مولوی عبدالغفار نقشبندی تلنگری برای اهل سنت و جماعت بلوچستان
به قلم: براهندک بلوچ
زمانی که می بینم که ملت مسلمان بلوچ با آنکه می گویند اهل سنت هستند و در کنار اهل سنت بودن اهل جماعت هم هستند اما نمی دانند اهل جماعت بودن به چه معناست و خیال می کنند به معنای برگزاری نمازها به جماعت است نگرانی و حسرت و افسوس سراسر وجودم را می گیرد.
نگرانی از این بابت که متأسفانه ابزار دست اهل تفرق و فرقه بازها و ضرار سازهائی شده اند که در حال حراج کردن دین و خون و مال و ناموس بلوچها هستند و این بلوچها خیال می کنند این ضرار سازها و احزاب مختلف و رنگارنگ در کنار آنها و از آنها هستند.
در کنار این جریان فاسد و فاسد کنند ما با طیفی آگاه از مومنین سابقه دار و شریعت گرا در میان بلوچها طرف هستیم که اکثراً موضع سکوت و نظاره گر بودن گرفته اند و عملاً اختیار مردم را دست این دجالان و الرویبضه و دعوتگران به سوی جهنم سپرده اند.
برتولت برشت؛ اندیشمند آلمانی میگوید: کسانی که خودشان را از سیاست به دور نگه میدارند، توسط احمقها اداره میشوند.
سواد سیاسی برای ما یعنی علم و آگاهی به «اهل جماعت» شدن، انهم بر اساس تعریف مذهب خودمان و بعداز اهل سنت بودن و سواد زندگی، اهل جماعت شدن از ضروریات زندگی هر مومنی در طول تاریخ اسلام بوده است و منجربه انتخاب روش شرعی در مساله ی امر به معروف و نهی از منکر در سطح حکومتی و حتی منجر به انتخاب سیاستمداران حرفهای برای اداره حکومت توسط شهروندان میشود.
در صورت نا آشنایی مومنین به «اهل جماعت» شدن، الرویبضه و خائنین بر عرصه قدرت و مناصب فکری و عقیدتی و منابر مساجد و مراکز فرهنگی و اقتصادی رسوب میکنند و فقر و فساد و جهل و خرافات را در جامعه حاکم مینمایند.
پس بدترین بیسواد، بیسواد سیاسی است: بیسواد سیاسی که نمی داند «اهل جماعت» شدن به چه معناست مثل انسان سرگردان و کور و کری است که درک زندگی اسلامی ندارد و همیشه اسباب بازی دست فرقه ها و افراد مختلف و سوء استفاده چی است و نمیداند که امنیت فکری و عقیدتی و حتی دینی و جانی و ناموسی و عقلی و مالی او همگی وابسته به اهل جماعت شدن هستند.
چنین شخصی با گرایش به فرقه ها و احزاب مختلف و یا با در پیش گرفتن بی طرفی و نظاره گر بودن حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو میاندازد و میگوید: «از سیاست بیزارم، من سیاسی نیستم» و عملاً می گوید من «اهل جماعت» نیستم بلکه اگر فرقه بازی و قتال الفتنه هستم.
چنین آدم عوام و بیمسئولیتی نمیفهمد که بیتوجهی به «اهل جماعت» شدن است که او را اسباب بازی دست دیگران کرده است و جهل به روشن اسلامی امر به معروف و نهی از منکر در سطح حکومتی است که فجایع جمعه خونین مسجد مکی زاهدان و غیره را می سازد و قتل و غارت را زیاد میکند و از همه بدتر بر فساد ضرار سازها و حتی صاحبان قدرت میافزاید و استبداد را دامنگیر میکند!
این نوع از بیسوادی نه سن میشناسد، نه جنس، نه تحصیلات. میتوان تحصیلکردههای بیشماری یافت که دچار مشکل حاد بیسوادی سیاسی هستند. اهل جماعت شدن و هدایت امر به معروف و نهی از منکر بر اساس منهج امامان خودمان باعث رشد سواد و شعور سیاسی در میان مردم ما می شود و اجازه ی سوء استفاده به مسئولین در هر رده ای را می بندد، از اینرو ضرار سازها و کاسبان دین و مولوی های دجال از رشد سواد سیاسی در جامعه جلوگیری میکنند و دشمن آزادی بیان و شفافیت سیاسی هستند. ولی بیشعوری سیاسی کار این مولوی ها را سهل و بالطبع زندگی بلوچها را مشکل و طاقتفرسا مینماید.
اهل جماعت شدن نوعی شعور سیاسی است در دنیای امروز نه اطلاعاتی فانتزی، بلکه یک نیاز اساسی است برای شرعی فعالیت کردن و احساس شهروند مطالبهگر شدن، قدمگذاشتن به میدان سیاست عاری از دغلبازی، فریب و کاسبکاری.
پس بیائید این دغل بازی و فریبکاری و در نهایت فرار امثال مولوی نقشبندی را تلنگری جهت بیداری و «اهل جماعت» شدن خودمان بدانیم که بعد از آن با شناخت صحیح مساله ی امر به معروف و نهی از منکر در سطح حکومتی بر اسا مذهب خودمان رویدادهای جامعه را تحلیل نموده، عوامل پنهان در پس تبلیغات جاری را متوجه شویم و فریب نخوریم و اجازه ندهیم الرویبضه و دغل بازان با احساسات و موجودیت ما بازی کنند.