القاعده از تشیکلاتی فرامذهبی وحدت گرا تا سازمانی نجدی تفرقه گرا و مخرب
به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو
جرقه های تشکیلات القاعده توسط دکتر عبدالله عزام از دعوتگران اهل جهاد متعلق به جماعت اخوان المسلمین در پیشاور پاکستان زده شد و با رهبری اسامه بن لادن که او هم متعلق به همان جماعت اخوان المسلمین بود مستحکم و استوار گردید.
همچنانکه واضح است منهج و روش اخوان المسلمین بر اتحاد فراگیر مسلمین و تمرکز بر دشمن اصلی یعنی آمریکا متمرکز بود و کسی چون سید قطب آمریکا را «شیطان بزرگ» می نامید، به همین دلیل در القاعده دکتر عبدالله عزام و اسامه بن لادن شما شاهد جنگ مذهبی میان مسلمین یا طرفداری از مذهبی بر علیه سایر مذاهب اسلامی نیستید، به همین دلیل هر گونه جنگ مذهبی محکوم می شود.
واضح ترین دلیل این سیاست روشن این است که القاعده با آنکه بر علیه تمام کشورهای منطقه فتوای جهاد صادر کرد اما بر علیه دارالاسلام ایران فتوائی صادر نکرد و علاوه بر آن هر گونه اقدامات مخرب جنگ مذهبی با شیعیان که از سوی کسانی چون زرقاوی صورت می گرفت فوراً محکوم می شد و در زمان نیاز و حمله آمریکا به افغانستان نیز اسامه بن لادن و سایر رهبران درجه یک القاعده زنان و ناموس و فرزندان خود را دست ایران دادند و به ایران فرستادند و حتی بعضی از رهبران به ایران پناه آوردند.
این تشکیلات که در دوران جنگ با سکولار سوسیالیستهای شوروی در افغانستان در شهر پیشاور تأسیس شد از ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۱ رهبری آن را اسامه بن لادن به عهده داشت که هدف خود را جهاد با کفار سکولار و اشغالگر جهانی و تمرکز بر دشمن اصلی یعنی آمریکا میدانست.
در این دوره القاعده در جنگ امارت اسلامی افغانستان علیه اشغالگران شوروی و آمریکا و ناتو مشارکت می کند و به ناو جنگی یو.اس.اس.کول آمریکا در اکتبر ۲۰۰۰ حمله می کند که به روایتی ۱۷ ملوان آمریکایی کشته شدند.در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نیز با ربودن ۴ هواپیمای مسافربری و زدن دو هواپیما به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک و دیگری به مرکز پنتاگون، که این حمله حدودا ۳ هزار نفر تلفات بر جای گذاشت.
این کارنامه ی دور اول القاعده است اما در دور دوم (۲۰۱۱-تاکنون) که با رهبری ایمن الظواهری نجدی شروع می شود تفکر نجدیت تفکر غالب می شود و به این شکل بیماری های رایج نجدیت هم مثل تفرق و مشغول شدن مسلمین به مسلمین و حرکت خواسته یا ناخواسته بر اساس نقشه های دشمنان اصلی، القاعده را هم آلوده و مسموم می کند.
این دورهی انحراف و انحطاط القاعده ی نسل دوم باعث شده است جهاد تبدیل به قتالی سرگردان شود که اکثراً لوله های اسلحه از نشانه روی به سوی آمریکا و ناتو و سایر کفار اصلی به سوی مسلمین غیر نجدی و حتی نجدی های مخالف آنها نشانه رود و حتی در افغانستان که مرکز اصلی آنها بود به کلی محو شدند؛ چون از همان ابتدا، نجدیت، مردم و مجاهدین افغان را مشرک و قبرپرست و … می نامیدند. در یمن نیز به جای جنگ علیه آمریکا و ناتو و مزدوران آنها چون ائتلافی که آل سعود و امارات به نیابت از آمریکا و ناتو پرچمدار آن هستند جنگ را بر انقلابیون آزادی خواه شافعی و زیدی یمن تحمیل کرده اند و عملاً در جبهه ی آمریکا و ناتو و رژیم فاسد آل سعود قرار گرفته اند.
در سوریه نیز باز می بینیم که این جماعت در جبهه ی مزدوران جولانی قرار گرفته اند که عملاً از ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه دستور می گیرند و حتی ارتش ترکیه را در ادلب اسکورت کرده اند و تحت محافظت و موافقت دولت کفری سکولار ترکیه قرار گرفته اند.
این است سرانجام هر جماعتی که تفکر نجدیت را به عنوان منهج و معیار برخورد با سایر مسلمین قرار دهد: مشغول کردن مسلمین به مسلمین و تفرق و جنگ داخلی و شکست و ذلیلی برای مسلمین و عملاً رها کردن کفار اصلی و حرکت بر اساس نقشه ها و اهداف دشمنان اصلی.