مختصری از زندگی نامه مولوی مجیب الرحمن انصاری رحمه الله

مختصری از زندگی نامه مولوی مجیب الرحمن انصاری رحمة‌الله‌عليه

به قلم: ابوعمر کندزی

مولانا  مجیب الرحمن انصاری فرزند خواجه محمد رفیق انصاری ولدیت خواجه محمد صدیق انصاری، در سال ۱۳۶۲ در یك خانواده متدین در گازرگاه شریف هرات دیده به جهان گشود.

مولانا مجیب الرحمن انصاری از لحاظ نسب به خواجه عبدالله انصاری هروی و سرانجام به ابو ایوب انصاری می رسد.

مولانا انصاری در سن ۱۳ سالگی مشغول حفظ كلام الله و در سن ۱۵  سالگی، حفظ كلام خدا را به اتمام رسانیده است. او با هوش و ذكاوت خدا دادی كه داشت در مدت دو سال حفظ كلام پاك الله را به اتمام رسانید. بعد به فراگرفتن علوم دیگر دینی و اجتماعی پرداخت  و در سن ۱۹ سالگی بصفت خطیب مسجد جامع گازرگاه شریف از جانب مردم و جامعه‌ی روحانیت برگزیده شد.

مولانا انصاری در سال ۱۳۸۴ از فرا گیری علوم دینی و اجتماعی فارغ شد و در همان سال عازم خانه خداوند (جل‌جلاله) گردید و بعد از برگشت این سفر مبارك در دارالعلوم عالی انصار مشغول خواندن علم حدیث شد. كه این روند تا سال ۱۳۸۹ دوام نمود

الحاج مولانا  مجیب الرحمان انصاری  مصروف تدریس در دارالعلوم عالی انصار واقع در گازرگاه شریف بوده و تبلیغ مسایل و احكام دینی از طرف وی برای شهروندان كشور به‌گونه جدی به جریان بود  هم‌چنان بكار تبلیغ دین اسلام پرداخته بود

مولوی مجیب الرحمن انصاری در روز جمعه  (۱۱ سنبله ۱۴۰۱ش) پیش از رسیدن به مسجد جامع گازرگاه شریف توسط یکی از نیروهای گروه داعش که به منظور احوال‌پرسی نزد ایشان آمده و خود را منفجر کردند به شهادت رسانیدند.

دواعش – پیروان بی تقیه نجدیه – بعد از جنایاتی که در افغانستان انجام دادند و مولوی مجیب الرحمن انصاری و جمعی از مسلمانان را شهید کردند ، به شادی و خوشحالی پرداخته و افتراق خود با اهل سنت را بیش از گذشته بر همه ی مسلمانان مشخص کردند.

اواسط مرداد ماه نیز در یک حمله انتحاری، که داعش مسئولیت آن را به عهده گرفت، رحیم‌الله حقانی از علمای برجسته امارت اسلامی شهید شد.

إنا لله وإنا اليه راجعون

بیانیۀ جنبش مقاومت اسلامی  فلسطین«حماس» به مناسبت ترور مولوی مجیب الرحمن انصاری رحمه الله

بیانیۀ جنبش مقاومت اسلامی  فلسطین«حماس» به مناسبت ترور مولوی مجیب الرحمن انصاری رحمه الله

جناب شیخ مولوی فضل الرحمن انصاری حفظه‌الله

نایب مسؤول دارالعلوم عالی انصار

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته، و بعد…

– تسلیت و هم‌دردی –

ما در جنبش مقاومت اسلامی «حماس» و عموم مردم فلسطین در گوشه و اکناف آن، با نهایت غم و اندوه، از خبر شهادت شیخ مصلح بزرگ مولوی مجیب الرحمن انصاری رحمه‌الله که از علمای ممتاز افغانستان و گویندۀ سخن در برابر ستمگران و کسی که (روح پرفتوحش) با جمعی از شهدا (به سوی آسمان) پرواز کرد، اطلاع یافتیم.

ما در جنبش حماس و ضمن عرض تسلیت و همدردی به خدمت شما، مواضع شجاعانه و شرافت‌مندانۀ شیخ را با افتخار و احترام یادآور می‌شویم که در آن با دلاوری تمام از مسایل امت بزرگ دفاع می‌کرد که در رأس آن مسئلۀ فلسطین و مسجد مبارک اقصی است. او در این مسیر حرکت کرد و در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌ای بیم و هراسی نداشت.

همۀ ما به پایداری علمای افغانستان و هرات و مردم افغانستان و استواری آنان در این مسیر، برای حمل رسالت شیخ مجاهد فقیدشان و دفاع از مسجدالاقصی و فلسطین بدون تغییر و دگرگونی، باور داریم.

اینک از طریق شما به خانوادۀ شیخ، بستگان، حامیان، دوستداران ایشان و به عموم مردم افغانستان، صمیمانه تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال خواهانیم که با رحمت گستردۀ خود ایشان و همراهان‌شان را در میان انسان‌های معصوم بپوشاند و جزو شهدا گرداند و دل خانواده و بستگان‌شان را گره بزند و به آن‌ها صبر و شکیبایی عنایت فرماید.

همچنین برای شما امیدوار تداوم توفیق، استواری و کامیابی هستیم و ان‌شاءالله بهترین جانشین بهترین گذشتگان باشید.

الله متعال افغانستان و مردم آن را حفظ کند و امنیت و ثبات آن و همه کشورهای اسلامی دیگر را تداوم بخشد.

