الحرابة یعنی چه و المحارب کیست و مجازات آن چیست و دست کیست؟ (۲)
به قلم: مسعود سنه ای
این روزها دسته هایی از الرویبضه و عوام زده هایی که در لباس خطبای مساجد فرو رفته اند به خاطر راضی نگه داشتن رسانه های کفار سکولار و عوام سکولار زده برای اغتشاشگران سکولار سال ۱۴۰۱ش دارالاسلام ایران که در اساس با قوانین شریعت الله اعلان جنگ کرده اند می گویند که تحت هیچ شرایطی نباید این سربازان جبهات جنگ گرم و سرد «جبهه سکولاریستها»کشته شوند و تنها باید تبعید شوند یا زندانی شوند؟
اصلاً اینها بگویند این زندانی شدن را از کجا در آورده اند چون در آیه اصلاً چیزی به نام زندانی کردن برای محاربین وجود ندارد و الله تعالی به صراحت در مجازات اینها تنها چند مورد مشخص را نام می برد و می فرماید: إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ (مائده/۳۳) ۱- كشته شوند 2- يا بر دار آويخته گردند 3- يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود ۴- يا از آن سرزمين تبعيد گردند.
امام شافعی[۱] و امام أبو حنيفة [۲] و دسته های دیگری از اهل علم گفته اند که این مجازات متعلق به جنایاتی مشخص است که شرع ترتیب و درجه ی آنها را مشخص کرده است؛ پس محارب تنها به دلیل کشتن به قتل می رسد؛ و تنها به دلیل گرفتن مال دست و پایش در جهت خلاف قطع می شوند و چنانچه هیچ یک از این جرمها را مرتکب نشده باشد تبعید می شود.
و اما در مورد عقوبات و مجازاتی که الله تعالی برای محاربین بیان کرده است امام مالک می گوید: إن قتل فلا بد من قتله، وليس للإمام تخيير في قطعه ولا في نفيه، “وأما إذا أخذ المال ولم يقتل فلا تخيير في نفيه” وإنما التخيير في قتله أو صلبه أو قطعه من خلاف.[۳] یعنی: اگر محارب کسی را کشته است پس باید کشته شود و امام اختیار ندارد که دست و پایش را قطع کند یا او را تبعید کند؛ و اگر تنها مال را گرفته است و کسی را نکشته باشد اختیار ندارد که او را تبعید کند، بلکه اختیار دارد در کشتنش یا به صلیب کشیدنش یا بریدن دست و پایش از جهت خلاف.
در آراء ائمه ی اهل فقه آمده است که «إذا أخاف السبيل فقط» اگر محارب تنها اقدام به راهبندان و نا امن کردن راهها کرده باشد امام مختار است که چنین شخصی را تنها بکشد یا بکشد و به صلیب بکشد یا دست و پای مخالفش را قطع کند یا اینکه او را تبعید کند. معتی اختیار هم در اینجا یعنی اجتهاد امام و اینکه امام در این برهه از زمان چه چیزی را به صلاح دارالاسلام و مسلمین می داند.
به عنوان مثال اگر چنین محاربی که تنها اقدام به راهبندان و نا امن کردن راهها کرده باشد دارای فکر و تدبیر و قدرت سازماندهی در این جرم داشته باشد باید کشته شود یا در ضمن کشته شدن به صلیب هم کشیده شود چون تنها با قطع دست و پای مخالفش یا با تبعید کردنش ضررش از سر جامعه برداشته نمی شود؛ اما چنانچه صاحب تدبیر و رای نباشد و تنها دارای قدرت و زور باشد دست و پای مخالفش قطع می شوند، و چنانچه نه صاحب تدبیر و رای و نه صاحب قدرت و نیرو باشد چنین شخصی تبعید می گردد.
در این صورت این دست از خطبای مساجد که در این فتنه ی ۱۴۰۱ش دارالاسلام ایران در «جبهه ی سکولاریستها» قرار گرفته بودند و الان که نوبت آن رسیده که این «جبهه» حساب گفته ها و اعمالش را پس بدهد به شبهه پراکنی و غوغا سالاری و مظلوم نمائی چنگ زده اند، باید به منابع اصلی مذهب خود مراجعه کنند؛ و مومنین نیز اگر نقدی بر اجرای حکم شرعی بر محاربین سکولار توسط مسئولین قضایی دارالاسلام دارند باید به مذهب خود استناد کنند نه به سخنان آشفته و عوام فریبانه ی الرویبضه و خطیبان ابن الوقتی رسانه ای.
اجرای حدود شرعی برای اهل زمین از بارش چندین روز باران پربرکت برای ساکنان زمین سودش بیشتر است؛ پس در مجازات مجرمینی که مستحق اجرای حد شرعی هستند اجازه ندهیم الرویبضه و خطیبان سوء قدرت مانور دهی در شبهه پراکنی و مانع این خیر و برکت به جامعه شوند.
[۱] تحفة المحتاج ۹/ ۱۶۱، ونهاية المحتاج ۸/ ۷٫
[۲] فتح القدير ۴/ ۲۶۸ و۲۶۹، وحاشية ابن عابدين ۴/ ۱۲۳٫
[۳] الشرح الصغير ۲/ ۴۳۶، وحاشية الدسوقي ۴/ ۳۴۹