکرده باشد) یکصد ضربه شلاق و تبعید یک سال، و براى زناکار ثیب با ثیب (کسى که ازدواج کرده باشد) صد ضربه شلاق و سنگسار” نیز : ويدل على هذا حديث: «عن عبادة بن الصامت قال: قال رسول الله ﷺ: خذوا عني، خذوا عني، قد جعل الله لهن سبيلا: البكر بالبكر جلد مائة ونفي سنة، والثيب بالثيب جلد مائة والرجم.» (شرح النووي على مسلم، يحيي بن شرف أبو زكريا النووي، دار الخير، سنة النشر: ۱۴۱۶هـ / ۱۹۹۶م، كتاب الحدود، (باب حد الزنى)، صفحة: ۳۳۷) ومن الأدلة على الرجم حديث: «عن عبد الله قال: قال رسول الله ﷺ: لا يحل دم امرئ مسلم يشهد أن لا إله إلا الله وأني رسول الله إلا بإحدى ثلاث: الثيب الزاني، والنفس بالنفس، والتارك لدينه المفارق للجماعة.» وفي رواية لمسلم: «عن عبد الله قال قام فينا رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال: والذي لا إله غيره لا يحل دم رجل مسلم يشهد أن لا إله إلا الله وأني رسول الله إلا ثلاثة نفر التارك الإسلام المفارق للجماعة. أو الجماعة -شك فيه أحمد- والثيب الزاني والنفس بالنفس.» قال النووي: وفي هذا الحديث: إثبات قتل الزاني المحصن، والمراد: رجمه بالحجارة حتى يموت، وهذا بإجماع المسلمين. (شرح النووي على مسلم، يحيي بن شرف أبو زكريا النووي، دار الخير، سنة النشر: ۱۴۱۶هـ / ۱۹۹۶م.(صحيح مسلم) كتاب القسامة والمحاربين والقصاص والديات (باب ما يباح به دم المسلم) رقم: (۱۶۷۶)، ص: ۳۱۸)
[۳] ابن ماجه۲۶۳۷- ۲۵۴۰/، والحاكم ۲۴۰۴
[۴] الجامع الصغير، اثر سيوطي، ص ۵۳
[۵] بخاری۳۷۳۳- ۴۳۰۴- ۳۴۷۵ مسلم ۱۶۸۹- ۱۶۸۸ صحيح النسائي 4916/ أنَّ قُرَيْشًا أهَمَّهُمْ شَأْنُ المَرْأَةِ المَخْزُومِيَّةِ الَّتي سَرَقَتْ، فَقالوا: ومَن يُكَلِّمُ فِيهَا رَسولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ؟ فَقالوا: ومَن يَجْتَرِئُ عليه إلَّا أُسَامَةُ بنُ زَيْدٍ، حِبُّ رَسولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ فَكَلَّمَهُ أُسَامَةُ، فَقالَ رَسولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ: أتَشْفَعُ في حَدٍّ مِن حُدُودِ اللَّهِ، ثُمَّ قَامَ فَاخْتَطَبَ، ثُمَّ قالَ: إنَّما أهْلَكَ الَّذِينَ قَبْلَكُمْ، أنَّهُمْ كَانُوا إذَا سَرَقَ فِيهِمُ الشَّرِيفُ تَرَكُوهُ، وإذَا سَرَقَ فِيهِمُ الضَّعِيفُ أقَامُوا عليه الحَدَّ، وايْمُ اللَّهِ لو أنَّ فَاطِمَةَ بنْتَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعْتُ يَدَهَا.
[۶] مسلم۴۹
[۷] پیاده شده از سخنرانی تصویری شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله در دیدار با چند دانشجوی رشته ی فقه و حقوق اسلامی