نقد منصفانه جهت اصلاح، بزرگنمائی نقاط ضعف وفتنه گری جهت تخریب

نقد منصفانه جهت اصلاح، بزرگنمائی نقاط ضعف وفتنه گری جهت تخریب

به قلم: مسعود سنه ای

نقد کردن یعنی بیان واقعی و بدون افراط مشکلات و نقاظ ضعفی که در شیوه ی اجرای مسئولین وجود دارد با ارائه راهکار مناسب و جایگزین مناسب . یعنی هم گفته می شود که این مشکل وجود دارد و هو راه حل رفع این مشکل هم ارائه می شود.

چنین نقد کردنی یعنی حرکت در راستای اصلاح مشکلات جامعه و مطالبه ی مطالبات مردم .

در برارب این نقد اصطلاحگرایانه ای که تماماً در خدمت رفع مشکلات اجرائی جامعه و برگردان حقوق ضایع شده ی مردم است ما شاهد پدیده ی عیب جوئی های جاهلانه و غیر علمی و نفی موفقیتهای غیر قابل انکار جامعه و تردید افکنی در ارزشهای اصولی حاکم بر جامعه به دنبال آن تهمت زنی و بزرگنمائی بی اساس مشکلات ریز جامعه هستیم که سعی دارد مردم را به واکنشهای احساسی و مخرب بکشاند.

این روزها در دارالاسلام ایران و امارت اسلامی افغانستان بیشتر تلاش آمریکا و متحدین آن به همراه مزدوران محلی بر این است که نقطه ضعفی را تولید کنند یا اگر نقطه ضعفی در سیستم اجرائی حکومتی وجود دارد (که معمولا تمام کشورهای در حال توسعه با چنین مشکلاتی دست به گریبان بوده اند) چنین نقاط ضعفی را بزرگ نمائی کنند که این روزها بر مشکلات اقتصادی تمرکز کرده اند که بیشترین عامل این مشکلات نیز به تحریمهای اقتصادی همین دشمنان بر می گردد.

هدف آمریکا و متحدین و مزدوران خارجی و داخلی آن از راه انداختن چنین جنگ روانی این است که اعتماد و پیوندی که مسلمین با مسئولین و بخصوص با نظام دارند را سست و یا قطع کنند.  امروزه بیشترین تلاش این دشمنان بر همین امر متمرکز است.

علماء و خطباء باید بدانند که این اغتشاشگران و فتنه گران سکولار هر چند وقت یکبار به بهانه های گرانی تخم مرغ یا بنزین یا مرغ یا روغن و… در واقع اصل نظام اسلامی و اصل اسلام را هدف قرار داده اند نه مذهب حنفی در افغانستان یا مذاهب جعفری و شافعی و حنفی در ایران.

کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و فریب خورده های داخلی و خارجی آنها برای نظامی سکولار تلاش دارند که در آن باید «اطاعت» شخص از الله و قوانین الله گرفته شود و به سکولاریستی و قوانین سکولاریستی آنها داده شود.

پس جنگ این فتنه گران و اغتشاشگران در دارالاسلام ایران یا افغانستان، جنگ با مذهب حاکم بر افغانستان یا ایران نیست؛ بلکه دشمنی این سکولاریستها با اصل نظام و قوانین اسلامی است و برایشان مذهب حنفی یا شافعی یا جعفری و غیره فرقی ندارد.

پس دفاع از دارالاسلام ایران یا افغانستان دفاع از خودمان است و شرکت ما در جنگ روانی بر علیه این دشمنان در واقع جنگ برای دفاع از خودمان و محافظت از عقاید و باورهای خودمان و موجودیت خودمان به عنوان یک مسلمان پایبند به شریعت الله است .

لطفاً اختلافات ریز مذهبی  اسباب فریب ما از جانب دشمنان نشوند، چون دشمنان بر همین اختلافات ریز تمرکز کرده اند تا ما این چند اختلاف ریز قابل چشم پوشی را بزرگ ببینیم و آنهمه اختلافات بزرگ و عمیق با کفار سکولار را ریز نگریسته و حتی نادیده بگیریم.

آمریکا از ایجاد هرج و مرج در امارت اسلامی و حمایت از جبهه بغاوت چه می خواهد؟

آمریکا از ایجاد هرج و مرج در امارت اسلامی و حمایت از جبهه بغاوت چه می خواهد؟

ارائه دهنده: ابوعمر کندزی

افغانستان آخرین سرزمین اسلامی است که مورد اشغال و استعمار مستقیم امریکا قرارگرفت. سرزمین های اسلامی پس از متلاشی شدن دولت خلافت به شکل رسمی آغاز به تکه و پارچه شدن گرفت. استعمارگران با تقسیم و گماشتن دست پرورده گان شان جغرافیایی امروزی را شکل دادند. بیشتر از ۵۰ قطعه سرزمین اسلامی که امروزه به عنوان دولت ها عرض اندام نموده اند در اصل دست ساخته ی استعمارگران اند و یک مشت مسلمان نماها را به عنون حاکم درین سرزمین ها نقش داده اند.

و اما اختلافات و رقابت های سیاسی درون مرزی این سرزمین ها ظاهراً با شعارهای آزادسازی، مستقل بودن و عدم وابستگی به کفار می باشد، درحالی که واقعیت امر چیزی دیگریست. این مسئله در ناآرامی های اخیر ترکیه به خوبی دیده شد که جمعی برای دل خوشی امریکا صحنه سازی کردند و عده ی برای نفوذ بیشتر انگلیس تن به ذلت دادند! هم چنین کشورهای مصر، یمن، تونس، لیبیا و… شاهد دیگری بر این مدعاست که چگونه برای بدست آوردن دلِ استعمارگران، مردم مظلوم و بیچاره را به قتل رسانده و یا هم راهی زندان می نمایند. درین میان افغانستان به عنوان آخرین سرزمین اشغال شده از چی وضعیتی برخوردار است؟

امریکا در سال ۲۰۰۱ افغانستان را اشغال نمود. در آن زمان به شکل گسترده رهبران مجاهدین سابق و مزدوران فعلی را به مقام گماشت. این رهبران هم تاکه توانستند رقص و پایکوبی را با ساز امریکایی انجام دادند، اما این خوش اقبالی تا ابد باقی نماند؛ چون امریکا مستعمره یی که در آن احساسات و انگیزه اسلامی باشد را نمی خواهد. به همین سبب با فشار دادن رهبران مجاهدین با قضایایی ضد حقوق بشری و با راه انداختن قتل های زنجیره وی برای برچیدن و به انزوا کشانیدن آن ها پرداخت تا راه را هرچه بیشتر برای سکولارسازی دولت هموار کند.

اما آمریکا هرگز نتوانست افغانستان را سکولار کند و در عوض برای خود مزدورانی تربیت کرد.

درگیری های امروز یمزدوران غرب چون جبهه اهل بغاوت برای رسیدن به قدرت یا حداق گرفتن سهمی از قدرت است اما با نام قومیت تاجیک و اوزبیک و … که همه ی این طرفندها از جانب امریکا ریخته می شود. جالب این که این اهل بغاوت تاهنوز پی نمی برند که ۲۰ سال برای آمریکا مزدور بودند و سرزمین های شان مورد استعمار قرارگرفت و قدرت اصلی آنها نزد امریکاست و بدون آمریکا اینها هیچ نیستند.

 برعکس امریکا هم نه خواهان امارت اسلامی است و نه هم خواهان جمهوری مجاهدین سابق و مزدوران فعلی ، بل خواهان تطبیق نظام سکولار و جنگ داخلی و نا امید کردن مسلمین از تطبیق قانون شریعت الله می باشد.

برعلاوه امریکا افغانستان را به عنوان پایگاه نفوذ خود بر کشورهای آسیایی میانه برگزیده است، نه این که بیآید تا برای ما دولتِ رویایی مان را درست نماید! و می خواهد با جا دادن مزدورانش در حاکمیت امارت اسلامی افغانستان این پایگاه خود را حفظ کند.

هر بار چه چیزی اغتشاشات فتنه گران را در دارالاسلام ایران خنثی می کند؟

هر بار چه چیزی اغتشاشات فتنه گران را در دارالاسلام ایران خنثی می کند؟

پیاده شده از سخنان : آیت الله خامنه ای

از هدفهای دشمن، بی‌اعتماد كردن مردم به مسئولین كشور است.( ۱۳۸۸/۱۱/۰۶) وظيفه‌ى آحاد مردم در قبال مسئولين، اعتماد كردن و همراه بودن با آنهاست(۱۳۸۸/۱۱/۰۶) وقتی یک رژیمی، یک نظامی از لحاظ گفتمان، از لحاظ منطق، در چشم مردم خودش ساقط بشود، دیگر امیدی به بقای این رژیم نیست.( ۱۳۹۰/۱۱/۱۴)

ملت به مسئولان خود اعتماد دارد؛ مى‌داند كه آنان آنچه مى‌كنند و آنچه مى‌گويند، براى شخص، براى قدرت و براى زر و زور نيست.( ۱۳۸۵/۰۸/۲۱) ما حرفمان با مردم بر مبنای اعتماد متقابل است؛ مردم به این حقیر ضعیف اعتماد کردند، بنده هم به تک تک این ملّت اعتماد دارم؛ به این حرکت عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة»؛ اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار میکند.( ۱۳۹۴/۰۱/۲۰) هر گفتار و هر صدايى كه سعى مى‌كند پيوند بين دستگاه مركزيت نظام جمهورى اسلامى و آحاد ملت را ضعيف كند، مال دشمن است.( ۱۳۷۲/۰۸/۳۰)

نظامهاى دنیا سه گونه اداره مى‌شوند: (…) یک نوع نظام هم نظامى است که با محبت و عطوفت مردم اداره مى‌شود. باید مردم را مورد محبت و احترام قرار داد و به آنها اعتنا کرد، تا به دستگاه حاکمه وصل باشند و پشت سرش قرار گیرند. نظام ما تا حالا این‌گونه بوده است؛ بعد از این هم باید این‌طور باشد. بزرگترین بحرانها را هم همین عاطفه و محبت مردم از سر خواهد گذراند. یک‌وقت رئیس جمهور کشورى مى‌خواست مشکلات سیاسى خودش را براى من تشریح کند. او مى‌گفت که یکى از رؤساى جمهور گذشته‌ى ما شکر را یک قران گران کرد، علیه او کودتا شد و از بین رفت! من گفتم مشکل او این بوده که مردم را با خودش نداشته است. در مملکت ما، جنسهاى تثبیت‌شده گاهى قیمتشان ده برابر بالا مى‌رود، اما آب هم از آب تکان نمى‌خورد؛ چون مردم پشت سر دستگاهند و به دستگاه اعتماد دارند. گفتم مردم وقتى که پشت سر دستگاهند، ما هم مى‌آییم به آنها مى‌گوییم که مثلاً این جنس را قبلاً به این قیمت مى‌دادیم، اما حالا مى‌خواهیم گرانش کنیم؛ مردم قبول مى‌کنند. پنج، شش سال قبل به مردم مى‌گفتیم که همه باید به عنوان جهاد مالى به جنگ کمک کنند؛ مردم هم مثل مور و ملخ به طرف بانکها ریختند، تا به حساب مالى شوراى عالى پشتیبانى جنگ پول بریزند.
شما چگونه مى‌خواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسائل خودمان رفتیم، به فکر زندگى شخصى خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیت‌المال هیچ حدى براى خودمان قایل نشدیم – مگر حدى که دردسر قضایى درست بکند! – و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقى مى‌ماند؟ مگر مردم کورند؟ ایرانیان همیشه جزو هوشیارترین ملتها بوده‌اند؛ امروز هم به برکت انقلاب از هوشیارترینهایند؛ از هوشیارها هم هوشیارترند. آقایان! مگر مردم نمى‌بینند که ما چگونه زندگى مى‌کنیم؟

…. نمى‌شود ما در زندگى مادّى مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمى که خیلیشان از اولیات زندگى محرومند. در این راه، از خیلى چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت (.۱۳۷۰/۰۵/۲۳)

امید دادن و تولید اعتماد به آینده ای که درپیش است یا دلسرد کردن مردم وکمک به اقلیت فتنه گر فاسد و مفسد در دارالاسلام ایران؟

امید دادن و تولید اعتماد به آینده ای که درپیش است یا دلسرد کردن مردم وکمک به اقلیت فتنه گر فاسد و مفسد در دارالاسلام ایران؟

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

زمانی که تاریخ اسلام را ورق می زنیم متوجه می شویم آنچه محوریت پیدا می کند ایمان به الله و روز قیامت است و سپس پایبندی به قوانین شریعت الله که یکی از این قوانین پایبندی به وحدت اسلامی و جماعتی است که از کانال حاکمیت بر دارالاسلام شکل می گیرد.

در زمانی که مسلمین در دارالاسلام مدینه و تحت رهبریت رسول الله صلی الله علیه وسلم قرار داشتند مشرکین یا احزاب یا به زبان امروزین سکولاریستها با هم متحد شده و در جنگی که به اسم خود آنها یعنی احزاب است دارالاسلام مدینه را محاصره کردند. مسلمین در چنین شرایط بد امنیتی و حتی اقتصادی به پیشنهاد سلمان فارسی خندقی را در اطراف شهر کندند .

 اَنَس گويد: براي اهل خندق يک مشت جو مي‌آوردند، و با روغني که از بس مانده بود رنگ و مزه‌اش تغيير يافته بود، آن مقدار اندک جو را عمل مي‌آوردند، و در دسترس آن جماعت مي‌نهادند. آن جماعت نيز همه گرسنه بودند؛ وگرنه اين خوراک گلويشان را مي‌سوزانيد، و بوي ناخوشايندي داشت [بخاري، ج ۲، ص ۵۸۸].

ابوطلحه گويد: نزد رسول‌خدا رفتيم تا از گرسنگي به ايشان شکايت کنيم. ما پيراهنمان را بالا زديم تا آن حضرت بنگرند که هر يک از ما تخته سنگي را بر شکم بسته‌ايم؛ آنحضرت پيراهنشان را بالا زدند و ديدم دو تخته سنگ بر شکمشان بسته‌اند! [ترمذي: مشکاة المصابيح، ج ۲، ص ۴۴۸]

براء گويد: در روز حفر خندق در قسمتي از خندق به صخره سنگي عظيم برخورد کرديم که تبر بر آن کارگر نبود. شکايت به نزد رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- برديم. ايشان آمدند و تبر به دست گرفتند، و گفتند: بسم‌الله! و يک ضربت بر آن زدند و گفتند:«الله اکبر! خدا بزرگ است! کليدهاي شام را به من عطا کردند! به خدا، من دارم کاخ‌هاي قرمز رنگ آن را همين الان مي‌بينم!» آنگاه، ضربت دوم را زدند و قطعة ديگري از آن صخره را جدا کردند و گفتند:«الله اکبر! خدا بزرگ است! فارس را نيز به من عطا کردند! به خدا، من همين الآن دارم کاخ سفيد مدائن را مي‌بينم!» آنگاه گفتند:«الله اکبر! خدا بزرگ است! کليدهاي يمن را به من عطا کردند! به خدا از همين جا که ايستاده‌ام، دروازه‌‌هاي صنعا را مي‌بينم!» [النسائي۸۸۵۸، احمد ۴۱۰]

رسول الله صلی علیه وسلم به عنوان رهبر دارالاسلام اینگوه به مومنین امید می داد و مومنین را فعال می کرد و بدون شک زمانی که قلبها و ایمان عمومی در یک مسئله‌ای فعّال شد و صاحب‌نظر شد، به طور طبیعی جسمها را به حرکت در‌می‌آورَد، ذهنها را به حرکت درمی‌آورَد، ابتکارها را وارد میدان می کند.

امروزه که دارالاسلام امارت اسلامی افغانستان تازه شکل گرفته و بیشتر از ۴دهه از شکل گیری دارالاسلام ایران می گذرد مسئولین سعی کرده اند فرصتها و تهدیدها را برای مردم بیان کنند؛ و دشمنها و دوستها را برای مردم شناسانده و تعیین کرده اند، و مومنین را به آینده ی مستقل و قدرتمند امنیتی و اقتصادی مطمئن کرده و در آنها اعتماد به وجود آورده اند  و به همه ی دعوتگران نشان داد که در مسائل تبلیغی خود عنصر امید و اعتماد را در نظر بگیرند. هم امید و اعتماد به الله و وعده های الله و هم امید و اعتماد به برنامه ریزی های مسئولین و آنچه برای دارالاسلام پیس بینی کرده اند.

در بحرانها و رویدادهای تعیین کننده و سرنوشت ساز، شخصیت های دینی هستند که مردم را به دَور خود جمع می کنند و با تأثیر و نفوذی که دارند، می توانند مردم را تشویق و ترغیب کنند تا تسلیم جنگ روانی دشمنان نشوند. تمام جوامع از ٣ دسته از افراد تشکیل شده است:

  • اقلیتى صالح و مصلح
  • اقلیتى فاسد و مفسد
  • اکثریتى دنباله رو

در اینجا بسیار مهم است که  کدام اقلیت در صحنه حضور داشته باشد تا بقیه(اکثریت دنباله رو) هم به دنبالش راه بیفتد. برای یک ملّت بدترین حادثه این است که اعتمادبه‌نفس‌ و امید به آینده اش را از دست بدهد، کاری که چند دهه است در موقعیتهای مختلف اقلیت فاسد و مفسد در دارالاسلام ایران به بهانه های مختلف جرقه هایش را زده اند.

شما که خود را جزو صالحین و مصلحین می دانید در این جنگ روانی تا چه اندازه در کنار دارالاسلام و جماعت مسلمین هستی و از این امید و اعتماد مومنین به آینده ی روشن امنیتی و اقتصادی دارالاسلام محافظت می کنید؟  

حلقه ارتباط مسجد سوزی با اعتراض به گرانی های اقتصادی در دارالاسلام ایران

حلقه ارتباط مسجد سوزی با اعتراض به گرانی های اقتصادی در دارالاسلام ایران

به قلم : مسعود سنه ای

ساکنین دارالاسلام به صورت عام و ساکنین دارالاسلام ایران به صورت خاص از سه دسته از انسانها تشکیل شده است: ۱- أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ (مومنین) ۲- الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ (کفار) ۳- الضَّالِّينَ (سرگردانان دارودسته ی منافقین یا سکولار زده ها)

مومنین کسانی هستند که تابع بی چون وچرای قانون شریعت الله هستند و تمام مشکلات دنیوی مثل هجرت و غریبی و فقر و گرسنگی و انواع شکنجه ها و اذیت و آزارها و حتی کشته شدن در راه الله را تحمل می کنند تا اینکه از ایمان خود و قیامت خود مراقبت کنند.

به عنوان مثال برای مومنین تحمل مشکلات اقتصادی به خاطر حفظ ایمان و قیامتشان در حد شعب ابی طالب که مجبور می شدند روزانه تنها یک خرما بخورند یا پوست خشک حیوانات را نرم کنند و بخورند و یا حتی بر اثر این مشکلات اقتصادی چون خدیجه ام المومنین رضی الله عنها وفات هم کنند، امری عادی است، یا تحمل مشکلات اقتصادی در حد اهل صفه در دارالاسلام مدینه که دارای حکومت اسلامی هم بودند باز امری عادی است. مومنین تحت هیچ عنوان حاضر نخواهند بود به خاطر دنیا و مشکلات دنیوی ایمان و قیامت خود را معرض خطر قرار دهند.

دسته ی دوم کفار اهل ذمه مثل یهود و نصارا و مجوس و صابئین هستند که بر اثر پیمانهائی در دارالاسلام زندگی می کنند و در نهایت دسته ی سوم دارودسته ی منافقین و سکولار زده هایی چون عبدالله بن ابی هستند که هیچ چیزی نمی تواند آنها راضی نگه دارد نه صدها آیه و حدیث و نه رهبریتی چون رسول الله صلی الله علیه وسلم و نه مسئولینی چون صحابه کرام که الگوی عدالت و امانتداری و قسط بودند.

این دارودسته ی منافقین یا سکولار زده ها در لباس اسلام و مسلمین به جنگ با اسلام و مومنین و دارالاسلام می روند؛ چنان خودشان را عالم و آگاه و پیشرفته یم دانند که حتی امثال پیامبر و سایر صحابه را سفیه و نادان می دانند چه رسد به مسلمین زمان ما. ‏ وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَکِن لاَّ یَعْلَمُونَ(بقره/۱۳) ‏ و هنگامی که بدانان گفته شود : ایمان بیاورید همان گونه که توده مردم ایمان آورده‌اند ، گویند : آیا همانند بی‌خردان و سفیهان ایمان بیاوریم‌؟ هان! ایشان سفیه و بی‌خردانند ولیکن نمی‌دانند.

ثمره ی فعالیتهای این سفیهان بی خرد در جامعه غیر از فساد و خرابی چیز دیگری نیست هر چند خودشان را اصلاح طلب بنامند و به مردم بگویند که ما برای اصلاح وضع موجود فعالیت می کنیم: وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ(بقره/۱۱) ‏  ‏هنگامی که بدیشان گفته شود : در زمین فساد و تباهی نکنید . گویند : ما اصلاحگرانی بیش نیستیم .‏ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِن لاَّ یَشْعُرُونَ (بقره/۱۲) ‏ ‏آگاه باشید! ایشان بی‌گمان فسادکنندگان و تباهی‌پیشگانند ولیکن (به سبب غرور و فریب‌خوردگی خود به فسادشان) پی نمی‌برند .‏

هم اکنون این بی خردان سفیه و مفسد قصد دارند در این مرحله ی گذار اقتصادی دارالاسلام ایران (که تمام کشورهای دنیا این دوران را طی کرده اند) با تبلیغات دروغین و با بهانه کردن گران شدن چند قلم کالا و… جوانان و مردم مومن را در ضربه زدن به اصل نظام و تلاش برای تشکیل دارالکفری سکولار با خود همراه کنند؛ در این میان مومنین و مسئولین امنیتی دارالاسلام ایران باید دو نکته را در نظر داشته باشند:  

  1. لیدرها و محرکین این اغتشاشات از دارودسته ی منافقین، دشمن هستند و باید هوشیاری خود را حفظ کرد و مثل دشمنی داخلی با آنها برخورد کرد و فریب شعارهای دروغین آنها را نخورد: هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ(منافقون/۴) اینها دشمن هستند، از ایشان بر حذر باش.
  2. تنها قدرت نظامی و زور می تواند اینها را مدیریت و رام کند نه هزاران آیه و حدیث و نه رهبریتی چون رسول الله صلی الله علیه وسلم  چون: لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ(حشر/۱۳) این دارودسته ی منافقین در دلشان از شما بیشتر ترس دارند تا از خدا، زیرا آنها مردمی هستند که هیچ فهم و شعوری ندارند.

