سخنی خطاب به خواهران  در تربیت جهـادی

سخنی خطاب به خواهران  در تربیت جهـادی

مؤلف: ع. محمود فلسطینی
مترجم: صادق . م

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

الحمد لله حمدًا كثيرًا طيبًا مباركًا فيه والصلاة والسلام على رسول الله الأمين خير خلق الله وعلى آله الطيبين الطاهرين وعلى أصحابه جميعًا الغر الميامين ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين .. وبعد:

خواهران مسلمانم:
در این جلسه که با شما هستم، قلبهایی شکسته و اندوه­بار، پاره پاره می­شوند. هر چند زنان از درجات مختلفی در فهم، هوش و یادگیری برخوردارند اما می­خواهم مسائلی را آشکار و صریح برایتان روشن کنم. مسائلی که درگذشته از آن­ها منع شده­اید .. چیزی که دیگران می­خواهند از زنان بسازند، اینست که آنان را از فطرتشان، و اسلام و دینشان خارج گردانند.

مجتمعات و جوامع ما بدون شک در این مرحله و قبل از ظهور استعمار در سرزمین­هایمان، فقط می­توانم و بگویم که: زن مظلوم بوده­اند .. مردان ما در روستاها و شهرها هرگز نتوانستند به ارزش زن پی ببرند. و اینکه عظمت و ارزش این مخلوق بزرگ در این جامعه و سایر جوامع چه قدر است؟

مرد عقب افتاده­ای که از دین خداوند متعال چیزی نفهمیده­است، گمان می­کند زن فقط یک کالا مانند لوازم بی ارزش خانه است، حتی در بعضی از جوامع اسلامی شاید به مرد اجازه داده شود همسرش را بکشد و کسی از خانواده­اش نتواند به این کار اعتراض کند ـ پس او مانند کالای فانی است ـ یا کاملا به مرد اجازه داده شده که او را هلاک کند و کسی از او سوالی نپرسد، به این معنا که دید مسلمانان جاهل نسبت به زن برگشته است به همان نگاهی که در جاهلیت به زن می­شد. برای این مخلوق از نظر انسانی و شخصیتی ارزشی قائل نیستند .. پس اهل کفر می­آیند و این وضعیت پر از بدختی زن را می­بینند و می­فهمند که زن دریچه اطمینان است، یعنی زن کلید خیر و شر برای جوامع است. در نتیجه یکی از ارکان تلاششان، در خانواده­ها و شهرها و جوامعمان فاسد کردن زن و خارج کردن او از نقش اصلی و درستش می­باشد، تا جایی که او را به بازی­ می­گیرند و او را که قبلاً کالایی برای مرد خانه بود به کالایی برای همه مردان تبدیل می­کنند!

با حرف­های شیرین و عبارات دلنشین به سوی سرزمینمان آمده­اند، از زن می­خواهند از قید و بندهایش رها شود و حقوق­اش را ـ آنگونه که آن­ها گمان می­کنند ـ بشناسد.

آنها در حالی که افرادی بدذات هستند و رواشناسی زن و واقعیت روانی آن­ها را در سرزمین­های ما مورد مطالعه قرار داده­اند. می­آیند و می­گویند: «ای زن؛ مورد ظلم واقع شدی و حقوقت پایمال شد.» گفته­های آن­ها همه درست و صحیح است و شکی در آن نیست و بحثی در مورد آن نداریم.

اما آیا درمان این امر، کاری است که آن­ها انجام می­دهند؟

آیا راه علاج واقعیتی است که این روزها می­بینیم؟ آیا راه علاج، برای خارج کردن زن از خانه و خارج کردن او از دیدگاه جاهلیتی که مردم به سمت آن باز می­گردند، اینست که زن تنها کالایی باشد که ظاهرش را به خاطر تبلیغات و جلب مشتری آرایش کند و خود را مانند موجودی درآورد که گوشتش در معرض هر سگ گرسنه­ای قرارگیرد؟! آیا این راه درمان است؟!

ای خواهر گرامی ـ که گرامی بودنت ناشی از اطاعت پروردگار متعال است ـ آیا این راه درمان است که در زمان ما اتفاق افتاده است .. این­که زن خود را برای هر شخصی عریان کند؟! خواهرم؛ آیا راه درمان اینست که بدن زنی که خداوند حرام گردانید و آن را محفوظ کرد، تبدیل به کالایی برای نمایش شود، که به وسیله­ی آن در شبکه­های تلویزیونی و صفحات روزنامه­ها، تجارت کنند!

زن در دین اسلام گوهری بزرگ است و باید محفوظ و مصون باشد و باید جز کسی که خداوند برایش حلال گردانیده است نزدیک او نشوند. این جواهر گرانبها، این مخلوقی که خداوند او را دوست دارد، تبدیل به مال بی­ارزشی شده­است. زیرا مانند کالایی است که به وسیله­ی او مردم را جلب می­کنند و برای بدست آوردن مال، زن استخدام می­کنند. در دنیای مردم، این جواهر گرانبها به چنین چیزی تبدیل شده­است .. در دوران جوانی از او استفاده می­کنند، خوشی زندگی­اش را می­گیرند، خوشی­ زن زیبا تا زمانی که سنش زیاد می­شود پایدار است و زمانی که دچار پیری شود (و حتما روزی دچار پیری می­شود) دور انداخته می­شود .. به کنار جاده زندگی انداخته می­شود، برای او همدم و دوست و مراقبی پیدا نمی­شود و فرزندی که به او لطف و مهربانی کند، نیست. بلکه برای او به دنبال خانه­ای که خانه­ی سالمندان نامیده می­شود، می­گردند و این بیچاره را در این خانه می­اندازند.

کجاست عزت و احترامی که بزرگی و ارزش واقعی زن در آن دیده می­شد؟ پس کجاست این احترام؟ هرگز در مورد آنچه این روزها اتفاق می­افتد فکر نمی­کردیم، هرگز فکر نمی­کردیم که ذهنمان سرگردان در جستجوی شهوت، و شهرت در جستجوی زینت دنیا و لذت­های آن باشد، و در گناه کردن راه بی­باکی در پیش گیریم و در تاریکی و ظلمت دنیا، با زنان بازی شود .. هرگز در مورد این روزها فکر نمی­کردیم.

ای خواهر گرامی ـ که گرامی بودنت ناشی از اطاعت پروردگار است ـ برای کاری که مربوط به زن است همت گماشته­اند، برای کار بزرگی تو را از خانه و سرزمینت خارج کردند. به تو گفتند: چرا خدمتکاری می­کنید؟! مراقبت از فرزندان را خدمت، خواری و حقارت نامیدند، محوطه خانه را محدودیت ­نامیدند و گفتند: تو محدود هستی، چرا اجازه نداری از خانه خارج شوی؟ آیا ارزش مرد از تو بیشتر است؟ آیا مرد می­تواند همه چیز را درست کند؟ آیا او کسی است که حق خارج شدن به سمت دنیا را دارد؟ اینگونه نشان ­دادند که بیرون رفتن برای کسب معاش و خارج شدن برای دنیا، از باب لذت است و حقیقت را برای تو مخفی کردند؛ چرا­که خروج مرد بخاطر فقر است، چیزی جز خستگی نیست.

خداوند متعال در مورد آدم و حواء می­فرماید: «فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى» طه ۱۱۷
«از بهشت بيرونتان نكند كه به رنج و زحمت خواهی افتاد.»

ای خواهران به این آیه­ی عظیم بنگرید. خداوند متعال به آدم و حوا می­گوید که «فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا» یعنی شیطان شما را از بهشت خارج نکند، پس آدم و حوا از بهشت خارج شدند، ولی شقاوت برای چه کسی است؟ خداوند شقاوت را مخصوص چه کسی قرار داده است؟ زن یا مرد؟ پس طبق این آیه خداوند شقاوت را یرای مرد قرار داده­است .. خارج شدن مرد از خانه برای امرار معاش و جمع­ آوری مال و تلاش برای خانه­اش است و در خانواده بهتر است شقاوت برای مرد باشد. ولی ای خواهر گرامی تو را گول زدند، به تو گفتند خارج شدن از خانه نعمت است و مخصوص مردان است، چرا همراه او خارج نمی­شوی، تو می­توانی همانند او کار کنی و همانطور که او تدریس می­کند تو هم تدریس کنی و در شادی­های زندگی ـ طوری که آن­ها گمان می­کنند ـ شریک باشی، پس نتیجه چیست؟

نتیجه این شد که زن جواب دعوت­گر را ­داد و از خانه خارج شد .. بعضی از زنان در انجمنی­ در مصر به اسم انجمن میدان تحریر خارج شدند، تا اینکه در مصر آن میدان را میدان تحریر (آزادی) نامیدند، به این دلیل آنرا میدان تحریر نامیدند که سخن کافران و مشرکان و سخن دشمنان دین، زنان را گمراه کرد و زنان بیرون آمدند و در این میدان جمع شدند و با بی­حیایی حجاب خود را برداشتند. هدی شعراوی همراه خواهرش صفیه زغلول در مقابل زنان حجاب خود را برداشتند، این دو با زور و به دروغ مادر مصری­ها نامیده شدند. این زن در حالی که زنان در میدان جمع شدند، حجاب را از سرش برداشت و فریاد آزادی زن سر داد. به همین خاطر اسم این میدان را میدان تحریر (آزادی) گذاشتند. یعنی میدانی که در آن زن آزاد شد .. از اسلامش، از کرامت و فضیلتش آزاد شد.

زن را برای کار از خانه خارج کردند، به او گفتند حتما باید اول کار یاد بگیری و او را ملبس به لباس خاصی کردند تا او را از بچگی به بی­حجابی عادت ­دهند و به مدارس فرستادند. در ابتدا به ما گفتند مدارس ویژه­ای می­خواهیم، اما به این مدارس ویژه اکتفا نکردند، بلکه بعد از این خواهان اختلاط شدند، تا اینکه به دانشگاه رسید. و بجای اینکه زن به آن چیزی که از فطرتش است اهتمام ورزد ـ از جمله ایجاد خانه­ای اسلامی و حفظ خانه و همسر و ایجاد کرامت و ممانعت از غرور و فریب ـ به چیز دیگری اهتمام می­ورزد و زن به آن چیزی که مخصوص مرد است، فکر می­کند .. چیزی که خداوند آن را شقاء نامیده است، پس در این حالت زن نیز شقی می­شود.

و اکنون .. نمی­توانم بیش از این وضع ملامت باری که در این سرزمین­ها دیده می­شود را توصیف کنم، چه می­بینید در این سرزمین­ها؟

زن از صبح بیدار می­شود، به جای اینکه به وضع فرزند شیرخوارش رسیدگی کند یا به وضع همسرش که می­خواهد برای مشقت به خارج از خانه برود و به جای اینکه به وضع خانه­اش رسیدگی کند، همانند مرد برمی­خیزد و به کارش فکر می­کند، پس برای بدست آوردن مال خارج می­شود، زیرا بر او واجب است چون گمان می­کند که او همانند مرد است. پس زن برای کار خارج می­شود و با مردان مشارکت می­کند. خداوند متعال زن را خلق کرده است و از اخلاق او آگاه است، مرد را نیز خلق کرده است و از صفات او آگاه است و می­داند وضع زن و مرد هرگز درست نمی­شود مگر بعد از اینکه از یکدیگر جدا شوند. 

پیامبر صلی الله علیه وسلم می­فرماید: «ما خلا رجل وامرأة إلا كان الشيطان ثالثهما»
«زن و مرد هرگز خلوت نمی­کنند مگر اینکه سومین آن­ها شیطان باشد.»

ابتدا به تو می­گویند تو دوستش هستی، تو دوست­دخترش هستی .. سپس به تو گفتند که تو در زندگی شریک او هستی و شریک ناچاراً باید قسمتی از هزینه­ها و زحمت­ها را به دوش بکشد. زن بیرون می­رود و در کنار مرد می­نشیند و مردانی که آب دهانش همانند سگ بیرون می­آید و چون زنی یا همسری در خانه این چنین چشمانش را سیراب نمی­کند، شروع به بحث از گوشت حرام می­کنند همانطور که پیامبر صلی الله علیه وسلم وضع آن مردان را در شب اسرا وصف می­کند، هنگامی که به سمت آسمان عروج کرد، مردانی را دید که در جلویشان گوشت حلال و پاکیزه و گوشت فاسد و خراب بود.آن مردان گوشت حلال و پاکیزه را رها کردند و مشغول گوشت فاسد و خراب شدند، پیامبر صلی الله علیه وسلم به جبریل گفت: ای جبریل آن­ها چه کسانی هستند؟ جبریل در جواب گفت: آن­ها زنا کارانی هستند که آنچه که خداوند برای آن­ها حلال کرده است رها کرده­اند و مشغول آنچه که خداوند حرام کرده­است، شده­اند. پس این چنین مرد سیری ناپذیر می­شود و خانه­اش را نابود می­کند و آبروی همسایه و دوستش را می­برد. تا اینکه کار به جایی می­رسد که می­گویند چگونه به جوامع عقب مانده شرقی اجازه داده می­شود که مرد با بیشتر از یک زن ازدواج کند؟ پس تو نیز باید خواهان بیشتر از یک همسر باشی .. چه چیز زشتی می­گویند! جز فساد و گمراهی چیزی نمی­گویند.
«كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا» کهف ۵
«چه سخن (وحشتناك و) بزرگی از دهانهايشان بيرون می­آيد!! آنان جز دروغ و افتراء نمی­گويند.»

بله مرد مانند سگ حریص می­شود، می­تواند هر جایی عمل شنیعش را انجام دهد. خود را برای زن جذاب می­کند و او را دعوت می­کند و او را به چیز بی­ارزشی دلبسته می­کند و به او می­گوید: آزاد شو! براستی رهبران این ایده، سران فساد در سرتاسر جهان هستند .. پس مفاسد اخلاقی را در جوامع منتشر می­کنند، خانواده را نابود می­کنند، بچه با مشکل مواجه می­شود، نه پدری هست که او را سرپرستی کند و نه مادری که از او مراقبت کند و نه خانه­ای که به آن پناه برد ، خانواده­ها نابود می­شوند و جامعه از بیرون فاسد می­گردد .. طوری که انسان در خیابان راه می­رود گویی در جنگل حیوانات قدم می­زند .. زنان برهنه می­شوند و مرد چیزهایی شیرین برای او تدارک می­بیند تا به او بگوید مرا بیشتر و بیشتر بپذیر. هر مرحله که سپری می­شود قسمتی از لباسش برداشته می­شود، از لباس تقوا و بخشی از فضیلتش از بین می­رود، تا اینکه زن صرفاً کالایی می­شود، فقط یک کالا که هیچ ارزشی ندارد.

خواهرم؛ این وضع زن در سرزمین­های ماست و من ناچاراً باید برای شما به صراحت بیان کنم، ناچاراً باید به شما حقیقت را بگویم:

متأسفانه بسیاری از زنان مسلمان و محجب ـ کم یا زیاد ـ تحث تأثیر دعوت به افساد زنان قرار گرفته­اند، دعوتی که به دروغ و افترا دعوت برای آزادی زن نامیده شده­ است، بلکه تحت تأثیر آنچه از تلویزیون بخش می­شود قرار گرفته­اند و از آنچه که در روزنامه­ها می­خوانند و یا از رادیو می­شنود متأثر شده­اند .. تصور می­کند که او حقوقی غیر از آنچه اسلام به او عطا کرده است، دارد و گمان می­کند که هر کاری بخواهد حتما حق دارد انجام دهد و نیازی به سرپرست و محافظ و تکیه­گاه ندارد. حتی کار به جای رسیده است که خانه­های مسلمانان و متدینین به علت نبود رابطه درست و سالم بین زن و مرد، خالی از فساد نیست.

زن گمان می­کند که آزاد است، مخصوصاً در کشورهایی که با قوانین و شرایط خاص، زن را تشویق می­کنند که مستقل شود و زن تمام حقوق مرد را دارا می­شود .. حق دارد که خانه بگیرد، حق دارد که دستمزد بگیرد و هر حقی که برای مرد هست برای او نیز هست حتی شاید بیشتر از مردان، زن را راهنمایی می­کنند که خود و خانه­اش را فاسد کند و به همسرش بگوید: چه فرقی بین من و تو هست؟ تو کسب درآمد می­کنی و من هم کسب درآمد می­کنم، تو حق این را داری که خانه بگیری و دولت نیز به من اجازه گرفتن خانه را داده است. به همین خاطر می­بینید که مانند مردان جرأت پیدا می­کند .. زن را در این حالت زن نمی­نامم بلکه جز مردی یا نیمه مردی را نمی­بینم، همانطور که در مورد مردان هم جز نیمه مردانی نمی­بینم. چون زمانی که بخشی از زنانگی و وجود زن، آنگونه که خداوند او را خلق کرده است، از بین برود، ناچاراً مرد نیز نصف مردانگی­اش را در خانه از دست می­دهد، پس زن نصفش مرد و نصف دیگرش زن می­شود و مرد نیز نصفش زن و نصف دیگرش مرد می­شود و خانه نابود و فاسد می­شود .. مشکلات زیاد می­شود، طلاق زیاد می­شود و فرزندان فاسد فراوانی بوجود می­آیند، تصویر جدیدی در این کشورها بوجود می­آید به خاطر اینکه زن حق و ارزش خود را نمی­داند و نسبت به همسرش خضوع ندارد.

خداوند متعال می­فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» نساء ۳۴
«مردان بر زنان سرپرستند (و در جامعه‌ی كوچك خانواده، حق رهبری دارند و صيانت و رعايت زنان بر عهده ايشان است)»

خانه پایدار نمی­ماند مگر به حکم خداوند، و حکم خداوند متعال این است که سرپرستی ازآن مرد باشد، پس زمانی که نصف این سرپرستی ازآن مرد باشد و نصف دیگر برای زن، در نتیجه چه چیزی پیش می­آید؟ باعث فاسد شدن خانه و نابودی خانواده و فاسد شدن زندگی می­شود.

و اکنون می­گویم، روی سخنم با زنان دین­دار است، هنگامی که در کشورهای غربت و در کشورهای کفری که در آن زندگی می­کنیم زنان دیندار شجاعی را دیدم، اما هنگامی که چیزی از زرق و برق دنیا را می­بینند مانند مردان می­شوند و در زمره مردان قرار می­گیرند. 

خداوند متعال می­فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ» نساء ۳۴
«مردان بر زنان سرپرستند (و در جامعه‌ی كوچك خانواده، حق رهبری دارند و صيانت و رعايت زنان بر عهده ايشان است) بدان خاطر كه خداوند (برای نظام اجتماع ، مردان را بر زنان در برخی از صفات برتريهائی بخشيده است و) بعضی را بر بعضی فضيلت داده است، و نيز بدان خاطر كه (معمولاً مردان رنج می­كشند و پول به دست می­آورند و) از اموال خود (برای خانواده) خرج می­كنند.»

پس هنگامی که زن مسئول خرج خانه شد، تبدیل به مرد می­شود، سرپرست در واقع او می­شود، آیا زن برای این امر مناسب است؟ آیا زن نسبت به آنچه که خداوند او را خلق کرده و آنچه که خداوند فطرت او قرار داده، برای این امر مناسب است؟ برای او مناسب نیست، بخاطر قول رسول صادق صلی الله علیه وسلم، هنگامی که پیامبر چیزی می­فرماید باید همه دهان­ها ساکت و همه عقل­ها گنگ ­شود، بخاطر اینکه پیامبر صلی الله علیه وسلم از خداوند متعال نقل می­کند و خداوند متعال به اسرار بشر عالم و به فطرت مردم آگاه است.

پیامبر صلی الله علیه وسلم می­فرماید: «ما أفلح قومٌ ولوا أمرهم امرأة» 
«قومی که امورشان به دست زن باشد، رستگار نمی­شوند.»

قوم رستگار نمی­شود، حتی خانواده و جوامع رستگار نمی­شوند، بلکه زیان­بار می­شوند.

آیا این یعنی کاهش شأن و منزلت زن، آیا نزد زنانی که فطرتشان تغییر کرده است، چنین معنایی دارد؟ آیا نزد زنان نادان و کم خرد و آنهایی که رسانه­های فاسد عقلشان را بازیچه قرار داده­اند چنین معنایی دارد؟ خواهرم آیا این یعنی اینکه زن ارزشی ندارد؟

از شر این سخنان به خداوند پناه می­برم .. بلکه زن دارای همه ارزش­هاست، مگر این زن نیست که کودکش را در شکمش حمل می­کند؟ مگر زن نیست که خونش در خون فرزندش جاری است؟ آیا زن نیست که به فرزندش شیر می­دهد و به او مهربانی می­کند همانطور که رسول الله صلی الله علیه وسلم زنان قریش را مدح کرد، که آن­ها مهربان­ترین سینه­ را برای بچه دارند، آیا فرزند شیرخواره احتیاج به شیر مادرش ندارد؟ چه کسی می­تواند این مسئولیت را انجام دهد؟ آیا هزاران مرد می­توانند جای زن را در این مورد بگیرند؟ خداوند متعال سرشت زن را چنان قرار داد که در خانه بنشیند و به فرزندانش رسیدگی کند و مراقب همسرش باشد، هنگامی که همسرش از کار برمی­گردد، وقتی از آن سختی و مشقتی که خداوند آن را شقاء می­نامد، بر می­گردد، احتیاج به لبانی خندان و دستی مهربان و سخنی زیبا دارد، تا خستگی از تن او درآید. ولی زمانی که زن از کار برگردد به همان چیزی که مرد احتیاج دارد، نیاز دارد .. پس چه کسی این کار را انجام می­دهد؟

خواهرم؛ مرد خیلی زود خود را محتاج به زن دیگری می­بیند ـ من در این مورد تأکید می­کنم ـ ابتدا کمتر در خانه می­نشیند، کم­کم سر از خانه­های فساد و مجالس فحشا در می­آورد و با زن دیگری که به او توجه کند و نسبت به او مهربان باشد، انس می­گیرد. خواهرم بعد از این چه اتفاقی می­افتد؟ همان اتفاقی می­افتد که باعث نابودی خانه می­شود .. چون زن غریبه صادقانه به او مهر نمی­ورزد، بلکه بخاطر این است که از مالش، شهوتش و از مردانگیش چیزی بگیرد. بعد از این شروع به تملق­گویی می­کند، در مسیری افتاده است که از او سوال نمی­کنی. اینجاست که زن دچار اضطراب می­شود و با گریه و زاری به سر و صورت خود می­کوبد، در نتیجه خانه نابود می­شود.

خواهرم؛ در چنین جوامعی اگر می­خواهی سرنوشت زن را بدانی و اگر خواستی از سرنوشت زنان خواننده و زنان جوانی که خود را آرایش می­کنند و چشمان را می­ربایند، همانهایی که دوست دارید از آن­ها پیروی کنید، آگاه شوید، باید سرنوشت غذای خوب و لذیذ را فهم کنی و بدانی که چه می­شود و کجا می­روند؟ بدون شک به زباله­دان .. پس بدان چنین زنانی، سرنوشتی همانند غذای لذیذ را دارند ..  به خانه سالمندان یک کشور کافر برو، در آنجا زن مُسنی از کفار را می­بینی، زنی مسن و با تجربه، که همه جای دنیا را گشته است و همه لذت­های آن را دیده است، همه جنبه­های زندگی را تجربه کرده است، پیش او برو و از تجربیاتش بپرس، به او بگو: ای پیرزن چه نصیحتی به من می­کنی؟ تو از هر چیز، چیزی به دست آوردی و برای شهوتت چیزی را رها نکردی مگر اینکه آن لذت را بدست آوردی، پس نتیجه چه شد؟ بیشترین تجربه را در اختیار من قرار ده.

سپس به خانه پیرزنی در کشور خودمان برو، در سرزمین ما هنگامی که زنان مسن می­شوند به آن­ها «ست» می­گویند و بچه­ها به مادر بزرگشان می­گویند «ستی» منظورشان از این کلمه «سیدتی» است. او را مورد احترام و تقدیر قرار می­دهند، در سرزمین ما زن در جوانی زحمت می­کشد و در پیری استراحت می­کند. زنان آنجا هنگامی که بیشترین نیاز را به کسی که از آن­ها مراقبت کند دارند، دست مهربانی را پیدا نمی­کنند.

این وضعیت زن است .. به این دلیل مردان، زنان را به عنوان کالایی گوشتی و جوان جهت جلب توجه سگها (انسانهای سگ صفت) به کار می­گیرند و پس از اینکه از او بهره لازم را بردند، ـ همانطور که گفتم ـ بدون مراعات کردن احساس یا توجه به ارزش او، او را دور می­اندازند. زیرا او خود، خودش را بی ارزش کرده است.

من باز می­گردم و می­گویم که بسیاری از زنان متدینی که دیده­ام یا در مورد آنها شنیده­ام، مانند مردان شده­اند، و کم یا زیاد بخشی از خصوصیات زنانگی خود را از دست داده­اند. بخاطر اینکه آن­ها می­خواهند بین دین و عقاید و تصورات جاهلیت معاصر، راهی پیدا کنند. بله این چیزی است که اتفاق می­افتد. بسیاری از زنان می­خواهند بخش کمی از دین و بخش کمی از جاهلیت را بگیرند و به دروغ و افترا آن را اصالت و نوگرایی بنامند.

به زن می­گویند: می­توانی آنگونه که مردان لباس می­پوشند، لباس بپوشی، مرد شلوار می­پوشد، تو نیز می­توانی شلوار بپوشی، چگونه این اجازه داده می­شود؟ می­گویند: نجابت و نوگرایی است! شما با مد و زندگی معاصر موافق هستید و همراه این شما پوشیده و محجب نیز هستید .. چطور این ممکن است؟

هنگامی که قول صحیح در نزد عملا این است که نماز مرد با شلواری که اعضای بدن را مجسم کند در نمازش کراهت است، یا لااقل گفته­شده کراهتش تحریمی است، چرا؟ برای اینکه پوشیدن آن لباس باعث تجسم کردن عورتش است، بلکه در این هنگام او دریچه­ای است که شیطان به او نگاه می­کند .. من نمی­گویم این سخن من است، من بنده خداوند و پیام رسان رسول خدا صلی الله علیه وسلم هستم و رسول خدا صلی الله علیه وسلم می­فرماید: 

«إذا خرجت المرأة من بيتها استشرفها الشيطان»
«هنگامی که زن از خانه­اش خارج می­شود، شیطان به استقبال او می­رود.»

بله هنگامی که راه می­رود شیطان بر بالای سرش پرچمی برمی­افرازد، و به استقبال او می­رود و مرد را به نگاه کردن به او دعوت می­کند.

خداوند متعال می­فرماید: «وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ» نور ۳۱
«و پاهای خود را (به هنگام راه رفتن به زمين) نزنند تا زينتی كه پنهانش می­دارند (جلب توجّه كند و صدای خلخال پاهايشان به گوش مردم برسد و) دانسته شود.»

یعنی اینکه برای زن جایز نیست که نحوه راه رفتنش را بیاراید تا مردها به او نگاه کنند. زن در جاهلیت طلا یا زیورالات به پایش می­بست و هنگامی که از کنار مردان می­گذشت با پشت پا به زمین می­زد تا مردان به او نگاه کنند. خداوند امثال این کارها را نهی کرده تا مردان تحریک نشوند و به زنان نگاه نکنند. بخاطر اینکه شیطان زنان را همراهی می­کند .. پس در مورد زنان امروزی چه بگوییم؟ در مورد آن زنی که زن دین­دار را مسخره می­کند و به او می­گوید: برای تو اشکالی ندارد بخشی از نوگرایی و بخشی از اسلام را عملی کنی، می­گویند اینجا لباس­های مدرن وجود دارد! لباس مدرن چیست؟ این چادر مدرن چیست؟ لباسی ننگ آور و مزین شده است و برای زن جایز نیست. 

پیامبر صلی الله علیه وسلم می­فرماید: «أيما امرأة مست طيبًا بعد العشاء فلا تقربن مسجدنا»
«هرگاه زنی بعد از نماز عشاء خود را معطر کرد، به مسجد ما نزدیک نشود.»

جایز نیست در حالی که خود را معطر کرده است از خانه خارج شده و برای ادای نماز به مسجد برود، بخاطر اینکه بوی خوش، عاملی برای نگاه کردن مردان به او می­شود، این دین ماست. چرا؟ به خاطر اینکه تو جواهر هستی و جواهر باید مصون باشد، زیرا مورد تعرض قرار می­گیرد، همانطور که أبو الأسود الدؤلی می­گوید: گرگ­ها به کسی حمله می­کنند که سگی ندارند از او مراقبت کند. زمانی که زن خارج می­شود و مراقبی همراهش نیست، و آرایش کرده و عطر زده تا مردان به او نگاه کنند، پس سگ­ها به او حمله می­کنند و به او می­نگرند. او نیز به خاطر سادگی­ و جهلش فکر می­کند زیبا است و نگاه مردان را به خود جلب می­کند.

متأسفانه بعضی از مشایخ نیز در منتشر کردن این افکار حریص هستند، به خاطر اینکه آن­ها در برابر شیطان نوگرایی که با آن­ زندگی می­کنند، شکست خورده­اند. در نتیجه به جای اینکه نسبت به وضع زنان حریص باشند، برای آن­ها فتوی می­دهند: برای تو جایز است هر طور دوست داری خود را معطر کنی و خارج شوی. چرا هر طور دلش می­خواهد؟ یعنی خوشحال ­شود که مردم به خاطر زیباییش به او نگاه می­کنند، می­گوید (هرگونه دوست داری با بوی خوش خارج شو) نمی­دانم معنی این کلمه در نزد زن چیست، ولی بیشتر از یک حالت را درک نمی­کنم: زن از اینکه معطر از خانه خارج شود تا مردم چشم چران به او نگاه کنند، خوشحال می­شود مانند سگ­هایی که به دور گوشت می­گردند. به زن گفتند که لباس این زمانه و شلوار بپوش، در حالی که شلوار عورت زن را مجسم می­کند و محرک است. خداوند متعال از هرکاری که باعث نزدیکی به فتنه شود یا بهانه­ای برای نزدیکی به گناه شود، نهی فرموده است.

ای زن مسلمان .. در این میان، اسلام بر حق است
در این سیل گسترده از زنا و فساد، در این طوفان که همه جا را در برگرفته است و هرچه خیر در زنان و دختران ما بود، از بین برده است همواره چه در گذشته و چه در حال الگوهای شایسته­ای برای زنان بوده است، الگوهایی زنانه از میان مادران و خواهرانمان، الگوهای زنان بزرگ، زنان مؤمنی که راضی شدند فرزندان­شان را برای شهادت تربیت کنند و آنها را با فضیلت و برای جهاد براساس دین خداوند تربیت کنند.

از زنی برایتان صحبت می­کنم که سنش به بیست سال نرسیده­ بود، و همسرش اقدام به عملیات استشهادی کرد. ای خواهران، این داستان را بشنوید و از آن عبرت بگیرید ..

زنی که سنش به بیست سال نرسیده بود، همسرش اقدام به عملیات استشهادی جسورانه و شجاعانه کرد و یک اتوبوس را در وسط قدس در یک محله یهودی منفجر کرد و هیچ کس او را شناسایی نکرد، سپس خبر به زن رسید که همسرت کسی بود که این عملیات را انجام داد. یک سرباز یهودی پیش او آمد و به او گفت: بیا و ببین آیا این همسر توست یا نه. زن پیش او رفت، در حالی که جسد شوهرش با یک تکه پارچه پوشانیده شده بود و بدنش مملوء از خون بود. زن مؤمن که بر سر سفره قرآن و احکام اسلام تربیت شده بود، آمد. در حالی که جسد همسرش بود و از او فرزندی داشت که هنوز یک سالش نشده­بود. پارچه را از روی همسرش برداشت و به او نگاه کرد و به سرباز گفت: بله همسر من است. گریه نکرد، بلکه دستش را به طرف سینه همسرش برد و جیب پیراهنش را باز کرد و قرآنی از آن بیرون آورد. قرآن را به سینه خودش چسپاند و در حالی که بیرون می­رفت، گفت: شهادت بر تو گوارا باد .. زن شهادت را به همسرش تبریک می­گفت.

رویدادی دیگر ..
شاید در مورد ربودن هواپیمای فرانسوی که توسط جوانان در عمر الورود در خاک الجزایر صورت گرفت، چیزی شنیده باشید. آنجا جوانانی وجود دارد که با خون و غیرت­شان، صفحات افتخارآمیزی را برای دین خداوند متعال ثبت کرده­اند.

چهار جوان در عمر الزهور و الورود وارد هواپیما شدند و آن را ربودند. پس حکومت خواست جوانان را تحت فشار قرار بدهد. پس مادر یکی ­از آن­ها را آورد و زن را در وضعیتی قرار دادند که به فرزندش بگوید: ای پسرم خودت را تسلیم کن .. در حالی که به گفتن این کلمات مجبور شده بود.
جواب جوان مؤمن چه بود؟
به مادرش گفت: ای مادر انشاء­الله در بهشت می­بینمت.
بله، این جوابش بود، پس مادرش گریه کرد و به او گفت ای مادر انشاءالله دیدارمان در بهشت است.

الله اکبر .. الله اکبر .. الله اکبر .. بله، براستی این بهشت است. (که جوانان ما را به انجام این کارها تحریک می­کند.) [1]
براستی این جوانان و زنان در امتی که تاریخ پدرانمان و گذشتگانمان شکوهی باستانی دارد، زندگی می­کنند.
بله، آن­ها مجد و عظمت خنساء را دوباره زنده کرده­اند. بعید می­دانم زنی در این دنیا مسلمان باشد و حدیت خنساء را نشنیده باشد. خنساء همراه چهار فرزندش برای جنگ قادسیه خارج شد و به آن­ها گفت: ای پسرانم خبر شهادتتان را برایم بیاورند نه خبر ترس­ و سرکشی­ و فرارتان، برحذر باشید از اینکه در هنگام جنگ فرار کنید.

در یک شب، مادر عرب چهار فرزندش را کفن کرد. فرزندانش چهار تا بودند! و به آن­ها گفت: من امیدوارم که روز قیامت، مرا به مادر شهدا الاربعه صدا بزنند.

بر او گوارا باد .. مادر شهدا الاربعه

خواهرم؛ ای زن مسلمان .. تو ظاهر دنیا و هر آنچه در آن است را می­بینی، زیبایی و سعادت واقعی کجاست؟

سعادت در ملاقات خداوند است .. سعادت در داخل شدن به بهشت است.

«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» تحریم ۱۱
«و خدا برای مؤمنان، زن فرعون را مثل زده است.»

خداوند برای تمام مؤمنان اعم از زن و مرد، «زن فرعون» را مثال می­زند. این زن ملکه بود، حکم رانی می­کرد و هر آنچه که دوست داشت انجام می­داد، اما هنگامی که دعوت توحید را شنید آن را استجابت کرد، و آن را محکم گرفت.
«خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ» بقره ۶۳
«محكم برگيريد آنچه را به شما داده‌ايم.»

آنچه را که خداوند به او داده بود محکم گرفت و پادشاهی فرعون را ترک کرد، پس فرعون او را گرفت و به قتل رسانید. در آن هنگام دعای این زن چه بود؟ همانطور که خداوند متعال می­فرماید:

«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ» تحریم ۱۱
«و خدا برای مؤمنان، زن فرعون را مثل زده است. وقتی گفت: پروردگارا! برای من در بهشت، نزد خودت خانه‌ای بنا كن.»

علماء می­گویند، این زن صالح بسیار هوشیار بود. چون همجواری را قبل از مکان در خواست کرد. یعنی ابتدا گفت نزد خودت، بعد از خدا درخواست خانه کرد. کاش زنان این را می­فهمیدند.

در روز قیامت چه کسی همراه مؤمنان است؟ 

خداوند متعال همانطور که می­فرماید:‏ «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ‏» قمر ۵۵
«در مجلس راستينی (كه ياوه‌سرائی و بزهكاری در آن جائی ندارد .. در) پيشگاه پادشاه بزرگ و توانائی (كه آفريدگار و خداوندگار همه‌ی كائنات است.)»

ای خواهر .. در این روزگار خود را به چه چیزی مشغول می­کنی؟
از وضعیتی که زنان اسپانیا در آن هستند برایتان صحبت می­کنم .. زنی بود که در اوقات فراغت مشغول کتابت قرآن بود. بله او زنی صالح بود که مشغول به ذکر خدا و قرائت قرآن بود، نه سخن دروغ و غیبت و سخن چینی و بازدید. ـ آنچه که بازدید می­نامند ولی در واقع هدر دادن وقت است ـ نه، او مشغول یاد خداوند بود، شنیدن دین خداوند و شنیدن قرآن و آموزش آن به فرزندان.

اگر زن شجاع باشد، به فرزندانش شجاعت می­آموزد و اگر بخیل باشد به اولادش بخل می­آموزد و اگر کریم باشد به آن­ها کرم می­آموزد. جو اصلی زن است، اگر صالح باشد، هرکس زیر پر و بالش زندگی کند سالم است و اگر آلوده باشد هرکس در آن محیط زندگی کند، مریض و بیمار است. زن می­تواند، عامل ایجاد همه­ی جرم و جنایت­های دنیا باشد و می­تواند عامل بزرگترین فضائل و بهترین کرامت­ها باشد.

زن کلید هر چیزی است .. بله، زن می­توان همسرش را بدبخت کند، به طوری­که در هر مسیری افتد بدبخت شود و هر جا زندگی کند نابود باشد. از طرفی زن می­تواند همسرش را خوشبخت کند، در نتیجه همسرش در هر کاری موفق می­شود. زن می­تواند به همسرش بگوید: در راه خدا انفاق کن، در راه خدا انفاق می­کند و زن می­تواند به همسرش بگوید: دست نگه­دار و بخیل باش در نتیجه بخل می­ورزد.

زن می­تواند باعث شود که مرد به مردم و خانواده­اش عشق بورزد و پدر و مادرش را مورد احترام قرار دهد. همین زن می­توان باعث شود مرد نسبت به مادر و پدرش، دوستان و برادرانش ـ کسانی که با آن­ها بر اطاعت از پروردگار جمع شده­اند ـ کینه ورزد و از آنها متنفر باشد.
زن نیمه­ی مکمل­کننده­ی مرد است، همانطور که پیامبر صلی الله علیه وسلم می­فرماید: 

«النساء شقائق الرجال» یعنی: «زن نیمه دو قلوی مردان هستند.»

پس زن غافل و جاهل جز حماقت و جهل و حقارت چیزی به بار نمی­آورد و زن باهوش، پاک و مؤمن کسی است که ایمان و پاکی و عفت و مردانگی و شجاعت را به ارمغان می­آورد.

زن صالح و شجاع مانند هند است، آیا در مورد هند شنیده­اید؟ هند دختر عتبه بود، کسی که پسرش معاویه را برای کسب علم تربیت کرد. روزی همراهش در خیابان­های مکه راه می­رفت، مردی که بزرگی را در صورت معاویه می­دید، به هند گفت: فرزندت عرب را رهبری می­کند. هند در جواب گفت: خداوند او را از من بگیرد اگر تمام دنیا را رهبری نکند. 

این زن کسی است که به فرزندش بلندهمتی و کمک به مردم و خوبی و مردانگی آموخت.

از طرفی زن می­تواند به فرزندش ترس و بخل و رذالت بیاموزد. به خداوند سوگند شما مسئول کارهایی هستید که فرزندانتان انجام می­دهند. فرزندی که مادر جاهلش را می­بیند که از خانه مراقبت نمی­کند و به خانواده احترام نمی­گذارد و نسبت به همسرش ارزش قائل نیست و او را به انجام اعمال خیر و احترام به مردم و انفاق در راه خدا تشویق نمی­کند، در چنین خانه­ای چگونه فرزندی بزرگ می­شود؟ بدون شک او فردی بیمار، بخیل، جاهل و نادان و با رذائل اخلاقی خواهدشد.

خواهرانم؛ امیدوارم پیام­ من به شما رسیده باشد. پیام من به زنان این است که آسیاب اسلام در حال گردش است و جنگ اسلام و ایمان بر ضد کفر برپاست.
ناچاراً باید فرزندان­مان را برای شهادت و مردانگی و جهاد تربیت کنیم.

بله، جنگ اسلام برپاست .. مردان از کجا بیایند؟ از نزد شما، از خانه­های شما، از زیر دستان شما.
بله .. حالا شما مربی و سازنده مردان آینده هستید.

و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *