موضع ائمه ی مذاهب پنجگانه در برابر قرآن و سنت صحیح
به قلم: ابوبکر الخراسانی
این روزها گاه دیده می شود که عده ای با استناد به سخنان شاذ عده ای از مولوی ها و شیوخ مورد پسند خودشان به راحتی آیات قرآن و حتی سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم را نیز نادیده می گیرند؛ بخصوص در مسائلی که به وحدت اسلامی و نزدیک کردن مسلمین به همدیگر و دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و حکومت اسلامی و مسائلی اساسی از این دست ربط داشته باشد.
بر این اساس سعی کرده ام آراء ائمه ی مذاهب حنفی، جعفری، مالکی، شافعی و حنبلی را در این زمینه ارائه دهم.
امام ابوحنیفه رحمه الله چنین گفته اند:
- إذا صح الحدیث فهو مذهبی = هرگاه حدیثی صحتش به ثبوت رسید آن مذهب من است.
- لا یحل لأحد أن یأخذ بقولنا ما لم یعلم من أین أخذناه = برای هیچ کس جائز نیست که گفته ما را بگیرد تا اینکه نداند که ما آن را از کجا گرفته ایم .
- ودر روایتی دیگر از ایشان آمده: حرام على من لم یعرف دلیلی أن یفتی بکلامی = حرام است بر کسی که دلیل مرا نداند به گفته من فتوا دهد .
- ۴- ودر روایت دیگری اضافه تر آمده : فإننا بشر نقول القول الیوم ونرجع عنه غدا = همانا ما انسانیم امروز حرفی می زنیم و فردا از آن رجوع می کنیم وباز می گردیم
- ۵- ودرروایتی دیگرازایشان نقل شده : ویحک یا یعقوب ( هو أبو یوسف ) لا تکتب کل ما تسمع منی فإنی قد أرى الرأی الیوم وأترکه غدا وأرى الرأی غدا وأترکه بعد غد = وای بر توای (ابویوسف) یعقوب هر آنچه از من می شنوئی آن را ننویس زیرا من امروز نظریه ای دارم که فردا آن را ترک می کنم و فردا نظری خواهم داشت که پس فردا آن را رها خواهم نمود.
- ۶- و نیز فرمودند: إذا قلت قولا یخالف کتاب الله تعالى وخبر الرسول صلى الله علیه وسلم فاترکوا قولی = هرگاه من سخنی گفتم که با کتاب الله (قرآن) و احادیث رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم مخالف بود؛ سخن مرا ترک کنید.[۱]
در مذهب امام جعفر صادق علیهالسلام نیز آمده است:
- لَا تُصَدِّقْ عَلَيْنَا إِلَّا مَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ.[۲]امام باقر و امام صادق علیهماالسلام گفتند: جز روایتی که موافق کتاب خدا و سنت پیامبر صلیاللهعلیه وآله است بر ما تصدیق نکن.
- كُلُّ شَيْءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ كُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُف.[۳]از امام صادق علیهالسلام شنیدم که میفرمود: هر چیزی باید به قرآن و سنّت ارجاع داده شود و هر حدیثی که موافق کتاب خدا نباشد باطل است.
- ۳- «ما اتاکم عنا من حدیث لایصدقه کتاب اللّه فهو زخرف.»[۴] از امام صادق علیهالسلامروایت شده است که فرمود: هر حدیثی از ما به شما رسید که کتاب خدا آن را تصدیق نکرد باطل است.
- مَا لَمْ يُوَافِقْ مِنَ الْحَدِيثِ الْقُرْآنَ فَهُوَ زُخْرُف.زخرف یعنی چیزی که ظاهرش زیبا است و باطنش نازیبا[۵] از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که هر حدیثی موافق قرآن نباشد باطل است.
- إِنَّ عَلَى كُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ عَلَى كُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ.[۶]از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمود: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: برای هر امر حقی حقیقتی است و برای هر امر درستی نوری است، پس آنچه را موافق کتاب خدا بود اخذ کنید و آنچه را مخالف کتاب خدا بود ترک نمایید.
- خَطَبَ النَّبِيُّ ص بِمِنًى فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ مَا جَاءَكُمْ عَنِّي يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَكُمْ يُخَالِفُ كِتَابَ اللَّهِ فَلَمْ أَقُلْهُ.[۷]از امام صادق علیهالسلامروایت شده است که فرمود: رسول خدا فرمود: هر گاه سخنی از من به شما گفته شد گواراترین، آسانترین و راهنماترین آن را به من نسبت بدهید. پس اگر موافق کتاب خدا بود، من آن را گفتهام و اگر موافق کتاب خدا نبود، من آن را نگفتهام.
- قَالَ الصَّادِقُ ع إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ حَدِيثَانِ مُخْتَلِفَانِ فَاعْرِضُوهُمَا عَلَى كِتَابِ اللَّهِ فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَرُدُّوه. [۸]امام صادق علیهالسلام گفت: هر وقت دو حدیث مختلف بر شما وارد شد پس آن دو را بر کتاب خدا عرضه کنید. پس آنچه موافق کتاب خدا بود اخذ کنید و آنچه مخالف کتاب خدا بود رد کنید.
امام مالک رحمه الله چنین گفته اند:
- إنما أنا بشر أخطئ وأصیب فانظروا فی رأیی فکل ما وافق الکتاب والسنة فخذوه وکل ما لم یوافق الکتاب والسنة فاترکوه = همانا من بشرم خطا می کنم و درست نیز می گویم به نظریات من نگاه کنید هر آنچه با کتاب الله وسنت برابری داشت آن را بگیرید و هر آنچه که با کتاب الله وسنت برابری نداشت آن را ترک کنید.
- ۲- لیس أحد بعد النبی صلى الله علیه وسلم إلا ویؤخذ من قوله ویترک إلا النبی صلى الله علیه وسلم = بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بجز شخص رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم کس دیگری وجود ندارد مگر اینکه بعضی از گفتارش گرفته و بعضی نیز رد می شود.[۹]
امام شافعی رحمه الله چنین گفته اند:
- ما من أحد إلا وتذهب علیه سنة لرسول الله صلى الله علیه وسلم وتعزب عنه فمهما قلت من قول أو أصلت من أصل فیه عن رسول الله صلى الله علیه وسلم لخلاف ما قلت فالقول ما قال رسول الله صلى الله علیه وسلم وهو قولی = هیچ کسی وجود ندارد مگر اینکه بعضی از سنتهای رسول الله صلی الله عله و آله وسلم بر او مخفی و پوشیده می ماند لذا هر گاه من سخنی گفتم و یا اصل و قانونی را بیان نمودم که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر خلاف آنچه که من گفتم ثابت بود پس در آنجا گفته گفته ي رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است و گفته من هم همان است.
- ۲- أجمع المسلمون على أن من استبان له سنة عن رسول الله صلى الله علیه وسلم لم یحل له أن یدعها لقول أحد = مسلمانان بر این اتفاق نظر دارند که اگربرای کسی در مسئله ای سنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم روشن و ثابت شد برای او جائز نیست که گفته رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را بنا بر گفته کس دیگری رها و ترک کند.
- 3- إذا وجدتم فی کتابی خلاف سنة رسول الله صلى الله علیه وسلم فقولوا بسنة رسول الله صلى الله علیه وسلم ودعوا ما قلت = هرگاه در کتاب من موردی را خلاف سنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یافتید به سنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فتوا دهید و آن را بگیرید و آنچه که من گفتم آن را رها و ترک نمائید .ودر روایتی دیگر آمده: فاتبعوها ولا تلتفتوا إلى قول أحد = ازآن پیروی کنید و به گفته کسی دیگر توجه ندهید.
- ۴- إذا صح الحدیث فهو مذهبی = هرگاه حدیثی صحتش به ثبوت رسید آن مذهب من است.
- ۵- خطاب به امام احمد رحمه الله فرمودند: أنتم أعلم بالحدیث والرجال منی فإذا کان الحدیث الصحیح فأعلمونی به أی شیء یکون : کوفیا أو بصریا أو شامیا حتى أذهب إلیه إذا کان صحیحا = شما در مورد حدیث و علم رجال از من عالم تر هستید هرگاه به حدیث صحیحی رسیدید مرا خبر دار کنید می خواهد (روایان آن ازهر شهرو مقامی هم که باشد) خواه ازکوفه باشد و یا از بصره و یا از شام؛ تا اینکه اگر آن حدیث صحیح باشد به آن عمل کنم وفتوا دهم .
- ۶- کل مسألة صح فیها الخبر عن رسول الله صلى الله علیه وسلم عند أهل النقل بخلاف ما قلت فأنا راجع عنها فی حیاتی وبعد موتی = در هر مسئله ای که محدثین از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر خلاف آنچه که من گفتم حدیثی را نقل نمودند من ازآن رجوع کننده ام خواه این اتفاق در حیات من بیفتد و یا بعد از وفات من .
- ۷- إذا رأیتمونی أقول قولا وقد صح عن النبی صلى الله علیه وسلم خلافه فاعلموا أن عقلی قد ذهب = هرگاه که دیدید که من سخنی را می گویم که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر خلاف آن بثبوت رسیده است پس بدانید که عقلم را از دست داده ام .
- کل ما قلت فکان عن النبی صلى الله علیه وسلم خلاف قولی مما یصح فحدیث النبی أولى فلا تقلدونی = هرگاه من سخنی را برخلاف آنچه از رسول الله صلی الله علیه و سلم بثبوت رسیده گفتم (در آن وقت) عمل به حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اولی و بهتر است پس از من تقلید نکنید.
- ۹- کل حدیث عن النبی صلى الله علیه وسلم فهو قولی وإن لم تسمعوه منی = هر حدیثی که از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بثبوت برسد آن گفته من نیز می باشد گرچه شما آن را از من هم نشنیده باشید .[۱۰]
امام احمد بن حنبل رحمه الله چنین گفته اند:
- لا تقلدنی ولا تقلد مالکا ولا الشافعی ولا الأوزاعی ولا الثوری وخذ من حیث أخذوا = نه از من تقلید کنید و نه هم از مالک ونه ازشافعی ونه ازأوزاعی ونه هم از ثوری بلکه از همانجائی بگیرید که آنها گرفته اند .
- 2- ودر روایتی دیگر آمده : لا تقلد دینک أحدا من هؤلاء ما جاء عن النبی صلى الله علیه وسلم وأصحابه فخذ به ثم التابعین بعد الرجل فیه مخیر = دینت را از هیچ یک از اینها تقلید نکن هر آنچه از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و یارانش به ثبوت رسید آنها را بگیر و اما آنچه از تابعین و بعد از آنهاست؛ انسان در پذیرفتن آنها مختار است
- و یک بار فرمودند :الاتباع أن یتبع الرجل ما جاء عن النبی صلى الله علیه وسلم وعن أصحابه ثم هو من بعد التابعین مخیر= اتباع این است که فرد از آنچه که از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و از یارانش بثبوت رسیده پیروی کند سپس اودر (پذیرفتن گفتار) تابعین و بعد از آنها مختار است .
- رأی الأوزاعی ورأی مالک ورأی أبی حنیفة کله رأی وهو عندی سواء وإنما الحجة فی الآثار = نظریه اوزاعی و نظریه مالک و نظریه ابوحنیفه همه اینها نظریات اند و همه در نزد من برابر ویکسان اند وهمانا آثار و روایات حجت اند.
- ۵- من رد حدیث رسول الله صلى الله علیه وسلم فهو على شفا هلکة = هرکس حدیث (صحیح) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را رد کند او بر لبه ی پرتگاه هلاکت قرار دارد .[۱۱]
[۱] از ابن عابدین در ” حاشیته على البحر الرائق ۱ / ۶۳ و ۶ / ۲۹۳ وفلانی در الإیقاظ ص ۵۰
[۲] محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۳
[۳] محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعه، ج ۱، کتاب فضلالعلم، ص ۶۹، روایت ۳٫
[۴] احمدبن محمّد خالد برقى، محاسن، ج ۱، ص ۲۲۱٫
[۵] محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشيعة، ج۲۷، ص:۱۱۰- ۱۱۱ باب۹ من ابواب صفات القاضی ح۱۴٫
[۶] محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعه، ج ۲۷، ص ۱۰۹
[۷] محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۴۲٫
[۸] محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعه، ج ۲۷، ص ۱۱۸٫
[۹] ازابن عبد البر در الجامع ۲ / ۳۲ و ۲ / ۹۱
[۱۰] ازتاریخ دمشق ابن عساکر ۱۵ / ۱ / ۳ و فلانی ص ۶۸ و نووی در المجموع ۱ / ۶۳ و خطیب در الاحتجاج بالشافعی ۸ / ۱ و أبو نعیم در الحلیة ۹ / ۱۰۷ و ابن عساکر ۱۵ / ۱۰ / ۱ و ۱۵ / ۹ / ۲ و ابن أبی حاتم ۹۳ – ۹۴
[۱۱] ازابن القیم در إعلام الموقعین ۲ / ۳۰۲ و أبو داود در مسائل الإمام أحمد ص ۲۷۶ – ۲۷۷ و ابن عبد البر در الجامع ۲ / ۱۴۹ و ابن الجوزی در المناقب ص ۱۸۲