پیام تسلیت امارت اسلامی افغانستان در پیوند به وفات شماری از هموطنان در اثر سردی هوا

پیام تسلیت امارت اسلامی در پیوند به وفات شماری از هموطنان در اثر سردی هوا

با تأثر فراوان اطلاع یافتیم که شماری از هموطنان ما در بعضی از ولایات از اثر سرمای شدید، جان های شانرا از دست داده اند، انا لله و انا الیه راجعون.

امارت اسلامی افغانستان مراتب تسلیت خویش را به خانواده‌ها و اقارب هموطنان جان باخته ابراز می‌نماید.

برای شهدا بهشت برین و به مجروحین شفای عاجل تمنا دارد. برای اقارب و متعلقین جان باختگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهان است. از درگاه الله تعالی استدعا دارد که دیگر هموطنان ما را از سردی هوا و سایر آفات نجات دهد.

به ادارات و مسؤولین مربوطه امارت اسلامی هدایت داده می شود که آنچه در توان دارند به خانواده‌های آسیب دیده کمک نمایند و به منظور جلوگیری از تلفات بیشتر، از تمام امکانات شان استفاده کنند. والسلام

امارت اسلامی افغانستان
۱۴۴۴/۶/۲۶هـ ق
۱۴۰۱/۱۰/۲۸هـ ش ــ ۲۰۲۳/۱/۱۸م

شمار افرادی که در هشت روز گذشته در نتیجه‌ی سرمای شدید در برخی از ولایت‌های امارت اسلامی افغانستان جان باخته‌اند، به هفتاد تن رسیده است

شمار افرادی که در هشت روز گذشته در نتیجه‌ی سرمای شدید در برخی از ولایت‌های امارت اسلامی افغانستان جان باخته‌اند، به هفتاد تن رسیده است.

وزارت دولت در امور رسیدگی به حوادث می‌گوید که نزدیک به ۷۰هزار دام نیز از بهر سردی شدید هوا در کشور تلف شده‌اند.

مولوی عبدالله محمدی، رییس مرکز عملیات حالات اضطرار وزارت دولت در امور رسیدگی به حوادث، گفت: «بر اساس ارقام ابتدایی، به علت برف‌باری و سردی هوا در بادغیس، غزنی، نیمروز، غور، پکتیکا، هرات، کندهار و فاریاب هفتاد تن جان باخته و یک تن نیز زخم برداشته است و در بادغیس، سرپل، جوزجان و فاریاب هفتاد هزار رأس مواشی تلف شده‌اند.»

برخی از شهروندان کشور سردی هوا را در زمستان کنونی کم‌پیشینه می‌دانند و از امارت اسلامی و نهادهای امدادرسان خواهان رسانیدن کمک به نیازمندان، استند.

شهروندان به این باور اند که در کنار سردی هوا، بی‌کاری و ناداری یکی دیگر از علت‌های عمده بلند رفتن میزان تلفات در فصل سرما است.

کارنامه ی طلبه های شیعه مذهب و طلبه های حنفی و شافعی و نجدی و اخوانی و مکتبی و صوفی به اغتشاشگران سکولار ۱۴۰۱ش

کارنامه ی طلبه های شیعه مذهب و طلبه های حنفی و شافعی و نجدی و اخوانی و مکتبی و صوفی به اغتشاشگران سکولار ۱۴۰۱ش

ارائه: عبدالباسط

اغتشاشات و فتنه های سکوااریستها بر علیه قوانین شریعت الله و دارالاسلام محک و آزمایش بزرگی برای طلبه ها و درس‌خوانهای امور فقهی بود تا آنچه را در مورد کفر به طاغوت و دفاع از الجماعه و دارالاسلام آموخته اند به صورت عملی پیاده کنند.

اهل الجماعه بودن تنها با شعار انجام نمی شود در حالی که خارج از الجماعه هستی؛ این برای هر تفکری فاجعه است زمانی که الجماعه و دارالاسلام به آنها احتیاج دارد آنها یا دچار خیانت سکوت و بی خیالی شوند و یا در جبهه ی کفار سکولار جهانی و اغتشگران سکولار و خائن داخلی قرار گیرند.

باید به صراحت بگوئیم که در اغتشاشات اخیر ، طلبه های فرقه های معروف به اهل السنه و الجماعه کارنامه ی خوبی از خود بر جای نگذاشتند.

حاجی صادقی نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران در مورد شهدای طلبه ی میان شیعیان می گوید: ”

  • پس از آنکه فهمیدند آرمان علی‌وردی علاوه بر بسیجی، طلبه هم است گفتند او نباید زنده بماند.
  • آرمان را با شکنجه به شهادت رساندند. این بغض از کجا آمده است؟ این به خاطر کارآمدی روحانیت و حضور روحانیت در میدان جهاد تبیین است.
  • افتخار می‌کنیم در اغتشاشات مثل گذشته آمار شهدای روحانیت و طلبه و آمار حوزه هایی که آسیب دیدند از همه اقشار بیشتر بوده است. این برای روحانیت افتخار است. دشمن بغض روحانیت دارد.

به خاطر غفلت‌ها و خیانت‌هایی که بعضی از مسئولان گذشته انجام داده‌اند، دشمن نسل جدید ما را مورد طمع قرار داده است.”

سوال اینجاست: طلبه های اهل سنت تا کی قرار است بر اساس منابع فقهی خودشان نفهمند اهل الجماعه بودن یعنی چه و چه وظایفی در برابر الجماعه و دارالاسلام دارند؟

امارت اسلامے در قندهار حد شرعے را بر چهار نفر اعمال ڪرد

امارت اسلامے در قندهار حد شرعے را بر چهار نفر اعمال ڪرد

در قندهار ۹ متهم ۹ از سوے امارت اسلامے در محضر عاممجازات علنے شدند. مجازات علنے این افراد در ورزشگاه ولایت قندهار روز سه‌شنبه، ۲۷ جدے، برگزار شد.

در این مجازات علنے امارت اسلامے دستان چهار فردے را ڪه به اتهام دزدے بازداشت شده بودند، در برابر چشمان مردم قطع ڪردند.

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :اگر دقت کنید اهل جهاد و مسلمین شريعت گرا دشمناني چون آمريكا و ناتو را در برابر خود دارند كه قدرت برتر دنيا هستند، چگونه مي توان با وجود اينها حكومت اسلامي تشكيل داد؟

اگر دقت کنید اهل جهاد و مسلمین شريعت گرا دشمناني چون آمريكا و ناتو را در برابر خود دارند كه قدرت برتر دنيا هستند، چگونه مي توان با وجود اينها حكومت اسلامي تشكيل داد؟

(سلسله درسهاي: پرسش از ما و شما،  پاسخ ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )[۱]

بسم الله والحمد لله؛ اما بعد :

ج :  در همين ابتدا بايد  چند باره بگويم كه در هيچ جنگي – غير از غزوه حنين با درسهايي كه داشت –  مسلمين هرگز نه از نظر تعداد و نه از نظر تجهيزات نظامي بر دشمنانشان برتري نداشته و حتي مساوي هم نبوده اند. البته كساني كه از الفباي جنگ سر رشته اي داشته باشند و يا حداقل آثار كساني چون سان تزو را مطالعه كرده باشند خواهند فهميد كه قواعدي كلي بر جنگ حاكمند كه تاريخ بشريت را پوشش داده و در طول زمان و مكان تغييري نمي يابند و قواعد خاص جنگ هم تابع اسباب ويژه اي هستند كه  تنها كساني مي توانند در مورد آن صحبت كنند كه در قواعد كلي جنگ تخصص داشته باشند.

 صحبت در مورد جنگ  به صورت عمومي و جهاد و قتال به صورت اخص در اسلام گسترده است و از حوصله ي يك سوال چند سطري خارج مي باشد، اما آنچه لازم به ذكر است اينكه تمام كساني  كه  اين شبهات را پخش كرده و در برابر «الجماعة» و مجاهدين شريعت گرا قرار گرفته اند هيچ تخصصي در اين زمينه ندارند و مشتي درسخوانده ي كتابخانه اي و كاريكاتور ماهواره اي دين فروش و منافق و يا علماي ذليل در سرزمينهاي كفار و تحت كنترل احزاب مرتد سکولارهستند كه  از باز و بسته كردن يك اسلحه ي سبك هم عاجز بوده و حتي روش جنگيدن با يك چاقو را نيز بلد نیستند چه رسد به  اينكه از كاربرد يك نارنجك يا بمب يا موشك آگاه باشند و تنها چيزي كه به آنها رسيده است ترس و هراس و واهمه است و …. . اين در حالي است كه از الفباي فقه اسلامي اين است كه تنها كسي مي تواند در مورد چيزي فتوا دهد كه فقه و تخصص آن چيز را داشته باشد.

 به هر حال ، در غزوه ي احزاب (سکولاریستها) که به غزوه خندق هم مشور است، سكولاريستهاي قريش تمام متحدين خود را با خود همراه كرده بودند، از دين يهود و يهوديان و منافقين مسلمان نماي داخل مدينه و اطراف آن به عنوان يك ابزار و وسيله استفاده مي نمودند. يهوديان وظيفه ي جاسوسي را بر عهده گرفته بودند و منافقين نيز از دورن  در جنگ رواني و سست نمودن اراده و ايمان مسلمين  جهت جهاد و مبارزات مسلحانه فعاليت داشتند.

منافقين در هنگام محاصره همه جانبه ي مسلمين  با  آنكه در كندن خندق مشاركت داشتند و خود را به ظاهر شريك مسلمين در اين مصيبت مي دانستند اما به اصحاب مي گفتند رسول الله صلي الله عليه وسلم  وعده ي فتح روم وقيصر و كسرا را به ما مي دهد اما نمي توانيم برويم دستشويي !! .

با اين وجود ديديم كه مسلمين هم كسرا را فتح كردند هم روم و قسطنطنيه را و اسلام به سراسر دنيا رسيد ولاكن المنافقین لا یعلمون. منافقين كنوني هم  كه در قالب اخوان الشياطين و نجدی ها آل سعود و دين فروشان خورده پاي بومي منتسب به تصوف و غیره فرو رفته اند همان جملات را در قالب ديگري بيان مي كنند. اينها مي گويند تا زماني كه آمريكا وجود دارد و مي تواند ناتو و ساير قدرتها را با  خود همراه كند و تا زماني كه  ما اسلحه و مهمات آنها را نداريم  نبايد در برابر اشغالگريهاي آمريكا بايستيم و مثل عراق و كوردستان عراق و افغانستان و يمن و صومال و مصر و پاكستان وغيره هرچه از ثروت و ذخاير و ناموس و غيره  خواست در اختيارش قرار دهيم  و هر قانون و حكومتي هم كه بر ما تحميل كرد قبولش كنيم  تا كي؟ تا زماني كه دلش را به دست بياوريم و راضيش كنيم از طريق بازيهاي انتخاباتي قدرت را به قانون شريعت الله  واگذار نماند !. اما ديديم كه در كشورهايي مثل تركيه و عراق آمريكا را راضي نمودند و خودشان جانشين نوكران قبلي شدند،  اما هرگز قانون شريعت جايگزين قانون كفري سكولاريسم  نشده و نخواهد شد و بلكه خودشان به نوكراني وفادارتر براي آمريكا و خطرناكتر براي مسلمين تبديل گشتند.

براي اين منافقين سبك مغز دنيا دوست،  آمريكا و قدرت نظامي و مادي آن جايگزين الله متعال و قدرت بي كران آن گشته است. و العياذ بالله چنين مي پندارند كه بدون خواست و اراده ي امريكا هيچ تغييري در دنيا رخ نمي دهد. البته با آنكه بر زبان نمي رانند اما منظورشان اين است كه فقط مسلمين نمي توانند بر خلاف اراده ي آمريكا كاري انجام دهند و گرنه هوشي مينه در ويتنام و كاسترو در كوبا و ديگران مي توانند هر كاري بكنند اما مسلمين نه! چر ؟ چون در ميان مسلمين موجودات فاسد و خائن دنيا دوستي مثل آنها وجود دارد و بايد گفت تا زماني كه اين موجودات در راس کار هستند هيچ تغييري در زندگي مسلمين رخ نخواهد داد چه رسد به اينكه بتوانند دشمنان خارجي را بيرون برانند. چون جسمي كه از دورن فاسد و بيمار گشته باشد قدرت مقابله با دشمن خارجي را ندارد هر چند كه اين دشمن خارجي يك پشه يا مگس باشد.

اين منافقين و مرتدين سكولار از درون مسلمين را فاسد و بيمار كرده اند. اينها  عملاً به آمريكا  ايمان آورده و مومنين به طاغوت و آمريكا هستند نه الله متعال. اما مومنين مسلمان به الله اعتماد و اطمينان دارند و يقين دارند كه هركسي كه قانون الله را ياري برساند الله متعال نيز به اندازه ي شايستگيش به وي ياري مي رساند و در اين راه  بايد آزمايشاتي را نيز در آزمايشگاه قتال و جنگ مسلحانه بگذراند. الله متعال مي فرمايند: أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَأۡتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِكُمۖ مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلۡزِلُواْ حَتَّىٰ يَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِۗ أَلَآ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِيب (البقرة:٢١٤)


[۱] تاریخ این پرسش و پاسخ به دهه ۸۰ شمسی بر می گردد.

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :چرا مجاهدین در سراسر دنیا این همه جنگ می کنند ، مگر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم  هم اینگونه بوده اند و سابقه ای در اسلام دارد ؟

چرا مجاهدین در سراسر دنیا این همه جنگ می کنند ، مگر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم  هم اینگونه بوده اند و سابقه ای در اسلام دارد ؟

(سلسله درسهاي : پرسش از ما و شما ،  پاسخ ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )

بسم الله والحمد لله 

اما بعد :

ج : در ابتدا به عرض مبارکتان برسانم که بیشترین جنگهای دنیا توسط سکولاریستها( = احزاب / مشرکین) و اهل کتاب صورت گرفته و می گیرد و در این چند دهه ی گذشته جنگ مجاهدین شریعت گرا در واکنش به دیکتاتوری و جنگ افروزی و اشغالگری سکولاریستهای جهانی و نوکران محلی اشان می باشد . پس در وضع موجود ، مجاهدین در حال انجام عبادت فرض عین جهاد دفع هستند، فرض عینی مانند نماز.

نکته ی دیگر اینکه، آیا می دانید که این اسلام چگونه به من و شما رسیده است؟ از هر پنج نفر از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم چهار نفرشان در این راه به شهادت رسیده اند، به دیگر سخن ۸۰ درصد از یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم در جنگ و قتال جهت رساندن دعوت به مردم و آزاد نمودن انسانها از بردگی انسانها و نابود کردن طاغوتها شهید شده اند .!

طاغوتها در هر نقطه ای از دنیا که بفهمند مسلمین قصد پیاده نمودن قانون الله را دارند، با اتحاد با منافقین محلی  سعی در نابودی آن داشته و دارند .

 در مکه مسلمین نه اسلحه ای داشتند و نه کسی را کشته بودند، اما سیستم پلید سکولاریستی جنگ را بر آنها تحمیل کرد و با کشتن و شکنجه ی تعدادی از مسلمین، آنها را مجبور به هجرت و فرار از وطن نمود .

در نتیجه،  و به صورت طبیعی،  این اسلام با آشتی آشتی و انتخابات پارلمانی دارالندوه ها و تسلیم شدن به طاغوتها و قمه زنی دراویش و عربده ها و رقص اهل بدعت به ما نرسیده و به نسلهای بعدی هم منتقل نمی شود. بلکه به همان شیوه ای منتقل می شود که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم منتقلش کردند، با ایمان راسخ، هدایت قرآن و قدرت اسلحه.

الله متعال این ترکیب زیبا و تعادل میان شدت با کفار و مهربانی با همدیگر را اینگونه به تصویر می کشاند :  مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ (الفتح :٢٩)

واقعیت سکولارهای عرب

واقعیت سکولارهای عرب

نویسنده: حامد بن عبدالله العلی

مترجم : انجمن ” اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف  ” بیساران

آن­چه انسان را درباره­ی سکولارهای عرب به تعجب وامی­دارد، فتنه­گری گروه­های فرهنگی آن­ها و بی­بند­وباری­های اخلاقی­شان است:

آن­ها در بلواهای خود، مدام ماجراهای بیهوده­ای به وجود می­آورند و به این ترتیب سعی می­کنند از میان خودشان، قهرمانانی برای آزادی بسازند. قهرمانی­هایی که در آن هیچ ابتکار سودمند و انتقاد سازنده­ای وجود ندارد. نه سخن حق است در مقابل سلطان ظالم و نه کوششی برای یاری دادن مظلوم در مقابل ظالم و با این وجود، چطور می­خواهند قهرمان شوند؟ نمی دانم

محمد عابد جابری در کتاب خود “تکوین العقل العربی” می­گوید: ” در برابر این دیوانگی، دلیل ویژه­ای وجود دارد و آن این است که در تمدن عربی اسلامی چیزی شبیه به این پیگردهای قانونی و محاکماتی که بر دانشمندان نجوم و علوم طبیعی، به دلیل نظریات علمی­شان، در اروپا وارد می­شد، وجود نداشت. در این مورد کافی­ست به تعرضاتی که به دلیل تایید  نظریات فلکی کوپرنیک مبنی بر ثبات خورشید و چرخش زمین به دور آن، چیزی که با اعتقادات گذشتگان مخالف بود، از طرف متالهان عصر به کپلر وارد شد اشاره کنیم. در تمدن عربی اسلامی، با وجود این­که نظریه­ی کروی بودن زمین و چرخش آن، مانند دیگر نظریات علمی مشابه شایع بود، این نظریات، هیچ واکنشی نه از جانب فقها و نه از جانب حکام در پی نداشت”.[ ص ۳۴۵ مركز دراسات الوحدة]

این نکته­ای بسیار مهم و از دلایل قاطعی­ست که نشان می­دهد جنگ سکولارها با دین اسلام، در سرزمین­های عربی به خاطر موضع آن در قبال پیشرفت تمدن و دانش­های سودمند زمان از جمله پژوهش­های مبنی بر علوم طبیعی­ و اختراعات و اکتشافات سودمند، نیست چرا که در دین اسلام، هیچ تعارضی بین دین و دانش وجود ندارد، برخلاف مسیحیت که قبل از انقلاب اروپا علیه سلطه­­ی کلیسا، این تعارض در آن وجود داشت. دین اسلام حتی مردم را به آموختن این علوم تشویق می­کند و هرگاه دانشمندی به دین اسلام پایبند باشد، باهوش­تر خواهد بود و می­تواند بیش­ترین سود را به مردم برساند.

به همین دلیل است که در جهان عرب، هیچ­کس را نخواهیم یافت که با دین، در زمینه­ی این علوم سودمند، دشمنی کرده باشد و این هم به آن سبب است که پژوهش­گران در اسلام، هیچ مشکلی که سد راهشان شود، مقابل خود نمی­یابند و اگر هم در میان پژوهش­گران علمی کسی از این دشمنان وجود داشته باشد، آن دشمنی، به سبب وابستگی­های سیاسی و فرهنگی­اش است نه به دلیل اکتشافات سودمندش.

بیش­تر دشمنان دین اسلام و جنبش اسلامی در جهان عرب، جماعت اندکی از “سوداگران سخن”، هستند که بزرگ­ترین چیز در نزدشان، تنها سخنان مستمر و خسته­ کننده و مکرری­ست که طی آن در روزنامه­ها دین و احکام اسلامی را به سخره می­گیرند و حتی به آن مباهات می­کنند و مدعی­ دفاع از پیشرفت و مدرنیته هستند.

ادامه خواندن واقعیت سکولارهای عرب

‏ امنیت افغانستان را بخاطر چه و به کدام دلیل خراب می کنند؟

مولوے امیرخان متقے وزیر امور خارجهٔ امارت اسلامے افغانستان خطاب به فرقه ی نجدی دوله ( داعش) :

امنیت افغانستان را بخاطر چه و به کدام دلیل خراب می کنند؟

ایا در کشور ما کفر، شرک، اشغال، ګناه کبیره و کدام عمل دیگر ناشایسته در ملاء عام هست که بخاطر دفع آن باید جنگ کرد و خون ریخت؟

داعشی ها ایمان به کتاب الله ‌و سنت رسول الله (ص) دارند؟

اگر بلی پس دلیل این جنایات انها چیست؟

انتصابات جدید رهبر امارت اسلامی افغانستان در انسجام حوادث وزارت ضد حوادث و معیین مسلکی و پالیسی وزارت امربالمعروف، نهی عن المنکر و سمع شکایات

انتصابات جدید رهبر امارت اسلامی افغانستان در انسجام حوادث وزارت ضد حوادث و معیین مسلکی و پالیسی وزارت امربالمعروف، نهی عن المنکر و سمع شکایات

ذبیح الله مجاهد سخنگوی امارت اسلامی  اعلام کرد که به اساس حکم عالیقدر مولوی هبة الله آخند زاده رهبر امارت اسلامی افغانستان :   سرپرست قبلی وزارت کار و امور اجتماعی ملا عبدالولی سارنوال، به حیث معیین انسجام حوادث وزارت ضد حوادث و شیخ مولوی محمد فقیر به حیث معیین مسلکی و پالیسی وزارت امربالمعروف، نهی عن المنکر و سمع شکایات تعین گردید

مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی خطیب مسجد مکی زاهدان در درکات سکولاریسم

 مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی خطیب مسجد مکی زاهدان در درکات سکولاریسم

به قلم: براهندک بلوچ

مدتی بود تصمیم داشتم که در مورد این خطیب مسجد مکی زاهدان سکوت کنم چون یقین دارم این شخص آگاهانه و برنامه ریزی شده در حال ایراد سخنرانی هائی است که تناقض آن برای خودش هم واضح و روشن است؛ اما گاه سخنانی می گوید که برای عوام محرک و سببی برای افتادن در ارتداد و کفر محض می شود و چاره ای جز روشنگری نیست.

به عنوان مثال در همین جمعه (۲۳ دی ۱۴۰۱ش) به صراحت با بیان پایه ها و شعارهای «دین سکولاریسم» می گوید: ” ما روی انسانیت فکر می کنیم … ما بر روی مساله عقیده فکر نمی کنیم ، ما روی اهل سنت فکر نمی کنیم، ما روی قوم فکر نمی کنیم”.

انسانیت واژه ای است که در این چند دهه ی گذشته توسط سکولاریستها ( به زبان عربی = مشرکین / احزاب) وارد ادبیات گفتمانی مسلمین شد و در تاریخ اسلام و حتی قبل از آن هیچ سابقه ای در میان ملل شرقی ندارد.

انسانیت یا انسان گرائی ترجمه ی «اومانیسم» غربی (humanism یا humanismus ) است که به معنی «انسان محوری» در برابر «الله محوری» و «شریعت محوری» قرار گرفته است.

انسانیت یا اومانیسم پایه ی اصلی «دین سکولاریسم» و دموکراسی سکولاریستهاست. سکولاریسم بر اساس «انسان محوری» بنا شده است و دموکراسی هم که به معنی «حاکمیت قوانین مردم بر مردم» به جای حاکمیت قوانین الله بر مردم به وجود آمده است در برابر تئوکراسی یا حاکمیت خدا و شریعت قرار گرفته است.  

با این توضیحات ساده متوجه می شویم که در انسانیت یا اومانیسم یا دموکراسی، اینکه شخص خدا را قبول دارد یا ندارد مسلمان است یا مسیحی یا یهودی یا شیطان پرست یا هر چیزی اصلا مهم نیست و طبعاً عقیده ی اسلامی و قانون شریعت الله هم هیچ جایگاهی ندارد، دقیقاً همان چیزی که مولوی عبدالحمید زاهدان به صراحت بیان کرد.

در  انسانیت یا اومانیسم آنچه اهمیت دارد خواهشهای نفسانی انسان است هر چند مخالف صریح قانون شریعت الله (ج) باشد.

در همین انسانیت یا اومانیسم و دموکراسی است که انواع قوانین ضد اسلامی توسط سکولاریستها تصویب می شود، حتی کار به جائی کشیده شده است که توهین به الله (ج) و پیامبرش صلی الله علیه وسلم و تصویب همجنس بازی و ازدواج با محارم و فاحشه گری و شراب خوری و تمام مفاسد اخلاقی و رفتاری توسط سکولاریستها قانونی شده است.

این خطیب مسجد مکی زاهدان صرفنظر از شعارهائی که می دهد آشکارا در حال تبلیغ برای سکولاریسم و کنار زدن عقیده و فکر اسلامی و حتی کنار زدن منهج اهل سنت نزد بلوچهاست و دارد در «جبهه»ی سکولاریستها بر علیه عقیده ی اسلامی و اهل سنت فعالیت می کند، هر چند غدارانه و در کمال وقاحت به دنبال این سخنان اعلام کند که این مطالب را پیامبر خاتم  به ما یاد داده است و ادامه ی مسیر پیامبرانی چون ابراهیم است.!

در برابر این اتهام  به پیامبران و دروغی که به پیامبران نسبت داده است باید بگوئیم که برای پیامبر خاتم و ابراهیم و تمام پیامبران مساله ی اصلی عقیده بود، همین عقیده ی اسلامی بود که باعث شد ابراهیم از پدر مشرکش برائت کند و او را داخل آتش بیاندازند و محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز از عمویش ابولهب برائت کند و از مکه فراری شود.

معیار برای پیامبران و تمام مومنین «عقیده» است، هویت هر مسلمانی هم عقیده ی اوست و بر اساس این عقیده است که به انسانها نگریسته می شود. معیار و محک برای ما عقیده ای است که در آخرین شریعت نازل شده است نه خواسته های انسان.

مولوی: روزی می رسد که این ملت بلوچ بیدار می شوند آنوقت نه تنها باید پاسخگوی این زندگی شاهانه ات با آنهمه نیروی مسلح آشکار و… باشی که بر جیب بلوچها و حماقت اطرافیانت بنا کرده ای بلکه علاوه بر این باید پاسخگوی این کفریات و دعوت به کفر سکولاریسم هم باشی.