در دیره اسماعیل خان یک پوسته پولیس حکومت مزدور پاکستان مورد حمله قرار گرفت.
شب گذشته در ولایت (دیره اسماعیل خان) در تحصیل درابن، از طرف مجاهدین تحریک طالبان پاکستان با سلاح لیزری به چیک پوست کتی حمله صورت گرفت که در طی آن بیش از نیم درجین عساکر دولتی کشته و زخمی شدند.
مجاهدین با یاری و نصرت خاص الله متعال به مراکز خود رسیدند.
دیدار مردم آذربایجان شرقی با رهبر انقلاب عالیقدر آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران
چهارشنبه، ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ش رهبر دارالاسلام ایران با هزاران تن از مردم تبریز دیدار کردند ، و با اظهار تعظیم به ملت پر عظمت ایران به علت خلق ۲۲ بهمنِ تاریخی امسال تأکید کردند:
این حماسه حقیقی، پرشور و پرمحتوا نتیجه منحرف نشدن و استقامت ملت در خط انقلاب است و این راه پیشرفت و اقتدار، با اتحاد ملی و با نگاه انقلابی و نه ارتجاعی به مشکلات، یعنی تکیه بر همتی که دستاوردها را بهوجود آورده، ادامه خواهد یافت که فعالیت جهادی و شبانه روزی همه مسئولان برای رشد اقتصادی و علاج دشواری ها به ویژه تورم، زمینه ساز آن خواهد بود.
رهبر انقلاب در تبیین ابعادی از حرکت بسیار ارزشمند ملت در ۲۲ بهمن، با اشاره به «تبلیغات پر سر و صدای دشمنان، مشکلاتی که مردم با همه وجود حس می کنند، هوای سرد و دیگر عوامل کاهنده انگیزهها» گفتند:
مردم با ایمان و بصیرت، همه اینها را نادیده گرفتند و همه با هم از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب ایران عزیز به میدان آمدند و صدای بلند خود را به گوش همه رساندند که فقط خداوند شکور قادر است شکر واقعی این حرکت عظیم ملی را بجا آورد.ایشان راهپیمایی «شنبه تاریخی ملت» را مصداق استمرار استقامت ملی خواندند و با اشاره به انحرافات تدریجی از خط اصلی حرکت در انقلاب ها گفتند:در انقلاب اسلامی هم برخی ها به دلایل مختلف با صراط مستقیم انقلاب زاویه دار شدند و کارشان به ضدیت با اصل انقلاب و آرمان ها کشیده شد.
عالیقدر آیت الله خامنه ای افزودند: بر خلاف این عناصر، ملت بدون احساس خستگی و ناامیدی و بدون خوف از ضربات، تهدیدات و عربده های دشمن، راه مستقیم را با حفظ هویت، شخصیت و عظمت خود ادامه داد و در همین مسیر، ۲۲ بهمن امسال به خیابانهای سراسر کشور آمد و با انگیزه های مختلف، استقامت پر معنا و لج کردن با دشمن عنود را نشان داد.رهبر انقلاب تلاش های دشمن و برخی عناصر در داخل را برای سست کردن عزم راسخ ملت و فراموش شدن راه انقلاب یادآور شدند و افزودند:
از اهداف مهم اغتشاشاتِ پاییز این بود که مردم ۲۲ بهمن را از یاد ببرند که در داخل هم برخی با استدلال های سست و سخنان غلط همین خط را در روزنامه ها و فضای مجازی دنبال می کردند که البته مردم آنها را ناکام گذاشتند.حضور همراه با تحلیل مردم از جمله ویژگی های راهپیمایی پر شکوه ۲۲ بهمن بود که رهبر انقلاب آن را مورد تحسین قرار دادند.
ایشان گفتند: از مصاحبه های مردم آشکار بود که آنها با تحلیل به راهپیمایی آمده اند و چون درک کرده بودند که امریکا از حضور آنها بیمناک است، پرشور و شاد، با روحیه و انگیزه، و با شعارهای مضمون دار، جهت گیری اصلی خود یعنی حمایت کامل از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را نشان دادند.
عالیقدر آیت الله خامنه ای افزودند: امپراتوری رسانه ای امریکا و صیهونیست سعی می کند این صدای رسا به گوش دیگر ملت ها نرسد اما آنها که باید بشنوند یعنی دستگاههای سیاستگذار در امریکا و انگلیس و سرویس های جاسوسی دشمنان حتماً این صدا را شنیده اند.
رهبر انقلاب به غوغای تبلیغاتی در فضای مجازی و رسانه های دشمن در آستانه ۲۲ بهمن اشاره کردند و گفتند: صدای مخالف و معارض هم وجود داشت که این رسانه ها سعی کردند آن را بزرگنمایی کنند اما صدا و فریاد ملت بر همه صداهای دیگر غلبه کرد.
«تبیین دروغ بودن و سست بودن ادعاهای دشمنان درباره جمهوری اسلامی» بخش دیگری از سخنان رهبر انقلاب بود.ایشان گفتند: گاهی با دروغ اشکار می گویند نظام رو به قهقراست در حالی که کشور با وجود مشکلات، با دو سه دهه قبل کاملاً متفاوت است و خیلی جلو رفته است، گاهی هم می گویند جمهوری اسلامی به بن بست رسیده، اگر این ادعا درست است، کسی که به بن بست رسیده خودش از پا می افتد و به زمین می خورد پس چرا این همه برای به زمین زدن او هزینه می کنید؟
عالیقدر آیت الله خامنه ای با اشاره به حملات و شبهات مکرر دشمن درباره ضرورتِ نداشتن توان نظامی ایران گفتند: اولاً کشوری که این همه دشمن دارد باید به فکر خودش و ملتش باشد همچنانکه اوایل انقلاب وقتی فهمیدم عده ای می خواهند هواپیماهای اف ۱۴ را بفروشند به سرعت مصاحبه و افشاگری کردم و آن حرکت ناکام ماند.
رهبر انقلاب تأکید کردند: براساس عقل و شرع، جهات دفاعی را کاملاً مورد توجه قرار داده ایم و بر اساس حکم قرآن، در آینده نیز هرچه می توانیم در این عرصه تلاش خواهیم کرد.
۲۶ دلو سالروز خروج ارتش سرخ از افغانستان؛ تاریخیکه باید به حافظه سپرد .
بیست و ششم ماه دلو، مصادف است با سی و چهارمین سالروز خروج ارتش سرخ ، که در برگه های زرین تاریخ مبارزات و حماسه های ملت مومن و مجاهد افغانستان ثبت است . از خروج نیروهای ارتش سرخ سی چهار سال سپری گردید ، این خروج ، پایان اشغال در افغانستان نبوده و از آن طی این سالها شاهد چندین اشغال و تجاوز دیگر نیز بوده ايم. حال اینکه این روز از لحاظ تاریخی، سیاسی و اجتماعی چه پیامدهایی برای مردم افغانستان داشته، باید از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. خروج نیروهای اشغالگر و پیامدهای آن در افغانستان ، بستر وگسترهیی برای تاختوتاز نیروهای خارجی بوده که به نام اشغال و شکست و خروج و غرور در تاریخ رقم خورده است. اما شوربختانه، پیامد پیروزیها در اين ديار کمتر از تجاوزات خونین نبوده است؛ از همینرو لازم میدانم تا روی پیامد خروج قدرتهای متجاوز، قدری مکث صورت گیرد. اینکه شکست متجاوزین بهدست ملت مجاهد افغانستان، مایة غرور و افتخار است، قابل انکار نیست؛ اما ملت افغانستان هيچگاه شهد پیروزی را بهگونة شايسته نچشیده. چرا كه بلافاصله بعد از هر پيروزی، اختلافها، تفرقهها و هزار مصيبت ديگر رخ نموده و کام مردم ما را تلخ و زهرآگين ساخته است. همانطور که ورود متجاوزان به سرزمین ما برای مردم پیامد خوبی نداشته، خروجشان نیز اثرات نامطلوبي را بر زندهگی آنها گذاشته است. ناگفته پیداست که تجاوز از هر حیث هزینه میطلبد، چنانچه شوروی سابق از لحاظ سیاسی در جهان، منزوی گردید و از رهگذر اقتصادی ورشکسته و از دید اجتماعی متلاشی و به چالشهای متعدد گرفتار شد ، سرانجام اتحاد جماهیر شوری به کشور های کوچک تقسیم و کمونیزم به قبرستان تاریخ دفن گردید . و اما اينك ببينيم پیامد و اثر شکست شوروی سابق برای مردم افغانستان چه بوده است؟ روز بيستوشش دلو، نقطة عطفی در تاریخ افغانستان به شمار میرود که ملتِ ما شکست یک ابرقدرت جهانی را به نام خود رقم زدند؛ روزی كه رشادتها و جانفشانی های مردم مظلوم ما بهبار نشست و پيروزی افتخارآفرينِ آنان را جهانيان با شگفتی به نظاره نشستند. اما دریغ که این پیروزیِ بزرگ برای آنها پیامدهای چندان خوشایندی نداشت. درست است که این پیروزی، بیانیهها و سخنانِ سخنرانان را بهخاطر يادبود پیروزی در پشت میزهای خطابه رنگینتر ساخت؛ ولی این پیروزی نتوانست از دنیایِ شعار به جهانِ معنی راه پيدا كرده و راهگشای پيروزیهای بزرگتر برای جریان های اسلامی در جهان و به خصوص نهضت اسلامی در استقرار یک نظام مقتدر اسلامی در افغانستان گردد. از دیدگاه نویسنده اینکه چرا جریان های جهادی نتوانستند حکومت مقتدر اسلامی را در کشور مستقر سازند ، در آن سه عامل اساسی را می توانید پیدا کرد .
۱- بعد از خروج نیرو های ارتش سرخ، آمریکا و شوروی و کشور های منطقه و اسلامی متحدانه از ایجاد نظام اسلامی و جهادی در افغانستان جلوگیری کردند .
۲-نبود زعامت سلیم و با بصیرت ، حکیم و مقتدر که از سعه صدر و نبوغ سیاسی لازم در رهبری کشور برخوردارمی بود ، متاسفانه طوری که تاریخ نیم قرن اخیر نشان داد در میان رهبران احزاب جهادی وجود نداشت .
۳- انحراف فکری تعداد از جریان های جهادی ، از اسلام گرایی به قوم گرایی و اختلاف بیش از حد میان رهبران و فرماندهان ارشد ،جهاد به نام خدا شروع شد اما به قوم گرایی پایان یافت ، مع الاسف ؛ ایجاد واستقرار حکومت مقتدر اسلامی و جهادی که التیام بخش زخم های وارثین شهدای انقلاب اسلامی و خواست تمام نهضت های اسلامی معاصر را ددر بر می گرفت بنابر عوامل فوق تحقق نیافت ، بدون تفکیک تمام جریان سیاسی شریک در این مصیبت عظما شریک و سهیم هستند . آری؛ از روز تاریخی ۲۶ دلو، سالروز خروج نيروهای ارتش سرخ اتحاد جماهير شوروی سابق از كشور، تجليل ميكنيم. گرامیداشتِ اين روز بدان جهت كه روسها به ناتوانیشان در برابر ملت مجاهد افغانستان معترف شده و چاره را در خروج ديدند، برای ما غرورآفرين ميباشد. اما با اينوجود، براي بسياري از مردم اين پرسش باقی است كه طي اين چند سال پس از خروج روسها از كشور، چه تفاوتهایی در وضع آنان آمده است تا لذت زندگی در استقلال را به آنان چشانده باشد؟ این پیروزی بزرگ، تلخی های فراوان زيادی را نيز به دنبال داشت که نیاز به يادآوری آنهمه نیست. ۲۶ دلو نقطة پایان تجاوز نبود؛ بلکه این پيروزی آبستن یک تجاوز و یا چندین تجاوز دیگر بود. شوروی سابق پس از خروج، حکومت دستنشانده، وابسته و زير حمايت خود را در افغانستان برجای گذاشت.
ترویج اندیشهی کمونیستی و رشد گروههای مربوط به آن و سرانجام تاسیس حکومت کمونیستی در افغانستان در کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ زمینهی ورود شوروی را به این کشور در حالی مساعد ساخت که دو ابر قدرت عصر؛ امریکا و شوروی در رقابت شدید (جریان جنگ سرد) قرار داشتند و هرکدام تلاش میکرد تا ایدیولوژی خود را گسترش دهد و جغرافیای بیشتری را در کنترول داشته باشد. دو ایدیولوژی باطل در حالی در صدد پخش و نشر اندیشهی فاسد خود با ابزار زور و قوت بودند که اسلام و مسلمین را قدرتی ودولتی نبود، چون اگر چنین نمیبود، ممکن ما برای فتح سرزمینها و ممالک آنان پیشقدم میشدیم. لذا آنان سرزمینهای اسلامی را بی سپر مییافتند و بی درد سر و پیوسته این یا آن؛ ازینطرف یا آنطرف به منابع، جغرافیا و نفوس امت اسلامی دست درازی میکردند. در بحبوحهی این تقابل شدید؛ ارتش «اتحاد جماهیر شوروی» بتاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸ ش مطابق ۲۴ دسمبر ۱۹۷۹ م از چندین راه با تکبر فراوان وارد افغانستان شد و با استفاده از اسلحه وتجهیزات مدرن و نیروی منظم، به اشغال مستقیم این کشور اقدام کرد. اهداف شوروی از این حمله را میتوان در؛ گسترش ایدیولوژی کمونیسم، رقابت با امریکا، حفظ برتریاش در منطقه، جلوگیری از سقوط حکومت دست نشاندهاش در کابل، ترس از تشکیل یک حکومت اسلامی در منطقه و دسترسی به منابع طبیعی افغانستان و نفت مناطق جنوب مشخص کرد. رهبران شوروی که اشغال افغانستان را از عینک سازمانهای دست نشاندهی خود (خلقیها و پرچمیها) میدیدند، گمان میکردند که بزودی این سرزمین را تحت سیطرهی خود در آورده و به پیشروی های خود به طرف بحر هند و آبهای گرم ادامه میدهند. اما مردم مسلمان افغانستان به اساس روحیهی کفر ستیزی، جهاااد و مبارزه و تن ندادن به اشغال و استعمار؛ دست به مقاومت زده وبا دست خالی و با ایمان به پیروزی حق برباطل در برابر این هجوم قرار گرفتند و این جنگ نا برابر واین اشغال؛ مدت کمتر از ده سال ادامه یافت و سرانجام نیروهای شوروی با متحمل شدن تلفات و مصارف هنگفت اقتصادی با شکست و شرمساری ازین سرزمین بتاریخ ۲۶ دلو سال ۱۳۶۷ مطابق ۱۵ فبروری ۱۹۸۹ م خارج شدند. در پی؛ تا دوسال بعد یعنی در ۱۹۹۱ م اتحاد جماهیر شوروی رسماً از هم پاشید و جهان دو قطبی، به تک قطبی مبدل شد. اینجا بود که مردم، در شرق وغرب دنیا به کلاه مجاااهدین افغانستان افتخار میکردند، واقعاً چه عـــــزتی الله سبحانه وتعالی برایشان داده بود و چه فرصت بزرگی در اختیارشان قرار گرفت! در طی این جنگ ۱۴ ساله که پس از خروج شوروی نیز در حدود پنج سال دیگر توسط حکومت کمونیستی با زعامت داکتر نجیب ادامه یافت؛ برمردم مسلمان ما تلفات و خسارات زیادی وارد گردید. بیشتر از یک و نیم ملیون شهید تقدیم شد، پنج ملیون نفر آواره و مهاجر گردیدند و هزارها نفر معیوب و معلول شدند و صدها هزار دیگر بیوه و یتیم شدند و خسارات مادی بیشماری بجا ماند. البته دلیل این همه تلفات و خسارات نا همگون، محروم بودن ما از قدرت صنعت و تکنالوجی و بهره وری دشمن اشغالگر، از امکانات مدرن و فراورده های صنعتی بود. افراد و اشخاص زیادی در نیمههای شب از خانه برده شدند که مادران و فرزندان شان هنوز چشم براهشان اند که شاید زنده باشند و برگردند! مردم مجاااهد و آزادهی افغانستان؛ با مبارزات و قربانیهایشان این پیام را به جهان دادند که؛ دین برایشان اهمیت دارد و رفاه مادی را با سلامتی و رعایت ارزشهای دینی خود میخواهند، ولی هرگز بخاطر آبادانی و فکر معیشت، غلامی را نمیپذیرند و دین خود را در برابر دنیا به حَراج نمیگذارند! چون اگر رفاه مادی میخواستند، شوروی با بخش کوچکی از مصارف نظامیاش میتوانست این سرزمین را آباد کند. اما شوربختانه؛ با درنظر داشت اینکه از سوی دیگر قیادت فکری کپتالیزم به رهبری امریکا در صحنه حضور داشت، از مجاااهدت، قربانیها و ایستادگی مردم ما در برابر رقیب خود استفاده بُرد. رقیب خود را به زانو در آورد، یکه تاز میدان شد، و با استفاده از نا آگاهی و عدم دور اندیشی رهبران جهااادی قضیه را به نفع خود چرخانید. و نقش ایمان و اسلام؛ با وجودیکه در جریان جنگ نزدیک به صد بود، سهم آندو در زمان پیروزی و از لحاظ نتایج محسوس، نزدیک به صفر شد!
از تجاوز تا شکست قشون سکولاریستهای سرخ شوروی از افغانستان
به تاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸ ه ش که مطابق ۲۷ دسامبر ۱۹۷۹ میلادی میباشد قشون سرخ شوروی در نزدیکی سرحدات شمال کشور جابجا گردید و از زمین و هوا وارد کشور گردید. اسناد و جود دارد که حکومت دست نشانده نور محمد ترکی و حفیظ الله امین رئیس شورای انقلابی که رهبری افغانستان در رژیم خلقی را به عهده داشت، بار ها اتحاد شوری را دعوت نموده بود که بر افغانستان تجاوز نمایند، به ویژه پیش از قیام مردم هرات در تاریخ ۲۴ حوت ۱۳۵۷ ه ش. وقتی که قشون سرخ شوروی به تاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸ ه ش که مصادف است به ۲۷ دسامبر ۱۹۷۹ میلادی به خاک افغانستان از طریق هوا و زمین هجوم آورد از همان زمان بد بختی مردم افغانستان شروع گردید که اعمال و قانون کفار بر سرنوشت یک ملت مسلمان دنیا بی خبر حاکم گردید و با تصفیه دینی و مذهبی تحت به بهانه های مختلف علماء، متنفذین، سران اقوام و غیره را در قدم اول با بی رحمی زندان و بعداً در زندان پلچرخی تیر باران کردن و در قدم دوم با آمدن حفیظ الله امین سفاک این چهره جلاد بی رحم طور عموم بنام مسلمانیکه نماز می خواند را زیر نام اخوان شیاطین و غیره در همه قریه و قصبات و شهر ها گرفتار و از بین بردن که همه کشور به کشتار گاه مسلمانان مظلوم مبدل گردید که شعار حفیظ الله امین داشتن سه میلیون افغانی کمونست حزبی و مربوط شان بود یعنی بقیه ملت را کار نه داشت باید کشته میشد. اتحاد شوروی مدت ۹ سال با مردم مجاهد افغانستان جنگید که در حدود ۲ میلیون شهید، صدها هزار یتیم و بیوه، شش میلیون مهاجر و نیم میلیون معلول به جا گذاشت. سر انجام پس از ۹ سال مقاومت مردم مجاهد و غیور افغانستان به تاریخ ۲۶ دلوه ۱۳۶۷ ه ش از افغانستان به شکست مواجه شد. اتحاد جماهر شوروی بخاطر تجاوز علیه افغانستان ظرف یک دهه بعد از تجاوز تجزیه شد و از جغرافیه سیاسی جهان نابود گردید. اما نصیبه ملت مجاهد، آواره و در بدر شده بعد از پیروزی به اثر مداخلات استخبارات استکبار جهانی و کشور های منطقه بدون نفاق و جنگ های ذات البینی احتجاج در بدری و آواره گی دیگری چیزی به جا نه ماند. ان شاءالله با حاکم شدن امارت اسلامی همه امیدواری دیرینه ملت مظلوم افغانستان که بخاطر اسلام و آزادی هزار ها مسلمان قربانی، یتیمان و بیوه گان بجامانده بر آورده خواهد گردید. و من الله توفیق
سیوچهارمین سالگرد شکست نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق گرامی باد!
نویسنده : طلحه مبارز بدخشانی
فردا ۲۶ دلو برابر است با سیو چهارمین سالروز شکست نیروهای متجاوز قشون سرخ شوروی در افغانستان آری در ۷ ثور سال ۱۳۵۷ ه ش نیروهای متجاوز و اشغالگر اتحاد جماهیر شوروی سابق با غرور و تکبر شان برای نابودی ملت مسلمان افغانستان و سرزمین مرد خیز افغانستان با همکاری نیروهای اجیر وقت به اشغال افغانستان دست زدند.
لکن در ادوار تاریخ ثابت گردیده است که هر امپراتوری که طغیان و سرکشی شان از حد گذشته است توسط مردم فقیر و مظلوم افغانستان به شکست فاحش و دندان شکن روبرو شده و از صحنه هستی نابود گردیده است از انگلیس ها گرفته تا اتحاد جماهیر شوروی سابق و همچنان نیروهای اشغالگر آمریکایی که همه این سوپر طاقت ها در مقابل نیروهای بی سلاح و بی کلاهی افغانستان که سرشار از نیرو و عقیده ناب اسلامی بودند به شکست مفتضحانه روبرو شده اند.
نیروهای اشغالگر اتحاد جماهیر شوری هم نیز با دبدبه زیاد و بخاطر از بین بردن ملت مسلمان افغانستان و تسخیر این سرزمین به ظن کوتاه خود وارد حریم افغانستان گردید که نه بالای طفل رحم داشتند و نه هم بالای موی سفیدان و نه هم به جوان پان و نوجوانان با بمباردمان وحشیانه خود بالای اما کن ملکي شهر ها و بازار ها هزاران مسلمان را شهید کردند لکن ملت مسلمان افغانستان با نیروی ایمانی و به ارشاد آیات قرآنی که مسلمانان را به جهاد علیه کفار تشویق می کند چنانچه که الله متعال در یک جزء آیه ۶۵ سوره انفال می فرماید ( يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ الأنفال ) ترجمه : ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ (جهاد) تشویق کن. دست به سلاح برده و تا راندن آخرین سرباز اشغالگر از این سرزمین به جهاد و مبارزه خود ادامه دادند و افغانستان را قبرستان برای آنها گرداندند.
شاهکاری ها و قهرمانی های ملت افغانستان در ادوار تاریخ ثبت گردیده است و باخط زرین نگاشته شده است اگر تمام مسلمانان دنیا در امر جهاد مسلحانه با کفار مانند مسلمانان افغانستان می بودند ان شاءالله که امرزو قدس در اشغال یهود و مسلمانان در سراسر دنیا در مظلومیت قرار نمی داشتند آری ملت مسلمان افغانستان به غلامی و بردگی هر سوپر طاقت نه گفته با فرستادن فرزندان شان در خط مقدم جنگ و با حمایت همه جانبه از نیروهای مجاهدین دهن هر قلدر را شکستند.
از این جمله نیروهای متجاوز قشون سرخ شوروی نیز می باشد که اینها هم بعد از ده سال در گیری و به شهادت رساندن مردم بمباردمان های وحشیانه به حقیقت پی بردند که این ملت و این سرزمین تسخیر شدنی نیست و با کشتن ها و بستن ها نمی شود با اینها مقابله کرد چون جنگ تکنالوژی با ایدولوژی برابری نمیکند و آنهایکه با عقیده راسخ در میادین مبارزه می پردازند در مقابل آنهایکه با سلاح تکنالوژی و تا دندان مسلح هستند از افزار و وسائل دنیوی پیروز می شوند چون آنهایکه با عشق شهادت، مرگ یا پیروزی وارد صحنه کارزار می شوند مقابله کردن انتهای آن جز شکست چیزی دیگری نیست و بلآخره نیروهای وحشی قشون سرخ شوروی نیز در ۲۶ دلو سال ۱۳۶۷ با خجالتی و سرافکنده گی با دادن هزاران کشته وزخمی این سرزمین را ترک کردند و یکبار دیگر افغانستان استقلال و آزادی خویش را بدست آورد.
روز ۲۶ دلو مصادف است با روز خروج قشون سرخ شوروی سابق از افغانستان، سربازان اتحاد جماهیر شوروی پس از ده سال جنگ در سال ۱۳۶۷ از افغانستان بیرون شدند. این جنگ میلیون ها کشته، زخمی و آواره بر جا گذاشت.
۲۶ دلو سالروز شکست و خروج قشون شوروی سابق بر ملت مسلمان افغانستان مبارکباد!٢٦ دلو روز شکست قشون سرخ شوروی است، بعد از انگلیس و قبل از امریکا در همین روز افغانهای دین دوست فرعون زمانه را(شوروی سابق) از کشور خود اخراج نمودند.
مولوی محمد یعقوب مجاهد، وزیر دفاع ملی افغانستان در مراسم تجلیل از روز شکست و خروج قشون سرخ شوروی از افغانستان گفت:
افغانان باید از امارت اسلامی حمایت کنند تا به گذشتههای تلخ بر نگردند.
امریکا با تمام توان به افغانستان حمله کرد، اما افغانها با دست خالی با آن مقابله و فداکاری کردند و خداوند (ج) در مقابل، این قدرت بزرگ را شکست داد.
مردم افغانستان غلامی هیچ قدرتی را نپذیرفته اند و همواره نیروهای ابرقدرت جهان را شکست داده است.
واکنش تفاله های اهل سنت و مجاهدین در برابر اشغالگران آمریکائی و احزاب سکولار و مزدور محلی (1)
به قلم: ابومحمود کندزی
به نام الله، آن کس که حکم و فرمان همه در دست اوست و بازگشت به سوی او خواهد بود و ستایش و سپاس برای الله، کسی که تفرقه و اختلاف را در این امت مقدر کرد و سلام و درود بر کسی که یک فرقه از این فرق را برای نجات استثناء نمود که آنهم جماعت است، جماعتی که تنها توسط دارالاسلام و رهبریت واحد آن شکل می گیرد؛ اولین دارالاسلامی که شکل گرفته باید به عنوان مرجع به آن ملحق شد و از تفرق و فرقه بازی دوری کرد. اما بعد:
سنت الهی چنین بوده که همیشه میان حق و باطل از ابتدای خلقت تا قیامت، مبارزه باشد و در طول تاریخ شكلهايي از این مبارزه رخ داده است و هم اکنون فصل جدیدی از این مبارزه به دست کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی در سرزمینهای اسلامی آغاز شده است که آتش کفر را شعله ور کرده و تجاوز و فساد بسیار کردند، نوامیس را هتک حرمت و مقدسات را لگد مال کردند و….
و در این میان موضع عمّامه به سرهای ساده لوح اهل سنت چه بود؟ با مجاهدین دارالاسلام و سایر مجاهد در گروههای متفرقی که با این اشغالگران و مزدوران محلی انها جهاد می کنند چه بوده است؟ یکی مردم را از پیوستن به آنها هشدار می داد، یکی تخریبشان می کرد، یکی مردم را از آنان میترساند، یکی دیگر با آنان می جنگید، و آن دیگری از یاریشان شانه خالی میکرد؛ و در عين حال ندای گفتمان و تقریب و صلح با آمریکا و ناتو و مزدوران آنها را سر می دادند كه مشغول قتل عام مسلمین بودند و همه اینها به اسم حکمت و میانه روی انجام مي گرفت.
همه اینها درحالي اتفاق مي افتد كه اهل سنت متأسفانه درخواب اند و علت، دعوتگران حکمت دروغین و علمای دین فروشی است که امت را تخدیر کرده و فریب داده اند و پلی بوده اند که دشمان امت از روی آن براي تار و مار امت عبور مي كنند و هر گاه امت اراده می کند که بیدار شده و به خاطر دین لگدمال شده و ناموس تاراج رفته اش انتقام بگیرد، اینان به او می گویند بخواب وبیدار نشو، آیا می خواهید جنگ فرقه ای به راه اندازید؟! این مکر همیشه وجود دارد و جنگ نیز ادامه دارد.
این خیانت کاران همچنان به تزریق افیون مرگ تدریجی در رگ امت ادامه می دهند و عجیب است که اینان عذابی برای مسلمین و رحمتی برای کافران شده اند، گوینده اینان به شیخ مجاهد اسامه بن لادن طعنه زده و از او عیب جویی کرده و او را متهم میکند که دست پرورده آمریکا است و درعین حال پیشوای کفر ” آل شیخ” در دستگاه آل سعود را ستایش کرده و او را به عنوان عالمی از علمای مسلمین توصیف می کند! از اینان به الله پناه می بریم و به او شکایت می کنیم.
ما علمای اسلام را در طول تاریخ چنین دیده بودیم که در صف مقدم جنگ بوده و حمله ها را رهبری کرده و وبا تیغ شمشیر به استقبال مرگ می رفته اند تا از ملت و دین و اسلام و اهل اسلام و مرزهای سرزمین اسلام دفاع کنند. اما اینان، جهادشان تلاش و كوشش به سوی درگاه كافر اشغالگر است، درحالی كه مدارك پوشالی علم دروغینی را كه به آن منتسبند، در دستی گرفته اند و گرفتاری عزت ازدست رفته را در دست دیگر دارند، از دشمنشان مقام و منصب و اعتراف به حق آنها درنمایندگی اهل سنت را التماس میكنند، گویی اینان هرگز قرآن نخوانده اند و به گواهی تاریخ گوش فرا نداده اند كه حق بخشیده نمی شود بلكه با زور پس گرفته می شود و وطن جز با شمشیر آزاد نمی شود.
و چیزی كه درد و اندوهم را می افزاید سكوت این خائنانی است كه بر همه چیزحریص هستند الا بر دفاع كردن قدرتمندانه از دین در مقابل جنایتهای کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مزدور محلی آنها، چرا این جریانات از امتم پنهان كرده می شود، چرا حقائق واژگون شده و برای امتم آشكار نمی شود؟ چرا وقتی درباره احزاب سکولار ومرتد پرسیده می شوند، زبانشان را درمدح و ستایش آنان می گشایند و هنگامی كه درباره مجاهدین پرسیده می شوند از آنان بیزاری جسته و با تمام توانشان از آنان عیب جویی می كنند؟ و ای كاش آنها كه همراه خانه نشینان از جهاد تخلف كرده اند، زبانشان را از ضربه زدن به مجاهدین نگاه می داشتند.
دیدگاه ابن کثیر در مورد پذیرش قوانین ساخته شده توسط بشر یا سکولاریسم
به قلم: محمد بلوچ
ابن کثیر رحمه الله در تفسیر خودش می گوید:
«خداوند کسانی را که شریعت انسان ساز وی که در بر گیرنده همه خیرات و نهی کننده از هر شر و فساد است را فرو گذاشته و نظرات، اصطلاحات، هواهای نفسانی و قوانین گمراه کننده بشری را جایگزینش میکنند به باد انتقاد گرفته و بر آنها انکار میکند. چنانکه اهل جاهلیت مبتنی بر نظرات و هوس های خودشان حکم میکردند و چنانکه مغول ها بر اساس سیاستهای «چنگیز خان» فرمانروایی میکردند؛ او کتابی موسوم به «یاسق» را برایشان وضع کرد – که برگرفته از قوانین یهودیان، مسیحیان، مسلمانان و آراء و دیدگاههای خودش بود -، و به عنوان قوانین مقرر و اجرایی حکومت تلقی شده و احکام خدا و پیامبر را تحت الشعاع قرار داده بود.
این قوانین در میان نوادگانش به عنوان شرعی متبع قرار گرفت که حکم بر اساس آن را بر حكم قرآن و سنت ترجیح دادند. از این رو هر کس چنین اقدامی به عمل آورد کافر بوده و باید تا زمان بازگشت به دین خدا با وی به جهاد و قتال برخواست»[۱]
ابن کثیر به این شکل بیان می کند:
هر حکمی که در برابر احکام ثابت و آشکار الهی قرار گیرد، حکم جاهلیت است و تفاوتی ندارد که در چه زمانی و توسط چه کسانی وضع شود.
اگر کسی احکام الهی را زیر پا گذاشته و آنها را به سخره گیرد و به سراغ نظام های غیر اسلامی برود از اسلام مرتد گشته و باید با او جهاد صورت گیرد تا به احکام الهی برگردد.
این پیامی آشکار برای تمام سکولارهای بلوچ است که مدیریت آنها همچون تمام سکولاریستهای بومی میان مسلمین در دست کفار سکولار خارجی و منطقه ای است و جهت:
راضی کردن کفار سکولار خارجی و منطقه ای
و محکم کردن روابط خود با کفار سکولار خارجی و منطقه ای
و گرفتن تضمین از کفار سکولار خارجی و منطقه ای جهت محافظت شدن در برابر ملتشان
چاره ای غیر از مبارزه با قوانین شریعت الله و فرهنگ اسلامی مردم خود و دشمنی و جنگ با هم وطنانشان که پایبند به قوانین شریعت الله هستند و برای حاکم کردن قوانین شریعت الله مبارزه می کنند ندارند.
بعد از آیه ی (أَفَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ) الله تعالی می فرماید:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»(ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را به دوستی نگیرید (و آنان را به سرپرستی نپذیرید). ایشان برخی دوست برخی دیگرند (و در دشمنی با شما یکسان و برابرند). هرکس از شما با ایشان دوستی ورزد (و آنان را به سرپرستی بپذیرد) بیگمان او از زمره ایشان بشمار می آید. و شک نیست که خداوند افراد ستمگر را (به سوی ایمان) هدایت نمیکند)،
یعنی بزرگترین چیزی که سبب می شود یک مسلمان تن به نظام های کفری دهد، به سرپرستی گرفتن این کفار است.
[۱] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم (۱۱۹/۳) دار الکتب العلمیه
در تحریم اقتصادی مردم عراق و لیبی و افغانستان و ایران کنونی و غیره و در کوتای بر علیه مصدق در ایران و نهضت اسلامی در الجزائر و حکومت مورسی و غیره و حمایت از دست نشانده هایی چون پهلوی ها و آل سعود و مزدوران حاکم بر بحرین و کویت و امارات و غیره درسهای زیادی برای اهل عقل و فهم وجود دارد.
واضح و آشکارا می بینم که در این میان آنچه برای آمریکا و اتحادیه اروپا و سایر متحدین آنها اهمیتی ندارد «مردم» هستند و حقوق اقتصادی و امنیتی و داروئی و بهداشتی و غیره این «مردم». چون:
زمانی که آمریکا و سایر سکولاریستهای غربی با حاکم یا حکومتی دشمنی دارند تمام ملتش را مجازات میکنند، اقتصادش را فلج میکنند، فقر و گرسنگی و گرانی را بر مردم تحمیل می کنند، جلو واردات دارودها را می گیرند و…
در برابر: زمانی که تمام ملتی، حاکمش که وابسته به آمریکا و سایر سکولاریستهای غربی را نمیخواهد و نمیپذیرد غرب، آن ملت را به قتل میرسانند، اسباب زندانی شدنشان را فراهم میکنند و آن حاکم و حکومت مزدور خود را باقی میگذارند و برایشان مهم نیست که آن ملت چه مقدار رنج و عذاب و درد میکشند.
البته این حکومتهای سکولار و دست نشانده هم مردم را در ظلم و فساد و فقر و فحشا غرق می کنند و آنوقت رسانه های سکولار غربی به همراه احزاب سکولار محلی و دارودسته ی منافقین بومی هم وارد میشوند تا این حکومتهای دست نشانده را نماد و مجری اسلام معرفی کنند و بدین گونه سبب دینگریزی مردم شوند.
زمانی هم که ملتی چون ملت ایران موفق می شود حاکم مزدور و سکولار بر کشور را از تخت پائین کشیده و حکومت مورد نظر خود را تشکیل دهند باز غرب وحشی و سکولار تمام مردم دارالاسلام ایران را با انواع تحریمها و فشارهای اقتصادی و ایجاد ناامنی های ساختگی تحت فشار قرار می دهد.
آیا کم هوش ترین و جاهلترین انسان هم نمی تواند بفهمد که دشمنی آمریکا و سایر سکولاریستهای غربی با مردم ایران است و این دشمنی ادامه دارد تا اینکه آنها را تایع خود کنند و منافشان تامین شود هر چند به قیمت بردگی مردم تمام شود؟
حالا رژیم سکولار و فاسدی چون رژیم صهیونیستی که با حمایت حکومتهای دست نشانده ی عرب منطقه و ترکیه و غیره که دستش به خون هزاران مسلمان پیر وجوان نفر آلوده است و حامی چون حکومت سکولار امریکا دارد همه نگران آینده ی جهان اسلام و حقوق بشر در دارالاسلام ایران شده اند!!
آمریکا و صهیونیستها در واقع قبل از هر چیزی «مردم» ما را هدف قرار داده اند.
آیا قرار نیست فریب خورده هایی که شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی مراجع تقلید و امام و پیشوای آنها شده اند کمی به خود بیایند و از این سحر رسانه ای خود را نجات دهند؟