پس بیائید همه با این «السُّفَهَاء» و «الْمُفْسِدُونَ» که «الْعَدُوُّ» داخلی ما هستند آنگونه برخورد کنیم که الله فرموده است.   

در کافر و دشمن بودن دارودسته ی رجوی شک داری؟

در کافر و دشمن بودن دارودسته ی رجوی شک داری؟

به قلم: براهندک بلوچ

این روزها در رسانه های مجازی اهل سنت به راحتی می توان آثار سخنان کسانی از دارودسته ی رجوی را دید که در لباس بلوچ و کورد و عرب و … فرو رفته اند در حالی که حتی نه از عقیده ی اهل سنت چیزی می دانند و نه زبان این قومها را بلدند. تنها تخصص آنها فحاشی و دروغبافی در مورد نظام ایران و دامن زدن به اختلافات قومی و نژادی و مذهبی آنهم به هر قیمتی است.

دارودسته ی رجوی منافقینی بودند که با خروج از دارالاسلام ایران مشمول حکم : مَلْعُونِينَ ۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا(احزاب/۶۱) این مردم (پلید بدکار) رانده درگاه حقّند، باید هرجا یافت شوند آنان را گرفته و پی درپی به قتل رساند. اما با دعوت به سوی سکولاریسم و دور ریختن قوانین شریعت الله و کمک به صدام حسین سکولار و سایر کفار سکولار بر علیه مسلمین و دارالاسلام کلاً وارد دایره ی مرتدین شده و از دین اسلام خارج شده اند.

دارودسته ی رجوی از مانعین اجرای احکام الله متعال هستند و چه کسی جرمش سخت تر است از کسی که مانع اجرای احکام الله متعال می شود و کوشش میکند دارالأسلام راتبديل بجایی کند که در آن قوانین طاغوتی وکفری و سکولاریستی خواهی تطبیق گردد.

ولي باز هم کسانی هستند که باوجود فراوانی نواقض اسلام دربین دارودسته ی رجوی آن ها را مسلمان خطاب می کنند و آن ها را مسلمان می داند، واما درحقیقت این چنین افرادی از اسلام هیچ علم ودرکی ندارند چون زمانی انسان صفحات قرآن راورق می زند می بیند که نسبت دادن  اسلام به آنها غیر ممکن است. الله متعال می فرماید: وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِين [المائدة/ ۵۱] و هر كس از شما آنان را به سرپرستی گيرد، به راستى كه خود از آنان است. بى گمان خداوند گروه ستمكاران را هدايت نمى كند

و همچنین در تفسیر آیه مبارکه ابن حزم رحمه الله  ميفرماید: «صحيح است که قول الله تعالى (وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ) بر ظاهرش مي باشد، اينکه او کافری از گروه کافران است و اين حقيقتى است که دونفر از مسلمانان بر آن اختلافى ندارند.

بلى و این را از ما بشنوید که گروه رجوی با چنین نواقضی به اجماع تمام مذاهب اسلامی کافر هستند و تا زمانیکه در بدن ما روح باشد در برابر جنگ روانی و مسلحانه ی این مجرمین خواهیم ایستاد و انتقام خواهران و برادران کورد خود را که در زمان صدام حسین زنده به گور کردید ازشما که دنیایی خود را بر دین ترجیح دادید میگیریم ،هرگز فراموش نخواهیم کرد آن ظلم ستم شما را که در حق این برادران و سایر برادران انجام دادید ،و نمی شود فراموش کرد، و تاریخ اسلام  گواه این خیانت های شما خواهد بود.

همه می دانند که هم پیمان شدن شما با آمریکا ویکجا شدن تان با مرتدین احزاب سکولار کومله ها و دمکراتها و سایر کفار سکولار برعلیه مومنین و قانون شریعت الله خروج از اسلام است و اینکه الله شما و امثال شما را از مومنین و جامعه ی ما پاک کرده و از کشورهای کافر سکولار و از دور پارس می کنید نعمتی است که الله تعالی به مومنین داده است چنانچه می فرماید: مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ  [آل عمران/۱۷۹] الله متعال  نمى خواهد تا كه مؤمنان را بر وضعى كه اينك شما بر آن هستيد رها سازد تا آنكه ناپاك را از پاك جدا كند.

اهل سنت بدانند که این ناپاکان هم اکنون در لباس اهل سنت و اقوام سنی ایران فرورفته اند و در حال نشر اکاذیت و جنگ روانی و دامن زدن به اختلافات نژادی و قومی و مذهبی هستند، لطفاً هوشیار باشیم و فریب نخوریم چون : اَلمُؤمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ. انسان مومن عاقل ، زيرك و هشيار است.

تفاوت باورهای غلات و شیعیان جعفری

تفاوت باورهای غلات و شیعیان جعفری

به قلم: خالد هورامی

این روزها و طی جنگ روانی «مثلث دروغساز»[۱] [۱- کفار آشکار۶گانه (۱- الَّذِينَ هَادُوا ۲- وَالصَّابِئِينَ۳- وَالنَّصَارَىٰ ۴- وَالْمَجُوسَ ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۶- مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ)  2- دارودسته ی منافقین یا سکولار زده ها  3- مومنین جاهل و ناقل دروغهای این دو گروه قبلی] بر علیه مسلمین داریم می بینیم که عده ای با استناد به آراء غلاة میان تشیع یا تسنن و یا چنگ زدن به آراء شاذ و اجتهادات و سخنان گذشتگانی که هم اکنون توسط بزرگان همان مذهب رد شده و مورد پذیرش نیستند سعی دارند به تفقر میان مسلمین و شعله ور کردن جنگهای داخلی میان آنها دامن بزنند تا اینکه بتوانند از این کانال به دو هدف عمده برسند:

  1. مسلمین با هم متحد شوند
  2. مسلمین به جای تمرکز بر دشمنان غارتگر و اشغالگر خارجی و مزدوران آنها به خود مشغول شوند تا این دشمنان سکولار و طاغوتهای محلی بدون دردسر به جنایات و غارت خود ادامه دهند.

