«افساد فی الأرض» یعنی چه و چرا اجرای احکام مفسدین در دارالاسلام ایران عده ای از مولوی ها و مُلاها را هراسان کرده است؟ (۱)
به قلم: آغسار تورکمن
این روزها که ما به تدریج شاهد دستگیری و اعدام عده ای از مفسدین موجود در اغتشاشات اخیر ۱۴۰۱ش دارالاسلام ایران هستیم دسته هائی از مولوی های بلوچ و مُلاهای کُرد به جای حمایت از اجرائی شدن احکام شریعت بر مفسدین، با سوار شدن بر جریان تولید شده توسط فضای مجازی و ماهواره های دشمنان اسلام، سخنانی آشفته و رسانه ای پسند و بر خلاف مذهب حنفی و شافعی خودشان بر زبان میرانند که نشان از نوعی هراس آنها از اجرای این حکم شرعی است.
در ادبیات فقهی مذاهب اسلامی برای کسی که در زمین با جرمهایی مشخص تباهی و خرابی ایجاد می کند اصطلاح «مفسد فی الأرض» به کار می رود، مثل کسی که دچار رهزنی و زورگیری می شود یا کسی که منازل مسلمین بی گناه را آتش می زند یا تخریب می کند یا اماکن عمومی را ظالمانه تخریب می کند یا آتش می زند، ارتداد، تحریف در نسخه برداری قرآن و سنت، جلوگیری مردم از گرایش به اسلام، جلوگیری از اجرائی شدن قوانین شریعت الله، تلاش برای فاسد کردن اندیشه و عقاید مسلمین که در نهایت شخص از حالت عادی و مطلوب به حالت غیر عادی و غیر مطلوب تبدیل می شود و با اعمالش منجر به فاسد شدن زمین می شود، زنای محصنه، لواط، قتل به ناحق و… نیز مثالهایی در این زمینه است.
افساد در لغت به معنی از بین بردن و خراب کردن می آید[۱] و گاه افساد در برابر اصلاح به کار می رود،[۲] که این هم نوعی خراب کردن و از بین بردن امور شرعی است، البته دسته ای از اهل علم نیز گفته اند فساد یعنی «خارج شدن از حد اعتدال» (خروج الشیء عن الاعتدال)[۳]؛ یعنی مثلاً الله تعالی قوانین و دستوراتی را برای اداره ی زندگی فردی و اجتماعی و حکومتی انسانها قرار داده است و اعتدال را بر اساس شریعتش ارائه داده و برپا کرده است حالا هر کسی که بخواهد این نظم و اعتدال را در خودش و یا جامعه برهم بزند چنین شخصی در صورت ۱- آگاهی ۲- عمدی ۳- اختیاری بودن کارش مفسد در زمین است که بخشی از این مفاسد مشمول مجازات اعدام نیز می شوند.
پس از نگاه مذاهب ۴گانه ی معروف به اهل سنت، افساد فی الارض شامل تمامی اقسام شر می شود که از جمله آن زورگیری، از بین بردن کشتزارها و نسلها و.. است[۴] که ابن حجر عسقلانی برای مصادیق افساد فی الارض مثالهایی چون قتل، زورگیری و ناامن کردن راهها را می آورد.
الله جل جلاله می فرماید: مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً (مائده/۳۲) هرکس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در زمین بکشد، چنان است که گوئی همه انسانها را کشته است./ در اینجا الله تعالی کشتن مشروع انسانها را تنها در دو صورت می داند: ۱- مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ (قصاص) ۲- أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ (فسادی که در شریعت انجام دهنده ی آن مشمول حکم اعدام می شود)
الله تعالی در ادامه می فرماید: إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَاداً أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (مائده/۳۳) کیفر کسانی که (بر حکومت اسلامی میشورند و بر احکام شریعت میتازند و بدینوسیله) با خدا و پیغمبرش میجنگند، و در روی زمین ( با تهدید امنیّت مردم و سلب حقوق انسانها) دست به فساد میزنند، این است که (در برابر کشتن مردم) کشته شوند، یا (در برابر کشتن مردم و غصب اموال) به دار زده شوند، یا (در برابر راهزنی و غصب اموال، تنها) دست و پای آنان در جهت عکس یکدیگر بریده شود، و یا این که (در برابر قطع طریق و تهدید، تنها) از جائی به جائی تبعید گردند. این رسوائی آنان در دنیا است، و برای ایشان در آخرت مجازات بزرگی است .
دکتر مصطفی الرافعی در کتاب احکام الجرائم فی الاسلام و ضمن نقل اقوال علمای مذاهب اربعه در این زمینه می گوید، حقیقت مسئله این است که آیه۳۳ مائده صلاحیت دارد که دلیلی نیرومند برای زدن بر روی دست گروههای فساد کننده باشد ولو اینکه این جرائم خالی از قتل و ربودن مال باشد… گروههای فساد کننده کسانی از قبیل امر کنندگان به ربودن بچه ها و دختران و دایر کنندگان فتنه ها هستند که می توانند امنیت عمومی را فاسد کنند و از بین ببرند.
هیئت علمای کبار عربستان هم طی بیانیه ای گفته اند: اگر ثابت شود کسی اقدام به اعمال خرابکارانه و فساد فی الارض کرده است و این اقدام او موجب از بین رفتن امنیت به وسیله تعرض به خانه ها و اموال خصوصی و عمومی مثل تخریب منازل، مساجد، مدارس و بیمارستان ها و… شده باشد، مجازات او قتل، و خون او هدر است و این گونه کارها بسیار بدتر از راهزنی و قطع الطریق است.[۵]
ادامه دارد … ان شاء الله
[۱] المصباح المنیر، ج۱ و۲، ص۴۷۲
[۲] مفاتیح الغیب، ج۱۱، ص۶۳۴٫
[۳] مفردات الفاظ القرآن، ص۴۳۶
[۴] الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۳، ص۴۰۸
[۵] مجلة البحوث الاسلامیة، ش ۲۴، سال۱۴۰۹، ص۲۸۴ الی ۲۸۷٫