برادرتان: اسماعیل هنیه

رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس – فلسطین

توشه مشتاق از سیرت شهدای اهل سنت عراق که پوزه آمریکا را به خاک مالیده و افتخارات امت را زنده کرده و روح جهاد و شهادت را در کالبد خفته امت دمیدند (۱۵)

توشه مشتاق از سیرت شهدای اهل سنت عراق که پوزه آمریکا را به خاک مالیده و افتخارات امت را زنده کرده و روح جهاد و شهادت را در کالبد خفته امت دمیدند (۱۵)

به قلم: نورالدین بیرم(ابو عبدالرحمن)

ارائه: سایت بنیان جهاد علیه دین سکولاریسم و احزاب مختلف آن

ابو عبدالله تونسی رحمه الله

اگر ترس از این نداشتم که خواننده محترم خسته شود نوشتن خاطراتم را با این برادر مجاهد قهرمان بسیار طول می دادم اما به اندازه ای که فایده کافی محقق شوند اکتفا می کنم ان شاء الله تعالی.

الله تعالی مرا با ابوعبدالله در اولین مجموعه ای که در بین النهرین –بعد از خروجمان از مهمانخانه ای که همراه ابوولید قحطانی رحمه الله در آن بودیم بعد از اجرای عملیات گمرک یا همان عملیات ابومحمد لبنانی رحمه الله-بدان ملحق شدم یک جا گرد آورد. ابوعبدالله از برادرانی بود که در نبردهای دوم فلوجه شرکت کرده بود و مهارت جنگی خوبی کسب کرده بود به خصوص در عرصه خمپاره اندازی و تک تیراندازی. اما می دیدم که او از هواپیماها خیلی احتیاط می کند و به بقیه هم در مورد هواپیما زیاد شدیدا هشدار می دهد و وقتی صدای هواپیماها را می شنود سکوت سؤال برانگیزی می کند که فکر می کردم به خاطر ترس است-الله او و مرا مغفرت کند- و ما در آن زمان به وسط بیایان رفته و آنجا پناه گرفته بودیم چون زمین-با تمام گستردگی اش-برما تنگ شده بود و ما هیچ انتخابی نداشتیم جز اینکه در گستره صحرا زمین را فرش و آسمان را لحاف خود کنیم.

البته گمان مکن برادرم ! که این برای ما سخت بود، نه هرگز به الله قسم، ما در پناه خدای آسمانها و زمین بودیم آن کسی که پناه برنده به او را ذلیل نمی کند و در چمنزار رحمتش گشت و گذار می کردیم و از مقامی که الله تعالی برای ما انتخاب کرده بود لذت می بردیم، به قول معروف:  “ اگر می خواهی مقامت را بدانی بنگر که خدای حق تو را در چه کاری گماشته است “ . سوگند به الله در آن شرایط هیچ چیز دل ما را به درد نمی آورد و خونین نمیکرد مگر کوتاهی امت در این لذت و دوری اش از این مقام و تنها گذاشتن دین الله و نوامیس امت….

من وقتی این احتیاط شدید او را می دیدم اصلا توقع نداشتم که او روزی در جنگ با دشمنان الله ثابت قدم خواهد ماند چه برسد به اینکه در موقعیتی مانند آن موقعیت پرافتخاری ثابت قدم ماند که در نبرد القائم در آن قرار گرفت و در همان جا هم کشته شد.

 بعد از یک هفته جنگ سنگین و بمباران غیرمنظم و متواصل در شهر الکرابلة که در سه روز اول آن بیش از صد و هشتاد  خانه از خانه های مسلمانان غیرنظامی ویران شد، ابوجعفر مقدسی با امیران تمام مجموعه ها تشکیل جلسه داد و به آنها گفت که مجاهدین فقط دو انتخاب ندارند و راه سومی نیست، یا باید از شهر عقب نشینی کرده و به مکان دیگری بروند و سپس بعد از ورود ارتش سکولاریستها به شهر که دیگر طبیعتاً بمباران هواپیماها  متوقف می شود برگردند [و به روش جنگ خیابانی با آنها بجنگند] یا اینکه در شهر بمانند و در هر نقطه ای برای صلیب پرستان  به کمین بنشینند، برخی برادران عقب نشینی را ترجیح دادند و برخی ماندن در شهر را.

و ابوعبدالله یکی از برادرانی بود که ماندن در شهر را انتخاب کرد، او جایش را روی بام خانه ای از خانه های ردیف اول شهر انتخاب کرد و به انتظار نشست تا صلیب پرستان را شکار کند. وقتی آنها شروع به ورود به شهر کردند این قهرمان شروع به تیراندازی به سویشان کرد و کمتر گلوله ای بود که او شلیک کند و به خطا برود و هر گاه جایش را کشف می کردند به جایی دیگر می رفت و موقعیتش را تغییر می داد. او به همین منوال ادامه داد تا اینکه صلیب پرستان-لعنهم الله و تبت ایدیهم- توانستند برای او کمینی بگذارند و به این روش توانستند ابوعبدالله را به قتل برسانند. ما مقدار خسارتهایی که ابوعبدالله به آنها زده و زیاد بودن افرادی که او از صلیب پرستان کشته بود را از مقدارحقد و کینه ای فهمیدیم که آنها بعد از قتلش از خود بروز دادند، آنها جسد پاک او را قطعه قطعه کردند و به این هم راضی نشدند و کینه شان آنها را به جایی رساند که او را روی زمین انداختند و تانکی آوردند و آنقدر با تانک از روی جسدش جلو و عقب رفتند که جسدش تکه تکه و با زمین یکسان شد، این احمقان و دشمنان الله نمی دانند که الله تعالی در لحظه خروج روح پاک او از جسدش و قبل از اینکه دستان نجسشان به بدن پاکش برسد، جسد دیگری را به او داده است-أحسبه و لا أزکیه- و به قول معروف گوسفند  “ وقتی ذبح شد دیگر کندن پوستش ضرری به او نمی رساند “ .الله تعالی او را رحمت کند و او را از به جای امت، بهترین پاداش دهد.

