آنچه یک محقق سنی مذهب قبل از سخن گفتن، در مورد دسته های مختلف شیعیان جعفری باید بداند

آنچه یک محقق سنی مذهب قبل از سخن گفتن، در مورد دسته های مختلف شیعیان جعفری باید بداند

به قلم: خالد هورامی

شیعه به عنوان یک طیف و اصطلاح مذهبی و یک جریان، در عرصه های مختلف شاخه های مختلف و حتی متضادی  را در بر می گرفت که به دلیل در دست نداشتن حکومت قادر به پیراستن خود از شاخه های زائد نبود و تنها از بعد تبلیغی و در جنگی نرم و روانی به پیکار منحرفین منتسب به آن می رفت.

شناخت معتقدات هر یک از این شاخه ها می تواند کمک شایانی به شناخت روایات شیعه، بیرون کشیدن شیعه ی جعفری از میان آنهمه فرقه ی منحرف ودر نهایت قضاوت صحیح  داشته باشد.

محقق محترم حنفی یا شافعی یا مالکی و حنبلی و زیدی یا سایر تفاسیر و مدارس اسلامی که قصد سخن گفتن یا تحقیق در مورد شیعیان جعفری را دارد، لازم است و باید قبل از سخن گفتن و رای دادن بر این جریانات مختلف آشنائی داشته باشد و گرنه به سادگی دچار انحراف و تحریف و گاه اتهام زنی و دروغ گوئی آشکار می شود.

در عصر امام جعفر صادق علیه السلام، به عنوان معرف مذهب جعفری، چند شاخه تحت عنوان تشیع در حال فعالیت بودند:

  1. شیعه ی سیاسی عوام زده، که  با تفکری ساده و بدون پیچیدگی های کلامی و با بهره گیری از مساله ی رجعت و مهدویت تمرکز خود را بر برائت از تمام حکومتهای تاریخ اسلام،غیر از حکومت رسول الله صلی الله علیه و سلم و امام علی، قرار داده بود که معمولاً از تفقه چندانی بهره مند نبوده و علاوه بر آن اطاعت چندانی از ائمه و علمای شیعه  نداشتند.

در خبری از ابو حنیفه نقل شده است که وی به امام صادق علیه السلام گفت: بیش از ۱۰ هزار نفر از مردم کوفه اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله را لعن می کنند، اگر ممکن است آنان را از این کار باز دارید. امام فرمود: آنها حرف مرا نمی پذیرند.[۱]

این گروه (عمدتا شیعیان کوفه) با آنکه نهضت خود را در قالب یک حرکت منسجم  به اواخر دوران زمامداری عثمان بن عفان متصل می نمودند اما دامنه ی برائت و اعتراضات خود را به دو حاکم قبل از وی نیز کشاندند.

ابن سعد به نقل از جابر روایت می کند که امام باقر علیه السلام سبّ دو خلیفه اول را شیوه اهل بیت نمی دانست و دوستی و استغفار برای آنان را توصیه می فرمود. [۲]مزی و ذهبی نیز روایاتی با مضامین مشابه نقل کرده اند. [۳]برخی از کوفیان معتقد بودند که امام باقر علیه السلام رأی حقیقی خود را در این باره پنهان می کرد. [۴]از سوی دیگر، روایاتی از ایشان در مقابل روایات اهل سنت وارد شده که مجلسی بیشتر آنها را نقل کرده است. [۵]برخی شیعیان، تقیّه را در این موارد برای ائمه علیهم السلام جایز نمی دانند و این گونه روایات را کذب وجعل می دانند.[۶]

اغلب روایات مربوط به تاریخ خلفا و ائمه علیهم السلام، از دوران اموی و فشارهای شدید امویان بر شیعه، برجای مانده و آمال مردم ستمدیده آن دوران در شکل گیری برخی از روایات رجعت و مهدویت بی تأثیر نبوده است. طرز فکر ساده و خالی از مباحث کلامی در این روایات مشهود است، و گاه برخی از عقاید، در دوران های بعد بر اثر تأثیرات غلاة دستخوش تغییرات اساسی می شد.

  • فقهای برجسته ومعتدل، که سعی داشتند دیدگاهی میانه و محتاط با قضایا داشته باشند. چون ابان بن تلغ، زراره، ابوبصیر و.. اینان، در نظر شیعه یا غیر شیعه و اهل سنت کنونی، به دروغ یا غلو در عقایدشان متهم نشده اند و تنها به تشیع آنها تصریح شده است.

راوی بزرگ شیعه، ابان بن تغلب (ت ۱۴۱ ق) را می توان یکی از نمایندگان این شاخه از تشیع دانست. وی چنان شأن و منزلتی در میان شیعه و اهل سنت داشت که وقتی وارد مدینه می شد، حلقه های درسی به دور او گرد می آمدند و ستونی که پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن تکیه می زدند، برای نشستن او خالی می شد. [۷] دانشمندان اهل سنت نیز روایات ابان را پذیرفته اند و اذعان دارند که وی اهل غلو نبود و بدعتی در دین ایجاد نکرد؛ زیرا متعرض شیخین نمی شد، بلکه تنها علی علیه السلام را برتر از آن دو می دانست. [۸]

از همان زمان حضور امامان شیعه، در جامعه شیعی گرایش هایی وجود داشته که با طرز تفکر و اعتقاد غلات منتسب به شیعه  و حتی عوام شیعه در مورد امامان خویش در تضاد بوده است.  این دسته برای امامان، تنها نوعی مرجعیت علمی قایل بوده و با نسبت دادن صفات فوق بشری به ائمه علیهم السلام مخالف بودند . [۹] آنها امامان علیهم السلام را «علماء ابرار» (دانشمندانی پرهیزگار) می دانستند، ولی اطاعت از امام را به عنوان امام و رهبر اسلام لازم می دانستند و فرمانبردار محض ائمه علیهم السلام بودند.

آورده اند که در مناظره ای که میان عبداللّه بن ابی یعفور و معلی بن خنیس در گرفت، معلی گفت: اوصیا پیامبرند، و ابن ابی یعفور آنان را با عنوان «علماء ابرار اتقیاء» خواند. امام صادق علیه السلام در تأیید وی، از کسانی که ائمه علیهم السلام را پیامبر می دانند برائت جست.[۱۰]اشعری، از فرقه ای به نام «یعفوریه» نام برده است که بر خلاف غلات، منکران امامت را کافر نمی شمردند. [۱۱]

بحرالعلوم در رجال خود از شهید ثانی نقل می کند که بسیاری از اصحاب ائمه علیهم السلام و شیعیان متقدم، آنها را تنها علماء ابرار می دانستند و حتی قایل به عصمت آنان هم نبودند، و با این حال، ائمه علیهم السلام آنان را مؤمن و عادل می دانستند.[۱۲]

نظری که برخی متکلمان شیعی دوره های بعد، از جمله ابوجعفر محمد بن قبه رازی، از دانشمندان و متکلمان مورد احترام شیعی در قرن چهارم که رئیس وبزرگ شیعه در زمان خود بوده و آرای او مورد توجه و استناد دانشمندان شیعی پس از وی بوده است نیز از آن پشتیبانی کرده اند. [۱۳] وی امامان را تنها دانشمندان و بندگانی صالح و عالم به قرآن و سنت می دانست و منکر دانایی آنان به غیب بود.[۱۴] با وجود این، مشی عقیدتی او مورد تحسین جامعه علمی شیعه در آن ادوار قرار داشت. [۱۵]

گروهی از اصحاب امامان حتی معتقد بودند که آنان در مسائل فقهی مانند سایر فقهای آن اعصار به اجتهاد آزاد شخصی (رأی) یا قیاس عمل می کنند. این نظر نیز مورد پشتیبانی و قبول گروهی از محدثان قم بود. [۱۶]

بر این اساس، به نظر می رسد روایات فقهی از سالم ترین روایات هستند که اغلب توسط راویانی چون زرارة بن اعین، ابوبصیر، برید بن معاویه ، محمد بن مسلم  و…. نقل شده اند.

  • غلاة ، که با بهره گیری از پیروان گروه اول(شیعه ی سیاسی عوام زده) و تنفر از گروه دوم (فقهای برجسته ومعتدل) سعی در کسب قدرت و منافع دنیوی  داشتند. 

اخباری درباره اختلافات میان غلات و شیعیان مورد علاقه امام صادق علیه السلام وجود دارد و شیعیان غالی آن دوره که متمثل در ابوالخطاب و پیروانش بودند، از چهار نفر فقیه مورد علاقه ی امام صادق (برید، زراره، ابوبصیر و محمد بن مسلم)نفرت داشتند، تا آنجا که جمیل بن درّاج می گوید: ما اصحاب ابو الخطاب را از بغض آنها نسبت به این چهار نفر می شناختیم.[۱۷]

در زمان امام صادق علیه السلام نیز «کوفه» مهم ترین شهری بود که غلات در آن فعالیت می کردند. امام صادق علیه السلام درباره این افراد می گوید: «واللّه لو أقررت بما یقول فی أهل الکوفة لأخذتنی الارض و ما أنا إلا عبد مملوک لا أقدر علی شی ء ضرّ و لا نفع »؛ سوگند به خدا، اگر به آنچه مردم کوفه درباره من می گویند اعتقاد داشته باشم، زمین مرا فرو خواهد گرفت، حال آنکه من بنده ای هستم در اختیار خدا، و بر سود و زیانی توانایی ندارم.[۱۸]

برای یک محقق لازم است بداند که مرکز گروه و اول و سوم «کوفه» بوده است. تاریخ اهل کوفه نیز بر کسی پوشیده نیست. پیروان ابو الخطاب در کوفه آن قدر زیاد شدند که کشی نقل می کند: ابوالخطاب کوفه را فاسد کرد … وی در کناسه کوفه خیمه ای برپا کرد و اصحاب خود را به عبادت امام صادق علیه السلام فرا خواند. [۱۹]

این شیعیان غلاة هم اکنون توسط آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران تحت عنوان شیعیان انگلیسی نامگذاری شده اند و به صورت سیستماتیک با مفاسد عقیدتی و رفتاری آنها مبارزه می شود.


[۱] مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۱۰، ص ۲۲۰ 

[۲] ابن سعد، بی تا، ج ۵، ص ۳۲۱

[۳] همان، ج ۲۶، ص ۱۴۰ و ۱۴۱/ ذهبی، ۱۴۱۳ ق، ج ۴، ص ۴۰۲

[۴] لالانی، ۲۰۰۴ م، ص ۱۱۹، به نقل از: رجال کشی

[۵] مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۳۰، ص ۳۸۰ – ۳۸۴

[۶]  تستری، ۱۳۶۷، ص ۳۸۰ و ۳۸۱

[۷] نجاشی، ۱۴۱۶ ق، ص ۱۱

[۸] ذهبی، ۱۳۸۲ ق، ج ۱، ص ۵

[۹] . مدرسی طباطبایی، ۱۳۸۳، ص ۱۴۴  

[۱۰] طوسی، ۱۴۰۴ ق، ج ۲، ص ۵۱۵

[۱۱] اشعری، علی بن اسماعیل، ۱۹۸۰ م، ص ۲۲

[۱۲] بحر العلوم، ۱۳۶۳، ج ۳، ص ۲۲۰

[۱۳] علامه حلی، ۱۴۱۷ ق، ص ۲۴۳

[۱۴] مدرسی طباطبایی، ۱۳۶۸، ص ۳۳، به نقل از: کشف القناع، ص ۲۰۰

[۱۵] طوسی، ۱۴۱۷ ق، ص ۲۰۷

[۱۶] مفید، ۱۴۱۴ ق، «ب»، ص ۳۶

[۱۷] طوسی، ۱۴۰۴ ق ، ج ۱، ص ۳۴۹

[۱۸] طوسی، ۱۴۰۴ ق، ج ۲، ص ۵۹۰

[۱۹] طوسی، ۱۴۱۵ ق،، ج ۲، ص ۵۸۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *