روایتی از فعالیتهای ماموستا کریکار در پاکستان
به قلم: محمد صدیق دهواری
در تداوم برنامه ها وفعالیت های دعوی جماعت اخوان المسلمين، گروهی دیگر از دانشجویان جهت تحصیل بهجامعه الدراسات اسلامی در کراچی پاکستان فرستاده شدند.
یکی از اساتید برجسته دانشگاه جامعه الدراسات، شیخ کریکار بودند که در آنجا به استاد فاتح مشهور بودند.
ایشان ارتباط خوب و تنگاتنگی با طلاب ودانشجویان ایرانی داشتند و به لحاظ فکری و تشکیلاتی و فهم دعوی بر روی آنان تمرکز میکردند و از شخصیتهای قدیمی اخوان المسلمین عراق بودندکه میتوان از آقایان ابوالقاسم دهواری و ابراهیم باران زهی از اعضای جماعت اخوان المسلمین سراوان نام برد که بدان جا اعزام شدند.
گرچه گروهی دیگر از خراسان و مناطق ایرانشهر و ایرندگان نیز در این مرکز دانشگاهی تحصیل میکردند که در آغاز امر ارتباط تشکیلاتی با اخوان از طریق شیخ فاتح داشتند، ولی بعدها این ارتباط به علت ضعف مدیریت جماعت پس از دستگیریهای دهه هفتاد شمسی در ایران این ارتباط تشکیلاتی با این دانشجویان که اینک فارغ التحصیل شده وبه کشور بازگشته بودند، قطع گردید.
استاد کریکار علاوه بر تدریس در جامعه الدراسات، امامت جمعه مسجد رومی کراچی را بر عهده داشتند. روزهای جمعه اعضای کنسولگری و سفرای کشورهای اسلامی، دانشجویان و بازرگانان عرب از کشورهای مختلف به این مسجد آمده و از سخنان خطیب مسجد (استاد کریکار) بهره میبردند.
در حاشیه مراسم نماز جمعه؛ نشریات اخوان و به ویژه هفتهنامه هفتگی المجتمع که بهنوعی ارگان نشریاتی اخوان المسلمین بود واز کویت منتشر می شد، به فروش میرسید.
شیخ کریکار پس حمله شیمیایی به حلبچه از اخوان جدا و بعد از حمله امریکا به عراق گروه جهادی انصار الاسلام را در کردستان عراق تشکیل داد وحرکت جهادی را آغاز کرد که اینک در یکی از کشورهای اروپایی در بازداشت است.
علت جدایی نیز نگرشش نسبت به جهاد و مفهوم آن بود و از شیخ اسامه بنلادن بهعنوان یکی از چهار ابرمرد بزرگ تاریخ اسلام در کنار شخصیتهای همچون محمد فاتح و سید قطب و صلاحالدین یاد میکند.
ماموستا کریکار در آغاز امر برای عزیمت به پاکستان به سراوان میآیند و به نزد یکی از علمای این شهرستان که دارای حوزه علمیهای بوده میرود و از ایشان درخواست میکند وی را به همراه خانوادهاش به آنسوی مرز بفرستد که مولوی همکاری نمیکند و دوباره به مرز پیشین شهرستان سرباز میرود و ازآنجا به تربت بلوچستان پاکستان که حین سوار شدن بر هواپیما در فرودگاه تربت به مقصد کراچی از سوی پلیس پاکستان به همراه همسرش بازداشت و نزدیک به صد روز در بازداشت قرار میگیرد.
پساز آن با خبر شدن مولوی عبدالحق بلوچ، امیر جماعت اسلامی بلوچستان پاکستان مقدمات آزادی و پناهندگی ایشان فراهم میگردد.
…………….
پاورقی ناشر: این زندگی ماموستا کریکار در کشور پاکستان بود قبل از انکه به دارالکفرهای سکولار اروپائی پناهنده شود و آنهمه محدودیت و زندان شدن و تحقیر را تحمل کند.
به نظر شما زندگی در یکی از سرزمینهای مسلمین که طاغوتی نیز بر آن حاکم است از زندگی در بهترین دارالکفرهای سکولار برای مسلمین بهتر نیست؟