هنر برخورد با نظام جاهلی  / تجزیه و کم کردن دشمنان با بستن پیمان با مشرکین و… علیه کافر اساسی

هنر برخورد با نظام جاهلی  / تجزیه و کم کردن دشمنان با بستن پیمان با مشرکین و… علیه کافر اساسی

ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی ) 

این یکی از برنامه های رسول الله صلی الله علیه وسلم  بود که با همسایگان و قبایل مجاور پیمان می بست  و همراه آنان علیه دشمن مشترک جبهه ی واحد تشکیل می داد، به ندرت این پیمان ها شکسته می شد و چنان که در ابتدای دوران مدینه دیدیم گروهی از هم پیمانان به علت پایین آمدن شکوه و اقتدار مسلمانان در جنگ احد، به ویژه در جنگ احزاب ، به پیمان خود با رسول الله صلی الله علیه وسلم  خیانت کردند و به ائتلاف ضد اسلامی پیوستند که رسول الله صلی الله علیه وسلم  قبل از برخورد مسلحانه هیئتی را جهت تذکر و نصیحت پیش آنان فرستاد.

باید به یاد داشته باشیم با آنکه یهود و سکولاریستها دشمنان شماره یک مسلمین و قانون شریعت الله هستند ،  اما فتح مکه در نتیجه ی حمله ی سکولاریستهای قریش به قبیله ای از سکولاریستهای هم پیمان رسول الله صلی الله علیه وسلم  صورت گرفت . این حمله ی سکولاریستهای قریش به سکولاریستهای  بنی‌خزاعه  که هم پیمان رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند به منزله ی نقض صلح حدیبیه تلقی گردیده و اسباب فتح مکه و نابودی مرکزی سکولاریستها در جزیره العرب را فراهم ساخت .

قریشیان، در کمتر از دو سال، بند اول صلح‌نامه را نقض کردند، زیرا طبق بند پایانی، قبیله سکولار بنی‌خزاعه با مسلمانان و قبیله سکولار بنی‌بکر با سکولاریستهای قریش هم‌پیمان شدند، اما در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ‌داد، مردانی از سکولاریستهای قریش به نفع بنی‌بکر، افرادی از بنی‌خزاعه را کشتند.

این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصآ برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، رسول الله صلی الله علیه وسلم با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بودند، عازم فتح مکه شد .

در این جا باید دقت شود که پیمان با یک کافر بر علیه یک کافر دیگر است ، نه اینکه با یک کافر بر علیه یک مسلمان . این شبهه ای است که معمولا دین فروشان خائن جهت توجیه خیانت اربابانشان در اتحاد با سکولاریستهای جهانی بر علیه مسلمین  ، جهت انحراف افکار عمومی مسلمین ، به کار گرفت و می گیرند .

پیام شیخ  ایمن الظواهری  به مردم مسلمان ترکیه

پیام شیخ  ایمن الظواهری  به مردم مسلمان ترکیه

شیخ ایمن الظواهری سالها قبل  در پیامی صوتی از مردم مسلمان ترکیه خواست حکومت خود را مجبور کنند که همکاریهای خود با اسرائیل را قطع کند و از کشتن مسلمانان در افغانستان دست بردارد. نوشته حاضر متن پیاده شده ی این پیام است که به فارسی ترجمه شده و نشر می شود.

شیخ ایمن ابتدا به حادثه کشته شدن ۹ برادر فعال ترک در کشتی آزادی به دست نیروهای اسرائیلی  اشاره کرد و به خانواده های این برادران و ملت مسلمان ترکیه این حادثه را تسلیت گفت و از خداوند منان برای آنها درخواست رحمت و برای خانواده شان در خواست صبر نمود.

شیخ ایمن در ادامه گفت: تغيير از وضعیت اسفباری که در آن هستیم با ارسال کاروانهای امداد رسانی یا انجام تظاهرات حاصل نمی شود  بلکه تغییر زماني‌ حاصل مي‌شود كه مردم تركيه از دولت خود درخواست كنند كه همكاري با اسرائيل و به رسميت شناختن آن را متوقف كند و همچنين از اعزام نيروهاي خود براي كشتن مسلمانان افغانستان خودداري كند.

وي تصريح كرد كه به نظر مي‌رسد كه دولت تركيه از طريق بيانيه‌ها و ارسال كمك‌هاي امدادي از مردم فلسطين حمايت مي‌كند و اين در حالي است كه اسرائيل را به رسميت مي‌شناسد، با آنها تجارت مي‌كنند و مانورهاي نظامي انجام مي‌دهند و تبادل اطلاعات انجام مي‌دهند.

شیخ ایمن الظواهري همچنین گفت در حاليكه دولت تركيه با بيانيه‌هايي خود، جرايم رژيم صهيونيستي عليه مسلمانان غزه را مورد انتقاد قرار مي‌دهد اما خود جرايمي را عليه مسلمانان افغانستان مرتكب مي‌شود.

وي ادامه داد كه دولت تركيه و ارتش اين كشور ابزاري در دستان صلیبیان شده‌اند. در افغانستان، نيروهاي تركيه تحت حمايت نيروهاي ناتو در كشتار مسلمانان و سوزاندن و تخريب روستاها و خانه‌ها مشاركت مي‌كنند.

