جولانی سوریه همان احمد مسعود افغانستان در لباس و مکانی متفاوت

جولانی سوریه همان احمد مسعود افغانستان در لباس و مکانی متفاوت

به قلم: مجاهد مهاجر

گروه جولانی که چند سال است از کمکهای بی دریغ فرانسه و اروپا و آمریکا تحت عناوین مختلف کمکهای بشر دوستانه و غیره سود می برد توانسته است با ترور و ارعاب مخالفین خود را بر ولایت ادلب که یکی از ولایتهای سوریه است تحمیل کند و این روزها با جلب حمایتهای بیشتر ارتش ناتو از کانال حکومت سکولار ترکیه باز توانسته است در کنار ارتش ناتو بر عفرین نیز مسلط شود و ترکیه نیز طی مصالحه ای چند منطقه را از ارتش آزاد تخلیه کرده و تحویل گروه جولانی دهد.

بنیانگذاران هيئة الجولاني که هم اکنون در ترکیه سکونت دارند در حال آماده شدن برای سفر به حکومت سکولار و دارالحرب فرانسه هستند و قصد دارند بقیه ی انقلاب سوریه را به استخبارات و شرکای فرانسوی و اروپائی خودشان بفروشند.

يوسف سعيد عبود الهجر أبو البراء که در گذشته از نزدیکان أبو علي الأنباري مفتی دوله (داعش) وأبو أسامة العراقي بود اصالتاً از شهر شحيل از اطراف ولایت ( محافظة / استان) دیرالزور سوریه است که مستقیماً دست در دست ابوبکر بغدادی گذاشت و در دیرالزور به بغدادی بیعت داد و در کنارالعدناني سخنگوی دوله (داعش) وأبو ذر وأبو صهيب العراقي بود و قبل از جولانی از همراهان شخصی أبو أسامة العراقي بود که به همراه أبو ماريا القحطاني در صدها عملیات فرقه دوله (داعش) مشارکت داشت که یکی از این عملیاتها بر علیه عموی خودش فرحان عبود الهجر در روستای الحريجي بود و عموی خودش را به تهمت گرایش به إخوان مسلمين ترور کرد.

حالا این شخص سخنگوی جولانی و شخص مورد اعتماد جولانی در ترکیه ساکن است و به همراه چند نفر دیگر از معتمدین جولانی با تمام دستگاههای استخبارات و اطلاعاتی کشورهای سکولار و دست نشانده ی منطقه همکاری دارد؛ گاه او را در هنگام مذاکره با دستگاه جاسوسی و استخبارات فرانسه در قطر می بینی که زيد العطار با اسم حقیقی أسعد ينحدر از روستای أبو راسين اطراف الحسكة نیز او را همراهی می کند .

 البته این زید العطار نیز فعلا در ترکیه زندگی می کند و قبلاً با اسامی مختلفی چون أبوعائشة و حسام الشافعي وغیره فعالیت داشت و مسئول رسانه ای و اعلامی مرکزی جبهة النصرة  سابق بود و مکاتبات بین جولانی و امرای سابق جولانی در دوله (داعش) و بعدها القاعده الظواهری نیز بر عهده ی این شخص بود.

زید العطار به دنبال تشکیل هیئت جولانی در خیانت به ابوبکر بغدادی و ایمن الظواهری هماره جولانی شد و به عنوان مسئول روابط و علاقات خارجی دارودسته ی جولانی منصوب شد و با یوسف الهجر جهت معامله ی شهرهای الزبداني ومضايا در برابر كفريا و الفوعة  با حکومت بشار اسد روانه ی قطر شد.

البته رابط جولانی با سرویستهای جاسوسی کشورهای کافر خارجی نیز هست چنانچه مدتی قبل موفق به ترتیب دادن ملاقات حضوری نماینده ی سازمان استخبارات و جاسوسی انگلیس و M16 انگلیسی جوناثان باويل با جولانی شد که در این دیدار جولانی به عنوان حسن نیت ملفات ضد الجهاديين را ارائه داد.

هم اکنون چنین شخصی به همراه يوسف الهجر به عنوان نمایندگانی از هيئة الجولاني در  حال سفر به فرانسه هستند که به همراه خود پرونده ی مهاجرین اروپائی و بخصوص فرانسوی را نیز با خود برده اند به امید قبول جولانی و گروهش به عنوان جزئی از حل سیاسی در آینده سوریه.

به نظر شما فرق جولانی با دوستُم و احمد مسعود بغاوتگر افغانستان و پدر خائنش در چیست؟

آیا تاریخ معاصر مسلمین تاجرانی پست تر از این تاجران جهاد و دین و ناموس و خاک و وطن به خود دیده است؟ تاجرانی که در لباس دین و جهاد با دین و جهاد و جان و ناموس و مال و خاک مسلمین بازی و معامله کرده اند.

کُردها و دروغی بزرگ سکولاریستها در کوچ اجباری آنها به خراسان

کُردها و دروغی بزرگ در کوچ اجباری آنها به خراسان

به قلم: ابوسلیمان هورامی

خراسان بزرگ در واقع شامل خراسان کنونی ایران و تمام افغانستان و بخشهایی از پاکستان و تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان و آسیای میانه تا مرزهای چین می شود.

در خراسان قدیم کُردها مثل سایر اقوام زندگی کرده اند و هم اکنون نیز در بخشهایی از ازبکستان و قزاقستان و پاکستان و ترکمنستان و بلوچستان ایران و شمال خراسان رضوی ساکن هستند.

کُردها که برای خود و مکان سکوت خودشان عنوان «کُردخانه» را انتخاب کرده اند، خود را نه به عنوان مهاجر بلکه به عنوان صاحبان اصلی مکان سکونت خود دانسته و مکان سکونت خودشان را خانه ی اصلی کُردها می دانند.

با کسانی چون دکتر کلیم الله توحدی در کتاب خودش تحت عنوان «حرکت تاریخی کُرد به خراسان» مطالبی را گرداوری کرده و حتی از سوی دسته ای از کُردهای سکولار اسم پدر تاریخ کردهای خراسان شناسانده شده است اما در کنار عقاید خود کُردهای خراسان واقعیتهای تاریخی نیز بر خلاف سخنان این شخص و امثال این شخص است که قصد دارند برای کُردهای تاریخی، دست به تاریخ سازی جعلی برای کُردها بزنند و نشان دهند که کُردها در زمان شاه عباس صفوی به این مناطق کوچانده شده اند تا مثلا جلو حملات ازبکها را بگیرند، در حالی که کُردها از گذشته های دور تا همین الان هم در میان ترکمنها و ازبکها ساکن هستند! و عده یا از سکولارها باز می خواهند وجود این کُردها را به استالین ربط بدهند و…

یکی از این اسناد به تیمور لنگ حاکم بزرگ ازبکها برمی گردد که در کتاب خودش آورده است:

” در بهار سال ۷۷۹ ق از قوچان رد شد است، مردهای قد بلند و چشم آبی را دیدیم که از ما نمی ترسیدند، بعد از تحقیق برایمان روشن شد که اینها نه فارس هستند نه عرب، بلکه خودشان کُرد معرفی می کردند”

البته تیمور لنگ به این هم اشاره می کند که ۹ سال بعد برای بار دوم مسیرش به قوچان افتاده و می گوید: “بار دیگر که به قوچان رفتیم  همان افراد را دیدیم و از آنها خواتسیم که سرباز ما شوند چون خیلی شجاع و نترس بودند، اما قبول نکردند”

این نوشته ی تیمور تمام داستان سرائی های سکولاریستهای خارجی و مریدان محلی آنها و سکولار زده های بومی را پوچ و باطل می کند که مثلاً کوردها در زمان شاه عباس صفوی و در سالهای ١٥٩٨م یا ١٦٠٢م بالاجبار به این مناطق نقل مکان شده اند در حالی که شاه عباس صفوی و اجداد او نیز توان مقابله و نقل مکان کوردهای چون کوردهای اردلان و غیره را نداشتند، چون تمام این کُردها برای خود دارای امیرنشین های محلی خاص خود بودند.

 کُردها بخشی از ایران بزرگ بودند و طبیعی است که در سراسر ایران بزرگ ساکن بوده باشند، هر چند در زمان ایوبیان و عثمانی ها به مناطی در غرب ایران کوچ کردند و به سمت غرب ایران تحرکات بیشتری داشتند.

البته ابن اثیر نیز که خودش اصالتا از کُردهای جزیر (منطقه‌ای بین کردستان ترکیه و سوریه امروز) است و در سال ۶۳۰ق در موصل وفات کرده در کتاب تاریخ مشهور خودش «الکامل فی التاریخ» به کُردهای خراسان بزرگ اشاره می کند.

بیائید اجازه ندهیم سکولاریستهای جهانی و ریزه خوران سکولار بومی با تحریف حقایق برای ملت ما تاریخ بسازند.

پیام بزرگترین روحانی اهل تشیع افغانستان مقیم ایران به مهاجرین افغانی ساکن در ایران در مورد امارت اسلامی افغانستان

پیام بزرگترین روحانی اهل تشیع افغانستان مقیم ایران به مهاجرین افغانی ساکن در ایران در مورد امارت اسلامی افغانستان

ارائه: شیعه علی

سید عیسی حسینی مزاری، روحانی مقیم ایران که رئیس کل مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان، خبرگزاری صدای افغان (آوا) و عضو مجمع جهانی اهل بیت(ع) است  پیامی در مورد مواجهه‌ی مهاجرین افغانستانی در ایران با طالبان منتشر کرده است که حائز اهمیت است.

این پیام با آنکه چند ماه قبل نشر شده اما به دلیل اهمیت آن و فعالیتهای مشکوک دسته ای خائن و مزدور در میان افغانهای مهاجر ایران، متن این پیام را بازنشر می کنیم که در پی می‌آید:

در روزهای اخیر شاهد برخی حرکت‌های اعتراضی ضد طالبان به خصوص در سطح چند شهر ایران بودیم که دسته‌ای زن و مرد، راه افتاده، به ظاهر در دفاع از شیعیان افغانستان، علیه این گروه، شعارهای تند و زننده‌ای سر دادند.

اگر نگوییم سازمان دهندگان این تحرکات ناآگاه‌اند و احساسی و یا مشکوک‌اند و وابسته به جریان‌های خاص، تا آتش نفاق و جنگ داخلی میان شیعیان و طالبان برافروزند، انگیزه اکثر معترضان، برداشت از گذشته طالبان است و احساس می‌کنند با تسلط این گروه بر ولایات کشور، ممکن است ظلم و تعدی علیه شیعیان اِعمال گردد، این در حالی است که به دنبال سقوط یکی پس از دیگری ولسوالی ها(شهرستان‌ها) و سپس ولایات به دست طالبان و تاحالا که تقریبا تمام افغانستان به استثنای ولایت پنجشیر تحت استیلای این گروه قرار گرفته است، نه تنها گزارش خاصی از بدرفتاری طالبان در دست نیست بلکه از یکسو سخنگویان این گروه بارها عنوان کرده اند که عفو عمومی اعلام نموده، حتی با مخالفین مسلح خود کاری ندارند و در کل، برخلاف رویه و منش بیست سال پیش ظهور و بروز کرده و خواهند کرد و از سوی دیگر، شخصیت‌های حقیقی و حقوقی متعدد در مصاحبه با رسانه های جمعی، به ویژه خبرگزاری صدای افغان(آوا) از رفتار و گفتار طالبان اظهار رضایت کرده، سپاس گذار نوع و چگونگی تعامل آنها با شهروندان کشور بودند و از همه مهمتر، عوامل این گروه با مردم در سالم و امن و پرشور برگزار شدن مراسم های مربوط به محرم الحرام در سرتاسر افغانستان همکاری عمیق و فراگیر داشته اند.

پس، از یکسو نمی توان یک فرد یا جریان را قصاص قبل از جنایت کرد بلکه رفتار نیک و حسنه آنان را در عرصه های مختلف باید ستود و از طرف دیگر بایستی فرصتی در نظر گرفت تا طالبان در معرض آزمایش جدی قرار بگیرند و اگر رفتار و گفتار حسنه کنونی را نه تنها ادامه داده بلکه بهتر و کاملتر انجام دادند، چه بهتر و باید مورد حمایت قرار بگیرند و اگر ناکام شدند، باید نصیحت شوند و ارشاد تا مسیر صواب را در پیش بگیرند و اگر نشد، همان زمان، فرصت و ظرفیتی خواهد بود تا تصمیم مقتضی اتخاذ گردد. در غیر آن، بی گدار به آب زدن و علیه این گروه تبلیغات مسموم به راه انداختن، جز آب انداختن به آسیاب دشمن چیزی دیگری عاید نخواهد کرد.

بنابراین؛ از یکسو مردم مهاجر هشیار باشند تا هر فرد حقیقی یا حقوقی هموطن یا غیر آن، چه نا آگاه و چه مشکوک و وابسته به جریان‌هایی که عمدا تصمیم به بر افروختن آتش اختلاف و جنگ میان شیعیان و طالبان دارند، نتوانند از موجودیت و احساسات مهاجرین سو استفاده کنند و از سوی دیگر، مطالبات به حقی، که بتواند افکار و اذهان طالبان را روشن کند، تا سران و مسئولان ذیصلاح آن‌ها، در پرتو اطلاع رسانی دقیق، در نحوه تعامل با مردم، تصمیم درست بگیرند و کشور از بحران ۴۰ ساله به سلامتی عبور کند، توسط مردم و جریان های دلسوز اسلامی و ملی با جدیت طرح و جهت اجرایی شدن آن تعقیب شود.

سیدعیسی حسینی مزاری – رئیس کل مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان

«افساد فی الأرض» یعنی چه و چرا اجرای احکام مفسدین در دارالاسلام ایران عده ای از مولوی ها و مُلاها را هراسان کرده است؟ (۷)

«افساد فی الأرض» یعنی چه و چرا اجرای احکام مفسدین در دارالاسلام ایران عده ای از مولوی ها و مُلاها را هراسان کرده است؟ (۷)

به قلم: آغسار تورکمن

با وجود آراء متعدد و مختلف اهل علم در گذشته، در این بخش از بحث خود به دو تفسیر از تفاسیر معتبر اهل سنت می پردازیم که سخن تمام اهل علم را به صورت مختصر گفته اند، تا هم قانون شریعت الله در این زمینه ها روشن شود و هم میزان جهالت و دغل بازی عده ای از مولوی ها و آخوندها و ماموستاها روشن شود که با نام مذهب و از جیب مردم نان می خورند و یکی از مراجع تولید فتنه و فتنه گری شده اند و سعی دارند با عوام فریبی و تولید شبهات و با تحریک احساسات قومیتی و مذهبی مردم، عده ای از جوانان را در این «بازی کثیف» رسانه ای و روانی خود قربانی کنند.

الله(ج) می فرماید: إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (توبه/۳۳)  ‏کیفر کسانی که (بر حکومت اسلامی می‌شورند و بر قوانین و احکام شریعت می‌تازند و بدین‌وسیله) با خدا و پیغمبرش می‌جنگند، و در روی زمین (با تهدید امنیّت مردم و سلب حقوق انسانها و..) دست به فساد می‌زنند، این است که (در برابر کشتن مردم) کشته شوند، یا (در برابر کشتن مردم و غصب اموال) به دار زده شوند ، یا (در برابر راهزنی و غصب اموال، تنها) دست و پای آنان در جهت عکس یکدیگر بریده شود، و یا این که (در برابر قطع طریق و تهدید ، تنها) از جائی به جائی تبعید گردند. این رسوائی آنان در دنیا است، و برای ایشان در آخرت مجازات بزرگی است .‏

ابن کثیر بعد از توضیحی در مورد محاربه که در واقع ترویج کفر و راهزنی و … است می گوید: وكذا الإفساد في الأرض يطلق على أنواع من الشر”. یعنی افساد در زمین بر انواع شر اطلاق می شود. .. والصحيح أن هذه الآية عامة في المشركين وغيرهم ممن ارتكب هذه الصفات” و صحیح این است که این آیه عام است که هم سکولاریستها( مشرکین) را شامل می شود و هم هر کسی غیر از سکولاریستها که مرتکب این صفات شود.

ابن کثیر از البخاري ومسلم حدیث العرنيين قوم «عكل یا عرينة » را می آورد که پس از ایمان آوردن و بعیت دادن دچار جرمهایی می شوند که رسول الله صلی الله علیه وسلم این آیه را بر آنها تطبیق می دهد. 

 قرطبی نیز در تفسیر خودش بر این آیه با ذکر آراء مختلف و حدیث العرنيين می گوید: ” قال مالك والشافعي وأبو ثور وأصحاب الرأي : الآية نزلت فيمن خرج من المسلمين يقطع السبيل ويسعى في الأرض بالفساد .” مالک و شافعی و ابوثور و حنفی ها (یا اصحاب رای) می گویند: آیه در مورد هر مسلمانی نازل شده است که دست به راهزنی می زند و سعی می کند در زمین فساد به بار آورد.

مورد مهمی که امام قرطبی بیان می کند و با فعل اغتشاشگران ۱۴۰۱ش در تولید اعتصاب اجباری بازاریان و مغازه داران با رعب و وحشت و یا مجبور کردن کامیونداران حمل مواد تجاری و مورد نیاز مردم به اعتصاب و حمله به مغازه ها و آتش زدن مغازه ها و کامیونهایی که تن به این اجبار نمی دادند صدق می کند این است که می گوید: ” قول الله تعالی: ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ  لشناعة المحاربة وعظم ضررها، وإنما كانت المحاربة عظيمة الضرر; لأن فيها سد سبيل الكسب على الناس ، لأن أكثر المكاسب وأعظمها التجارات ، وركنها وعمادها الضرب في الأرض”. یعنی: سخن الله تعالی: این رسوائی آنان در دنیا است، به دلیل زشتی و پلیدی محاربه و ضررهای بزرگ آن است؛ چون باعث بسته شدن راههای کسب و کار بر مردم می شود، چون اکثرشغلها و و بیشتر تجارتها اصل و اساسش بر حمل و نقل و امن بودن راهها و مکانهای تجاری است.”

آیا اخوندها و مولوی ها و ماموستاها و خطبای مساجد در این چند روز گذشته ندیدند که به دلیل اغتشاشات سکولاریستهای محلی چه بر سر مکاسب تجاری کوچک و متوسط و زندگی اقتصادی مردم آمد؟  

آیا مذهب حنفی یا شافعی یا جعفری یا نجدی و غیره این خطبای مساجد  به آنها می گوید که  با خطبه های آن چنانی بخشی از «جبهه»ی جنگ روانی این اغتشاشگران سکولار و سکولار زده  باشند و یا «فتنه گر» و محرک مردم و جوانان جاهل و احساسی و مرید ماهواره ها و فضای مجازی به پیوستن به «جبهه»ی دشمنان باشند؟ یا می بایست به چنگ زدن به شریعت الله و مذهب خودشان در برابر این «جبهه»ی متحد کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده های بومی قرار می گرفتند؟

«افساد فی الأرض» یعنی چه و چرا اجرای احکام مفسدین در دارالاسلام ایران عده ای از مولوی ها و مُلاها را هراسان کرده است؟ (۶)

«افساد فی الأرض» یعنی چه و چرا اجرای احکام مفسدین در دارالاسلام ایران عده ای از مولوی ها و مُلاها را هراسان کرده است؟ (۶)

به قلم: آغسار تورکمن

کلمات دیگری که معمولاً در مورد این اغتشاشات به چشم می خورد عباراتی چون: «فتنه» خرداد۶۰ منافقین، «فتنه» تیر۷۸،«فتنه» ۸۸، فتنه۹۶، فتنه ۱۴۰۱ است که نیاز به بررسی دارد چون الله تعالی می فرماید که مومنین حتماً در معرض این فتنه ها قرار می گیرند:أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ (عنکبوت/۲) آیا مردمان گمان برده‌اند همین که بگویند ایمان آورده‌ایم  به حال خود رها می‌شوند و ایشان دچار فتنه نمی‌گردند؟!‏

 راغب اصفهانی با ذکر آیه ی «ویسعون فی الارض فساداً» می گوید: هر چند «سعی» در معانی متعددی مانند راه رفتن سریع، تلاش و کوشش کردن، کسب و پیشه، اهتمام داشتن و قصد به کار رفته است، لکن مقصود از آن در آیة شریفه جدیت و تلاش و کوشش است.[۱] در این صورت محاربه ی با الله و رسولش صلی الله علیه وسلم و برپاکردن فساد در زمین تنها برداشتن اسلحه نیست بلکه تلاش و کوششی سازماندهی و برنامه ریزی شده جهت هر نوع مخالفت با فرمانهای شریعت اسلام می‌شود، چنانچه الله تعالی رباخواری را محاربه با الله و رسولش صلی الله علیه وسلم نام برده است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (بقره/۲۷۸) ‏ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا بپرهیزید و آنچه از ربا باقی مانده است فروگذارید، اگر مؤمن هستید.‏فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ (بقره/۲۷۹)پس اگر چنین نکردید، بدانید که به جنگ با خدا و پیغمبرش برخاسته‌اید.  

کسانی که مشمول حکم «مفسد فی الارض» می شوند در واقع فتنه گرانی هستند که فتنه ای که تولید کرده اند شدیدتر و بزرگتر از قتل نفسی است که مشمول قصاص و کشته شدن می شود.

الله تعالی زمانی که حکم جنگ و کشتن سکولاریستها (مشرکین= احزاب) را می دهد به روشنی بیان می کند که فتنه ی حاکمیت و قوانین سکولاریستها برای مسلمین بسیار بدتر از کشتن است و می فرماید: ‏ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ (بقره/۱۹۱) و هرجا آنان (سکولاریستها= مشرکین = احزاب را) دریافتید ایشان را بکشید، و آنان را که شما را از آنجا بیرون کرده‌اند بیرون سازید، و فتنه از کشتن بدتر است.

پس هر فعالیت و تلاشی که برای این باشد که مسلمین و جامعه ی مسلمین را از حالت اعتدال شرعی به سوی اختلال و تغییر و دگرگونی به فساد و مخالفت با شریعت الله بکشاند «فتنه» است و مومن با آنکه در معرض این فتنه ها قرار می گیرد اما نباید در فتنه بیافتد؛ در مثالی روشن، الله تعالی زمانی در مورد دارودسته ی منافقین می فرماید: وَمِنْهُم مَّن یَقُولُ ائْذَن لِّی وَلاَ تَفْتِنِّی أَلاَ فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ ‏(توبه/۴۹) بعضی از منافقان می‌گویند: به ما اجازه بده (تا در جهاد با رومیان شرکت نکنیم) و ما را دچار فتنه (جمال ماهرویان رومی) مساز. هان ! هم‌اینک ایشان (با مخالفت فرمان خدا) به خودِ فتنه افتاده‌اند و آتش دوزخ، کافران را فرا می‌گیرد.‏

تحکیم قوانین شرکی سکولاریستها، ترویج عقاید شرکی سکولاریستی در میان مسلمین و باز کردن انواع فاحشه خانه ها و میخانه ها و سایر مصادیقی که اهل علم برای «فتنه»بیان کرده اند که تمام این مصادیق فتنه از قتل انسان نیز بدتر هستند؛ بر این اساس است که الله تعالی با ذکر مصادیقی، در مشروعیت جنگ با کفار سکولار (مشرک) می فرماید: یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن یَرْتَدِدْ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُوْلَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (بقره/۲۱۷) ‏از تو درباره جنگ‌کردن در ماه حرام می‌پرسند. بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است. ولی جلوگیری از راه خدا (که اسلام است) و بازداشتن مردم از مسجدالحرام و اخراج ساکنانش از آن و کفر ورزیدن نسبت به خدا، در پیشگاه خداوند مهمتر از آن است، و فتنه بدتر از کشتن است. (مشرکان = احزاب= سکولاریستها) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از دینتان (محتوای ۴گانه ی دینتان یعنی : ۱- قدرت حکومتی ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت کردن ۴- مجازات و پاداش) برگردانند، ولی کسی که از شما از دین خود برگردد و در حال کفر بمیرد، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت بر باد می‌رود، و ایشان یاران آتش (دوزخ) می‌باشند و در آن جاویدان می‌مانند .‏

در اینجا الله (ج) ادامه ی جنگ با این سکولاریستها(مشرکین= احزاب) را تا زمان از بین رفتن «فتنه» می داند و امر می کند: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه(انفال/۳۹)/ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ (بقره/۱۹۳) و با آنان (سکولاریستها) بجنگید تا فتنه‌ای باقی نماند و دین (با هر ۴ معنی و مفهوم کامل آن تماماً) از آن الله گردد.

در این صورت افساد فی الارض از مصادیق «فتنه»است و باید قبول کنیم اگر کشتن یک شخص مجازاتش مرگ است پس لیدر و برپا کننده ی «فتنه» قطعاً سزاوارتر است به کشته شدن و مرگ. الله (ج) در مورد این فتنه گران می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِیقِ ‏(بروج/۱۰) بی‌گمان کسانی که مردان مؤمن و زنان مؤمن را دچار فتنه می کنند و سپس توبه نمی‌کنند، قطعاً عذاب دوزخ دامنگیر ایشان خواهد شد و همچنین عذاب آتش سوزان بهره آنان خواهد بود.‏

پس انتظار مومنین در دارالاسلام ایران محاکمه و مجازات شرعی فتنه گران است چه در قالب آخوند و مولوی و شیخ و ماموستا خود را نشان دادند یا در قالب یک شخص سکولار.

ادامه دارد … ان شاء الله


[۱]  راغب اصفهانی، ۱۴۰۴: ۲۳۳

«افساد فی الأرض» یعنی چه و چرا اجرای احکام مفسدین در دارالاسلام ایران عده ای از مولوی ها و مُلاها را هراسان کرده است؟ (۵)

«افساد فی الأرض» یعنی چه و چرا اجرای احکام مفسدین در دارالاسلام ایران عده ای از مولوی ها و مُلاها را هراسان کرده است؟ (۵)

به قلم: آغسار تورکمن

عبارت دیگری که این روزها و پس از دادگاهی و اعلام جرم اغتشاشگران ۱۴۰۱ش می بینیم «محاربه است» که باز به دلیل جهل عوام نسبت به این اصطلاح و عوام زدگی دسته هایی از مولوی ها و حاکمیت ماهواره ها و فضای مجازی دشمنان عده ای خیال می کنند این اصطلاح از اختراعات نظام ایران است؛ اما این اصطلاح «قرآن»ی است : إنما جزاء الذين يحاربون الله ورسوله ويسعون في الأرض فسادا (مائده/۳۳) پس اختراع هیچ مذهب و نظام حکومتی نیست.

جالب است بدانیم که از نظر مذهب حنفی و حنبلی برای اینکه شخصی حکم محارب بگیرد شرط گذاشته اند که محارب سلاح یا چیزی که در حکم سلاح است از قبيل «عصا» و «سنگ» استعمال نماید، اما از نظر مذاهب مالكي و شافعی شرط نیست که محارب سلاح استعمال کند و همینقدر که قدرت و شوکت خویش را جهت ارتکاب جرمهایی که در حکم محاربه هستند بکار ببرد، برای تحقق محاربه کفایت می کند.

آیا این اغتشاشگران سکولار از سنگ و چوب و قمه و چاقو و اسلحه ی گرم جهت ایجاد رعب و وحشت و قتل و کشتار مردم استفاده نکردند؟

نکته ی مهم دیگری که متوجه ی مجریان جنگ رواین در ماهواره ها و فضای مجازی و همچنین متوجه مولوی ها و آخوندها و مُلاها و ماموستاها می شود این است که در مذاهب حنفی و مالکی و حنبلی کسی که با تشویق یا همفکری یا کمک رسانی در عمل محاربه با محارب معاونت نماید، محارب محسوب می شود؛اما از نظر شافعیه کسی که شخصا در انجام عمل محاربه مباشرت دارد محارب شناخته می شود و مسبب و معاون در عمل محاربه و نیز کسی که در مباشرت عمل حضور داشته، لكن مباشر فعل نباشد، محارب محسوب نمی گردد بلکه عاصی است که مرتکب معصیت گردیده و تعزیر دارد.

آیا مولوی ها و ماموستاهایی که با سخنان غیر شرعی خود محرک و مشوق دسته هایی از مردم برای اغتشاش و درگیری و کشت و کشتار بودند مشمول این حکم در مذهب خودشان نمی شوند؟ قطعاً می شوند هر چند نظام بخواهد بین این مُلاها با عوام فرق بگذارد.

نکته ی دیگر اینکه مذهب حنفی برای تحقق محاربه شرط نموده اند که در دارالاسلام ( سرزمینی که قانون اساسی آن بر اساس یکی از مذاهب اسلامی باشد و قدرت و حاکمیت در دست این قوانین و مسلمین باشد) واقع شود و اگر محاربه در دارالکفر (سرزمینی که توسط قوانین کفری و هر یک از کفار[یهودی، نصرانی، مجوس، صابئین، سکولاریستها] اداره می شود) تحقق یابد حد محاربه واجب نخواهد شد، زیرا در دارالکفر (محل وقوع بزه) امام که متولی و مسئول اقامه حدود است ولایتی ندارد. شیعه زیدیه نیز همین عقیده را دارند.ولی مالكيه و شافعيه و حنابله حد در هر دو صورت را واجب می دانند، اعم از اینکه محاربه در دارالاسلام محقق شود یا در دار الکفر .

البته مذهب مالکی شرط نموده است که فعل باید بنحوی باشد که امکان استغاثه برای مجنى عليه وجود نداشته باشد، یا اینکه در صورت امکان استغاثه او را از کمک خواستن منع نماید. همچنین در صورتیکه مجنی علیه را در اطراف محل قرار دهد، بطوریکه وصول استغاثه مجنی علیه مشکل و ممتنع شود، عمل او محاربه محسوب می گردد و نیز چنانچه کسی را که برای کمک رسانی حاضر شده تهدید نماید بطوریکه از روی ترس از کمک رسانی به مجنی علیه خودداری کند، فعل او محاربه محسوب می شود.

این دقیقاً چیزی است که ما در میان اغتشاشگران سکولار ۱۴۰۱ش دیدیم که حتی  کسی را که می گفت این بیچاره را نزنید خودش را نیز می زدند و یا می کشتند به همین دلیل کسی حتی جرئت نداشت از بی گناهی که توسط این محاربین سکولار در حال زجرکش شدن و جان دادن بود دفاعی کند.

ادامه دارد … ان شاء الله

«افساد فی الأرض» یعنی چه و چرا اجرای احکام مفسدین در دارالاسلام ایران عده ای از مولوی ها و مُلاها را هراسان کرده است؟ (۴)

«افساد فی الأرض» یعنی چه و چرا اجرای احکام مفسدین در دارالاسلام ایران عده ای از مولوی ها و مُلاها را هراسان کرده است؟ (۴)

به قلم: آغسار تورکمن

همچنانکه گفته شد فساد از لحاظ لغوی به معنای خارج شدن شیء از حالت اعتدالی است که شریعت در فرد و جامعه به وجود آورده، چنانچه راغب در تعریف جامعی می‌نویسد :الفساد خروج الشی عن الاعتدال، قلیلاً کان الخروج عنه او کثیراً و یضاده الصلاح و یستعمل ذلک فی النفس و البدن و الاشیاء الخارجة عن الاستقامة (راغب، ۱۴۱۲: ۶۳۶).

در این صورت هر عملی که آثار تخریبی گسترده‌ای را به وجود آورد و یا به بیان دیگر هر عملی که موجب بروز فساد گسترده‌ای گردد، مانند سعی در درست کردن احزاب و ضرار در دارالاسلام و تن ندادن به شورا و اجماع جمعی و تشویق مردم به حرکت در مسیر تفرق و چند دستگی و یا سعی در توزیع مواد مخدر یا دایر کردن اماکن و شبکه‌های فساد و فحشاء و… که به صورت سازماندهی شده سعی در به فساد کشاندن جامعه است ایجاد چنین شبکه‌هایی به هر انگیزه‌ای مصداق «افساد فی‌الارض» است.

آنوقت در کمال تعجب می بینیم که کسی چون مولوی نقشبندی از اعدام چند قاچاقچی عمده ی مواد مخدر اظهار تاسف می کند و اشک تمساح می ریزد و یا شخصی چون مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی خطیب مسجد مکی زاهدان از اعدام اغتشاشگران سکولاری که در ۱۴۰۱ش همه کشته شدن مردم و زجر کش شدن مردم توسط آنها را به صورت تصویری دیدیم تحت عنوان « اعدام‌ بی‌رویه» نام می برد  و می گوید: اعدام‌ بی‌رویه و سرکوب، نتیجه‌ای جز ناراضگی پروردگار، نفرت عمومی و شعله‌ور شدن آتش خشم ملت ندارد.”

از این مولوی و امثال او می خواهیم نه بر اساس توهمات خودشان که مثل عوام غکوچه و بازار حتی برای پوتین و جنگ اوکراین و مسائل بین المللی مدیحه سرائی می کنند و طرح ارائه می دهند بلکه بر اساس مذهب حنفی که دارند به صورت مستند بیان کنند که در مذهب ابوحنیفه حکم چنین اغتشاشگران سکولاری چه هست؟ همین الان در امارت اسلامی افغانستان که بر اساس مذهب حنفی اداره می شود اگر کسی به صورت مسلحانه اقدام به تخریب اموال عمومی و ارعاب عمومی و کشتن طرفداران امارت اسلامی و حتی مردم عادی کند چه واکنشی نشان می دهند؟

از این مولوی و امثال او می خواهیم: اینهمه که درخواست تطبیق قانون در ایران را دارید برای یک بار هم که شده قانون اساسی اسران را بخوانید و بر اساس این قانون بگوئید که حکم محاربه و افساد فی الارض در این قانون چه هست؟ آیا مسئولین نظام ایران بر اساس این قانون مورد پذیرش آنها عمل می کنند یا برخلاف آن؟

در کتاب فقه السنه در تعریف «محاربه» آمده است: ” حرابه عبارت است از خروج طائفه ای با اسلحه در کشور اسلامی که هرج و مرج پدید آورند و خونریزی کنند و اموال مردم را بربایند و هتک عرفی وحیثیت مردم را فراهم آورند و موجب رکود و هلاکت منابع درآمد و نسل شوند. و فرقی نیست که طائفه موصوفه از مسلمین باشند و یا از اهل ذمه و یا معاهد و یا از کفار حربی باشند، مشروط بر اینکه در دارالاسلام مرتکب جنایت مذکوره شوند و از آن طرف هم فرقی نمی کند که مجنى عليهم مسلمان باشند يا أهل ذمه، و همانطور که محاربه با خروج جماعتی محقق می گردد با خروج یک نفر نیز تحقق می پذیرد. و در مفهوم محاربه گروههای مختلف که هر یک عهده دار و مسئول انجام کاری هستند داخل می شوند مانند گروه کشتار و تروریست ها و گروه دزد اطفال و گروه دستبرد زننده به خانه ها و بانکها و گروه رباینده دختران و زنان و گروه رباینده دولت مردان و حکام جهت ایجاد فتنه و تزلزل امنیت و گروه اتلاف کننده زراعت و مواشی و چهارپایان.

… در نتیجه با جامعه مسلمین در ستیز و محاربه می باشند و از جانب دیگر با تعالیم عاليه اسلام که برای تثبیت امنیت عمومی و حفظ حقوق و سلامت بشریت است، در جنگ و ستیزند. و چنانکه جماعت مذکور محارب نامیده شده اند قطاع الطريق نیز نامیده می شوند زیرا که مردم شهرها و آبادیها بواسطه جنایات آنان از عبور و مرور آزاد در خیابانها و کوچه ها و راههای بیرون از شهرها، خوف و بیم دارند و بدیهی است که سفاکی و تطاول و چپاول آنها سبب قطع عبور و مرور آزاد در طرق و شوارع است، پس آنان قطاع طريقند و حتی بعضی از فقهاء این عمل را سرقت کبری نامگذاری کرده، چه آنکه زیان آن دامنگیر عموم ساکنین دارالاسلام است، به خلاف سرقت عادی که سرقت صغری است و زیان آن دامنگیر مسروق منه است..”     

مولوی های گرامی : به مذهب خودمان برگردید و جهالت بسیاری از مردم اسلام خواه و سنتی بلوچهای حنفی به مذهب خودشان را اسبابی برای سوء استفاده و تجارت خودتان قرار ندهید؛ خیال نکنید که مسلمین اهل علم از گفتار و رفتار ضد اسلامی شماها غافل هستند.

ادامه دارد … ان شاء الله

راز عزت اولیه مجاهدین چچن و قفقاز و در نهایت تبدیل شدن مجاهدین سنتی به سربازان پوتین در اوکراین

راز عزت اولیه مجاهدین چچن و قفقاز و در نهایت تبدیل شدن مجاهدین سنتی به سربازان پوتین در اوکراین

به قلم: فضل الرحمن فرغانه ای

سرزمین شافعی مذهب چچن با اتحاد و تمرکز بر مذهب شافعی و جهاد فی سبیل الله در میان مسلمین به سرزمین جهاد و مقاومت افسانه ای در برابر تزارهای صلیبی و سکولارهای کمونیست شوروی و سکولارهای لیبرال روسیه شناخته شده بود و مجاهدین این سرزمین به شجاعت زبانزد اهل جهاد شده بودند تا اینکه تفکر «نجدیت» به درون اهل دعوت و جهاد چچن نفوذ پیدا کرد.

نجدیت همچون یک آفت با تولید تفرق و مشغول کردن مسلمین به مسلمین به بهانه های غیر شرعی مشرک بودن و اهل بدعت بودن و صوفی بودن و… مسلمین، اولین تخریبات آن جدا کردن اهل جهاد از مردم بود و جهاد را از حالت مردمی آن خارج کرد و مجاهدین را تبدیل به ماهیانی کرد که آبی برای شنا نداشتند و روسیه و مزدورانش نیز با طرفداری از مذهب شافعی و اندیشه های تصوفی که وجود داشت مردم را به سمت خود کشیدند و حتی دیدیم که آنها را در جنگ اوکراین خرج می کنند.

این ثمره ی حتمی تفکرات نجدیت در میان تمام سرزمینهای اسلامی و در میان تمام مذاهب اهل سنت است. زمانی که هنوز این تفکر نتوانسته بود بر جهاد مسلمین چیره شود ما شاهد عملیاتهای مبارکی در قلب روسیه بودیم که در زیر یکی از بیانیه های امیر امارت قوقاز اسلامی «دوکو ابوعثمان» درباره انفجارات موسکون را برای شما بیان می کنیم که نشان از قدرت و عزت است. 

اعوذبالله من الشیطان الرجیم،بسم الله الرحمن الرحیم . الحمدلله رب العالمین و الصلاةو السلام علی نبینا محمد و علی آله و صحبه و من اتبع هداه الی یوم الدین. سلام به تمام کسانی که برای تطبیق شریعت الله در جهان می جنگند.

من امیر مجاهدین امارت قوقاز،دوکو عمروف،هستم این بیانیه را درتاریخ ۲۹ مارس ۲۰۱۰ اعلان می کنم و همانطور که همه می دانند در تاریخ ۲۹ مارس دو عملیات در موسکو به وقوع پیوست که منجر به کشته شدن کفار گردید و این دو عملیات یک پیام مخصوص به سازمان اطلاعات روسیه بود.این عملیات به دستور مخصوص من انجام گرفت و این عملیات ان شاء الله آخرین عملیان نیست.

