تجاربی اداری و حکومتی از تاریخ اسلام برای امارت اسلامی افغانستان
به قلم: ابومحمود کندزی
زمانی که دارالاسلام در عصر عمر بن خطاب گسترش قابل توجهی پیدا کرد و مسلمین بر سرزمینهای وسیع دو امپراطوری بزرگ ساسانی و روم مسلط شدند جهت اداره ی این دارالاسلام وسیع چند سیاست مشخص به کار بردند:
- بزرگان صحابه و شورای اولی الامری که حکم متخصصین خبرگان و بزرگان صحابه را داشتند در مناطق مختلف پخش نشدند و در قالب شورای اهل حل و عقد در کنار رهبر جامعه ماندند.[۱]
- ۲- رهبر و بزرگان صحابه می دانستند که سبکهای مدیریتی اداری و مالی مثل ابزار هستند و تمام ابزارها تابع علم تجربی می باشند و علوم تجربی مثل ساخت انواع ماشینها و واسلحه ها و … ربطی به عقاید افراد ندارد و شخص مسلمان می تواند این ابزارها و این سبکهای مدیریتی را از کفار بگیرد و با ارزشهای اسلامی از آنها استفاده کند. به همین دلیل عمر بن خطاب موضوع آمارگیری و ایجاد دیوان و دبیرخانهها را با شورای مركزی مهاجر و انصار در میان نهاد و پس از تصویب شورا و نظرخواهی از برخی از فرماندهان سپاه ایران كه مسلمان شده بودند (مانند هرمزان) سیستم اداری دیوان را از ایرانی ها گرفت و با تغییراتی و حتی بدون تغییر نام، از آن به عنوان سیستمی مالی استفاده کرد.
- چون مجری قوانین و ارزشها در دارالاسلام باید یکی از مسلمین و مومنین معتقد به این ارزشها باشد سعی شد از غیر مسلمین در سیستم اداری استفاده نشود و فاروق جمعی از اصحاب را كه در علم حساب و آمارگیری دارای مهارت و تخصص بودند مانند (عقیل بن ابی طالب، و مَخْزَمَة بن[۲] نَوْفَل و جُبَیربن مُطْعم در حجاز و مانند مُغیرهبن شُعبه در استان بصره و عبدالله بن خَلَف در كوفه) در رأس جمعیتها مامور آمارگیری همه ایالتها و ولایتها نمود و هرمزان ایرانی در تهیه دفترها و ایجاد دبیرخانه ها و ترتیب دادن دیوان آنها را راهنمایی كرد؛ [۳]مهم این است که همه ی مامورین حکومتی و مجریان قوانین اسلامی از مسلمین بودند. داستان های فروتنی و فقر سعید بن عامر، ابوعبیده بن الجراح و سایر والیان هنوز مردم را به گریه می اندازد. حتی در عصر رسول الله صلی الله علیه وسلم از به کار گیری دارودسته ی منافقین نیز جلوگیری می شد چه رسد به کفار.
عدالت این مسئولین حکومتی و نظارت دقیق رهبر جامعه بر عملکرد این مسئولین حکومتی باعث ایجاد جامعه ای امن و پر از عدالت و به دور از ظلم شد که به تدریج مساله ی فقر نیز از بین رفت و مردم به حقیقت اسلام پی بردند و گروه، گروه داوطلبانه مسلمان شدند.
مسلمین با قوانین و اصول اسلامی که داشتند در همان قدم اول نظام حاکم بر جامعه را نابود کردند که بر پایه ظلم و فساد اداره می شود و مردم را آزاد گذاشتند تا آزادانه زندگی کنند و آزادانه یا اسلام بیاورند یا جزیه بدهند.
تغییر زبان اداری از انگلیسی به فارسی یا از پشتو به فارسی یا از هر زبانی به زبان دیگر ربطی به سبک مدیریت و مسئولین اجرائی جامعه ندارد و مسلمان می تواند از زبان دری یا درباری و یا هر زبان دیگری استفاده کند اما ساختار حکومتی اش نظام اسلامی و مسئولین حکومتی نیز از مومنین باشند و این شبهه ی تغییر زبان نمی تواند جایگاهی در نظام اسلامی جهت ابقای کفار یا مسئولین فاسد حکومتی و… داشته باشد.
هدف اصلی حکومت اسلامی پاک کردن ظالمین و مفسدین از نظام اداری و اجرای عدالت توسط مومنین و رساندن اسلام کامل به مردم است، نه دخالت در امور شخصی مسلمین که ربطی به حکومت ندارد، و تنها به این شکل است که قلب انسانهای حق طلب به سمت اسلام کشیده می شود نه با سازش با مفسدین و میدان دادن به دارودسته ی منافقین و دادن مناصب حکومتی و اجرائی به این مفسدین.
مردم حق طلب از عدالت حکومت اسلامی حمایت می کنند هر چند دارودسته ی منافقین را هیچ کسی نمی تواند راضی کند حتی حکومت رسول الله صلی الله علیه وسلم .
[۱] ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص ۱۸۰ – ۱۸۱، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
[۳] مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص:۴۶۶٫