جمهوری اسلامی ایران و ۴ طیف مختلف از ملاها و آخوندها و به اصطلاح روحانی ها (۲)

جمهوری اسلامی ایران و ۴ طیف مختلف از ملاها و آخوندها و به اصطلاح روحانی ها (۲)

  • دسته ی سوم از آخوندها کسانی بودند که در کلام مخالف سکولاریستها و نظام سکولاریستی حاکم بر کشور بودند و به اصطلاح می گفتند از عقاید سکولاریستها (مشرکین) برائت داریم اما در بازی های سیاسی سکولاریستها خود را سرگرم کرده بودند و در کنار سکولاریستها بودند.دقیقاً مخالف منهج اسلامی در برخورد با سکولاریستها (مشرکین)عمل می کردند، و مسیر را اشتباهی می رفتند، و با شعارها و الفاظ اسلامی هم بسیاری از مسلمین را به دنبال خود کشانده بودند، و در جایگاه الگوهای مبارزاتی خود را نشان می دادند؛ در حالی که منهج اسلامی به ما می گوید ابتدا باید از خود سکولاریستها (مشرکین) برائت و دوری و بیزاری جست و بعد از عقاید و باورهای آنها، و الگوهای ما کسانی هستند که پایبند به این منهج باشند چنانچه الله تعالی می فرماید: قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ (ممتحنه/۴) ابراهیم و کسانی که با او بودند، الگوی خوبی برای شما است،زمانی که به قوم (سکولار= مشرک)خود گفتند: ما از شما و از چیزهائی که بغیر از الله عبادت می کنید، بیزار و گریزانیم، و شما را قبول نداریم و به شما کفر می کنیم، و دشمنانگی و کینه‌توزی همیشگی میان ما و شما پدیدار آمده است ، تا زمانی که به خدای یگانه ایمان می‌آورید و او را به یگانگی عبادت می کنید. (نه اینکه در نماز و روزه و مسائل شخصی الله را عبادت کنی و در مسائل اجرائی و حکومتی در جامعه سایر احزاب را)

یکی از بزرگترین ثمره ی آنها برای مسلمین این بود که در قالب گروه فشار می توانستند برای پاره ای از طرحهای سکولاریستها مانع درست کنند؛ و در کنار این، نزد عوام مردم برای سیستم دموکراسی سکولاریستها اعتبار و آبرو می خریدند و مردم را برای مشارکتهای مورد نیاز حکومت بسیج می کردند. عده ای از همین طیف هم  مثل بوگیرهای دستشوئی عمل کرده و به دوام حاکمیت طاغوتها کمک می کنند.

  1. در نهایت، دسته ی اصلی شریعت گرایان انقلابی و پرچمداران تشکیل حکومت اسلامی بودند که با تشکیل حزبی رسمی یا غیر رسمی در قالب جریانی مردمی به سبک ابراهیم خلیل علیه السلام و رسول الله صلی الله علیه وسلم و تمام مومنین، در هیچ یک از نهادهای حکومتی سکولاریستها (مشرکین) مشارکت نداشتند، و به چیزی کمتراز نابودی طاغوتهای حاکم و تشکیل حکومتی اسلامی و اجرای شریعت الله راضی نبودند.

 خواست این دسته چیزهائی مثل آزادی بیان و آزادی اجتماعات و احزاب و باز شدنِ  فضای سیاسی و شرکت در پارلمانها و بازی های سیستم سکولاریستی و انجام پاره ای اصلاحات اقتصادی نبود، چون باعقب نشینی های حکومت سکولار شاه و باز شدن فضای سیاسی و انقلاب به اصطلاح سفید شاه تا اندازه‌هایی زمینه و شرایط برای پرداختن به این خواست‌ها فراهم شد و بیش از آن هم می‌توانست فراهم شود؛ چون این سکولاریستها اهل مداهنه و سازش هستند و جهت بقای خود حاضر به دادن هر گونه امتیاز و تنازلی هستند اما خواست مسلمین شریعت گرا سرنگونی نظام طاغوتی و یاری دین الله و دل بستن به رسیدن یاری الله تعالی و پیروزی از سوی او بود که می فرماید: وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ (حج/۴۰) و به خواستی کمتر از سرنگونی این طاغوت سکولار قانع نبودند و سقوط حکومت سکولار شاه را هم نزدیک می‌دیدند، چون هر کسی که در این مسیر به شیوه ی صحیح آن حرکت کند به تأکید الله تعالی پیروز کردن آنها را برخود واجب کرده است: وَكانَ حَقًّا عَلَينا نَصرُ المُؤمِنينَ (روم/۴۷) و همواره یاری مؤمنان بر ما واجب بوده است.‏

 این یک وعده از سوی خالق آسمانها و زمین است و مسلمین شریعت گرا به چنین وعده ای اعتماد کردند و برای بعد از این حاکمیت سکولاریستی تصویری کامل از حکومت اسلامی و «ولایت مجتهد یا فقیه» و به نحوی کلیات قانون اساسی آینده را نیز ارائه داده بودند، و به جای هر شعار سازشکارانه و رفورمیستی در زمانی که زمینه مناسب بود و وقتش رسیده بود شعار «مرگ بر شاه» جایگزین شد و  بار دیگر شعار:  قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ‏(بروج/۴) مرگ بر صاحبان گودال (شکنجه)،‏ زنده شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *