مولوی عبدالحمید زاهدان مشروعیت ساز سکولاریسم یا ابزار مدیریت جریان مخالف نظام ایران در بلوچستان (۳)

مولوی عبدالحمید زاهدان مشروعیت ساز سکولاریسم یا ابزار مدیریت جریان مخالف نظام ایران در بلوچستان (۳)

به قلم: براهندک بلوچ

مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه حنفی های مسجد مکی زاهدان از یکطرف مردم را انقلابی و طرفدار نظام و غیره معرفی می کند و تمام تلاش او این است که نظام، بلوچهای حنفی بیشتری را در ارگانهای نظامی و حکومتی خودش پذیرش کند به همین دلیل تمام بسیجی های روستاها و شهرهای حنفی نشین بلوچستان از طرفداران ایشان هستند، در کنار این، باز می بینیم که از چند سال قبل تا کنون می خواهد نوعی یاس و ناامیدی را القاء کند که مثلاً مردم با نظام نیستند و به نحوی مردم را از نظام جدا کند که متاسفانه تا حدودی در مورد طرفدارانش موفق هم بوده؛ به عنوان مثال چند سال پیش می گوید: “همۀ ما به‌خوبی می‌دانیم که امروز آن انگیزه‌های سابق و چهل سال گذشته در مردم وجود ندارد.”!!

امسال و در خطبه‌های نماز جمعه ۱۳ آبان ۱۴۰۱ علاوه بر انکه خواستار برگزاری «رفراندوم بین نظام اسلامی حاکم بر ایران با نظام کفری سکولاریستی» آنهم با «حضور ناظران سکولار بین‌المللی» برای «تغییر سیاست‌ها» بر اساس «خواسته‌های اغتشاشگران» می شود با تحریف تاریخی ناشیانه ای درخصوص ریشه‌های انقلاب اسلامی ۵۷ می گوید: “آن زمان که ملت ایران انقلاب کرد و روحانیت پیشاپیش بود، ملت دلیل انقلاب خود را نبود آزادی می‌دانست. آزادی برای بشر از هر چیزی مهم‌تر است. بشر اگر همه‌چیز داشته باشد و آزادی نداشته باشد، هیچ‌چیز به کامش نمی‌نشیند.”

آقای اسماعیل زهی محترم هم ما و هم شما می دانیم که در زمان حکومت سکولار پهلوی  «آزادی» انواع فحشاء و مفاسد اخلاقی و رفتاری وجود داشت و ایران را تبدیل کرده بودند به مرکز فساد خاورمیانه، اما مسلمین انقلابی که انقلابی اسلامی را راه انداخته بودند خواستار از بین رفتن این «آزادی»  های ضد اسلامی بودند و «آزادی»  را می خواستند که شریعت تعریف شده باشد.  

به نظر شما اینهمه سحر و بازی با کلمه ی «آزادی» به چه معناست؟

حالا شما بفرمائید که این اغتشاشگران هرزه و سکولار دنبال چه نوع «آزادی»  هستند؟ اگر تجزیه و تحلیل هم نمی کنی و مطالب و بیانیه های آنها را نیز نمی خوانی فقط کافی است که عکسهای آنها را ببینی تا بدانی که این زنان و دختران هرزه ای که به همراه جوانان هرزه تر و وحشی تر از خودشان به خیابانها ریخته اند چه نوع «آزادی»  را می خواهند؟ آیا «آزادی»  بر اساس شریعت الله و یکی از مذاهب اسلامی را می خواهند یا «آزادی» بر اساس بی بندوباری جنسی و اخلاقی که حکومت سکولار پهلوی رایج کرده بود و هم اکنون در کشورهای سکولار نیز وجود دارد؟

پس «آزادی» مورد نظر مردم مسلمان ایران در انقلاب اسلامی ۵۷ با «آزادی» مورد نظر این اغتشاشگران کاملا متفاوت و متمایز است و دو چیز کاملاً  مختلف و متضاد هستند؛ مردم ایران بر علیه نوعی از آزادی پست و بی ارزشی قیام کردند که هم اکنون اغتشاشگران برای بازگرداندن آن به خیابانها ریخته اند و چند «وحشی ضعیف» هم در قالب لیدر و قاتل در میان این اغشاشگران پست ترین جنایات را نسبت به مسلمین شریعت گرا و انقلابیون و حافظان امنیت مردم انجام می دهند.

حالا آقای اسماعیل زهی شما بفرمائید این نوع هرزه گری و آزادی سکولاریستی که این هرزه های اغشتاشگر با شعار «آزادی» می خواهند چه جایگاهی در مذهب حنفی دارد؟ به دنبال پاسخ شرعی به این سوال بفرمائید: شمائی که خواهان چنین «آزادی» در جامعه هستی آیا حاضری چنین «آزادی» را که اغتشاشگران می خواهند به زنان و دختران و عروس خودت بدهی؟

آقای اسماعیل زهی خودت هم می دانی واضح داری با کلمه «آزادی» مغالطه می کنی و جهت راضی نگه داشتن مخاطبین  رسانه ای خودت بر خلاف مذهبت و تمام مذاهب اسلامی سخنپرانی می کنی.شما قدم در مسیری می گذارید که اسلاف تو ۸۰ سال پیش در پاکستان آنرا به عنوان یک تجربه ی تلخ برای ملت ما و سایر مسلمین پاکستان طی کرده اند اما بدانید که قطعاً همچون خطیبانی که در پاکستان ملت حنفی را به سکولاریستها فروختند و بلوچها و سایرین را در راستای اهداف سکولاریستها و انگلیس خرج کردند نخواهید توانست با تکرار تاریخ، بلوچهای ایران را نیز در راستای اهداف احزاب سکولار و آمریکا خرج کنید چون شریعت گرایان و بیداری اسلامی و اهل دعوت و جهاد چنین اجازه ای را به شما و امثال شما نخواهند داد.

پس بدان که این هیجانات مدیریت شده و مستانه ی اغتشاگران سکولار و توده های دنباله رو می گذرد اما شما و چند خطیب رسانه ای می مانید با کارنامه ای از سخنان متفاوت و متناقض که قطعاً مورد پذیرش بیداری اسلامی و اهل دعوت و جهاد نخواهد بود.

صدور حکم قتل مرتدین و مجریان جنگ تبلیغی پس از فتح مکه

صدور حکم قتل مرتدین و مجریان جنگ تبلیغی پس از فتح مکه

ارائه دهنده : عبدالله جوانرویی و کارزان شکاک ( از درسهای استاد هورامی ) 

رسول خدا صلی الله علیه وسلم در بدو ورود به مکه یارانش را دستور داد که با کسی نجنگند، مگر کسی که با آنان جنگ را آغاز کند، با این وجود حکم قتل تعدادی از سکولاریستها و مرتدین را با اسم و عناوین مشخص صادر کرد ، هرچند زیر پرده ی کعبه پیدا شوند:

۱- عبدالله بن سعد؛ زیرا وی قبلاً مسلمان شده بود و از جمله کاتبان وحی بود و از دین مرتد و به جبهه ی سکولاریستهای قریش پیوست. او به عثمان بن عفان پناه برد ، چون برادر شیری وی بود. عثمان هم تا زمانی که مردم آرام شدند و وضعیت مکه سامان یافت او را نزد خود مخفی نگه داشت، سپس پیش رسول خدا صلی الله علیه وسلم رفت تا برای وی امان بگیرد. رسول خدا صلی الله علیه وسلم مدتی ساکت شد. سپس درخواست عثمان را پاسخ داد و پس از اینکه عثمان برخاست به یاران دور و بر خود فرمود : «بدان خاطر ساکت شدم تا یکی از شما برخیزد و گردن وی را بزند.» یکی از یاران انصاری گفت :« چرا به من اشاره نفرمودی؟» فرمود : «پیامبران با شاره مردم را نمی کشند».

۲- عبدالله بن خطل از خاندان تیم، او قبلاً مسلمان شده بود و رسول خدا صلی الله علیه وسلم وی را فرستاد تا صدقات را جمع آوری کند و مردی از انصار را به عنوان همکار به همراه وی فرستاد. گوسفندی را برای وی سر ببرد و برای وی غذایی آماده کند و سپس خوابید . زمانی که از خواب بیدار شد دید که همکار وی این کار را انجام نداده است و به وی حمله کرد و او را کشت، سپس مشرک شد و دو کنیز داشت که در هجو رسول خدا آواز می خواندند و رسول خدا دستور داد آن دو کنیز هم به همراه وی کشته شوند. سعید بن حریث و ابوبرزه اسلمی به همراه هم وی راکشتند. یکی از کنیزها نیز کشته شد و دیگری فرار کرد تا بعدها امان دریافت کرد.

۳- حویرث بن نقیذ که رسول خدا صلی الله علیه وسلم را در مکه آزار می داد. ابن هشام می گوید : عباس بن عبدالمطلب می خواست فاطمه و ام کلثوم دختران رسول خدا را از مکه به مدینه انتقال دهند. حویرث به دختران رسول خدا صلی الله علیه وسلم رسید و آنقدر آنان را هل داد که به زمین افتادند. این مرد توسط علی بن ابوطالب کشته شد.

۴- مقیس بن حبابه. وی قاتل یکی از انصار بود که برادر وی را از روی خطا کشته بود و پس از قتل مرد انصاری به میان سکولاریستهای  قریش و کیش شرک برگشت. مردی از اقوام وی به نام نمیله بن عبدالله او را کشت.

۵- سارا کنیز یکی از خاندان عبدالمطلب که در مکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم را آزار می داد، اما عده ای برای وی امان دریافت کردند.

۶- عکرمه بن ابوجهل که به یمن فرار کرد. ام حکیم دختر حریث بن هشام همسر عکرمه مسلمان شد و از رسول خدا صلی الله علیه وسلم برای عکرمه درخواست امان کرد و رسول خدا به وی امان داد، سپس به دنبال وی راهی یمن شد و را به حضور رسول خدا صلی الله علیه وسلم برگرداند و مسلمان شد.

مولوی عبدالحمید زاهدان مشروعیت ساز سکولاریسم یا ابزار مدیریت جریان مخالف نظام ایران در بلوچستان(۲)

مولوی عبدالحمید زاهدان مشروعیت ساز سکولاریسم یا ابزار مدیریت جریان مخالف نظام ایران در بلوچستان(۲)

به قلم: براهندک بلوچ

نکته ی بسیار ریز و مهمی که در ابتدای ادامه ی این بحث لازم است به آن اشاره کنم این است که شما در سخنان مولوی عبدالحمید و گرگیچ و نقشبندی و امثالهم در میان احناف منطقه ما، نوعی مبهم و کلی گوئی و تضاد و حتی تناقض می بینید، یعنی حتی واضح می بینید که یکی به میخ و یکی به نعل زدن که بیشتر به جنگ زرگری شبیه است تا سخنان اهل فقه شرعی نزد این طیف از مولوی ها تبدیل به فرهنگ شده است؛ از یک سو سخنانی می گویند که سکولاریستها(مشرکین/ احزاب) و سکولار زده ها(دارودسته ی منافقین) را راضی می کند و در عین حال سخنانی مخالف همین سخنان می گویند که شریعت گرایان را نیز از خود راضی کنند و این تنها صفت دارودسته ی منافقین است که هم می خواهند مومنین از آنها راضی شوند و هم کفار: وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ (بقره/۱۴)

به عنوان مثال مولوی عبدالحمید اسماعیل یکبار می گوید که من این نظام حاکم بر ایران را با دموکراسی مقایسه می کنم و دقیقاً چند ثانیه بعد از آن می گوید من این نظام را با خلفای راشدین مقایسه می کنم !!.

یا همین مولوی اسماعیل زهی در جایی می گوید که ما مسئولینی متعهد به اسلام و ارزشهای اسلامی می خواهیم که عدالت خلفای راشدین اجرا شود و دقیقا در جای دیگری جهت نماینده شدن کفار سکولار محلی بر مردم می گوید: ” شورای محترم نگهبان شرط «التزام عملی به اسلام» را برای تایید صلاحیت افراد قرار داده است؛ مگر این شورا می‌خواهد برای مساجد امام جماعت و یا برای مدارس دینی استاد و مدرّس تعیین کند که چنین شرطی را گذاشته است؟! “

یا می بینیم که گرگیچ در مراسم نمازجمعه (۲۰ آبان۱۴۰۱) شهرستان گالیکش می گوید: خواسته بنده و عموم مردم این است اگر در ایران مظلومیت و صدای ما را نمی شنوند و به حق خود نرسیم، نهادهایی که مدعی حقوق بشر هستند همچون شورای حقوق بشر سازمان ملل و دادگاه لاهه ورود کنند و «فقط به یک محکومیت و انزجار اکتفا نکنند و حق مظلومین را از انسان‎های حق نشناس بگیرند».دقیقاً پشت سر این و از زبان سخنرانان جلسه‎ی تحلیل و بررسی “حادثه جمعه خونین خاش” در مدرسه دینی مدینة العلوم خاش می گوید: اگر صدای ما در این‎جا شنیده نشود به درگاه الهی فریاد و شکایت خود را می رسانیم و…

فضل الرحمن کوهی زندانی بند ویژه روحانیت، وکیل آباد مشهد هم که آنهمه در مورد مزیتهای حکومت اسلامی و صبر و …صحبت می کرد اینبار در زندان جهت آزادی از زندان و بازگشت به کار مولوی گری با دست به دامن شدن کفار سکولار جهانی و تهدید به «خودکشی از طریق اعتصاب غذا» کرده و می گوید: اگر تا روز دوشنبه (۲۳آبان۱۴۰۱) حرف من گوش داده نشد، از برادر خود حاجی فقیر محمد و پسرم حافظ نوح و از تمام بستگان خود می خواهم صدای مرا به مجامع حقوق بشری برسانند تا انسان دوستان به داد من برسند…بنده روز چهارشنبه (۲۵آبان ۱۴۰۱) اعتصاب خود را شروع می کنم… تا زمانی که به مطالبه های بنده موافقت نشد، اعتصاب را ادامه خواهم داد، حتی که جسد من از زندان بیرون برود، و این ننگ و بدنامی برای مسئولان بماند”. (بلا تشبیه مثل تهدید جاهلهای سکولار در زندان که همه دیده ایم یا مثل تهدید دختری که اگر من را به فلانی ندهید غذا نمی خورم یا قرص می خورم و خودم را می کشم و..) بعد همین مُلاها و مولوی ها می آیند و از استقامت و صبر یوسف علیه السلام و هزاران نفر مثل ایشان در زندان و هنگام مصیبت سخنپرانی می کنند آنوقت خودشان ….

به هر حال اینها همگی بدون استثناء حقوق بگیر این نظام و بیمه شده ی این نظام و… هستند ودهها سخنرانی در اسلامی بودن حکومت ایران دارند با این وجود و با وجود دادگاهای مختلف اسلامی می خواهند حکم را نزد کفار ببرند! به نظر شما اگر عمر بن خطاب (که اینها شب و روز جهت تولید تفرقه بیشتر از آن یاد می کنند) بود حکم اینها را با شمشیر نمی داد؟ همان حکمی بین آن یهودی و آن به ظاهر مسلمان صادر و اجرا کرد.

صدای درهم شکـستن لیبرالـــیسم (تحلیلی بر اعتراضات “وال استریت را اشغال کن”)

صدای درهم شکـستن لیبرالـــیسم (تحلیلی بر اعتراضات “وال استریت را اشغال کن”)

به قلم:  صدیقی

بسم الله الرحمن الرحیم

اعتراض مردم آمریکا به سیاست های اقتصادی دولتمردان در خیابان وال استریت نیویورک که مظهر نظام مالی در آمریکاست به عنوان مهمترین سرخط خبری در معروفترین مطبوعات و رسانه های دنیا خود نمایی می-کند و افراد بسیاری در سرتاسر دنیا اعم از مردم عادی یا مسئولین حکومتی پیگیر اخبار این جنبش اعتراضی هستند اخیراً  گسترده تر شدن اعضای این جنبش و اعلام حرکت به سمت واشنگتن و کشته شدن چندین نفر در این جریان، حساسیت این موضوع را مضاعف نموده و بالتبع نگرانی های دولتمردان کاخ سفید را موجب گردیده است، سوالی که در این موضوع اذهان بسیاری از متابعه کنندگان این جنبش را برانگیخته این است که علت شروع این جنبش چه بوده و به کجا خواهد انجامید؟

در حقیقت ریشه ی شروع این تظاهرات مردمی را باید در سیاست های یک دهه ی اخیر کاخ سفید جستجو نمود. تصمیم تئوری پردازان و پلان گذاران کاخ سفید در ابتدای هزاره ی سوم در حمله به سرزمین¬های اسلامی و به خاک و خون کشیدن مسلمانان موجبات دخول در نبردی نابرابر را برای یانکی¬های اشغالگر فراهم آورد، اعتماد به قدرت عظیم اقتصادی و تکنولوژی¬های فوق پیشرفته در تولید سامانه‌های لجستیک نظامی و حمایت سایر قدرت¬های هم-پیمان توهم پیروزی زود هنگام و سقوط مجاهدین فقیر و دست خالی را برای مقامات کاخ سفید فراهم آورد.

غافل از اینکه مجاهدان با توکل بر پروردگار و با امدادهای غیبی پشتوانه¬ای بسیار بزرگتر از آنان داشتند و این ساحت جنگ را به مسیری بی¬بازگشت و باتلاقی نابودگر تبدیل ساختند و سرزمین خود را به گورستان اشغالگران خارجی بدل نمودند. هزینه¬ی نظامی باور نکردنی از سوی آنگلوساکسون¬های حاکم و خروج میلیون¬ها دلار از خزانه¬ی دولت که وظیفه¬ی تأمین بخش بزرگی از آن بر دوش مالیات دهندگان آمریکایی بود و سیاست¬های غلط دیگر اعم از تجدید نظر در سیستم¬های بانکی به منظور جذب سرمایه¬گذاری به منظور پیشبرد سریعتر جنگ، خصوصاً در بخش مسکن سبب به وجود آمدن حباب در این زمینه گردید و در نتیجه ورشکستگی بانک¬ها و بنگاه¬های مالی آمریکا و اروپا را موجب شد، با ورود آمریکا به خاورمیانه با گذشت هر سال اوضاع مالی و اقتصادی آمریکا و هم پیمانانش بغرنج¬تر و به رکود اقتصادی نزدیک¬تر شدند و هر سال کسری بودجه¬ی دولت¬ها بالاتر رفت تا اینکه امسال و در ابتدای سال ۲۰۱۲ میلادی دولت آمریکا بیش از ۱۵ هزار میلیارد دلار بدهی دارد و سایر کشورهای اروپایی نیز اوضاعی به مراتب بدتر داشته و به مرز ورشکستگی اقتصادی رسیده اند.

بر این اساس می توان مدعی شد که راهبردهای ملیتاریستی واشنگتن در خاورمیانه اصلی ترین دلیل رکود اقتصادی آمریکا و اذنابش می باشد و به ظرس قاطع فشار مالی ناشی از این تصمیم که ماحصل سیاست های نادرست سیاسیون و عقبه ی حاکم بوده و هست، هم اکنون بر دوش ستیزن های آمریکایی و اروپایی که اکثراً مخالف چنین جنگ هایی بودند وارد آمد و استمرار این روند طی یک دهه سبب شد که اجتماعی از مردم معترض در برابر ساختمان بورس اوراق بهادار نیویورک در خیایان وال استریت آمریکا نسبت به این تصمیمات غلط تشکیل شود که تحت عنوان “وال استریت را اشغال کن”  در رسانه های دنیا دیده و صدایشان شنیده شود این اجتماع که در آغاز به چند صد نفر نیز نمی رسید با گذشت زمان وسیع تر گشته به گونه ای که با فراخوان های داده شده هم اکنون در بیش از دو هزار شهر تشکیل و تعدادشان نیز به دهها هزار نفر می¬رسد، با ترسیخ و ریشه¬ای شدن جنبش این حرکت سرآغاز یک رفورم جهانی شد و امروز در اروپا نیز حرکتهایی برای حمایت از جنبش تسخیر وال استریت وجود دارد.

مردم معترض که بعضاً طی فشارهای مالی شرکت¬ها، تعدیل گشته و بیکار شده¬اند خود را جمعیت ۹۹ درصدی می¬نامند که قربانی خواسته¬های قشر ۱ درصدی سرمایه¬دار که پیکان جهت¬گیری¬های سیاسی کاخ سفید را در احتضان دارند گشته¬اند و قطعاً این ادعا قابل اغماض نیست چرا که با بررسی این موضوع به این نتیجه می¬رسیم که تمامی اعضای گروه بیلدربرگ که با مصوبات خود سیاست¬های دول اروپایی و آمریکا و در نتیجه جهان را تعیین می¬کنند جزء ثروتمندترین افراد و کلان سرمایه¬داران این کشورها بوده و اکثر مقامات کاخ سفید و دیگر کشورهای هم پیمان نیز یا در محضر آنان تلمذ نموده و با حمایت¬های آنان به قدرت رسیده¬اند و یا خود نیز جزء همان سرمایه¬داران هستند، این افراد قلیل که بنا به ادعای مردم معترض در جنبش ضد وال استریت تنها ۱% مردم آمریکا را تشکیل می¬دهند با اتکا به سرمایه¬های کلان خویش اصلی¬ترین تصمیم¬گیرندگان سیاست¬های داخلی و خارجی آمریکا هستند و برای رسیدن به اهداف و ایدئولوژی¬های خود حاضرند نه تنها مردم سایر کشورها بلکه مردم کشور خود را نیز قربانی نمایند، این اقليت كوچك بر تمام مصادر قانوني، اجرايي، قضايي و مالي آمريكا رسوب كرده است.

آنان با اتکا به ابر سرمایه¬های خود سیاست و نیروی نظامی را نیز به خدمت خود گرفته و رسانه¬ها و مطبوعات را هم به تسخیر خود درآورده¬اند تا صدای بلند منویات آنان در سرتاسر دنیا باشند اما مردم که کارد به استخوانشان رسیده دیگر حاضر نیستند که این نظام تبعیض¬آمیز استحماری را تحمل کنند و تاوان زیاده خواهی¬های اولیگارشی کوچک و ۱ درصدی سرمایه¬داران را بپردازند.

آنان معتقدند که مالیات دریافتی از آنان و بیکاری و فشار ناشی از اوضاع بد اقتصادی به دلیل اعمال سیاست¬های لیبرالی دولتمردان، حق آنها نیست. تظاهرکنندگان از وجود نابرابری فزاینده در درآمد و ثروت در آمریکا خشمگین هستند، نابرابری‌ای که دولت و کنگره با اتخاذ هرگونه اقدام برای مقابله با آن مخالفت می¬ورزند.

به همین دلیل این اکثریت  99 درصدی با تجمع در منطقه وال استریت به عنوان مرکز فرماندهی نظام سرمایه¬داری این بار سیاست¬های متولیان استکبار را به چالش کشیدند. این تجمع خصوصاً در آمریکا امری بدیع بوده و بدین صورت و در این حد گستردگی مسبوق به سابقه نبوده است مردم در این اعتراض اجتماعی بر خلاف اجتماعات قبلی از جمله جنبش تی پارتی که در اعتراض به سیاست¬های جمهوری خواهان به راه افتاد؛ نه فقط به سیاست¬های دولت وقت بلکه کل نظام سرمایه¬داری را در آمریکا به چالش کشیده¬اند.

مردم با گذشت سال¬ها از عمر دو جناح حاکم که به صورت چرخشی قدرت را در دست گرفته و همواره در آستانه¬ی انتخابات هجمه¬هایشان را به سمت هم روانه نموده و شعارها و وعده¬های دروغین به مردم می¬دهند، دریافته¬اند که در این جنگ زرگری دست¬های پشت پرده که سیاست¬های کاخ سفید را در وجوه عمده جهت دهی می¬نماید همواره ثابت و همان اصحاب کارتل¬ و تراست¬های آمریکایی هستند به همین دلیل مردم این بار فارغ از هر حزب و جناحی فقط نظام لیبرالی کشور خود را آماج حملات و شعارهای تند خود قرار داده¬اند.

ادامه خواندن صدای درهم شکـستن لیبرالـــیسم (تحلیلی بر اعتراضات “وال استریت را اشغال کن”)

مولوی عبدالحمید زاهدان مشروعیت ساز سکولاریسم یا ابزار مدیریت جریان مخالف نظام ایران در بلوچستان(۱)

مولوی عبدالحمید زاهدان مشروعیت ساز سکولاریسم یا ابزار مدیریت جریان مخالف نظام ایران در بلوچستان(۱)

به قلم: براهندک بلوچ

با آنکه شک ندارم مولوی عبدالحمید مدیر و امام جمعه اهل سنت مسجد مکی زاهدان خود را یکی از سربازان نظام ایران می داند و تمام تلاش او بر این است که بلوچهای حنفی را به مشارکت در بخشهای مختلف اداری و نظامی و امنیتی  ایران تشویق و ترغیب کند و رهبر ایران را نیز رهبر تمام مسلمین شیعه و سنی می داند و… با این وجود متناسب با شرایط حاکم بر جامعه، و جهت مدیریت افکار عمومی طیف مخالف و عوام سخنانی را بر زبان می راند که به نظر بنده این سخنان تنها مصرف رسانه ای و موقت و ابزاری جهت مدیری این طیف و مراحل گذار ندارند بلکه با تاثیراتی که بر جامعه می گذارد به نحوی طیفی از جامعه را در نهایت نه تنها از نظام حاکم بر ایران بلکه از خود اسلام و شریعت گرائی جدا می سازد و آشکارا، مدیریت شده یا ندانسته، برای این طیف و حرکت به سوی سکولاریسم مشروعیت سازی هم می کند.

به عنوان مثال شما به سخنان مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی در همایش تجلیل از فعالان ستاد انتخاباتی روحانی سال ۹۶ دقت کنید که می گوید: ” خواسته ی اهل سنت این است که ایران مطرح بشه، وطن مطرح بشه، مذهب مطرح نشه، دین بین ما و بین الله تعالی است”

صرف نظر از آنکه این مولوی مسجد مکی با چه حقی از جانب اهل سنت ایران صحبت می کند و چه عواملی او را وسوسه کرده است که خیال کند سخنگوی اهل سنت ایران است؟، فقط دقت کنید آیا این سخن، درخواست اصلی سکولارها و دموکراسی خواهان سکولار و ملی گرا نیست که می گویند دین اسلام امری شخصی بین الله و مردم است و نباید مذهب مطرح شود و تنها باید وطن و خاک مطرح شود؟ آیا این همان اسلام آمریکائی نیست که می خواهد مسلمین را به آداب طهارت و مسائل شخصی مشغول کند و در عوض مسائل حکومتی و اجرائی جامعه را به کفار سکولار جهانی و محلی بسپارد؟

سید قطب رحمه الله چه زیبا گفته است که  آب و خاک و علف تنها حیوانات را با هم متحد می کند بلکه تنها عقیده است که مسلمین را با هم یکی می کند و در جای دیگری می گوید: وقتیکه پیوند خویشاوندی میان محمدﷺ و خویشاوندانش گسسته شد، رابطه عقیده، مهاجرین و انصار را با هم پیوند داد و این پیوند، مسلمانان عرب و برادرانشان «صهیب رومی» و «بلال حبشی» و «سلمان فارسی» را باهم ربط داد و تعصّبِ قبیله و تعصّبِ نژاد و تعصّبِ وطن جملگی ناپدید گشتند و پیامبرخداﷺ بدانها فرمود: «دعوها فإنها منتنه: آنها را فروگذارید چون گند و مُتعفّن هستند و به آنها فرمود: «از ما نیست کسی که با تعصّب بمیرد» و بدین ترتیب، عمر این تَعفّن یعنی تَعفّن تعصّبِ خویشاوندی به سر رسید و این غرور یعنی غرور نژادی مُرد و این پلیدی یعنی پلیدی ملیّت زدوده شد و بشر به دور از تَعفّن گوشت و خون و آلودگی خاک و زمین، در فضای عطرآگین افق‌های بلند بیاسود. از آن روز دیگر وطن انسان مسلمان، خاک نبود بلکه وطن او «دارالاسلام» بود. یعنی دیاری که عقیده اسلامی بر آن حکم میرانَد و تنها شریعت خدا درآن اجرا میگردد و دیاری که فرد مسلمان در آن پناه میگیرد و به دفاع از آن می پردازد و در راه حمایت و گسترش دادن قلمرو آن به شهادت میرسد.”

پس مولوی گرامی این را بدان که تنها حیوانات هستند که بر اساس خاک و آب و علف با هم متحد می شوند و برای مومنین تنها عقیده و دارالاسلام مهم است. هویت یک مسلمان عقیده اسلامی اوست و وطن او نیز دارالاسلام که این دارالاسلام بر اساس قوانین شریعت الله بر اساس هر یک از مذاهب اسلامی اداره می شود. این است مناط و معیار دارالاسلام یا دارالکفر بودن سرزمینی . یعنی حاکمیت یا عدم حاکمیت قوانین شریعت الله .

در این صورت هر کسی که با نام اسلام و مذهب به سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها دعوت می دهد و یا افکار و جامعه را به آن سو هدایت می کند در واقع برای تشکیل دارالکفر به جای دارالاسلام تلاش و زمینه سازی و مشروعیت سازی می کند و این تنها صفت دارودسته ی منافقین و «ضالین» است نه صفت مومنین و «انعمت علیهم».

امارت اسلامی افغانستان از درون / پاکسازی معتادان و گداها از سطح شهر، از آثار ۲۰ سال حاکمیت غلامان آمریکا و ناتو

امارت اسلامی افغانستان از درون / پاکسازی معتادان و گداها از سطح شهر، از آثار ۲۰ سال حاکمیت غلامان آمریکا و ناتو

به قلم: مهاجر یاسر/ ابومحمود کندزی

با آنکه برای سالها افغانستان مرکز کشت مواد مخدر شده بود با این وجود شما تنها تعدادانگشت شماری معتاد می دیدید که این تعداد هم در زمان حکومتهای سکولار نجیب و قبل از آن و حکومت احزاب به ظاهر جهادی به وجود امده بودند، با این وجود این تعداد اصلاً به چشم نمی آمدند؛ با روی کار آمدن امارت اسلامی در زمان عمر ثالت و ممنوع شدن کشت انواع مواد مخدر این تعداد نیز تقریبا از بین رفته گم شدند.

با حمله ی آمریکا و ناتو و حاکمیت غلامان آن بر کشور انواع مفاسد اخلاقی و رفتاری در کشور شایع و رایج شد که معتاد شدن تدریجی مردم و عمومی طبقات مختلف و گسترش فقر در میان طبقات پائین و غیر دولتی از مفاسد این حاکمیت اجیر و مزدور بود؛ این وعده ی واقعی بود که این دشمنان به مردم دادند «گسترش فقر و امر به فحشاء و منکرات» چون : الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ ۖ(بقره/۲۶۸)

امارت اسلامی در همان قدم نخست جهت برچیدن این معتادان و تداوی آنها و گم کردن فروشنده های مواد مخدر و برچیدن پدیده ی گداها در سطح شهرهای مختلف وارد عمل شد؛ به عنوان مثال امارت اسلامی کمپ فنیکس که توسط ارتش کفار سکولار آمریکا در سال ۲۰۰۳ تاسیس شد را اینک به بزرگترین مرکز درمان معتادان به مواد مخدر در کابل تبدیل کرده است که می‌تواند هزار نفر را در خود جای دهد.

 در ابتدا، بعضی از معتادها یکی دو روز را در نظارت خانه به سر می بردند و شایع شده بود چون خیلی بی تابی می کردند گاه مورد لت و کوب هم قرار می گرفتند تا آرام بگیرند و بعد که امکانات ارسال آنها به مراکز تداوی و معالجه فراهم می شد اینها منتقل می شدند؛ البته مقامات امارت اسلامی می گویند: “مسوولين امارت اسلامی تلاش دارند تا معتادین که در جاهای نامناسب زیست دارند آنها را جمع‌آوری کند و به شفاخانه‌ها فرستاده شوند تا معالجه شوند. فصل زمستان در پیش‌ رو است بايد گام‌هایی برداشته شود تا این قشر محروم و مظلوم از مشکل نجات یابند. شایعات که در این مورد پخش می‌شود ما آن را رد می‌کنیم مجاهدین با مسوولیت که دارند در قبال مردم خویش با رویه بسیار خوب و حسن آنها را جمع‌آوری می‌کنند.”

این روزها دیگر شما شاهد آنهمه معتاد در زیر پلها و کنار جاده ها و قبرستانها و … نیستید؛ البته مقامات امارت اسلامی می گویند: «عامل اصلی کسانی هستند که پودر را به شکل غیر قانونی، به گونه پرچون به این افراد می فروشد. استخبارات ما در حال کشف و شناسایی این افراد است و هرگاه دستگیر شوند، بدون شک مجازات سخت خواهند شد.»

قاطعیت و عدم تساهل در برابر فروشنده های مواد مخدر از عوامل اصلی کاهش تعداد معتادها در افغانستان شده است.

در کنار این پدیده ی شوم، فاجعه ی دیگری که غلامان آمریکا به عنوان یاران شیطان در افغانستان رواج دادند رشد عجیب گدائی و فقر وسیع در طبقات پائین جامعه بود؛ امارت اسلامی به تدریج با این اثر مخرب آمریکا و غلامانش مبارزه کرده است.

