کوردهای سکولار حزب کارگران اوجالان بازنده اصلی جنگ ابرقدرتها در سوریه

کوردهای سکولار حزب کارگران اوجالان بازنده اصلی جنگ ابرقدرتها در سوریه

به قلم: کارزان شکاک

بر کسی پوشیده نیست که در بالانس قدرت و مناسبات سياسي میان ترکیه به عنوان عضوی از ناتو با آمریکا و سایر قدرتهای جهانی و منطقه ای همگی امنيت و ثبات در اين کشور را می خواهند و در کنار این، آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی درصدد ضربه زدن به منافع ایران و انهدام حکومت سوريه به عنوان متحد ایران  و در دست گرفتن نتایج انقلاب و خواسته های مردم هستند.

سکولاریستهای حزب کارکران اوجالان به خاطر خلاء قدرتی که در سوریه به وجود آمده است از طريق تشکيلات سوري خود «پ.ي.د» در معادلات قدرت اين کشور وزني پيدا کرده و در ساختار سياسي سوريه چه در صورت بقاي دولت فعلي و چه رژيم آتي، قدرتي به هم زده است. اين قدرت  که هم اکنون همچون گذشته متحد با روسیه و بشار اسد است ، بايستي هم جهت با خواست آمريکا و غرب در سوريه مي شد. لذا با نشان دادن چراغ سبز به پ.ک.ک در مذاکرات اين همسويي اتفاق افتاد. پ.ک.ک نيز به موازات پيشرفت مذاکرات، چرخش مورد انتظار جبهه غربي- عربي را در خود ايجاد کرد.

حزب کارگران اوجالان هم اکنون با تحویل مناطق کورد نشین عفرین تا راس العین (سریکانی) به کوردهای مزدور ترکیه و صدها کیلومتر دورتر از مناطق کورد نشین، و با محافظت از چاههای نفتی که آمریکا در مناطق عرب نشین دیرالزور و الرقه و غیره در حال دزدی و قاچاق آن به خارج از سوریه است، به عنوان یک خائن به ملت و مزدور آشکار اشغالگران شناخته شده است.

این بازی خطرناکی است که تمام جناحهای سکولاریستی دنیا در جهت منافع خود به راه انداخته اند و بازنده ی حقیقی این بازی پ.ک.ک و نوچه هایش در کردستان سوریه می باشند . این واقعیتی است که زمان و تاریخ درستی آنرا به همگان نشان خواهد داد .

با اين رويکرد پ.ک.ک در معادلات سياسي اين کشور در راستاي اهداف و نقشه هاي آمريکا براي ايجاد تغييرات سياسي در اين کشور مورد سوء استفاده قرار مي گيرد و بدون شک بعد از اتمام کار، همچون سایر مزدوران آمریکا در ویتنام و افغانستان و غیره، دور انداخته خواهند شد و آنوقت این مزدوران می مانند و انتقام شدید ملت مظلومی که تحت ستم اینها بوده اند.   

احساس وطن دوستی مومنین در پناه شریعت الله

احساس وطن دوستی مومنین در پناه شریعت الله

ارائه: خبیب / روانسر

ای مسلمانان… درباره‏ی احساسی سخن خواهیم گفت که قلب‏های بسیاری برایش به تپش افتاده… درباره‏ی اشتیاقی که دل‏های زیادی را به تسخیر درآورده… احساسی که درون را به لرزه درمی‏آورد… عشقی که قریحه‏ی شاعران را به جوش آورده و قلم ادبا را به نوشتن واداشته و احساس الفتی که دارندگان فطرت سالم را به سوی خود می‏کشاند… این عشقی است که احساس پیامبران از آن تهی نبوده و محبتی است که در قلب صحابه وجود داشته است…

ای مسلمانان این احساس چیزی نیست جز “محبت وطن”…

دوست داشتن وطن و وابسته بودن به یک ملت و سرزمین، امری است غریزی و طبیعتی است که خداوند، انسان‏‏ها را بر آن سرشته است. هنگامی که انسان در سرزمینی به دنیا می‏آید و در آن بزرگ شده و از آب آن نوشیده و هوای آن را تنفس می‏کند و میان اهل آن سرزمین زندگی می‏کند، فطرتش با آن سرزمین خو گرفته و در نتیجه آن را دوست خواهد داشت و برای جریحه‏دار کردن احساس انسان همین بس که او را “‏بی‏وطن” بدانیم.

خداوند متعال در قرآن کریم محبت انسان نسبت به وطن را با محبت او نسبت به خودش یکجا آورده است و فرموده:

وَلَوْ أَنَّا کَتَبْنَا عَلَیْهِمْ أَنْ اُقْتُلُوا أَنْفُسکُمْ أَوْ اُخْرُجُوا مِنْ دِیَارکُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیل مِنْهُمْ… [نساء: ۶۶]

(و اگر بر آنها چنین مقرر می‏کردیم که تن به کشتن دهید یا اینکه از سرزمین خود خارج شوید، جز تعدادی کمی از آنان این کار را انجام نمی‏دادند…)

و بلکه حتی در جایی دیگر دوست داشتن وطن را با دوست داشتن دین مرتبط دانسته است. خداوند متعال در سوره‏ی ممتحنه چنین می‏فرماید:

لَا یَنْهَاکُمْ اللَّه عَنْ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّین وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّه یُحِبّ الْمُقْسِطِینَ [ممتحنه: ۸]

(الله شما را از کسانى که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده‏اند باز نمى‏دارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید زیرا الله دادگران را دوست مى‏دارد)

از آنجا که ترک وطن برای نفس بشری سخت و طاقت‏فرسا است، از جمله فضائل مهاجران این است که برای هجرت در راه الله از وطن و کاشانه‏ی خود دل کنده‏اند.

در سنن ترمذی به سند صحیح از عبدالله بن عدی بن حراء رضی الله عنه روایت شده است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را دیدم که بر تپه‏ای ایستاده و خطاب به مکه چنین می‏گوید: “ای مکه! تو بهترین و دوست داشتنی سرزمین خدا برای منی و اگر مرا از تو بیرون نمی‏راندند هرگز تو را ترک نمی‏کردم” امام عینی رحمه الله در شرح این حدیث می‏گوید: “خداوند پیامبرش را با فراق وطن آزمایش کرد”

و وقتی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم دانست که برای همیشه مهاجر باقی خواهد ماند از خداوند خواست تا مدینه را به قلب او محبوب گرداند. در صحیح بخاری آمده است که “وقتی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم از سفر بازمی‏گشت و مدینه را از دور می‏دید شترش را هی می‏داد تا سریع‏تر به مدینه برسد”. امام ابن حجر ـ رحمه الله ـ در توضیح این حدیث می‏گوید: “این حدیث دلیلی است بر فضیلت مدینه و دلیلی است بر [مشروعیت] محبت وطن و شوق به آن”.

انسان‏ها به سرزمین خود عادت می‏کنند حتی اگر آن سرزمین آنچنان زیبا نباشد و “وطن دوستی” غریزه‏ای است که در درون انسان‏ها ریشه دوانده و باعث می‏شود انسان به راحتی در سرزمین خود زندگی کند و در صورت ترک سرزمین خود نسبت به آن احساس دلتنگی کرده و اگر به سرزمین وی حمله یا تجاوزی صورت گیرد از آن دفاع کند…

“وطن گرایی” و “وطن دوستی” به این معنای طبیعی، مساله‏ای عجیب نیست، و هرگز نباید این احساس یعنی “وطن دوستی” به عنوان مفهومی در تعارض با دین قرار گیرد. اسلام وابستگی انسان‏ها نسبت به وطن و ملت و قبیله را تغییر نمی‏دهد می‏دانیم که بلال، “حبشی” باقی ماند، صهیب، “رومی” ماند و سلمان، همچنان “پارسی” باقی ماند و این وابستگیِ به یک سرزمین با وابستگی ِ عظیمشان به اسلام هیچ تعارضی ایجاد نکرد.

هنگامی که انسان در طبیعت خود فکر کند خواهد دید که در درونش محبت و وابستگی خاصی نسبت به خانواده و عشیره و همشهریانش وجود دارد و همانطور نیز در درون خود نسبت به امت بزرگ مسلمان با تمام وسعت و تنوع نژادها و زبان‏هایش، نوعی وابستگی احساس می‏کند و هیچ تعارض و دوگانگی میان این وابستگی‏ها وجود ندارد بلکه می‏توان گفت هر یک از این احساس‏ها همچون دایره‏هایی هستند که همدیگر را در بر می‏گیرند.

این نوعی مغالطه است که میان “وطن‏گرایی” با مفهوم طبیعی‏اش و اسلام، تعارض و تناقض فرض کنیم. توهم این تعارض تنها به هدف نابودی اسلام و سوء استفاده از محبت غریزی وطن است تا اینکه این توهم در ذهن مردم ایجاد شود که پایبندی به شریعت باعث زیر پا نهاده شدن برخی از مصلحت‏های ملی می‏شود. ما نباید در برابر تندروی دست به تندروی متقابل بزنیم. نباید در برابر کسانی که از شعار “ملی‏گرایی” و “دوستی وطن” برای دشمنی با اسلام استفاده می‏کنند، ما حقوق ملی را نادیده گرفته و  نسبت به آن بی‏اهمیتی بورزیم.

نباید ناآگاهانه پشت سر شعارهای وارداتی و اصطلاحات بیگانه حرکت کنیم. مفهوم “ملی گرایی” آنگونه که از خارج آمده است، مفهومی است مخالف با اسلام و بیگانه با فرهنگ و تمدن ما. در این مفهوم بیگانه، “وطن گرایی” تبدیل به بتی می‏شود که همه‏‏ی ارزش‏ها و معیارها را در خدمت خود می‏گیرد حتی اگر با دین در تعارض باشد، و منجر به زیر پا نهاده شدن شریعت و تقسیم مردم به احزاب و طوائفی می‏شود که نسبت به یکدیگر دشمنی ورزیده و توطئه می‏چینند و در پایان، راه را برای تحقق اهداف دشمن باز می‏کند. خداوند متعال در باره‏‏ی امت مسلمان می‏فرماید:

وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ [مومنون: ۵۲]

(و این امت شما امتی یگانه است و من پروردگار شمایم پس تقوای مرا در پیش گیرید)

ای مسلمانان: از مقضیات وابستگی به وطن این است که محبت آن را در دل داشته و از آن دفاع کرده و برای آن دلسوزی شود و برای سلامت آن از هر آفتی حریص بوده و افراد ِِ آن را مورد احترام قرار داده و دانشمندان آن را مورد تقدیر قرار داده و از مسئولان آن اطاعت شود.

همچنین از مقتضیات و لازمه‏های “وطن دوستی” این است که قوانین و فرهنگ آن مورد احترام قرار گیرد و از ثروت‏های ملی و منابع اقتصادی آن محافظت شده و در توسعه‏ی عوامل رشد و پیشرفت آن تلاش شود و از هر آنچه به زیان آن تمام می‏شود خودداری گردد.

دفاع از وطن اسلامی یک وظیفه‏‏ی شرعی است و مرگ در راه آن شهامت و شهادت است. در سوره‏‏ی بقره در داستان سران بنی اسرائیل ِ پس از موسی آمده است که به پیامبر پس از خود چنین گفتند:

… قَاَلوُا وَمَاَ لََنَا أَلا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا… [بقره: ۲۴۶]

(… گفتند ما را چه شده که در راه الله نجنگیم در حالی که از سرزمین و [از میان] فرزندان خود بیرون رانده شده‏ایم…)

برای اینکه مظاهر وطن‏گرایی واقعی برای ما آشکار شده و تقلبی بودن شعارهای دیگر آشکار شود باید به بررسی وطن‏گرایی از دیدگاه اسلام بپردازیم. کسی که در شرایط کنونی ما نظری بیافکند خواهد توانست شهروند خوب و خیرخواه را انسان دروغگو و مدعی تشخیص دهد زیرا خیانت به وطن مظاهر بسیاری دارد. برخی از این پدیده‏های خطرناک در این سرزمین پیش آمده و گذشته‏اند و برخی از آنها همچنان وجود داشته و به شکل‏های مختلف درآمده و شدت گرفته و پنهان شده و یا آشکار می‏گردد.

برخی از این انحرافات گاه به اسم غیرت بر وطن ظاهر می‏گردند. گرچه در حقیقت اینگونه غیرتی، علیه وطن و بر ضد آن است. از این جمله می‏توان به کارهای ناشایستی اشاره کرد که برخی جوانان مرتکب گردیدند. آنان شعار یاری اسلام سر دادند و پرچم اصلاح را بر دوش گرفتند اما راه آن را اشتباه رفتند و در نتیجه سینه‏ای برای خالی کردن تیرهای خود نیافتند جز سینه‏ی خویشان و هم‏وطنان خود و تنها امنیت سرزمین خود را هدف قرار دادند و ساختمانی را برای ویران کردن نیافتنتد جز ساختمان‏های سرزمین خود.

آنان درختی را بریدند که بر آنها سایه انداخته بود و آبی را گل آلود کردند که از آن می‏نوشیدند. آنان گمان بردند که کارشان برای الله و به اسم او است اما متاسفانه در واقع آنان چیزی نبودند جز کارگرانی اجیر شده برای دشمنان خود و اینگونه آلتی شدند برای آنان تا در راه ضربه زدن به کشور خود توسط دشمنان مورد استفاده قرار گیرند و در پشت سر نیز، کسانی به اسم دین و به اسم علم شرعی کار این گروه را تایید کرده و آنان را برای جنایت بیشتر تحریک می‏کردند…

در اینجا باید به مظهری دیگر از مظاهر خیانت به وطن اشاره کنم که اگر بدتر از نوع اول نباشد از آن بهتر نیست. اگر نوع اول، ظاهر و آشکار بود، این نوع دوم مخفی و مکارانه است. اگر نوع اول دارای تاثیر سریع و آنی است، نوع دوم آرام و دارای تاثیری حتمی است…

این گروه مردمانی هستند از خودمان که به زبان ما سخن می‏گویند اما قلب‏هایشان و عقل‏هایشان به بردگی و اشغال غربیان سکولاردرآمده و در برابر دشمن دچار خودباختگی گردیده‏اند… محبت غرب سکولار قلب آنان را اسیر خود کرده و برده‏ی رفتار و کردار غربیان گردیدند تا آنجا که به همه‏ی خصوصیات غرب سکولارایمان آوردند و خوب و بد غرب را پسندیدند و همه‏‏ی اینها باعث شد که خود و خانواده و هموطنان خود را کوچک بشمارند و وطن و اعراف و سنت‏های نیکوی خود را به مسخره گیرند.

برای اینها ارزش‏های به ارث رسیده‏ی جامعه‏شان مورد انتقاد است. اخلاقیاتی که نسل به نسل در جامعه‏ی ما منتقل گردیده است هدف تیرهای این گروه است. هنر و ادبیات و مقالات اینان هدفی ندارد جز بی‏آبرو کردن جامعه و بزرگنمایی عیب‏های آن در داخل و خارج.

آیا تهمت زدن و خوار شمردن جامعه و قوانین اسلامی آن در رسانه‏ها از روی خیرخواهی است؟ آیا این نشانه‏ی کفر ورزیدن نسبت به وطن اسلامی نیست؟؟ گاه تئاتری را می‏بینی که داستان آن در خیابان‏ها و محله‏های شهر ما رخ داده است اما نویسنده‏ی آن برای نقش شهروندان این جامعه جز انسان‏های بی‏شخصیت و یا اراذل و اوباشی که هیچ زمان و مکانی خالی از اینگونه افراد نیست نیافته است و این نویسنده همه‏‏ی جامعه‏ی مسلمان ما را به اینگونه افراد منحصر کرده است!

از این سو یک سریال تلویزیونی را می‏بینی که خانه‏ها و کوچه‏های ما را به تصویر کشانده اما شهروند این کشور را یا بصورت انسانی احمق و یا شهوت‏ران و یا فاسد و بددهن به تصویر کشیده است…

اینگونه افراد که کارشان بی‏آبرو کردن جامعه‏ی اسلامی خود و نشر عیب‏های آن و شهروندان آن است هیچ عذر و توجیهی برای کار خود ندارند. تنها سودی که ما از کار آنان می‏بریم بد کردن ذهنیت مردم نسبت به کشورشان و موسسات آن است… آنها هیچ عذری ندارند… اگر آنان قصد اصلاح داشتند، این راه آن نیست و اگر هدفشان انتقاد سازنده است که این روش آن نیست… اما اگر هدفشان انتقام از اشخاص یا موسسات خاصی است و سعی دارند از طریق امکاناتی که در اختیار دارند دست به اذیت و آزار دیگران و تسویه حساب‏های خاص بزنند این دیگر دردی است که درمانی ندارد جز داغ کردن!

شریعت اسلامی که به ریزترین مسائل بی‏توجهی نکرده است، راه و روش نصیحت را مبهم باقی نگذاشته و طریقه‏ی اصلاح را نیز مشخص نموده است و مهمترین نشانه‏ی دلسوزی در اصلاح این است که انسان با عدل و انصاف حکم صادر کرده و هرگز دست به بی‏آبرو کردن دیگران و انتشار بدی نزند. خداوند متعال می‏فرماید:

…وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْر مِنْ الْأَمْن أَوْ الْخَوْف أَذَاعُوا بِه وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُول وَإِلَى أُولِی الْأَمْر مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ ِ… [نساء: ۸۳]

(و چون خبرى [حاکى] از ایمنى یا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امر خود ارجاع کنند قطعا از میان آنان کسانى‏اند که [مى‏توانند درست و نادرست] آن را دریابند)

و در سوره‏ی نور در باره‏‏ی عقوبت کسانی که به نشر بدی‏ها و زشتی‏ها مشغولند چنین می‏فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیع الْفَاحِشَة فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَاب أَلِیم فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَة وَاَللَّه یَعْلَم لَا تَعْلَمُونَ [نور: ۱۹]

(کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آورده‏اند شیوع پیدا کند براى آنان در دنیا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود و الله مى‏داند و شما نمى‏دانید)

و از جمله مصداق‏های نشر زشتکاری این است که درباره‏‏ی آن  سخن گفته شده و یا در مجالس و نشست‏ها حرف آن زده شود.

واقعیت جنگ و جناحهای کورد در سوریه

واقعیت جنگ و جناحهای کورد در سوریه

به قلم: کارزان شکاک

چنانچه بر همگان آشکار گردیده است ، دو جناح امپریالیستی شرق و غرب سوریه را از طریق متحدین خود محل زورآزمائی و امتیازگرفتنهای رایج دیپلوماسی دنیای پلید سیستم سکولاریستی نموده اند . در این راستا عده ای از کشورها ی منطقه و احزاب داخلی سوریه،  هرکدام به نوبه ی خود طرف یکی از جناحهای بین المللی را گرفته  و به نام مردم مظلوم سوریه صحبت می کنند . در این میان کوردستان سوریه نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به روشنی آثار این دو امپریالیست جهانی را مشاهده می نمائیم که در لباس یکی از احزاب کوردی خود را به نمایش درآورده اند .

در یک طرف این قضیه جناح طرفدارامپریالیستهای روسیه قرار دارد که در قالب پ.ک.ک و نماینده اش در کوردستان سوریه ، پ. ی .د ( حزب اتحاد دموکراتیک  کردستان سوریه )  و شاخه ی نظامی آن ه . پ . گ ( نیروی محافظ خلق ) خود را به نمایش درآورده است و هم اکنون در اجاره ی آمریکا قرار گرفته اند و با نام کورد و دفاع از کورد ، مردم کورد را قربانی عقاید  سکولار سوسیالیستی خود و اربابان خارجی خود چون آمریکا و روسیه می کنند و در برابر مخالفین خود قرار می دهند .

در طرف دیگر این قضیه جناح طرفدار آمریکا – ناتو و احزاب سکولارلیبرال محلی قرار دارند که از ۳ کانال ابراز وجود کرده اند :

  •  یکی از طریق حزب سکولارلیبرال دموکرات کوردستان عراق به رهبری بارزانی که احزابی چون حزب سکولارلیبرال دموکرات کوردستان سوریه ( الپارتی ) و….. حزب دموکرات عراق یک سری از کردهای سکولار لیبرال سوریه را جمع کرده با عنوان شورای ملی کردستان (۱۶ حزب سکولار لیبرال کورد) که این‌ها نزدیک به مسعود بارزانی هستند و می‌گویند ما هم هستیم و در کوردستان سوریه سهم می‌خواهیم. (ترکیه از طریق بارزانی با این کردهای سکولار لیبرال هم کار می‌کند)
  • و دیگری احزاب سکولارلیبرال  دیگری چون  جبهه آزادیبخش کوردستان و نیروهایی وابسته به نواف راغب بشیر که وابستگی خود را به حکومت سکولاریست ترکیه اعلام نموده  اند و عفرین و سایر مناطق کورد نشین پاک شده از پ.ک.ک را اداره می کنند.
  • و در نهایت جماعتهایی چون لواء جبهه الاکراد که خود را عضوی از ارتش آزاد سوریه می دانند . اینها خواهان دخالت اربابان خود در اشغال سوریه هستند . با توجه به نوع نگرانی های ارتش آزاد سوریه این ارتش دنبال کاهش نقش احزاب کرد طرفدار جناح روسیه – چین  و کوردهای شریعت گرا در مناطق کردنشین است.

