مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی خطیب مسجد مکی زاهدان در درکات سکولاریسم
به قلم: براهندک بلوچ
مدتی بود تصمیم داشتم که در مورد این خطیب مسجد مکی زاهدان سکوت کنم چون یقین دارم این شخص آگاهانه و برنامه ریزی شده در حال ایراد سخنرانی هائی است که تناقض آن برای خودش هم واضح و روشن است؛ اما گاه سخنانی می گوید که برای عوام محرک و سببی برای افتادن در ارتداد و کفر محض می شود و چاره ای جز روشنگری نیست.
به عنوان مثال در همین جمعه (۲۳ دی ۱۴۰۱ش) به صراحت با بیان پایه ها و شعارهای «دین سکولاریسم» می گوید: ” ما روی انسانیت فکر می کنیم … ما بر روی مساله عقیده فکر نمی کنیم ، ما روی اهل سنت فکر نمی کنیم، ما روی قوم فکر نمی کنیم”.
انسانیت واژه ای است که در این چند دهه ی گذشته توسط سکولاریستها ( به زبان عربی = مشرکین / احزاب) وارد ادبیات گفتمانی مسلمین شد و در تاریخ اسلام و حتی قبل از آن هیچ سابقه ای در میان ملل شرقی ندارد.
انسانیت یا انسان گرائی ترجمه ی «اومانیسم» غربی (humanism یا humanismus ) است که به معنی «انسان محوری» در برابر «الله محوری» و «شریعت محوری» قرار گرفته است.
انسانیت یا اومانیسم پایه ی اصلی «دین سکولاریسم» و دموکراسی سکولاریستهاست. سکولاریسم بر اساس «انسان محوری» بنا شده است و دموکراسی هم که به معنی «حاکمیت قوانین مردم بر مردم» به جای حاکمیت قوانین الله بر مردم به وجود آمده است در برابر تئوکراسی یا حاکمیت خدا و شریعت قرار گرفته است.
با این توضیحات ساده متوجه می شویم که در انسانیت یا اومانیسم یا دموکراسی، اینکه شخص خدا را قبول دارد یا ندارد مسلمان است یا مسیحی یا یهودی یا شیطان پرست یا هر چیزی اصلا مهم نیست و طبعاً عقیده ی اسلامی و قانون شریعت الله هم هیچ جایگاهی ندارد، دقیقاً همان چیزی که مولوی عبدالحمید زاهدان به صراحت بیان کرد.
در انسانیت یا اومانیسم آنچه اهمیت دارد خواهشهای نفسانی انسان است هر چند مخالف صریح قانون شریعت الله (ج) باشد.
در همین انسانیت یا اومانیسم و دموکراسی است که انواع قوانین ضد اسلامی توسط سکولاریستها تصویب می شود، حتی کار به جائی کشیده شده است که توهین به الله (ج) و پیامبرش صلی الله علیه وسلم و تصویب همجنس بازی و ازدواج با محارم و فاحشه گری و شراب خوری و تمام مفاسد اخلاقی و رفتاری توسط سکولاریستها قانونی شده است.
این خطیب مسجد مکی زاهدان صرفنظر از شعارهائی که می دهد آشکارا در حال تبلیغ برای سکولاریسم و کنار زدن عقیده و فکر اسلامی و حتی کنار زدن منهج اهل سنت نزد بلوچهاست و دارد در «جبهه»ی سکولاریستها بر علیه عقیده ی اسلامی و اهل سنت فعالیت می کند، هر چند غدارانه و در کمال وقاحت به دنبال این سخنان اعلام کند که این مطالب را پیامبر خاتم به ما یاد داده است و ادامه ی مسیر پیامبرانی چون ابراهیم است.!
در برابر این اتهام به پیامبران و دروغی که به پیامبران نسبت داده است باید بگوئیم که برای پیامبر خاتم و ابراهیم و تمام پیامبران مساله ی اصلی عقیده بود، همین عقیده ی اسلامی بود که باعث شد ابراهیم از پدر مشرکش برائت کند و او را داخل آتش بیاندازند و محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز از عمویش ابولهب برائت کند و از مکه فراری شود.
معیار برای پیامبران و تمام مومنین «عقیده» است، هویت هر مسلمانی هم عقیده ی اوست و بر اساس این عقیده است که به انسانها نگریسته می شود. معیار و محک برای ما عقیده ای است که در آخرین شریعت نازل شده است نه خواسته های انسان.
مولوی: روزی می رسد که این ملت بلوچ بیدار می شوند آنوقت نه تنها باید پاسخگوی این زندگی شاهانه ات با آنهمه نیروی مسلح آشکار و… باشی که بر جیب بلوچها و حماقت اطرافیانت بنا کرده ای بلکه علاوه بر این باید پاسخگوی این کفریات و دعوت به کفر سکولاریسم هم باشی.