شیعیان معاویه و ثمرات حکومت سلطنتی: لعن علی بن ابی طالب و غلو در مورد او
به قلم: خالد هورامی
پس از انهدام حکومت اسلامی بر منهاج نبوت و بعد از انهدام اجماع امت منتج از شورای اولی الامر، بنی امیه و حتی بنی عباس در برابر شیعیان علی تبلیغات وسیعی به راه انداختند. به نحوی که گفته شده در عصر بنی امیه و در سرتاسر مملكت اسلامى در روى هفتاد هزار منبر،على عليه السّلام را لعن مىكردند.[۱]
یکی از ثمرات این فشارها، لعن و مخالفتها، گرایش مخالفین شیعیان معاویه به شیعیان علی به عنوان نیروهای اپوزیسیون و آلترناتیو در وضع موجود بود. این هم فرصت مناسبی بود تا کفار داخلی بتوانند جریان جویبارهای هر چند باریک این مخالفین را در مسیر دلخواه خود قرار داده و ” وقتى كه بنى اميه رو به ضعف و انحطاط رفتند، آنان را وادار به غلو در حق على عليه السّلام و ائمه عليهم السّلام كرد.”[۲]
موالی که تبعیضات متعدد نژادی، اقتصادی و اجتماعی را از جانب کارگزاران و شیعیان معاویه در سلسله ی بنی امیه مرتکب شده بودند،[۳] همچون قیام مختار ثقفی، طعمه ی مناسبی برای کفار داخلی (اغلب عرب زبان) جهت تزریق باورهای غالیانه به شمار می رفتند. از اينرو، موالى (از کانال و با ادبیات و افکار انحرافی این کفار داخلی) به ائمه تشیع روى آوردند و براى آنكه از وجود آنان در مقابل بنى اميه استفاده كنند، قائل به غلوّ درباره آنان شدند و آنان را به مقام خدايى رساندند.[۴]
عده ای نطفه های آغازین این پدیده را به خیانت اهل کوفه بر می گردانند که كه پس از شهادت امام حسين عليه السّلام براى جبران اشتباه و كوتاهى خود قائل به غلو شدند.[۵] و مختار ثقفی و کیسانیه و… را از پرچمداران این جریان می دانند .
دسته ای دیگر تفاوت فاحش میان شیوه ی حکومت داری سلاطین شیعیان معاویه و بنی عباس با حکومت اسلامی خلفای راشدین و مقایسه ی این دو نوع حکومتداری را از عوامل گرایش عمومی به شیعیان علی در بازگرداندن سیستم حکومت داری اسلامی می دانند، که در پی این مقایسه ، اصلاح طلبان و انقلابیون روشنگریهای لازم را برای عموم ارائه می دادند و عوام ” بر گذشته تأسف مىخوردند و براى جبران ناراحتيهاى خود، قائل به غلو درباره على عليه السّلام (و رهبران ادامه دهنده پس از وی ) مى شدند.[۶]
[۱] زمخشرى در ربيع الابرار و سيوطى.
[۲]( ۱)- ابو زهرة، محمد، تاريخ المذاهب الاسلامية،( بيروت، دار الفكر العربى)، ج ۱، ص ۳۷؛ فياض، عبد الله، تاريخ الامامية،( چاپ سوم: بيروت، موسسة الاعلمى، ۱۴۰۶ ق)، ص ۸۷٫
[۳]( ۲)- براى اطلاع بيشتر از موالى، بنگريد به: جرجى زيدان، تاريخ التمدّن الاسلامى، ج ۳، ص ۳۲۶- ۳۲۳، ۳۷۰؛ زبيدى، محمد حسين، الحياة الاجتماعية و الاقتصادية فى الكوفة فى القرن الاوّل الهجرى، ص ۸۱- ۵۴؛ ممتحن، حسينعلى، نهضت شعوبيه؛ تاريخ تشيّع از آغاز تا قرن هفتم هجرى.
[۴]( ۳)- تاريخ الاماميّه، ص ۱۱۴؛ مذاهب ابتدعتها السياسة فى الاسلام، به نقل از: احمد امين مصرى در ضحى الاسلام.
[۵]( ۱)- مذاهب ابتدعتها السياسة فى الاسلام، ص ۱۷۶، به نقل از: بعضى از نويسندگان معاصر مانند: شيبى در الصلة بين التصوف و التشيع، ص ۱۲۶٫
[۶]( ۱)- مذاهب ابتدعتها السياسة فى الاسلام، ص ۱۷۶٫