خطرناکترین جنگ، جنگ فکری است
نویسنده: محمدقاسم “صیفوری”
شاید از جنگ فکری تاهنوز یک نام شنیده بودید، الان از عواقب خطرناکش بشنوید، که دشمنان جهت از بین بردن دین، مذهب، احساسات و اعتقادات دینی مسلمانان چه برنامه ها و پلان هایی دارند!
۱- به ظاهر با اسلام صلح کرده شود تا بر آن غلبه حاصل گردد و این صلح به این هدف انجام گیرد تا برای فریب آن ها موقعیت بهتری به دست آید و بتوانیم مسلمانان را به اشتراکیت علاقمند کنیم.
۲- وظیفه دوم ما این است که شهرت، وقار و اُبهت راهنمایان و مقتدایان دین و مذهب و پادشاهان دیندار را لکهدار کنیم، تا اعتماد مردم ازآ نان سلب گردد و آن ها را تحویل نگیرند و بر آن ها مارک و آرم نمایندگان و حامیان استعمار و صهیونیست بزنیم. امروزه همین کار را انجام میدهند..
۳- تعلیم و کُتب کمونیستی و اشتراکی را در هر جا عام کنیم و با اسلام مزاحمت و مبارزه کنیم، و آن را چنان محاصره کنیم که قوتش نابود گردد و در مقابل خلل ایجاد خطری نداشته باشد.
۴- اجتماعات و گروه های دینی هر قدر که ضعیف باشند، آن ها را برای پایه گذاری در کشور خود راه ندهیم، و تمام اقسام شعور دینی را نابود کنیم وهر کس که دعوت دین را انجام می دهد، باکمال شدت و قساوت و بیرحمی ضربات شدیدی به او بزنیم، گر چه هلاک گردد.
۵- با این همه متوجه باشیم که در موضوع معاشره سازی و نظام مادی، دین و مذهب خیلی خطرناک است، از این وجه برای ما لازم است که آن را از هر جهت محاصره کنیم و متهم سازیم و مردمان را نسبت به آن متنفرکنیم، اما به شیوه ای که مسلمانان دشمنی ما را درک نکنند.
۶- با مصنفان ملحد خیال همکاری کنیم و به آنان قوت قلب دهیم، با دین و شعور دینی و ضمیر دینی و سرپرستی مذهبی مخالفت ورزیم و به ملحدین اجازه ی عام حمله علیه دین و مذهب دهیم و در دل های مردم این حرف را جایگزین کنیم که دوره ی اسلام تمام شده است .
۷ـ در میان مردم روابط دینی را کاملاً نابود کنیم و بجای آن رابطه ی اشتراکی را قائیم بداریم، چرا که قیام روابط اسلامی از مشکلترین خطر هاست برای اشتراکیت.
۸- با از بین بردن مساجد، نه دین محو می شود و نه روابط دینی مسلمانان پایان می یابد، چرا که دین در دل و درون مضمر(پنهان) است و عبادتگاه فقط مظاهر خارجی دین هستند و آن ها مظهر و علامت.
هدف ما پایان دادن درون دینی می باشد پس اکنون که ما به تسلط اشتراکیت و به عنوان حکومت و سر به راه کامیاب شده ایم و به انتشار تمام اسباب و آلات الحادی فائز شده ایم، باید برای دین راه مسخره و توهین و تحقیر را باز کنیم و از این امور دریغ نورزیم تا وقعت و توقیر دین، از ضمائر بیرون رود و اهمیتش در دل مردم نماند، آنگاه راه چندانی تا نابود کردن اسلام و مسلمانان نخواهد ماند و دیر نخواهد شد.
۹- احساسات دینی را فنا سازیم و در روشنی علمی، با شعور دینی مقابله کنیم.
۱۰- سادهلوحان و عوام را این طور تبلیغ کنیم و فریب دهیم که: حضرت مسیح علیه السلام امام و سرگروه اشتراکیان بود، او خودش فقیر و از خانواده ی مساکین بود، پیروان او هم غریب و مسکین بودند، و ایشان به جنگ با ثرو تمندان دعوت می دادند و نسبت به محمد ﷺ این طور شایع کنیم که وی طلایه دار و امام کمونیستان بود، العیاذ بالله! و مقصد جنگ و جهاد او، مبارزه با نظام ثروتمندی بود، او غریب بود و فقرا پیرو او بودندو در حد توان خود تقدس روحانی و وحی و معجزات آن ها را لکه دار کنیم، و قتی که آنها را در صف مردم عادی معرفی کنیم.