به عنوان مثال همین چند روز گذشته هم ‏دیدیم که کمیته جمع‌آوری گداها تا رزو پنج‌شنبه (۱۹عقرب) به تعداد ۱۷۲۶۲تن گدا را از مناطق مختلف شهرکابل جمع‌آوری کرده است که از میان این گداها به تعداد ۱۰۲۴۵تن زن می‌باشند که پس از ارزیابی تعداد ۳۹۰۸تن آنها مستحق و به تعداد ۶۲۳۷تن دیگر شان گداهای حرفه‌ای شناسایی شده‌اند.

به هر حال مبارزه ای تدریجی و مستمر با این ثمره ی منحوس حکومت ۲۰ ساله ی غلامان آمریکا در افغانستان ادامه دارد.

ادامه دارد …. ان شاء الله.

امارت اسلامی افغانستان از درون / پاکسازی مافیای قدرت به نفع بیوه ها و ایتام

امارت اسلامی افغانستان از درون / پاکسازی مافیای قدرت به نفع بیوه ها و ایتام

به قلم: مهاجر یاسر/ ابومحمود کندزی

در مدت ۲۰ سال حاکمیت غلامان آمریکا و ناتو بر افغانستان شما هرگز شاهد ساخت یک کارخانه نیستید که چند جوان جویای کار در آن مشغول شوند؛ یعنی زمانی که شما این روزها و در امارت اسلامی در خبرها مثلاً می خوانید که در ولایت بلخ یک تاجر محلی کارخانه های تولید روغن و دانه مرغ را ایجاد کرده است که در آن زمینه کار برای ۵۰۰ نفر مساعد شده است برای مردم یک تحول بزرگ محسوب می شود.

این غلامان حلقه بگوش آمریکا و ناتو با تمام امکانات آبی و معادنی که در اختیار داشتند حتی نتوانستند مردم را از لحاظ برق تامین کنند بلکه برق و روشنایی مردم را به تاجیکستان و ترکمنستان و … وابسته کردند که این کشورهاهر وقت بخواهند با فشار یک کلید برق این مردم را نیز قطع می کنند؛ با این وجود با آنکه به ساخت کارخانه و زیر ساختهای افغانستان کمکی نکردند بلکه علاوه برآن با پشتوانه ی کمکهای آمریکا و ناتو و نهادهای تحت پوشش آنها دسته های زیادی از مردم را مزدور و حقوق بگیر کرده بودند که با فروپاشی قدرت عنکبوتی آنها در افغانستان تمام این مزدوران بیکار و اکثرا فراری شدند.

در کنار این، وابستگان به اداره کابل که مردم از آنها تحت عنوان مافیای قدرت نام می برند در منازل دارای امکانات بالای دولتی ساکن بودند و دکانها و مکانهای تجاری و سایر امکانات دولتی را به خود اختصاص داده بودند و حتی کار را به جایی رسانده بودند که سرکها و کوچه ها را به نفع خود می بستند و کسی توان مقابله با آنها را نداشت.

به این شکل مقامات سابق اداره کابل و نزدیکان و هم کاسه های آنها هر یک برای خود در منازل دولتی سکونت می کردند بدون آنکه هزینه ای پرداخت کنند و به این شکل این اموال عمومی را غصب کرده بودند.

با پیروزی امارت اسلامی این اموال دولتی طی مزایده ای به شرکتهای مختلف واگذار شد و عواید ناشی اجاره ی این املاک صرف ایتام می شود ….

یعنی در «وضع موجود» که امارت اسلامی در حال شکل دهی و سازماندهی قدرت واحد حکومتی خود است ابتدا این منازل و مکانهای عمومی را طی مزایده ای به شرکتهای مختلف عرضه می کند و هر شرکتی که بیشترین مبلغ را پرداخت کند این مکانها در اختیار آنها قرار می گیرد؛ این شرکتها نیز اقدام به اجازه ی این مکانها می کنند.

در اینجا، طرف معامله ی امارت اسلامی، این شرکتها هستند؛ و امارت اسلامی مبالغی که از این شرکتها می گیرد را مستقیماً بر خانواده ی شهداء و ایتام توزیع و تقدیم می کند.

به امید روزی که امارت اسلامی به مرحله ای برسد که این شرکتهای واسطه را نیز را بردارد و منافع بیشتری به بیوه ها و ایتام برسد…

ادامه دارد …. ان شاء الله

بەلگەنامەی سەرخستنی ئیسلام

بەلگەنامەی سەرخستنی ئیسلام

نوسینی / شێخ دكتۆرأیمن الظواهری 

بسم الله والحمد لله والصلاە والسلام علی رسول الله وآ‌له وصحبه ومن والاه

لەم كاتە ترسناكەی كە ئوممەتی ئیسلامیمانی پێدا تێدەپرێت, كە تێیدا رووبەرووی خراپترین و دڕندانە ترین هێرشی خاچپەرستان دەبێتەوە لە مێژووی خۆیدا, لەم كاتەدا كە گەلان شۆڕشیان هەڵگیرساندووە و داوای ئازادی و شكۆمەندی و ڕێز و سەربەخۆیی دەكەن لە سایەی شەریعەتی ئیسلامیدا, لەم كاتەی كە تێیدا هێزە عەلمانیی و خاچپەرستان یەكیان گرتووە بۆ ئەوەی هەوڵبدەن بەربگرن بەو گۆڕانە مێژووییانەی كە لە وڵاتانی ئیسلامیدا ڕوودەدەن, ئا لەم ساتە گرنگ و ترسناكەدا پێویستە لەسەر ئوممەتی ئیسلامی كە بانگەوازو وشەی خۆی یەك بخات لەسەر بانگەوازو وشەی تەوحید و یەكتاپەرستی, بۆیە برایانتان لە جەماعەتی (قاعدة الجهاد) بانگەوازی هەموو موسوڵمانان و هەموو ئەو كەسانەی كار دەكەن بۆ سەركەوتنی ئیسلام و ڕەوت و كۆمەڵ و كەسایەتییە ئیسلامییەكان دەكەن كە یەكبگرن بۆ سەرخستنی ئیسلام و موسوڵمانان, بە یەكڕابوون لەسەر ئەم ئامانجانەی خوارەوە:

یەكەم : كاركردن بۆ ڕزگاركردنی خاكە داگیر كراوەكانی موسوڵمانان, وە ڕەتكردنەوەی هەموو ئەو بەڵێننامە و ڕێكەوتن و بڕیارە نێودەوڵەتییانەی كە مافی داگیركردنی خاكی موسوڵمانان دەبەخشێت بە بێباوەڕان. وەكو داگیركاری فەڵەستین لەلایەن ئیسرائیلەوە,و ە داگیركاری چیچان و قەوقاز لەلایەن ڕوسیاوە, و داگیركردنی كشمیر لەلایەن هیندەوە,و داگیركردنی سبتەو مەلیلیە لەلایەن ئیسپانیاوە, وە داگیركاری توركستانی ڕۆژهەڵات لەلایەن چینەوە.

