خواسته ی اغتشاشگران در ایران از فتنه ی ۸۸ جنبش سبز تا فتنه ۱۴۰۱
به قلم: رنجبر گوران
این روزها علاوه بر دسته هائی از درسخوانده های میان تشیع ما شاهد مولوی ها و حتی ماموستاهائی هستیم که در این اغتشاشات و حتی قبل از آن نیز برای حاکمیت و مسئولینی لائیک و سکولار تبلیغ می کردند. به صورت مختصر نکاتی را در مورد سکولاریسم به عرض مبارکتان می رسانم تا بفهمید که سکولاریسم علاوه بر آنکه دشمن مشترک شیعه و سنی است، دشمن مشرکین ما و اهل کتاب نیز می باشد.
سکولاریسم یعنی :
جدایی دین اسلام از تمام امور حکومتی، مثل از سیاست و آموزش و پرورش و قوانین جزائی و مدنی و قوانین مربوط به خانواده و اقتصاد و… و راندن دین به حوزه صرفأ شخصی و خصوصی . به مفهوم زدودن قوانین دینی ازجامعه.
در اینجا قانون خدا چه در مسیحیت و چه در شیعه و چه در تسنن و سایر شریعتهای آسمانی در برابر قوانین سکولاریستی هیچ ارزشی ندارد .
در این دوران فقها ی شیعه به دو دسته تقسیم شدند گروهی که اکثریت داشت و به حکومت دینی در دوران غیبت باور نداشت (فقهای اخباری و سنتی) و گروهی که در اقلیت بود و معتقد به تشکیل حکومت دینی بود. فقهای اخباری هیچ موضع موافقت و یا مخالفت درباره سکولاریسم (به مفهوم زدودن قوانین دینی از دولت) ندارند زیرا از یک سو علاقهمند هستند که احکام دینی در جامعه حاکم باشد، ولی از طرف دیگر هیچ حکومتی را قبل از ظهور امام غائب حکومت دینی نمیدانند. اما فقهای اقلیت (اصولگرا)معتقد به حکومت دینی در زمان غیبت نمیتوانند به سکولاریسم باور داشته باشد، و طبعا از مخالفان سکولاریسم (به مفهوم زدودن قوانین دینی از دولت) هستند.
اصلاح طلبان حکومتی مانند مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه و گروههای سیاسی مرتبط با آنان، هرگز سکولاریسم را نخواهند پذیرفت. دلیل این امر این است که باور به تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت، در مقابل زدودن قوانین دینی از دولت دارد، و پذیرش سکولاریسم یعنی دست کشیدن از باور تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت.
اما موضع فقهای اخباری و سنتی درباره سکولاریسم را میتوان از رفتار آیت الله صادق شیرازی ( پرچمدار شیعیان اخباری و انگلیسی) و آیت الله سیستانی در عراق مشاهده کرد که هر چند ممکن است آیت الله سیستانی از عدم اجرای احکام و دستورات دینی خشنود نباشد، ولی در مقابل دولت سکولار حاکم قرار ندارد. و نیز این موضع را میتوان از زبان آیت الله وحید خراسانی شنید که مدافع حکومتی است که بر اساس قرآن و نهج البلاغه عمل کند، اما به هیچ روی به تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت باور ندارد، لذا هیچ همراهی با حکومت دینی نداشته و در حکومت دینی شرکت نمیکند.
نکته آخر رابطه اغتشاشگران فتنه ۸۸ و فتنه ۱۴۰۱ با سکولاریسم است: هر چند دامنه این فتنه گران بسیار گسترده است و از آتئیست و لیبرال و ملی گرا و حنفی و شافعی و شیعه را شامل میشود، اما اساس تفکر در این فتنه ها بر سکولاریسم استوار است. حتی رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی، هر چند هردو از دینداران مقید به احکام اسلامی میباشند در بیانیهها و بیانات خود بر سکولاریسم صحه گزاردهاند.
پس امثال مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی در میان حنفی های بلوچستان قدم به قدم همان مسیر امثال کروبی را می رود اما چرا حاکمیت دارالاسلام همان برخوردی که با امثال کروبی کرد با امثال اسماعیل زهی نمی کند جای سوال و تعجب است.