رهنمودهای مقام رهبری امارت اسلامی افغانستان به والیان در مورد افغانهای رونده به کشورهای غربی
آنعده افغانهای که به بهانه مشکلات سیاسی یا اقتصادی تلاش به ترک کشور دارند و برخیها میخواهند با اطفال خوردسن و خانمها به کشورهای غربی بروند، که سپس دران جا به دلایل مختلف با بعضی مسائل امنیتی، اخلاقی و دیگر مشکلات بشری مواجه میشوند، مثلا:
– در مسیر و کمپها با حالات بدی مواجه میشوند، که سبب ناراحتی اقارب و هر افغان میشود.
– به اساس بعضی برنامههای مغرضانه؛ عقائد، اخلاق و ارزشهای معنوی شان با خطر مواجه میشود.
– برای جواز اقامت؛ وادار به تهمتزدن علیه اسلام و نظام اسلامی و نیز تهیه اسناد جعلی میشوند.
– بهجای اینکه لیاقت مسلکی بسیاری از آنها برای رفاه و پیشرفت کشور خرچ شود، دران جا صرف کارهای عادی و حتی کارهای حقیر میشود.
بنابراین والیان محترم با همکاری مسئولان ذیربط و علمای کرام با آنها دیدارهای مستقیم داشته باشند، مشکلات شان را بشنود و برای یافتن راههایحل آنها را کمک نمایند.
همچنان تلاشهای خود را برای تدابیر بیشتر امنیتی دوام بدهند، تا کسی فرصت ارعاب و ترسانیدن دیگران را نداشته باشد و خصوصا هیچکسی در برابر خدمات و فعالیتهای تاجران، کسبهکاران، و متخصصین موانع ایجاد نتواند. والسلام
بیداری اسلامی معاصر و جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب (تاریخ شفاهی بلوچستان) قسمت دوم
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
?اسلام از همان سده آغازین وارد بلوچستان شد و همه نقاط این سرزمین پهناور زیر چتر اسلام، این آئین الهی قرار گرفت، بهطوریکه بخشی از هویت قوم بلوچ گردید.
?در سدههای پیشین بلوچها باوجود مسلمان بودن از برخی اصول اسلامی به دور بودهاند. ولی در حال حاضر صدها روحانی، در قالب نمادهای اسلامی اعم از نیروی انسانی، مسجد و مراکز فرهنگی و دینی کوشش وسیع و گستردهای برای اسلامی نمودن جامعه مبذول داشتند و اسلام را به دورترین روستاها رساندند و مردم را با اصول و روش شریعت اسلامی آشنا ساختند.
♦️بنای مساجد کهن همچون مسجد دزک در سراوان، مقابر و زیارتگاههای عارفان در مناطق مختلف بلوچستان_ گرچه از سرنوشت وزندگانی آنان اطلاعات دقیقی در دست نباشد_ اسناد خطی اعم ار نکاح نامه، شجرهنامه، معاملات، کتابهای دستنویس و از همه با ارزشتر قرآنهای دستنویس در کنار رواج شعر در جامعه بلوچستان نشاندهنده دیرینگی فرهنگی و مذهبی بلوچستان و با محوریت و گرایش تصوف و عرفان دارد.
?بلوچ با حفظ آیینها و سنن فرهنگ بومی و اندیشههای قومی، اسلام را در جامعه خود حفظ نمود. نحلههای فکری و تفکرات و اندیشهها باوجود دوری جغرافیایی، به بلوچستان ورود پیدا کرد.
تغییرات اجتماعی در جامعه بلوچستان رو به افزایش است. با وجودی که بلوچستان به نسبت نقش و تاثیری که در تاریخ و فرهنگ ایران داشته، مطالعات اندکی درباره آن صورت گرفته است. در عمده پژوهشهای صورت گرفته به بافت سنتی؛ قبیلهای، وضعیت جغرافیائی منطقه پرداختهشده است.
آنچه امروز درباره زندگی و بافت اجتماعی این منطقه نوشتهشده درباره شیوه زندگی سنتی است؛ ولی کمتر درباره جریانهای اسلامی ظهور یافته در این سرزمین گفته و نوشتهشده است.
?ظهور بنیادگرائی اسلامی در دهههای اخیر نیز توجه پژوهشگران را برای ریشهیابی این پدیده نوظهور در بلوچستان جلب نکرده و اگر چنانچه پژوهشی صورت گرفته است در دسترس پژوهشگران و عموم نیست.
مومنین دارالاسلام ایران و افغانستان تصویر امروزین سخنان عُـتـبـه بن غَـزوان
ارائه دهنده: محسن صادقی/سقز
عُـتـبـه بن غَـزوان رضی الله عنه از سابقین اول بود و هفتمین نفری بود که اسلام آورد و جزو مهاجرین اولیه به حبشه و سپس به مدینه بود و تیرانداز ماهری نیز بود، کنیه اش ابوعبدالله و ابوغزوان بود [۵۱۳۵ مستدرک حاکم]
وقتی در حبشه بود ، غم و پریشانی اش برای پیامبر صلی الله علیه وسلم زود باعث شد به مکه برگردد و سپس به مدینه هجرت کرد و در تمام جنگها شرکت فعال داشت.
عمر بن خطاب (رضی الله عنه) برای آزاد سازی شهر ابله که تا آنوقت ساسانیانی بودند که آن را به محلی برای حمله به مسلمانان تبدیل کرده بودند ، تصمیم میگرفت … چون مسلمانان بیشترشان در جهاد به سر میبردند و در مدینه جز تعداد اندکی در اطراف خلیفه نمانده بود ..
در نتیجه عمر فاروق (رض) باید فرمانده ای زیرک و باتجربه انتخاب کند . چندی نگذشت فریاد براورد: یافتم ، بله یافتم ، به بستر خواب رفت وبه خود میگفت: مجاهدی است که بدر احد خندق و دیگر غزوه ها را دیده است و شمشیری او را نگزید و تیرش به خطا نرفت و هفتمین نفری بود بر این کره خاکی به اسلام پیوست
فردا دستور داد عتبه بن غزوان رضى الله عنه را برایش صدا زنند و فرماندهی سیصد وچند نفر را به او داد و گفت: زینهار! در مورد موضوع ولایت خود ازخدا بترس ، نفس و هوا تورا به تکبر و خودخواهی نخواند که آخرتت را هدر دهد ، تو گمراه بودی خداوند تو را هدایت داد و حالا فرمانروا شده ای [۳۱۵/۱ استيعاب ابن عبدالبر]
عتبه در صف اخر سپاهش به زنان پرچمهایی داد و گفت: وقتی دو سپاه بهم رسیدند گرد وخاک به راه اندازید . همین که به ابـلـه رسیدند سرزبازان فارس به پرچمهای برافراشته نگاه کردند ودیدند که پشت سر آنها گرد وخاک بلند شده به خود گفتند; اینها پیشقراول هستند، پشت سرشان حتما سپاهی انبوه است، آنگاه ترس و اضطراب وجودشان را گرفت و فرار کردند
عتبه بن غزوان (رض) بدین ترتیب بدون اینکه حتی یکنفر را به کشتن دهد ابله را تسخیر کرد و به غنایم بیشماری دست یافتند که هرگز ندیده بودند .. عتبه ترسید که یارانش به خوشگذرانی عادت کنند لذا به ساختن شهر بـصـره اقدام کرد.
عتبه که دید یارانش در رفاه هستند لذا آنها را درمسجد جمع کرد و گفت: دنیا فناپذیریِ خود را به ما هشدار داد شما از این دنیا به خانه ای که هرگز ازبین نمیرود درحال انتقال هستید پس با بهترین زاد و توشه حرکت کنید، سنگی از لبه ی دوزخ به داخل آن انداخته میشود و هفتاد سال در ان پایین میرود و به قعر آن نمیرسد و به خدا قسم! از گناهکاران پر میشود و به ما گفته شده که : فاصله دو درِ بهشت، مسیر چهل سال راه است و روزی می آید که بهشت پر می شود.
ما با پیامبر صلی الله علیه وسلم بودیم و جز برگ درخت، خوراکی نداشتیم به گونه ای کناره دهانمان زخمی میشد ، لباسی یافتم و آن را به دونصف تقسیم کردم و نصفش را به سعد بن مالک دادم و هردو عورتمان را پوشاندیم در حالیکه امروز هرکدام ازما امیر شهری هستیم ، من از تکبـر کردن به خدا پناه میبرم [صحیح مسلم ۲۹۶۷ کتاب زهد]
تاثیرات مستقیم بیداری و بصیرت اسلامی بر زندگی اجتماعی و حکومتی و… ما
به قلم: مسعود سنه ای
این روزها که مسلمین در جنگ روانی و مسلحانه ی بی سابقه ای با کفار سکولار جهانی قرار گرفته اند این سخن حکیمانه ی علی ابن ابی طالب رضی الله عنه تداعی می کند که می گوید: وَ اِنَّ اَخَا الحَربِ لَاَرِق؛ یعنی: برادرِ جنگ، بیدار است. «لَاَرِق»؛ اَرِق یعنی بیدار؛ دائم بیدار است.
زمانی که جنگ تبلیغی و روانی دشمن از کانال احزاب سکولار و دارودسته ی منافقین داخلی همیشگی است و زمانی که ملت با انواع جنگهای اقتصادی و امنیتی دست و پنجه نرم می کند و جنگ همیشگی شده است یعنی «بیداری» هم باید همیشگی باشد.
تاریخ گذشته ی مومنین و رخدادهای همین چند سال گذشته و تجربیات خودمان ثابت کرده اند که در صورت بیداری و ایستادگی در برابر تهاجمات مختلف روانی و اقتصادی و امنیتی دشمنان، فشارها تضعیف و کم رنگ می شوند و می توان گفت دشمنان خارجی و داخلی دچار شکست می شوند، چون جنگ، جنگ ارادهها و عزم راسخ است؛ هر که اراده اش قوی و عزمش بیشتر بود، او برنده است.
بیداری اسلامی و پایبند بودن به آنچه که بیداری اسلامی در اتحاد میان مسلمین و حرکت به سمت و سوی وحدت اسلامی و تمرکز بر دشمنان اصلی و پرهیز از تفرق و جنگ داخلی و … از ما می خواهد باعث قدرتمند شدن جبهه ی مومنین و تقویت دارالاسلام می شود.
دشمن شکست می خورد و فشارهای او محکوم به شکست است زمانی که ما بیدار باشیم و اتفاقاتی که در سراسر دنیا می افتد برای ما به عنوان زنگهای هشدار دهنده و بیدار باش عمل کنند. در این بیداری اسلامی هم به تعداد تمام بخشهای زندگی در برابر تهاجمات دشمنان برای مومنین سنگر وجود دارد. بیداری در این سنگرها یعنی فهم صحیح اسلام، محافظت از اتحاد و وحدت اسلامی با مسلمین و غیر مسلمینی که در این جنگ با دارالاسلام ما هم مسیر شده اند، درک وضع موجود و تمرکز بر دشمن اصلی .
ما دنبال هدفی بزرگ و شرعی هستیم، پس اگر نمی خواهیم از سوی دشمنان ضربه بخوریم باید بیداری اسلامی خود را حفظ و تقویت کنیم، ابتدا باید بدانیم که چه خطرات و کمینهائی در این مسیر رسیدن به هدف وجود دارد؟ و به دنبال آن باید راههای مقابله با این خطرات و کمینها را به کار گیریم. بی خیالی و سهل انگاری در ظوابط و قید و بندها برای ما مساوی است با ضربه خوردن در همان جزئی که در آن سهل انگاری شده است.
مسلمین که دنبال هدفی بزرگی در آزاد سازی تمام زمین هستند در محافظت از خلافت اسلامی خلیفه ی راشد، سیدنا علی ابن ابی طالب رضی الله عنه غفلت کرده و دچار سهل انگاری شدند، همین امر باعث شد که چنان ضربه ای بخورند و بیافتند که هنوز بعد از ۱۴ قرن نتوانسته اند بلند شوند و دوباره خلافت اسلامی را به دست بیاورند.
یکی از مشکلات اساسی مسلمین در آن زمان از آنجا شروع شد که نمی دانستند به خاطر این سهل انگاری و به خاطر این خالی کردن سنگرهای خلافت چه مصیبتها و مشکلات و شکستها و ذلتهائی در انتظار آنهاست و خود را برای جلوگیری از این مفاسد آماده نکردند.
امروزه بیداری و آگاهی بر این مورد به عنوان مثال و کسب آمادگی های لازم و انجام پیشگیری های لازم می تواند ما را در محافظت از دارالاسلام و د ستاوردهای آن و ارتقای آن به حکومت اسلامی بر اساس منهج رسول الله صلی الله علیه وسلم یاری دهد.
تمام تلاش دشمن است است که کاری کند ما و ملت ما در این زمینه و سایر زمینه ها به چنین بیداری و بصيرتی نرسیم.