در مورد شیعیان جعفری لازم است بدانیم که مشترکات بین باورهای شیعیان غلات با عقاید شیعیان علی تنها در نام و اسم است نه در محتوا. همین اسم مشترک و نبود قدرت مدیریتی حکومتی در طول قرون گذشته در تبیین و ممانعت از فرقه سازی و سوء استفده از این نام و… باعث آلودگیهای غیر قابل اجتناب، و در نتیجه، در طول قرون متمادی، باعث قضاوتهای اشتباه از جانب محققینی که به منابع اصلی دسترسی نداشته و قضاوتهای خود را بر اساس انچه که رایج است قرار داده اند،شده است.

در این صورت چهره ی قبیح غلات که پاره ای از باورهای تشیع را جهت حفظ ظاهر و مقبولیت عمومی با خود یدک می کشند به عنوان نمادی از کل جریان تشیع شناسانده شده و مسبب  وارونه جلوه دادن تشیع، سوء استفاده ی دشمنان، انحراف آشکار افکار عمومی، انزجار و بسیج عمومی بر علیه آنها گردد.

شیعه ی جعفری به صورت خلاصه یعنی: ۱- قرآن ۲- سنت (که مورد تائید قرآن باشد) ۳- عقل ( که مورد تائید قرآن باشد). در این زمینه هم به چند روایت صحیح از منابع شیعیان جعفری بسنده می کنیم که آمده است:

  • إِنَّ عَلَى كُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ عَلَى كُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ.
  • مَا لَمْ يُوَافِقْ مِنَ الْحَدِيثِ الْقُرْآنَ فَهُوَ زُخْرُف‌. (زخرف یعنی چیزی که ظاهرش زیبا است و باطنش نازیبا)
  • كُلُّ شَيْ‌ءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ كُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُف‌
  • أَيُّهَا النَّاسُ مَا جَاءَكُمْ عَنِّي يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَكُمْ يُخَالِفُ كِتَابَ اللَّهِ فَلَمْ أَقُلْهُ
  • لَا تُصَدِّقْ عَلَيْنَا إِلَّا مَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ

شیعه ی جعفری یعنی همین. این نکات تنها برای کسانی ارزشمند است که حق طلب باشند و به ایمان و قیامت خود اهمیت دهند و دست از خدمتگزاری برای شیطان و یارنش در تولید تفرق و جنگ داخلی بردارند.

اینکه حنفی ها با جعفری ها یا مالکی ها و شافعی ها و … اختلافاتی داشته باشند یا دیگران با آنها و همدیگر دارای اختلافاتی باشند این اختلافات اگر در مسیر گفتگوی شرعی هدایت شود و باعث تفرق نشود همیشه باعث خیر و برکت است.

اختلاف یعنی نشان دادن راهکار جدید جهت اصلاح و پیشرفت اما تفرق یعنی تولید کینه و دشمنی و جدائی و جنگ داخلی و در نهایت ذلت و شکست.


[۱] ۱- کفار آشکار۶گانه (۱- الَّذِينَ هَادُوا ۲- وَالصَّابِئِينَ۳- وَالنَّصَارَىٰ ۴- وَالْمَجُوسَ ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۶- مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ)  2- دارودسته ی منافقین یا سکولار زده ها  3- مومنین جاهل و ناقل دروغهای این دو گروه قبلی

جدیدترین سرنخ ها  در مورد قتل قاسملو و شرافکندی رهبران حزب دمکرات کردستان ایران

جدیدترین سرنخ ها  در مورد قتل قاسملو و شرافکندی رهبران حزب دمکرات کردستان ایران

ارائه دهنده : کوردو موکریانی

اخیراٌ در رسانه ها شایع شده که گروههای سکولار کردستان ایران در تلاشند که با ج. ا. ایران به توافق و سازشی دست یابند . البته سابقه ی این تلاشها به دهه های قبل برمی گردد که نتایج فاجعه باری نیز برای احزاب سکولار و فراری کردستان ایران در بر داشت که می توان به قتل رهبران سابق حزب دمکرات کردستان ایران توسط مخالفین سازش اشاره نمود .

لازم به ذکر است که یک مامور سابق اطلاعاتی ج ا. ایران  به بیان روایتی تازه از قتل قاسملو و شرفکندی دو رهبر حزب اردوگاه نشین و حقوق بگیر اقلیم کردستان عراق تحت نام حزب دمکرات کردستان ایران  پرداخته  و گفته است : قتل این دو نفر از سوی مخالفان سازش با جمهوری اسلامی ایران انجام شد.

به گزارش هفته نامه صدا در یکی از شماره های  خود در گفتگوي تفصيلي با اکبر خوش کوشک از نيروهاي سابق وزارت اطلاعات ج ا. ایران  به مسائل مختلف کشور از جمله چگونگي کشته شدن دو رهبر گروه  هاي کردي مخالف ج ا. ایران  پرداخته است.

وي در اين گفتگو و در پاسخ به سوالي در خصوص داستان مذاکره ج ا. ایران  با قاسملو عنوان کرد:  ” اتحاديه ميهني کردستان عراق و مسعود بارزاني با ايران بر ضد صدام همکاري مي کردند و همزمان گروه هاي کردي ايراني هم با صدام همکاري داشتند. آقاي قاسملو از طريق اتحاديه ميهني کردستان عراق تقاضا کرده بود که با مقامات جمهوري اسلامي ملاقات کند. يک بار هم ملاقات کرده بود و بار دوم در وين ملاقات کرد. سردار جعفري که الان رئيس دفتر لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي است و يک فرد ديگر هم از ايران رفتند که با قاسملو ملاقات کنند و قاسملو را متقاعد کنند که به ايران برگردد و از اقدامات مسلحانه دست بردارد. قاسملو هم پذيرفته بود. قرار بود جلسه اي برگزار شود. نمايندگان ايران رفتند تا با قاسملو ملاقات کنند که در اين ملاقات آقاي قاسملو و معاونش بودند و رابط اين ملاقات هم در جلسه بود.

اين مامور سابق اطلاعاتي ج ا. ایران  ادامه داد: در مورد قاسملو هم جريان مخالف آشتي قاسملو با ايران، در جلسه مذاکره ايشان را به قتل رساند. به سوي همه حاضران شليک کردند و همه را کشتند. در درجه اول هم به دنبال اين بودند که قاسملو کشته شود.

من از شما يک سوال دارم که ما با کشته شدن قاسملو چه مقدار نفع مي برديم که با  زنده بودن او چه مقدا متنفع مي شديم؟ بعد از قتل قاسملو ترور در کردستان زياد شد. گفتند جمهوري اسلامي قاسملو را کشته و انتقام گيري کردند. ما دنبال اين بوديم که جلوي خونريزي در کردستان گرفته شود. آنها قتل قاسملو را بهانه کردند و نا امني و خونريزي را تشديد کردند.

قاسملو را مخالفان سازش کشتند. هرکسي مي تواند در اين موقعيت باشد. مي تواند کار سیا  باشد. مي تواند کار اسرائيلي ها باشد. مي تواند کار هم حزبي هايش باشد. مي تواند کار کشورهاي ديگر هم باشد. به هر حال کار کساني بود که از اين سازش زيان مي ديدند. بعد کشته شدن قاسملو آقاي شرفکندي رهبر گروهشان شد. اينها در يک جا جمع شدند و صحبت کردند نتيجه گرفتند که دوباره مذاکره با جمهوري اسلامي را ادامه بدهند. آنها در بحث هاي دروني شان متوجه شدند که قتل قاسملو کار جمهوري اسلامي نيست بلکه کار مخالفان جمهوري اسلامي و مخالفان سازش است. اينها براي جلسه اي در ميکونوس جمع شده بودند که مجددا همه آنها به قتل رسيدند. چه کسي آنها را لود داد؟ پنج نفر آدمي که جزء کادر اصلي بودند و براي تشکيل جلسه همه مسائل امنيتي و حفاظتي را رعايت مي کنند، جلسه تشکيل داده بودند. پنج نفر از اعضاي کادر مرکزي دمکرات کردستان تشکيل جلسه داده بودند براي اينکه تصميم بگيرند دوباره با جمهوري اسلامي ملاقات کنند و اينکه در مذاکره با جمهوري اسلامي چه بگويند، دوباره کشته مي شوند. اين کار چه کساني است؟

ادامه خواندن جدیدترین سرنخ ها  در مورد قتل قاسملو و شرافکندی رهبران حزب دمکرات کردستان ایران

مختصری از تمام عقاید اشعری ها

مختصری از تمام عقاید اشعری ها

به قلم: عادل شعیب شلار

ترجمه: مجاهد دین

بسیاری از برادران از من خواستند که برایشان تمام عقاید اشاعره را در بندهای مختصری بنویسم. و اینها به شکلی مختصر تمام عقاید اشاعره است:

۱-  روش اثبات عقاید، قرآن و سنت قطعیه و احکام عقلیۀ موافق با قرآن و سنت است.

۲-  اعتقاد داشتن به اینکه ایمان، تصدیق جازم به ارکان ایمان است، و اقرار زبانی به شهادتین شرط حکم نمودن بر شخص به اسلام است. و عمل صالح شرط کمال ایمان است، و ایمان کم و زیاد و قوی و ضعیف می‌شود.

۳-  ایمان به اینکه الله وجود دارد و مومنان روز قیامت او را خواهند دید.

۴-  ایمان به اینکه الله متعال تنها اوست که قبل همه چیز بوده، و قبل از او چیزی نبوده است و تنها او آخر است و بعد از او چیزی نخواهد بود، و او آشکار است و فوق او چیزی به آن آشکاری نیست و او باطن و‌ پنهان است و چیزی وجود ندارد که بتواند او را تعریف کند.

۵-  ایمان به اینکه الله یکی است و یکتا است، شریکی ندارد، تعددپذیر و تجزیه پذیر و ترکیب پذیر نیستف به چیزی متصل نیست و از چیزی جدا نشده است.

۶-  ایمان به اینکه الله غنی و صمد است، به چیزی محتاج نیست و همه چیز به او محتاج است.

۷-  ایمان به اینکه الله به دنیا نیامده و به دنیا نمی‌آورد، پس از مکانی و از چیزی بیرون نیامده است و در مکانی و در چیزی وارد نشده است.

۸-  ایمان به اینکه شبیه پدیدآمده‌ها نیست، هیچ کس همتای او نیست و هیچ چیز همانند او نیست.

۹-  ایمان به اینکه الله علیم است علمی‌محیط دارد، بر هر چیز قادر است قدرت دارد، مرید است اراده دارد، زنده است حیات دارد، شنوا است سمع دارد، بینا است بصر دارد، متکلم است کلامی‌غیر مخلوق و ذاتی و قدیم دارد، و اصوات و حروف اموری‌اند که الله آنها را خلق کرده و کلام ذاتی قدیم را با آن ترجمه کرده است و آن حروف و اصوات بر معانی کلام ذاتی و قدیم او دلالت دارد.

۱۰-  ایمان به اینکه اوتعالی هرچه بخواهد انجام می‌دهد و هیچ چیز و غایتی نمی‌تواند جلوی افعال او را بگیرد، و او خالق افعال بندگان است و خالق همه چیز است و او خالق خیر و شر است. و تقبیح و تحسین، شرعی هستند نه عقلی و او حلال و حرام را رزق می‌دهد.

ادامه خواندن مختصری از تمام عقاید اشعری ها

حجاب؛ بارزترین میزه تهذیب اسلامی

حجاب؛ بارزترین میزه تهذیب اسلامی

به قلم: مولوی فاروق غلجی

این یک حقیقت انکار ناپذیر است که عده زیادی از آن جمله محدودیت‌های که زنان افغان در نظام خانوادگی خود با آن مواجه می‌باشند، بیشتر از همه ریشة کلتوری و عنعنوی نیز دارد، ولی در عین حال اگر درین راستا از اندکی دقت کار گرفته شود، واضحاً روشن می‌گردد که این همه مکلفیت‌‌ها از مفکوره ستر و حجاب اسلامی سرچشمه می‌گیرد. حجابی که از لابلای تعلیمات قرآنی، سنت نبوی و ارشادات فقهاء، ائمه و بزرگان امت مسلمه بر همه زنان مؤمن و با عفت ما لازم گردیده است. باید فراموش نکرد که یکی از مفاخر علیای ملت افغان نیز همین واقعیت است که تقریباً تمام ارزش‌ها و اکثریت رسوم و عنعنات ایشان با تعالیم والای اسلامی هم‌نوایی کامل و یا نسبی را دارا می‌باشد. بناءً گفته می‌توانیم که ارزش‌های ملی ما بلاشک ارزش‌های دینی ما نیز است. از سوی دیگر فقط همین نکته باعث گردیده که فرهنگ، رسوم و عنعنات تمام اقوام و قبایل ساکن این کشور با یک دیگر آمیخته و مشابهت  کامل را دارا می‌باشد. البته  طبیعی‌ است که عده محدودی از باشندگان شهرهای بزرگ ما که در خلال سال‌های اشغال شوروی و ناتو از اثر فعالیت‌های اقتصادی و فرهنگی بیگانگان نسبت به سایر هموطنان رنگ بیشتر و اثر عمیق‌تری گرفته‌اند، اندکی متمایز دیده می‌شوند.

 درین جا نباید اختلاف فرهگ شهری و روستایی را جلوه داده بزرگ‌نمایی کرد و آن‌را یکی از موارد تصادم شدید بین‌القبیلوی دانست، بلکه واقعاً همه این تغییرات تا حدی جزئی و کوچک اند که اصلاً ضرورت بحث و مناقشه در آن دیده نمی‌شود. به طور مثال اگر عده از زنان شهری، مکتب‌خوان و دفتری به جای چادری نوع و لباس دیگری از حجاب را به کار می‌برند و زنان اطراف چادری بپوشند، آیا کسی است که اعتراض نموده و آن‌ها را مورد تهدید و نکوهش قرار دهند؟  اما جای تأسف و نکوهش فقط در حرکت و تصرف آن عده از فعالین می‌باشد که به دستور، تشویق و تمویل دشمنان اسلام ارزش‌های قبول شده این ملت مسلمان را به باد مسخره گرفته از کیسه آقایون خارجی امرار معاش می‌نمایند و ازین طریق در مقابل نظام نو به پاخاسته ما تهدید و بدنامی ایجاد می‌کنند.

 باید قبول نکرد که شاید گروپ کوچکی از زنان پروژه‌یی که وقتاً فوقتاً با سر دادن شعار حقوق زنان در شهر کابل مارش‌کنان بیرون می‌آیند، واقعاً تحت فشارهای شدیدی به تنگ آمده و ناگزیر به این مشقت تن داده‌اند. بلکه حقیقت امر اینست که مستکبرین و طواغیت جهانی به طور قاطعانه حتا در یک بقعة از زمین نظام الهی را که بنده را از بندگی بندگان نجات می‌بخشد، تحمل کرده نمی‌توانند. بناءً موضوع حقوق زن را عنوان کردند تا بتوانند بار دیگر تمام جهان نامسلمان را در پهلوی خویش قرار داده با امارت اسلامی مصادم نمایند. در عین حال جایگاه، حیثیت و حقوق زنان در جوامع اسلامی و غیر اسلامی به صورت واضح از هم دیگر فرق دارد تا این‌که مسأله مذکور از ابتداء اسلام تا مروز یکی از میزات مهم جوامع اسلامی و غیر اسلامی محسوب می‌شود. به این معنی که فرهنگ و تهذیب اسلامی هیچ‌گاهی اوضاع مختلط  بین‌الجنسین را آن‌چنان نمی‌پذیرد  طوری‌که در طول تاریخ بین جوامع نامسلمان مروج بوده است. از جانب دیگر چون ایجاد اختلاط و در هم شکستن موانع ستر و حجاب یکی از تقاضاهای شدید نفسانی می‌باش، ازین‌رو دشمنان اسلام همیشه کوشیده‌اند با استخدام همین حربه ملل مسلمان را از داخل تخریب نموده اخلاق خانوادگی و فردی آن‌ها را به پست‌ترین درجه حیوانیت برسانند. دشمنان اسلام می‌خواهند با ترویج عریانی و فحاشی روحیه تقوا، صداقت، آزادی‌خواهی و مردانگی را از نزد مسلمانان دور نموده حلقه غلامی را به گردن‌شان بآویزند. چنانچه این واقعیت در عصر ما کاملاً هویداست که اختلاط جنسین، فحاشی و عریانی که به نام تأمین حقوق زن همین اکنون در اکثر کشورهای اسلامی دیده می‌شود، یکی از مهلک‌ترین اسبابیست که جوامع مسلمان را به منتهای بدبختی، فلاکت و غلامی رسانیده است. پس این مسئولیت و فریضه حکام، علماء، استادان و همه متنفذین کشور است تا از حدود و ارزش‌های دینی و فرهنگی ملت خویش به طور قاطعانه دفاع نمایند و درین مجاهده مقدس لحظه و دقیقه را هم فرو گذاشت نه نمایند.