در مورد این عملیات می خواهم مشخص کنم که ما چرا به آن اقدام کردیم: همانطور که همگان می دانند درتاریخ ۱۱فبرایر۲۰۱۰ سازمان اطلاعات در چچن و دقیقاً در منطقه اوروس مارتان اقدام به قتل عام مسلمینی کرد که از فقیرترین و ضعیفترین مردم بودند.آنها مشغول جمع اوری گیاهان جنگلی بودند تا شکم گرسنه شان را سیر کنند.این مردم بدون اینکه بین آنها فرق گذارده شود،به دست سازمان اطلاعات روسیه قتل عام شدند و علاوه بر ان،اجساد آنها را تکه تکه کرده و به تمسخر جنازه های کشته شدگان پرداختند.

اما این عملیاتی که به دستور من انجام گرفت،بر فقراء و ضعفای کفار انجام نگرفت ،چون آنها در قلب موسکو زندگی می کردند. و امروز هر سیاستمدار و هر خبرنگار و هر کسی که مرا به تروریسم متهم کند،با این کارش مرا به خنده وا می دارد چون من حتی یک بار هم نشنیدم که آنها پوتین را به تروریسم و قتل مردم بیگناه متهم کرده باشند و یکی از آخرین جنایتهای او جنایت ۱۱ فبرایر بود.

و من به تمام روسها که مردان و گروهکهای خود را به قوقاز ارسال خواهند کرد،تضمین می دهم که این آخرین عملیات نبوده بلکه این گونه عملیات در سرزمینتان ادامه پیدا خواهد کرد.

و شما را به عملیات دیگری مژده می دهم که واکنشی به کشته شدن مجموعه ای از مجاهدین در ۱۱ فبرایر،خواهد بود.ان شاء الله به زودی می بینید و می شنوید،و این عملیات به روشی خاص و با موازین دیگری ان شاء الله انجام خواهد گرفت.

برای همین هشدار می دهم و اعلان می کنم که جنگ فقط روی صفحات تلویزیونتان و بدور از جنایتهایی که گروهکهای ترور شما به رهبری پوتین در سرزمین قوقاز انجام می دهند، ادامه نخواهد داشت. برای همین به شما وعده می دهم که جنگ به خیابانهای تان خواهد رسید و آن را در زندگیتان و خانواده هایتان خواهید چشید ان شاء الله.

الله اکبر.

شناختی مختصر بر سازمان جهانی القاعده به عنوان «نازلترین ابزار» در چند دهه گذشته

دکتر عبدالله عزام و اسامه بن لادن هر دو از جریان اخوان المسلمین شاخه ی سید قطبی بودند ، بر خلاف الظواهری که دارای تفکرات نجدیت است.

شناختی مختصر بر سازمان جهانی القاعده به عنوان «نازلترین ابزار» در چند دهه گذشته

به قلم: اصلان

بسم الله، الحمدلله:

می دانیم که الله تعالی با جماعت واحد است و تفرق هم از صفات سکولاریستها( در اصطلاح شرعی و قرآنی، سکولاریستها معادل مشرکین و احزاب هستند) است، آن ابزاری که می تواند بعد از دوران نبوت و بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم به صورت کامل از جماعت مسلمین محافظت کند خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ست، در غیاب این و در حالت اضطرار و ضرورت، حکومت بدیل اضطراری اسلامی بهترین گزینه است، و در غیاب این دارالاسلام و حاکمیت بدیل اضطراری هم، مسلمین درموقعیتهای حساسی قرار می گیرند که تنها و تنها مجلس واحد شورای مجاهدین آنهاست که می تواند به صورت ضعیفتری از این جماعت واحد نگهداری کند.

در خارج از دارالاسلام ایران به عنوان اولین حکومت بدیل اضطراری اسلامی در زمان ما، اولین مجلس واحد شورای مجاهدین که شکل گرفت سازمان القاعده بود. سازمان القاعده، سازمانی که بر جهاد و بازگرداندنِ روح اسلام به پیکر مسلمین اهل سنت در سرزمینهای اشغال شده توسط کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنها بنا گشت.

 شبکه چند ملیتی سازمان القاعده در سال ۱۹۸۸ میلادی، توسط اشخاصی چون دکتر عبدالله عزام و شیخ اسامه بن لادن و جمعی دیگر پایه‌هایش طی جنگ کفار سکولار سوسیالیست شوروی در افغانستان بنیان نهاده شد. این شبکه در ابتدای امر سعی در عقب‌ راندن جبهه شرقی کفار سکولار سوسیالیست شوروی از افغانستان را داشت. سپس که دشمن در هم کوبیده شد، آمریکای سکولار لیبرال چشم طمع به آن دوخت، و این بار شیخ اسامه بن لادن، رهبر اول سازمان قتال با غرب سکولار را نیز در دستور کار قرار داد. شکست‌هایی که القاعده و طالبان نخستین بر مشرکان (سکولاریستها) شوروی وارد آوردند، ثمره آن فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (sᴏᴠɪᴇᴛ ᴜɴɪᴏɴ) بود.

 غرب سکولار با نیروهای برون‌مرزی‌شان که پیمانی تحت عنوان پیمان آتلانتیک شمالی (ɴᴀᴛᴏ) داشتند، پس از اتمام جنگ شوروی در نشستی در شورای امنیت سازمان ملل متحد (sᴇᴄᴜʀɪᴛʏ ᴄᴏᴜɴᴄɪʟ) سازمان القاعده  را تروریستی اعلام نمودند. تقابلات بسیاری بین غرب سکولار و سازمان به وقوع پیوست. که از جمله مهم‌ترین آنها: بمبگذاری ۲۰۰۲ در بالی، بمبگذاری سفارت آمریکا در نایروبی در سال ۱۹۹۸ و حملات پراکنده بسیار دیگر که بر نیروهای متحد سکولار- صهیونی انجام دادند.

در همین راستا حکومت سکولار آمریکا ضمن شکستهای مفتضحی اما قصد خروج از منطقه را نداشت، و با دولت دست نشانده سعودی و مابقی حکام طاغوت در تثبیت و ساخت استحکامات نظامی آمریکا، این دولت وحشی صهیوسکولار را نصرت دادند‌. برای کاهش همراهی مسلمین با القاعده در نبردی که در آتی به وقوع می پیوست، جنگ فکری و روانی علیه سازمان به راه انداختند، و در این مسیر نیروهای نجدی درباری نقش گسترده‌ای را ایفاء کردند.

 در نهایت علمای درباری نیز با برچسب خارجی خواندن این جهادگرایان پُتک نهایی را برای مشروعیت بخشی به تجاوز و اشغالگری کفار سکولار کوبیدند. همان علمایان نجدی که تا دیروز، القاعده با جبهه شرق و سکولاریستهای کمونیست شوروی در جنگ بود، آنان را مجاهدان مسلمانِ عرب و قلعه حصین اسلام می‌خواندند، همین که در برابر کفار سکولار آمریکا و ناتو و متحدان طواغیت‌شان در غرب سکولار ایستادند، برچسبهایی جهت سرکوب آنها بر پیشانی‌شان کوبیدند تا راه برای سرکوب آنها باز شود. در نهایت آمریکای سکولار با بهانه جویی، از حکومت وقت امارت سالامی افغانستان درخواست تسلیم شیخ اسامه‌ را نمود. اما ملا عمر در پاسخ گفت: به الله سوگند اگر گاویی به ما پناه آورد، امانش می‌دهیم، چه برسد به برادر موحدی چون شیخ اسامه. و پس از این جواب، آمریکا با ناتو جنگی نامتقارن را با نیروهای امارت اسلامی  آغاز کردند و منجر به سقوط کابل و روی کار آوردن حکومتی دست نشانده شدند.

 جنایات غرب سکولار ادامه داشت و نیروهای جانفدای سازمان القاعده کماکان ایستادگی می‌کردند. تا اینکه غرب سکولار از تقابل مستقیم خسته شدند و رمقی برایشان نمانده بود، در این زمان بود که اسامه بن لادن بر اساس خیانت آشکار مسئولین پاکستانی در ابت آباد کشته شد و ایمن الظواهری با تفکرات نجدیت و با محور قرار دادن علمای نجدی تفرقه اندازی چون هانی السباعی و ابومحمد مقدسی وابو قتاده فلسطینی، طارق عبدالحلیم و … جانشین اسامه بن لادن شد و به این شکل تفکر وحدت گرای اسامه بن لادن که همان تفکرات سید قطب بود کنار زده شد و تفکر تفرقه انداز نجدیت جایگزین شد. 

ظواهری نجدی در یک نگاه به لحاظ عقیدتی و منهجی به این شکل با برجسته کردن این نمادهای نجدیت، سربازانش را بر اساس تفکرات فرقه نجدیت تربیت می‌کرد و آنها را به این سمت فرقه نجدیت تشویق می کرد که همه ی این نمادهایی که معرفی کرده بود همگی با هم در اختلاف بودند و هر یک در دارالکفری سکولار و دارالحرب در امنیت کامل به سر می بردند و سربازی از سربازان جنگ روانی دشمنان اشغالگر بر علیه اهل دعوت و جهاد شده اند.

 القاعده پسا اسامه به این شکل، دوران جدیدی را آغاز کرد، دوران انحراف عقدی و منهجی؛ و تمرکز بر دشمن اصلی و سر افعی یعنی آمریکا جای خودش را به جنگ داخلی با مسلمین در سوریه و یمن و آفریقا و غیره داد و کار به جایی رسیده است که هم اکنون القاعده ی نجدی الظواهری در ادلب سوریه و یمن و بخشهایی از آفریقا به صورت رسمی در جبهه ی آمریکا و ناتو قرار گرفته است . ولله المستعان.

القاعده ظواهری (ᴢᴀᴡᴀʜᴇʀɪ) تمام قد اگر چنانچه تک تک‌شان عمیل رسمی سکولاریستهای غرب نشده باشند اما مواضعی که اتخاذ کردند کاملا در راه اهداف کفار سکولار قرار گرفت و بسیاری از آنان با شرکت در جبهه ی آمریکا و ناتو مزدوران بی مزد کفار شدند.

ادامه خواندن شناختی مختصر بر سازمان جهانی القاعده به عنوان «نازلترین ابزار» در چند دهه گذشته

نقشه تقسیم قدرت در شمال سوریه و ادامه انشقاقات از گروه جولانی

نقشه تقسیم قدرت در شمال سوریه و ادامه انشقاقات از گروه جولانی

به قلم: مجاهد مهاجر

نقشه ای که ارائه شده به اضافه ی عفرین که به تازگی به دارودسته ی جولانی تسلیم شده است تقسیم قدرت در میان احزاب و طرفهای مختلف را نشان می دهد:

  1. رنگ سیاه، عفرین و اطراف ان است
  2. رنگ بنفش، مناطق تحت کنترل ارتش آزاد
  3. رنگ قرمز، ادلب و اطراف آن است به مساحت ۳۸۵۰ کیلومتر مربع که گروه جولانی بزرگترین حزب ادلب است و گروههای دیگری چون القاعده ( حراس الدین) جماعت مسلم چچنی، انصار الاسلام و چند گروه دیگر نیز در ان حضور دارند
  4. مناطق سفید هم شامل مناطقی به طول و عرض ۴۸۹۰ کیلومتر می شود که جولانی آنها را به نظام بشار اسد تحویل داده است و گروه هیئت جولانی از زمان تأسیسش تا کنون حتی یک وجب از خاک سوره را نیز آزاد نکرده است.
  5. رنگ زد، تحالف آمریکا که مزدوران حزب کارگران کوردستان به عنوان پیاده نظام آن به شمار می روند
  6.  رنگ سبز، حکومت مرکزی سوریه

در چنین وضعیتی می بینیم که آمریکا قصد دارد مزدورانش را به تدریج مثل سایر جاها بفروشد و در حال عقب نشینی از سوریه است و طی معامله ای امروز شاهد حضور تعداد زیادی از تانکها و نفربرهای نظام بشار اسد از فرقه ۹ و۴ النمر هستیم که به اطراف آبهای منطقه ی الخفسه در حاشیه منبج رسیده اند.

هدف از این تحرکات فشار بر مزدوران آمریکا (پ.ک.ک = قسد) جهت کرنش و پذیرش دستورات حکومت مرکزی است. هدف امروز حکومت سکولار ترکیه تسلیم منطقه تحت حاکمیت این مزدوران به نظام سوریه است.

البته باز امروز مهدي المحمد از اهالی شهر حلفایا و معروف به حج مهدی الفضل که فرمانده ی سابق کتائب الفاروق ( اخوان المفلسین) بود توسط حکومت سکولار ترکیه دستگیر شد . این شخص  سابقه ی جنگ با فرقه  ی نجدی دوله (داعش) و مزدوران پ.ک.ک را نیز داشت و بعد از این جنگها توسط گروه جولانی دستگیر و زندانی شد و در اواخر ۲۰۱۸ او را بین دو کار مجبور کردند: ۱-  خانه نشینی و تسلیم اسلحه اش ۲- بیعت دادن به گروه جولانی . و این شخص خانه نشینی و تسلیم اسلحه و دوری از جهاد را به بیعت به جولانی ترجیح داد.

باز امروز ما شاهد انشقاق و جدائی فرمانده ی کادر عملیات الجبل أبو عمر از گروه أحرار صوفان که بیعت هیئت جولانی را دارند بودیم . این شخص به حركة أحرار الشام الشرعية بیعت داد.

این شعار بین گروه جولانی رایج شده: إقفز إنهم جند مغرقون

گروه چند نفره ی ملا فتاحی  چه وقت بیدار می شوند؟

امیدوارم هنگام فروش آنها نباشد و قبل از غرق شدن فکری به حال خود کنند.