ملموس شدن آیاتی از قرآن و اجماعی از مسلمین در دارالاسلام ایران (۱)

ملموس شدن آیاتی از قرآن و اجماعی از مسلمین در دارالاسلام ایران (۱)

به قلم: سلیمان رحیمی/ مریوانی

سید قطب رحمه الله می گوید بعضی از آیات قرآن هستند که اگر شخص در موقعیت نزول آنها قرار نگیرد برایش قابل لمس و فهم نیستند و زمانی شخص می تواند این آیات را درک کند که خودش در موقعیت این آیات قرار گیرد.

هم اکنون که ما در دارالاسلام ایران هستیم، و آنچانکه باید و شاید ارزش چنین نعمتی را ندانسته ایم، اگر به مسائل حکومتی زیر بنائی، صرفنظر از کاستی های بعضی از مسئولین اجرائی، دقت داشته باشیم متوجه می شویم که :

  1. بعد از حکومت اسلامی بر منهاج نبوت که توسط معاویه تبدیل به شاهیگپری شد و شورای اولی الامر در مسائل حکومتی نابود گردید ما برای اولین بار در طول تاریخ در حال لمس انواع شوراها و در نهایت شورای اولی الامر در بسیاری از تخصصها و امور اجرائی حکومتی هستیم که الله تعالی می فرماید:  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِمِنْكُمْ ۖ (نساء/۵۹) ای اهل ایمان، از الله و از رسول و اولی الامری  که از خود شما هستند اطاعت کنید.
  2. بعد از خلفای راشده برای اولین بار است که یکی از شروط رهبریت یعنی مجتهد بودن تطبیق و قابل روئیت می شود و این مفهوم در این ۱۴ قرن گذشته کلاً در کتابها خاک می خورد و اهل علم فقط آنرا تدریس و نقل می کردند و افسوس می خوردند.

امام الحرمین الجوینی که در سال ۴۷۸ق وفات کرده در مورد شرط اجتهاد در رهبر «دارالاسلام» می گوید:  پس شرط است که رهبر مجتهدی کامل باشد و تمام صفات مجتهدین را در خودش جمع کرده باشد.(غیاث الأُمم فی التیاث الظلم: ص۸۴٫) و در جای دیگری هم می گوید: از شرایط امام و رهبر این است که از اهل اجتهاد باشد، به گونه ای که در حوادث نیاز به استفتاء دیگران نداشته باشد  و این مورد (داشتن شرط اجتهاد برای رهبر) مورد اتفاق همه است، وهذا متّفق علیه» (الإرشاد: ص۴۲۶)

أبو القاسم مكي الرميلي المقدسي  که در سال ۴۹۲ق وفات کرده در ضمن برشمردن شروط رهبر «دارالاسلام» می گوید: … باید مجتهد باشد، همچون قاضی و بلکه اولی تر و واجب تر از اینکه یک قاضی که باید مجتهد باشد، بلکه در مجتهد بودن رهبر اجماع مذاهب اسلامی و اهل علم روایت شده است، و شرط اجتهاد درباره رهبر مورد اجماع فقها است. و اینکه اکثر رهبران مسلمین بعد از خلفای راشدین غیر مجتهد بوده اند به این دلیل است که اینها تنها با قدرت نظامی به حاکمیت رسیده اند.”

این دومفهوم بازگشت مجدد شوراهای مختلف در تمام سطوح تا می رسد به شورای اولی الامر در بسیاری از تخصصها، و رهبریتی مجتهد و فقیه، در قالب الفاظی بودند که در این شرایط خاص دارالاسلام ایران جلوه ی عینی و ملموس به خود گرفتند.

شما به عنوان یک مسلمان حنفی، جعفری، مالکی، شافعی، حنبلی و زیدی که مذاهب شما در قانون اساسی دارالاسلام ایران به رسمیت شناخته شده است تا چه اندازه از این دو نعمت زیربنائی و اساسی پشتیبانی وحمایت کرده و تقویتشان کرده ای؟

آیا حقوق اسلامی خودت را در برابر این دو نعمت اساسی حکومتی دارالاسلام ادا کرده ای یا به بهانه های نفسانی غیر شرعی مثل مخالفتهای تفسیری و مذهبی و سلیقه ای در جبهه ی مشترک دارالکفرهای خارجی و دارودسته ی منافقین داخلی قرار گرفته ای؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *