انواع مولوی ها و مُلاها در برخورد با مغلولهای سکولار قدیم و جدید
به قلم: محمد اسامه
مغولهای قدیم تابع یهودیت و نصرانیت و مجوس و صابئین و اسلام نبودند بلکه در اصطلاح شرعی کسانی که تابع هیچ یک از این مذاهب نباشند تحت عنوان مشرک از آنها یاد می شود که امروزه با اسم سکولار شناخته می شوند.
سکولاریستها آشکارا می گویند که این قوانین و برنامه های ما از سوی الله نیامده بلکه خود ما مستقل از الله این قوانین را ساخته ایم و به این شکل به صورت مستقل از الله قانون تراشی می کنند هر چند بعضی از مسائل شریعتهای آسمانی را نیز قبول داشته باشند.
مغولها با دستچین کردن قوانین مختلف بودائی و شمنی و اسلام و نصرانیت و یهودیت و … قانونی برای خود تراشیدند که اسم آن را گذاشته بودند «یاسا» یا «یاسق». امروزه نیز سکولاریستها در پارلمانها قوانین مختلفی برای خود تراشیده اند همچنانکه مشرکین صدر اسلام در پارلمان خود «دارالندوه» برای خود قانون تراشی می کردند.
به هر حال هنگامی که خبر تصرف دروازههای شرقی مصر توسط مغولها (تاتار) به مردم رسید علما به دو دسته تقسیم شدند:
دستهای از علما سکوت را برگزیدند چون میگفتند این امر فتنه است زیرا تاتارها هرگز توسط کسی شکست نخوردهاند و دعوت برای جنگ با آنان مانند خودکشی کردن است.
دستهی دیگری از علما فکر کردند که اشغال مصر توسط مغولها امری قطعی میباشد بنابراین تصمیم گرفتند که نصیحت کردن و روشنگری را ادامه دهند تا نسل جدیدی از جوانان را پرورش دهند که توانایی آزادسازی مصر را بعد از اشغال قطعی آن توسط مغولها داشته باشند و خود را «علمای تجدید» نام نهادند.
اما در آنجا فقط یک عالم وجود داشت که با هیچکدام از آن علما موافق نبود و دریافت که ترک مصر و تحویل دادن آن به مغولها، خیانت بزرگی است و سخن گفتن را در هیچ موردی از دین در این لحظه جایز نمیدانست مگر اینکه مردم را بدون هیچ ترسی برای جهاد و جنگ با مغولها وادارد زیرا جهاد در این شرایط بر تمامی مسلمانان فرض عین است. این عالم به تنهایی، فرماندهی این جنگ فکری و روانی را بر عهده گرفت تا ذلت و بیتفاوتی را از وجود مردم و ترس را از قلبهایشان و دنیادوستی را از ذهنهایشان بیرون بکشد.
اینگونه شد که تاریخ، علمایی را که در انجام وظایفشان کوتاهی کردهاند به فراموشی میسپارد در حالی که نام آن یک عالم را در بینشان جاودانه میکند، او «عز بن عبدالسلام» ملقب به «سلطان العلماء» است؛ کسی که فرمود: «هر کس در سرزمینی که زنا در آن رواج یافته است از حرام بودن ربا برای مردم حرف بزند خیانت کرده است».
نقشآفرینی علمای ربانی اسلام در هر مکان و زمانی این چنین است.با این وجود این روزها که همه شاهد هجوم بی سابقه ی جنگ سرد و گرم کفار سکولار (مشرک) جهانی و احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین (سکولار زده ها) به سرزمینهای اسلامی هستیم و حتی بسیاری از سرزمینهای اسلامی را مستقیم و غبر مستقیم به اشغال خود در آورده اند و اثرات جنگ روانی و تبیلغی آنها را در اطرافیان خود و در جامعه ی خود مشاهده می کنیم عده ای از مولوی ها و مُلاهای فسل شده و تاریخ گذشته با تکرار مسائل اختلاف انگیز فقهی و تاریخی نه تنها باعث انحراف افکار عمومی می شوند بلکه از مردم برای خود نان و اعتبار می خرند.
?آیا حیف نیست امروزه نام برخی را عالم و خدمتگزار دین بگذاریم؟