یعنی اگر چه اولویت ارتش آزاد تابع ناتو – آمریکا ،  آن است که تضاد با نظام را پیگیری کند اما در وهله بعد اگر تضاد با نظام به نتیجه رسید و یا به هر دلیلی کنار رفت ، تضاد با این کوردها افزایش می یابد. اینها نمی دانند که امريكا دوست بى اعتبار، مغرض و بى مروت است و دشمن آشتى ناپذير اسلام و مسلمانان . كسانيكه بر دوستى امريكا اعتماد می كنند، يا بسياركودن اند و يا در قلب شان ذره اى از ايمان وجود ندارد، امريكا مزدور می پسندد نه دوست و رفيق، مزدوريكه براى تأمين منافع امريكا به قربانى كردن خود و كشورش آماده باشد.

حالا دخالت آمریکا – ناتو ( اتحادیه ی اروپا ) در سوریه چه به پیروزی منجر شود و چه به شکست در هر صورت به ایجاد حالتی از هرج ومرج در میان مردم منجر می شود که برای سالیانی دراز ادامه خواهد داشت مثل آنچه در عراق و افغانستان رخ داد .

وقتی به واقعیت موجود این احزاب و گروههای سکولار سوسیالیستی یا لیبرال  کورد می نگریم ، آشکارا مشاهده می کنیم که هر کدام از این احزاب و دسته ها ،  دارای اربابان خاص خود هستند که ملت مسلمان کورد را برای مصالح و سیاستهای این اربابان قربانی و خرج می کنند .  و تاسف انگیزتر اینکه هرکدام خود را در رسانه هایشان نماینده ی ملت کورد و مخالف خود را دشمن ملت کورد  معرفی می کنند .  و فاجعه آمیزتر اینکه هیچ یک از جناحهای شرق یا غرب و یا رژیم بشار اسد و ارتش آزاد ، به وجود آنها به عنوان یک ملت و دادن حداقل  خودمختاری به آنها نیز اقرار نمی کنند .

دارودسته ی منافقین و دفاع از قوانین سکولاریستی و سکولاریستها اینبار با نام عمر بن خطاب

دارودسته ی منافقین و دفاع از قوانین سکولاریستی و سکولاریستها اینبار با نام عمر بن خطاب

به قلم: ا. ترکی
این روزها باز در میان دارودسته  منافقین ( سکولار زده ها)ی میان اهل سنت شایع شده است که عمر بن خطاب چرا به غیر ما انزل الله حکم میکرد !!!

شبهه قدیمی بود و عباد و بندگان حکام سکولار معاصر از ترسشان ،  از دوباره بیان کردن آن پشیمان شده بودند که مباداحقیقت آنان در فدا کردن اسلام بر مصالح وشهوات خود آشکار شود .
و این را از بعضی از کسانی می شنوم که خداوند بر گوش وچشمشان مهر زده است وآنها را از چهار پایان نیز گمراه تر قرار داده است و از یادگیری و مشغول شدن به اصل دین وتوحید اعراض می کنند و کلامشان این است که فاروق روزی که که حکم سرقت سارقان را در سال رماده (قحطی)انجام نداد حکم به ما انزل الله نکرد .
می گویم : همانطور که اهل علم می گفتند:وقتی مومن موحد و آشنا به دینش این گمراهی ها و جهالات مرکب را می بیند باید متوجه نعمت الله تعالی شود و از  این نعمت شکر گذار باشد ، این نعمت همان نعمت توحید واسلام وفهم دین همانطور که باری تعالی می فرماید: (یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً) [البقرة: ۲۶۹] یعنی« حکمت را به هرکس که بخواهد ( و شایسته بیند ) می دهد ، و به هرکس که حکمت داده شود ، بیگمان خیر فراوانی بدو داده شده است» بعضی از سلف می گفتند:به هرکسی قرآن عطا شود و ببیند کسی بالاتر از او است پس نعمت الله را در حق خود نمی شناسد .
سپس به اختصار می گویم :برای شما در آنچه که قبلا بیان کردیم روشن شد که حکم به غیر ما انزل الله بر دو معنی است:یکی حکم به غیر ما انزل الله که در آن تبدیل شرع صورت می گیرد که کفر است و دیگری عبارت است از ظلم در حکم و قضاوت بر اساس هوی وهوس و شهوت بدون استحلال .
و آن چیزی که مشخص است ؛ کار عمر بن خطاب از هیچ یک از انواع بالا نیست  و بحث کردن بیش از حد در این مورد ضایع کردن وقت است ، بلکه توضیح زیاد در این مورد خوار وخفیف دانستن خواننده ی کتاب و و کوچک شمردن عقل اوست . چون که امر بسیار واضحی است  و توضیح واضحتر  الا برای دیوانه نیست .
واما کار عمر بن خطاب در این مورد در سال قحطی اجتهاد محض مصیب بوده که به خاطر آن ماجور می شود ان شاءالله و این کار قطعا و بدون شک از حکم بما انزل الله است و در هیچ حالی از آن خارج نیست  . به این دلیل که اعمال برای مقاصد شریعتی است که رسول الله صلی الله علیه واله وسلم به خاطر آن مبعوث شده است و آن حفظ مصالح اساسی شرعی مردم و حاصل کردن بزرگترین آنها و دور کردن مفاسد از آنها
و این مصالح شرعیه با ضابطه و معلوم هستند . با استقراء نصوص شرعی بر آنها(یعنی بر وجود این مصالح نصوص شرعی دلالت می کند)و این مصالح تابع هوا وهوس واستحسانات نیست همانطور که بعضی از سفیهان این گونه فکر می کنند . و بعضی از اینها ضروری و برخی (حاجی) مبهم یا نیاز و دیگری تحسینی تکمیلی …

 واما ضروریات شش تا هستند دین، نفس ، عقل ،نسب، آبرو ، و مال  . و علی الاطلاق این ها مهم ترین مصالح هستند ، وبالاترین و مهم ترین اینها دین وتوحید است و زمانیکه این ضروریات با هم تعارض پیدا کردند ویا یکی با نیاز و تکمیلی تعارض پیدا کرد قطعا آنچه که ضروری است را مقدم می کنند ، در این هیچ خلافی و اختلافی وجود ندارد .
ولی اگر دو تا از مصالح ضروری با هم تعارض کردند ،  تقدیم با مهم ترین وبزرگترین اینها است وفدا کردن پایین تر به بالاتر و یا دور کردن مفسده بزرگتر با کوچکتر از آن… صورت مي گيرد .  این باب بزرگی در فقه است و این از بزرگترین مقاصد شریعت است و حكم آن و قواعدش  ، و هر کس موفق به فهم و شناخت ان شود قطعا موفق به فهم بسیاری از اسرار شریعت خواهد شد . فهم این باب و تطبیق آن در واقع دنیا ، بدون شک از اصول شریعت است و از حکم بما انز ل الله است  . و اجتهاد عمر رضی الله عنه چیزی جز در این باب نبوده است . ايشان مصلحت حفظ جان را بر مصلحت حفظ مال مقدم کرده است ، زمانیکه آن دو مصلحت با هم تعارض داشتندو مردم در مخمصه ی بزرگی بودند . و ضرورت محظورات را مباح می کند .
و خوردن مال مسروق توسط سارق ، مانند خوردن مردار در این گونه مواقع است و این مباح است ، بلکه در نظر طائفه ای از اهل علم واجب است ، زمانیکه موجب هلاک می شود ؛  و کسی که نمی خورد و می میرد خداوند را نافرمانی کرده است ، چون جان خود را از بین برده است  . همانطور که ابن حزم می گوید:و به این قول باری تعالی استدلال می کند: (وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ) [النساء: ۲۹] یعنی« نفس های خود را نکشید(یا خود را نکشید) ومی گوید : و این به عموم لفظ به تمام موارد اقتضا می کند.[۱]
و امام عمر رضی الله عنه مفسده ی بزرگ را به قدر توانایی با مفسده ی کوچکتر دفع کرده است و از دو مصلحت بزرگ دفاع کرده است (ارواح مردم وجانهایشان )به فوت شدن پایین تر از آن ، یعنی مال هایشان به خاطر تعارضی که در بین دو مصلحت ضروری به وجود آمده بود ، واین از فقاهت امام عمر است در تحکیم مقاصد شریعت و مصالح وضروریاتی که حدود برای حفظ آنها گذاشته شده است . و از آنها است که مفاسد دور می شود و به این خاطر امام ابن قیم رحمه الله می گوید: واین مقتضی قواعد شریعت است»[۲]

پس این نیز حکم به ما انزل الله است و آنگونه نیست که دشمنان الله می پوشانند واین واضح وآشکاراست و فاصله ی بسیار دوری بین این دو مقوله است .

إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَنْ کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ


[۱] المحلى فی (حد السرقة)

[۲] أعلام الموقعین (۳/۱۱) فی (تغیر الفتوى بتغیر الزمان والمکان) فصل (سقوط حد السرقة أیام المجاعة) وذکر فیه أثر عمر: ”أن غلمان حاطب سرقوا ناقة رجل من مزینة وأقروا على أنفسهم، فقال: یا کثیر بن الصلت اذهب فاقطع أیدیهم، فلما ولى بهم، ردهم عمر ثم قال: أما والله لولا أنی أعلم أنکم تستعملونهم وتجیعونهم حتى إن أحدهم لو أکل ما حرم علیه حل له، لقطعت أیدیهم. وأیم الله إذ لم أفعل لأغرمنک غرامة توجعک، ثم قال: یا مزنی بکم أریدت منک ناقتک؟ قال: بأربعمائة. قال عمر: اذهب فأعطه ثمانمائة“ وذکر مذهب أحمد رحمه الله فی سقوط الحد عام المجاعة، وتضعیف الغرم على من درىء عنه الحد والقود لسبب شرعی.

چرا احزاب سکولار زبان ما را متوجه نمی شوند و ما با دارالاسلام ایران گره خورده ایم؟

چرا احزاب سکولار زبان ما را متوجه نمی شوند و ما با دارالاسلام ایران گره خورده ایم؟

به قلم: کارزان شکاک

عده ای می پرسند که چرا احزاب سكولار مسلح  و هواداران فريب خورده اشان زبان ما را متوجه نمي شوند و جوري برخورد مي كنند كه انگار نه انگار داريم باهاشون صحبت مي كنيم ؟!   جواب آن خيلي ساده و آشكار است؛ چون دربحث، ما در اصل و اساس، از دو جهانبيني، دیدگاه  وسیاست متفاوت و متضاد باهم به قضایا برخورد می کنیم. در واقع زبان  عقيدتي و سیاسی  مشترکی نداریم و از دو سیاست متفاوت برخورداریم.

نقطه نظرات سكولاريستهاي کافر و علي الخصوص چته هاي سکولار و خائن دمکرات و کومله ها و پ.ک.ک و…  در مورد مقولۀ قانون، حقوق مدني و جزائي، خانواده، زن ، اموزش و پرورش و ضدیت با دشمنان سكولار و دين فروشان خائن،صوری وعاریه ای و با منافع و خواست كوردهاي مسلمان در تضاد است، مبارزه و در خواستهايشن  شان سطحی  و حتي در تضاد با خواستهاي مردم و در راستاي منافع دشمنان ملت مسلمان كوردستان بوده ، و در عوض  خواست مبارزه و جنگ علني با قانون شريعت  و پلورالیسم ديني شان  جدی و واقعی است .

 با وجود این اختلاف در جهانبيني و دیدگاه، نگرش و خواسته ها است که تعاریف مان  ازحقوق ملت مسلمان كوردستان و ضدیت با دشمنانش  تفاوت فاحشی با هم دارد و هر انسان عاقلي  قطعاً  متوجه این تفاوت ها شده است .

ما از قوانيني تبعيت مي كنيم كه این احزاب سکولار بر علیه این قوانین مي جنگند  و آنها از قوانيني پيروي مي كنند كه ما بر عليه آن مي جنگيم ، آنها كساني را دوست خود گرفته اند كه ما آنها را دشمن خود مي دانيم  و ما نيز با كساني دست برادري و اتحاد داده ايم كه آنها اين دوستان ما را دشمن مي دانند .

پس ، با نگاه به تاريخ  و واقعيتهاي موجود بايد درك كرد كه ،  چرا سكولاريستهاي کافر و علي الخصوص چته هاي مزدور و خائن سکولار در کردستان  با تمام سكولاريستهاي منطقه و دين فروشان بر عليه كوردهاي شريعت گرا و ملت مسلمان ما متحد شده و چرا ما هم با تمام برادران مجاهد و مسلمانمان بدون درنظر گرفتن زبان و رنگ و مذهب متحد شده ايم ؟

عقیده ما را به هم نزدیک و هم مسیر کرده است همچنانکه همین عقاید سکولاریستی تمام احزاب سکولار را در دشمنی با قوانین شریعت الله و ملت مسلمان ما هم مسیر کرده است.

صحوه سازی و ملیشه سازی آخرین حربه آمریکا در سرزمینهای اسلامی

صحوه سازی و ملیشه سازی آخرین حربه آمریکا در سرزمینهای اسلامی

( به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ما شاهد تولید صدها حزب و گروه و ملیشه با افکار مختلف بودیم که در نهایت بعد از ارتکاب جنایات مختلف همه به دامان غرب و آمریکا پناه بردند. این روزها که امارت اسلامی هم در افغانستان پیروز شده است باز زمزمه های تولید ملیشه ها به گوش می رسد . به همین دلیل مناسب دیدیم این مقاله را باز نشر کنیم)

به قلم : احمدسليمان فارسی

هنر ملیشه سازی در افغانستان وسیله از وسایل اشغالگران در این کشور است، اما آخرین حربه که نشاندهنده عجز و ناتوانی اشغالگر در اشغال افغانستان است.

روسها نیز در سالیان اخیر اشغال به این حربه متوسل گردیدند زیرا روسها نتوانستند که جریان جهادی علیه نظام مارکسیستی و ولینعمتان آن را متوقف بسازند تا بتوانند خوابهای آشفته مارکس و انگلس و لنین و استالین را در افغانستان تعبیر کنند. بعد از گذشت چند سالی به این حربه پناه بردند افراد اجیری را گماشتند تا متولی این دسیسه علیه افغانستان شوند.

البته روسها در هنر ملیشه سازی سابقه در کشور های مانند چیچین و داغستان و غیره داشتند که در آن زمان این کشور ها جز قلمرو اتحاد جماهیر شوروی بود اتحادی که از هم شکست و فروپاشید.

چون روسها از ساختار نژادی افغانستان آگاهی کامل داشتند بنابراین این آگاهی، ملیشه ها را تشکیل دادند دوستم و افراد اجیرش را که بعد ها به گلم جم ها ( کسانی اموال مردم را در میدان جنگ غارت میکردند و گلیم کنایه از اموالی است که این دزدان آن را به یغما میبردند وجم در اصل فارسی جمع است)شهرت یافتند وبرخی این ها را دوستمی می گفتند این ها عبارت از ازبک هایي بودند که به از شکل از اشکال به نظام مارکسیستی پیوسته بودند این در حالی بود که شمال افغانستان مالامال از مجاهدان ازبک تباری بود که علیه روسها می جنگیدند روسها با چنین برنامه‌ ای این ملیشه های ازبک تبار را در جنوب افغانستان که اکثریت ساکنان آن پشتون اند، روانه داشتند و علیه مجاهدین جنگانیدند.

ادامه خواندن صحوه سازی و ملیشه سازی آخرین حربه آمریکا در سرزمینهای اسلامی

هشدار وزیر دفاع دارالاسلام امارت الاسلامی افغانستان: ازبکستان وتاجیکستان صبر ما را آزمایش نکنند

 هشدار وزیر دفاع دارالاسلام امارت الاسلامی افغانستان:  ازبکستان وتاجیکستان صبر ما را آزمایش نکنند

ارائه: ابومحمود کندزی

مولوی محمد یعقوب فرزند ملا عمر  رهبر سابق امارت اسلامی و وزیر دفاع کنونی امارت اسلامی افغانستان  طی سخنانی از توقیف هواپیماها و هلیکوپترهای افغانستان  که توسط غلامان آمریکا و ناتو و خائنین به وطن و ملت سرقت شده و وارد کشورهای سکولار ازبکستان و تاجیکستان کرده اند نسبت به بازگرداندن این اموال سرقتی به این دو کشور سکولار هشدار داد و طی سخنانی در گردهمایی در کابل گفت:

” آن ها هواپیما ها وهلیکوپتر های ما را که از کشور خارج شدند بعضی از کشور ها از ما توقیف کرده اند ما به آنها اعلام میکنیم بسیار محترمانه هواپیما یا هلیکوپتر هایی که در ازبکستان یا تاجیکستان هست را برگردانید.

آنها را برگردانید چون دارائی این کشور هستند صاحب آنها این کشور واین ملت است. هیچ وقت ما اجازه نمیدهیم که این هواپیما های ما خارج از کشور بماند ویا اینکه دیگران از آنها استفاده کنند.

از این هواپیما ها وهلیکوپتر ها از هر پیچ ومهره شان را محاسبه میکنیم. هیچ کس نمیتواند نیروی هوایی ما را در کشور خود نگه دارد .

ما از انها میخواهیم از آنها بسیار محترمانه میخواهیم که حوصله وصبر ما را امتحان نکنند وما را مجبور نکنند مقابله به مثل کنیم.

 ما هر کاری از دستمان بر بیایداز ان دریغ نمی کنیم وانجام میدهیم . هر چند که ما ضعیف هستیم وحکومت ما در روز های ابتدایی است وهر چند که در فکر آنها هنوز نسبتا روی پاهای خود نایستاده ایم وسر پا نیستیم اما بی غیرت نیستیم وبه کسی اجازه نمیدهیم که اموال شخصی ما را برداشته وپیش خود نگه دارد .

 به همین دلیل از هواپیما ها وهلیکوپتر های ما هر چه که هست را باید برگردانند وبه این کشور برگردانند اگر تحویل نمیدهند باز ما می توانیم تا جایی که توان داریم عکس العمل نشان دهیم.

بسیار صبر کرده ایم دیگر حوصله ما دارد تمام میشود.”

جنگ روانی سلاح برنده اهل باطل علیه اهل حق ودارالاسلام و نحوه مبارزه با آن

جنگ روانی سلاح برنده اهل باطل علیه اهل حق ودارالاسلام و نحوه مبارزه با آن

ارائه دهنده : ابومحمود خان آبادی

اگر به تاريخ واقعی تحولات فکری و اجتماعی انسان در قرآن نگاه کنیم یا حتی اگر به تاریخ مکتوب انسان رجوع کنيم خواهيم ديد در زمانه های مختلف اهل باطل اصحاب زر و زور با بکار بردن سلاح شايعات ، تبليغات، تهمتها و افواهات همواره اهل حق را کوبيده ومورد اذيت قرار داده اند وآواز ناب حق را نزد مردمان ساده وکم خرد بي علم با شبهات ودروغهای پی ريزی شده و فنی در بسا از موارد خفه ساخته اند. امروز رسانه ها،  با تأثير و ساحه پوششی که دارند، قسمت عمده ايجاد و ترويج همچو افواهات را، پيش ميبرند. از اين روست که استعمار گران، وغلامان شان اموال هنگفتی را که خارج از تصور است در اين زمينه، به مصرف ميرسانند،

جهت توضيح بيشتر، چند نمونه از تاريخ را ارائه ميکنيم .

قوم نوح و تبلیغات گسترده علیه وحی الهی:

الله جل جلاله در باره رويه زشت قوم نوح عليه السلام با پيامبر شان چنين ميفرمايد: كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ (۱۰۵) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ (۱۰۶) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (۱۰۷) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (۱۰۸) وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ (۱۰۹) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (۱۱۰) قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (شعراء/۱۱۱)

 يعنی: (قوم نوح پيامبران خدا را تکذيب نمودند. هنگاميکه برادر شان نوح بديشان گفت: آيا از پروردگار نمی هراسيد؟ من واقعاً پيامبر امين خدا بسوی شما هستم، از خدا بترسيد و از منفرمانبرداری کنيد، ومن از شما در مقابل دعوت وتبليغ هيچ مزدی نميخواهم، مزد مرا فقط وفقط پروردگار عالميان ميدهد. بترسيد از خداوند و مرا اطاعت کنيد. آنها(قوم نوح) گفتند: چگونه ترا متابعت کنيم درحاليکه ترا جز مردمان تهی و پست کسی متابعت ننموده است؟!)

ملاحظه ميکنيم چگونه طبقه حاکم و ظالم جامعه وقت، نهضت پاک انبيای کرام را مورد طعن قرار داده آنها را مردمان پست و تهی خطاب ميکنند، ودر جای ديگری برايش ميگويند: إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ (اعراف/۶۰)« ما ترا در گمراهی آشکار ميبينيم».

فرعون واستفاده از وسيله تبليغات عليه حق:

واگر به دعوت موسی(عليه السلام) و برخورد فرعون با او مراجعه کنيم استفاده از عين ابزار را خواهيم مشاهده کرد. فرعون متکبر کسيکه دعوای خدائی را نموده بود، ملت بنی إسرائيل را برده گرفته هرکار ناروا وظلم را بر ايشان روا ميداشت، موسی(عليه السلام) شريف ترين اتباع بنی إسرائيل را که از جانب الله عز وجل به پيغمبری مبعوث شده بود؛ جادوگر، مفسد، ديوانه، بی دين خطاب ميکرد.

در سوره غافر الله تعالی ميفرمايد: وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ (غافر/۲۶)«وفرعون گفت: بگذرايد تا موسی را بکشم، واو(اگر راستگو است) از پروردگارش کمک بخواهد، من ميترسم او دين شما را تبديل ويا در زمين فساد را منتشر نسازد»

 ودر سوره الشعراء سخن فرعون را چنين نقل کرده ميفرمايد: إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ (شعراء/۵۴)  «يقيناً آنان( موسی وهمراهانش) يک اقليت منفور واندک اند» .

ملاحظه کنيد فرعونيکه مظهر ظلم است، چگونه خود را محافظ دين ومصلح جلوه ميدهد ودعوت پاک الهی را فساد وديوانگی ميخواند، واز همه شگفت تر اينکه طبقه عوام چگونه بدون تحقيق، به شايعات باور میکنند وتحت تأثير آن قرار ميگيرند؟!

ابوجهل ومشرکين مکه وسياست تبليغات:

اگر پيامبران پيشين را گذاشته به برخورد جامعه جاهليت مکه با دعوت پيامبر اسلام صلی الله علیه و سلم دقت کنيم خواهيم ديد سردمداران مکه نيز از همين وسيله استفاده بزرگی نموده اند پيامبر اكرم صلی الله علیه و سلم را جادوگر، ديوانه، کاهن وعامل اختلاف ميخواندند. در جامعه امروزی، اهل باطل با پيروی از فرعونيان وابوجهل، از افواهات وشايعات عليه اسلام و مسلمانان بشکل بهتر وعميقتر وبا استفاده از وسائل پيشرفته تر ومؤثرتر استفاده کرده وميکنند. القابی از قبيل تروريستها، افراطيون،راديکالها، متعصبين، اصوليها وغيره را اختراع کرده وبعد از اينکه اصطلاحات مذکور را از طريق رسانه های جمعی يی که دردست دارند معناهای زشتی ميپوشانند آنها را بدان مسمی ميکنند. اشتباهات کوچک را بسيار بزرگ جلوه ميدهند، واشتبهات بزرگ خويش را کوچک بنمايش میگذارند.

موقف مسلمان در رابطه با شايعات: الله تعالی ميفرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ (حجرات/۶) ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید.

در روشنايي آیت فوق الذکر وديگر آيات واحاديث پیامبراکرم صلی الله علیه وسلم مسلمانان بايد، در رابطه با تبلیغات و شايعات بويژه افواهات عليه علماء حق، رهبران ثابت قدم وحرکتهای اسلامی اصيل و بخصوص در مورد دارالاسلام ، به نکات ذيل دقت نمايند:

اول: بايد از تثبت وتحقيق کار بگيرند. وبدانند که اکثريت مطلق آنچه عليه ايشان بنشر ميرسد، دروغ وبی اساس است. احياناً يک واقعه عملاً صورت گرفته ميباشد، ولی رسانه ها آنرا بشکل غلط تفسير ميکنند که اين نوع تهمت نسبت به نوع اول خطرناکتر وگمراه کننده تر، است.

دوم: آنرا بديگران انتقال ندهند پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم ميفرمايد: كَفَى بِالْمَرْءِ كَذِباً أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَ (أخرجه مسلم في ” المقدمة ” (۱/ ۱۰۷) برای یک شخص اينقدر دروغ کافيست که هر آنچه را ميشنود، نشر مينمايد.

سوم: در هرمجلس واز هر منبر با حکمت وخونسردی تمام در از بين بردن و ابطال تبليغات و شايعات وشرح حقائق به مردم که متأسفانه اکثراً از بی سوادی وکم علمی رنج ميبرند، نقش فعال ايفا نمايد.

چهارم: در صورت ثبوت تهمت، وظيفۀ بزرگ- الدين النصيحة- را شعار و شغل خود بگردانند. وبدانند که : كُلُّ ابْنِ آدَمَ خَطَّاءٌ وَخَيْرُ الْخَطَّائِينَ التَّوَّابُونَ (جامع الترمذی ۲۶۸۷) «اشتباه از هر انسان سر ميزند، بهترین خطاکاران آنانی اند که توبه میکنند». اگر اشتباه کننده توبه نموده باشد وگناهش بر اسلام مؤثر نباشد، يعنی محدود به زندگی شخصی خودش باشد او را مورد عفو قرار بدهند. در غيرآن کوشيده شود تا از طريق افراد با صلاحيت شخص مذکور هرچند اگر صاحب نام ونشان وافتخارات هم باشد، از مقام مسؤوليت عوض شود تا نشود نام اسلام با کردار زشت يک فرد خدشه دار گردد.

پنجم: بايد یک گروهی موظف گردد و به بررسی رسانه ها اقدام نمايند، تا اقلام وزبانهایی که در مقابل شبهات ویا شهوات(پول ومنصب) در نشر شايعات غلط ويا تحريف حقائق، نقش بازی ميکنند، نشاندهی وبه روشهای مختلف بعد از مطالعۀ دقيق افکار وارتباطات شان تقسيم بندی شوند. وکوشش صورت گيرد تا با استفاده از وسائل مختلفی که در دسترس قرار دارد و لو نامه… نخست حقائق برایشان تشريح شود البته بخاطر اقامۀ حجت هرچند حق روشن استو…

امروزه سکولاریستهای خائن داخلی به همراه دارودسته ی منافقین با استفاده از رسانه های مختلف ماهواره ای ، اینترنتی و رادیوئی و… و با  پشتیبانی قدرتمند مالی دولتهای سکولاریست و اشغالگر دنیا جنگ فراگیر و وسیع روانی را علیه  اسلام و دارالاسلام ما  شروع کرده اند .

مسلمین چه حنفی چه شافعی و چه شیعه و چه مالکی و … باید بدانند که در برابر تبلیغات منافقین و فاسقین چه موضعی بگیرند و به همان شکل در برابر مرتدین سکولار باید از حساسیت و دقت بیشتری برخوردار شوند .

‍ اخبار رسانه های خبری کفار سکولار در مورد مومنین را بایکوت کنید

اخبار رسانه های خبری کفار سکولار در مورد مومنین را بایکوت کنید

به قلم کارزان شکاک

بر هر مسلمانی لازم است که اخبار متعلق به مومنین و دارالاسلام و گروههای جهادی را از زبان دشمنان دين باور نكند و با مراجعه ي به رسانه های متعلق به مومنین خبر صحيح را به گوش همگان رسانده و در اين جنگ رواني كمك و ياور شريعت الله و دارالاسلام باشيد نه ياري دهنده ي شيطان و يارانش  برعليه مسلمين.

الله تعالی می فرماید: ‏یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ ‏‏[حجرات/۶].ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! اگر شخص فاسقی خبری را به شما رسانید درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی – بدون آگاهی ( از حال و احوالشان و شناخت راستین ایشان‌ – ) آسیب برسانید ، و از کرده خود پشیمان شوید .
در این آیه می بینیم که الله عزو جل ما را از پذیرفتن اخبار از فاسقان نهی کرده و فرمان داده که مؤمنان درباره اخباری که فساق به آنها می رسانند باید تحقیق کنند و قبل ازتحقیق و ثبوت خبر، اقدامی نکنند.
برادر وخواهرگرامی….بدان که ما در عصری زندگی می کنیم که هیچ حکومت اسلامی قدرتمند فراگیری در روی زمین وجود ندارد و حکومت اسلامی یکپارچه قصه ای شده که در کتابها خوانده می شود. عصری که غیر از دارالاسلام ایران و اخیرا دارالاسلام افغانستان، تمام سرزمینهای اسلامی از فلسطین گرفته تا ترکستان شرقی در چین و اندلس(اسپانیای امروزی) تحت اشغال کفار سکولار خارجی و یا مزدوران داخلی آنهاست.

در عصری زندگی می کنیم که جان ومال وناموس مسلمین مورد تجاوز کفار قرار می گیرد. و این همه ذلتی که دچار آن شده ایم بی شک یک علت بیش ندارد و آن، همانطور که رسول الله صلی الله علیه و سلم برایمان بیان کرده اند، ترک جهاد می باشد. و بدان که متأسفانه بسیاری ازمسلمین در این جرم بزرگ شریکند. اما از دو دهه پیش به این سو اندک اندک امت اسلام بیدار شده و روز به روز مسلمانهای بیشتری به جهاد ایمان آورده واز کانال یکی از «۳ابزار»برتربه مجاهدین می پیوندند.

 و این را بدان که کفار بسیار وحشت دارند از اینکه مسلمین از کانال دارالاسلام متحدا و یکپارچه فریضه جهاد را احیا کنند. و یکی از توطئه های آنان برای خاموش ماندن شعله جهاد، و دورکردن مسلمانان از مجاهدین،استخدام رسانه های جمعی است تا با تبلیغات منفی و خبر سازی های دروغین و تحریف اخبار دارالاسلام و جهاد و مجاهدین،مسلمانان را از دارالاسلام و مجاهدین متنفر کنند.

آنها با استفاده از این رسانه ها مانند ماهواره وتلویزیون واینترنت و روزنامه و…مسئولین دارالاسلام و مجاهدین را قاتلانی بی رحم جلوه می دهند که مسلمین و زنان وکودکان را می کشند، در بازارها بمب گذاری میکنند و مردم کوچه وخیابان را به قتل می رسانند. تروریستهای وحشی که به هیچ قاعده واصولی پایبند نیستند. هر گاه که مجاهدین عملیاتی انجام می دهند حتی اگراین عملیات در صحرایی خارج از منطقه مسکونی صورت گرفته باشد، خبرگذاریها و رسانه ها،در پایان نقل خبر اضافه می کنند،”درمیان کشته شدگان چند زن وکودک نیزدیده می شد”! به همین سادگی مردم را فریب میدهند و کمتر کسی هم به صداقت آنها شک می کند.

اگردارالاسلام به قدرتی نظامی یا علمی یا پیشرفت در یکی از شاخه های مختلف فنی و تکنولوژیک دست پیدا کند یا مجاهدین عملیات بزرگ ومهمی انجام بدهند که ضربه بزرگی برای کفار باشد و نشانه قدرت مجاهدین و ضعف کفار درمقابشان باشد، یا کلاً این خبر را مسکوت می گذارند یا با گفتن چند جمله مختصر آن را بی اهمیت جلوه می دهند و یا اگر صدای آن پیشرفت و قدرت یا عملیات چنان بزرگ بوده باشد که گوش کفار را کرکرده باشد وهمه دنیا از اهمیت آن مطلع شده باشند، با تحریف خبر اذهان عمومی را از اصل ماجرا منحرف کرده و آنطور که خود می پسندند،به مردم می فهمانند.
یکی از عوامل اصلی نپیوستن مسلمین(در حد وسیع)به دارالاسلام و مجاهدین، باور کردن اخبار و تحلیلهای این رسانه ها می باشد و تبعاً تا زمانی که به اربابان این رسانه ها کافر نشویم، نجات امت اسلام از این ذلتی که در آن بسر می برد ممکن نخواهد بود.
چنانکه در قرآن می بینیم، قبول خبر از یک مسلمان فاسق هم جایز نمی باشد چه برسد به کافر. چه برسد به اینکه این کافر در خدمت کفار متجاوز به مسلمانان،باشد. کفاری که بزرگترین جنایتها را در حق مسلمین مرتکب شده اند و دشمنی شان با خدا و قرآن و پیامبرصلی الله علیه وسلم از روز روشن است. طبق این آیه قبول خبر کفار(آن هم در مورد مسلمانان و آن هم در مورد دارالاسلام و مجاهدینی که با آنها مشغول جنگند)، نافرمانی از الله محسوب شده و حرام می باشد.

چهار دشمن اصلی مسلمین

چهار دشمن اصلی مسلمین
به قلم: عبدالرحمن الله وردی/ سراوان
فردمسلمان برای رضای خدا با دشمنان خدا و پیامبر صلی الله علیه وسلم ومسلمانان دشمنی می کند واز ایشان پشتیبانی نمی کند هرچنداین دشمنان خویشان و نزدیکان اوباشند. پیامبرصلی الله علیه وسلم می فرماید: «اوثق عری الایمان .الموالاه فی الله والمعاداه فی الله والحب فی الله والبغض فی الله» یعنی. پابرجاترین پیوند ومیثاق میان ایمانداران آن دوستی ودشمنی است که درراه خداباشد. دوست داشتن درراه خدا وکینه توزی در راه خداست.
امام نسفی رحمه الله می گوید:«دوستی ودشمنی درراه خدا بخشی بزرگی ازایمان است». دوست ما تنها خدا وپیامبر صلی الله علیه وسلم ومسلمانانند. پس ایشان را دوست بداریم وازایشان پشتیبانی کنیم. خداوندمی فرماید: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ (۵۵) المائده.یعنی .دوستان شماتنهاخداوپیامبرصلی الله علیه وسلم وایماندارانی هستندکه نماز گذارند وزکات می دهند وگردن کج فرمان خدا وپیامبرند صلی الله علیه وسلم.
مسلمان باید چهارکس یا گروه را دشمن بداند؛
۱- کافران که به ۵ دسته ی اصلی تقسیم می شوند ۱- الَّذِينَ هَادُوا (یهودی ها) ۲- وَالصَّابِئِينَ ۳- وَالنَّصَارَىٰ ۴- وَالْمَجُوسَ ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (مشرکین یا سکولاریستها).
خداونددرباره ی کفارمی فرمايد : إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا ( النساء۱۰۱ ) همانا کافران دشمنان آشکارشمایند. دراینجا تفاوتی میان یهودیان ونصرانی ها ویاگونه های دیگرکفارنیست. پس بدان که احزاب سکولار (مشرک) محلی هم با تمام رنگها و تنوعهائی که دارند از دشمنان مسلمین هستند و باید همچون دشمن با آنها معامله شود.
۲- ستمکاران. خداونددرباره ی ستمکاران می فرماید : وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ (هود) دلهایتان به سوی ستمکاران نگراید مبادا آتش دوزخ شمارا دربگیرد
۳ – شیطان. خداوند درباره ی شیطان می فرماید : إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا . بی گمان شیطان دشمن آشکارانسان است
۴ – هوای نفس . خداونددرباره ی نفس می فرماید : وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ . یعنی : دنبال هوای نفس مرو مباداکه ازراه خدا منحرفت کرده وگمراهت نماید
یادآوری
آشکاراست انسان تنها یک دل دارد که تنها باید جایگاه ایمان باشد.پس هرگزنمی گنجد که دوستی خداوپیامبر صلی الله علیه وسلم بادوستی کفاروستمکاران وشیطان وهوای نفس باهم درون یک دل جای گیرد چنانکه خداوند می فرماید :لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آَبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ ) المجادله ‍) هیچ گروهی رانخواهی یافت که به خداوواپسین روزباورداشته باشند درحالیکه کسانی رادوست داشته باشند که باخدا وپیامبرصلی الله علیه وسلم.دشمنی می کنند اگرچه این دشمنان پدران یابرادران یاخویشان ایشان باشند.