شیخ ایمن خطاب به مردم تركيه گفت: دولت شما نقش مهمي را در همكاري با آمريكا در جنگ عليه اسلام ايفا مي‌كند زيرا اين كشور چندين تن از مجاهدين را دستگير و به دست آمريكا سپرده است و آنها توسط آمريكا شكنجه شدند و به حبس‌هاي طولاني‌مدت محكوم گرديدند، از جمله آنها برادر فرمانده مجاهد “شيخ عبد الهادي عراقي” فك الله أسره است.

وي تاكيد كرد كه ايالات متحده، رژيم‌صهيونيستي و حکومت های خائن مسلط به سرزمینهای اسلامی در محاصره غزه شريك هستند.

لازم به ذکر است که ارتش حکومت سکولار ترکیه در ضمن نیروهای ناتو برای کمک به نیروهای سکولار و کافر بین المللی در جنگ با مردم مسلمان وجود دارند و به مدت ۲۰ سال در کنار آمریکا و ناتو بر علیه مجاهدین افغانستان جنگید و سالهاست در سومالی و لیبی و یمن و غیره بر علیه مسلمین می جنگد و غلامان محلی را یاری می دهد .

ارتباط ترور مولوی مجیب الرحمن انصاری در هرات با دروغ بستن به الله و شریعت الله و مشارکت در ریخته شدن به ناحق خون مسلمین(۲)

ارتباط ترور مولوی مجیب الرحمن انصاری در هرات با دروغ بستن به الله و شریعت الله و مشارکت در ریخته شدن به ناحق خون مسلمین(۲)


به قلم: فضل احمد هراتی
اگر الله و شریعت الله ریختن خون مسلمین را حرام کرده اند و شخصی بیاید و بدون علم کافی از شریعت و مذاهب اسلامی و صرفاً با استدلال به سخنان چند مخلوق مثل خودش بگوید ریختن این خونی که الله حرام کرده و تمام مذاهب اسلامی هم حرام کرده اند در نظر من و همفکران من حلال است در واقع ابتدا به الله دروغ بسته است و بعد در ریخته شدن خون این مسلمان مشارکت کرده است.
در تحذير و نهی از سخن گفتن در شرع بدون علم، آیات و روایات زیادی وارد شده که بعضی از آن را ذکر می کنیم: الله سبحانه و تعالی در آیه ۱۹۹ سوره بقره می فرماید: وإنما یأمركم بالسوء والفحشاء وأن تقولوا على الله ما لا تعلمون / او تنها شما را به سوی زشتکاری و گناهکاری فرمان می دهد (و بدیها را در نظرتان می آراید و شما را وا می دارد بر این که آنچه را نمی دانید به خدا نسبت دهید و با پیروی از اوهام و خرافات نادانسته به دنبال معبودهای باطل روان شوید و حلال را حرام، و حرام را حلال بشمار آورید)
 امام ابن کثیر در تفسیر گرانبهایش درباره این آیه می فرماید: «یعنی همانا شیطان فقط شما را به کارهای بد، و بدتر از آن به فاحشه مانند زنا و بدتر از آن به سخن گفتن بدون علم در مورد خالقتان (که شامل تمام دین می شود) امر می کند».
در این کلام ابن کثیر توجه کنید که بدون علم و آگاهی کافی سخن گفتن در دین را بزرگتر از زنا به حساب آورده است یعنی این گفته خالقمان از گناهان کوچکتر به بزرگتر شروع شده است.درجه اول: کارهای بد و سوء، و درجه بالاتر فحشا و زنان و دسته سوم سخن گفتن در شرع بدون علم.یعنی سخن گفتن در شرع بدون علم بسی بزرگتر از زنا می باشد.
بله برادر و خواهر مسلمانم این است درجه گناه صحبت کردن در دین بدون علم. در جایی دیگر مولایمان می فرماید:وقل إنما حرم ربي الفواحش ما ظهر منها وما بطن والإثم والبغی بغیر الحق وأن تشركوا بالله ما لم ينزل به سلطانا وأن تقولوا على الله ما لاتعلمون/  بگو: خداوند حرام کرده است کارهای نابهنجار (چون زنا) را، خواه آن چیزی که آشکارا انجام پذیرد و ظاهر گردد، و خواه آن چیزی که پوشیده انجام گیرد و پنهان ماند، و هر نوع بزهکاری را و ستمگری (بر مردم را که به هیچ وجه درست نیست، و این که چیزی را شریک خدا کنید بدون دلیل و برهانی که از سوی خدا مبنی بر حقانیت آن خبر در دست باشد، و این که به دروغ از زبان خدا چیزی را درباره تحلیل و تحریم و غیره) بیان دارید که صحت و سقم آن را نمی دانید.»
در حدیثی وارد شده که رسول الله صلى الله عليه و سلم فرمودند: «اجرؤكم على الفتيا اجرؤكم على النار»؟ «یعنی هر آنکه بر فتوی دادن و صدور احکام شرعی جسور تر باشد کمتر از آتش جهنم می ترسد».


ای کسی که به ناحق شیعیان جعفری را مشرک می دانی یا اهل سنت را به جرم داشتن تفکرات صوفی ها مشرک می دانی و به ناحق این مسلمین را جزو کفار مشرک حساب می کنی و به ناحق تکفیر می کنی؛ و ای کسی که به ناحق مومنین مخالف خودت را خوارج می دانی اما علاوه بر این «عملاً» حکم مرتدین را بر آنها پیاده می کنی؛ هر دو بدانید در مورد شریعت الله مسیر را اشتباهی می روید و روزی باید در برابر این خونهای به ناحق ریخته شده پاسخگو باشید چون رسول الله می فرماید: من اعان علی قتل مومن بشطر کلمه لقی الله یوم القیامه مکتوب بین عینیه : آیس من رحمه الله (السنن الکبری للبیهقی۸/۲۲) هر کس با نیم کلمه در قتل مسلمانی شرکت داشته باشد و به کشتن او کمک کرده باشد در روز قیامت بر پیشانی او نوشته می شود: او از رحمت الله مایوس است.


کشته شدن مولوی مجیب الرحمن هراتی توسط  فرقه نجدی دوله (داعش) باید
تلنگری برای تمام اهل دعوت و جهاد باشد و همه بدانند که ریخته شدن به ناحق خون مومنین جرمی است که الله تعالی هرگز آنرا نخواهد بخشید همچنانکه هرگز شخص مشرک (سکولار) را نخواهد بخشید؛رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: كُلُّ ذَنْبٍ عَسَى اللهُ أَنْ يَغْفِرَهُ، إِلَّا مَنْ مَاتَ مُشْرِكًا، أَوْ مُؤْمِنٌ قَتَلَ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا[(صحیح ابی داود۴۲۷۰)] امید است خداوند هر گناهی را ببخشد مگر فردی که سکولار(مشرک) از دنیا رفته و یا مومنی که مومن دیگر را عمداً به قتل برساند. یعنی شخصی که مومنی را به ناحق می کشد جرمش – در عدم بخشودگی – مثل جرم شخص به هلاکت رفته ی مشرک و سکولاری می ماند که هرگز بخشیده نمی شود. پناه بر الله . .

بۆ ناتوانین گۆرانکاری بکه‌ین ؟!!

بۆ ناتوانین گۆرانکاری بکه‌ین ؟!!

کێ ئه‌توانێت گۆڕانکاری بکات .؟ کێ ده‌توانێت بانگه‌وازی پێغه‌مبه‌ران بگه‌یه‌نێت.؟ کام گروپ کام کۆمه‌ڵ کام حیزب.؟

کۆمه‌ڵێک که‌ حیزبین و ئه‌وه‌نده‌ی پابه‌ندن به‌ په‌یڕه‌و و پرۆگرامی حیزبه‌که‌یانه‌وه‌ ئه‌وه‌نده‌ی پابه‌ندن به‌ قسه‌و بڕیاری سه‌رکرده‌که‌یانه‌وه‌ هێچ کات ئه‌وه‌نده‌ پابه‌ند نین به‌ سونه‌تی پێغه‌مبرانه‌وه‌ (صلی الله‌ علی وسلم )ئه‌وه‌نده‌ پابه‌ند نین‌ به‌ دینه‌ که‌یانه‌وه‌ یان ئه‌وه‌نده‌ی کار ده‌که‌ن بۆ به‌ره‌و پێش چونی و زیاد کردنی ئه‌ندامانیان ئه‌وه‌نده‌ کار ده‌که‌ن بۆ به‌ شه‌رعی کردنی ئیش و کاریان کاره‌ ئه‌سڵه‌که‌ی خۆیان بیرچۆته‌وه‌ که‌ خزمه‌ت کردنه‌ به‌ مسوڵمانان و به‌ره‌و پێش چونی دینه‌که‌یان ئه‌وه‌ی له‌ هاودید و هاو به‌رنامه‌مه‌یان نه‌بێت وه‌لا یان ناوه‌ جا با کابرایه‌کی سه‌ر ڕاستو حه‌ق بێژیش بێت چون هاو ڕا نیه‌ ئه‌وه‌ له‌ ئه‌وان نیه‌ کۆڕ و کۆبونه‌وه‌شیان ته‌نها حیزبیانه‌یه‌و هیچ ئینتیمایه‌کی دینی پێوه‌ دیار نیه‌ بۆ مانه‌وه‌و به‌رژه‌وه‌ندی حیزبیانه‌یان ئاماده‌ن له‌گه‌ڵ عیلمانیه‌تدا ڕێک بکه‌ون به‌ڵام له‌گه‌ڵ براکانی خۆیان پێک نایه‌ن،

 وه‌ یان سه‌له‌فیه‌کی (مه‌دخه‌لین)و هیچ کات له‌ گه‌ڵ قیتال دا نین وه‌ ناشیانه‌وه‌ێت هیچ که‌س کافر که‌ن و سه‌رکرده‌ی وڵاته‌که‌شیان به‌ ئه‌ولیای زه‌مانه‌ی ده‌زانن هه‌میشه‌ کار بۆوه‌ ده‌که‌ن خه‌ڵکی له‌ بیدعه‌ دوور خه نه‌وه‌و ڕه‌خنه‌ له‌ سۆفی و ته‌کفیر چیان ده‌گرن وزه‌ی خۆیان له‌و بواره‌دا خستوته‌ گه‌ڕ ئه‌وانه‌شی خه‌ریکی کاری توننڕه‌وین.! به‌ ناڕه‌وای ده‌زانن و ده‌ڵێن ده‌بێ نوێژی مردوشیان له‌سه‌ر نه‌کرێت ،

وه‌ یان ووشکه‌ سۆفیه‌کی بیدعه‌ چین و هه‌میشه‌ به‌ زیکر و نوێژی خۆیانه‌وه‌ خه‌ریکن هیچ کات خۆیان له‌ بواری حاکمیه‌ت نا ده‌ن و ئه‌وه‌ی سیاسه‌ت بێت په‌یوه‌ندی به‌ دینه‌وه‌ نیه‌ کاری ئه‌مانه‌ ته‌نها ورید خوێندن و تاعه‌ته‌ یان له‌ سوچی مزگه‌وتێکا دانیشن ومسوڵمانانیش چیان لێ به‌سه‌ر دێ که‌یفی خۆیانه‌ ، وه‌یان ده‌روێشی بابه‌ شێخن و خه‌ریکی سیخ له‌ خۆدان و زیکر کردنن وه‌ هه‌رچی مامه‌ شێخ وتی ئه‌وه‌ دینه‌و وه‌ بێ ئاگان له‌ده‌ورو به‌رو ده‌وڵه‌ت، شه‌ق له‌ قورئانه‌که‌شیان هه‌ڵ ده‌ن کاری ئه‌ما ن نیه‌ ڕه‌زامه‌ندی باوه‌ شێخ هه‌موو شتێکه‌ بۆیان ئه‌وه‌نده‌ی پابه‌ندن به‌ قسه‌ی شێخه‌که‌یانه‌وه‌ ئه‌وه‌نده‌ پابه‌ند نین به‌ سونه‌تی پێغه‌مبه‌ره‌وه‌ (صلی الله علیه‌ وسلم ) کاری ناشیاوی وا ده‌که‌ن تا نزیکی شیرکیش ده‌بێته‌وه‌، وه‌ یان کۆمه‌ڵێکیان که‌نار گیرن و ده‌سیان گرتوه‌ به‌ کڵاوه‌که‌ی خۆیانه‌وه‌و ده‌ڵێن خوای گه‌وره‌ خۆ دینی خۆی سه‌ر ده‌خا چ پێویستی به‌ ئێمه نیه‌ کاری ئێمه‌ ته‌نها نوێژو ڕۆژو زه‌کاته‌ خوای گه‌وره‌ دینی خۆی ده‌پارێزێت که‌سیش ڕێی دیندارێکه‌ی لێ نه‌گرتوین،

وه‌یان مه‌لاو کارمه‌ندی ئه‌وقافن و گوێ له‌ مشتی حوکمه‌تن و کاریان ته‌نها جیبه‌جێ کردنی یاسای ده‌وڵه‌ته‌و ئه‌وه‌شی سه‌رپێچی بکات ده‌ر ده‌کرێت چون یاسا به‌زاندن واته‌ کارێکی ناشه‌رعیه‌و ئاژاوه‌نانه‌وه‌یه‌و جێگه‌ی ڕه‌زامه‌ندی خه‌ڵکی نیه‌و دوره‌ له‌ دینه‌وه‌و دوره‌ له‌ نه‌ریتی باو باپیرانمانه‌وه‌ ،

 نه‌خێر هه‌رگیس به‌مانه‌ نه‌ک گۆڕانکاری ناکرێت به‌ڵکوو ئه‌و وزه‌یه‌ی که‌ هه‌شیانه‌ به‌ هه‌ده‌ری ده‌ده‌ن کاریش له‌وانه‌ ده‌شێوێنن که‌ له‌ دینه‌که‌ (لااله‌لاالله‌ )به‌ باشی تێگه‌شتون سه‌ر ڕاستانه‌ ده‌ستیان پێوه‌ گرتووه‌و و پا به‌ندن پێیه‌وه‌ و ئه‌یانه‌وێت کار بکه‌ن بۆم ئیسلامه‌

ارتباط ترور مولوی مجیب الرحمن انصاری در هرات با دروغ بستن به الله و شریعت الله و مشارکت در ریخته شدن به ناحق خون مسلمین(۱)

ارتباط ترور مولوی مجیب الرحمن انصاری در هرات با دروغ بستن به الله و شریعت الله و مشارکت در ریخته شدن به ناحق خون مسلمین(۱)

به قلم: فضل احمد هراتی

نجدیت یا الدعوة النجدیة به جریانی گفته می شود که از تفکرات محمد بن عبدالوهاب و علمای منطقه ی نجد که از او پیروی می کنند گفته می شود که در مواردی با تمام مذاهب اسلامی و حتی با تفکر کسانی چون ابن تیمیه حنبلی مذهب و ابن کثیر شافعی مذهب و سایرین مخالف است؛ به عنوان مثال:

  • نجدیت در تعریف عبادت، اله، شرک، توحید، بدعت، مشرک و مشرکین به صورت واضح اشتباه می کند
  • نجدیت بر پایه ی این تعاریف اشتباه در مشرک نامیدن مسلمین و تکفر مسلمین به جرم مشرک بون و تطبیق حکم کفار مشرک بر مسلمین، آشکار مسیری غلط را طی می کند
  • نجدیت چون حکم کفار را بر مسلمین تطبیق می دهد به همین دلیل برای مسلمین عذرهای معتبر شرعی که الله و رسولش قائل است و تمام مذاهب قائل بوده اند قائل نیست به همین دلیل به سادگی مسلمین را تکفیر می کند
  • و…

اگر بگوئیم که محمد بن عبدالوهاب و علمای پیرو او در آن سالها اشتباه کرده اند و عذر به تاویل دارند اما کسانی که امروزه مسائل برایشان روشن شده است چه؟ کسانی که حاضر هستند آنهمه آیه و حدیث و آنهمه رای مذاهب مختلف اسلامی را به خاطر رای اشتباه نجدیت نادیده بگیرند چه؟ کسانی که آشکارا دچار قیچی کاری در آراء علمای گذشته می شوند چه؟ کسانی که آراء شاذ گذشتگان هر مذهب را که بر خلاف رای جمهور علمای همان مذهب است را برجسته می کنند چه؟و..در اینجا این دسته دچار دروغ بستن به الله و شریعت الله شده اند که ثمره ای جز ضربه زدن به مسلمین و مشارکت در ریخته شدن به ناحق خون مسلمین و خدمت غیر مستقیم به اهداف کفار ندارد. 

  امروزه این دسته از نجدیت به ناحق به جرم مشرک بودن و با نادیده گرفتن عذرهای معتبر شرعی برای مسلمین به سادگی شیعیان جعفری و سایر اهل سنت را به جرم صوفی بودن و غیره تکفیر می کنند و یا امارت اسلامی افغانستان و علمای طرفدارا امارت اسلامی را به سادگی تکفیر می کنند.

البته در کنار این دسته ما کسانی را می بینیم که به ناحق مخالفین مومن خود را به خوارج بودن متهم می کنند و حکم بدترین دسته از خوارج را بر این مومنین مخالف خود تطبیق می دهند و حتی در مواردی چون برخورد با اسرای خوارج و… دقیقاً بر خلاف رای تمام مذاهب اسلامی با این مومنین مخالف خود برخورد می کنند و حکم مرتدین را بر این مومنین اهل بغی تطبیق می دهند، اما در برابر دیده می شود که با مرتدینی که آشکارا در کنار آمریکا و ناتو و فرانسه و سایر کفار سالها بر علیه حکومت شریعت الله جنگیده اند و خواهان حکومتی دموکراسی هستند و خود مدافع کفار آمریکائی و اروپائی در برابر مسلمین می دانند و الان هم در این مسیر کفری هستند مثل مومنین مخالف و اهل بغی با آنها برخورد می شود و…

باید دانست که صحبت کردن و حکم کردن در مسائل شرعی مانند صحبت کردن در مورد هیچ قضیه دیگری نیست. زیرا کسی که می گوید در دین فلان مسئله این گونه است در حقیقت حکمی را به خالق آسمانها و زمین نسبت داده است، زیرا تمام دین از وحی گرفته شده و بس.

وقتی کسی از عالمی سؤال می کند که آیا فلان چیز حلال است یا حرام؟ یا خلاصه از حکم آن می پرسد، در واقع مفاد سؤال او این گونه بوده که: ای کسی که تو علم شرع را خوانده ای! حکم فلان مسئله در شرع خالقمان و در دین رسول الله صلى الله عليه وسلم یا در اسلام چیست؟ زیرا هر کس میداند که هیچ ارگان و مجلس و هیئت و شخصی، بدون استدلال به شریعت و مصادر اسلامی حق ندارد حلال و حرام و حکم تعیین کند…بخصوص حلال کردن ریختن به ناحق خون مسلمین که در حق الناس جرمی بالاتر از آن وجود ندارد و در روز قیامت بعد از نماز اولین چیزی که از شخص مسلمان پرسیده می شود «خون» است.

جماعت نجدی دوله اگر امروزه بر اساس تفکرات نجدیت، به ناحق افرادی چون مولوی مجیب الرحمن انصاری و مولوی رحیم الله حقانی و ششیعیان جعفری و صوفی ها و غیره را می کشد باید بداند دچار یکی از بزرگترین جرمها شده است که باید در روز قیامت پاسخگو باشد.

ادامه دارد … ان شاء الله

بل هي أمريكا التي نعرف، ومقتها من لوازم الإيمان       

بل هي أمريكا التي نعرف، ومقتها من لوازم الإيمان       

 الكاتب : عبد الآخر حماد الغنيمي

أمريكا دولة البغي والعدوان، ما كان الإسلام والمسلمون في طرف، إلا كانت في الطرف المقابل، هذه حقيقة لا تحتاج إلى برهان، ومن يطلب برهاناً عليها فكأنما يقول لك : اثبت أن الكل أكبر من الجزء، وأن الواحد نصف الاثنين.

ومع ذلك ففي عصر قد اختل فيه ميزان كل شيء نحن مضطرون لإثبات ما لا يحتاج إلى إثبات، والبرهنة على ما هو أوضح من ضوء النهار .

ففي خطبة الجمعة التي نقلتها بعض الفضائيات من بغداد يوم الجمعة (۱۸/۲/ ۱۴۲۴هـ) ذكر الخطيب – الدكتور أحمد الكبيسي – في معرض تنديده بما حدث من أمريكا تجاه العراق : ( أن هذه ليست أمريكا التي نعرف، وأننا إنما نعرف أمريكا بلد العدالة والحرية، التي وقفت ضد فرنسا وبريطانيا أيام العدوان الثلاثي على مصر، وقال رئيسها أيزنهاور لرئيس الوزراء البريطاني يومها : ” إنني أقف في صف عبد الناصر لأنه مظلوم ” ).

والحقيقة أن العرب والمسلمين لم يروا من أمريكا في يوم من الأيام عدالة ولا إنصافاً، وما رأينا أمريكا سعت في تحقيق مصلحة – حتى لعملائها من الحكام – إلا بقدر ما يحقق ذلك مصالحها التي ترتبط دائماً بالمصالح الصهيونية في المنطقة .

والإنذار الأمريكي لفرنسا وبريطانيا إبان حرب السويس عام (۱۹۵۶) لم يكن حباً في عبد الناصر ولا دفاعاً عن حق مصر المهضوم، وإنما كان سببه الرئيس أن بريطانيا وفرنسا قد تصرفتا بغير إذن أمريكا، ولم يكن أيزنهاور ليسمح بأن يدبر أحد في بلاد الغرب شيئاً من وراء ظهره، باعتبار أن أمريكا قد خرجت من الحرب العالمية الثانية وهي زعيمة العالم الغربي بلا منازع، وقد كشف الرئيس الأمريكي السابق نيكسون أن سبب معارضة أيزنهاور لبريطانيا وفرنسا أنهما لم تخبراه بما تنويانه بل تركتاه على حد تعبيره في الظلام. . .