دووەم: بەدادوەركردنی شەریعەتی ئیسلامی و ڕەتكردنەوەی بەدادوەر بوونی هەموو ڕیسا و باوەڕ و شەرعێك جگە لە شەریعەتی ئیسلامی, جا ئەو ڕێسایانە:

أ- چ دادوەری جەماوەر(حاكمیة الجماهیر) بێت كە دەسەڵات ئەدات بە گەل.

ب- یان ئەو رێكخراوە نێودەوڵەتییە بێت كە لایەنە سەركەوتووەكانی جەنگی دووەمی جیهانی دروستیانكرد و ناویان نا نەتەوە یەكگرتووەكان (أمم المتحدە), كە ئەمەش:

۱- تێیدا پێنج زلهێز حوكوم دەكات و ویست(إرادە)ی خۆیان بەسەر گەلانی تری دونیادا دەسەپێنن.

۲- ئەندامەكانی زۆرینە دەكاتە دادوەر لە كۆبوونەوە گشتییەكانیدا نەك شەریعەتی ئیسلامی.

۳- كە لە پەیمانەكەیدا مەرج دادەنێ لەسەر ڕێزگرتنی سەروەریی و سەلامەتی زەوی ئەندامانی,واتا لەسەر ڕێزگرتنی داگیركاری قەوقاز لەلایەن روسیاوە, و توركستانی ڕۆژهەڵات لەلایەن چینەوە,و سبتەو مەلیلیە لەلایەن ئیسپانیاوە, هەروەها داگیركاری فەڵەستین لەلایەن ئیسرائیلەوە.

۴- ئەوەی دەیەها بڕیاری دەركردووە كە تێیدا دەستدرێژی كردنە سەر خاكی موسوڵمانان حەڵاڵ دەكات, بۆ نمونە بڕیاری دابەشكردنی خاكی فەڵەستین و بڕیاری داننان بە دەوڵەتی ئیسرائیل و هەموو ئەو بڕیارانەی كە  بە دوایدا دێن, وە نمونەی ئەو بڕیارانەی كە سزای بەسەر عێڕاقدا سەپاند, و نمونەی ئەو بڕیارانەی كە ڕێگەی دا بە هاوپەیمانی خاچپەرستان(التحالف الصلیبی) هێرش بكەنە سەر ئەفغانستان, وە نمونەی كۆنگرەی (بۆن) كە دەوڵەتە عەمیلەكەی كابولی دروستكرد.

وە لە چوارچێوەی بەدادوەر كردنی شەریعەتی ئیسلامیدا ئەوەیە كە هەوڵبدەین شەریعەتی ئیسلامی بەتەنیا دادوەر بێت, هیچ یاسایەك ململانێی نەكات و هیچ مەرجەعییەتێك بەشدار نەبێت لەگەڵیدا, و ملكەچكردن بۆ نیزامی نێودەوڵەتی رەتبكەینەوە كە نوێنەایەتی زلهێزەكانی جیهان دەكات.

سێیەم: كاركردن لەسەر وەستاندنی تاڵانكردنی بەرنامە بۆ دارێژراوی سامانی موسوڵمانان لەلایەن هاوپەیمانی خۆرئاوایی داگیركەرەوە بە سەركردایەتی ئەمریكا, كە بە گەورەترین دزی دادەنرێت لە مێژووی مرۆڤایەتیدا.

چوارەم: پشتگیری گەلانی موسوڵمان لە شۆڕش كردن بەسەر تاغوتە زۆردارە خراپەكارەكاندا و, وشیار كردنەوەی گەلان بەوەی كە دەبێت حوكوم بە شەریعەت بكەن و پابەندی فەرمانەكانی ئیسلام بن و, بانگەوازی گەلانی شۆًڕشگێر بۆ بەردەوام بوون لە شۆڕش هەتا پاشماوەی ئەم نیزامە فاسیدانە لە بێخەوە دەربێنن,و ئەو وڵاتانە لە سەرشۆڕی دەرەكی و فەسادی ناوەكی پاكبكرێتەوە,وە هانی ئەو گەلانەش بدرێت كە تا ئێستا شۆرشیان دەستپێنەكردووە بۆ شۆڕش كردن,بۆ ئەوەی جیهانی ئیسلامی بە تەواوەتی لە دەسەڵاتی بەكرێ گیراوەكان ڕزگاری ببێت.

پێنجەم: پشتگیریكردنی گشت زوڵم لێكراوێك یان لاوازێك لە جیهاندا بەرامبەر زۆردار و خۆبەزلزانان.

شەشەم: كاركردن بۆ بونیادنانی خیلافەتێك كە داننەنێت بە هیچ دەوڵەتێكی نەتەوەیی و هیچ پەیوەندییەكی نیشتمانی و ئەو سنوورانەی كە داگیركەر دیاری كردوون, بەڵكو دەبێت دەوڵەتی خیلافەت لەسەر ڕێبازی پێغەمبەران دابمەزرێت, باوەڕی هەبێت بە یەكبوونی خاكی موسوڵمانان و پەیوەندی برایەتی, وە ئەو سنوورانە لادەبات كە دوژمنان بەسەریاندا سەپاندوون, هەوڵدەدات بۆ بڵاوكردنەوەی یەكسانیی و بوونی ڕاوێژ و سەرخستنی لاوازەكان و ڕزگاركردنی گشت خاكی موسوڵمانان.

حەوتەم: هەوڵدان بۆ یەكگرتنی وزەی گشت لایەنە ئیسلامییەكان لە دەوری ئەم مەبەستانە و بانگەواز كردن بۆی و بڵاوكردنەوەیان لە نێوان موسوڵماناندا.

ئەم خاڵانەی سەرەوە مەبەستەكانی (بەڵگەنامەی سەرخستنی ئیسلام) بوون, بانگەوازی هەموو كەسێك دەكەین كە باوەڕی پێیان هەیە, بانگەوازی بۆ بكات و پشتگیری بكات و بڵاوی بكاتەوە لە نێوان جەماوەری ئوممەتی ئیسلامی بە هەموو هۆكارەكانی بڵاوكردنەوە.

والله من ورا‌و القصد وهو یهدی السبیل

وصلی الله علی سیدنا محمد وآ‌له وصحبه وسلم، وآ‌خر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین

براكانتان لە جەماعەتی قاعدە الجهاد

بەسەركردایەتی

براتان أیمن الظواهری

علمای اهل جهاد و القاعده در عربستان سعودی

علمای اهل جهاد و القاعده در عربستان سعودی

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

این روزها عده ای سعی دارند با برجسته کردن دیدگاههای عده ای به  دارالاسلام و اهل جهاد لطمه بزنند . این دسته در همان قدم اول می خواهند این افراد را به هر شکلی شده به یکی از جریانات جهادی مثل القاعده و … بچسبانند هر چند این افراد تنها تعریفی از مثلا اسامه بن لادن کرده باشند در جنگش با آمریکا .

