علمای اهل جهاد و القاعده در عربستان سعودی
به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو
این روزها عده ای سعی دارند با برجسته کردن دیدگاههای عده ای به دارالاسلام و اهل جهاد لطمه بزنند . این دسته در همان قدم اول می خواهند این افراد را به هر شکلی شده به یکی از جریانات جهادی مثل القاعده و … بچسبانند هر چند این افراد تنها تعریفی از مثلا اسامه بن لادن کرده باشند در جنگش با آمریکا .
در کل باید دانست که جنگ خليج فارس (۱۹۹۶-۱۹۹۰) مهم ترين واقعه در تاريخ اسلام گرايي عربستان سعودي بود و به تشريح سياست داخلي متعاقب عربستان کمک مي نمايد. رياض با دعوت از نيروهاي چند مليتي به رهبري ايالات متحده آمريکا براي استقرار در خاک عربستان به تهاجم آگوست ۱۹۹۰ کويت توسط عراق پاسخ داد. وعاظ اصلاح طلب ديگر انتقادشان را به روشنفکران ليبرال يا نهاد سلفی مدخلی محدود نکردند بلکه شروع به مورد خطاب قرار دادن دولت و نهادهايش نمودند.
روحانيون صحوه سلمان العوده و سفر الحوالي خطابه هاي پر حرارتي را ارائه دادند که دولت را به خاطر اجازه دادن به ارتش کفر براي استقرار در خاک سعودي مورد انتقاد قرار مي داد.محبوبيت آنها به سرعت افزايش يافته و تعداد بسيار زيادي از نوارهاي ضبط شده آنها در سراسر کشور منتشر گرديد. آنها که آشکارا با رژيم مخالفت مي کردند، نا رضايتي عمومي را عمده کردند و از اعتباري بسيار فراتر و بيشتر از روحانيون رسمي برخوردار گرديدند. دانشگاه ها- از اژدهاي اوليه صحوه- داراي زمينه هاي فراوان عضو گيري براي نارضايتي سياسي بودند. روشنفکران در گروه هاي کوچکي گردهم مي آمدند که توسط اساتيد اسلام گرا براي بحث درباره امور ملت سازماندهي شده بودند.
در مارس ۱۹۹۱، تعدادي يک تقاضانامه نوشتند که نهايتاً به امضا بيش از ۴۰۰ روشنفکر ديني رسيد- در ميان آنها اعضا نهادهاي رسمي و همه وعاظ برجسته اصلاح طلب وجود داشت- و به ملک فهد ارسال گرديد. در سپتامبر ۱۹۹۲، ۱۰۷ عالم ديني يک «اندرزنامه» (مذکره نصيحه) کوچک تري را تدارک ديدند. اسلام گراها طي اين اندرزنامه دو سري تقاضا را تدوين نمودند: اول حاکميت قانون، مشارکت سياسي و احترام به بشر (همان طور که شريعت تعريف کرده است)؛ دوم کنترل مؤثر نهادهاي ديني بر دولت و جامعه.
تصميم سال ۱۹۹۳ اسلام گرايان براي تأسيس «کميته دفاع از حقوق شرعيه » (CDLR) عکس العمل تند حکومت را برانگيخت، به نحوي که در سال ۱۹۹۴ منجر به دستگيري الحوالي و العوده گرديد. واکنش پيروان آنها- تجمع اعتراض آميز در زادگاه العوده يعني بريده موج ديگري از دستگيري ها را موجب شد. اغلب اعضاي کميته دفاع از حقوق شرعيه زنداني شدند؛ محمد المسعري و سعد الفقيه، به لندن يعني جايي که شعبه اي از جنبش در تبعيد را در آن تأسيس کردند، فرار کردند. …
در همین احوال يک فرايند جديد اسلام گرايي سلفی که اغلب به عنوان سلفي جهادي معرفي مي شد، حول علمايی از قبيل ناصر الفهد، حمود الشعيبي و علي الخضير بروز کرد. آنها که بدواً در بريده مستقر بودند، پيرواني را از ميان جهادي ها و معترضين به خود جذب نمودند.. آنها با مخالفت با منحرفینی که در قالب ميانه روي و لیبرالیسم فرو رفته بودند همه را به جهاد عليه يهود و نصاري فراخوانده، حملات ۱۱ سپتامبر را توجيه کردند و مورد تمجيد و تکريم قرار دادند و ….
در ۱۴ اکتبر ۲۰۰۳، رهبر جنبش اصلاحات اسلامي در عربستان سعودي، سعد الفقيه، از پيروان خود خواست در مقابل برج پادشاهي (مملکه) در رياض که محل برگزاري يک کنفرانس حقوق بشر بود، دست به تظاهرات بزنند. طبق گزارشات صدها تن به اين تظاهرات پيوستند که موجب تعجب ناظران شده و منجر به آن شد که برخي به اين نتيجه برسند که حضور سازمان ها در عربستان سعودي از آنچه قبلاً تصورش مي رفت قوي تر بوده است.
پس حالا خواننده گان باید بدانند که این دو نفر چه کسانی هستند و ارتباط انها با القاعده و مجاهدین چگونه بوده است؟ جریانی که معتقد است که باید از طریق اصلاحات به پیش رفت و جریانی که اصلاحات را ناکارآمد و انقلاب و تحکیم شریعت را یگانه چاره می داند. چون اگر ارتباط داشتند قطعا به یمن می رفتند که در آنجا القاعده قوی است نه به لندن .