بیداری اسلامی معاصر: جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب (تاریخ شفاهی بلوچستان) قسمت اول
✒️به قلم: استاد محمد صدیق دهواری
?جنبش اخوان المسلمین بهعنوان بزرگترین جنبش اسلامی به فعالیتهای اسلامی خویش همچنان مشغول هست. ترور بنیانگذار دعوت و جنبش «حسن البنا» و تحمل انواع شکنجه، تبعید و اعدام فرزندان جماعت اخوان که در این دعوت رشد و نمو یافتهاند، در نزدیک به یک سده فعالیت، دعوت اخوان المسلمین را در گوشه و کنار جهان، آبدیدهتر و تنومندتر نموده و این امر منشأ تحولات انکارناپذیری در جهان اسلام در عرصههای مختلف گردیده است.
?بیش از هشتاد سال فعالیت در گوشه و کنار دنیا و رهنمود و پرورش اسلامی هزاران نفر، برآمده از اخلاص و یکرنگی اعضای صادق این جماعت نسبت به آرمانهای خویش است که ترک دیار کرده و جنبش اخوان المسلمین را در کشورهای مختلف پایهریزی کردهاند.
♦️بر همین اساس این دعوت از آغازین روزها؛ از مرزهای جغرافیائی مصر فراتر رفت و رفتهرفته در کردستان ایران از سال (۱۳۵۷) با تحول فکری ناصر سبحانی از تصوف به توحید وپژوهشگری قرآنی پایهریزی گردید وبعد از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اعضای اخوان المسلمین عراق به کردستان ایران ورود پیدا کردند و سپس از سال (۱۳۶۴) در بلوچستان ایران نیز دعوتگران اخوان حضور پیدا کردند و با کسانی که از پیش با اندیشه و فکر اخوانی آشنایی داشتند، ارتباط برقرار کرده و جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان فعالیت خود را آغازکرد و در مدت کوتاه فعالیت، منشأ تحولات فرهنگی گستردهای در جنوب شرق ایران شدند، ولی دیری نپائید که با تغییر و تحولاتی دعوت اخوان المسلمین در بلوچستان متوقف شد.
?هدف از بیان تاریخ بیداری اسلامی در بلوچستان درک و شناخت درست از رخدادهایی است که انسانهای هدفمند برای تحقق آرمانهای خویش از جان و مال گذشتند و ترک دیار کردند تا بنیاد دعوتی ایمانی را در بلوچستان پایهریزی نمایند و مردانه ایستادگی و پایداری کردند.
?بیگمان تاریخ جنبش اسلامی در بلوچستان روشنگر تلاش و کوشش روندگان راه صحیح اسلامی است. این در حالی است در بلوچستان نیز دانشمندان و افراد برجسته و بویژه دانش آموختگان دیوبند برای خرافه زدایی و ترویج آموزههای اسلامی کوشش کردند. ولی با این حال جامعه بلوچستان نیازمند آن بود که جنبش و تنظیم و تشکیلاتی سازمانیافته در آن ورود پیدا کند و درک صحیح از اسلام را در جامعه بلوچستان تحقق بخشد که این امر در قرن معاصر مرهون جنبش اخوان المسلمین بود و بهخوبی این امر صورت گرفت.
اعضای اولیه جماعت درک صحیحی از تنظیم و تشکیلات و کار و فعالیت اسلامی و حتی حزبی و تشکیلاتی داشتند، ازاینرو همه هستی خود را در این راه وقف کردند و به دنبال حقوق و مزایا و چارت اداری و سازمانی نبودند و اصولاً نیز چنین چارت اداری و مرامنامه و اساسنامهای وجود نداشت و فعالیتها در اسرههای تربیتی (حلقههای تربیتی –کلاسهای تربیتی) و فرهنگی و دروس متمرکزشده بود.
?افراد جماعت و کادر رهبری مشکل را تشخیص داده، راهکار را یافته، اقدام میکردند، ولی خود را ملزم به دریافت نتیجه نمیدانستند، بلکه کوشش خود را وظیفهای دانسته، گرچه ثمره و تلاش و کوشش آنان در نسلهای آتی تجلی یابد.
?نوشته حاضر یک پژوهش فشرده است که برای نخستین بار به تاریخ جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان پرداخته و در آن تاریخ، مسیر؛ اهداف، چگونگی شکلگیری جماعت اخوان المسلمین در بلوچستان، ورود تفکر و اندیشه اخوانی، ورود نخستین اخوانیان؛ آغاز فعالیتها، مراکز فعالیت، ادغام گروه مدعی نمایندگی اخوان با شاخه اصلی دعوت اخوان، فعالیتهای پس از ادغام، شخصیتها، علل رشد اولیه، توقف فعالیتهای جماعت اخوان المسلمین، خاطرات دعوتگران نخستین، همچنین شرایط اجتماعی، مذهبی، بلوچستان در سالهای پیدایش و حضور و فعالیت جماعت اخوان بیان میشود.
اگر به تحولات این ۴دهه ی گذشته نگاه بیندازیم متوجه می شویم که تمام محاسبات دشمنان دارالاسلام ایران غلط از آب در آمده است. از همان ابتدا محاسبه کردند که می توانند با تحمیل جنگ تحمیلی از کانال صدام حسین بعثی و دارودسته ی رجوی و سایر احزاب سکولار و مزدور کومله ها و دمکراتها و غیره این انقلاب را به زانو در بیاورند.
در آن زمان تجهیزات ضعیف ایران آنها را به چنین توهمی کشانده بود و با نگرش مادی که داشتند متن ملت و ایمان قوی مومنین دارالاسلام ایران را ندیدند به همین دلیل تمام محاسبات آنها غلط از آب درآمد.
به دنبال آن بر تحریم اقتصادی و علمی و نظامی دارالاسلام ایران تمرکز کردند اما در این جبهه هم باز همان اشتباه قبل را تکرار کردند و به وسیله ی همین مومنینی که از دغدغه ی دولتها دور بودند و بر مسائل علمی و نظامی تمرکز کرده اند ما چند روز پیش شاهد این خبر بودیم که دارالاسلام ایران در عرصه ی نظامی به چنان درجه ای از پیشرفت رسیده که دیگر وجود یا عدم وجود تحریمها در این بخش هیچ تاثیری برای دارالاسلام ایران ندارد و ایران در بعضی از تکنولوژی های نظامی به یکی از قدرتهای برتر نظامی جهان و در عموم به یکی از قدرتهای اصلی نظامی منطقه تبدیل شده است.
در بخش علمی نیز همگی میزان پیشرفت دارالاسلام ایران را شاهد هستیم . اما در بخش اقتصادی با آنکه تحریمها صدماتی به اقتصاد مردم زده است اما پیشرفت تدریجی و مستقل دارالاسلام ایران باز در آینده ای نزدیک تاثیر این تحریمها را نیز خنثی خواهد کرد.
در این صورت می توانیم به صراحت بگوئیم که این یک واقعیت است که آمریکاییها و متحدین و مزدوران آن به همراه نوچه ی آنها یعنی رژیم صهیونیستی در تحلیل حوادث این منطقه و بهطور خاص تحلیل حوادث دارالاسلام ایران دچار خطاها و اشتباهات راهبردی هستند و در طول این۴دهه همین اشتباهات و خطاهای محاسباتی باعث شده اند دشمنان مرتباً ضربه بخورند و صدمه ببینند و ناکام شوند.
آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی و یا دشمنان اصلی به همراه مزدوران آنها باید بدانند که دارالاسلام ایران زنده و پویاست و باید بدانند که با چه حقیقتی روبه رو هستند و در فهم و درک وضع موجود دارالاسلام ایران دچار توهم و خیالبافی نشوند و گرنه باز صدمه خواهند دید؛ البته در این موقعیت قدرتی که ایران در آن قرار گرفته بدون شک صدمات این دشمنان بسیار سنگین تر گذشته خواهد بود.
دشمنان و تحلیلگران که تا کنون نتوانسته اند واقعیت و متن ملت ایران و میزان قدرت دارالاسلام ایران را ببینند باید بدانند که در حال کشیدن نقاشی بر روی آب هستند و مجبور به تکرار اشتباهات محاسباتی گذشته و تحمل صدماتی به مراتب بزرگتر از گذشته خواهند شد.
اینجا دارالاسلام است با قدرتی بازدارند که شکل گیری آن بر اساس آیاتی چون این آیه بوده است: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ(انفال/۶۰) برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که میتوانید قدرت ( نظامی) و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان ( آمادگی و ساز و برگ جنگی ) دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمیشناسید و خدا آنان را میشناسد .
پس بدانید و آگاه باشید که: دارالاسلام ایران نیامده که برود بلکه آمده است که بماند و بدون شک هر چه بر سر میخ فولادین بکوبند جایگاه آن مستحکمتر خواهد شد.
فرمان خاص رهبر دارالاسلام افغانستان در مورد حقوق زنان
بسم الله الرحمن الرحیم
مقام رهبری امارت اسلامی به همه مسئولان امارت اسلامی، علمای کرام و بزرگان قومی هدایت میدهد که برای تامین حقوق ذیل زنان اقدامات جدی نمایند:
۱- رضایت دختران بالغ در اثنای نکاح ضروری است (البته، نکاح با کفو (هم مثل) باشد و خطر فتنه و فساد هم دران نباشد).
