روشنگری در راستای تبیین «توهین» و انواع گفتمان با اشخاص مختلف
به قلم: آغسار تورکمن
بعد از اغتشاشات اخیر (۱۴۰۱ش) در دارالاسلام ایران و الفاظی که از این موجودات اغتشاشگر بر علیه قرآن و حجاب و اسلام و اهل علم و مسجد و… شنیدیم دوست دارم که به نکات زیر به خوبی بیاندیشید و بدانید که بعضی از انسانها لیاقتشان کمتر از یک انسان معمولی است و در بعضی موارد ، شایستگی اعمال و صفاتی را در خود پرورش می دهند که مستحقش هستند.
در آيات زيادی از قرآن كريم برای تحقير مشبّه و زشت جلوه دادن آن و زمينهسازی تنفر عمومی از آن مشبّه ر ا به چيزی تشبيه میكنند كه در خواری و پستی در نزد مخاطب معروف باشد. اين غرض نيز در قرآن به كار گرفته شده است. بهعنوان مثال آنجا كه در دنائت و پستی و سفاهت كافران را به چهار پايان تشبيه میكند بلكه از آنان هم پستتر میخواند. «أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ آنها همچون چهار پايانند، بلكه گمراه تر اينان همانا غافلانند»، (الأعراف/۱۷۹)
آیه ۱۷۵ سوره اعراف از کسی صحبت میکند که آیات خدا را دور انداخته و بجای آن پيوسته هوس خود را دنبال کرده، و در ادامه آن آیه ۱۷۶ چنين می فرماید: «و اگر می خواستیم او را با آیات خود بلند مي کردیم ولی او زمین گیر شد و پيوسته هوس خود را دنبال نمود، بنابر اين او مانند سگ میماند، اگر بار روی آن بگذاری له له می زند اگر هم آنرا رها کنی له له می زند. اينست نمونه کسانیکه آیات خدا را دروغ می پندارند. داستانهای واقعی را بگو با امید به اینکه اینها بينديشند».
له له زدن سگ تنفس سريع است با دهانی باز و با زبانی معمولاً افتاده به بيرون از دهان. سگ در حالت عادی ميان ۳۰ تا ۴۰ نفس می زند و در حالت له له زدن ميان ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفس. سگ اغلب هنگام بالا رفتن دمای گرمای بدنش له له می زند تا خود را خنک کند، چون غده های عرقی کافی برای خنک نمودن خود ندارد، (کمی در پاها دارد که برای خنک نمودن بدن آن کافی نيست). بنابر اين با له له زدن خود را خنک می کند. در نفس زدن هوای خنک وارد بدن ميشود و هوای گرم از بدن خارج می شود و به اين وسيله خود را تهويه و خنک ميکند.
سگ علاوه بر دليل فوق که “بالا رفتن دمای گرمای بدن وی” بود، بدلايل زياد ديگری همچون تشنگی، شادی، خوشنودی، ناخوشنودی، برخورد ناگهانی با چيزی، کار و خستگی، درد های روانی و جسمی، اندوه و غيره نيز له له میزند.
آيه گفت نمونه کسانيکه آيات خداوند را دروغ می پندارند مانند سگ است که چه بار روی آن بگذاری و چه آنرا بحال خود واگذاری در هر حال له له خود را می زند. بنابر شناختی که از سگ داريم معنی اين تشبيه اينست که فرد دين ستيز در هر حال دين ستيزی خود را دارد چه دين بنوعی با او کاری داشته باشد و چه نداشته باشد. ما امروزه درستی اين گفته آيه را در غرب می بينيم. امروزه در غرب دين اساساً با کسی کاری ندارد، ولی دين ستيزان دين ستيزی خود را دارند. يعنی اين از سرشت آنهاست همانگونه که له له زدن سگ نيز از سرشت خود آنست و می تواند هيچ ربطی به کار و رفتار انسان با آن نداشته باشد. (و سرشت انسان البته از نظر قرآن بدست خود انسان است).
همچنین تشبیهات دیگری را نیز در همین زمینه می یابیم :
– تشبيه کافر به سگ در دوري از آيات الهي و دلبستگي به دنيا. (اعراف (۷): ۱۷۵-۱۷۶)
تشبيه يهود به خر در عدم عمل به تورات در عين حمل آن. (جمعه (۶۲): ۵)
– تشبيه کافران به چارپايان در شدت دلبستگي آنها به متاع دنيا و اکتفاي آنان به خوردن. (محمد (۴۷): ۱۲)
– تشبيه کافران به چارپايان در گمراهي آنان و عدم تدبر در آيات. (فرقان (۲۵):۴۴)
– تشبيه خروج مردم از قبرها در روز قيامت به ملخها. (قمر (۵۴): ۶-۸)
در سوره رعد آيه ۱۷ حق را به آب و باطل را به كف روي آب كه از بين مي رود تشبيه كرده است.
در سوره هود آيه ۲۴ كافر كر و كور و مومن شنوا و بينا مثل زده شده است.
و یا مخاطبانی داریم که مشمول این آیه می شوند :
و اغضض من صوتك ان انكر الاصوات لصوت الحمير] .سخنگو(نه با فرياد بلند) كه زشتترين صداها، صداي خر است .
تشبيه كفّار اعراض كننده از قرآن ، به گورخران رميده از شير، و بيان انگيزه آنان درتكذيب/ كانهم حمر مستنفره فرت من قسوره
حال كفار را در اعراض از تذكره تشبيه كرده به (حمر) كه جمع حمار است ، و البته منظور حمار وحشى يعنى گورخر است ، و (استنفار) به معنى نفرت است ، و كلمه (قسوره ) به معناى شير و شكارچى است ، چون به هر دو معنا تفسير شده ، و معناى آيه اين است كه : اين كفار در حالى از تذكره نفرت و اعراض مى كنند كه گويى خران وحشى اند، و از شير و يا شكارچى مى گريزند.
در اینجا منظور این نیست که خدای ناکرده مسلمین و یا دانشمندان صادق و مجتهدین مخلص این امت را با این صفات بخوانیم بلکه نوعی روشنگری در راستای تبیین «توهین» و گفتمان با اشخاص مختلف است . چون خداوند برای دوستانش هم مثالهایی زیبا دارد چون :
در ترسيم حال اصحاب مخلصين میفرمايد «وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ؛ و توصيف آنها در انجيل همانند زراعتی است كه جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته، تا محكم شده، و بر پای خود ايستاده است، و به قدری نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتی وامی دارد! اين برای آن است كه كافران را به خشم آورد» (الفتح/۲۹)يعنی هر چند در بدو امر مخلصان اندك هستند كم كم نموّ میكنند و كارشان استحكام میيابد و دلها از تصوّر عظمت آنان به اعجاب آيد.
همچنین در سوره بقره آيه ۲۶۴ انفاق هاي شايسته و اموال را در راه خدابه بوستان و زمين حاصلخيز كه باران مناسب بر آن ببارد و ميوه هايخوبي دارد تشبيه كرده است.