مصر و انقلاب نارس و سقط شده ي آن، تجربه ای نزدیک برای امارت اسلامی افغانستان(۴)

مصر و انقلاب نارس و سقط شده ي آن، تجربه ای نزدیک برای امارت اسلامی افغانستان(۴)

به قلم : احسان هورامی


اردوگاه سلفي‌ها در مصر رويكردهاي متفاوتي را بروز مي‌دهند كه بعضي وقت‌ها اختلافات‌شان به حد تناقض مي‌رسد. براي مثال گروه انصارالسنه المحمديه نظام دموكراتيك را يك نظام كافر مي‌دانند ولي معتقدند به صورت فردي مي‌توان با هدف تضعيف شر كافران در انتخابات هم شركت كرد. آنها به مشروعيت يك عمل اجتماعي معتقدند ولي به جز اهل سنت به هيچ حزبي اعتقاد ندارند. تعداد طرفداران اين گروه به صدها هزار نفر مي‌رسد. آنها طرفدار سنت محمدي (صلی الله علیه وسلم) با برداشت‌هاي سلف صالح هستند. برخي از سلفي‌ها هم هستند كه خودشان تاسيس يك حركت سازماندهي‌شده را قبول ندارند اما طرفداران‌شان را به همكاري با گروه‌هاي ديگر از جمله القاعده تشويق مي‌كنند. يك جريان ديگر به رهبري اسامه القوصي و محمود عامر هست كه حتي فتواي قتل محمد البرادعي را صادر كردند. به نظر آنها حکام فعلی مسلمان هستند و سپس با آوردن این حکم که عليه حاكم مسلمان حتي اگر فاسق باشد، نبايد قيام كرد عده ای را با خود همراه نموده اند تا در بازیهای انتخاباتی هدایت شده ی کنونی شرکت نمایند . پس از انقلاب اخير در مصر اين گروه نيز وارد ميدان سياست شدند و حتي محمود عامر خود را براي رياست‌جمهوري آينده مصر نامزد كرد.

از رهبران مشهور جریانات  به اصطلاح  تبلیغی و غیر مسلح موجود در مصر می توان به  افراد زیر اشاره کرد :

