دیدگاه ابن القیّم دربارۀ امامیه
به قلم: مجاهد دین
ابن القیّم رحمه الله دربارۀ اینکه اگر کسی که به طلاق سوگند بخورد سپس سوگندش را بشکند، آیا طلاقش میافتد یا نه، وجوه مختلفی از اقوال علما دربارۀ آن را میآورد، سپس در وجه هفتم دیدگاه شیعۀ #امامیه در این باره را بیان میکند و میگوید:
«الوجه التاسع: إن فقهاء الإمامية من أولهم إلى آخرهم ينقلون عن أهل البيت أنه لا يقع الطلاق المحلوف به وهذا متواتر عندهم عن جعفر بن محمد وغيره من أهل البيت. وهب أن مكابرا كذبهم كلهم وقال قد تواطئوا على الكذب عن أهل البيت ففي القوم فقهاء وأصحاب علم ونظر في اجتهاد وإن كانوا مخطئين مبتدعين في أمر الصحابة فلا يوجب ذلك الحكم عليهم كلهم بالكذب والجهل وقد روى أصحاب الصحيح عن جماعة من الشيعة وحملوا حديثهم واحتج به المسلمون ولم يزل الفقهاء ينقلون خلافهم ويبحثون معهم والقوم وإن أخطأوا في بعض المواضع لم يلزم من ذلك أن يكون جميع ما قالوه خطأ».
ترجمه: «وجه هفتم: فقهای امامیه از اولشان تا آخرشان از اهل بیت نقل کردهاند که کسی که به طلاق سوگند بخورد و سوگندش را بشکند، طلاقش نمیافتد و این موضوع در نزدشان از جعفر بن محمد و دیگر اهل بیت، متواتر میباشد. و این مغرور شدن است که شخص متکبری همۀ آنان را تکذیب کند و بگوید بر دروغ بستن بر اهل بیت همدستی کردهاند! برای اینکه در بین آنان (امامیه)، فقها و اصحاب علم و نظر در اجتهاد وجود دارد و اگرچه که دربارۀ موضوع صحابه دچار خطا و بدعت شدهاند اما چنین چیزی موجب این نمیشود که بر همۀ آنان حکم به دروغگو و جاهل بودنشان داده شود، و به تحقیق که صاحبان کتب حدیثی صحیح، از جماعتی از شیعیان روایت کردهاند و به حدیثشان عمل کرده و مسلمانان به حدیثشان احتجاج کردهاند، و فقها (ی اهل سنت) پیوسته مخالفتهای آنان را نقل کرده و با آنان بحث کردهاند و آنان (امامیه) اگرچه در بعضی از مواضع خطا کردهاند، اما از آن چنین لازم نمیآید که همۀ آنچه که میگویند خطا باشد».[۱]
اگر این متن را بدون مشخص کردن اسم گویندهاش میآوردم، به نظر شما غلات تکفیری، گویندهاش را چند بار لعن و نفرین و تبدیع و تفسیق و تکفیر میکردند؟
در نزد غالیان و اهل بدعت (از هر فرقه و مذهبی که باشند) که ولاء و براءشان بر اساس شرع نیست، ظلم کردن به دشمن و مخالفشان، و حتی دروغ بستن بر آنان جایز است، چون هدفشان تنها مخالفت کردن با مخالفانشان است و برای رسیدن به این مخالفت، اگر لازم باشد به مخالفشان ظلم هم میکنند. اما مسلمان واقعی، به دشمن خود ظلم نمیکند و چیزی که نیست را به او نسبت نمیدهد.
تصور کنید یکی بیاید و بگوید شیطان یا همان ابلیس، از ابتدای خلق شدنش، بد بود و قبلا از مومنان و مقربان درگاه الهی نبود.
حال یکی بیاید و بگوید: نه برادر، اشتباه میکنی، بلکه شیطان ابتدا از مقربان بود و مومن بود و عبادت خدا را میکرد، اما بعدا منحرف شد و از درگاه الهی و جایگاهی که داشت رانده شد.
سپس آن شخص برگردد و بگوید: آی داد بی داد فلانی از شیطان دفاع کرد، فلانی با شیطان موالات دارد، فلانی دارد برای شیطان تبلیغ میکند، فلانی شیطان را تزکیه کرد و…
داستان ما با غالیان نیز اینگونه است، اگر بگویی در دشمنی کردن با مخالفانت، تابع شرع باش و بر اساس جاهلیت با او مخالفت نکن. و اگر ظلمی که در حق دشمنش کرده است را بر او رد و انکار نمایی، فریاد میزند و میگوید فلانی از مخالفان اهل سنت دفاع کرده است!!! انگار اگر یکی مخالف اهل سنت بود پس جایز است با او به هر شیوۀ شرعی و ناشرعی مبارزه کرد!
[۱] الصواعق المرسلة في الرد على الجهمية والمعطلة، ج ۲ صص ۶۱۶-۶۱۷٫