در کل باید دانست که جنگ خليج فارس (۱۹۹۶-۱۹۹۰) مهم ترين واقعه در تاريخ اسلام گرايي عربستان سعودي بود و به تشريح سياست داخلي متعاقب عربستان کمک مي نمايد. رياض با دعوت از نيروهاي چند مليتي به رهبري ايالات متحده آمريکا براي استقرار در خاک عربستان به تهاجم آگوست ۱۹۹۰ کويت توسط عراق پاسخ داد. وعاظ اصلاح طلب ديگر انتقادشان را به روشنفکران ليبرال يا نهاد سلفی مدخلی  محدود نکردند بلکه شروع به مورد خطاب قرار دادن دولت و نهادهايش نمودند.

روحانيون صحوه سلمان العوده و سفر الحوالي خطابه هاي پر حرارتي را ارائه دادند که دولت را به خاطر اجازه دادن به ارتش کفر براي استقرار در خاک سعودي مورد انتقاد قرار مي داد.محبوبيت آنها به سرعت افزايش يافته و تعداد بسيار زيادي از نوارهاي ضبط شده آنها در سراسر کشور منتشر گرديد. آنها که آشکارا با رژيم مخالفت مي کردند، نا رضايتي عمومي را عمده کردند و از اعتباري بسيار فراتر و بيشتر از روحانيون رسمي برخوردار گرديدند. دانشگاه ها- از اژدهاي اوليه صحوه- داراي زمينه هاي فراوان عضو گيري براي نارضايتي سياسي بودند. روشنفکران در گروه هاي کوچکي گردهم مي آمدند که توسط اساتيد اسلام گرا براي بحث درباره امور ملت سازماندهي شده بودند.

در مارس ۱۹۹۱، تعدادي يک تقاضانامه نوشتند که نهايتاً به امضا بيش از ۴۰۰ روشنفکر ديني رسيد- در ميان آنها اعضا نهادهاي رسمي و همه وعاظ برجسته اصلاح طلب وجود داشت- و به ملک فهد ارسال گرديد. در سپتامبر ۱۹۹۲، ۱۰۷ عالم ديني يک «اندرزنامه» (مذکره نصيحه) کوچک تري را تدارک ديدند. اسلام گراها طي اين اندرزنامه دو سري تقاضا را تدوين نمودند: اول حاکميت قانون، مشارکت سياسي و احترام به بشر (همان طور که شريعت تعريف کرده است)؛ دوم کنترل مؤثر نهادهاي ديني بر دولت و جامعه.

تصميم سال ۱۹۹۳ اسلام گرايان براي تأسيس «کميته دفاع از حقوق شرعيه » (CDLR) عکس العمل تند حکومت را برانگيخت، به نحوي که در سال ۱۹۹۴ منجر به دستگيري الحوالي و العوده گرديد. واکنش پيروان آنها- تجمع اعتراض آميز در زادگاه العوده يعني بريده  موج ديگري از دستگيري ها را موجب شد. اغلب اعضاي کميته دفاع از حقوق شرعيه زنداني شدند؛ محمد المسعري و سعد الفقيه، به لندن يعني جايي که شعبه اي از جنبش در تبعيد را در آن تأسيس کردند، فرار کردند. …

در همین احوال يک فرايند جديد اسلام گرايي سلفی که اغلب به عنوان سلفي جهادي معرفي مي شد، حول علمايی از قبيل ناصر الفهد، حمود الشعيبي و علي الخضير بروز کرد. آنها که بدواً در بريده مستقر بودند، پيرواني را از ميان جهادي ها و معترضين به خود جذب نمودند.. آنها با مخالفت  با منحرفینی که در قالب ميانه روي و لیبرالیسم  فرو رفته بودند همه را به جهاد عليه يهود و نصاري فراخوانده، حملات ۱۱ سپتامبر را توجيه کردند و مورد تمجيد و تکريم قرار دادند و ….

 در ۱۴ اکتبر ۲۰۰۳، رهبر جنبش اصلاحات اسلامي در عربستان سعودي، سعد الفقيه، از پيروان خود خواست در مقابل برج پادشاهي (مملکه) در رياض که محل برگزاري يک کنفرانس حقوق بشر بود، دست به تظاهرات بزنند. طبق گزارشات صدها تن به اين تظاهرات پيوستند که موجب تعجب ناظران شده و منجر به آن شد که برخي به اين نتيجه برسند که حضور سازمان ها در عربستان سعودي از آنچه قبلاً تصورش مي رفت قوي تر بوده است.

پس حالا خواننده گان باید بدانند که این دو نفر چه کسانی هستند و ارتباط انها با القاعده و مجاهدین چگونه بوده است؟ جریانی که معتقد است که باید از طریق اصلاحات به پیش رفت و جریانی که اصلاحات را ناکارآمد و انقلاب و تحکیم شریعت را یگانه چاره می داند. چون اگر ارتباط داشتند قطعا به یمن می رفتند که در آنجا القاعده قوی است نه به لندن .

در زمانی که ساکنان حکومت سکولار اقلیم کردستان عراق دنبال گالن نفت می گردند: هزینه مصرف گاز خانگی بیش از یک میلیون خانواده در دارالاسلام ایران رایگان می شود

در زمانی که ساکنان حکومت سکولار اقلیم کردستان عراق دنبال گالن نفت می گردند: هزینه مصرف گاز خانگی بیش از یک میلیون خانواده در دارالاسلام ایران رایگان می شود

سرپرست مدیریت هماهنگی امور گازرسانی شرکت ملی گاز دارالاسلام ایران با اشاره به رایگان شدن گازبهای تعدادی از مشترکان خانگی گفت: مشترکانی که شامل گازبهای رایگان شدند و در سه پله نخست قرار دارند، حدود یک میلیون و ۱۱۹ هزار مشترک هستند.

به گزارش راهبرد معاصر، مسلم رحمانی سرپرست مدیریت هماهنگی امور گازرسانی شرکت ملی گاز با اشاره به رایگان شدن گازبهای تعدادی از مشترکان خانگی گفت: مشترکانی که شامل گازبهای رایگان شدند و در سه پله نخست قرار دارند، حدود یک میلیون و ۱۱۹ هزار مشترک هستند.

وی اظهار داشت: از این تعداد ۸۷۳ هزار مشترک مربوط به کمیته امداد امام خمینی (ره) و ۲۴۶ هزار مشترک هم مربوط به سازمان بهزیستی است