توضيحاتی در باب اصول ايمان و ويژگیهای مؤمنان

توضيحاتی در باب اصول ايمان و ويژگیهای مؤمنان

نویسنده: شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی رحمه الله

مترجم: س. حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم

( با مطالعه ی این اثر نزدیکترین ثمره ی آن در جامعه این است که متوجه می شویم غیر از غلاة  تمام مذاهب و تفاسیر اسلامی زیدی و جعفری ۱۲ امامی و حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی و… همگی اهل ایمان و جزو مسلمین مومنین به شمار می روند و این می تواند بزرگترین ابزار جهت ایجاد اتحاد و سپس وحدت واقعی بین تمام این مومنین شود. چیزی که در وضع موجود قبل از هر چیزی به آن نیاز داریم.)

مقدمه

إن الحمدَ لله نحمدُه و نستعينُه و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سيئات أعمالنا، من يهده اللهُ فلا مُضل له، و من يُضلل فلا هادي له و أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، و أشهد أن محمداً عبده و رسوله.

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ آل عمران ۱۰۲

 يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِسَاءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً (  نساء ۱

) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً (  احزاب ۷۰ و۷۱

أما بعد: فإن أصدق الحدیث کتاب الله، و خیر الهدی هدی محمد صلی الله علیه و سلم، و شر الأمور محدثاتها، وکل محدثه بدعه، و کل بدعه ضلاله، و کل ضلاله فی النار. و بعد:

ايمان بزرگترين نعمتی است که خداوند متعال به بندگان مؤمنش عنایت فرموده است. اين ايمـان، همان نوری است که خداوند متعـال در قلب بنده ی مؤمن قـرار مـی دهد و قلب مؤمن را با محبت به خداوند و تعلق و (احساس) وابستگی به او پر می کند. در اينصورت بنده ی مؤمن به درجه ی بالايي می رسد که در آن از تعلق و وابستگی به اين دنيای فانی و فريبنده رهايي می يابد و توجهش معطوف به نعمت هايي  می شود که خداوند متعال برای بندگان مؤمن خود آماده کرده است.

در ايمان به خداوند متعال است که انسان به زندگی پاک و حقيقی نائل می¬شود و به سعادت دنيا و آخرت می رسد. هيچ راهی برای رسيدن به سعادت دنيا و آخرت جز راه ايمان وجود ندارد و اين راهِ اهل بهشت، بوستانِ پيروزمندان، برچسب قلوب، پاکی درون و نور صورت های آنان است.

علامه سعدی : می فرمايد: وشاعر چه زيبا می سرايد:

غلام همّت آنم که زير چرخ کبود            زِهرچه رنگ تعلق پذيرد آزادست

ايمان نعمتی است که نعمت ديگری با آن برابری نمی کند زيرا بنده را به پروردگارش نزديک می گرداند و رضايت مندی خداوند متعال و کالای ارزشمند بهشت را در پی دارد. پس خوش به حال کسی که راه ايمان را طی می کند و تا زمانی که خداوند متعال را ملاقات می کند، به آن التزام دارد.

عقايد کلی دين

خداوند متعال می¬فرمايد:  قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ‏ بقره ۱۳۶

«بگوييد ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهيم و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسى و عيسى داده شده و به آنچه به همه پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده ايمان آورده‏ايم، ميان هيچ يك از ايشان فرق نمى‏گذاريم و در برابر او تسليم هستيم.»

در قرآن کريم آيات زيادی در مورد تشريح اين اصول کلی آمده و اين اصول را به تفصيل بيان کرده است. همچنين اسماء و صفات خداوند متعال، افعال و نعمت های او، احوال و چگونگی روز قيامت و حساب و کتاب و عدل و بزرگی آن، پاداش و مجازات، اوضاع و احوال ساير پيامبران  ، ويژگی ها و هدايت هايشان و آنچه به آن دعوت می-کردند و کتبِ آنها و حقايق سودمند و انواع هدايتشان را به تفصيل بيان می کند.

خداوند متعال در اين آيه بين دو مسئله ی اشاره شده به ظاهر و باطن، جمع نموده و هر دو را بيان می دارد: قول و سخن زبان و اقرار و اعتراف به آن و همچنین محقق ساختن تمام اين اصول در قلب از يک طرف و فروتنی و گردن نهادن در ظاهر و باطن و اخلاص کامل برای خداوند متعال در حقوق دين از طرف ديگر.

اين عقايد صحيح و سودمند قلب ها را از آرامش  و ايمان، نور و يقين و هدايت، پرستش و عبادت خداوند متعال و بازگشت و توبه به سوی او در همه حال، پر می کند و باعث پناه بردن به او در وقايع نازل شده( بلايا و … ) و امور مهم، آرامش يافتن بوسيله ی شناخت او، تسکين و طمأنينه با ذکر و ياد او و حمد و ثنای اوست.

ايمان موجب تقويت توکل بر خداوند ﻷ و اعتماد کامل و کمک خواستن بنده از او در تمام اعمال دينی و دنيوی می شود. هرگاه که اراده¬ی بنده ضعيف شد و قدرتش در برخورد با امور مهم سُست شد، ايمانِ صادق با تقويت قلب و سپس اعضاء و جوارحش به او کمک می کند و در صورتی که خوف و ترس، بنده ای را احاطه کند، چنين ايمانی مثل دژی بسيار محکم خواهد بود که بنده می تواند به آن پناه ببرد و در اين هنگام قلبش آرامش می يابد  و در دلش آرام می گيرد.

 الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ * فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللّهِ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ  عمران ۱۷۳و۱۷۴

«همان كسانى كه (برخى از) مردم به ايشان گفتند مردمان براى (جنگ با) شما گرد آمده‏اند پس از آنها بترسيد (ولى اين سخن) بر ايمانشان افزود و گفتند خدا ما را بس است و نيكو حمايتگرى است، پس با نعمت و بخششى از جانب خدا (از ميدان نبرد) بازگشتند در حالى كه هيچ آسيبى به آنان نرسيده بود و همچنان خشنودى خدا را پيروى كردند و خداوند داراى بخششى عظيم است.»

اين ايمان راستين و يقين صحيح، صاحب خود را به سمت عزت و قوت و شجاعتِ قولی و عملی سوق می دهد. بنابراين زمانی که بنده يقين پيدا کرد که خداوند متعال نافع بوده و در عين حال ضرر رسيدن به دست اوست و هم اوست که چيزی را عطا می کند و مانع اعطای هرچه بخواهد می شود و به يقين بداند که هرکه را خداوند   عزتمند گرداند عزيز است و هرکه به غير خداوند ﻷ پناه ببرد، خوار و ذليل است و تمام مخلوقات در مقابل خداوند متعال فقير و بی چيزندکه نمی توانند نفع و ضرری برسانند، در اين هنگام است که اين ايمان موجب قدرت يافتن توکل به خداوند متعال و پناه بردن به او  می شود و ديگر از کسی ترس ندارد و به غير از خداوند متعال به کسی اميد ندارد و فقط فضل و بزرگی را از خداوند متعال می خواهد. بنده به کمک چنين ايمانی از بندگی مخلوقات رها می شود (و تنها بندگی خالق را گردن می نهد) و قلب او در طلب نفع و دوری از ضرر متوجه احدی از بندگان او نمی شود، بلکه خداوند متعال مولی و ياری دهنده ی او می-شود و سرپرست او در رساندن نفع و دورکردن ضررها می شود. پس خداوند متعال او را کفايت می کند و امورش را برايش بگونه¬ای تسهيل و آسان می گرداند که اين کار را برای کسی که چنين ايمانی را ندارد، انجام نمی دهد. برای چنين فرد مؤمنی چنان قوت قلب و شجاعتی حاصل می گردد که برای کسی که به اين درجه نرسيده باشد، بدست نمی آيد و اين ها همه از ثمرات ايمان صحيح است.

از ثمرات ديگر ايمان، آرامشِ بنده در برخورد با سختی ها و آسان شدن مشکلات و رنج هاست.

 وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ  تغابن ۱۱

 «و هر كس كه به خدا ايمان داشته باشد ، خدا دل او را ( به ثبات و آرامش، و خوشنودي به قضا و قدر الهي مي‌رساند و ) رهنمود مي‌گرداند.»

و او، بنده ای است که می داند اگر به مصیبتی دچار شود، از جانب خداوند ﻷ است و می داند آنچه از مصیبت به او رسیده است، در هر حالی به او می رسید، بنــابراين راضی و تسليمِ تقديرهاي دردنـاک و دشـوار می گردد و مصيبت هـای تکـان دهنده بر او آسـان می شود، چـرا که اين سختی ها از طرف خداوندی صـادر می شود که (در صورت صبر بر مصيبت) او را به ثواب و پاداش می رساند.

إِن تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللّهِ مَا لاَ يَرْجُونَ  نساء ۱۰۴

«اگر شما درد مى‏كشيد آنان (دشمنانتان) نيز همانگونه كه شما درد مى‏كشيد، درد مى‏كشند و حال آنكه شما چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند.»

بنابراين نزد مؤمنان صادق، هنگاميکه در معرض اتفاقات ناگوار قرار گرفتند، صبر و ثبات و سکون و آرامش و در عين حال انجام واجبات و حقوق خداوند متعال (حتی در آن حين) بگونه¬ای ديده می شود که يک صدم آن هم نزد کساني که اين گونه نيستند يافت نمی شود و اين به خاطر نیروی ايمان و يقين است.

از ثمرات ديگر ايمان راستين، زياد شدن شوق و رغبت در انجام کارهای خير و نيکو و ازدياد اعمال صالح است و بنده را به سمت مهربانی و دلسوزی بر بندگان دعوت می-کند و اين به خاطر انگیزه (و محرک) ايمان و اميد به حصول پاداش فراوان از خداوند متعال است.

از ديگر ثمرات ايمان، جلوگيری از اعمال بد و ناشايست است، چه در ظاهر نمايان و چه در باطن مخفی باشد. و باعث می شود از هر مخلوق رذيل و پستی دوری گزيند.

 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ  انفال۲-۴

« مؤمنان، تنها كساني هستند كه هر وقت نام خدا برده شود، دلهايشان هراسان مي‌گردد و هنگامي كه آيات او بر آنان خوانده مي‌شود ، بر ايمانشان مي‌افزايد، و بر پروردگار خود توكّل مي‌كنند. *  ‏ آنان كسانيند كه نماز را چنان كه بايد مي‌خوانند و از آنچه بديشان عطاء كرده‌ايم، مي‌بخشند .‏ »

اين آيه ثمرات ايمان از جمله اعمال قلبی و بدنی و انجام حقوق و واجبات خداوند ﻷ و حقوق بندگان را ذکر می کند.

آيا می شود بدون ايمان، به اين اخلاق پسنديده رسيد؟ آيـا چيزی غير از ايمـان می-تواند اخلاق انسان را از رفتن به بيراهه و هلاکت حفظ کند؟ چه چيزی جز از دست دادن روح ايمان سبب کشيده شدن اخلاق به مادی گری، شهوات حيوانی، خُلق و خوی درندگی و هلاکت شدن می شود؟

آيا غير از عامل بازدارنده ی ايمان (از کج روی) چيزی هست که باعث ادای امانات و انجام واجبات گردد؟ آيا جز با نيروی ايمان، قلب می تواند در رويارويی با امور تکان دهنده ثابت  گردد و درون انسان در مقابله با دشواري ها آرام  گيرد؟

آيا در صورتيکه ايمان نباشد درون انسان به رزق خداوند ﻷ قانع می گردد و انسان به زندگی پاک و راحت (از گناهان) در اين دنيا نائل می شود؟ و آيا جز به وسيله ی ايمان ، بنده به درجه ی صدق در اقوال و افعال و معاملات می رسد و نزد خداوند متعال و بندگان خداوند ﻷ بعنوان فردی امـانت¬دار، شريف و بزرگـوار و معتبر شنـاخته می شود؟

بنابراين هر بنيان و اساسی که اين امور آشکار بدون ايمان بر آن بنا گردد، شکست خورده خواهد بود و هر پيشرفت مادی که ايمان همراهش نباشد، ساقط و نابود است.

آگاه باشيد که ايمان، صبر را در برابر قضای الهی و شکر را در برابر نعمت هايش به بنده  می بخشد و باعث می شود که فرد نسبت به بندگان خدا دلسوز شود و به تمام اخلاق نيکو آراسته و از تمام اخلاق زشت رها گردد. مصداق آن در هر کس که دارای چنين ايمانی است، وجود دارد و کسی که آن را ندارد اينگونه نيست. اگر فردی دارای اين صفات باشد، درحاليکه ملتزم به اسلام نيست، آن صفات را از دين اسلام گرفته است و رنگ و بويي غير دينی به آن داده است. درصورتيکه کسی اين حرف را قبول ندارد، اگر راست می گويد مثالی خارج از اين اصل بياورد، چراکه دين به سمت هر آنچه خیر بوده و استوارتر است دعوت می کند.

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ  حج ۷۷

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ركوع و سجود كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و كار خوب انجام دهيد باشد كه رستگار شويد.»

وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ آل عمران ۱۰۴

«و بايد از ميان شما گروهى (مردم را) به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند.»

 از ثمرات ايمان اين است که به عدل و قسط در تمام معاملات و ادای حقوق مختلف بين مردم امر می کند و از ظلم در جان و مال و ناموس مردم و تمام حقوق آنها نهی می-کند.آيا اصلاح اين امور جز با عدل و قسط و دادی که روح و قوام دين است، سازگار است؟

إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ  نحل ۸

«درحقيقت‏ خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى‏دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى‏دارد، به شما اندرز مى‏دهد باشد كه پند گيريد.»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقَيرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا  نساء ۱۳۵

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد هر چند به زيان خودتان يا (به زيان) پدر و مادر و خويشاوندان (شما) باشد اگر (يكى از دو طرف دعوا) توانگر يا نيازمند باشد باز خدا به آن دو (از شما) سزاوارتر است.»

هنگامي که عدل در تمام احکام شرعی متعلق به قراردادها، معاملات، مبادلات و شرکت ها و حقوق ارث و ميراث بين زن و مرد و نزديکان و کساني که با آنها در تعاملند به تفصيل آمده است، بنابراين اين احکام را در نهايت عدل و نظم و اصلاح کننده ی امور و جلب کننده ی منافع و دفع کننده ی ضرر و زيـان ها و مفـاسد قـرار می¬دهد.

اين ايمان صحيح که شامل اصول ايمان و حقايق آن است، متضمّن خضوع کامل برای خداوند متعال و توبه و بازگشت به سوی او در تمام حالات است. و اين نهايت اصلاح قلب و روح است و در آن خلوص در عبادت و انواع احسان و نيکی که فقط برای خداوند متعال است، وارد می شود. در آن ايمان به تمام کتاب هايی که خداوند متعال نازل کرده است و تمام رسولانی   که فرستاده است و تمام حقايقی که در کتاب ها نازل شده و رسولان  پيام آور آن بوده اند، و نيز فطرت سليم و عقل های سالم با آن متفق است، وارد می شود.

اين دين، دينِ پاک کننده ی قلوب و دينِ عقل صحيح و نقل صريح و آشکار است. دينی که از بت پرستی ها و الحاد و بی دينی و فاسد شدن اخلاق بيزار و مبری است.

دينی که با مباح نمودن تمام پاکی ها و منافع و تحريم تمام خبائث و ناپاکی ها و زيان ها آمده است و به هر امر معروف و نيکو و خيری چه از لحاظ شرع و چه از لحاظ عقل امر می کند و از هر امر منکر و ظلم و ستمی نهی می کند.

دينی که اصلاح قلوب و بدن ها و سعی برای جلب هر نوع منفعت دينی و دنيايیِ کمک کننده به دين را در پی دارد.

دينی که از سوی خداوند عزيز حميد نازل شده و هيچ باطلی نه در قبل و نه در بعد به خود راه نمی دهد و از طرف خداوند حکيم و حميدی آمده است که هيچ باطل کننده-ای نمی تواند اصلی از اصولش را نقض و يا (حتی) خبر از کاستی آن توسط عقل دهد، بلکه عقل های صحيح به صحت آن شهادت می دهند و عقل (به تنهايي) نمی تواند تفصيل و شرح (کامل) آن را دريابد.

اسلام دين همه ی انبياء و رسولان   و تمام برگزيدگان و علمای ربّانی و امامان و پيشوايان هدايت گر و چراغ های راهنما (به سوی هدايت) بوده است. پس تمام مشرکان و انکارکنندگان و کساني که عقلشان (و قلبشان) مريض است و اخلاقشان رو به پستی نهاده و دنيا و مادّی گری عليه آنان طغيان نموده (و اسير آن شده اند) دينشان را از دست داده اند و آن را رها کرده¬اند.

کسی که حقيقتاً به خداوند متعال ايمان دارد با عبادت کردن او متنعّم و بهره مند می-گردد و با اميد به پاداش عمل خود، از سهم و نصيبی هم که از دنيا به او می رسد، بطور کامل بهره مند می شود، چرا که او آن را از راه حلال بدست آورده است و در جايی که بايد آن را قرار دهد، قرار داده است، به اين نيت که واجبات و تکاليف خود را ( بتواند) انجام دهد و از آن در عبادتِ پروردگارش کمک بگيرد.

مؤمن که ويژگی او تواضع در برابر خلق و حق است، در هر کجا که باشد از حق پيروی می کند و مشغول نصيحت کردن بندگان خداوند  ، با در نظر گرفتن مراتبشان  می شود.

اما انکارکننده ی حق که ويژگی او تکبر در برابر حق و خلق است، نسبت به خود مغرور می شود و به نصيحت کسی اهميت نمی¬دهد.

مؤمن، قلبی سالم از غل و غش و کينه دارد و زبانش صادق، معامله¬اش نيکو، ويژگی-اش حلم و بردباری، وقار و آرامش، صبر و مهربانی و ثبات و وفاداری است و جز برای خداوند متعال برای کسی خوار و ذليل نمی گردد. قلب و رويش از توجه و تذلل و خوار کردن خود برای کسی غير از پروردگارش مصون و حفظ شده است. در انجام کارهای خود هم سعی می کند دست به اسباب مفيد گرفته و از آن کمک بگيرد و هم بر خداوند متعال توکل می کند و به او اعتماد دارد و در تمام امور از او کمک می گيرد.خداوند ﻷ نیز، با قدرت و قوت و توکل و اعتماد و اميد وی به پروردگارش، انجام کارهای خوب را برايش آسان و از انجام کارهای ناپسند او را دور می گرداند.

هرگاه که دنيا و نعمت ها و خوشی های آن به او داده می شود، با شکرگزاری آن را می¬گيرد و در راهی سودمند آن را مصرف می کند، بگونه ای که خيرش دوباره به خود او برمی گردد و هرگاه مصيبت و سختی ها به او می رسد، با صبر و احتساب اجر و پاداشش، با آن برخورد می کند و اميد به گشايش و فرجی از سوی خداوند متعال برای از بين رفتن آن گرفتاری دارد. پس عوض و خير و پاداش و آرامش و طمأنينه ای که بدست آورده بزرگتر است از آنچه که از دست داده يا سختی هايي است که نصيبش شده است.

 پس اين خصلت های زيبا از جمله عقايد راستين و نرم خويي و اخلاق درست و آداب سالم از طريق ايمان بدست می آيد. آيا می توان اين صفت ها را به کسی غير از مؤمن داد؟ و از بزرگترين دلايل بر حق بودن دین (اسلام) این است که به واسطه¬ی عقايد و اخلاقش، صاحبان عقل و خِرَد و افرادی که به دنبال برهان و دليل هستند و کسانيکه با بصيرت و آگاه هستند به سوی آن می روند و کسانی جز افراد پستی که گمـراهی را بر هـدايت و بدبختی را بر خوشبختی ترجيح داده انـد، از آن دوری نمـی-کنند.

آرزومندی و اشتياق ( برای رسيدن به خوشبختی و نعمت¬های وعده داده شده ) ويژگی مؤمنان برگزيده و پيروان صادق و نيکوکار است، کسانی¬که قلب¬هايشان با معرفت و محبت خداوند متعال زنده است و زبانشان به ذکر خداوند ﻷ و ستايش او مأنوس است و اوقاتشان به طاعت و عبادت و خدمت در راه خدا می گذرد و با اين ايمان حقيقی با مردم با مهربانی و نرمی و نصيحت صحيح رفتار می کنند. اين ايمان آنها را از تمام اخلاق پست منع می کند و آنها را تشويق به آراسته شدن به اخلاق نيکو می گرداند.

اما ايمان صحيح نزد رياکاران و افراد متملق و چاپلوس و دارای نفاق کجاست؟ ايمان کسی که به فسق و گناه و سرکشی و بدبختی تشويق و دعوت می کند، کجاست؟ ايمان کسانی که از شناخت خداوند ﻷ و محبت او رويگردانند و از طاعت و عبادت او کناره گيری می کنند، کجاست؟ ايمان کسی که قلبش از تعلق و وابستگی (به غير خدا) و محبت و تعظيم و ترس و اميد نسبت به مخلوقين پُر و از تعلق به پروردگار عالميان خالی شده است، کجاست؟ ايمان طعنه رنندگان و لعنت کنندگان، دروغگويان و سخن چينان کجـاست؟ ايمـان رباخوارها و کسـانی که در معامله فريب کاری می کنند و اهل غل و غش هستند، کجاست؟ ايمان، آرزو کردن و تمنای آن نيست، بلکه ايمان آن است که در قلب جای گيرد و راستی و درستی آن در اعمال فرد معلوم گردد و امتحانی است که با آن دروغگو و راستگو از هم شناخته می شوند.

حقيقت ايمان و صفات مؤمنان

ايمان بزرگترين خصلت و شريف ترين مرتبه و کامل ترين درجه می باشد و هيچ برتری و پاداشی بدون وجود ايمان و رعايت حقوق آن داده نمی شود. به همين دليل است که خداوند متعال در مورد هر يک از بهترين و برگزيده ترين بندگان خود، همچون نوح و ابراهيم و موسی و هـارون و اليـاس و سايـر انبيـاء را مدح کرده و مـی-فرمايد:

  إنَّه مِن عِبادِنا المُؤمنين صافات ۸۱

«او از بندگان مؤمن و با ايمان ما بود.»

بنابراين نتيجه ی ايمانشان بدست آوردن خيرات و زدودن بدی ها و دوری از آنها بود.

خداوند متعال در آيات زير رستگاری و ورود به بهشت را به وجود ايمان ربط داده است:

 أُوْلَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ مؤمنون  مؤمنون ۱۰ و۱۱

«آنانند كه خود وارثانند همانانكه بهشت را به ارث مى‏برند و در آنجا جاودان مى‏مانند»

وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ   بقره ۲۲۳

 «مؤمنان را مژده ده» 

أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ * الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ يونس ۶۲  و۶۳

«آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‏شوند همانان كه ايمان آورده و پرهيزگارى ورزيده‏اند.»

إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ حج ۳۸

«قطعا خداوند از كسانى كه ايمان آورده‏اند دفاع مى‏كند زيرا خدا هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد.» 

وَأَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ انفال ۱۹

 «و خدا است كه با مؤمنان است.»

نصوص ديگری نیز در کتاب  و سنت وجود دارد که بر برتری ايمان و مؤمنان و اينکه تمـام خير و نيکی در ايمـان وجود دارد، دلالت می¬کنند. پس بـر بنده¬ای که می-خواهد خود را نجات دهد و به کمال برسد و رستگار شود، واجب است که تمام توان خود را برای بدست آوردن ايمان انجام دهد، بگونه¬ای که آن را در علم و عمل و شناخت و در تمام اوصـاف و احـوال آن بدست آورد. همـانگونه که پيـامبر < مـی-فرمايد:

« الإيمان بضع و سبعون شعبة، أعلاها قول لاإاله إلّاالله و أدناها إماطة الأذی عن الطريق و الحياء شعبة من الإيمان » رواه مسلم ( ۵۴ و ۴۷ )

« ايمان هفتاد و چند شعبه است که بالاترين آن گفتن لااله الاالله و پايين ترين آن برداشتن چيزی است از راه مردم که سبب اذيت آنها می شود و حيا شعبه¬ای از ايمان است.»

پس ايمان را (در اينجا) سخن هايي از زبان وصف نموده که خداوند متعال و رسولش < آن را دوست دارند و بدنبال آن نيکی و احسان به بندگان خدا را ذکر نموده، احسانی که حتی می¬تواند برداشتن مانعی از سر راه باشد و سپس اعمال قلوب که اصل و اساسش حيا است. هر کس به ويژگی حيا از خداوند ﻷ مزيّن و آراسته باشد، قلبش رنگِ معرفت و محبت و ترس و اميد و اظهار دوستی نسبت به خداوند متعال به خود می گيرد.

حقيقت اين است که ايمان، اسم جـامع و کـاملی برای تمام اجزا و شرايع ديـن می-باشد، حال چه دستورات ظاهری و چه باطنی و نيز شـامل اقـوال زبـانی و قلبـی می شود  به عبارت ساده تر ايمان شامل :  1. عملِ جوارح مثل جهاد ۲٫ قولِ زبان مثل خواندن اذکار و ادعيه ۳٫ قولِ قلب مانند شناخت و معرفت خداوند ﻷ و ۴٫ عملِ قلب مثل حيا می باشد. و هرکس اين موارد را در خود داشته باشد و آنها را بطور احسن انجام دهد جزو کسانی است که کامل ترين ايمان ها را دارد. اما هرکس که از لحاظ علمی، عملی و معرفتی نقصی در ايماننش باشد، اينگونه نخواهد بود.

مردم از نظر ايمان در درجات متفاوتی هستند. کامل ترين آنها کسی است که در علوم ايمانی به درجه ی علم اليقين و حق اليقين و در اعمال خود به درجه ی احسان رسيده است و آنگونه بندگی خداوند ﻷ را به جا  می آورد که حضور خدا و اينکه کسی مراقب اوست را درک می کند.

پيامبر   می فرمايد:

« أکمل المؤمنين إيماناً أحسنهم خلقاً » احمد، ابوداوود، ترمذی و صححه الالبانی

«کامل ترين مؤمنان از نظر ايمان، بهترين آنها از نظر داشتن اخلاق نيکو است.»

پس اگر مؤمن هنگامی که در معرض رفتارهای بد همچون شهوات و نيات بد و انجام امری مخالف ايمان و موافق نفس قرار می گيرد، ايمانش تغيير نکرد، پس او مؤمن واقعی است.

 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ » حجرات ۱۵

«در حقيقت مؤمنان كسانى‏اند كه به خدا و پيامبر او  ايمان آورده‌اند و سپس هرگز شكّ و ترديدي به خود راه نداده‌اند و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده‏اند  آنان (در ايمان خود ) درست و راستگويند. »

بنابراين از نشانه¬های کمال ايمان اين است که با کسی که با تو قطع رابطه کرده، صله رحم کنی و به کسی که تو را از چيزی منع کرده، ببخشی و از کسی که به تو ظلمی رواداشته، درگذری. همچنين دادن محبوب نفس در راه خدا که همان مال است دليلی بر وجود ايمان است. همانگونه که رسول الله < می¬فرمايد: « و الصدقة برهان » يعنی «صدقه برهان و دليل ( بر وجود ايمان) است. »

و همچنين جايگاه صبر نيز در ايمان مانند جايگاه سر در بدن است.

از ديگر علامات ايمان مواردی است که خداوند متعال در اين آيات ذکر می¬نمايد:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ * أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ انفال ۲-۴

«مؤمنان همان كسانى‏اند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مى‏كنند * همانان كه نماز را به پا مى‏دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏ايم انفاق مى‏كنند * آنان مؤمنان حقیقی هستند و داراي درجات عالي، مغفرت الهي، و روزي پاك و فراوان، در پيشگاه خداي خود مي‌باشند .»

در اين آيات مؤمنين اينگونه وصف شده¬اند که وقتی ذکری از خداوند متعال برده می¬شود، قلب¬¬های آنها می¬لرزد و دچار خشوع و خضوع و ذلت در برابر خدا می¬شود و قلبشان در برابر بزرگی خداوند متعال می¬شکند و گناهان را ترک می¬کنند و از عذاب او می¬ترسند و قلب آنها با ذکر او آرام می¬شود:

 الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ  رعد ۲۸

«همان كسانى كه ايمان آورده‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد.»

 وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ  انفال ۲

«چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مى‏كنند.»

همچنين ايمان آنها از لحاظ علمی و بينش و آگاهی و تمايل و رغبت به امور خير و دوری از شر، پيشرفت و ترقی می¬کند. بنابراين ايمان در قلبشان رشد می¬کند و اين ايمان از روی بزرگترين و مستحکم¬ترين دلايل و براهين شکل گرفته است:

 رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ  آل عمران ۱۶

«پروردگارا ما ايمان آورديم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار.»

 رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا  آل عمران ۱۹۳

«پروردگارا ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى‏خواند كه به پروردگار خود ايمان آوريد پس ايمان آورديم.»

وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ جن ۱۳

«و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم. »

برحسب ايمان فرد، در هنگـام تلاوت قـرآن و حکمت ( سنت) اين ايمـان زياد می-شود و اين بزرگترين نتيجه¬ی ايمان است، چرا که اين ايمان ناشی از بزرگترين دلايل و براهين است و با بينش و دانايي همراه بوده و همچون ايمان افراد ضعيف الايمان که ناشی از عادت و تقليد و تابع اتفاقات باشد، نيست. چنين ايمانی، ايمانی است که شبهه¬ها و خيالات مختلف و متفاوت آن را به لرزه وا نمی¬دارد، بلکه با پيشرفت و رشد روزافزون همراه است.

چنين ايمانی با محقق شدن توکل بر خدا همراه است، لذا با ايمان¬ترين مردم کسی است که بيشتر از همه بر خدا توکل می¬کند، خصوصاً توکل عالی و کاملی که باعث اعتماد کامل به خداوند متعال در بدست آوردن محبت و رضايت او و دفع خشم و غضب خداوند ﻷ می¬شود و به همين خاطر است که خداوند متعال توکل را لازمه¬ی ايمان می¬داند:

وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ مائده ۲۳

«و اگر مؤمنيد به خدا توكل كنيد.»

 بنابراين مؤمن حقيقی را در حالی می¬يابی که اجرا کننده¬ی اوامری است که خداوند به آن امر کرده و بر کار خود اطمينان و به پروردگار خود اعتماد دارد و آشفتگی و به هم خوردن کارش او را دچار اضطراب نمی¬کند و اگر به مراد خود آنگونه که می¬خواهد، نرسد ناراحت نمی¬شود. خداوند محققاً قلب چنين فردی را هدايت کرده است و او نيز با ياد پروردگارش آرام، و راضی به رضای اوست و امور خود را به او سپرده است.

وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ تغابن ۱۱

«و هر كس كه به خدا ايمان داشته باشد ، خدا دل او را ( به ثبات و آرامش، و خوشنودي به قضا و قدر الهي مي‌رساند و ) رهنمود مي‌گرداند.»

و او اين سخن باری تعالی را محقق نموده است:

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ حج ۷۰

«آيا ندانسته‏اى كه خداوند آنچه را در آسمان و زمين است مى‏داند اينها (همه) در كتابى (مندرج)است قطعاً اين بر خدا آسان است.»

لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ حديد۲۳

«تا بر آنچه از دست ‏شما رفته اندوهگين نشويد و به (سبب) آنچه به شما داده است، ‏شادمانى نكنيد.»

و به اينکه پروردگارش او را کفايت می¬کند راضی شده و امور خود را تسليم او می-کند:

وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ طلاق ۳

«هر كس بر خداوند توكّل كند ( و كار و بار خود را بدو واگذارد ) خدا او را بسنده است. »

در آيه¬ی الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ  مؤمنان واقعی به اين وصف شده¬اند که نماز را بطور کامل اقامه می¬کنند، يعنی چه از لحاظ ظاهر و چه از لحـاظ باطن آن را برپـا می-دارند و يؤتونَ الزَّکاة  زکات را پرداخت می¬کنند، زکاتی که در آن نيکی نسبت به بندگان خدا وجود دارد. پس فرد با توجه به درجه¬ی ايمانش، نماز و زکات را برپا می¬دارد که هر دوی آنها از نظر پاداش و سود از بزرگترين و مهم¬ترين و عظيم¬ترين عباداتند. همچنين خداوند متعال در آيات زير مؤمنان را اينگونه وصف کرده است:

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ*وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ *وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ* أُوْلَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ   مومنون ۱-۱۰

« به راستى كه مؤمنان رستگارشدند * همانان كه در نمازشان فروتنند * و آنان كه از بيهودگی رويگردانند * و آنان كه زكات مى‏پردازند *  و كسانى كه عورت خود را حفظ مي‌كنند * مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‏اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست * پس هر كه فراتر از اين جويد آنان از حد درگذرندگانند * و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى‏كنند * و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى‏نمايند * ‏ آنان مستحقّان (سعادت) و فراچنگ آورندگان (بهشت) هستند.»

اين صفت¬های بزرگ که در اين آيات آمده است باعث کامل شدن و محقق شدن ايمان می¬شود و اين ميزانی برای درجه¬بندی مردم است. بنابراين مؤمنان رستگاری که اهل فردوسند کسانی هستند که ظاهر و باطن نماز را با مراعات حقوق آن و خشوعی که اصل و لُبِّ آن است، اقامه می¬دارند و زکات می¬دهند و زبان خود را از کلام گناه و ناسزا و کلام بيهوده و باطل حفظ می¬کنند، به همين خاطرست که خداوند ﻷ ابتدا نسبت به سخن لغو و بيهوده که کم¬اهميت¬تر است وسپس موارد ديگر هشدار می¬دهد. بنابراين اين کلام خداوند متعال که آنها از سخن لغو که هيچ فايده¬ای ندارد، رويگردانند، بر اين دلالت می¬کند که آنها سخن حرام را ترک و حفاظت از اندام جنسی¬¬شان را از ارتکاب به گناه حفظ کرده¬اند. حفظ چشم¬ها و نزديک نشدن به اعمال زشت و مقدمات آن تماماً منجر به حفظ اين اندام از ارتکاب به گناه می¬شود. همانگونه که خداوند متعال می-فرمايد:

قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ نور ۳۰

«به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه‏تر است زيرا خداوند به آنچه مى‏كنند، آگاه است.»

و آنها را به پايبند بودن به عهد و پيمان و امانت¬داری وصف کرده است که شامل تمام پيمان¬ها و اماناتی است که بين بندگان با پروردگارشان است. بنابراين آنها بين خود و پروردگارشان پيمان سمع (گوش به فرمان بودن) و اطاعت و التزام بسته¬اند و بنابراين خداوند متعال آنها را با اين عهد و پيمان اينگونه وصف کرده است:

وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا مائده ۷

«و نعمتى را كه خدا بر شما ارزانى داشته و (نيز) پيمانى را كه شما را به (انجام) آن متعهد گردانيده به ياد آوريد آنگاه كه گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم.»

همچنين در مورد عهد و اماناتی که بين خودشان و مردم است پيمان بسته¬اند که امانات را به اهلش برگردانند و بنابراين پيامبر < می¬فرمايد که علامت ايمان اين است که بنده¬ی مؤمن نسبت به خون و جان و مال مردم، امين و مورد اعتماد باشد. رسول الله < می¬فرمايند:

« المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده و المؤمن من أمنه الناس علی دمائهم و أموالهم » أخرجه بهذا الفظ الترمذی ۱۶۵۱ والنسائی ۷/۰/۳ و ۱۰۵ و صححه الالبانی

« مسلمان کسی است که مردم از دست و زبانش در سلامت (و به دور از اذيت)   باشند و مؤمن کسی است که مردم او را نسبت به جان و مالشان امين و مورد اعتماد بدانند. »

همچنين می¬فرمايد:

« لايؤمن من لايأمن جاره بوائقه » بخاری ۱۰/۴۴۳ و مسلم۴۶

«کسی که همسايه¬اش از آزار و اذيتش در امان نباشد، ايمان ندارد. »

و منافق را ضد آن ويژگی توصيف می¬کند.

خداوند متعال مؤمنين را اينگونه توصيف می¬کند که آنها به تمامی حقی که خداوند متعال از طريق رسولانش †  نازل فرموده، ايمان می¬آورند:

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ بقره ۲۸۵

« فرستاده ( خدا ، محمّد ) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است‏، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آورده‏اند (و گفتند:) (ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمى‏گذاريم‏) و گفتند: شنيديم و گردن نهاديم‏، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاريم‏) و فرجام به سوى تو است‏.»

پس مؤمن همچنانکه توصيف شد، کسی است که طالب و خواهان رضايت خداوند متعال است و دنباله¬رو هدايت او در هرجايي است. و به تمام کتا¬ب¬های الهی و پيامبران † ايمان آورده است و خود را ملتزم به اطاعت از خداوند ﻷ و پيامبرش < در تمــام کـارها مـی¬داند و از خداوند متعـال می¬خواهد که او را در مورد کوتاهی¬هايي که کرده ببخشد و هرگاه گناهی از او سر زد، او را مورد عفو قرار داده و از او درگذرد.

از صفات مؤمنين اين است که خداوند ﻷ و رسولش < را در تمام امور خود حاکم می¬کنند:

فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا   نساء ۶۵

«ولى چنين نيست به پروردگارت قسم كه ايمان نمى‏آورند مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كرده‏اى در دلهايشان احساس ناراحتى (و ترديد) نكنند و كاملا سر تسليم فرود آورند.» 

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ  نور ۶۲

«جز اين نيست كه مؤمنان كسانى‏اند كه به خدا و پيامبرش ایمان آورده‏اند و هنگامى كه با او بر سر كارى اجتماع كردند تا از وى كسب اجازه نكنند، نمى‏روند در حقيقت كسانى كه از تو كسب اجازه مى‏كنند آنانند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند پس چون براى برخى از كارهايشان از تو اجازه خواستند به هر كس از آنان كه خواستى اجازه ده و برايشان آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده مهربان است.»

إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ  نور ۵۱

«گفتار مؤمنان وقتى به سوى خدا و پيامبرش خوانده شوند تا ميانشان داورى كند تنها اين است كه مى‏گويند شنيديم و اطاعت كرديم اينانند كه رستگارند.»

فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً  نساء ۵۹

«پس هر گاه در امرى (دينى) اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به (كتاب)خدا و (سنت) پيامبر (او) عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است.»

پس مؤمن دينش را برای خداوند متعال خالص می¬کند و تلاش می¬کند تا از رسول خدا < پيروی کند و در قول و سخن و حکم دادن، نظر کسی را مقدم بر نظر ايشان قرار نمی¬دهد، بلکه هرگاه سنت رسول الله < برای او مشخص شد، هرگز آن را با چيز ديگری عوض نمی¬کند و با توجه به درجه¬ی رسيدن به اين دو اصل، يقين و عرفان و شناختِ او نيز کامل و قوی می¬شود.

همچنين از ويژگی¬های مؤمنان اين است که نسبت به همديگر محبت، دوستی و موالات و رحم و عاطفه دارند. همانگونه که خداوند متعال می¬فرمايد:

وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ  توبه ۷۱

«و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مى‏دارند و از كارهاى ناپسند باز مى‏دارند و نماز را بر پا مى‏كنند و زكات مى‏دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى‏برند آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است.»

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ  مائده ۵۵

«تنها خدا و پیغمبر او و مؤمنانی یار و یاور شمایند که خاشعانه و خاضعانه نماز را به جای می¬آورند و زکات مال به در می¬کنند»

وَالَّذِينَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ  حشر ۱۰

«و (نيز) كسانى كه بعد از آنان (مهاجران و انصار) آمده‏اند (و) مى‏گويند پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى و در دلهايمان نسبت به كسانى كه ايمان آورده‏اند (هيچ گونه)كينه‏اى مگذار پروردگارا براستى كه تو رئوف و مهربانى » 

پيامبر < نيز می¬فرمايد:

« لايؤمن أحدکم حتی يحب لأخيه ما يحب لنفسه » بخاری ۱/۵۶ و ۵۷ و مسلم ۴۵

« ایمان هيچ ¬يک از شما کامل نيست تا اينکه آنچه را برای خود دوست می¬دارد، برای برادرش نيز دوست داشته باشد.»

هر چقدر علاوه بر برادر بودن نسبت¬های ديگری همچون خويشاوندی، همسايگی ويا حق و حقوقی در ميان باشد، اين مفهوم نيز مورد تأکيد بيشتری (از سوی اسلام) قرار می¬گيرد تا در آن احسان و نيکوکاری بيشتری صورت گيرد. همچنانکه رسول الله <  نيز در حديث صحيحی می¬فرمايد:

« من کان يؤمن بالله و اليوم الآخر فليکرم جاره و من کان يؤمن بالله و اليوم الآخر فليکرم ضيفه و من کان يؤمن بالله و اليوم الآخر فليقل خيراً أو ليصمت » بخاری ۱۰/۴۴۵ و مسلم ۴۸

« هرکس به خدا و آخرت ايمان دارد بايد همسايه¬اش را گرامی بدارد، هرکس به خدا و آخرت ايمان دارد بايد مهمانش را گرامی بدارد و هرکس به خدا و آخرت ايمان دارد بايد سخن خيری بزند و يا اينکه ساکت باشد. »

و می¬فرمايد:

« من غشنا فليس منّا » مسلم۱۰۱  

« هرکس با ما در معامله غل و غش کند از ما نيست.»

و می¬فرمايد:

« الدين النصيحة .. لله و لکتابه و لرسوله و لأئمة المسلمين و عامتهم » مسلم ۵۵

« دين نصيحت و خيرخواهی است….. نسبت به خداوند متعال و رسولش و امامان (و حاکمان) مسلمانان و عموم مسلمانان.»

«نصیحت برای خداوند متعال در بندگی و عبودیت اوست. و نصیحت برای کتاب او در یادگیری و فهم و عمل و دعوت به آن می¬باشد. و نصیحت برای رسول او سبحانه تعالی درتلاش برای پیروی از سخنان و افعال و تمامی احوالش < می¬باشد. و نصیحت برای ائمه¬ی مسلمانان و عامه¬ی مردم در  ارشاد و راهنمایی آنها به مصالح دینی و دنیاییشان و یاری¬دادنشان بر انجام کارهای خیر و پروای خداوند را داشتن و در حد توان بازداشتن آنها از تجاوز و ستمکاری می¬باشد، همانگونه که خداوند متعال در آیه¬ی قبلی آنهـا را توصیف نمود که به کارهای نیک امر کرده و از منکر نهی می¬کنند»

از ويژگی¬های پسنديده و مفاخر بزرگ مؤمنان همان است که پيامبر < در حديث صحيح فرموده¬اند:

« ثلاث من کن فيه وجد فيهن حلاوة الإيمان أن يکون الله و رسوله أحب إليه مما سواهما و أن يحب المرء لايحبه إلا الله و أن يکره أن يعود فی الکفر بعد إذ أنقذه الله منه کما يکره أن يقذف فی النار » بخاری ۱/۷۲ و مسلم ۴۳

« سه چيز وجود دارد که اگر در هرکس موجود باشد شيرينی ايمان را می¬چشد: اينکه خداوند متعال و رسولش را از هرکس ديگری بيشتر دوست داشته باشد و اينکه فقط به خاطر خداوند متعال کسی را دوست داشته باشد و به اندازه¬ای که از رفتن به درون آتش کراهت دارد، به همان اندازه از برگشتن به کفر پس از اينکه خداوند او را هدايت و نجات داد، کراهت و تنفر داشته باشد. »

پس رسيدن به ايمان و شيرينی آن، در محبت خداوند متعال و رسولش < می¬باشد و باید این محبت نسبت به هر چه غیر آن است مقدم دانسته شود و ساير محبت¬ها نيز بايد تابع اين (نوع)محبت باشد. بنابراین انسان مؤمن باید آنچه را که خداوند ﻷ دوست می دارد، دوست داشته باشد. و هرگاه این نوع محبت در انسان مؤمن به وجود آمد، (می¬توان گفت) محبت او حول محبت خداوند ﻷ می¬چرخد.

پس خداوند ﻷ و رسولش < و اعمال و اشخاصی را که آنها دوست داشته باشند، دوست می¬دارد و تنفر او از کفر که ضد ايمان است بيشتر از تنفر او نسبت به رفتن در آتش می¬شود. و اين مانند همان حديث پيامبر < است که می¬فرمايد:

« ذاق طعم الإيمان من رضی بالله رباً و بالإسلام ديناً و بمحمد عليه الصلاة و السلام نبياً » مسلم ۳۴

« کسی که به خداوند بعنوان پروردگارش و به اسلام به عنوان دينش و به محمد < به عنوان پيامبرش راضی شد، طعم ايمان را می¬چشد. »

پيامبر < می¬فرمايد:

« يا معشر من آمن بلسانه و لم يدخل الإيمان قلبه لا تغتابوا المسلمين و لاتتبعوا عوراتهم، فإنه من يتبع عورة أخيه يتبع الله عورته و من يتبع الله عورته يفضحه و لو في جوف بيته » احمد و ابوداوود و صححه الالبانی

«ای کسانی که با زبان ايمان آورده¬ايد و ايمان در قلبتان جای نگرفته، غيبت مسلمانان را نکنيد و به دنبال عيوب و نقاط ضعف آنها نباشيد، چرا که هرکس به دنبال عيب برادر خود باشد، خداوند دنبال عيب¬های او خواهد بود و هرکس که خداوند متعال به دنبال عيب¬هايش باشد، رسوایش می¬کند، هر چند که در کنج خانه¬ی خود باشد. »

از علامات ديگر اهل ايمان اين است که خداوند متعال سينه¬های آنها را نسبت به قبول اسلام گشاده می¬کند تا از روی اختيار و با علاقه و فرمان¬برداری به دستورات دين گردن نهد. نفس آنها با اين ايمان اطمينان می¬يابد و کارهای خود را با دلايل محکم و آشکار انجام می¬دهند و در بين مردم رفت و آمد می¬کنند، در حاليکه نورانی هستند.

أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ  زمر ۲۲

«پس آيا كسى كه خدا سينه‏اش را براى (پذيرش) اسلام گشاده و (در نتيجه) برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مى‏باشد (همانند فرد تاريكدل است). »

فَمَن يُرِدِ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ انعام ۱۲۵

«پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد، دلش را برای پذيرش اسلام مى‏گشايد.»

علامت رسيدن به ايمان، راحت و آسان شدن انجام عبادات و لذت بردن از تحمل مشقّات و سختی¬ها به خاطر بدست آوردن رضايت پروردگار زمين و آسمان¬ها و تصديق و قبول کامل جزييات و عمل به مقتضيات آن یقین است.

به همين خاطر است که امام حسن بصری : می¬فرمايد: ايمان آرزو کردن و تمنای آن نيست، بلکه چيزی است که در قلب قرار می¬گيرد و اعمال جوارح آن را تصديق می-کند. بنابراين از آشکارترين علامات ايمان اين است که صاحبان ايمان را به حد يقين و درجه¬ی صدّيقين می¬رساند. همانگونه که خداوند متعال می¬فرمايد:

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ حديد۱۹

«و كسانى كه به خدا و پيامبران وى ايمان آورده‏اند، آنان راستینانند.»

هنگاميکه پيامبر < ارتفاع و بلندی اتاق¬های بهشت را ذکر می¬کرد و مقام عظيم و والای آنها را بيان می¬فرمود، ( ياران) گفتند: يا رسول الله < آيا اين¬ها منازلی است که فقط پيامبران † به آن می¬رسند و کس ديگری به آن نمی¬رسد؟ فرمودند: خير، بلکه قسم به کسی که جانم در دست اوست، کسانی که به خداوند ﻷ ايمان بياورند و رسولانِ او را تصديق کنند به اين منازل می¬رسند. بخاری ۶/۳۲۰ و مسلم ۵۸۳۱

بنابراين اين درجه از صدّيق بودن که خداوند ﻷ بوسيله¬ی آن بندگان خاص خود را می¬ستايد، در واقع تکميل کردن مراتب ايمان در علم و عمل و دعوت به سوی آن است.

همچنين از نشانه¬های محقق شدن ايمان در فرد، انجام اعمال صالحی است که تصديق کننده¬ی آن ايمان است و نيز فرد از فسق و فجور و انواع گناهانی که در آيه¬ی زير آمده است، پاک می¬شود:

الَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ  انعام ۸۲

«كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده‏اند آنان راست ايمنى و ايشان راه‏يافتگانند.»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ  بقره ۲۷۸

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا كنيد؛ و اگر مؤمنيد، آنچه از ربا باقى مانده است را واگذاريد.» 

از موجبات ايمان مصرف کردن اموال و دارايي¬ها در مصارف شرعی و در جای صحيح خود و در راه اقامه¬ی حدودی است که خداوند متعال و رسولش < آن را مشخص نموده¬اند. خداوند متعال می¬فرمايد:

وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ  انفال۴۱

«و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفتيد يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و براى خويشاوندان (او) و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى (حق از باطل) نازل کردیم ایمان دارید.»

 الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ  نور ۲

«به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد در (كار) دين خدا نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد.»

وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ  نور ۳

«بر مؤمنان اين (امر) حرام گرديده است.»

غير از اين آيات در کتاب و سنت دلايل ديگری برای توصيف مؤمنان وجود دارد و بنده به حقيقت ايمان نمی¬رسد، مگر زمانی که به اين صفات متصف و آراسته شود. در کل هرگاه که خداوند ﻷ می¬فرمايد: ای کسانی که ايمان آورده¬ايد، اين کارها را انجام دهيد و از اين کارها پرهيز کنيد در واقع انجام به اين امر و دوری از آن موردی که از آن نهی شده، از جمله ی ايمان است و بايد رعايت شود تا ايمان کامل گردد. پس از اين طريق و موارد ديگر ايمان شناخته می¬شود، همان ايمانی که خداوند ﻷ آن را سعادت نام نهاده و وسيله¬ی نجات و رستگاری و رسيدن به مطلوب می¬داند. بنابراين ما هم از خداوند متعال اين ايمان کامل را که باعث هدايت قلب¬های ما به سمت شناخت و محبت به سوی او در تمام امور می¬شود و باعث ذکر او با زبان و ستايش او و انجام اعمال بدنی در طاعت خداوند ﻷ می¬شود، خواستاريم.

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ  يونس ۹

«كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند پروردگارشان به پاس ايمانشان آنان را هدايت مى‏كند به باغهاى (پر ناز و) نعمت كه از زير (پاى) آنان نهرها روان خواهد بود (در خواهند آمد).»

سبحان ربك رب‌ العزة عما يصفون

و سلام علي المرسلين

و الحمدالله رب‌العالمين

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *