از طریق پیامبران خدا را بشناسیم

از طریق پیامبران خدا را بشناسیم

ارائه دهنده : ابوعبدالله رستمی  چشمیدری 

برای شناخت خداوند عز وجل گر چه راههای بیشماری وجو  دارد و انسانهای ورزیده و عقلمند می توانند خداوند را ز طریق کائنات و موجودات و اندیشه در آفاق و وجود انسان باز شناسند چنان که شاعر گوید:

هر چه بود در جهان صنعت پروردگار                         جلوه صانع ببین هست در او آشکار

چشم کجا بایدت دیده معنی بیار                          برگ درختان سبز در نظر هوشیار

هر ورقش دفتریست معرفت کردگار

اما واقعیت آنست که برای شناخت و معرفت صحیح خداوند تنها راهی که وجود دارد، راه پیامبران الهی می باشد، این طریق سالم ترین و راست ترین راه برای این منظور می باشد.

علامه سید ابو الحسن علی ندوی می نویسد:

بنابر این قرآن با تاکید بیان می دارد که پیامبران راهنمایان اند بر ذات و صفات حقیقی خداوند و آنان یگانه وسیله معرفت صحیح خداوند می باشند که هیچ نوع نادانی و گمراهی، سوء فهم و سوء تعبیر با آن آمیخته نیست و جز طریق آنان برای شناخت صحیح خداوند هیچ راهی وجود ندارد، خداوند عز وجل این حقیقت روشن را بر زبان اهل بهشت بیان نموده است و آنان اهل صدق و تجربه هستند و در جایگاه صدقی به این حقیقت اعتراف کردند:

»الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدانا الله«(اعراف/۴۳) ستایش خداوندی راست که ما را به این (بهشت) راه نمود واگر خداوند ما را هدایت نمی کرد هرگز نمی توانستیم راه یابیم.

و این اعتراف را با این گفتار قرین نمودند: «لقد جاءت رسل ربنا بالحق»(اعراف/۴۳) بی گمان فرستادگان پروردگار ما به حق آمدند.

این امر دلالت بر آن دارد که پیامبران و بعثت شان سبب گردید که بوسیله آن به معرفت خداوند برسند و رضایتش را باز شناسند وبا احکامش آشنا گردند و بدان عمل کنند که در نتیجه امکان دخول بهشت و رسیدن به سرای نعمت برای آنان فراهم گردید. (النبوة و الانبیاء فی ضوء القرآن /ندوی/ ص ۲۰)

اگر پیامبران که نمایندگان و فرستادگان خداوند عز وجل در زمین اند این رسالت مهم (معرفت صحیح خداوندی) را حامل نباشند و راه درست و صراط مستقیم شناخت خداوند را از جانب ذات باری تعالی بیان ندارند اموری خلاف مصلحت پیش خواهد آمد چه آن که هر کسی و هر مدعی ای مطابق با خواسته ها و هواهای خویش به بیان معرفت خداوندی می پردازد و معیاری نخواهد بود که بوسیله آن قول صحیح از نا صحیح متمایز گردد. اما این لطف و عنایت خداوند است که پیامبران را مبعوث گردانید تا راه درست شناخت خداوند را به عنوان معیار برای مردم بیان دارند و از کژرویها و امور خلاف مصلحت باز دارند.

ادامه خواندن از طریق پیامبران خدا را بشناسیم

روش برخورد با منابع گذشته در مورد تشیع امامی و غلات منتسب به تشیع(۳)

روش برخورد با منابع گذشته در مورد تشیع امامی و غلات منتسب به تشیع(۳)

به قلم: خالد هورامی

 در عصر حاضر هم کسی چون عبدالله بن علی القمیصی (۱۹۰۷ – ۱۹۹۶) کتابی تحت عنوان الصراع بين الاسلام و الوثنيه نوشته و در اين كتاب، با معرفی باورهای غلات به جای شیعه ی امامی، شيعه امامی را به‏عنوان «وثنى» و بت‏پرست در مقابل اسلام قرار داده است. اين كتاب به اصطلاح با هدف هشدار به علماى اهل سنّت و بخصوص نجدیت نگارش يافته است که در نهایت می بینیم که خودش توسط همین نجدیت تکفیر می شود و تألیفات او بر علیه نجدیت شروع می شود. در اینجا به چند نمونه از افترائات موجود درمطالب کتاب اشاره می شود:  

  1. مى‏گويد: گروهى از شيعيان مى‏گويند، واجبات و محرمات، كنايه از اشخاصى هستند (كه بايد آنها را دوست يا دشمن دانست) و با اين بهانه، همه محرّمات را حلال شمردند و واجبات را ترك كردند.[۱]

(این گفتار غلاة طرد شده توسط شیعیان است كه قميصى آن را به شيعه امامی نسبت داده است)

  •  مى‏نويسد: جالب آن‏است كه يكى از بزرگان شيعه به نام بيان، ادّعاى خدايى كرد و گفت: منظور از آيه: هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ (آل عمران/ ۱۳۸)هم او مى‏باشد، يا فرد ديگرى از آنها كه به كسف معروف بود، ادّعا داشت كه او مراد از آيه: وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ (طور/ ۴۴) مى‏باشد.[۲]

(بيان و منصور عجلى معروف به كسف، دو تن از بزرگان غلات بودند كه مورد لعن ائمه شيعه قرار گرفته و مطرود بودند).

  • مى‏نويسد: شيعيان حج را به دور سنگ طواف كردن و بت‏پرستى مى‏دانند و لذا قرامطه كه يكى از فرقه‏هاى شيعه بودند، به مكّه حمله كردند. هم‏اكنون نيز كمتر شيعه‏اى يافت مى‏شود كه به حج خانه خدا رود.[۳]

( روشن است که قرامطه جزو غلات بوده و از شیعیان امامی نبودند برائتها و ردیه های شیعیان امامی از قرامطه مشهور است. در مورد اینکه شیعیان حج را بت پرستی بدانند از عجایب من در آوردی این نویسنده است و اینکه کمتر شیعه ای  در این چند دهه ی اخیر به حج رفته باز اسناد و مدارک چیز دیگری را نشان می دهند)

  •  در جاى ديگر، با بررسی عقاید غلات به این نتیجه می رسد که شيعه، شباهت بسيارى با يهود دارد و اصولا مذهب شيعه به وسيله يهوديان اختراع شده است.[۴]
  •  مى‏نويسد: نزد شيعيان پيامبر صلّى اللّه عليه و سلم پديدآورنده عالم است و همه امور به دست على عليه السّلام است و على عليه السّلام از نظر صفات و ذات، نامحدود است.[۵]

(اين هم از اعتقادات بعضى از غلات مانند مفوّضه است كه قميصى به شيعه نسبت داده است)

  •  مى‏گويد: شيعيان معتقد به حلول و تشبيه و خدايى بعضى از انسانها و نيز موصوف كردن خداوند به صفات نقص مى‏باشند.[۶] و در جاى ديگر مى‏نويسد: شيعه، معتقد به تناسخ و حلول مى‏باشد.[۷]

(تمامی این اعتقادات مربوط به غلات است)

جبهان، يكى ديگر از نجدی های آل سعود مى‏نويسد: شيعيان اعتقاد دارند كه خداوند به جبرئيل عليه السّلام فرمان داد كه على عليه السّلام را مأمور ابلاغ اسلام كند، اما جبرئيل، مخالفت امر الهى كرد و وحى را بر محمّد صلّى اللّه عليه و اله فرود آورد.[۸]

اینها همگی باورهای غلاتی است که شیعیان امامی آنها را مطرود دانسته و از آنها اعلام برائت نموده اند، و با باورهای کنونی شیعیان تناسبی ندارد اما اين اتّهامات  همچون سایر اتهامات در میان عوام اهل سنت شایع شده بود كه تا چند دهه پيش (و شايد تاكنون) بسيارى از آنان معتقد بودند: شيعيان پس از تمام شدن نمازهاى خود، سه مرتبه دستها را بلند مى‏كنند و مى‏گويند: «خان الامين»؛ يعنى جبرئيل كه امين خداوند بود، خيانت كرد، اين در حالى است كه ذكرى كه شيعيان پس از اتمام سلام نماز مى‏گويند، بجز سه مرتبه «الله اكبر»، چيز ديگرى نيست.[۹]


[۱] قميصى عبد الله على، الصراع بين الاسلام و الوثنيه،( قاهره، المطبعة السلفيه، ۱۳۵۶ ق)، ج ۱، مقدمه، ص« ع».

[۲]الصراع بين الاسلام و الوثنيه، ج ۱، ص« ع».

[۳]الصراع بين الاسلام و الوثنيه، ج ۱، ص« ف».

[۴]همان، ج ۲، ص ۴۹۲٫

[۵]همان، ص ۱۶- ۱۵٫

[۶]همان، ج ۱، ص ۶۸٫

[۷] همان، ص ۳۰۴٫

[۸] رضوى، محمد رضى، كذبوا على الشيعة،( تهران، كتابخانه مدرسه چهل ستون)، ص ۴۱، به نقل از:

جبهان، تبديد الظلام، ص ۲۲۲٫

[۹]شبهاى پيشاور، ص ۳۳۳٫ مؤلف كتاب در اين مورد، داستانى را كه براى خودش اتفاق افتاده است، نقل مى‏كند.

‌بیانیه وزارت اطلاعات دارالاسلام ایران درباره حوادث مدارس کشور


بیانیه وزارت اطلاعات دارالاسلام ایران درباره حوادث مدارس کشور

????در بیانیه وزرات اطلاعات آمده: مواد سمی در هیچ‌یک از مدارس کشور پخش نشده اما عوامل غیرسمی که موجب ایجاد هراس شده‌اند، به‌طور سهوی یا تعمدی در برخی از محیط‌های گزارش شده استعمال شده است.

????درخصوص عوامل انسانی، افراد متعددی که متهم بودند شناسایی، احضار یا بازداشت شدند و به تناسب تخلفات یا جرایم خود، مورد تذکر، تشکیل سابقه یا معرفی به مرجع قضایی قرار گرفتند.

????قطعاً شبکه‌ انتشار مواد مسموم‌کننده در کشور، وجود نداشته اما شبکه‌های متعدد در فضای مجازی از داخل یا خارج از کشور به تولید و انتشار شایعات، دامن‌زدن به مدرسه‌هراسی، تلاش برای تعطیلی مدارس، به اعتراض کشاندن اولیای دانش‌آموزان، متهم‌سازی تعمدی حکومت و افراد و جریانات معتقد به نظام، به تعداد قابل‌توجهی ردیابی و شناسایی شدند که جملگی آن‌ها تحت تعقیب قرار گرفته یا خواهند گرفت.

????ایفای نقش دشمن در دامن‌زدن به غائله، کاملاً محرز و انکارناپذیر است. افراد، کانون‌ها، گروهک‌ها و حساب‌های کاربری و رسانه‌های جریان مسلط رسانه‌ای غربی که در چندماه گذشته این موضوع را هدف و سوژه‌ اصلی خودشان قرار داده بودند.


????در موارد متعددی وجود یک عاملِ بودار در محیط یا اطراف آن موجب ایجاد هراس شده است. از جمله مصادیقِ کشف‌شده که موجب گزارش به اورژانس، آتش‌نشانی، پلیس و حتی انتقال به درمانگاه شده عبارتند از: پرکردن گاز خودرو با روش‌های دستی و غیراستاندارد، قطع و وصل گاز شهری و نشتی مقداری گاز در محیط، آتش‌زدن ضایعات در زمین کنار مدرسه و انتشار دود در حیاط آن، استفاده از حشره‌کش، پارک‌نمودن تانکر حامل ته‌ماندۀ نفتا کنار یکی از دبیرستان‌ها و بازگذاشتن دریچه‌های روی تانکر برای متراکم‌نشدن گاز آن و مواردی دیگر از این قبیل.

????از نکات بسیار مهم این‌که در بیشتر موارد، ادعای بدحالی مختص دانش‌آموزان بوده و نمونه‌های بسیار انگشت‌شماری از اعلام مسمومیت در کادر آموزشی یا عوامل خدماتی مدارس گزارش شده است.

????«تمارض» یکی از عواملِ اثبات‌شده به تعداد قابل‌توجه بوده است. در بررسی انگیزه‌های تمارض، ۳ انگیزۀ بازیگوشی، فرار از درس و امتحان، و در موارد اندکی ایجاد التهاب و اغتشاش دخیل بوده است.

????نقش عاملِ‌ هراسِ جمعی در بسیاری از حوادث مدارس انکارناپذیر است.

سفیر پاکستان در امریکا: با واشنگتن چارچوب مبارزه با تروریزم در افغانستان را ترتیب می‌کنیم

سفیر پاکستان در امریکا: با واشنگتن چارچوب مبارزه با تروریزم در افغانستان را ترتیب می‌کنیم

مسعود خان، سفیر پاکستان در امریکا با اظهار این که افغانستان تهدیدی برای پاکستان است تأکید کرده است که کشورش با واشنگتن چارچوب مبارزه با تروریزم در افغانستان را ترتیب خواهد کرد

عمر بن خطاب نمونه ای از عدالت اجتماعی

عمر بن خطاب نمونه ای از عدالت اجتماعی

ارائه: ابومحمود کندزی

از يمن پارچه هايی آمده بود که بين مسلمانان مساويانه توزيع گرديد، حضرت عمر رضی الله عنه نيز از آن مثل يک مرد عادی سهم خود را گرفت. او قامت کشيده داشت که وقتی بين مردم راه ميرفت، بنظر ميرسيد که سواره است. هنگاميکه با پيراهن ساخته از همين پارچه ها به منبر برآمد و طی خطبه يی مردم را به جهاد دعوت کرد، ناگاه آوازی که از يک گوشه مسجد بالا شد، او را به خود جلب کرد که ميگفت: “نه گفته های تو شنيده ميشود و نه از آن فرمان برده ميشود” عمر(رض) با آوازی که از نهايت مهربانی نماينده گی داشت پرسيد: برای چه؟ خدا بر تو رحم کند. آن مرد بدون هر ملاحظه يی گفت: تو از پارچه های يمن به همان اندازه سهم داشتی که ما داشته ايم، چگونه از آن پيراهن ساختی که به جانت بيايد، در حاليکه قد تو از ما درازتر است! حتمی تو از ما بيشتر گرفتی! عمر(رض) ديد که آن شخص در سئوالش حق بجانب است. لذا از پسر خود عبدالله که هم در آنجا حاضر بود، خواست تا موضوع را روشن سازد، عبدالله اعلان کرد که او از قسمت خود به سود پدر خويش در گذشته است تا پدرش برای خود پيراهنی بسازد که بدن او را بپوشاند و بتواند بر فراز منبر برای اداره امور دولتی که از بحر ابيض تا چين امتداد دارد بالا شود. درين حال سئوال کننده قناعت يافته گفت: حالا حرفهايت را می شنويم و از آن فرمان ميبريم 
تاريخ نويسان را موقعيت اين چنين فرمانروا در قرن هفتم میلادی به حيرت وا ميدارد که می پذيرد مورد سئوال قرار گيرد و از خود در مقابل آراء عامه دفاع نمايد، اين موقف برازنده يی است و بيشتر از آن اينکه امتی آنقدر به عدالت استحکام دارد و بر آن اصرار ميکند که فرمانروايی خود را مورد محاسبه قرار ميدهد و در موضوعی که در آن شک موجود است، از وی توضيح و تفسير ميخواهد. اينست مثال آزادی در اسلام

برادری در دین اسلام که نه شیعی و سنی می شناسد و نه قومیت و نژاد

برادری در دین اسلام که نه شیعی و سنی می شناسد و نه قومیت و نژاد

به قلم: احمد محمود

الله تعالی می فرماید:{إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصلِحُوا بَينَ أَخَوَيْكم وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكمْ تُرْحَمُونَ } (حجرات آیه ۱۰) مومنان با هم برادرند. میان برادرانتان مصالحه کنید. و از خداوند هراس داشته باشید، به این امید که مورد رحمت قرار گیرید.

بنا هر کسیکه داد از اسلام و مسلمانیت میزند اما مملو از عقده و کینه میباشد در مقابل مسلمان دیگر، آن فرد خود را در ایمان آوردن به خداوند گول زده است.

{واذْكُرُوا نِعْمَت اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّف بَينَ قُلُوبِكُمْ فَأَصبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ } ( آل عمران آیه ۱۰۳) نعمت خداوند را بر خود بیاد بیاورید، آنگاه که دشمن یکدیگربودید و او میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و با این نعمت او برادر یکدیگر شدید.

رسول گرامی صلی الله علیه و سلم میفرماید: مسلمان برادر مسلمان است. به او ستم نمی کند و خوار و ضعیفش نمی گرداند، نسبت به یکدیگر حسادت نکنید!!! و کینه نورزید و رقابت ننماید!!! بندگان خدا و برادر هم باشید.

وای بر تو ای برادر که در صف علیه خدا و رسول اش قرار داری با کینه و حسد ورزیدن در مقابل مسلمان.

تو ای کودک منش خود را ادب کن …. مسلمان زاده ئی ترک نسب کن

برنگ احمر و خون و رگ و پوست …. عرب نازد اگر، ترک عرب کن

رسول الله صلی الله علیه و سلم میفرماید: روزهای دو شنبه و پنجشنبه  درهای بهشت باز می شوند، و همه کسانی که برای خداوند شریک قایل نشده اند، مورد عفوقرار می گیرند. بغیر از کسی که بین او و برادرش کینه و دشمنی وجود داشته باشد. گفته می شود: این دو را تا زمانی که با هم آشتی ننموده اند نگاه دارید، این دو را تا زمانی که با هم آشتی ننموده اند، نگاه دارید. – رواه مسلم

پس ای برادر بدان که گرایشات قومی، سمتی، لسانی، نژادی اینها گرایشات شیطانی است نه رحمانی.

و هر کس دیگران را بر محور قوم، لسان، سمت و حتی ملت فرا خواند بدانید اینها بندگان شیطان اند نه رحمان چون در قاموس مسلمان تعصب به هیچ عنوان جا ندارد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است: پس از من راه کفر را دوباره در پیش نگیرید، طوری که برخی از شما گردن برخی دیگر را بزنند. رواه الشیخان

بنا هر کسی که تحت هر شعار باطل سنگر گیری نماید علیه برادران مسلمان خویش بداند بحکم پروردگار و رسول اش ملعون شده است.

و هر مسلمانیکه علیه متعصبین و قومگرایان قدعلم نکند بداند فردا نزد پروردگار جواب دادنی است.

همچنان پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: هیچ یک از شما ایمان نمی آورد مگر آنکه هرچه را برای خود دوست می دارد، برای برادرس نیز دوست بدارد. رواه متفق علیه

حال انتخاب بدست شماست که بندگی شیطان را انتخاب می نماید و یا مومنانه منقاد به حکم رحمان میشوید.

لرد مغرب آن سرا پا مکر و فن …. اهل دین را داد تعلیم وطن

او بفکر مرکز و تو در نفاق …. بگذر از شام و فلسطین و عراق

تو اگر داری تمیز خوب و زشت …. دل نبندی با کلوخ و سنگ و خشت

چیست دین بر خاستن از روی خاک …. تا ز خود آگاه گردد جان پاک

می نگنجد آنکه گفت الله هو …. در حدود این نظام چار سو

اعلامیه امارت اسلامی افغانستان در پیوند به روزهای هفت و هشت ثور

اعلامیه امارت اسلامی افغانستان در پیوند به روزهای هفت و هشت ثور


۴۵ سال قبل به تاریخ هفت ثور ۱۳۵۷ هـ ش چند تن از کمونستان بیگانه پرست در افغانستان کودتا کردند که باعث بحران ها و بدبختی های زیادی در کشور شد.
این چهره های بیگانه پرست در برابر مقدسات و ارزش های اسلامی ملت مسلمان و مجاهد افغانستان قرار گرفتند، مگر الحمدلله ملت مسلمان و مجاهد ما در برابر تفکر کمونستی و عمال آنها قیام کردند و این مبارزه جهادی که با قربانی های فراوان همراه بود، ۱۴ سال ادامه یافت.
در جریان این مبارزه دشوار و سخت، ملت مجاهد افغانستان نیز تلفات سنگین را متقبل شد، در حدود یک و نیم میلیون افغان شهید و میلیون ها تن دیگر با مشکلات زیادی روبرو شدند که بالاخره پس از چهارده سال پدیده شوم کمونیزم همراه با اشغالگران شوروی سابق در کشور ما به شکست مواجه شدند و ملت مجاهد افغانستان توانست آخرین رژیم کمونستی را سرنگون و کشور را به گونه کامل آزاد سازد.
۸  ثور ۱۳۷۱ هـ ش روز پیروزی، آزادی و نجات ملت افغان است که قربانی های آن نتیجه داد و مردم و کشور ما از چنگال کمونیزم رهایی یافتند.
امارت اسلامی در حالیکه کودتای هفت ثور را به عنوان روز سیاه محکوم می‌کند، هشت ثور را تجلیل نموده و آنرا روز آزادی کشور میداند.
اینکه کشور ما به تازگی از اشغال آمریکا آزاد شده، نظام اسلامی برقرار گردیده، بنابراین امارت اسلامی نهایت تلاش می کند تا ثمره قربانی دهها ساله ملت ما ضایع نگردد و نظام اسلامی آرمان شهدای کشور، کاملاً نافذ شود.
امارت اسلامی تلاش خواهد کرد تا از آرمان های تمام جهادهای مردم افغانستان همانگونه که لازم است، حراست کند و در زیر سایه نظام اسلامی، زمینه بهتر  آبادی و رفاه افغانستان را فراهم سازد. والسلام
امارت اسلامی افغانستان
۸/۱۰/۱۴۴۴هـ ق
۸/۲/۱۴۰۲هـ ش ــ ۲۰۲۳/۴/۲۸م

روش برخورد با منابع گذشته در مورد تشیع امامی و غلات منتسب به تشیع(۲)

روش برخورد با منابع گذشته در مورد تشیع امامی و غلات منتسب به تشیع(۲)

به قلم: خالد هورامی

برخی از دوستان به کسانی چون مؤلّف کتاب بعض فضائح الروافض (معاصر سلطان محمّد سلجوقى، ۵۴۷- ۵۵۴ ه ق) استناد می کنند که  در هنگام ذكر القاب شيعه امامی، بسيارى از نامهاى فرقه‏هاى غلات را به‏عنوان القاب شيعه امامی ذكر مى‏كند. اين القاب در نظر او چنين است:

رافضى، ترابى، سبايى، مفوّضه، حلولى (و در توضيح آن مى‏گويد: زيرا گويند روح «اله» در على شد و از اين‏جا بود كه خلق از كردارها و علم او عاجز بودند. اين بوده است اعتقاد دو ابن بابويه؛ يعنى صدوق و پدرش و نيز على متكلّم رازى)، اثنى عشرى، حشوى، امامى، قطعى، غرابى، خطابى.[۱]

( با یک نگاه سطحی می توان فهمید که این بزرگوار در تعریف آب گفته است: دریا، آتش، کوه، بنزین، چشمه، رنگ، آسمان و… و یا در تعریف صحابه گفته: سلمان، مصعب، مسیلمه ، عبدالله ابن ابی و…. این  رویه به شدت به دور از انصاف است.)

دسته ای دیگر از برادران نیز به  ابن حزم اندلسی رحمه الله (متوفاى ۴۵۶)  در كتاب الفصل استناد می کنند که ابتدا به معرّفى عقايد منصوريّه مى‏پردازد و مى‏گويد: ابو منصور عجلى معتقد بود كه اوّلين مخلوق خدا، عيسى عليه السّلام و سپس على عليه السّلام بود و اعتقاد داشت كه پيامبرى و نبوت هيچ‏گاه قطع نخواهد شد و محرّمات مانند: زنا، شراب، مردار، خوك و خون را حلال مى‏دانست و مى‏گفت: آنها مردانى هستند كه بايد آنها را دشمن بداريم. آن‏گاه مى‏گويد: اكثر رافضيان (شيعيان) «هم‏اكنون» اين اعتقادات را دارند.[۲]

( در این دیدگاه دقت شود که ابن حزم اندلسی با بکار بردن کلمه ی «هم اکنون» دارد در مورد عصر و زمان خودش صحبت می کند ، نه زمان و مکانی که ما در آن قرار گرفته ایم . این نکته ای اساسی است که بسیاری از دوستان ان را نادیده می گیرند و به راحتی در شناخت وضع موجود خود دچار اشتباه می گردند . مثل :

  • عمربن خطاب مي گويد: “إن العرب قد إرتدت علي أعقابها كفارا “به درستي كه عرب به عقب برگشتند و كافر شدند .
  • ام المومنين عايشه مي فرمايد :” ارتدت العرب قاطبه و اشراب النفاق “يعني : تمام عرب مرتد شدند و دوررويي و نفاق جاي گرفت .
  • انس مي گويد : ” ارتدت العرب ” . يعني عرب مرتد شدند .
  • ابوهريره  مي گويد : ” ارتد من ارتد من العرب  و قال : ارتد عامه العرب . ”  هر آنچه از عرب مانده بود مرتد شدند و باز گفت : تمام عرب مرتد شدند .

در این سخنان اولا باید روشن نمود منظور از این سخن کدام دسته از اعرابند؟ و نکته ی دیگر اینکه، این اعراب که مرتد شدند مربوط به زمان و مکانی خاص بودند در گذشته و نمی توان آن را بر زمانهای پس از آن و حال تعمیم داد . )

نکته ی جالبتر اینکه می بینیم که کسانی چون زبيدى در تاج العروس، در بحث از لغت امامت و اماميّه مى‏گويند: اماميّه، فرقه‏اى از غلات شيعه هستند.[۳] و قلم به دستانی در عصر حاضر بدون در نظر گرفتن صحت و سقم این اتهام آن را منبعی برای اثبات گفته های خود به کار می گیرند. البته این اشتباهات فاحش تنها مربوط به گذشته نیست،  بلکه در عصر حاضر نیز  دستانی چون نجدیت آل سعود و عده ای از قلم به دستان کم انصاف سعی دارند غلات را به جای شیعه امامی شناسانده و قضاوتهای خود را بر این مبنا قرار دهند .


[۱] به نقل از: النقض فى بعض مثالب النواصب فى بعض فضائح الروافض، ص ۵۸۳٫

[۲] الفصل فى الملل و الاهواء و النحل، ج ۴، ص ۱۸۵٫

[۳]( ۴)- تاج العروس، ج ۸، ص ۱۹۴٫

دلیل اینهمه مخالفت با حجاب و رواج لختی گری توسط اغتشاشگران در ایران چیست؟

دلیل اینهمه مخالفت با حجاب و رواج لختی گری توسط اغتشاشگران در ایران چیست؟

 زمانی که عده ای به بیماری جهل مبتلا می شوند و این جهل در میانشان تبدیل به حالت، راه، روش و آداب و رسومی می شود که در میان آن طبقه یا جامعه  حالت فرهنگ عمومی به خودش می گیرد الله متعال در توصیف این عده و این جامعه از کلمه ی جاهلیت استفاده می کند، و موارد استعمال و زوایای کلی این جاهلیت را در چهار سوره ی مدنی برای ما روشن می کند:

  • از ظن و گمان جاهلی در اندیشه و قلب صحبت می کند و می فرماید: “یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه” (آل عمران/۱۵۴) درباره‌ ی خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهليّت داشتند.

شک جاهلیت، به مفهوم حاکم شدن ظن و گمان و شکاکیت در عقاید و جهانبینی است. آنچه امروزه در گردهمایی های باسوادها وعوام سکولار دیده می شود. یعنی باورهای آنها توهم و شک و گمان زیربنای آن است، نه یقین و اطمینان .

  • بعد از گمان و شک در درون و در فکر و قلب،  به یکی از زوایای عمده و زیربنایی جاهلیت اشاره می کنیم یعنی، حکم جاهلی و جاهلیت در مسأله ی قانونگذاری. چیزی که ما امروزه در قوانین تمام کشورها و احزاب سکولار آن را مشاهده می کنیم.الله متعال می فرمایند: “أَفَحُکْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه حُکْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ” (مائده/۵۰)، آيا جويای حكم جاهليّت هستند؟ آيا چه كسی برای افراد معتقد، بهتر از خدا حكم می‌كند؟
  • زمانی که این شک و گمانهای جاهلی، تبدیل به قانون و حکم می شوند،پس از کنار نهادن قانون الله، یکی از بارزترین نمادهای جاهلیت، ظاهر شدن و لخت شدن و خودنمایی جاهلی زنان در ملأ عام است.

 این همان چیزی است که ما در زمان آتاتورک، رضاخان و سایر حکومتهای سکولار و حتی احزاب سکولار محلی خودمان یا کشورهای دیگر، در قالب کشف حجاب یا در معنی دقیق آن، کشف عورت دیده ایم و هنوز هم داریم می بینیم.

کشف عورت، لخت شدن آدم وحوا، همان نتیجه ی عملی وسوسه هایی بود که شیطان به آن دست یافت. شیطان و پیروان آن سعی دارند با لخت کردن زن، برای انسانهایی که در آن جامعه ی جاهلی و جاهلیت به سر می برند چیزی غیر از یک شکم و یک شهوت باقی نگذارند. برای همین، الله متعال در آیه ی ۲۷ سوره ی اعراف به بنی آدم هشدار میدهد که هوشیار باشند همان بلایی که شیطان بر سر آدم آورد بر سر شما هم نیاورد و با وسوسه هایش لختتان نکند و باز الله متعال به این رفتار جاهلی اشاره کرده و می فرماید: وَلاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِيَّةِ الأولى”(احزاب/۳۳) و همچون جاهليّت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمائی نكنيد.

این موارد سه گانه ای که مطرح شد بر اساس جهل و نفهمی بنا شده اند، و نمیشود با راستی و حقیقت از آن ها دفاع کرد؛ به همین دلیل، جاهلها در این گونه جوامع جاهلی تنها براساس تعصب، کله خشکی، خودسری، لجبازی و یک دندگی و با توسل به زور اسلحه و اغتشاش و آتش زدن و تخریب و فحاشی با مخالفین خود برخورد می کنند. الله متعال در آیه ی ۲۶ سوره فتح جاهلیت را به معنی حميّت و تعصب به کار می برد و می فرمایند: إِذْ جَعَلَ الَّذينَ کَفَرُوافي‏قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ. 

پس ما در این قرآن سوزی ها و روسری سوزی ها و مسجد سوزی ها و اهانتها به دین و اسلام و در این تخریبات اموال عمومی و اغتشاشات سکولاریستها و سکولار زده های موجود در دارالاسلام ایران که همگی در مخالفت با حجاب یکصدا شده اند در واقع جاهلیتی را می بینیم که قدمتش به قدمت تاریخ پیدایش انسان است و شیطان اولین کسی بود که سعی کرد آدم و حوا را لخت کند و با مکر و فریب موفق هم شد و ما نباید اجازه دهیم این تجربه توسط یاران شیطان برای چندمین بار تکرار شود.

سخنگوی امارت اسلامی افغانستان: کار برای ساختن قانون اساسی کشور جریان دارد

سخنگوی امارت اسلامی افغانستان: کار برای ساختن قانون اساسی کشور جریان دارد

سخنگوی امارت اسلامی می‌گوید که در حال حاضر حکومت‌داری بربنیاد احکام شریعت پیش برده می‌شود و کار برای ساختن قانون اساسی کشور جریان دارد.

ذبیح الله مجاهد همچنان می‌گوید که حکومت سرپرست با خلای قانون اساسی روبه‌رو نیست….. موضوعات قانون هم مهم است و ان‌شاءالله که کار بالای آن هم جریان دارد و آهسته آهسته به طرفش روان هستیم ولی چیزهای‌که در اولویت‌ها است، بالای او فوکس (تمرکز) وجود دارد.