هیچکسی کدام زن را به جبر و اکراه به نکاح مجبور نمیتواند.
۲- زن مال نیست، بلکه انسان آزاد و اصیل است و هیچکسی آن را در بدل صلح (بد) داده نمیتواند.
۳- پس از وفات شوهر، هرگاه عدت شرعی (چهار ماه و ده روز و یا وضع حمل) سپری شود، زن بیوه را نه برادر شوهر به زور به نکاح گرفته میتواند و نه کسی دیگری. زن بیوه در مورد نکاح و تعیین سرنوشت خود صاحب اختیار است (البته که اصل کفو (هم مثل) و جلوگیری از فتنه و فساد در نظر گرفته شده باشد).
۴- گرفتن مهر از شوهر نو حق شرعی زن بیوه است.
۵- زن در مال شوهر متوفی، اولاد، پدر و دیگر اقارب به طور فرضیت و عصبیت حق میراث و سهم ثابت دارد و هیچکسی وی را از حق اش محروم کرده نمیتواند.
۶- کسی که چند زن دارد، مکلف است حقوق همه زنان را مطابق حکم شرعی بدهد و در بین شان عدل قائم کند.
برای تعمیل حکم فوق و تطبیق خوب آن، ارگانهای ذیل امارت اسلامی در بخشهای مربوطه خود اقدامات انجام دهند:
الف: به وزارت حج و اوقاف حکم میشود که در مورد این هدایات در باره حقوق زنان؛ علما و خطبای کرام را تشویق نماید، تا از راه خطبات و مواعظ خود مردم را بفهمانند، که بر زنان ظلم نشود و ندادن حقوق زنان سبب نارضایتی و قهر و عذاب خداوند متعال میگردد.
ب: وزارت اطلاعات و فرهنگ نیز با استفاده از وسائل خود مطالب مفید ترغیبی و ترهیبی را در باره حقوق زنان به شکل تحریری و صوتی به گونه دوامدار به نشر بسپارد. صاحبان فن و استعداد را برای تکثیر و اشاعت رسائل مفید تشویق نماید و به حد ممکن بعضی رسائل کوتاه و مهم را با استفاده از وسائل خود به چاپ برساند، تا در باره حقوق شرعی زنان توجه علمای کرام جلب و زمینه آگاهی عامه و جلوگیری از ظلم جاری بر زنان، آسان شود.
ج: مقام عالی ستره محکمه به تمام محاکم هدایت دهد تا عرایض زنان خصوصا در باره حقوق بیوهها و ظلم بر آن ها را به گونه اصولی بگیرند و در این مورد غفلت ننمایند، تا زنان برای نجات از ظلم و به دست آوردن حقوق شرعی شان نا امید نشوند.
د: والیان و ولسوالان با وزارتخانههای متذکره و سترکه محکمه در عرصه تطبیق این فرمان همکاری همهجانبه نمایند. والسلام
هشدار دارالاسلام ایران به آمریکا : تا وقت دارید با ذلت بیرون بروید و گرنه از تمام این جغرافیا بدتر از افغانستان اخراج میشوید
سردار سرتیپ پاسدار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه دارالاسلام ایران گفت: ما با تاسی به مکتب نبی مکرم اسلام وارد میدان شدیم و خداوند مرحله به مرحله گامهای ما را به جلو برد … و امروز از مظلومان عالم دفاع می کنیم این راه عزت است. این راه عزیز زندگی کردن است این فرهنگ است که شهدا علاوه بر اینکه خودشان میجنگیدند معلم عزت و سربلندی بوده و هستند؛ درس عزت و سربلندی دادند مکتبی که این شهدا استادش بودند این دانشگاه همچنان در سراسر عالم دانشجو میپذیرد.
وی با بیان اینکه فلسطینیها از زمانی که ارتباطشان را از طریق شهدا با ایران افزایش دادند روز به روز قدرت پیدا کردند و عزیز شدند، افزود: فلسطینیها در عملیاتهای اخیر مقابل صهیونیستها ایستادند و بیش از ۳ هزار موشک به رژیم اسرائیل شلیک کردند این حرف سادهای است بیانش اما تولید موشک در غزهای که سالها مورد محاصره بودند کار مشکلی است.
در ۲۰۰۶ میلادی که حزبالله قهرمان با صهیونیستها میجنگید در اجلاس بینالمللی پیامی برای وزیر خارجه ما آوردند که اگر یک موشک به تل آویو بخورد ما تهران را میزنیم، اما حزبالله لبنان بارها رژیم اسرائیل را موشکباران کرد و اسرائیل جرات هیچ کاری نداشت این عزت و اقتدار به دلیل شهدای مقاومت است. در غزه یک ایرانی وجود نداشت اما این عزت و درس فرزندان شماست این مسیر شهدا است.
در یمن قهرمان وقتی ۶ جنگ با حکومت انجام دادند و غیر از کلاشینکف و آر پی جی چیزی نداشتند اما برخی از کشورهای عربی جمع شدند که یمن را به زمین بزنند؛ ۷ سال است که میجنگند. عربستان سعودی همه امکانات و ثروت خود را مصرف کرده و امروز به کسری بودجه رسیده اما در این ۷ سال جنگ به کجا رسیدند. در این ۷ سال یمنیها به زیباترین شکل هم جنگیدند و هم کشور را اداره کردند در حالی که در محاصره مطلق است. سعودیها از همان سال اول جنگ به هواپیمای اسرائیل کمک میکرد اما نیروهای مقاومت یمن هم جنگیدند و هم امروز موشک با برد بیش از هزار کیلومتر میسازند با اتکا به خودشان؛ هواپیمای بدون سرنشین میسازند اینها بچههای فرهنگ مقاومت هستند که با شهدای شما رفیق شدند و راه با عزت زندگی کردن آموختند… این مسیر مسیر شدنی است هر که میخواهد عزیز شود هم زندگی عزتمدارانه و هم مرگش عزیز باشد این مسیر است.
پیام آخر به دشمنان این است که دورانی که شما هر غلطی میخواستید بکنید و هیچ کس چیزی نگوید ودوران بزن و درو گذشته است اگر زدید باید بخورید تا آخرش؛ ۲۰ سال در افغانستان جنگیدند به کجا رسیدند؛ شکستی که آمریکا در سال گذشته خورد؛ آنقدر مسائل اصلی و فرعی کردند که دنیا متوجه نشود اما بالاترین شکست برای آمریکا شکست در افغانستان بود.
آمریکاییها در دنیا جنگ راه میانداختند و سود خود را با فروش ادوات جنگی میبردند اما در افغانستان و عراق خودشان آمدند اما بعد از ۲۰ سال به کجا رسیدند مذاکره کردند هر چند در مذاکره هم خیانت کردند و این مسائل را امروز برای مردم افغانستان به وجود آوردند، امروز از افغانستان اخراج شدند یا به عبارت بهتر فرار کردند آدمهای خودشان را نتوانستند خارج کنند؛ ۲۰ روز مقاومت نکردند.
به آمریکاییان میگوییم هنوز از جغرافیای اطراف ما وقت دارید که با ذلت بیرون بروید و گرنه از تمام این جغرافیا بدتر از افغانستان اخراج میشوید؛ دورانی که هر کاری میخواستید انجام میدادید گذشت. شهدای ما در مسیری جان دادند که هدف نهاییشان از بین بردن وجود شماست.
سالهای سال آمریکا حرف از تحریم روی میز و زیر میز میزند اما توان و ظرفیت نرمافزاری و سختافزاری و اقتدار و عزت این ملت به حدی رسیده که میدانند اگر کوچکترین حرکتی کنید دندانهای شما در دهانتان خرد میشود. این مسیر شهدا مرحله به مرحله ادامه دارد تا به هدف الهی که تشکیل حکومت جهانی امام مهدی است برسد.
سوء تفاهیم مرزی مرز میلک بین ایران و افغانستان به ما گفت: از دوستان جاهل هم غافل نمانیم
به قلم: ابوبکر الخراسانی
عده ای اگر بخواهند حتی واضح ترین واقعیتها را هم انکار می کنند. در اتفاقی که دیروز در مرز میلک بین دو حکومت اسلامی ایران و افغانستان رخ داد که به گفته ی ذبیح الله مجاهد ناشی از سوء تفاهمی جزئی بود گفت:” امروز در منطقه سرحدی ولسوالی کنگ ولایت نیمروز بین نیروهای مرزبان افغان و ایران به سطح محلی سوء تفاهم رخ داده بود، که اکنون با تفاهم هر دو جانب وضعیت کنترول شده است. برای جلوگیری و تحقیق این سوء تفاهم، مسئولان امارت اسلامی هدایت لازم داده اند.”
عبدالقهار بلخی، سخنگوی وزارت امور خارجه امارت اسلامی هم توییت کرده که این درگیری با مداخله مسئولان مرزی پایان یافته و “تلاش خواهد شد در آینده بار دیگر چنین حادثهای اتفاق نیافتد”.
در برابر ،دیدیم که تمام رسانه های کفار سکولار جهانی و بخصوص رسانه های مرتدین سکولار منطقه ای و محلی به همراه دارودسته ی منافقین در پی بزرگنمائی این سوء تفاهم و دامن زدن به تفرق میان مسلمین و شعله ور کردن جنگ داخلی میان مسلمین بودند. همان اتفاقی که در صدر اسلام توسط دارودسته ی منافقین داخلی جهت ضربه زدن به حکومت مشروع مسلمین رخ داد.
آیا این «توطئه» ی دشمنان خارجی و داخلی نبود؟ سالهاست که اعلام می شود سکولاریسم و سکولار زده های داخلی و مومنین جاهل در یک جبهه قرار گرفته و دشمنان دارالاسلام هستند. ذات کفار سکولارجهانی و مرتدین محلی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها اقتضا می کند که با نظام اسلامی دشمن باشند اما در این وسط مومنین ضعیف الایمان و جاهل را نیز به بهانه های غیر شرعی مثل وجود پاره ای از اختلافات مذهبی و برداشتهای اجتهادی فقهی فریب داده و با خود همراه کرده و جبهه ای واحد تشکیل داده اند.
آمریکا و متحدین آن که بیشتر از ۴۰ دهه انواع جنگهای تحمیلی نظامی و امنیتی و اقتصادی را بر دارالاسلام ایران تحمیل کرده و ۲۰ سال تمام کثیفترین جنایات را نیز در افغانستان انجام داده اند هرگز راضی نبوده و نخواهند بود که حاکمیت کنونی مسلمین بر افغانستان با ایران متحد شده و نزدیک شوند به همین دلیل سعی می کند با سوء استفاه از جهالت عده ای نسبت به منابع شرعی، از اتحاد این دو کشور مسلمان جلوگیری کند.
منافع آمریکا و متحدینش با حکومتهای اسلامی ۱۸۰ در جه اختلاف دارد به همین دلیل جهت رسیدن به منافعش اهل خیانت و جنگ افروزی و سازماندهی و هدایت گروههای جاهل به ظاهر اسلامی و تولید جنگهای داخلی و فشار آوردن به حکومتهای اسلامی جهت گرفتن امتیازات و یا ضربه زدن به حکومتهای اسلامی و نابودی آنهاست. این را ما بیشتر از ۴۰ سال است در سیاستهای آمریکا نسبت به ایران مشاهده می کنیم و هر اهل عقلی می داند که این طبیعت آمریکا و سایر متحدین آن برعلیه مسلمین است.
مومنین آگاه نباید نسبت به این توطئه ها ساکت بمانند و نباید اجازه دهند که ثمره ی آنهمه مجاهدت و خونهائی که ریخته شده تا دارالاسلام شکل بگیرد به همین سادگی بازیچه ی دست این دشمنان آگاه و دوستان جاهل شود.
وجود اختلاف در رای و یا در منافع مادی امری طبیعی بین تمام انسانهاست و ما چنین اختلافاتی را حتی در عصر نبوت هم می بینیم اما مهم این است که این اختلافات میان مسلمین از کانال مسئولین دارالاسلام و مراجع رسمی حل شود و مسلمانی حق ندارد با سرخود عمل کردن کاری انجام دهد که ابزار دست دشمنان شود.
مومنین صادق نباید در برابر این دشمنان آگاه و دوستان جاهل ساکت بمانند، ما دارالاسلام را مفت به دست نیاورده ایم که به خاطر نقشه های دشمنان و حماقت دوستان جاهل اجازه دهیم که به آن ضربه ای وارد شود یا تضعیف شود و یا زمینه های نابودی آن با تفرق و جنگ داخلی و غیره فراهم شود .
ما در این اتفاق ناچیز مرز میلک با چشم خود مجریان بخش جنگ روانی دشمنان آگاه و دوستان جاهل را دیدیم، توطئه های آنها در دامن زدن به جنگ و شعله ور کردن جنگ داخلی میان مسلمین را دیدیم. اینها با علم کردم یک سوء تفاهم آرزو داشتند جنگی راه بیافتد که بدون شک به نابودی تمام دستاوردهای مومنین منجر می شود .
پس: از جبهه ی دوستان جاهل هم غافل نشویم که همیشه ابزار دست دشمنان آگاه بوده اند.