  1.  محمد حسان: متولد سال ۱۹۶۲ در روستاي دموه مركز دكرنس از استان دقهليه است. او فارغ‌التحصيل دانشگاه قاهره بوده و مدتي را به عنوان استاد به تدريس حديث و شيوه‌هاي حديثي در دانشكده شريعت و اصول دين دانشگاه امام محمد بن سعود پرداخت. هم‌اكنون نيز در موسسه آماده‌سازي طلاب در المنصوره تدريس مي‌كند و در عين حال رييس اداره مجمع اهل سنت بوده و بر كانال تلويزيوني ماهواره‌اي الرحمه نيز نظارت دارد. ۱۶ساله بود كه به اردن سفر كرد و در محضر شيخ محمد ناصرالدين الالباني حضور يافت اما به دليل سربازي نتوانست به اين تعاليم ادامه دهد. او مدارج عالي را نزد علماي عربستان سعودي امثال شيخ عبدالعزيزبن باز و شيخ عبدالله‌بن جبرين و شيخ عبدالقادر شيبه الحمد و شيخ محمدبن صالح العثيمين طي كرد.
  2. ابواسحاق الحويني: متولد سال ۱۹۵۶ كه نام واقعي او حجازي محمد شريف است. وي يكي از مشهورترين واعظان سلفي به حساب مي‌آيد كه در روستاي حوين در استان كفرالشيخ به دنيا آمد. بعضي‌ها او را از بزرگان اهل حديث و سلفي در مصر و جهان اسلام مي‌دانند. وي در مسجد شيخ‌الاسلام ابن تيميه در شهر كفرالشيخ تدريس مي‌كند و برخي از سخنراني‌هاي او نيز در كانال ماهواره‌اي الحكمه پخش مي‌شود؛ جايي كه او مديريت كميته علمي برنامه‌هاي آن را بر عهده دارد. همچنين در كانال تلويزيوني الناس نيز برنامه‌هاي متعددي دارد. وي فارغ‌التحصيل دانشكده زبان‌هاي خارجي در رشته اسپانيولي است. علم حديث را در ۱۱سالگي فراگرفت و در دروس شيخ محمد نجيب مطيعي مدرس فقه شافعي حاضر شد. همچنين براي مدتي طولاني با محمد ناصرالدين الالباني همكار بود و نزد شيوخ الازهر نيز تلمذ كرد. وي نيز مدتي را نزد شيوخ سعودي از جمله شيخ عبدالله‌بن‌ قعود و شيخ‌بن باز و شيخ العثيمين درس فراگرفته است.
  3. ۳-       ياسر برهامي: متولد ۱۹۵۸ و يكي ديگر از واعظان مشهور سلفي در مصر است. در اسكندريه متولد شد و در رشته پزشكي و جراحي در سال ۱۹۸۲ فارغ‌التحصيل شد. سپس در سال ۱۹۹۲ از دانشگاه اسكندريه فوق‌ليسانس پزشكي كودكان گرفت و در سال ۱۹۹۹ نيز توانست ليسانس شريعت اسلامي را از دانشگاه الازهر دريافت كند. وي در تاسيس موسسه آماده‌سازي طلاب در اسكندريه نقش مهمي داشت و در آن نيز به تدريس مشغول شد. تا سال ۱۹۹۴ كه بازداشت شد در اين موسسه توحيد و اصول وعظ را تدريس مي‌كرد. او مقالات متعددي منتشر كرده است كه برخي از آنها در مجله «صوت الدعوه» چاپ شد. از آن گذشته به لحاظ درسي و فقهي نيز به شرح چند كتاب فقهي و مذهبي پرداخت كه يكي از آنها شرح صحيح مسلم و ديگري تفسيرابن كثير و كتاب الايمان ابن تيميه است. به غير از نوشتن كتب، وي مجموعه‌اي از سخنراني‌هاي ضبط‌شده دارد كه حول مسايل مهم امت اسلامي است.
  4. محمد حسن يعقوب: متولد سال ۱۹۵۶ از روستاي المعتمديه مركز امبابه وابسته به استان جيزه در مصر است. پدرش يكي از بنيانگذاران جمعيت الشرعيه بود. در سال ۱۹۶۷ از دانشسراي معلمان ديپلم گرفت و سپس به عربستان سعودي رفت تا علم شريعت را فراگيرد. وي داراي دو اجازه در كتب سته (مجموعه‌كتاب‌هاي فقهي اهل سنت) و قرآن كريم است. از مهم‌ترين آموزگاران او مي‌توان از شيخ عبدالعزيزبن باز، شيخ محمدبن صالح العثيمين، شيخ عبدالله‌بن قعود، شيخ عبدالله‌بن غديان، شيخ عبدالله‌بن عبدالرحمن‌الجبرين، شيخ محمد المختار الشنقيطي و شيخ ابوبكر الجزايري ياد كرد. كمااينكه وي نيز با شيخ محمد ناصرالدين الالباني رابطه داشت و نزد او تلمذ كرد. وي نيز آثار متعددي در فقه و حديث دارد و سخنراني‌هاي او به صورت نوارهاي كاست پخش مي‌شود كه تعداد آنها به قولي به ۲۵۰ نوار مي‌رسد. برخي از سخنراني‌هاي او نيز از راديو «طريق الاسلام» پخش شده است.
    لازم به ذكر است كه تاريخ معاصر سلفي‌ها در مصر به دهه ۷۰ قرن گذشته بازمي‌گردد. يعني زماني كه فعاليت‌هاي جماعت اسلامي مصر رشد كرد و سپس به دليل فعاليت‌هايش از طرف آمريكا و اروپا در فهرست گروه‌هاي تروريستي قرار گرفته و مورد هجوم مرتدین سکولاریست محلی قرار گرفت.که بسیاری از آنها چون جماعت اسلامی مصر به رهبری دکتر ایمن الظواهری مسیر هجرت را درپیش گرفتند . اما جماعتی دیگر از سلفیهایی که مانده بودند براي ايجاد هماهنگي در کار اسلامی و دعوت در اوايل دهه ۸۰ سعي كردند شبكه‌اي قوي تشكيل دهند كه در جميع نقاط كشور پراكنده باشد. در همان حال پايگاه اصلي آنها اسكندريه بود و رفته‌رفته طرفداران‌شان بيشتر و بيشتر شد. اين جريان داراي زيرمجموعه‌هايي بود كه تا زمان وقوع انقلاب اخير ( و یا در واقع کودتای اخیر مصر ، چون در مصر انقلابی رخ نداده است و تنها یک کودتای آمریکا علیه نوکران سابقش بود ) مصر تقريبا فعاليت سياسي نداشتند.
    يكي از اين زيرمجموعه‌ها گروه موسوم به «سلفي‌هاي فعال» است كه از دهه ۹۰ قرن گذشته كار خود را شروع كرده است. اين گروه خود را تابع شيوخي مي‌دانند كه فتوا دادند اگر حاكمان طبق شريعت حكومت نكنند کافرند. اين گروه حتي شركت در انتخابات را با اين توجيه كه نوعي بدعت و خروج از شريعت است، نمي‌پذيرفتند. به مرور زمان تغييراتي در ديدگاه‌هاي بعضی ازآنها به وجود آمد و به نوعي به سیاست بازی رایج  معتقد شدند و ديديم كه در جريان رفراندوم مصر از طرفداران‌شان خواستند به پاي صندوق‌هاي رأي رفته و به نفع اصلاحات قانون اساسي رأي دهند. با اين حال هنوز بخش‌هايي از اين جريان وجود دارد كه اعضاي القاعده را از دوستان خود مي‌دانن د و معتقدند بايد با هرگونه حكومتي كه شريعت اسلامي را اجرا نمي‌كند، مبارزه كرد. بخشی از جرياني كه شاخه ی جهادی و مسلح آن حتي با وقوع انقلاب به شیوه ی آمریکائی و اخوانی  در مصر مخالف بود و حتي حاضر به تشكيل حزب يا سازماني نمي‌شد و همه اينها را بازي‌هاي غرب مي‌دانست  . حالا چگونه يكباره  یک جریان سلفی توانست چنين موفقيتي را در عرصه سياسي مصر به دست آورد؟ آيا وحشتي كه روشنفكران مصري از اين جريان‌ها داشتند، بحق بود؟ سلفي‌هاي مصر پيرو چه تفكراتي هستند و منبع اصلي آنها كجاست؟ در آينده اين جریان اگر سكان سياست را در مصر به دست گيرد، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ آيا بين اين جريان و اخوان  که به ظاهر و در شعار اسلام‌گرايان و متمایل به سیاستهای آمریکا و سکولاریسم در مصر هستند، سنخيتي وجود دارد و آيا بين آنها در آينده ائتلافي شكل خواهد گرفت؟ اينها پرسش‌هايي بود كه ذهن خيلي از ناظران حوادث مصر را به خود مشغول كرده بود. اما برای کسانی که به سیاست بازیهای ماکیاولیستی اخوان کنونی در غزه ، عراق ، افغانستان  و… و به ابزار بودن سلفی های متمایل به آل سعود آشنایی نسبی داشتند جواب تمام ای پرسشها کاملا روشن و تجربه شده بودند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *