دلیل اینهمه مخالفت با جماعت و دارالاسلام ایران چیست؟
به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو
الله تبارک و تعالی را سپاس میگویم که نعمت های فراوانش را بر ما ارزانی فرمود و با رحمت های بی دریغش خیر و برکت را در زمین گستراند وبندگانی را برای عبادت خود برگزید و این منتی است بر بندگان، تا خود را از عذاب الهی رهایی بخشند.
قران کریم در جای جای آیه های خویش مومنین و مسلمانان را به پیروی از قران وسنت و شورای اولی الامر و امت و پرهیز از تفرق و گروه گروه شدن امر کرده است و به این شورا هم امر کرده است: «فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ» (نساء۵۹) هرگاه در مسئله ای اختلاف نمودید آن را به خدا و رسولش برگردانید.
بعد از نابود شدن شورا توسط معاویه و ایجاد تفرق و مذاهب عدید در اسلام و فرقه فرقه شدن مسلمین به تدریج در کنار اهل دعوت راستین کسانی پیدا شدند که با علم خطایی که داشتند،هم خود گمراه بودند و هم دیگران را گمراه ساختند.این افراد با گمراهی های فکری و با انتشار کتب متفاوت سعی در به دام انداختن مردم در چاه گمراهی بودند و به همین علت عده کثیری از امت اسلامی تابع هوا و هوس هاس بسیاری از این ناجوانمردان شدند و به نام فلان فرقه و حزب و گروه بیشتر وبیشتر از دین مبین اسلام دور شدند.
اما با ظهور مجدد شوراهای مختلف در دارالاسلام ایران کاروان دعوت به سوی وحدت و جماعت دوباره حرکت کرد و با مجاهدت های فراوان این مجاهدان عرصه ی علم و عمل زحماتشان به بار نشست و امروزه میبینیم که عده کثیری از مسلمین به بیداری اسلامی و حرکت در مسیر اتحاد برگشته اند وبحمدلله در سرتاسر این زمین خاکی در حال دعوت و فعالیت هستند و مردم را به بازگشت به قران و سنت و وحدت اسلامی و جماعت تشویق میکنند که جماعت هم تنها توسط رهبریت واحد دارالاسلام شکل می گیرد؛ اما از انجا که همیشه در مقابل حق، باطل صف آرایی کرده و درصدد نابودی حق و حقیقت میباشد در این زمان نیز معاندان راه جماعت و دارالاسلام (که همان راه امام ابوحنیفه وجعفر صادق و شافعی و زید ومالک و احمد حنبل و امثالهم میباشد) پی تخریب وبدنام کردن دارالاسلام و جماعت ایران و امارت اسلامی و … به بهانه های پوچ شیعه یا حنفی یا شافعی و غیره میباشند که بإذن الله هیچ گاه موفق نخواهند شد.
یکی از این مخالفت ها جلوگیری از حق قانونی و شرعی اهل جماعت و حامیان دارالاسلام به خصوص در جوامع سکولاریستی میباشد. ممانعت از دعوت مومنین شریعت گرا و محدود کردن آنها گواه بر این است که این معاندان ترس و واهمه ای بیش از انچه که فکر میکنیم از دارالاسلام دارند و با شنیدن اسم دارالاسلام و بخصوص قدرت نظامی و پیشرفتهای غیر قابل انکار آن تنشان به لرزه در می اید.
سوالی که بنده از این افراد سکولار و کشورهای سکولار دارم این است: اگر ادعایی مبنی بر حقانیت خود دارید پس دلیل این همه عناد و کینه با دارالاسلام چیست؟ آیا نه این که مردم خود عقل دارند و قادرند حق و باطل را از هم دیگر تشخیص دهند؟ اما به مدد ونصرت الله تعالی هیچ گاه کفار سکولار جهانی و مزدوران محلی آنها به اهداف پلید خود نخواهند رسید و ان شاءالله مردم نیز هر روز بر اندوخته هایشان مبنی بر گمراه بودن و ضد شریعت و اخلاق بودن سکولاریستها پی میبرند و به جماعت بازمیگردند.
امیدوارم مولوی هائی که با شعارهای عوام فریبانه و سکولاریستی «انسانیت»، «وجدان»، به کارگیری ملحدین سکولار در مناصب دولتی و … آگاهانه در «جبهه» جنگ روانی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار محلی قرار گرفته اند بدانند که نزد مومنین جایگاهی ندارند و چنانچه مردم بیدار شوند و با شریعت قدرت بگیرند این مولوی ها و ماموستاها باید حساب پس بدهند.
و در اخر توصیه ای به دوستانم در گروهها و کانالهای مجازی دارم!از الله بترسید و به انچه که در مورد ائمه و وحدت اسلامی و دارالاسلام میگویید عمل کنید که خیر دنیا وآخرت فقط وفقط در قران وسنت و اهل جماعت بودن است. خود را مشغول فعالیت های جانبی نکنید و حداقل به انچه که خود ادعا دارید جامه عمل بپوشانید و سدی در مقابل دارالاسلام و خادمی مجانی برای کفار نشوید که عقوبتی سخت در انتظار مخالفان جماعت و وحدت است.
کجاست عقل سلیم؟ کدامین فطرت پاک میپذرد؟
غربی ها به تقسیم و غلبه(Devide and conquer) اعتقاد دارند یا به قول عامیانه تفرقه بینداز و حکومت کن.