شهيدى که بر زمين راه ميرود
محمودالحسن
جابر (رض) حديثى را روايت مى کند که ترمذى آنرا اين چنين نقل مى کند : رسول خدا بسوى طلحه بن عبيدالله(رض) نظر کرد و گفت : کسى که دوست دارد تا ببيند مردى را که مُرده است و بر روى زمين راه ميرود بايد که بسوى اين مرد (طلحه) نظر کند و در يک روايت ديگر، اين لفظ آمده است ، کسى که با ديدن بسوى شهيدى که بر زمين راه ميرود خود را خوشحال مى سازد بايد که بسوى طلحه بن عبيدالله نظر کند. طلحه بن عبيدالله يکى از جمله ده يار بهشتى رسول خدا است ، ده يار بهشتى که بنام عشره مبشره معروف اند آن ده يار پيغمبر خدا اند که در يک محل، رسول خدا براى آنها مژده جنت داده آنها را بهشتى گفت، ده يار بهشتى اينها اند – ابوبکر، عمر، عثمان، على، طلحه، زبير، ابوعبيده بن جراح، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى وقاص، و سعيد بن زيد رضى الله عنهم.
در احاديث رسول خدا در باره اين ياران بهشتى منقبه هاى خاص، ذکر شده است از جمله طلحه را شهيدى خوانده شده که برزمين راه ميرود.
علماء در تعبير و توضيح اين حديث نظريات مختلفى را ارائه کرده اند بعض ها مى گويند که اين سخن رسول خدا، ايماء و اشاره است به اينکه خاتمه وى نيکو بوده شهادت نصيب اش ميگردد گرچه فعلاً شهيد نه بلکه زنده اى است که بر روى زمين راه ميرود اما در آينده به درجه شهادت نايل مى شود، بعض ها ميگويند که طلحه رضى الله عنه در روز احد جان خود را سپر رسول خدا ساخت و در جهت وقايه کردن پيغمبر خدا تا آخرين حد توان کوشيد و خود او مى گفت که تمام بدن من در روز احد زخمى شد حتى آله تناسلى ام. صحابه هنگاميکه روز جنگ احد را ياد ميکردند مى گفتند آن روزى بود که همه خوبى ها و سعادت را طلحه(رض) نصيب شد.
حقيقت اين است هرکه خود را در راه خدا وقف کند، و هر لحظه اى زندگى را در راه خدا خصوصاً در جهاد عليه کفار سپرى نمايد اين يک خصوصيت خاص و امتياز بزرگ است که خدا براى او مى دهد، و هر لحظه زندگى توام با خطرات و تهديدات است که مرگ در پيشا پيش روى او قرار دارد گنجايش دارد که به همچو اشخاص شهيد يا مرده اطلاق گردد ، اين هم احتمال دارد که طلحه که تا پايان مرگ يا شهادت در راه خدا به جنگ و مقابله آمادگى دارد و تا آنکه به مرگ طبيعى يا شهادت در راه خدا زندگى اش خاتمه يابد هم چنان طرز زندگى بعض اشخاص که آنها سمبول روش و زندگى اسلامى اند مايه درس و آموزش ديگران قرار ميگيرد همچو اشخاص چنان با دنيا و آرايش آن بى تعلق و کاملاً ازين قيد آزاد اند گويا آنکه فعلاً مُرده و يا شهيد باشند ، يعنى حکماً مرده و يا شهيد اند .
مسلمان هيچگاه مرگ را فراموش نکند و هميشه در فکر شهادت در راه خدا باشد، مرگ يک پديده حتمى است که هر نفس آنرا مى چشد و اين دنيا را وداع مى کند، شهادت مرتبه بلندى است که براى بندگان خاص ميسر ميگردد کبر وغرور مايه ذلت و سقوط انسان است متکبرين و مردمان سرکش نه مرگ را ياد مى کنند و نه در فکر رسيدن به سعادت و خدمت در راه دين خدا اند آنها با شيوه خود بر تربينى و تحقير ديگران، چنان بر زمين راه ميروند که اصلاً اثرات انقياد و تسليمى در آنها ديده نمى شود، برعکس، مردمان منقاد و تسليم به حکم الهى چنان راه ميروند که اثر انقياد در آنها ديده ميشود.
بايد که انسان در هرحالت مرگ را فراموش نکند خصوصاً در شرايط و ظروفى که دشمنان دين از هر سو او را در محاصره قرار داده تهديد به مرگ ميکند، اين حالتى است که بايد به مقابله آنها کمربسته کشته شدن درين راه را سبب فوز و فلاح داند و براى رسيدن به خوبى هاى آخرت خود را قربان راه خدا سازد.
آرى طلحه کارنامه هاى دارد که اگر در حق او گفته شود، شهيدى که برزمين راه مى رود صدق مى کند او مردى است که در جنگ احد بخاطر بالا شدن پيامبر خدا بر سنگ خود را زير پاى پيغمبر مى اندازد تا رسول خدا بر آن پا بگذارد و برسنگ ايستاده شود چنانچه زبير روايت مى کند که در روز جنگ احد بر بدن رسول خدا دو زره بود خواست که برسنگ ايستاده شود اما نتوانست پس طلحه در زيرپاى رسول خدا نشست تا آنکه رسول الله صلى الله عليه وسلم برسنگ ايستاده شد زبير مى گويد که من از پيامبر (ص) شنيدم که ميگفت : طلحه جنت را براى خود واجب گرداند، يعنى عملى را انجام داد که مستحق جنت گرديد.
طلحه کسى است که در جنگ احد دست خود را قربان حمايت و پاسدارى از رسول خدا گرداند و در همين روز دست وى که رسول خدا را وقايه مى کرد، در نتيجه ضربه هاى زياد کفار شل شد.
واقعاً صحابه رسول خدا در راه دين و پاسدارى از نواميس دينى قربانى هاى دادند که سبب عروج دين، استقرار نظام خالص اسلامى وسرنگونى بزرگترين دشمنان اسلام گرديد ، سيرت و طرزالعمل آنها براى همه مسلمانان الگوى است که بايد در عملى ساختن آن هر انسان مسلمان سعى و تلاش کند، صداقت وامانت دارى و اخلاص وفادارى از جمله خصايل نيکوى آنها و لازمه زندگى هر فرد امت اسلامى است تا ازين راه مجد و عظمت اسلام حفظ و عالم بشريت از تباهى ها و هلاکت نجات يابد.