” بل كذبتا عليه بشأن خطتهما للاستيلاء على القناة، ولم يشأ هو أن يبدو وكأنه يؤيد الاستعمار الصفيق، وما كان للدولتين أن تختارا وقتاً أسوأ من هذا الوقت للإقدام على فعلتهما، إذ أن ذلك حدث كما هو الواقع بعد أسبوعين من إدانتنا لخرشوف لأنه أرسل قوات سوفيتية داخل المجر، وقبل أسبوع من الانتخابات التي كان أيزنهاور مرشحاً فيها على برنامج يدعو للسلام والرخاء ” [ ۱۹۹۹نصر بلاحرب :ص: ۲۱۸ ].

ادامه خواندن بل هي أمريكا التي نعرف، ومقتها من لوازم الإيمان       

پاسخی ساده و صریح به دارودسته ی اخوان المفلسین و نجدیت درباری

پاسخی ساده و صریح به دارودسته ی اخوان المفلسین و نجدیت درباری

به قلم: اسعد سنندجی

اخوان المفلسین همان شاخه ی انحافی و فاسد شده ی جریان مبارک اخوان المسلمین است که خودش را با کفار سکولار و سکولاریسم و دموکراسی آنها وفق داده البته با دور ریختن تمام قوانین شریعت الله که مخالف سکولاریسم است و این روزها خودش را اسلام لیبرال و میانه رو و آبکی معرفی می کند و مجاهدین را تند رو و رادیکال می نامند.

نجدیت درباری هم همانهایی هستند که سید قطب به آنها عنواناسلم آمریکائی را داده بود . اینها کسانی هستند متخصص در آداب حیض و نفاس و دستشوئی اما الرویبضه ها و دعاه علی ابواب جهنمی هستند که در اختیار حکام مزدور قرار گرفته و بر علیه مومنین فتوا صادر می کنند و مجاهدین را خوارج و رافضی و ضال و مضل و … می نامند.

اینها هر دو در جبهه ی جنگ روانی و مسلحانه ی دشمنان قوانین شریعت الله و مومنین و دارالاسلام هستند.

در جواب این موجودات  که هر یک به سبک خودشان از جهاد و مجاهدین بیزاری می جوید میخواستم بگویم :تو کیستی که اسلام رابه تند وشل ومیانه وافرطی و… تقسیم می کنی؟از کدام اسلامی سخن میگویید؟ اسلامی که در آن همچون اخوان الشیاطین معاصر با هر کفر و فقر و دیکتاتوری وظلمی  زیر پرچم سکولاریسم سازگار می گردد وقوانین اسلام کنار نهاده می شوند ؟ 

چگونه کسی را که هیچ یک از قواعد بازی فوتبال را در زمین مسابقه رعایت نمی کند  فوتبال لیست می نامید ؟ چگونه اسلامی را می شناسانید که با  قوانینی ساختگی  اجازه همکاری با ارتش کفار سکولار و در آغوش کشیدن شیاطین را می دهد؟

حالا که فهمیده اید که جهاد ومجاهدین تا روز قیامت با کفار در حال جنگند بگوئید :

تا حالا از سوی هم کیشانتان تیری بسوی تجاوزگران در سرزمینهای اشغالی فلسطین یا عراق و افغانستان و غیره شلیک شده؟ یا شما به بغل این تجاوزگران میروید و میبوسینشان؟

پس منهجتان کلا مشکل دارد. و از مخالفان جهاد فی سبیل الله هستید. اگر نیستید نام گروه های جهادی تشکیل شده توسط احزاب سکولار وحاکمان خودتان یا دیگر طواغیت هم فک رخودتان را نام ببرید.

چند نمونه از جنگهایتان را با ارتش اشغالگر آمریکا وناتو و… که قاتل هزاران زن و بچه مسلمان در افغانستان و عراق و سومالی و یمن و غیره هست نام ببرید؟

فراموش كرده ايد علمايي را از سرزمینهای تحت سلطه ی سکولارهای مرتد ترکیه وطواغیت آل سعود كه فقط به خاطر اينكه ميگويند جهاد از زمان سقوط اندلس و اشغال آن و دیگر سرزمینهای مسلمین فرض عين گشته به سياهچالها انداخته شدند و هنوز همانجا هستند فقط به خاطر همين كه به حكام يادآوري كردند.

من اين سؤال را از این مزدوران مشترک آمریکا و ناتو و سایر طاغوتها ميپرسم كه اگر اين كشتن اشغالگران ونوکرانشان جهاد نيست پس چيست؟  و تو مجاهدان را مي گويي افراطي هستند پس تو مجاهد واقعي را نام ببر؟

و همچنين ميگويي اين جهاد نيست!!! ميتوانم خواهش كنم آقاي مزدور خائن، جهاد واقعي را به ما نشان بدهي؟؟ از نظر تو  كشتن دشمنان دين خدا و مزدوران سگشان چه نام دارد؟ شايد تو ميگويي افراط گرايي و تند روی و خوارج و رافضی بودن؟ پس اسم کشتن هزاران زن و مرد و پیرو وجوان و کودک مسلمان توسط آمریکا و انگلیس و فرانسه و ناتو و آل سعود در یمن و سومالی و غیره را چه می نامی؟ نکنه اسمش را گذاشته باشی جهاد فی سبیل الله؟!!!